یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

حزب تودۀ ایران: تشدید جو امنیتی در کشور و یورش حکومت جهل‌ و جنایت به دانشگاه‌ها در آستانۀ سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی»

هم‌میهنان گرامی!

با نزدیک شدن سالگرد جنبش “زن، زندگی، آزادی” که پایهٔ حکومت استبدادی میهن ما را به‌شدت لرزاند، سران رژیم هراسان از برگزاری شکوهمند این سالگرد و آغاز دوبارۀ اعتراض‌های گستردۀ خیابانی، جو خفقان را بر سراسر فضای فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی کشور حاکم کرده و بر شدت سرکوبگری‌هایش  افزوده است. از آزار و دستگیری خانواده‌های جان‌باختگان اعتراض‌های مردمی سال گذشته و موجی تازه از دستگیری فعالان زن گرفته تا فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی-عقیدتی، حاکم کردن جو شدید امنیتی در شهرهای مختلف کشور، و هجوم به دانشگاه‌ها- سنگرهای استوار مبارزه با استبداد- تلاش‌های بی‌وقفه سران رژیم به‌منظور حفظ ساختار فاسد و ضد مردمی جمهوری اسلامی را باردیگر شاهدیم.

در هفته‌های اخیر خبرهایی گوناگون از شروع روند اخراج گستردۀ استادان و دانشگاهیانی که حامی “ذوب شدگان” در ولایت نیستند و جایگزین کردن آنان با افرادی بی‌صلاحیت به‌لحاظ علمی و مزدور حکومت منتشر شده است. روزنامه “اعتماد” در مطلبی در این زمینه ازجمله نوشته است: “اساتید منتقد کشور، امکان حضور در دانشگاه‌ها را یکی یکی از دست می‌دهند و جای خود را به اعضای جبههٔ پایداری و… می‌دهند. روندی که برخی تحلیلگران از آن ذیل عنوان انقلاب فرهنگی دوم یاد کردند… تصمیماتی که ریشهٔ آن را باید در تصمیمات معاون سیاسی سابق وزارت کشور ردیابی کرد… فاز بعدی قرار است روند تصفیه دانشجویان را دربر بگیرد.”

البته لازم به تذکر است که در دوران احمدی نژاد هم چنین تلاش هایی برای پاکسازی دانشگاه ها صورت گرفت و ابتدا استادانی که سن و سال بالاتری داشتند، کنار گذاشته شدند و سپس به سراغ استادان دیگر رفتند. احمدی نژاد در سال نخست ریاست جمهوری اش در نامه‌ای به روسای دانشگاه‌ها از جمله نوشت: «نظام آموزش ما ۱۵۰ سال است که متاثر از نظام سکولار بوده و استعمار نیز به دنبال تعمیم نظام مورد نظر خود است. تغییر این فضا زحمت دارد و پیچیده است…»

حسین شریعتمداری، شکنجه‌گر و مدیر مسئول روزنامه “کیهان”، در استقبال از این روند در مطلبی با عنوان: “در سر هزار فتنه نیرنگ‌های رنگی!” در این روزنامه نوشت: “چند تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها که در جریان اغتشاشات پائیز سال گذشته نه‌فقط از اغتشاشات و اغتشاشگران حمایت کرده بودند بلکه در پاره‌ای از موارد با اراذل و اوباش اغتشاشگر در جنایت علیه مردم مظلوم این مرز و بوم همراه بوده‌اند، از دانشگاه اخراج شده‌اند و این کمترین و پیش‌پا افتاده‌ترین مجازات در مقابل اقدامات پلشت و غیر‌انسانی آنهاست.”

در روزهای اخیر نیز در گروه‌های دانشگاهی سندی منتشر شد که نشان می‌دهد دولت رئیسی دست‌اندرکار جذب ۱۵هزار عضو “هیئت علمی” هم‌سو با رژیم به‌صورت سهمیه‌ای و خارج از چارچوب‌های علمی در دانشگاه‌هاست. در پی انتشار این خبر در فضای مجازی اعلام شد که کسانی مانند سجاد صفار هرندی، فرزند صفار هرندی (که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ وزیر فرهنگ و ارشاد دولت احمدی نژاد بود و بعد به‌مقام مشاور فرماندهٔ کل سپاه منصوب شد) قرار است در ترم جدید دانشگاه شریف همراه عده‌ای دیگر از “آتش به‌اختیاران”‌ ولایت مانند امیر حسین ثابتی و عباس موزون درس “انقلاب اسلامی ایران” را تدریس کنند.

