چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

سکولاریسم در خطر: پاسخ دانشگاهیان به به بیانیه رهبران اسلامی کانادا و امریکا

سکولاریسم در خطر: پاسخی به بیانیه رهبران اسلامی کانادا و امریکا در باره ‘اخلاقیاتِ جنسی و جنسییتیِ در اسلام’

جمعی از دانشگاهیان ایرانی و غیرایرانی در دانشگاه های آمریکا و کانادا با امضای متنی به بیانیه ی رهبران اسلامی کانداد و آمریکا در باره ی «اخلاقیات جنسی و جنسیتی در اسلام» پاسخ داده اند. متن این بیانیه را به فارسی و انگلیسی در زیر می خوانید:

بیش از دویست تن از رهبران اسلامی، شیخ ها و امام های مساجد و نهادهای اسلامی امریکا و کانادا بیانیه ای[i] در باره “اخلاقیاتِ جنسی و جنسییتیِ در اسلام” صادر کرده و اعلام کرده اند که آنها را “مغایر با پاره ای نظرات رایج”، به ویژه در ارتباط با حقوقِ جماعت های ال.جی.بی.تی.کیو، می دانند. آنها اشاره می کنند که بالاترین مرجع اخلاقی برای یک مسلمان “دستورات الهی است  نه عقلانیت یا روند های اجتماعی”. با اشاره به سوره ها و آیاتِ مختلف قرآن، بر “اصولِ خاصی” تاکید می کنند که “به اتفاقِ آراء مورد توافق”اند، “تغییر ناپذیرند، و قابل بازنگری از سوی هیچ فرد و موجودیتی نیستند”. تصریح می کنند که به فرمان الهی “روابط جنسی تنها در محدوده خانواده ، و ازدواج تنها بین یک مرد و یک زن مجاز است”، و تاکید می کنند که “خدا روابط جنسیِ میان یک جنس را مشخصا محکوم می کند” و  روابط جنسیِ پیش از ازدواج و خارج از ازدواج را ممنوع کرده است”. اضافه می کنند که پیامبر “استفاده از پوششِ جنس مقابل را تقبیح می کند”.

این ها ادعاهای جدیدی نیستند. این موضع سِفت و سخت هم تنها خاصِ اسلام نیست. تعبیر های اصول گرایِی یهودی و مسیحی نیز همین دیدگاه ها را در رابطه با جنس و جنسیت دارند. تفاوت بین این مذاهب در روش های تاویلی/هرمنوتیکی و تعبیری انها است. امضاء کنندگانِ بیانیه مورد بحث، به عنوان عالمانِ مذهبی، به خوبی می دانند که در طول تاریخِ مذاهب، تعبیرهای گوناگونی، از خوانش های جزمیِ/کلام به کلامِ متون مقدس گرفته تا تعابیرِ عقلی/تمثیلی از آن ها، وجود داشته. به علاوه بسیاری  ازعالمان مذهبی پا را به مراتب فراتر از تعابیرِ صِرف برداشته و در جهت انطباقِ عقلانیِ مذهب با پیشرفت های متحولِ اجتماعی و فکری، گام برداشته اند. بسیاری به عنوان مُلحد جان خود را از دست دادند، اما مذاهب متحول شدند، و از این رو ست که همه مذاهب از جمله اسلام موقعیتی پیشایندی داشته اند. هرچند بخشا در نتیجهِ سیاست های امپریالیستیِ روندِ وارونه ای نیز پدید آمده که ظهورِ انواعِ بنیاد گرایی های مذهبی را، با عواقبِ فاجعه بارش برایِ همگان، به همراه داشته است.

