میگویند موضع شما به عنوان یک اکو-سوسیالیست در قبال حمله حماس به اسرائیل چیست؟
اول از همه باید گفت که همه آگاه هستیم که اسرائیل از سال ۱۹۶۷ که مناطق فلسطینی را تحت سلطه خودش درآورد و خارج نشد دست به اشغالگری زد و با روی کار آمدن احزاب راست‌گرا سرکوبگر نظامی و تغییر بافت مردمی برای یهودی کردن مناطق عربی در سیاست اسرائیل قرار گرفت! همه ما از آن آگاه هستیم و میدانیم در تمام این موارد حقایقی است و باید گفته شود!
اما آن چه امروز رخ داد متفاوت بود! گروه تروریستی حماس با دستور مستقیم علی خامنه‌ای رهبر رژیم ایران به اسرائیل حمله کرد، جنایت کرد، غیرنظامیان را نه غیرمستقیم بلکه مستقیم به قتل رساند! جنایت جنگی انجام داد، جسد کشته‌شدگان را برهنه کرد و بر روی آنها رقصیدند! در مقابل ارتش اسرائیل هم عملیات دفاعی انجام داد و مردم فلسطین قربانی این ماجراجویی حماس شدند!
ما باید به قول لنین تئوریسین سوسیالیست روس، تحلیل مشخص از شرایط مشخص داشته باشیم و تنها از یک نگاه و دریچه و گذشته و تاریخ تحلیل نکنیم، بلکه موضوع روز سیاسی را ببینیم و تحلیل کنیم! امروز باید یک فرد خودش را سوسیالیست و چپ میداند با سیاست تحلیل مشخص از شرایط مشخص بدون قید و شرط حملات تروریستی حماس را محکوم و با اسرائیل اعلام همبستگی کند! این همبستگی نه با دولت اسرائیل و تایید سیاست‌های آن بلکه همبستگی با مردم اسرائیل است که مورد هجوم تروریست‌ها قرار گرفته‌اند!
باید ذکر کرد که حماس هیچوقت به مقاومت مردم فلسطین و و به مبارزه طبقاتی مردم فلسطین ربطی نداشته است! یک عده سلفی و بنیادگرا مذهبی هستند که در پی احیای خلافت اسلامی ۱۴۰۰ سال پیش می‌باشند و حتی همین الان که قدرت ندارند در غزه مخالفان سیاسی را سرکوب و اعدام می‌کنند و همجنس‌گرایان را از کوه به پایین پرتاب می‌کنند!
حماس یک گروه تروریست مزدور است که توسط اخوان المسلمین، قطر و جمهوری اسلامی تجهیز مالی و نظامی می‌شود و نه برای مردم فلسطین بلکه در جهت سیاست آنها گام برمی‌دارد! در واقع می‌شود گفت گروه تروریستی حماس یکی از موانع تحقق حق و حقوق مردم فلسطین است!
ما برای حمایت از حق و حقوق مردم فلسطین نیازی به حمایت از تروریست‌های حماس نداریم چرا که احزاب سوسیالیست و دموکراتیکی مانند حزب مردم فلسطین، اتحادیه دموکراتیک فلسطین و جنبش فتح هستند که به راه‌حل دو دولت عبری/عربی و جهت‌گیری طبقاتی به نفع مزدبگیران اعتقاد دارند که باید از آنها حمایت کرد تا ارتجاع اسلامی فلسطین تضعیف شود! چرا که ارتجاع اسلامی فلسطین حل مسئله فلسطین را نه سیاسی بلکه مذهبی اعلام میکند و به جنگ مذهبی دامن می‌زند که خانمان‌سوز است!
همچنین باید این را قبول داشت که بدون شک یک دولت مستقل فلسطینی کنار اسرائیل باید تشکیل شود، باید اسرائیل مناطق فلسطینی سال ۱۹۶۷ را ترک کند و تمام شهرک‌نشینان به مناطق یهودی بازگردند و شرق اورشلیم پایتخت فلسطین باشد! اما راه رسیدن به آن حمله نظامی به اسرائیل و کشتار غیرنظامیان و عملیات تروریستی در اسرائیل نیست!
بلکه مبارزه و اعتراضات مدنی-سیاسی مردمی در فلسطین و همزمان ارسال پیام به بلوک ضداشغال در اسرائیل است که با اعتراضات در خیابان‌های اسرائیل باعث فشار بر دولت شده تا با آمدن بر میز مذاکرات صلح راه برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی اورشلیم شرقی در کنار اسرائیل به پایتختی اورشلیم غربی باز شود….
این یگانه راه موجود است و هر راهی بدون آن همان‌گونه که امروز دیدیم به جنگ، خونریزی و تداوم نفرت مردمان اسرائیل و فلسطین خواهد شد، از همین رو نیروهای چپ و سوسیالیست ایرانی باید با موضع‌گیری مسئولانه در این راستا در جهت صلح پایدار گام بردارند و نه در زمین راست ناسیونالیست در اسرائیل و تروریست‌های بنیادگرا ساکن غزه بازی کنند!
