«آنقدر اعتصاب ما پرقدرت بود که برای شکستن هیبت آن، تمام دستگاهها نظیر هیات مدیره، مافیای فولاد، بانکملی، وزارت کار و اطلاعات، نیروهای انتظامی و بسیج و اداره کار، فرمانداری و استانداری و همه وارد عمل شدند.» (جمعبندی کارگران گروه فولاد اهواز در روز هشتم اعتصاب)
خوزستان با مراکز نفت، گاز، فولاد، نیشکر ، پتروشیمی و دیگر تولیدات و دسترنج کارگران، تولید و انباشت و سرمایه و سرقت کار برای سرمایهداران و حاکمیتسیاسی این طبقهی انگل، و نیز قطب و قلب تپندهی جنبش کارگری در ایران است. این سرزمین، هم کابوس حاکمیت سرمایهداری و هم «کعبهی» سرشار از سرقت و چپاول این حاکمیت و مناسبات استثماری است. در این مرکز و رزمگاه اصلی جنبش انقلابی است که نبرد سرنوشت ساز بین بردگی و رهایی از بردگی سرمایه و حاکمیتاش تعیین تکلیف میشود.
این منطقه در گرانیگاه بحران ساختاری سرمایه و محور دیگر بحرانهای اجتماعی، سیاسی، ملیتی/ اتنیکی و بحران ویرانگر و مرگ جمعیآور ِزیست محیطی در گرداب تاریخی قرار گرفته است.
با اوجگیری بحران ساختاری سرمایه بهویژه در دههی ۲۰۰۸ میلادی، در کشورهای پیرامونی همانند بمب خوشهای اتمی، قلب صنعت و تولید در خوزستان، تبریز (ماشین سازی و…)، اصفهان، مازندران و گیلان (کشاورزی، جنگلها، پارچه بافی …) و تهران و کرج و… را مورد هدف قرار داد تا زمین سوخته بیافریند. نئولیبرالیسم بهسان ایدئولوژی سرمایهی گلوبال، پیآمدهای خود را همراه با دستبردهای غارتگرانه چین و روسیه و دیگر امپریالیستهای جهانی سرمایه، تخریب تولید بومی و رویکرد دلالی -کالایی بود.
این بار بحران اصلی سرمایه جهانی، به آشکارا به شکل «بحران مالی» پدیدار شد. از آنجا که شرط اساسی و الزامی برای بود و یا نبود حاکمیت مناسبات بورژوایی، بازتولید سرمایه، افزایش و انباشت آن از سویی و از سوی دیگر، شرط وجود سرمایه، کار مزدوَری است، این بحران در جستجوی رهیافتهایی برای مهار، به شوک درمانی و مهار تناقضهای خود و ایجاد فاجعه پرداخت.
نطریه پول مداری (منوتاریسم) با این پندار که اقتصاد پولی و رواج سرمایه مالی در جهان، جایگزینی است برای سرمایه صنعتی، دچار بحران ساختاری و تضمین سود سرمایه. با خروج سرمایه صنعتی از فرمول پول۱-کالا۱-کالا۲-پول۲، به روند بحران زای پول۱-پول۲ و «رانده شدن» سرمایه و «بیرون آمدن» آن از «قلمروهای عادی خود… به مراکز بزرگ بازار پول، سهام و اسپیکولاسیون و کازینو سازی جهان، و جنگ افروزی، رهیافتها یا فیکساسیونهای (fixation) چندی را در دستور فوری سرمایه جهانی قرار داد؛ از جمله:
۱- مقررات زدایی مالی- دستبرد در قانون کار، لغو و دستبرد (رفرم) برخی کنوانسیون و پیمانهای سازمان جهانی کار ووو
۲- قانون و مقررات زدایی عمومی بازارها (Deregulation ). دست باز برای سرقت و تجاوز.
۳- آزاد سازی جهانی کالا و سرمایه ( سازمان تجارت جهانی، برداشتن سیاست محافظتی از تولیدات داخلی- یا همان «لز-افیر» آدام اسمیت).
۴- بیکار سازی انبوه کارگران و کارکنان و تشدید استثمار از شاغلین باقیمانده که سرمایهداران با غسل تعمید و شهادت نامه، نام شرعی و ضد انسانی «تعدیل» بر آن نهادهاند.