جای تعجب است که بیانیهِ مورد بحث به “عقلانیت و روندهای اجتماعی”  کم بها داده و به اصولِی اشاره می کند که گویا “به اتفاقِ آراء مورد توافق است”. جالب توجه آن که بیانیه اذعان می کند که “پاره ای از گروه های مذهبی طریقت را بازتعبیر کرده و مورد تجدید نظر قرار داده تا بتواند ایدئولوژیِ ال.جی.بی.تی.کیو را در بر بگیرد”، و می پذیرد که پاره ای در جماعت مسلمان “تلاش کرده اند تا متون اسلامی را در تایید ال.جی.بی.تی.کیو بازتعبیر کنند”. اما تاکید می کنند که “ما قاطعانه چنین تلاش هایی را مردود دانسته و از نظر الهیات غیر قابل دفاع می دانیم، چرا که این جنبه های اخلاق جنسی در مقولهِ ی آن دسته از اصولِ ایمانیِ قرار دارند که غیر قابل تغییر و غیر قابل تجدید نظر اند “.

این عالمان مذهبی به خوبی می دانند که بسیاری “اصول بنیادی غیر قابل تغییرِ” دیگری نیز هستند که با این حساب امکان تجدید نظر در آن ها ممکن نیست. برای نمونه آیا آنها بیانیه ی مشابهی را در زمینه ی اصول بنیادی نظیر قصاص (نظامِ کیفری اسلامی)، سهمِ نیمه زنان در وراثت و شهادت، حجاب اجباری، یا ربا در نظام بانکی، برای کانادا و امریکا صادر خواهند کرد؟

در این بیانیه، بر کنار از تعابیر مذهبی، درک مشکل آفرینی نیز در رابطه با حقوقِ مندرج در قانون اساسی مطرح‌ شده. بیانیه به درستی اشاره می کند، “ما واقفیم که اصول اخلاقی ما با هدف های طرفداران ال.جی.بی.تی.کیو در تعارض است. هم چنین حق قانونیِ آنها نسبت به زندگی در صلح و عاری از آزار را به رسمیت می شناسیم”. اما اضافه می کنند که “با این حال، ما بر حقِ خدا داده و حقوقِ قانون اساسیِ خود تاکید داریم که اجازه می دهد به بهترین وجهی باورهای مذهبی خود را حفظ کرده، با آن زندگی کنیم، و آن باورها را تبلیغ ‌و ترویج کنیم”. تردیدی نیست که هر قانون اساسیِ دموکراتیک حقوقِ مربوط به باور های مذهبی را به رسمیت می شناسد، اما زمانی که “تبلیغ و ترویجِ” باورهایی که حقوق گروهی دیگر از شهروندان، — در این مورد جماعت های ال.جی.بی.تی.کیو، از جمله ال.جی.بی.تی. کیو های مسلمان — را تحدید کند، ناقضِ جنبه ی مهمِ دیگری از همان قانون اساسی خواهد بود. از آن بدتر، امضاء کنندگانِ این بیانیه، اخطاریه ای جدی به مسلمان  هایی که “اظهار نظرهای نادرستی را در مورد اسلام بیان می کنند”، و “اراده ی خداوندی را سوء تعبیر می کنند” صادر کرده و نسبت به “عواقبِ معنویِ زیانبخشِ” این کار که “موقعیت آن ها را به عنوان یک معتقد به خطر می اندازد” هشدار داده اند.

جماعت های مسلمان در کانادا، امریکا و در هر جای دیگری که به عنوان یک اقلیت زندگی می کنند، از عواقب اسلام هراسی صدمه دیده و می بینند، همانطور که یهودیان از ضدِ سامی گرایی رنج  برده و می برند. مرتکبین این جرم ها و جنایات ادعاهای مشابهی در مورد حقِ حفظ و “تبلیغ و ترویج” معتقداتِ خود طرح کرده و می کنند. اما در جوامع دموکراتیکِ مدرن، هر اعتقادی، اعم از مذهبی یا ایدئولوژیک، که با اصول حقوق بشر در تضاد باشد، غیر قابل قبول است.

