جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

گرانشِ کوانتومی – حسن بلوری

نظریه‌ نسبیتِ عام توان توضیح آنچه در فضازمان‌های به شدت فشرده بر اثر تراکم بسیار بالای ماده و اشعه (انرژی‌تکانه) برای مثال در سیاه‌چاله‌ها و یا در مقطع تکینگی و انفجار بزرگ رخ می‌دهد را ندارد. از این‌رو برای درک و توضیح این حالت‌ها از نظریه‌ کوانتوم یاری جسته می‌شود…فیزیک کوانتوم به ما می‌گوید که در نزدیکی افقِ رویداد ذرات و پادذرات شکل می‌گیرند. ذرات و پادذراتِ به وجود آمده در دو جهت‌ مخالف، یکی به‌ درون سیاه‌چاله و دیگری به‌ بیرون از افق رویداد حرکت می‌کنند

تصویر۱: نمودار، جایگاه گرانش کوانتومی را در سلسله مراتب نظریه‌‌های فیزیک نشان می‌دهد.۱

فشرده             

گرانش کلاسیک را در مقاله‌ی ’کیهان‌شناسی کلاسیک‘۲ توضیح دادیم. در آنجا گفتیم که چهار نیروی بنیادی فیزیک بسیار متفاوت از یکدیگر هستند، برای مثال در قدرت و دامنه‌ی تاثیرگذاریشان. با این حال همه‌ی این نیروها بر اساس یک مفهوم هندسی، همسان می‌باشند. به این معنا که همکنش (تعامل) بین دو ذره توسط یک ’میدانِ ‌واسطه‘ یا ’میدانِ پیمانه‌‘ای صورت می‌گیرد.۳ و همچنین اضافه کردیم که در قرن بیستم موفق به‌شناخت مراحل سه‎گانه‌ی هندسه‌سازی فیزیک در فضازمان ۴بعدی شدیم که عبارتند از: ۱. فضازمانِ شبه اقلیدسیِ مینکوفسکی۲ (۱۹۰۸)، ۲. فضازمانِ شبهِ ریمانیِ اینشتین۴ (۱۹۱۵) و ۳. فضازمانِ میکروسکوپیِ یانگ ـ میلز۵ (از سال‌های۱۹۵۴). دو حالت اول را که به فیزیک کلاسیک مربوط می‌شود در مقاله‌ی۲ توضیح دادیم. حالت سوم از آنِ دنیای کوانتوم است که در مقاله‌ی پیش‌رو در رابطه با گرانش کوانتومی توضیح می‌دهیم.

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که درک و فهم مِهبانگ۶ (بیگ بنگ) و آنچه در سیاه‌چاله‌ها۷ رخ می‌دهد نیازمند ‌نظریه‌ا‌یست بنیادی‌تر از نظریه نسبیت عام و نظریه کوانتوم. نظریه‌ای که توان برطرف نمودن ناسازگاری‌‌های دو نظریه‌ی نسبیت و کوانتوم را که در طول‌های کوچکِ غیرقابلِ تصور (در ابعاد پلانک مانند طول پلانک ۳۳۱۰سانتی‌متر) ظاهر می‌شوند داشته باشد.۸ به‌ احتمال نظریه‌ای که چنین توانی را دارد، نظریه گرانش کوانتومی می‌باشد. اما مشکل بزرگ و اساسی در بنای آن اینست که طبیعت در این مورد اطلاعات‌ بسیار کمی را از خود بروز می‌دهد. صرف‌نظر از اینکه ما در اینجا با چنان ابعاد کوچکی سروکار داریم که بررسی آنها نیازمند ابزارهای بسیار پرتوانی است که در اختیار نداریم. یعنی، امکان بررسی و مشاهده‌ی مستقیم پدیده‌های گرانش کوانتومی در آزمایشگاه وجود ندارد. با این حال فیزیکدان‌ها امیدوارند بتوانند برای مثال در پرتو پس‌زمینه کیهانی۹و۱۰، یعنی به‌شکل غیرمستقیم شواهدی را برای گرانش کوانتومی پیدا کنند.        

در این مقاله می‌کوشم پس از پیشگفتار و توضیح مفهوم کوانتوم و نظریه کوانتوم به شرح هندسه‌سازی فیزیک در فضازمانِ میکروسکوپیِ یانگ ـ میلز۳ بپردازم و در ادامه نظریه گرانش کوانتومی را تا سطح دانش موجود (تنها نظری) بیان دارم.

یادآوری:

۱. در مقاله‌ی ’مهبانگ و پیدایش کیهان۶‘ مفهوم مهبانگ، تاریخچه‌ی مهبانگ و کیهان، مهبانگ کجا بود و … را توضیح دادیم.

۲. در مقاله‌ی ’کیهان‌شناسی کلاسیک‘۲، هندسه‌سازی فیزیک، گرانش کلاسیک و کیهان‌شناسی کلاسیک را شرح دادیم.