۵- هسمازگردانی ساختاری (Structural Adjustment)- سیاست اقتصادی که در این برهه از سوی صندوق جهانی پول و بانک جهانی (دو نهاد برتون وودز) که پرداخت وام به کشورها را مشروط به برقراری قوانینی کردند که سرزمینی را به بازار آزاد سرمایه (نئولیبرالیسم) تبدیل کند. بیش و پیش از همه، مقررات زدایی (درگولاسیون) و خصوصی سازی مهمترین اقدامات دولتها بود. در ایران پس از آتش بس و پذیرش شکست و نوشیدن جام زهر به وسیله رهبران جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۶۸ این سیاست نولیبرالیستی شدت بیشتری گرفت.
۶- خصوصی سازی- تبدیل دولت به پاسدار بازار.
۷- پیمان سرمایهگذاریهای چند جانبه (MAI)
این سیاستهای گرگوار به ساکنین زمین، به ویژه طبقه کارگر تا آنجا گستاخانه پیشرفت که ریگان و تاچر – دو کارگزار منفور سرمایه- در آمریکا و اروپا در دههی ۱۹۸۰با مشتهای آهنین، عربدهی تینا (TIN-There Is No Alternative) -«جز این گزینهی دیگری ندارید»- را نفیر کشیدند.
پروژه مورد نظر این نوشتار، یعنی گروه فولاد اهواز همانند نیشکر هفت تپه، یکی از قربانیان بحرانهای ساختاری بود. این گروه صنعتی در سال ۱۳۸۸ حاکمیت باندهای حکومتی در ایران، زیر نام خصوصی سازی به فرمان علی خامنهای (اصل ۴۴ )، به باندهای دلال و خصوصی وابسته به حکومت، و روند نئولیبرالیسم جهانی سرمایه سپرده شد.
گروه عظیم فولاد اهواز دارای بالاترین رکورد تولید و بیش از چهارهزار کارگر، پس از شرکت فولاد مبارکه اصفهان، بزرگترین گروه تولید فولاد درایران از جملهی این پروژهها بود. کارخانه این شرکت با گسترهی ۸٫۳ کیلومتر مربع، در کنار شهر اهواز (کیلومتر ۱۰ جاده اهواز بندر ماههشر) واقع شدهاست.
اینگروه استراتژیک صنعتی است که بهسان نخستین کارخانه نورد فولاد ایران به منظور تولید انواع میلگردهای ساده، آجدار و نبشی، شصت سال پیش در سال ۱۳۴۲ در شهر اهواز با بازوی کارگران به تولید پرداخت.
باندهای مافیایی حاکم، گروه ملی فولاد، دربردارندهی کارخانه فولادسازی، نورد کوثر، نورد تیرآهن، کارخانه لولهسازی و ماشینسازی و حدود ۴ هزار کارگر شاغل را از همان سالهای پیش از واگذاری به بخش خصوصی مورد دستبرد قرار دادند و ماهها با دیر پرداخت دستمزدها، بیکارسازیها و پایمالسازی حقوق انسانی کارگران به سود سرمایهداران برگردهی کارگران چرخیده است.
خصوصیسازی گروه ملی فولاد در برههی دولت احمدینژاد، بهسان بسیاری از شرکتهای دولتی مانند مجتمع نیشکر هفت تپه ووو به باندها و شرکای سران سپاه حکومت اسلامی انجام میگرفت، به باند امیرمنصور آریا معروف به مهآفرید امیرخسروی سپرده شد. وی که شرکت آهن و فولاد لوشان را به نام باند خود داشت، خرید گروه صنعت فولاد را بهبهای قسطی ۱۲۳ میلیارد تومان دریافت کرد، اما او تنها هشت میلیارد تومان به صورت قسطی و اعتبار بانکی و از مجموع ۲۰ قسط بعدی تنها ۳ قسط را پرداخت کرد و مجموع پرداختی به حساب حکومت اسلامی که نام «سازمان خصوصی سازی» را در تابلو داشت به ۲۰ میلیارد تومان رسانید. بیش از یکسال به درازا نمیکشد که به سبب رقابت باندهای حکومتی، بخشی از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی گروه امیر منصور آریا و تسهیلات دریافتی با استفاده از اعتبار همین شرکت افشا شد. در همین برههی کوتاه، شرکت خدمات مهندسی خط و بناهای فنی راه آهن (تراورس) بزرگترین شرکتهای اقماری راه آهن ایران به بخش خصوصی یا همان شرکتهای اقماری امیرمنصور آریا واگـذار شده بود. برای مصادره داراییهای وی و شرکای خانوادگی در تابستان سال ۱۳۹۰، افشای فساد ۳ هزار میلیارد تومانی گروه توسعه سرمایهگذاری وی کلید خورد و فساد سیستماتیک حکومتی و نظام بانکی ایران اسلامی را به لرزه درآورد. مهآفرید امیرخسروی باید در سوم خرداد ماه سال ۱۳۹۳ به اتهام «ارتکاب افساد فیالارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور با تبانی و فساد در شبکه بانکی و توسل به روشهای متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی و شرکت در پولشویی و پرداخت رشوه»، به دار کشیده میشد.
