یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر: گرامی باد هشت مارس روز همبستگی جهانی زنان برای آزادی و برابری

هشت مارس سالروز مبارزه زنان کارگر نساجی نیویورک برای افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط زندگی نماد و سمبل مبارزه زنان علیه ستم و نابرابری می باشد. با وجود اینکه زنان در طی سالها مبارزه موفق به کسب برخی حقوق قانونی شده اند اما همچنان نابرابری، تبعیض و خشونت علیه آنان بیداد میکند.

تبعیض علیه زنان به درازای تاریخ وجود داشته است و ستم بر زن ویژه سرمایه داری نیست، اما سرمایه داری ستم جنسی را مطابق قالبهای خود در خدمت بازار و سود در آورده است. در واقع ستم کشی بر زن نه تنها یک رکن انباشت سرمایه است؛ بلکه مسئله ای اقتصادی اجتماعی  نیز می باشد و به تداوم نابرابری ها و تبعیض ها در جامعه کمک میکند و از همین جهت است که افکار و آراء ضد زن  توسط  دستگاه مذهب، ایدئولوژی های عقب مانده بورژوائی و بازار آزاد و سود بازتولید میشوند.

روشن است که یکی از تبعات جهانی سازی گسترش بازار جنسیتی کار و شکل گیری نیروی کار زنانه است، علاوه بر تبعیض جنسی نهادینه شده در سرمایه داری مانند مزد نابرابر و ارتش ذخیره کار و شکل گیری نیروی کار زنانه، سرمایه داری نئولیبرالیستی به اشکال جدیدتری به انشقاق جنسیتی کار و افزایش فشار بر زنان دامن زده است. اشتغال زنان بیشتر در کارهای بی ثبات، موقت، پاره وقت، در مشاغلی با مهارت و دستمزد کمتر، و یا کار بی دستمزد خانگی، بار جنسیتی و پدیده فقر زنانه را به شدت افزایش داده است.

حتی اکسفام که یک سازمان امداد رسانی سرمایه داری است از تبعیض جنسیتی در سیستم اقتصاد جهانی سخن می‌گوید. در سراسر جهان این زنان هستند که بار فعالیت‌های مراقبتی و نگهداری از کودکان را بدون دستمزد به دوش می‌کشند. نابرابری در سراسر جهان همچنان در حال افزایش است و زنان بیش از همه قربانی این نابرابری هستند. اکسفام از بحران نابرابری سخن میگوید که بزرگترین بازندگان آن، زنان هستند. درآمد زنان به طورمیانگین کمتر است، دارایی کمتری در اختیار دارند و نسبت به مردان بیشتر در معرض خطر فقر هستند. بر اساس تحقیقات انجام شده، مدت زمانی که زنان و دختران کار بدون مزد انجام می دهند، روزانه در سطح جهان به بیش از ۱۲ میلیارد ساعت می رسد. اگر به این زنان در ازای کارهای شان حداقل دستمزد داده شود، سالانه معادل بیش از ۱۱ میلیارد دلار امریکایی می شود.  اگر ۱۱ میلیارد دلار پرداخت نشده را در کنار درآمد غول‌های تکنولوژی مانند اپل، فیس بوک و گوگل قرار دهید این مبلغ ۲۴ برابر بیشتر از درآمد این کمپانیها است.  

این وضعیت، زمینه ساز تغییرات ساختاری در شرایط اجتماعی و موقعیت طبقاتی زنان و نیروی کار شده است که خود زمینه ساز رشد و تحرک جنبش برابری طلبانه و آزادیخواهانه زنان می باشد. در چند ساله اخیر نشانه هائی از برآمد مجدد جنبش های زنان و رشد آن را شاهد بوده ایم، اکنون صحبت از فمنیسم ۹۹ در صدی هاست. جنبش و اعتصاب زنان که در اکتبر ۲۰۱۶ در لهستان آغاز شده بود به سرعت به آرژانتین، ایتالیا، اسپانیا، برزیل، ترکیه، پرو، مکزیک، شیلی،آمریکا و.. گسترش یافت. با فراخوان مجموعه ای از گروه های زنان از ۳۰ کشور جهان به اعتصاب سراسری در هشت مارس ۲۰۱۷ ، این کنش های ملی به حرکاتی فراملی تبدیل شد. این شکل جدید کنش گری، با چنین حرکت جسورانه ای، که روز جهانی زن را مجددا سیاسی کرد و آن را دوباره به تمام ریشه های تاریخی فراموش شده اش در طبقه کارگر و فمنیسم سوسیالیستی پیوند زد، یاد آور بسیج زنان طبقه کارگر در ابتدای قرن نوزدهم بود که الهام بخش سوسیالیست های آمریکا و اروپا نظیر کلارازتکین بود. این جنبش مبارز نه تنها مرزها و حصارها، قاره ها، اقیانوس ها را درنوردیده  و انزوای ناشی از دیوارهای بومی و ملی را درهم شکسته است، بلکه ظرفیتهای بالقوه کسانی را به نمایش میگذارد که با کارمزدی و غیرمزدی جهان را سر پا نگه میدارند.

زنان همچنین در قیام ها؛ شورش ها و انقلابات یکساله اخیر بر علیه رژیم های دیکتاتوری درخشیدند، در الجزایر، تونس، سودان، لبنان، عراق، شیلی، آرژانتین، جزو نیروهای پیش برنده انقلاب بودند. زنان در این انقلابات و قیامها، خواستهای برابری جنسیتی و عدالت طلبانه خود را در برابر جنبش قرار دادند و آنرا به روز مبادا محول نکردند.