آرتمیس زرین‌کوب – فعال اکو-سوسیالیست و حقوق کوئیر
مواضع خانم نویسنده مقاله این است که اسرائیل دست به اشغالگری می زند که محکوم است و حماس در مقاومت علیه اسرائیل عملیات تروریستی میکند که این هم محکوم است. او معتقد است که این وضع خوب نیست ، پس راه حال بک دولت اسرائیلی و یک دولت فلسطینی می باشد. متاسفانه دولتهای حامی اسرائیل یک دولت فلسطینی را قبول ندارند و ۲۰ سال پیش قرار بود چنین دولتی درست شود و هرگز نشد. اسرائیل میخواهد کرانه غربی را اشغال کند و ممکن است به غزه بعنوان کشور فلسطینی راضی باشد. وضعیت اسراییل و فلسطین مثل وضعیت رابطه ارتجاعیون اروپا و امریکا با روسیه و چین است. تضادهای درونی ارتجاعیون شرقی و غربی در چهارچوب ارتجاع راه حل ندارد. ما به یک انقلاب جهانی احتیاج داریم نه بازی های حقوقی و پارلمانی. انقلاب جهانی هم این است که توده های کار و زحمت علیه حاکمین مفت خور و جنگ طلب شرق و غرب و میانه متحد شوند و سرنوشت زندگی خود را از طریق شوراهای خود بدست بگیرند. دموکراسی بازی و دیپلوماسی بازی همش بازی با توده هاست.
تروتسکیستها چه میگویند :
باید از ھر انقلاب مشخص ملی و طبقاتی در ممالک مفروض دست کشید و با عبارات پوچ و بی‌معنی برای یک “انقلاب جهانی” در روز معاد و پایان غیبت کبری آماده شد و انقلاب مشخص را به “انقلاب” پیگیر جهانی انتزاعی و غیر قابل وصول حواله کرد. انقلابی گری کاذبی که از ھر انقلاب مشخص برای کسب قدرت سیاسی به بهانۀ ناکافی بودن این”انقلاب” فرار میکند و ھر مبارزۀ انقلابی برای کسب قدرت سیاسی و دفع تجاوز امپریالیستی را با انقلابی نمائی تخطئه می کند، در عمل وطن فروشی است و خیانت به خلق ھاى عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و ایران است که میخواھند با البسۀ “مارکسیستی” آرایش کنند. برای این ھا مردم فلسطین در صورت ادامۀ اشغال و بمباران اسرائیل باید در درجۀ نخست حکومت حماس را سرنگون کنند. شعار آنها این است: “نه به حماس و نه به اسرائیل”. این شعار سراپا ارتجاعی و در خدمت ادامۀ حضور و سلطۀ اسرائیل در فلسطین است…
طبقه کارگر اسرائیل و فلسطین باید کمونیسم را بیاموزند و سرمایه داران خود را متحدا سرنگون کنند. بعضی از مارکسیستها شکست ایدئولوژیک خورده اند و قادر نیستند کارگران را آموزش انقلابی بدهند، برای همین نظریه اتقلاب خلقی و همکاری کارگران با سرمایه دارانشان را میدهند که بغایت خیانتکارانه است. فرضیه انقلاب خلقی با پیدایش طالبان و جمهوری اسلامی باطل شد، اصرار بر درستی این فرضیه ذهنیگرایی و نوستالژی ست. انقلاب استالینی و مائویی احیا پذیر نیست، احزاب مارکسیستی خریداری ندارند. باید واقع بین بود.
مانع درجه اول در مقابل دو کشور در کنار اعتقاد به «ریختن یهودیان به دریا»ست که اعمال فتح هم آشکارست!!!
خواندن چیزهایی از این دست اعصاب آهنین می خواد. بویژه که آشنا به عملکرد ضد انسانی سبزهای جهانی در خدمت امپریالیسم و صهیونیسم باشیم.
اما خوشبختانه عملکرد پیشوایان خودفروخته سبزها در آلمان و … آرزوی بخت چیزی بنام حزب سبز را در دل خودکم بینان و خود ارزان فروشان خواهد کشت.
اول از همه گروه تروریستی اشغالگران صهیونیست هستند که سرزمین های مردم بومی آنجا را یعنی فلسطین را دزدیده و اشغال کرده اند و هر جنایتی را مرتکب شده اند. حماس هر مرامی هم داشته باشد حق دارد با متحاوزین بحنگدد. مزخرفاتی از قبیل تروریسم ساخته همان اشغالگران و حامیان امپریالیسم آمریکا و بقیه استعمارگران غربی می باشد و اراحیفی بیش نیست. تروریسم اشغالگران و دزدان صهیونیست هستند.