ادارهی گروه ملی صنعتی فولاد به قوه قضائیه و نظارت مستقیم ابراهیم رئیسی واگذار شد و از سال ۱۳۹۰ تا سال ۹۵زیر نظر دادستانی و همدستان فاسد این باند اداره میشد. در سال ۱۳۹۵ بنا به اعلام سرپاسدار غلامرضا شریعتی، استاندار وقت خوزستان، به دلیل بدهیها، به بانک ملی واگذار شد. بانک ملی باید نقش محلل را ایفا میکرد تا این مجتمع به دلال دیگری به نام سید عبدالرضا موسوی سپرده شود. وی یکی از مالتی میلیاردرهای خاورمیانه است و شرکت هواپیمایی زاگراس، باشگاه استقلال اهواز، هتل داریوش و پارک دلفین کیش بخشی از هولدینگهای اوست.
عبدالرضا موسوی، روز ۳۰ بهمن ۹۶ اعلام کرد که هیچ پولی جهت پرداخت دستمزدهای کارگران را در اختیار ندارد و کارگران باید تا سالآینده در انتظار بمانند. در واکنش به این دستبردها بود که اعتراضات گسترده و مشهور کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران در اهواز را برانگیخت. اعتصابها از صبح چهارشنبه دوم اسفند ماه ۱۳۹۶ و آبان و آذرماه ۹۷ و اعتصاب جاری دی ماه جاری(۱۴۰۲).
در پی افشای پی در پی فساد مالی شرکای حکومتی و نقش دو بانک ملی و مرکزی، و سپس واگذاری به دلال و شریک حکومتی، این گروه صنعتی همزمان زیر نظارت بانک ملی سپرده شد. با بلاتکلیفی مالکیت این گروه صنعتی، هم مالک خصوصی و هم بانک ملی و نیز حکومت اسلامی از پرداخت دستمزدها و دیگر خواستهای کارگران سر باز میزنند. دلالان حاکم برای تعطیلی و فرسوده ساختن خط تولید، به دلالی و واردات فولاد با سودهای کهکشانی روی آوردند. در شرایط کنونی این شرکت به نوعی ورشکستهگی روبرو شده و دستگاههای مختلف دولتی، و بانکها با پرداختهای میلیارد دلاری به بخش خصوصی از این شرکت و باند خصوصی طلبکار هستند.
کارگران، سرانجام مجتمع فولاد اهواز را پایانی مانند دو کارخانه فولاد قزوین و آرمان شفق میدانند که پس از اعلام ورشکستگی از سال ۹۶ ازسوی اداره تصفیه و امور ورشکستگی دادگستری تاکستان تا کنون چندین نوبت به شرکتهای پیمانکاری مختلف زیر نام اجاره واگذار شدهاند. از آنجا که حکومت اسلامی بانک ملی ناظر و در واقع مدیریت گروه صنعتی فولاد میشمارد، یکی از خواست مهم کارگران لغو مالکیت از بانک ملی است.