پیشگفتار                              

در پایان مقاله‌ی ’قوانینِ طبیعی و انبساطِ کیهان‘۹ آمده است: “ما اکنون درعلم کیهان‌شناسی صحبت از کیهانِ کوانتومی۶ می‌کنیم. کیهان‌‌‌شناسی کوانتومی ترکیبی از نظریه نسبیت عام و نظریه کوانتوم است. وقتی پای نظریه کوانتوم به بحث کیهان و قوانین آن باز می‌شود صورت مسئله از حالت به اصطلاح کلاسیک خارج و شکل بغرنج‌تر ولیکن در عین حال پُررنگ‌تر با امکانات به‌مراتب بیشتر را به خود می‌گیرد. قوانین کیهان کوانتومی کیهان‌های (به اصطلاح جهان‌های موازی) زیادی را ممکن می‌انگارد. هر یک از آنها می‌تواند قوانین طبیعی ویژه‌ی خود را داشته باشد. برای مثال ممکن است توزیع عناصر شیمیائی در آنها به نوع دیگری باشد و امکان شکل‌گیری حیات به‌شکلی که ما می‌شناسیم وجود نداشته باشد.”۹

بی‌شک بحث در باره‌ی کیهان کوانتومی نشان می‌دهد که انسان در مقایسه با چند سده‌ی گذشته تا چه اندازه در شناخت از جهانِ پیرامون خود پیشرفت کرده است. علم اکنون از چنان جایگاهی برخوردار است که به سختی می‌توان باور کرد که دانشمندان بزرگی در گذشته‌ای نه چندان دور با چه موانعی و رنج‌هایی مواجه بودند. نمونه بارز آن سرگذشت غم‌انگیز گالیلئو گالیله ریاضیدان، فیزیکدان و اخترشناس ایتالیایی (۱۶۴۲ـ۱۵۶۴) و معتقد به اینکه کتاب طبیعت به زبان ریاضی نوشته است می‌باشد.۳    

لازم است گفته شود که مدل‌های نظری ارائه شده برای توضیح انفجار بزرگ، مِهبانگ و یا بیگ بنگ۷هیچ‌یک تاکنون به اثبات نرسیده‌اند. این مسئله از جمله ریشه در کامل نبودن نظریه‌ نسبیت عام اینشتین دارد که اغلب مبنای این مدل‌ها می‌باشد. نظریه نسبیت عام که انرژی‌تکانه را با فضازمان پیوند می‌دهد و از یک میلیونیم ثانیه پس از مهبانگ به این سو به خوبی عمل می‌کند برای لحظات قبل از آن نه تنها کارکرد درستی ندارد بلکه کاملن غیرفیزیکی می‌شود و به پاسخ‌های غیرقابل قبول مانند دمای بی‌نهایت و یا چگالی بی‌نهایت در نقطه‌ی به اصطلاح تکینگی۴ می‌رسد. به عبارت دیگر، نظریه نسبیت عام تنها در محدوده‌ی یک میلیونیم ثانیه اول و ’ماقبل‘ آن۱۱و۱۲ عملکرد درستی ندارد. در این محدوده، فیزیک کلاسیک به‌‌طور عام و نظریه نسبیت عام اینشتین به‌طور خاص ناکارامد و فاقد اعتبار می‌شوند. این محدوده‌ از آنِ فیزیک کوانتوم و خواهان بررسی با اصول، قوانین و روش‌های نظریه کوانتوم است.  

عمده‌ی مدل‌ یا طرح‌های ارائه شده برای محدوده‌ی مزبور عبارتند از نظریه ریسمان‌ها و نظریه گرانش کوانتومی. در حال حاضر چنان به‌نظر می‌رسد که نظریه گرانش کوانتومی، به‌ویژه حالت خاصی از آن به نام نظریه گرانشِ کوانتومیِ حلقه‌ (Loop Quantum Gravity)، بیشترین شانس موفقیت را دارد. در مقابل، در نظریه ریسمان‌ها با ۱۱بُعد (!) می‌باید از میان ۱۰۵۰۰ حالت (!!) آن حالت یا امکان را جستجو و انتخاب کرد که می‌تواند احتمالن درست باشد. بی‌تردید انجام یک چنین پروسه‌ای به‌خاطر دامنه‌ی وسیع حالت‌های ممکن عملن غیرقابل اجرا می‌باشد. در این‌باره در مقاله‌ی ’روزِ بدونِ دیروز‘۱۲می‌خوانیم:

“ابژکت‌های بنیادین نظریه ریسمان‌ها، مدل ریسمان‌های باز و بسته (ارتعاشات فضازمان) می‌باشند. … نظریه ریسمان‌ها می‌خواهد توضیحی برای ذرات بنیادی و نیروهای بنیادی میان آنها باشد. … تمامی تلاش‌ها برای اثبات بُعدهای اضافی در نظریه ریسمان‌ها تاکنون به نتیجه نرسیده است. … البته این گفته به‌معنای آن نیست که نظریه ریسمان‌ها می‌باید نادرست باشد. … نظریه ریسمان‌ها مورد تایید همه‌ی فیزیکدان‌ها نیست. به این نظریه نقدهای زیاد و تندی شده است. … برای مثال  Robert Laubhlinبرنده‌ی جایزه‌ی نوبل معتقد است که نظریه ریسمان‌ها نتیجه‌ی غم‌انگیز یک سیستم باور قدیمی است.”۱۲و۱۳

