تیزر فیلمهای سینمایی آینده و تبلیغات که تمام شد، برای چند ثانیه، سکوت و تاریکی، سالن بزرگ سینما را در برگرفت. سکوت جذاب و دلهرهآوری که تا انتهای این فیلم دو ساعت و پنج دقیقهای، در سالن باقی ماند. عاشقان سینما میدانند دستهجمعی میخکوبِ پردهی سینما شدن در این جو جذاب چه لذتی دارد؛ سکوتی که از سر بیتفاوتی نیست، از قدرت داستان است و همدردی و همذات پنداری با شخصیتهای روی پرده. این نوع سکوت که گهگاه با صدای نفسهای مضطرب، گریههای آهسته و فریادهای از سینه بیرون آمده از سر دلهره یا هیجان همراه میشود، همان جادوی سینما است، جادویی که گودزیلا منفی یک به تماشاگراناش هدیه میدهد.
گودزیلا منفی یک، همهی آنچیزی است که یک سینمای داستانگوی جذاب میتواند داشته باشد. یک فیلم اکشن هیولایی، که قدرت و جادویاش را از شخصیتهای انسانیاش میگیرد و بیشتر از آنکه خودِ هیولا را نشانمان دهد، تاثیراتاش در دنیا را بازگو میکند و از عشق میگوید و از وطن. از خانواده، همیاری، دوستی، میهنپرستی، مسئولیتپذیری، ترس، بخشش، شجاعت و از قدرت مردم میگوید و اینطوری است که نه فقط بر دل ژاپنیها، که بر بسیاری از انسانها در سراسر جهان اثر میگذارد.
گودزیلای تاکاشی یامازاکی که سی و هفتمین فیلمی است که عنوانِ گودزیلا را بر خود دارد، شاید یکی از بهترین و کاملترین فیلمهای هیولایی چندسال اخیر و یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۳ است. فیلمی که میتواند با تکیه بر اشتراکات انسانی و احساسات بشر و با استفادهی درست از مفاهیم اساطیری همچون سفر شخصی قهرمان از یک طرف و مشکلات روز دنیا و نزاع بیرونی بشر از سوی دیگر، از محدودیت جغرافیایی و زمانی بگذرد و به فیلمی برای همهی انسانها تبدیل شود. این گونه است که فیلم گودزیلایی که در ژاپن زجرکشیدهی جنگ جهانی دوم میگذرد، میتواند فراتر از زمان و مکانش حرکت کرده و به قلب انسان معاصری نفوذ کند که جنگهای شخصی در زندگیاش را دارد و برای عبور از گذرگاههای تاریخی به دستیاری مردمان عادی از جنس خودش، بیشتر از هر سلاح و قدرتی احتیاج دارد. مردمانی که گاه در گیر و دار این چرخ گردون و پیچیدگیهای سیاسی، از یاد میبرند زندگی خود بزرگترین نعمت است.
گودزیلا ماینس وان، در ستایش از زندگی است و فکر میکنم موفقیتاش در فروش و میان منتقدان جهان به همین دلیل است. زیرا در روزگار پرهیاهوی ما خیلی ساده، داستان تلخ و شیرینِ از دستدادن، شکست خوردن، بخشیدن، یکی شدن و قهرمان شدن را روایت میکند و با کارگردانی بیادعا و رواناش، جلوههای ویژهی در خدمت روایت داستاناش، با کاراکترهای دقیق ساخته و پرداختهشده و تیم بازیگری دوستداشتنی و موسیقیِ متن به موقع و اثرگذارش، ترکیبی دیدنی از جذابیت فیلمهای بلاکباستر و انتقال احساسات در سینمای مستقل است. تاثیرگرفته از نقاط قوت گودزیلاهای پیشین، با الهاماتی دلچسب از آروارههای اسپیلبرگ و نظر مرا بخواهید دکتر ژیواگوی دیوید لین کبیر. فیلمی خوب و دوستداشتنی دربارهی قدرت مردم، نیروی عشق و مسیری است که قهرمانش طی میکند، با گودزیلایی که هرکس میتواند آن را به چیزی تعبیر کند، یکی بمباتمی و نزاعهای سیاسی و دیگری کمبودهای فردی.
موفقیت جهانی گودزیلا ماینس وان نشان میدهد مردم از سینمای قهرمانی و هیولاها و جلوههای ویژه و جنگهای بزرگ خسته نشدهاند، فقط کافی است شمایلی از خودشان را، درد و مشکل و مسیر و تلاششان را روی پردهی بزرگ ببینند تا دوباره مجذوب جادوی سینما شوند.
کاش همه با هم روی پردهی نقرهای تماشایش کنیم. از آن فیلمهایی است که به نظرم تماشایش، آدمهای مهربانتر، شجاعتر و امیدوارتری را به دنیایمان هدیه میدهد.
منبع: کافه سینما