در ایران با روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی که نخستین رسالت اش تغییر مناسبات جنسیتی و فرهنگی و کنترل زنان، حفظ اقتدار خانواده پدرسالار، با استفاده از قدرت دولتی بود، متحجرین قرون وسطی با تکیه زدن بر قدرت، با تحمیل حجاب اجباری، جدا سازی جنسی، تقلیل زنان به  ابژه جنسی، تصویب  طرحهای گوناگون برای هر چه بیشتر خانه نشین کردن زنان، فرهنگ سازی های کاذب، آموزشهای دینی ارتجاعی و ضد زن در مدارس،  آپارتاید جنسی را بر زنان تحمیل کردند.

آپارتاید جنسی در جمهوری اسلامی تنها در عرصه جدائی زن  و مرد، در عرصه عمومی جامعه و یا در اتوبوس و مترو و دانشگاه اعمال نمی شود بلکه در جدائی مشاغل زنانه و مردانه و در تقسیم بندی بازار جنسیتی کار هم با شدت تمام پیاده میشود. از این رو میدان وسیعی برای بهره کشی وحشتناک نیروی کار زنان بوجود آمده است. بهره کشی وحشیانه زنان در خانه، بازار تولید مبتنی بر کار خانگی،  مواد خوراکی، بسته بندی پوشاک، قطعه کاری، دورکاری و دستفروشی در مترو ها و معابر، نگهداری از پیران و ناتوانان، تمیز کاری… رواج دارد  و زنان با دستمزد ناچیز، بدون قرارداد، بدون بیمه، بدون امنیت شغلی مشغول به کار هستند.

اما طی چهل و یکسال گذشته ، جنگی مداوم بین جمهوری اسلامی برای نهادینه کردن فرو دستی زنان در جامعه و زنان برای تن ندادن به آن جریان داشته است. زنان اولین نیرویی بودند که در برابر جمهوری اسلامی و خمینی ایستادند. تظاهرات علیه حجاب اجباری در اسفند ۵۷ آنهم در زمانی که کمتر کسی جرات مخالفت با جمهوری اسلامی را داشت یکی از شجاعانه ترین اعتراضات بود. رژیم جمهوری اسلامی هر چه فشارهای اجتماعی،  اعمال همه نوع خشونت قانونی و فیزیکی، دستگیری ،زندان و  شکنجه را افزایش داده ، هرچه تلاش کرده که فضای فعالیت سیاسی، اجتماعی و حقوقی را بر زنان تنگ تر کند، روحیه ایستادگی، مقاومت و اعتراض بر علیه نابرابری جنسیتی و سایر بی عدالتی های اجتماعی بیشتر و بیشتر شده است، بطوری که به جرات میتوان گفت که اکنون زنان در صف مقدم اعتراضات در اکثر عرصه های اجتماعی می باشند.

جنبش زنان به شکل مقاومت در زندان، مبارزه برای کار، تحصیل، علیه چند همسری، شکنجه، سنگسار، اعدام، بنگاه های مالی، تخریب طبیعت و تمامی عرصه های زندگی ادامه داشته است.  در چند ساله اخیر حضور زنان  در فعالیت های صنفی سیاسی از جمله دانشجوئی ، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، مال باخته گان و کارگران  به یک رکن اساسی تبدیل شده است.

زنان در خیزش دیماه ۹۶  و در سال ۹۸ در خیزشهای آبان ماه و و دیماه و نیز در تمام جنبش های اعتراضی برای رسیدن به آزادی، برابری و علیه تبعیض و ستم حضور چشمگیر و قدرتمندی داشتند، و گاه یک تنه در صف مقدم در مقابل خشونت وحشیانه سرکوبگران رژیم ایستادند. شاهد پیشگامی زنان دانشجو در سر دادن شعارهائی با مضمون انقلابی و در مرز بندی با اصلاحات، سلطنت و همبستگی انترناسیونالیستی بودیم.

جنبش زنان در ایران در طول بیش از چهار دهه مبارزه با جمهوری اسلامی با  تجربه ای غنی و آگاهی  و هوشیاری که در نبرد با رژیم زن ستیز اسلامی بدست آورده است میتواند همراه با سایر جنبشهای زنان منطقه بویژه همراه با  جنبشهای زنان در جنبشهای انقلابی اخیر در سودان، الجزیره، لبنان ،تونس و عراق نقش مهمی در شکل گیری جنبش زنان علیه تبعیض و ستم جنسی و برای آزادی و برابری ایفا کرده و از آنها بیاموزد. اما در عین حال رشد و پیشروی جنبش زنان برای رسیدن به جامعه ای عاری از ستم و تبعیض در رفتن به اعماق جامعه، به درون زنان کارگر و زحمتکش، بسیج این نیروی گسترده، به میدان آوردن توده زنان، اتحاد و همبستگی با دیگر جنبش های اجتماعی، تشکل یابی در سطوح مختلف، بیان همه مطالبات مشخص خود با صراحت و با صدای بلند در عرصه مبارزات علنی است.

 جنبش زنان در طی سالهای سیاه جمهوری اسلامی با دادن هزینه های سنگین هر چند به دشواری به جلو می رود، هر چند راه درازی در پیش دارد اما به نیروئی تبدیل شده است که به نظر می رسد که هیچ قدرتی توان متوقف کردن آنرا ندارد. بی شک سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی اولین گام در این راه است.

                              سرنگون باد رژیم زن ستیز اسلامی سرمایه داری ایران

                                           زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

                                             کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

                                                            اسفند ۱۳۹۸- مارس ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=22092 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x