ابژکت‌های بنیادی که در مقاله‌ی پیش ‌رو مدنظر هستند نه از نوع مدل ریسمان‌ها بلکه از نوع مدل ذراتِ به اصطلاح “نقطه‌ای” می‌باشند که در نظریه کوانتوم، در مدلِ استانداردِ ذراتِ کوانتومی، مطرح هستند.

 کوانتوم و نظریه کوانتوم             

کوانتوم: واژه‌ی کوانتوم quantum برگرفته از عبارتِ لاتین quantus به‌معنای چه مقدار است. کوچکترین واحد گسسته از هر کمیت فیزیکی کوانتوم نامیده می‌شود. کوانت quant در علمِ فیزیک به ابژکتی گفته می‌شود که از تغییر حالتِ یک کمیّتِ فیزیکی در سیستمی با اندازه‌های گسسته (discrete spectrum) بدست می‌آید. کوانت‌ها (کوانتا) ذرات کوانتومی کمیت‌های فیزیکی هستند با اندازه‌های معیّن (کوچکترین اندازه). برای مثال: فوتون (ذرهِ نور) به‌عنوانِ کوانتِ میدانِ الکترومغناطیسی؛ گلوئون به‌عنوانِ کوانتِ میدانِ هسته‌ی اتم (میدانِ میانِ پروتون‌ها و نوترون‌ها در هسته‌ی اتم‌ها) و گراویتون به‌عنوانِ کوانتِ (فرضی) میدانِ گرانشی. یک کمیّتِ کوانتیده همواره مضربِ صحیحی از کوانتِ آن کمیّت است. برای مثال، اندازه‌ی بارِ الکتریکی یک جسم برابر است با مضرب صحیحی از بارِ الکتریکی یک الکترون (یکانهِ بارِ الکتریکی). ۱۴

نظریه کوانتوم: نظریه‌ایست مربوط به فیزیک اتم‌ها و مادون اتم‌ها: مکانیک کوانتومی، الکترودینامیک کوانتومی، اپتیک کوانتومی (لیزر)، نظریه کوانتومی میدان‌ها، گرانش کوانتومی، کیهان کوانتومی و … . فیزیک کوانتومی می‌کوشد با نظریه‌ها، مدل‌ها و طرح‌های کوانتومی و با قوانینی که سرشت احتمالی دارند اشکال مختلف ساختارها و عملکردها در دنیای میکروسکپی را بررسی کند. با آگاهی از این زیرساختارها است که می‌توان دنیای ماکروسکپی را ریشه‌ای‌تر، مستدل به فیزیک استاتیستیکی (احتمالی ـ آماری)، تشریح نمود.۱۴ 

فضازمانِ میکروسکوپیِ یانگ ـ میلز

در مقاله‌ی ’کیهان‌شناسی کلاسیک‘۲رابطه‌ی بین هندسه و فیزیک و همچنین هندسه‌سازی فیزیک در عصر جدید و عصر حاضر را توضیح دادیم. حال لازم است در این مقاله کوتاه به بستر لازم و مناسب برای توصیف گرانش کوانتومی بپردازیم.   

چن نینگ یانگ (Chen-Ning Yang) فیزیکدان چینی ـ آمریکایی ( ۱۹۲۲*) و رابرت میلز (Robert Mills) فیزیکدان آمریکایی (۱۹۹۹ـ۱۹۲۷) در سال ۱۹۵۴ نظریه‌ای را برای توصیف تعامل نیرو‌های کوانتومی ارائه دادند. این نظریه‌ غیرآبلی است، یعنی خاصیت جا‌به‌جایی ( Commutative مانند a + b = b + a) ندارد. با این حال نظریه یانگ ـ میلز، نظریه الکترودینامیک کوانتوم را به‌عنوان موردی خاص از خاصیت جابه‌جایی شامل می‌شود.۵ 

نظریه‌ی فضازمان (گرانش) یانگ ـ میلز نظریه‌ای است سازگار با آزمایشات که نیروی گرانش را به‌عرصه‌ی نظریه میدان‌های پیمانه‌ای و فیزیک کوانتوم در فضازمان مسطح (اقلیدسی) بازمی‌گرداند. این نظریه راه‌حل‌هایی را برای موضوع ناسازگاری بین نظریه نسبیت عام و نظریه کوانتوم ارائه می‌دهد.۵     