ناقوسهای به صدا در میآیند
این نبرد شوراگرا از اردیبشهت ماه سال ۱۳۹۷ و اعتراضات ۳۸ روزه آبان و آذرماه ۱۳۹۷ و ۹۰اعتصاب تاریخی ۹۰ روزهی کارگران نیشکر هفت تپه در سال ۱۴۰۰ و اعتصابها و اعتراضهای ۳۸ روزه کارگران فولاد اهواز در آبان و آذرماه ۱۳۹۷ از درخشان ترین نبردهای میدانی طبقاتی جنبش کارگری در ایران بودهاند شوش و اهواز مرکز این جنبشهای همیشه پایگاه و سکوی جنبش کارگری.
این نخستین بار (سال ۱۳۹۷) بود که با رویکرد شورایی، و عبور از صنفی گرایی و واگویههای تشکلهای بازدارندهی سنتی برای نخستین بار همصدا با کارگران نیشکر هفته تپه، که بر سکوی آن «نان،کار، آزادی، اداره ی شورایی»اعلام شد، افزون بر ۴هزار کارگر فولاد اهواز مبارزه طبقاتی را بهسان پیشاهنگان طبقه کارگر ایران پیشتاز شدند:
در همین خیزش و فرایند بود که در ۳ آذر ماه ۱۳۹۷ کارگران گروه ملی فولاد اهواز شعارهایی طبقاتی و سیاسی علیه حکومت، سردادند و منتظر «سستی و ضعف استبداد» و رسیدن به «توازن قوا» ننشستند:
«دولت، مافیا، پیوندتان مبارک»،
«همشهری باغیرت حمایت حمایت» و
«ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد می جنگیم میجنگیم»!
اسلامو پله کردین، مردمو ذله کردین!
- رو به میهن، پشت به دشمن!
- تورم، گرانی، پاسخ بده روحانی!
- این همه لشکر اومده، جونش دیگه سراومده!
- سرمایهدار شیاد، نمیکنیم اعتماد!
- وعده دروغ نمیخوایم، ما حقمون رو میخوایم!
- دولت، مافیا، پیوندتان مبارک!
- اسلامو پله کردین، مردمو ذله کردین!
- کارگر هفتتپه آزاد باید گردد !
- من کاوه آهنگرم، تاب ستم نیاورم !
- سوریه رو رها کن/فکری به حال ما کن!
کارگران فولاد اهواز شنبه ۱۰ و در ۱۱ آذر ۱۳۹۷ در مارشهای طبقاتی و میدانی خود در اهواز برخوردار از همبستگی و همراهی دیگر شهروندان و دانشجویان با این شعارها در سال ۱۳۹۷ از جمله: «اسماعیل رو گرفتن، ما همه بخشی هستیم» به قصد پشتیبانی از آزادی اسماعیل بخشی،سپیده قلیان و کارگران اعتصابی هفت تپه،راهپمیایی کردند: «اهواز شده فلسطین – مردم چرا نشستین!»، «دشمن ما همینجاست – دروغ میگن آمریکاست»!، «حسین حسین شعارشون – دزدیا افتخارشون»، «صدای هر کارگر – مرگ بر ستمگر»، «اینهمه بی عدالتی – هرگز ندیده ملتی»، «نصر منالله و فتحن قریب -«مرگ بر این دولت مردم فریب»، «استثمار، بیکاری، پرچم سرمایهداری»، «مرگ بر مافیا»!
اعتصاب دیماه ۱۴۰۲
اما اعتصاب ۸ روزهی دیماه ۱۴۰۲ کارگران فولاد اهواز تداوم و تکمیل این درخشانترینهاست. شیپور اعتصاب در روز ۲۸ آذرماه نواخته شد. روز ۲۹ آذر از ورود ۲۱ کارگر به اتهام رهبری اعتصاب به کارخانه جلوگیری شد. روز ۳۰ آذر، بازگشت به کار۲۱ کارگر به درخواستهای کارگران افزوده شد. این کارگران به اتهام شرکت آنها در تجمع اعتراضی روز چهارشنبه ۲۹ آذر، از سوی مدیریت و به اتهام رهبری اعتصابها از ورود به کار ممنوع شده بودند.
توازن قوا البته فاکتور مهمی است و غیرقابل انکار، اما ماندن برای فرارسیدن شرایط مساعد، ماندن در شرایط حال است و نامش اکونومیسم سیاسی است.
