سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

فراخوان به مقاومت و نبرد در انظار جهانیان – ایرج فرزاد

ایرج فرزاد

جمهوری اسلامی، سرانجام جبهه های نبرد  نهائی بر سر “حجاب” را دست نشان کرد. پس از مدت کوتاهی از برچیدن غیر رسمی “گشت ارشاد”، بار دیگر اراذل و اوباش خود را به خیابانها وارد میکند. دقت کنید که هنوز چند روزی از معرفی تنبیهات و تعزیراتی چون “مرده شوری”، “معرفی خاطیان به مراکز شکنجه روان درمانی و لغو اجازه رانندگی برای زنان نگذشته است. بکار بردن لحن غیر صریح در اشاره به بازگرداندن گشت ارشاد، باز گذاشتن مسیر عقب نشینی و شکست است. چه، درست همزمان با تصمیم به بازگرداندن گشت ارشاد به خیابانها، قوقه قضائیه و مجلس اسلامی از اینکه تصمیم گیرندگان، “مجری” قوه مقننه و قضائی جمهوری اسلامی نیستند، به نوعی آن را به دوایر “خودسر” نسبت داده اند. سپاه پاسدارن هم اعلام کرده است، “طبق دستور رئیسی” وارد عمل شده است و نه حکم حکومتی خامنه ای. همه اینها میدانند که وارد جنگی شده اند که شکست در آن از قبل قابل پیش بینی است.

به این معنی شیفت سریع به “جنگ میدانی” نشان دهنده این واقعیت است که جمهوری اسلامی در مقابل سرخم نکردن جامعه به اختناق حجاب و بی اعتنائی کامل به آن، شکست خود را اعلام کرده است. اما فراخوان به مردم که نبرد را به صحنه خیابان و رو در روئی با اراذل گشت ارشاد بکشند، برخلاف توقعات و یا درست تر توهمات و استخاره های اسلامی سردمداران رژیم، جامعه را مرعوب نخواهد کرد. این فقط بیان یک حقیقت عام در نبرد بین خیر و شر، اختناق و آزادیخواهی نیست که گویا در “نهایت” به نفع جبهه انسانیت تمام میشود. این یک حقیقت عینی و پیش روی چشم جهانیان و از جمله خود استوانه  و خیمه اسلام سیاسی در ایران است. همه سران مکتبی و غیر مکتبی رژیم، و تمامی دوایر “نو اندیشان دینی” و “تعامل گرایان” با اسلام “مدارا” دریافته اند که در تحمیل اختناق حجاب به عنوان سمبل تثبیت اسلامیت در ساختار سیاسی- اجتماعی- فرهنگی جامعه، شکست خورده اند، این حقیقت هر چه بیشتر آشکار میشود که اسلام بخشی از “فرهنگ” مردم ایران و یا “خلق مسلمان ایران” نیست. که جامعه و نسلهای پس از “دوره باستانی” دهه ۱۳۶۰، به عرصه و زمان تماما متفاوتی چشم گشوده و پا گذاشته اند. این دوران پسا دهه ۱۳۶۰، زندگی در ایام عرّ و تیز اسلام سیاسی را به همه آن کسان و دوایری واگذار کرده اند، که اسلام و جنبش اسلامی را چون سپر مقاومت امت اسلامی در برابر غارتگران خارجی و “فرهنگ غرب زده” میشناختند و کماکان میشناسند. که گفتند و پذیرفتند که انقلاب ۱۳۵۷، “اسلامی” بود.  این دیگر یک حقیقت عیان است که جمهوری اسلامی در همه تلاشها به منظور قرار دادن جنبش اسلامی، چون یک مدعی جدید در عرصه معادلات سیاسی جهان و منطقه و خاورمیانه، با یک بن بست مواجه؛ و کماکان بر پله بحران آخر ایستاده است.

به این معنی، جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی یک “سکته سیاسی” در جامعه ای بود که تاریخ تحولات عظیمی را از دوره مشروطه تاکنون پشت سر دارد. جامعه در یک مقیاس اجتماعی آن حمله قلبی و شوک مغزی را از سر گذرانده است. این جامعه با نسلهای پسا دهه ۱۳۶۰ پس از دفع ویروس ارتجاع اسلامی، سلامت و شادابی خود را در سرزندگی و تحرک و پویائی نسلهای پس از آن گیج سری اجتماعی بازیافته است. نیروئی که با آن رعشه مرگ اسلامی زمینگیر نشد، و قدرتمندتر در پی لایروبی جامعه از چرک و عفونت اسلامی است.