“معادلات یانگ ـ میلز که رفتار دینامیکی میدان‌های پیمانه‌ای نیروی قوی را تعیین می‌کنند؛ معادلاتی هستند دیفرانسیالی غیرخطی در فضازمان ۴بعدی M. این معادلات را می‌توان به‌عنوان معادلات تعمیم یافته‌ی معادلات مکسول برای بررسی پدیده‌های الکترومغناطیسی تصور کرد. … توپولوژی، شاخه‌ای از ریاضیات برای بررسی کیفی و ویژگی‌های ساختارهای هندسی است. … نظریه دونالدسون (Sir Simon Kirwan Donaldson، ریاضیدان انگلیسی، متولد ۱۹۵۷) دو بخش معادلات یانگ ـ ‌میلز و توپولوژی را که ظاهرن و کاملن مجزا ازهم به‌نظر می‌رسند به‌هم مرتبط می‌کند. تلاش برای یافتن تمامی جواب‌های یک نوع خاص (instanton) از معادلات یانگ ـ میلز، منجر به بینش عمیقن تازه‌ای در زمینه توپولوژی مانیفلدهای ۴بُعدی  گردید. به‌طرزی که می‌توان از ساختار فضای  در باره‌ی ساختار M نتیجه‌گیری کرد.”۱۳

در ابتدای مقاله گفتیم که بنیاد علمِ کیهان‌شناسیِ حاضر را نظریه نسبیت عام اینشتین که یک نظریه کلاسیک است تشکیل می‌دهد. و اضافه کردیم که این نظریه هیچ اظهار نظری در باره‌ی حالت پیش از انفجار، علت انفجار و مراحل اولیه پس از آن نمی‌کند و نمی‌تواند بکند. اما بررسی‌های نظری نشان می‌دهند که مفهوم فضا و زمان می‌باید از یک نوعِ کاملن متفاوت از أنچه تاکنون در فیزیک مطرح است باشد.

“فضا را می‌توان در کوچکترین مقیاس‌ها که تاکنون در آزمایشگاه یا شتاب‌دهنده‌ی ذرات قابل کاوش هستندcm)  ۱۵–۱۰) به‌شکل کاملن مسطح تصور کرد. اما به‌‌نظر می‌رسد که فضا در مقیاس‌های بسیار کوچکتر، مانند آنچه برای حالت اولیه‌ی انفجار بزرگ مطرح است (cm ۳۳–۱۰) و به‌دلیل اثرات کوانتومی در نوسان (fluctute, fluktuieren) می‌باشد تصور کرد (تصویر۱). یکی از پیامدهای قابل توجه این ایده، در نوسان بودن ساختار فضا و زمان در مقیاس‌های بسیار کوچک    cm) ۳۳–۱۰)، ‌اینست ‌که اندازه‌گیری فضا و زمان تابع اصل عدم قطعیت می‌شود. یعنی، در واقع کمیت‌های هندسی برای توصیف فضا و زمان دارای خصلت کوانتومی هستند. و این الهام‌بخش جهت جدیدی در تحقیقات ریاضی، هندسه‌ی غیرآبلی (Commutative)، است. در اینجا تمرکز اساسن بر ماهیت فیزیکی کمیت‌های هندسی می‌باشد. هندسه‌های غیرآبلی، دارای تقارن‌های جدید هستند که می‌توانند کمک کنند تا وضعیت متناقض (پادوکس) انفجار بزرگ را درک نمود.”۱۵

در این‌باره در مقاله‌ی ’فضازمانِ اَبرسیّال‘۱۶می‌خوانیم:

“در علم فیزیک گاز یا مایعی که اصطکاک داخلی آن ناچیز است رَوان (سَیّال) و چنانچه (تقریبا) برابر با صفر باشد ابرروان (ابرسَیّال) نامیده می‌شود. شاخه‌ی علمی که به بررسی این حالت از مادّه می‌پردازد هیدرودینامیک کوانتومی نام دارد.

در مدل فضازمانِ اَبَرسَیّال، فضازمانِ شکل‌گرفته از اثراتِ ذرات کوانتومی آن تصور می‌شود که در کوچکترین سطح، به واحدهای منفرد (ناپیوسته) در مقیاس پلانک (حدود۳۵–۱۰متر) تقسیم شده است. این حالت را که می‌تواند ناشی از شکل‌گیری مادّه و پادمادّه از خلاء کوانتومی۱۷و۱۸ باشد جان ویلر، فیزیکدان نظری آمریکایی (۲۰۰۸ ـ ۱۹۱۱) کفِ کوانتومی(quantum foam)می‌نامد.۱۹  در کفِ کوانتومی که بعضن به آن کفِ فضازمان نیز می‌گویند نظریه نسبیت عام اعتبار خود را از دست می‌دهد. در یک چنین حالتی، اصل عدم قطعیت دست بالا را در فرایندها دارد، به‌ویژه در رابطه با انرژی و زمان. ما می‌‌دانیم که اصل عدم قطعیت اندازه‌گیری دقیق و همزمان انرژی و زمان را ناممکن می‌داند. در نتیجه وضعیتی مشابه آنچه کفِ کوانتومی نامیده می‌شود بوجود می‌آید.”۱۶  