آزادی های جنسی و جنسیتی چه از نظرِ سیاسی و چه اجتماعی، در زمره حقوق بشر به حساب می آیند. آن ها بخشِ جدائی ناپذیری از واقعیت های الگوی جهانیِ حقوق بشراند. بشریت و جوامع انسانی راهِ درازی را در جهت به رسمیت شناختن و محافظت از حقوقِ افراد نسبت به انتخابِ شریک زندگی و ترجیحِ جنسییتی طی کرده اند. این واقعیت بخش جدائی ناپذیری از هر جامعه ی دموکراتیک است، و چیزی کم تر از حقِ اعتقاد به مذهبِ انتخابی فرد نیست.

امضاء کنندگان اولیه:

-Reza Afshari, Ph.D., Professor Emeritus of History and Human Rights, Pace University, USA

-Nadje Al-Ali, Ph.D., Professor of International Studies and Anthropology and Director, Centre for Middle East Studies, Brown University, USA

-Minoo Deraye, Ph.D., Associate Professor of Equity Studies, Faculty Association’s Equity Officer, York University, Canada

-Mansour Farhang, Ph.D., Professor Emeritus, Bennington College, USA

-Behrooz Moazzami, Ph.D., Distinguished Professor of History and Director of Middle East Peace Studies, Loyola University of New Orleans, USA

-Haideh Moghissi, Ph.D., Emerita Professor of Sociology and Women’s Studies, former Trudeau Fellow, York University, Canada

-Shahrzad Mojab, PH.D., Professor of Women and Gender Studies Institute, University of Toronto, Professor, Department of Leadership, Higher and Adult Education, Canada

-Uriel Quesada, Ph.D., Vice Provost for Institutional Research, Accreditation, and Academic Engagement, Loyola University New Orleans, USA

-Saeed Rahnema, PH.D., Professor of Political Science and Public Policy, rtd. and former Director of School of Public Policy and Administration, York University, Canada

-Kumru Toktamis, Ph.D., Associate Professor, Pratt Institute, Brooklyn,  NY, USA

Secularism Under Threat: Islamic Scholars’ public statement ‘on sexual and gender ethics in Islam’

Over 200 Islamic scholars and preachers in Canada and the United States have issued a public statement[1] on “sexual and gender ethics in Islam” which they argue are “at odds with certain recently popular societal views,” including and most notably those related to the rights of the LGBTQ+ communities. The ultimate source of morality for Muslim, they contend, is “Divine guidance, not just reason or societal trends.” Referring to different Chapters and Verses of the Quran they point to “particular principles” that are “unanimously agreed upon” and are “deemed immutable and not open to revision by any person or entity.” They affirm that by God’s decree, “sexual relations are permitted within the bounds of marriage, marriage can only occur between a man and a woman,” and stress that “God explicitly condemn sexual relations with the same sex,” and “prohibits premarital and extramarital sexual acts.” They also assert that Prophet Muhammad “explicitly condemned imitating the appearance of the opposite gender.”

There is nothing new in the assertions made in this public statement, neither this rigid position is unique to Islam. The essentialist interpretations of Judaism and Christianity share many of such perspectives on gender and sexuality, and they have been major sources of threat to secularism and democracy. The differences in all these religions are the hermeneutical approaches and interpretations. As religious scholars, the signatories of this public statement know very well that throughout history there have been different interpretations of any religion, ranging from the extreme dogmatic/literal readings of the holy texts to rational/allegorical interpretations. Furthermore, many religious scholars went far beyond just interpretations and moved towards rational fine-tuning of the religion to the requirements of social an intellectual progress. Many lost their lives as heretics, but religions nonetheless evolved and changed, which is why all religions, including Islam, have had contingent lives. Certainly an opposite trend, mainly the result of prevailing imperialist policies, have led to the re-emergence of religious fundamentalisms with disastrous outcomes for everyone.

It is quite surprising that the statement implicitly undermines “reason or societal trends,” and stress on the “unanimously agreed upon” principles. Interestingly, the statement acknowledges that “some religious groups have reinterpreted or revised religious doctrine to be inclusive of LGBTQ ideology” and concedes that some in the Muslim community “have attempted to reinterpret Islamic texts in favor of LGBTQ affirmation.” However, they firmly declare that “[W]e categorically reject such efforts as theologically indefensible because these aspects of sexual ethics fit within the category of immutable tenets and are therefore not subject to revision.”