در گزارش‌های منتشر شد‌ه‌ای دیگر نیز از پرونده سازی امنیتی برای نزدیک به ۴۰۰ دانشجوی دانشگاه امیرکبیر که در سال گذشته در اعتراض‌های مردمی شرکت کرده بودند و همچنین اِعمال مجدد طرح “تفکیک جنسیتی در کلاس‌ها” خبر داده شده است.

حکومت جمهوری اسلامی از همان سال‌های نخست به‌دست گرفتن قدرت تا امروز دشمنی‌ای آشکار با دانشگاه‌های کشور از خود نشان داده است. جنبش دانشجویی کشور و استادان مترقی و پیشرو، از سرکوبگری تیرماه ۱۳۷۸ و یورش خونین به دانشگاه‌های کشور تا امروز- به‌رغم پاکسازی‌های مکرر، تعطیل کردن، و “پادگانی کردن” فضای دانشگاه‌ها- همواره با تکیه بر سنت‌های تاریخی جنبش دانشجویی ‌ازجمله ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و مبارزه با حکومت استبدادی پهلوی دانشگاه‌ها را به‌هدف دفاع از آزادی‌ها و حقوق مردم همچون سنگرهایی محکم حفظ کرده‌اند و همچنان حفظ خواهند کرد.

رژیم خمینی در ۱۳۵۹ حمله به دانشگاه‌های کشور و پاکسازی آن‌ها را زیر عنوان “انقلاب فرهنگی” فرمان داد. خمینی همچنین در سخنرانی‌ای که روز ۲۷ آذرماه در جماران کرد درک عمیقاً ارتجاعی، ضد علمی، و ضد انسانی‌اش از دانشگاه‌ها را چنین بیان کرد: “وقتی ما به یک نظر وسیعی به همه دنیا و به همه دانشگاه‌هایی که در دنیا هست بیندازیم، تمام این مصیبت‌ها که برای بشر پیش آمده است ریشه‌اش از دانشگاه بوده. ریشه‌اش از این تخصص‌های دانشگاهی بوده… این‌قدر اشخاص از تعطیل دانشگاه ناراحت‌اند. … دانشگاه، دانشگاه اسلامی و دانشگاه برای خود ملت باشد، و اِلّا همین ما درِ دانشگاه را باز کنیم و هر که می‌رود برود. شما مگر ندیده‌اید که آن وقت که دانشگاه باز بود چه فسادهایی بود؟ و شما تأسف می‌خورید که این دانشگاه نیست. می‌فهمید چه می‌گویید؟ از روی فهم می‌گویید؟ اگر از روی فهم می‌گویید، باید تکلیف‌تان معیّن بشود. و اگر از روی نادانی می‌گویید، چطور شما این دانشگاهی را که در چندمین ماه پیش، در یک سال، چقدر پیش، مرکز همه فسادها قرارش داده بودند، و در چنگال کمونیست‌ها و چریک‌ها و سایر ارگان‌های منافق بود حالا می‌خواهید باز بشود؟”

هم‌میهنان گرامی!

تجربۀ سال‌های اخیر از اعتراض‌های گستردۀ سال ۹۶، ۹۸،‌ ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ تا کنون بیانگر حقیقتی انکارناپذیر است: حکومت جمهوری اسلامی سد اساسی راه ترقی و پیشرفت کشور و عامل اساسی، فقر، محرومیت، ظلم و تعدی آشکار و خشن نسبت به حقوق اکثریت قاطع مردم میهن ماست. در سایۀ حکومت متکی به “اسلام سیاسی” و ساختار “ولایت فقیه” که نماد روشن استبداد مطلق و بی‌قانونی کامل در کشور ماست تنها با اعتراض‌هایی گسترده و هماهنگ، تنها با تلاش برای سازمان‌دهی اعتصابی عمومی که ادامۀ حیات رژیم را با دشواری‌ای جدی رو به‌رو کند، به پایان یافتن کابوس رژیم ولایت فقیه و گشوده شدن راه برای استقرار حکومتی ملی و دموکراتیک برای میهن‌مان می‌توان امیدوار بود.