گرانش کوانتومی

نظریه‌ نسبیتِ عام توان توضیح آنچه در فضازمان‌های به شدت فشرده بر اثر تراکم بسیار بالای ماده و اشعه (انرژی‌تکانه) برای مثال در سیاه‌چاله‌ها و یا در مقطع تکینگی و انفجار بزرگ رخ می‌دهد را ندارد. از این‌رو برای درک و توضیح این حالت‌ها از نظریه‌ کوانتوم یاری جسته می‌شود.۲۰ اما در این حالت‌ها ما با مسئله‌ی “فضازمان کوانتومی” مواجه می‌شویم که در حال حاضر اطلاع دقیقی از آن نداریم. به‌ویژه ما هیچ‌گونه امکان راست‌آزمایی مدل‌های نظری ارائه شده برای چنان حالت‌هائی را نداریم. به عبارت دیگر، اعتبار علم فیزیک حاضر درست آنجایی تمام می‌شود که “فیزیک فضازمان کوانتومی” آغاز می‌شود. برای مثال سیاه‌چاله‌ها را در نظر می‌گیریم که در باره‌ی آنها در مقاله‌ی۸ می‌خوانیم:

“سیاه‌چاله یا حفره‌ی سیاه به ناحیه‌ای از فضازمان گفته می‌شود که از ماده‌ی بشدت بهم‌فشرده‌‌ شکل‌گرفته و نیروی گرانشی آن چنان بالاست، یعنی انحنای فضازمان آن‌ چنان شدید است، که امکان گریز هیچ چیز حتی نور از داخل آن را نمی‌دهد. مرز بیرونی این ناحیه افقِ رویداد (event horizon) نامیده می‌شود. افق رویداد منطقه‌ی اطراف سیاه‌چاله و مرز غیرقابل نفوذ از داخل حفره‌ی سیاه به بیرون است. گرچه این نواحی سیاه و نامرئی هستند اما کنش و واکنش گرانشی آن‌ها با ماده پیرامون خود خبر از موجودیت آن‌ها می‌دهد. کمیت بارز و تعیین کننده‌‌‌ی سیاه‌چاله‌ها‌‌ چگالی بسیار بالای آن‌هاست‌ و نه الزاما جرم زیاد. برای مثال اگر بتوان تمام جرم زمین با شعاع ۶۴۰۰کیلومتر را در فضائی به شعاع نزدیک ۹میلی‌متر متراکم کرد، در این‌صورت زمین به یک سیاه‌چاله تبدیل می‌شود. به‌همین منوال است در مورد خورشید، یعنی اگر بتوان کل جرم خورشید با شعاع ۷۰۰۰۰۰کیلومتر را در فضائی به شعاع نزدیک به ۳کیلومتر متراکم نمود، آن‌وقت خورشید به یک سیاه‌چاله تبدیل می‌شود.”۸

ما تاکنون هیچ اطلاع تایید شده‌ای از آنچه در داخل سیاه‌چاله‌ها می‌گذرد کسب نکرده‌ایم. با این همه فیزیک کوانتوم به ما می‌گوید که در نزدیکی افقِ رویداد ذرات و پادذرات۱۸ شکل می‌گیرند. ذرات و پادذراتِ بوجود آمده در دو جهت‌ مخالف، یکی به‌ درون سیاه‌چاله و دیگری به‌ بیرون از افق رویداد حرکت می‌کنند.    

طبق نظریه‌ی استفن هاوکینگ، فیزیکدان انگلیسی (۲۰۱۸ـ۱۹۴۲)، امکان تبخیر محتوای سیاه‌چاله‌ها توسط اشعه، اشعه حرارتی که به آن اشعه هاوکینگ نیز گفته می‌شود، وجود دارد. در صورت تایید این نظریه، معنای آن این خواهد بود که ۱. سیاه‌چاله‌ها به‌شکل ایده‌آل سیاه نیستند و ۲. سیاه‌چاله‌ها جرم خود را در طول زمان بسیار طولانی بر اثر اشعه هاوکینگ از دست می‌دهند. هرچه سیاه‌چاله بزرگتر باشد تبخیر آن کندتر است.

نیروی گرانش در نظریه کوانتوم به‌عنوان میدان کوانتومی در یک تقریب خطی توسط ذره‌ی (فرضی) به نام گراویتون (بدون جرم و با اسپین ۲) توصیف می‌شود.