سران اسلام سیاسی فهمیده اند، که تحمیل خود به عنوان مدافع “جمهوری اسلامی فلسطین”، چه به اسرائیل و یا اروپا و غرب، با نگاهی حتی صرفا ژورنالیستی به جوش و خروش جامعه در برابر مهمترین رکن اسلام سیاسی، یعنی حجاب و اختناق اسلامی، شام غریبان  است.

به این دلیل است که به باور من، جمهوری اسلامی به این ترتیب دارد وارد “جنگ آخر زمان” خود میشود. ظاهرا قصد دارند خود را قدرتمند و برخوردار از ظرفیت های به مراتب جنایتکارانه تر از کشتارهای جمعی و اعدام و آدمکشی و شکنجه نشان بدهند که هر روزه و هم اکنون نیز دایر اند. به روشنی اعلام کرده اند، که پایان اختناق حجاب اسلامی، پایان جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در ایران و به یک معنی در سراسر جهان است. شکست در این میدان، به معنی واگذاری جنگ و جهاد و ترور در راستای “پان اسلامیسم” اولیه “امام راحل”شان؛ و شکست در عملیات انتحاری و انواع موشک پرانی ها علیه شهروند غیر نظامی برای تحمیل جنبش اسلامی در معادلات سیاسی جهان است.

 نسلهای پس از پایان جنگ ایران و عراق و کسانی که پس از کشتارهای خونین و بی سابقه دهه ۱۳۶۰ به جهان و “فرهنگ” آن چشم گشوده اند، از ترس و محافظه کاری و “کمی اصلاحات” و اندکی “چانه زنی در بالا” و کشتار و ارعاب آن دوره “عروج” نکبت اسلامی، هیچ خاطره ای ندارند. هنوز مرکب تعزیر و شکنجه “مرده شوری” خشک نشده است که چاره ای ندیدند جز اینکه بار دیگر، این بار در استیصال و درماندگی و با تردیدها و تناقض گوئیهای مقامات مختلف، شاید برای بار آخر  ترور و ارعاب در خیابان، را  آزمایش کنند. انگار فهمیده اند که اعدامها به صورت تکی و یا چند نفره جامعه را مرعوب نکرده است. غافل از اینکه جامعه را نمیتوانند زندانی کنند و در سلول مرگ، در چنگال دژخیمان رها کنند.

چند اقدام هماهنگ و برخی آمادگیهای از پیش هم اکنون شدنی اند:

  – در همه محلات شهرها زنان و دختران بدون حجاب و با لباس تابستانی تجمع کنید. با تعیین مراقبان و سرپرستان، کودکان را در خانه نگهدارید.

– تجمعات و گردهمائی های خود را محلات و مناطق شهرها، با تعیین نگهبان و دیده بان برای جلوگیری از ورود نیروهای سرکوبگر سازماندهی کنید؛

– به کار تبلیغاتی در میان نیروهای غیر لباس شخصی اقدام کنید و به آنان یادآور شوند که برای چه موجوداتی خود و آینده شان را به سیاهی میکشند: برای کسانی که تخم و ترکه و ذّرّیه هایشان را راهی آمریکا، کانادا، سویس و دیگر کسورهای با فرهنگ “غربی” فرستاده اند؟ که از چپاول و تاراج  ثروت و امکانات جامعه و “رانت خواری” دانه درشت ها، به زندگی سلبریتی مآبی مسغول باشند؟ چشم انداز زندگی این صفوف و خانواده هایشان را در اوضاع پس از سقط شدن رژیم اسلامی به تصویر بکشید. به آنها بفهمانید که در فردای سقوط رژیم اسلامی، که سرکرده ها و روسای دوایر امنیتی و نظامی، از هم اکنون در تدارک فرار اند، آنها بی پشت و پناه در برابر خشم فروکوفته میلیونها مردم قرار خواهند گرفت؛