کارگران فولاد در همین شرایط موجود، از تحمیل و تلقین ناتوانی گذر کردند. با قدرت طبقاتی مجمع عمومی و نمایندنگان برآمده از مجمع عمومی، حکومت را به مذاکره و عقب نشینی کشاندند. اعتصاب پیرامون دستمزد نبود؛ تدافعی نبود، هم تهاجمی بود و هم سیاسی و اقتصادی.
شعارهای پولادگران، بیانگر آگاهی و پویندگی و بالندگی جنبش کارگری در ایران هستند. مبارزه به سوی فراگیری و سراسری با رویکرد شورایی و گسست از درخودبودگی و نفی تشگل دهی از بالا به پیش می رود. شرکای حکومتی، روز بعد، شمار کارگران تعلیقی را به ۳۸ تن رسانید.
علی محمدی، مدیر عامل شرکت، نوشت که ممنوعیت از کار ۲۱ کارگر با «هماهنگی و تصمیم شورای تامین استان خوزستان» انجام شده است تا به ادعای او، «تجمعات با متوقف کردن خطوط تولید دنبال نشود.»
حکومت اسلامی در همان روز نخست، گارد ویژه را برای مرعوب ساختن کارگران به میدان فرستاد. کارگران رویاروی بازوی نظامی سرمایهداران ایستادند و فریاد زدند:
«ما کارگران فولاد، علیه ظلم وبیداد، میجنگیم می جنگیم!
روز یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲، /۲۴ دسامبر، و دوشنبه ۴ دیماه، کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز در ادامهی خواستهای طبقاتی خویش و نیز در اعتراض به تعلیق ۳۸ تن از همطبقهایخود درهای ورودی شرکت را در اختیار گرفتند و در خیابان و در برابر شرکت تا میدان بقایی شهر بههمایش اعتراض و راه پیمایی پرداختند.
حکومت اسلامی بنا به ماهیت و وظیفهی سرکوبگرانهی خود بهسان ابزار جباریت مناسبات سرمایهداری و سرمایهداران نیروهای تروریستی یگانویژه را در برابر کارگران اعتراضی به محل اعتصاب و همایش کارگران مستقر کرد.
مدیرعامل گروه ملی فولاد ایران در هراس از خشم کارگران، اعلام کرد: «مسدود شدن کارت ورود شماری از کارگران با هماهنگی «شورای تأمین استان» و برای جلوگیری از اعتصاب صورت گرفته است».
علی محمدی، مدعی است که میزان۱۰ درصدی پیشنهادی دلالان حکومتی، از سوی کارگران معترض پذیرفته نشده و کارگران خواستار آن شدند که متناسبسازی باید در حدی اجرا شود که حقوق کارگران به میانگین و به میزان ۷۰ درصدی افزایش یابد. در پی بستن در پکارخانه و صف بستن کارگران در بیرون و درون مجتمع فولاد: «مدیر عامل گروه ملی صنعتی فولاد ایران (علی محمدی) از دفتر خود گریخت و در یکی از اتاقهای ساختمان معاونت فنی مخفی شد.» کارگران با دردست گرفتن ورودی های کارخانه، و بستن درها، در خیابان و در برابر شرکت فولاد اهواز تا میدان بقایی اهواز بههمایش اعتراض و راه پیمایی پرداختند:
“مشکل ما حل نشه اهواز قیامت میشه” !
“سفره ما خالیه ظلم و ستم کافیه” !
“ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد می جنگیم می جنگیم” !
کارگران با برخورداری از رهبری جمعی و میدانی خود، با سازمانیابی نوین کمیته مجمع عمومی- مجمع نمایندگان، یکپارچه علیه خصوصی سازی، اختلاس و فساد سیستماتیک سرمایهداری و حاکمیت سیاسی آن فریاد میزنند:
«نه تهدید نه زندان، دیگر اثر ندارد.»!
«بانک ملی حیا کن، گروه ملی را رها کن!»
روز سوم اعتصاب، ورودی جاده خرمشهر به اهواز در دست کارگران است. کارگران در مارش و همایش خیابانی، رادیکالیسم و طبقاتی بودن اعتصابهای پیگیر را به نمایش گذاردهاند:
«درود بر کارگر، مرگ بر ستمگر»!