دانش حاضر نشان می‌دهد که کل فیزیک از نظریه کوانتومی پیروی می‌کند. از این‌رو به‌نظر می‌رسد که درک اساسی طبیعت بدون یک نظریه‌ی کوانتومیِ نیروی گرانش (گرانش کوانتومی) امکان ندارد. به‌ویژه به این دلیل که نیروی گرانشی با سایر نیروهای پایه‌ای پیوندی ناگسستنی دارد. به عبارت دیگر، نظریه گرانش کوانتومی برای وحدت نیروهای پایه‌ در علم فیزیک و درک طبیعت ضروریست. تاریخ کیهان تنها در صورتی به‌طور کامل قابل درک است که مسئله‌ی تکینگی در انفجار بزرگ اجتناب‌پذیر باشد.۲۱ در این‌باره در مقاله‌ی جداگانه تحت عنوان ’کیهان کوانتومی‘ توضیحاتی خواهم داد.   

همانگونه که پیشتر گفتیم، در حال حاضر طرح یا نظریه‌های مربوط به گرانش کوانتومی به‌طور عمده به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱. نظریه کوانتومی نسبیت عام: این نظریه‌ تلاش در کوانتیزه کردن نظریه نسبیت عام اینشتین دارد. “دیدگاه‌های فعلی در این زمینه شامل گرانش کوانتومی حلقه و اسپین فوم (کفِ کوانتومی۱۹) می‌شود. در اینجا سعی بر آن است که بتوان متریک فضازمان را با هولونوم‌ها و جریان‌ها (holonomies and flows) به‌عنوان متغیرهای متعارف (canonical variables) جایگزین کرد.”۸ پاسخ های بدست آمده نشان از خطوط بسته (Loop) در فضا دارند.۲۰ مدلی که برای ابژکت‌های (اشیاء) بنیادین علم فیزیک در نظریه نسبیت عام ارائه می‌شود، مدل ذرات نقطه‌ای (“اتم‌های فضا”) است۱۲ (تصویر۲).

تصویر۲: فضا در کیهان کوانتومی از سلول‌های یکانهِ کوچک یا “اتم‌های فضا” تشکیل شده است.۲۲

۲. نظریه ریسمان‌ها: نظریه‌پردازان این تئوری با باور به وجود یک نظریه‌ اساسیِ‌ ناشناخته شده در مقیاس پلانک با درجه آزادی متفاوت از درجه آزادی نسبیت عام اینشتین و میدان‌های کوانتومی، برآنند نسبیت عام اینشتین و با آن فضازمانِ پیوسته را یک نظریه برای انرژی‌های کم نشان دهند.۸ درجه آزادی به معنای تعداد متغیرها مانند دما، فشار و … است. ابژکت‌‌های (اشیاء) بنیادین نظریه ریسمان‌ها به‌شکل ریسمان‌هائی باز و بسته (ارتعاشات فضازمان) تصور می‌شود (تصویر۳). فیزیکدانانِ طرفدارِ نظریه ریسمان‌ها معتقدند این نظریه‌ می‌تواند دوگانگی بین فیزیک نسبیت عام با فضازمان انحنادار (فضازمان شبه ریمانی اینشتین) و نظریه کوانتوم بنا شده در فضازمان مسطح (فضازمان شبه اقلیدسی مینکوسکی) را برطرف کند. نظریه ریسمان‌ها به تشریح برهم‌کنشی ریسمان‌ها با یکدیگر می‌پردازد که در اندازه‌های بزرگ شبیه ذرات نقطه‌ای در علم فیزیک ذرات نمایان می‌شوند.۱۲ در واقع نظریه ریسمان‌ها می‌خواهد توضیحی برای ذرات بنیادی و نیروهای بنیادی میان آنها باشد. اما بزرگترین کاستی (نقص) نظریه ریسمان‌ها آنست که این نظریه بدون بهره‌جوئی از نوعی پس زمینه‌ی فضازمانی قابل توصیف نیست.۸

تصویر۳: مسیر ذره در زمان ( خط کیهانی)، مسیر ریسمان باز (سطح کیهانی) و مسیر ریسمان بسته (حجم کیهانی)۲۳

نویسنده: دکتر حسن بلوری

منبع: اخبارروز

مراجع

۱. https://en.wikipedia.org/wiki/Quantum_gravity

۲. Hassan Bolouri, Classical cosmology

۲. حسن بلوری، ’کیهان‌شناسی کلاسیک‘، منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه مارچ سال ۲۰۲۳

۳. Bernhard Riemann: Über die Hypothesen, welche der Geometrie zugrunde liegen. Abh. Kgl. Ges. Wiss., Göttingen 1868

۴. Albert Einstein, Die Grundlagen der allgemeinen Relativitätstheorie, in: Das relativitäts- prinzip, Teubner Verlag, 8. Auflage, Stuttgart 1982

۵. https://de.wikipedia.org/wiki/Yang-Mills-Theorie   

۶. Hassan Bolouri, Big Bang

۶. حسن بلوری، ’مهبانگ و پیدایش جهان ‌ـ مهبانگ کجا بود و پیش از مهبانگ چه بود؟‘، این مقاله اولین‌بار در تاریخ ۱۳۹۲٫۱۲٫۰۱ به‌صورت سخنرانی ارائه و در کتاب پژوهش‌هائی در نجوم، دانشگاه صنعتی شریف ۱۳۹۷، منتشر شده است.