– در میادین و معابر عمومی، مراکز خرید و خیابانها با مشاهده گیر دان اوباش اسلامی به هر کس و یا گروه چند نفره، دور آنان را محاصره کنید و با داد و فریاد و اعتراض اجازه ندهید کسی را بازداشت و دستگیر کنند. سعی کنید بهر طریق ممکن دستگیرشدگان احتمالی را فراری بدهید؛ عکس و تصویر سرکوبگران شرور را حین تعرض به مردم، ثبت  و منتشر کنید؛

– بگذارید بفهمند که یک راه نافرمانی مدنی امتناع از تسلیم به ارعاب است. دفاع حق مسلم شماست. بگذار حالی شوند اگر بزنند، آنها هم میخورند؛

 – اخبار رویدادها را به اطلاع عموم برسانید و دست به کار انتشار یک خبرنامه و یا بولتن در مورد همه اتفاقات در همه محلات و شهرها بشوید؛

 – از هر امکان برای رساندن اخبار گرزچرخانی رژیم و مقاومت و ایستادگی تان برای در حریان گذاشتن افکار عمومی در کشورهای غربی نهایت استفاده را به عمل آورید. نگذارید رسانه های اجاره ای و تلویزیونهائی چون بی بی سی، اخبار و اطلاعات در باره مقاومت شما را طبق منافع و بند و بستهای سیاسی تفسیر و تعبیر کنند.

و ابتکارات دیگری که خود در متن ماجرا کشف خواهید کرد.

بر سر عافیت طلبان اسلامی که مداوما به شما کارت زرد و قرمز نشان میدهند که مرز “مدارا و تساهل” را رعایت کنید فریاد بزنید به همقطارانشان در قدرت بگویند ماشین اعدام و آدمکشی و آدم ربائی را متوقف کنند و عاملان و آمران قتل عمد را به مردم معرفی کنند. اجازه ندهید این تیپ آدمک ها چون کبوترهای پرقیچی و در قبای اندرز گویان فرصت طلب، در باره “پرهیز از خشونت” به منبر بروند. نگذارید با رخنه در صفوف شما برای موعظه در باره  “اصلاح”  برخی از بندهای قوانین جمهوری اسلامی، مسیر مبارزه شما را بسوی سناریوهای شناخته شده ببرند. گارد خود را در برابر همه تلاشهای مهندسی شده برای رهبر تراشی از عناصر سرخورده و مایوس و حالا دیگر منتقد  “دیکتاتوری ولی فقیه” محکم کنید.

متوجه باشید که مبارزه و مقاومت شما در متن شرایط بین المللی و منطقه ای جریان دارد. نسبت به دیگر اپوزیسیونهای پرو رژیم و همه دوایر تبعیدیان سیاسی همسو با آنها حساس باشید. تکرار تجربه تلخ رهبر تراشی از عافیت طلبان سیاسی و عناصر حاشیه ای و مرتجع در جریان انقلاب ۱۳۵۷، نابخشودنی و فاجعه است.

به باور من، جامعه قطعا از موضع قدرت، به تقابل و مقاومت روی خواهد آورد. جمهوری اسلامی در توهم به قدرت پوشالی خود و ابهت فروریخته در اذهان مردم کوچه و بازار، مردم را به صحنه فراخوانده است. صحنه ای که بسیار محتمل است که به یک انفجار اجتماعی علیه فقر تبدیل شود. باید به این “هیهات من الذله” پاسخ  کوبنده ای داد. پاسخی چنان عبرت انگیز و “ذلّت بار”، که نه تنها به تلاش جنبش اسلامی برای تحمیل خود بر معادلات منطقه ای و جهانی پایان بدهد، بلکه غرب و آمریکا را هم ناچار کند که راه سازش و مماشات با جمهوری اسلامی به عنوان راس دولتی اسلام سیاسی، مسدود کنند. چنین بند و بست هائی علیه دستاوردهای تمدن بشری و در تقابل با پویائی و شکوفائی جامعه ایران و همنوائی با تحمیل فقر بر مردم ایران به صرف تن دادن اسلام سیاسی به برخی سازشها و “نرمش های قهرمانانه” در براب کشورهای اروپائی و آمریکاست. تعرض موذیانه و از روی حسابگریها و پراگماتیسم سیاسی به حقوق پایه ای شهروندان در یک جامعه شهری و صنعتی و دارای پیوندهای عمیق با تمدن غرب است. شهروندانی که با تاریخی سر شار از مبارزه و  مقاومت و نافرمانی مدنی خود را  برخوردار از حقوق و ارزشهای جهانشمول به حساب می آورند.