این خواست و زبان حال طبقه کارگر ایران در کارخانه و خیابان است که به نمایش گذارده میشود. این یک مبارزه طبقاتی است و نه خواست یک صنف یا شاخهی تولیدی یا خدماتی، از همین روی برای دستیابی به این خواستها، به یک جنبش فراگیر و سراسری و شورایی نیاز و رویکرد دارد.
شعارهای پولادگران، بیانگر آگاهی و پویندگی و بالندگی جنبش کارگری در ایران دارند. مبارزه به سوی فراگیری و سراسری با رویکرد مجمع نمایندگان و شوراگرا به پیش میرود. پیوستن دیگر بخشهای تولیدی، و خدماتی بهویژه نفت و گاز و پتروشیمیها، مخابرات، و ترانسپورت و فولادسازیهای مبارکه و یزد و بههم پیوستن جنبش اجتماعی و سازمانیابی جنبش کارگری در ارگان های شوراگرای خود، ضامن پیروزی جنبش کارگری است.
دستاوردههای تا کنونی این آزمون
روز هشتم اعتصاب، شنبه ۳۰ دسامبر، کانال تلگرامی صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد ایران در اهواز اعلام کرد که چگونه «عوامل مدیریت و حراست مجبور به عقبنشینی شدند.»
و چنین افزودند: «با توجه به اتحاد و همدلی صدها نفره «ما کارگران» و شکلگیری خرد جمعی، که لرزه بر تن محمدی و همدستانش انداخت، توانستیم بخشی از حق و حقوق خود از موضوع طبقهبندی را بصورت علیالحساب دریافت کنیم و این به معنای یک دستاورد مهم برای ماست.»
بیانیه کارگران اعلام کرد: این تازه آغاز راه است»!
کارفرما و شرکا و حکومت طبقاتی، به سختی هراسیدهاند و دست به دامان چند اعتصاب شکن و گارد ویژه راه به جایی نمیبرند. خط تولید از چرخش بازایستاده است.
در پرتو و به نیروی رویکرد شورایی، کارگران با آزمون نیروی خود، دشمن طبقاتی را گامهایی به واپس نشاندهاند. این است کارکرد خرد و نیروی جمعی و نه نیابتی و ریاستی چند نماینده مادامالعمر در چانه زنی تشکلهای صنفی سازشگرا، بلکه با رویکرد و سازمانیابی نوین طبقاتی و منطق کارگران پولاد، در اهواز پولادکاران که اعلام کردند:
«هرگونه تعویق، توقف یا اتمام اعتصاب با مشورت گروهی و همفکری خودمان رقم خورده است.»
این پاسخی کوبنده به تلاشی است که طوطیوار تشکلهای بازدارندهی سنتی را تبلیغ و ترویج و رویکرد شورایی را نقد و «سم و تضعیف» و «ذهنی گری کلیشهای و آکادمیک»… میخوانند.
کارگران پولاد، هشدار میدهند:
«مدیریت فاسد و فشل به خوبی فهمیده است در صورتیکه از ابتدای دیماه مطابق خواست ما کارگران، مبنی بر اجرای کامل طرح طبقه بندی و نیز همسان سازی حقوق ها در فیشهای حقوقی لحاظ نشود، اعتصاب ما بدون توجه به هرگونه تهدید، وعده و یا هر میزان واریزی، پیگیری خواهد شد.»
مجمع نمایندگان با برخوردار از خرد جمعی مجمع عمومی سه هزار نفره، ترفند «ده میلیون تومان علی الحساب» یعنی موقتی و نه دائمی نمایندگان سرمایه را دریافته بودند.
این پاسخ کارگران رویکردی دیگر است:
«با توجه به مذاکرات صورت گرفته در هشتمین روز از اعتصاب قدرتمند ما، نمایندگانی که به واسطه خرد جمعی و با پشتوانه قدرت اتحاد سههزار نفره در جلسه شرکت کرده بودند، توانستیم تاکنون بخش مهمی از مطالبات اعتصاب را به شرح زیر بهدست آوریم:
🔹️اجرای تقریبا نیمی از طرح طبقهبندی مشاغل برای تمام کارگران به ارزش ده میلیون تومان ماهانه بصورت علی الحساب تا اجرای کامل طرح.