۷. Hassan Bolouri, White hole, Wormhole, Black hole

۷. حسن بلوری، ’مفهوم ماده در تراکم‌های بسیار بالا: سفیدچاله، کرم‌چاله، سیاه‌چاله‘، منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه اوت سال ۲۰۲۰

۸. https://www.mpg.de/10847063/aei_jb_2016

۹. Steven Weinberg, Cosmology, Oxford University Press, New York, First Published 2008

۱۰. Hassan Bolouri, Natural laws and expansion of the universe

۱۰. حسن بلوری، ’قوانین طبیعی و انبساط کیهان‘، منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲

۱۱. Martin Bojowald, Zurück vor den Urknall, 2. Auflage, S. Fischer Verlag, Frankf /am Main, 2009  

۱۲. Hassan Bolouri, The day without yesterday, graininess of the space and time, string theory

۱۲. حسن بلوری، ’روز بدون دیروز، دانه دانه بودن فضا و زمان، نظریه ریسمان‌ها‘، منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه ژوئیه سال ۲۰۲۱

۱۳. https://de.wikipedia.org/wiki/Stringtheorie  

۱۴. Hassan Bolouri: Quantum and Philosophy

۱۴. حسن بلوری، ’کوانتوم و فلسفه‘، منتشر شده در سایت‌‌های فارسی‌زبان، ماه می سال ۲۰۱۹

۱۵. http://www.physik.uni-leipzig.de/~salmhofer/poster-rudverch.pdf 

۱۶. Hassan Bolouri, Superfluid Spacetime

۱۶. حسن بلوری. ’فضازمانِ اَبرسیّال‘ منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه می سال ۲۰۲۱

۱۷. Hassan Bolouri: Quantum and Epistemology

۱۷. حسن بلوری، کوانتوم و معرفت‌شناسی، منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه سپتامبر سال ۲۰۱۹

۱۸. Hassan Bolouri: Why is there something rather than nothing

۱۸. حسن بلوری، ’چرا به‌جای هیچ، چیزی وجود دارد؟؛ ماده و پادماده‘، منتشر شده در سایت‌های فارسی‌زبان، ماه آوریل سال ۲۰۲۰

۱۹. John A. Wheeler, Kenneth W. Ford: Geons, black holes, and quantum foam – a life in physics, Norton, New York, London, 1998  

۲۰. Carlo Rovelli, Die Wirklichkeit, die nicht so ist, wie sie scheint, Rowohlt Verlag, Reinbeck bei Hamburg, 3. Auflage, 2017, S 170-171, 196-197, 177

۲۱. https://www.spektrum.de/lexikon/physik/quantengravitation/11859

  22. https://www.mpg.de/7513652/quantengravitation_urknall  

۲۳. https://de.wikipedia.org/wiki/Stringtheorie

https://akhbar-rooz.com/?p=202245 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

11 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکتر حسن بلوری
11 ماه قبل

با سپاس از توجه شما
می پرسید:
“… سوال اینجاست که با توجه به اینکه بر اساس نسبیت سه بعد فیزیکی بیشتر نداریم و خم شدن از لحاظ هندسی همواره در یک بعد بیشتر صورت می گیرد پس یا باید جهان ما دو بعدی باشد و … “
پاسخ:
نظریه نسبیت خاص و عام هر دو بر مبنای فضازمان جهاربعدی (درهمتنیده) بنا شده اند. در معادلات اینشتین که کیهان را بعد از بیگ بنگ به خوبی توصیف می کنند در طرف راست تانسور انرژی ـ تکانهٔ ماده و اشعه که به عنوان منبعی برای انحنای فضازمان عمل می کند و در طرف چپ معادلات هندسهٔ فضازمان چهار بعدی قرار دارد.

عطا علومی
عطا علومی
11 ماه قبل

اگر فضایی که در آن قرار داریم بر اساس نظریه نسبیت عام اینشتین از سه بعد فیزیکی و یک بعد زمانی تشکیل شده و این فضا زمان مطلق نیست و نسبی است پس وقتی که گرانش وجود دارد و باعث خمش این فضای سه بعدی می شود از نظر هندسی این خمش باید در یک بعد اضافه ای انجام بشود . آیا این بعد اضافه همان ابعاد اضافی کوچک و غیر قابل دیدن فیزیکی در نظریه ریسمان است یا اینکه این بعد اضافه همان بعد چهارم است که زمان است و زمان در قالب فضا زمان به صورت چهار بعدی است اما سوال اساسی این است که توجیه هندسی این بعد چهارم در قالب فضا زمان یکپارچه مشکل و سخت است و شاید هم غیر قابل توجیه باشد.