  این بار باید امیدوار بود که شهروندان جامعه چنان از اعتماد به نفس برخورداراند و بر پیشداوریها، تعصبات و هویت های کاذب غلبه کرده اند، که فقط دنبال اندیشه ها و آن تئوری های سیاسی خواهند بود که آرمانها و آرزوها برای یک زندگی شایسته انسان را فرموله و تدوین کرده اند.

 ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۳   ایرج فرزاد

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=209605 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Kourosh
Kourosh
9 ماه قبل

بدون شک برای رهایی میهن مان از چنگال اهریمنی حکومت جنایتکار اسلامی باید متحدانه عمل کرد. مردم ایران، در کف خیابان‌ها متحد هستند، اما متأسفانه جریانات مختلف اپوزیسیون، خیر!
هیچ حرکت جدی ای نیز برای یک اتحاد فراگیر ملی صورت نمی‌گیرد.
پیشنهاد های شما ارزشمند هستند، اما حتی با حل مشکل حجاب اجباری هم ما فقط یک قدم به پیش رفته ایم و نه بیش.
برای نجات ایران باید متحد شد.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
9 ماه قبل

ج .ا گشت ارشاد را احیا نکرده است اتفاقا عقب نشینی کرده است او اسم گشت ارشاد را از روی ون ها پاک کرده است اما جنگ همچنان ادامه دارد پس از یک عقب نشینی این اولین پاتک است چون انتظار داشت در ۱۸ تیر اعتراضات خیابانی برای یک روز انجام شود ولی نشد اتفاقاتی در این مدت افتاده که لزومی به اعتراضات خیابانی نبود چون اعتراضات خیابانی هزینه های بسیاری از دو طرف دارد تلفات ما بیشتر است چون نیروهای آنطرف هم در حال ورود به صف مردم هستند اما پاتک انها هم می بینیم که شدت مقاومت را افزایش داده و چنان جناحهای رژیم را به جان هم انداخته که باز هم ریزش آنها سرعت پیدا کرده است حتی مقامات امریکا هم پس از این مقاومت اعلام کردند که اعتراضات ایران را باید جدی گرفت . راهکار ما سینه سپر کردن نیست و کنار کشیدن هم نیست ما همچنان ادامه می دهیم تا مردم قدرت انقلاب و دوام انقلاب را متوجه شده و به آن بپیوندند هر پدیده ی اجتماعی به همان روشی که پدید آمده با همان روش نیز از بین می رودج. ا برای استقرارش۴سال زمان بردلذا هنوز ف

نیک
نیک
9 ماه قبل

متاسفانه تا زمانیکه بخش های مختلف جامعه به این نتیجه نرسند که در این رزم مشترک هرگز جدا جدا پیروز نمی شوند این دور تسلسل ادامه خواهد داشت یعنی عقب نشینی موقت رژیم, فرستادن مردم به خانه ها و دستگیری فعالان در خانه ها. از طرف دیگر مبارزه و جانفشانی ملت ها در راه سرنگونی هر رژیمی نیازمند داشتن تصویری آرمانی از حکومت و کشوریست که آرزومندند, چیزی که جامعه ما فاقد آن است و فعالان سیاسی نیز نتوانسته اند آن را برای حتا خود تصویر کنند چه رسد برای توده ها.  

الف باران
الف باران
9 ماه قبل

طبقات حاکم استثمارگر همواره از دین به عنوان یک ابزار برای تفرقه و تخدیر فکری بهره جسته اند .جدایی دین از دولت یک خواست دمکراتیک و پراهمیتی برای ایران و همه ممالک جهان است. اما تحقق جدایی دین از دولت، اگر چه بسیار مهم ولی دین از جامعه حذف نمی‌شود. استقرار برابری در جامعه نمی‌شود. استقرار برابری در جامعه و حذف امتیازات طبقاتی و سرمایه گذاری در بخش آموزش و فرهنگ و علوم در دراز مدت نقش دین را ضعیف و سرانجام انسان به جایی میرسد که به ریش خود که زمانی دیندار بود، میخندد.
برخورد با دین به صورت زوری نتیجه عکس میدهد، درست مثل دوران بیسمارک در آلمان که بهانه خوبی به کشیشان برای بسیج مردم مذهبی داد و آنها را بیشتر تقویت کرد. دین نه یک شبه ظهور کرد و نه یکشبه غروب میکند. مهم بسیج مردم و دفاع از مطالبات مشترک رفاهی و معیشت آنها سوای دین و قومیت و ملیت است که سرانجام نتیجه خواهد داد.توهین به اعتقادات مذهبی و وجدانی مردم نتیجه عکس خواهد داد،.