🔹️رفع انسداد کارتها و بازگشت بهکار ۳۸ نفر از همکاران حقطلب تعلیقی.
🔹️اختصاص مبلغ یاد شده به کارگران شرکت شفق.
رسیدن به این دستاوردهای بزرگ و تحقق بخش قابل توجهی از حق و حقوقمان را مدیون همبستگی مثالزدنی و اعتصاب یکپارچه کارگران شریف و زحمتکش گروه ملی فولاد اهواز میدانیم.»
نمایندگان مجمع عمومی با رویکرد طبقاتی از «درون» خویش گرایی صنفی به برون خویش گرایی «طبقاتی» اعلام کردند:
«با وجود آنکه امروز و پس از جلسه با مقامات درهای ورودی شرکت موقتا و برای تشکیل مجمع عمومی درباره ادامه اعتصاب باز شد، اما همچنان خطوط تولید راهاندازی نشده و اکنون کارگران مجددا شرکت را ترک کرده و به پشت درهای کارخانه بازگشتند. دلیل این تصمیم، شکایت مدیرعامل از شمار زیادی از همکاران است و تا بازپس گیری این شکایت، ما همچنان به اعتصاب خود ادامه خواهیم داد.»
خواستهای موجود:
«علاوه بر این موضوع ما کماکان بر باقی مطالبات خود پافشاری میکنیم:
تبدیل وضعیت همکاران شفق از پیمانی به قراردادی،
بازگشت به کار کریم سیاحی همکار اخراجی،
خلع مالکیت شرکت از بانکملی و مشارکت کارگری در مدیریت
همکاران عزیز! با توجه به این بخشی از مطالبات همچنان معوق مانده و مقدار توافق شده نیز به صورت علیالحساب میباشد، ما همچنان و همچنان بر پیگیری مطالبات اعتراضی خود پافشاری میکنیم.
به امید پیروزی بر مافیای بزرگ صنعتی و تحقق کامل مطالبات کارگران.
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
۹ دی ۱۴۰۲
http://T.me/sedayemostaghelfolad
کارگران شرکت صنعتی و بازرگانی شفق راهیان اکسین همراه با پیروزداشت این دستاورد، خواهان پیگیری خواستهای این بخش از کارگران شدند. صدها کارگر شفق، هم سرنوشت گروه صنعتی فولاد اهواز، در این نبرد طبقاتی آسیب پذیرترین بخش کارگری این کارتلهای مافیایی قرار دارند. این شرکت در سال ۱۳۹۱ به صورت یک کارتل و هولدینگ مافیایی در مالکیت گروه ملی صنعتی فولاد ایران، در حوزههای بازرگانی، واردات انواع ماشین آلات سبک و سنگین و ریلی، و دلالی کالاهای وارداتی و صادراتی در جهت تخریب صنایع و تولیدات داخلی و استثمار کارگران پیمانی و سفید امضا و انجام فعالیتهای تولیدی و صنعتی، ساختمان سازی، امور حمل و نقل و خدماتی سرمایه برپاشده. مبارزه پولادکاران، با خواستهای این بخش نیز در هم تنیده شده است و به پیروزی پولادکارگران اعتصابی چشم دوختهاند.
این دستاورد، آغاز دستاوردها و مبارزه طبقاتی است. این آزمون تنها با رویکرد سازمانیابی نوین طبقاتی و اراده طبقاتی کارگران در یک اعتصاب پیگیر و رادیکال به دست میآمد. این آزمون در انتظار فرارسیدن منجی و شرایط مناسب چشم انتظار نماند. ارادهمند و آگاه و سازماندهی و رویکرد به اشغال کارخانه و اعلام در دست گفتن تولید به مبارزه برخاست. اعتماد به نیروی خود داشت، خویش را دستکم نگرفت و دشمن طبقاتی را پرتوان و اکنون «مستبد»ی که هست.
ادامه اعتصاب کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز و همایش و قطعنامهی باشکوه بازنشستهگان در کرمانشاه، مقاومت در زندانها، همایشهای اعتراضی بازنشستهگان کارگری در سراسر ایران، کارگران شاغل نفت و گاز و پتروشیمیها، پرستاران ووو، بیانگر فراگیرتر شدن و رادیکالیسم جنبشهای کارگری و اجتماعی و زنان رزمنده است. کارگران فولاد در اهواز چشم به راه پیوستن و پشتیبانی به ویژه کارگران فولاد مبارکه اصفهان و یزد هستند.