These scholars are well aware that there are many other “immutable tenets” that accordingly are not subject to revision. For instance, would they issue similar public statements for Canada and the USA in relation to tenets like Qisas (Islamic retributive justice), women’s half person status in inheritance or as legal witness, or compulsory hijab, or Riba in banking system?

Aside from religious interpretations, there are some problematic understandings of the constitutional rights. The statement rightly asserts that “we recognize that our moral code conflicts with the goals of LGBTQ proponents. We also acknowledge their constitutional right to live in peace and free from abuse.” They add, “[n]evertheless, we emphasize our God-given and constitutional rights to hold, live by, and promote our religious beliefs in the best manner.” No doubt any democratic constitution recognizes rights to religious beliefs, however, when it comes to “promoting” a belief that contravenes the rights of a particular group of citizens, in this case the LGBTQ+ communities, including practicing Muslim LGBTQ+, it contradicts another important aspect of the democratic constitution. Worse still, the signatories of the statement, issue a serious warning of “detrimental spiritual consequences” for those Muslims who make “erroneous pronouncements on behalf of Islam” and “misinterpret the will of God, as in doing so they endanger their status as believers”.

Muslim communities in Canada, the USA and elsewhere as minority, have suffered the consequence of Islamophobia, in the same manner that Jews have suffered from antisemitism. The perpetrators of these and other hate crimes also have had similar claims of having the constitutional right to hold and “promote” their views. In modern democratic societies, any belief that contradicts the principles of universal human rights, is unacceptable, be it religious or ideological.

Gender and sexual freedom are human rights, both political and social. They are integral to the current realities of the international human rights paradigm. Humanity and societies have come a long way in recognizing and protecting the rights of individuals to choose their sexual partner and preference. This is an integral part of any democratic society, and no less important than the right to believe in and practice .the religion of one’s choosing


[i] [i] https://navigatingdifferences.com/clarifying-sexual-and-gender-ethics-in-islam/

https://akhbar-rooz.com/?p=207545 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Kourosh
Kourosh
10 ماه قبل

دینی که با زور شمشیر و خون ریزی و گردن زدن و تجاوز به ناموس مردم و هزاران جنایت و پستی پایه گذاشته شده و هزاران قانون ضد انسانی مانند سنگسار انسان ها و قطع کردن دست و پا و نابینا کردن انسان ها و قوانین ضد زن و ضد دگر اندیشان و ضد دگر باشان جنسی و ….میباشد، جای واقعی لش در زباله دانی تاریخ میباشد. از چنین دینی بیش از این نباید انتظاری داشت. میوه ی خاک انداز گوهه!
با پوزش

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
10 ماه قبل

مشکل اساسی خود آخوندها هستند مگر کسی به مسلمانها می گوید مسلمان نباش ؟ اما چون خودشان اهل کثافتکاریهای پنهانی هستند از این می ترسند که یک جنبش می توو در رابطه با آنها راه بیفتد . مسئله ی آزادی کوئیرها یا ال جی بی تی کیو ها موضوع طبیعتی ست که در آفرینش آنها صورت گرفته و گفته می شود آنها را باید همانگونه که هستند باید قبول کرد مسلمانها که به خدا اعتقاد دارند باید سر نماز از خدا بپرسند چرا طبیعت آفرینش اینها اینگونه شده است این افراد که تقصیری ندارند و بیمار هم نیستند این انحراف نیست بپذیرید که طبیعت آنها اینگونه ساخته شده است . ولی انسان هستند و حق دارند از امتیازات اجتماعی برابر استفاده کرده و خودشان را تکامل دهند . به سلطنت طلبها هم می گوئیم این امر طبیعی ست و به رای گذاشته نمی شود این حق طبیعی آنهاست که برابر با دیگران بدون تبعیض باید زندگی کنند با رای نمی توانید حق را زیر پا بگذارید .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x