در سالگرد جنبش “زن، زندگی، آزادی” که دستاوردهایی مهم در به‌چالش طلبیدن حکومت جمهوری اسلامی به‌همراه داشته است، پیوند دادن اعتراض‌های فرهنگیان و بازنشستگان با کارگران و دانشگاهیان و دانشجویان و زنان مبارز کشور در جهت عقب نشاندن حکومت ضد مردمی‌ای که نام جمهوری بر آن نمی‌توان گذاشت همهٔ تلاش‌ها را باید به‌کار گرفت. حکومت کنونی میهن ما که خلیفه‌گری اسلامی مدافع منافع سرمایه‌داران بزرگ کشور و از نوع پادشاهی پهلوی‌هاست، در طول بیش از چهار دهه حیاتش جز تخریب فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، و زیست محیطی کشور دستاوردی برای مردم به‌همراه نداشته است.

واقعیت امر این است که با همه تبلیغات گوبلزی رهبری رژیم و تعریف و تمجیدهای سراسر دروغ خامنه‌ای از دولت منفور و ورشکستۀ رئیسی، دیکتاتوری ولایی در وضعیتی بسیار دشوار قرار دارد. از یک سو توان حل بحران اقتصادی و مهار پیامدهای پُرخطر آن ازجمله کشانده شدن ده‌ها میلیون شهروند به زیر خط فقر مطلق را ندارد، و از سوی دیگر ابزار اثرگذاری‌اش‌ بر افکار عمومی جامعه که با سوءِاستفاده از باورهای دینی مردم اعمال می‌شود به‌شدت کم‌اثر شده است. روگردانی گستردۀ مردم از دیکتاتوری مذهبی، رشد آگاهی اجتماعی‌سیاسی، و اعتلای روحیهٔ مردم و پذیرش ضرورت مبارزه رو در رو با استبداد در بطن جامعه، طلیعهٔ صبح روشنی است که دیر یا زود فراخواهد رسید. برخلاف تصور رژیم و مزدورانش، جنبش مردمی میهن ما، جنبش “زن، زندگی، آزادی”، همچنان در قلب و افکار اکثر مردم ما زنده است و دیر یا زود بساط این حکومت ضدمردمی را درهم خواهد پیچید.

حزب تودۀ ایران

۹ شهریورماه ۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=214711 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سیامک روزبهان
سیامک روزبهان
7 ماه قبل

در سالگرد جنبش “زن، زندگی، آزادی” که دستاوردهایی مهم در به‌چالش طلبیدن حکومت جمهوری اسلامی به‌همراه داشته است، پیوند دادن اعتراض‌های فرهنگیان و بازنشستگان با کارگران و دانشگاهیان و دانشجویان و زنان مبارز کشور در جهت عقب نشاندن حکومت ضد مردمی‌ای که نام جمهوری بر آن نمی‌توان گذاشت همهٔ تلاش‌ها را باید به‌کار گرفت. حکومت کنونی میهن ما که خلیفه‌گری اسلامی مدافع منافع سرمایه‌داران بزرگ کشور و از نوع پادشاهی پهلوی‌هاست، در طول بیش از چهار دهه حیاتش جز تخریب فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، و زیست محیطی کشور دستاوردی برای مردم به‌همراه نداشته است.
****
روگردانی گستردۀ مردم از دیکتاتوری مذهبی، رشد آگاهی اجتماعی‌سیاسی، و اعتلای روحیهٔ مردم و پذیرش ضرورت مبارزه رو در رو با استبداد در بطن جامعه، طلیعهٔ صبح روشنی است که دیر یا زود فراخواهد رسید. برخلاف تصور رژیم و مزدورانش، جنبش مردمی میهن ما، جنبش “زن، زندگی، آزادی”، همچنان در قلب و افکار اکثر مردم ما زنده است و دیر یا زود بساط این حکومت ضدمردمی ر

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x