برخلاف فراخوان و موعظههای انحرافی بازگشت مجمع عمومی و شوراگرایی به «سندیکا و اتحادیه» که همه از یک جا سرچشمه میگیرند.
شعارها و آزمون و دستاورد پولادگران، بیانگر آگاهی و پویندگی و بالندگی جنبش کارگری در ایران با رویکرد شورایی و گسست از صنفگرایی و تشکلهای اکونومیستی هستند. این رویکرد به سوی اعتلاء، فراگیری و سراسری به پیش می رود و خواستها و زبان حال طبقه کارگر ایران، در کارخانه و خیابان را به نمایش میگذارند. این یک مبارزه طبقاتی است و نه یک صنف یا شاخهی تولیدی یا خدماتی. دستیابی به این خواستها، در گروی سازمانیابی انقلابی، آگاهی و رهبری طبقاتی، جنبش فراگیر و سراسری است.
عباس منصوران
دهم دی ماه ۱۴۰۲
پیوست
جمعبندی دستاوردها و چالش های تاکنونی اعتصاب
این نوبت از اعتصابهای ما برای تحقق مطالبات کارگری تاکنون با دستاوردها و چالش هایی همراه بوده که ذکر آنها خالی از لطف نیست:
چالشها
▪️اخراج و تعلیق از کار همکاران اعتصابی
▪️گسیل نیروهای انتظامی در تجمعات
▪️قطع خدمات ایاب ذهاب کارگران
▪️عدم توزیع جیره غذایی
▪️فرستادن خبرنگاران امنیتی
▪️شکایت قضایی مدیریت علیه کارگران
▪️احضار شبانه روزی به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی
▪️جوسازی رسانهای علیه اعتصاب
آنقدر اعتصاب ما پرقدرت بود که برای شکستن هیبت آن، تمام دستگاهها نظیر هیات مدیره، مافیای فولاد، بانکملی، وزارت کار واطلاعات، نیروهای انتظامی و بسیج و اداره کار، فرمانداری و استانداری و همه وارد عمل شدند.
دستاوردها
▪️تحقق بخش قابل توجهی از مطالبات معوق
▪️فراریدادن مدیرعامل فاسد علیمحمدی
▪️کنترل تمام درهای ورود و خروج
▪️هماهنگی کامل و اتحاد عمل میان همه شیفتها و همه بخشها
▪️بازگشت بهکار همکاران تعلیقی
▪️برگزاری مجامع عمومی پرشور و موثر
▪️انتخاب نمایندههای مذاکرات
▪️تلفیق و همکاری نیروهای قراردادی و پیمانکاری
▪️بازتاب گسترده رسانهای و همراهی افکار عمومی
▪️سازماندهی مستقل پرقدرت و متحد
▪️فتح کارخانه و خیابان با تصمیم و خرد جمعی
و باید اضافه کرد دستاوردی دیگر در جهت اتحاد بزرگ جنبش کارگری نیز به چشم آمد که اشاره میکنیم به حمایت ها و پیامهای همدلانه زیادی بهعنوان مثال از سوی؛
کارگران نیشکر هفت تپه و لولهسازی فولاد خوزستان و کارکنان راهبران مترو و خطوط راهآهن و بازنشستگان خوزستان و کرمانشاه و تشکلهای صنفی فرهنگیان و دانشجویان
و رسانهها و گروههای کارگری دیگری در کشور،که ما را در برابر متحدان کارفرمایی تنها نگذاشتند و قوت قلب ما در گروه ملی بودند.
بدون شک اعتصاب و اتحاد و کنترل شرکت و اعلام مطالبه کف خیابان، تنها راه گرفتن حق از چنگ فاسدان و سرمایهپرستان است.
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
http://t.me/sedayemostaghelfolad
[۱] – این نوشتار در روز هشتم اعتصاب نگاشته شده بود و سبب دیرکرد نشر آنرا به جنبش کارگری-سوسیالیستی به فرصتی دیگر وامی گذارم.