الف باران
الف باران
9 ماه قبل

به‌یاد بیاوریم دوران تدارک جنگ فاشیستی و تجاوزکاران توسط نازیها و یهودستیزی آن دوران را….
اشغال ممالکی نظیر افغانستان، عراق، کشتار مردم لیبی و تحریم و گرسنگی دادن به مردم ایران و خطر تجاوز احتمالی با همین ترفندها و”جنگ تمدنها” صورت می‌گیرد. اینان خود حامیان سر سخت خرافات و مذهب هستند .  تقویت رژیم عربستان و دول مشابه در منطقه دیگر بر کسی پنهان نیست . باید منافع پنهان سیاسی اقتصادی در پشت اسلام ستیزی و هراساندن مردم توسط دول غرب را بیرون کشید و افشاء کرد . فردا وقتی روابط جمهوری اسلامی با آمریکا حسنه شد، مشکلی برای آنها در رابطه با اسلامیسم ایران نخواهد بود.این یک جنگ تمام عیار در قالب اسلام هراسی علیه خلقهای خاور میانه و پناهجویان و مهاجرینی است که ناچارا به ممالک اروپایی نظیر آلمان، نروژ، هلند، فرانسه، سوئد و دانمارک… پناه آورده‌اند .
اسلام هراسی آن روی سکه یهودهراسی در دهه ۱۹۳۰ آلمان نازی است . در حال تیزکردن چاقوها برای سلاخی مردمان مسلمان “غیرمتمدن” !

ایرج فرزاد
9 ماه قبل
پاسخ به  الف باران

الف. باران گرامی

به نظرم باید به یک حقیقت، در جدل های نظری و اختلافات سیاسی اذعان کرد. آن هم این است که طرفهائی که مداوما بر حرف خود میایستند، توافق کنند که “به توافق نمیرسند”. لازم نیست برای هر چه بیشتر نشان دادن اختلافات سیاسی و نظری، در هر دور جدید، استعارات و کنایه های تحقیر آمیز و “کوبنده” نری را نثر طرف مقابل خود کرد.

الف باران
الف باران
9 ماه قبل
پاسخ به  ایرج فرزاد

فراخوان جنگی شما خطاب به مردم بی سلاحی است بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، بدون رهبریت و بدون داشتن تئوری انقلابی و بدون مشارکت میلیونی مردم و بدون اعتصابات عظیم کارگری و کارمندی در مقابل رژیم اسلامی سرکوبگری با حداقل پنج نیروی تا دندان مسلح و سازمان یافته سپاه پاسداران و بسیج و نیروی انتظامی و لباس شخصی و نیروی چند صدهزار نفره ارتش و پانزده سازمان اطلاعاتی موسوم به سربازان گمنام ” امام زمان” ! …
در میدان جنگ اگر فرماندهی مرتکب خطای کشتاری از سربازان خود شود ، محاکمه صحرایی برای او اعمال می‌شود. آیا شما هیچ گونه مسئولیتی در قبال فراخوان خود دارید ؟
نا گفته نماند شما مقالات خود را در سایتی همگانی منتشر کرده اید . دیگران نیز حق نقد مقاله شما را دارند، چه بخواهید و چه نخواهید !

کیا
کیا
9 ماه قبل

صف بندی غریبی است عزیز!
حاکمیت ولایی با نظامی ، پلیسی ، اوباشی گری کردن کشور و در پشتش قوانین قضایی احمقانه وسخت ،آخرین نیرو و زور خود را را بنمایش گزارده است ،کاملا روشن است.
این نشان از قدرت آنطرف یعنی مبارزان “زن زندگی آزادی” دارد.
برد با جنبش است با کمی همگرایی و محکم کردن صفوفش.
موفقیت نزدیک است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x