دکتر حسن بلوری
11 ماه قبل
پاسخ به  عطا علومی

با سپاس از توجه و پرسش شما
نظریه نسبیت عام اینشتین می گوید: فضازمان عاری از میدان (نیرو، انرژی، ماده) وجود ندارد. به عبارت دیگر، هددسهٔ فضازمان حاصل از حضور انرژی ـ تکانه است.
به نظر، شما بیگ بنگ و با آن پیدایش کیهان را همچون انفجار یک نارنجگ در فضای موجود تصور می کنید. بدین خاطر بعد اضافی را ضروری می دارید. در حالیکه فضازمان ۴بعدی (۳بعد فضا و ۱بعد زمان) با پیدایش کیهان (ماده) پا به ظهور می گذارد. خمیدگی کم و یا زیاد فضا در بخش هایی از کیهان حاصل از مقدار ماده در ناحیهٔ مربوطه است.

عطا علومی
عطا علومی
11 ماه قبل

با تشکر از پاسخ شما با توجه به اینکه براساس نسبیت عام – فضا زمان عاری از میدان حاصل از انرژی یا ماده متصور نیست سوال من هم در همین رابطه است به این معنی که چون ماده به مقدارکم یا زیاد آن همواره در این میدان و بالطبع هندسه فضازمان مرتبط (حاصل از آن) وجود دارد پس در این فضا زمان همواره خمش وجود دارد اما سوال اینجاست که با توجه به اینکه بر اساس نسبیت سه بعد فیزیکی بیشتر نداریم و خم شدن از لحاظ هندسی همواره در یک بعد بیشتر صورت می گیرد پس یا باید جهان ما دو بعدی باشد و فقط طول و عرض داشته باشد و خمش حاصل از جرم (ماده) در بعد سوم یعنی ارتفاع باشد و یا اینکه از لحاظ هندسی جهان یک بعد دیگر هم داشته باشد. ممنون می شوم اگر پاسخ سوال من را بفرمائید.

دکتر حسن بلوری
11 ماه قبل

با سپاس از پرسشهای شما جناب کیا

پاسخ به پرسش اول: We need a genuinely new way of doing physics, where space and time are come after, and not before, the quantum states. (از کتاب Rovelli and Vidotto ص ۸ سال ۲۰۲۰)

پاسخ به پرسش دوم: در پیشگفتار مقالهٔ ’توهم فضا و زمان‘ منتشر شده در سایت های فارسی زبان نوامبر ۲۰۲۱ آورده ام:

“… اساسا فضا و زمان به‌شکلی که تاکنون مطرح شده به‌عنوان مفهوهای بنیادی بشمار نمی‌آید. ‌و دلیل آن بی‌اطلاعی ما از ویژگی‌های مادّه در محدوده‌ی پلانک (به اصطلاح “کفِ کوانتومی” یا “کفِ فضا ـ زمان”، Quantum foam) ۷، ۸ می‌باشد.” اطلاعات بیشتر در مقلهٔ ذکر شده  

کیا
کیا
11 ماه قبل

با تشکر

کیا
کیا
11 ماه قبل

Rovelly – loop Quantun Gravity
عکس توصیفی مقاله ، که فضا زمان را از ذرات کوچکی در ابعاد پلانک، که دائما تغییر می‌یابند ،تصور می کند را آیا می‌توان مبنای ذرات ماده و انرژی هم دانست؟
بدین ترتیب:
آیا ماده و فضا زمان از یک جنس می‌توانند باشند؟

دکتر حسن بلوری
11 ماه قبل

سپاس از توجه و دلگرمی های شما عزیزان.

شاد و تندرست باشید.

ازاد
ازاد
11 ماه قبل

دست مریزاد اقای بلوری. واقعا نوشتن در این سطح به زبان فارسی دشوار است. کاش می‌شد طوری نوشت که درک مقوله ای به این اهمیت اینقدر پیچیده نباشد. خودم هم نه جوابی دارم و نه راه حلی. سپاس از زحمات شما.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
11 ماه قبل

یکی از پزوهشهای دیگر برای شناخت فضاها نانو درات است که در تعریف عمومی اش ثابت می کند تعریف فضاها همچنین وابسته است به اندازه ی فیزیکی اجسام تا اتم و کوچکتر علاوه بر اجسام مثلا تکیه دارد بر شناخت فضای مولکولها با یکدیگر یا مولکولها با اتم ها یا فضاهای بین ذرات اتمی که نشان داده است که اجسام در این متغیر ابعاد و اندازه خواص جدیدی از خود بروز می دهند که مثلا استحکام بیشتر یا مثلا عدم جذب ذرات در شیشه ی ساختمانها و … را شامل می شود به همین دلیل اعلام قوانین علمی باید دارای تعریفی جامع از شرایط و موقعیت مکانی زمانی و همچنین ابعاد و اندازه ها را نیز در بر می گیرد که کار علوم را بسیار گسترده و پیچیده نموده است .

کیا
کیا
11 ماه قبل

دقت و فرا گیری اطلاعات نویسنده ،پیچیدگی مطلب و توانایی نویسنده غیر قابل تصور است !
با آرزوی موفقیت و مطلب بیشتر.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x