یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

از وریا غفوری تا رویا حشمتی – بهروز قبادی

کمتر از یک سال پیش در مقاله ای تحت عنوان ”احزاب کرد در بزنگاهی تاریخی”، به این نکته اشاره کردم که ”…احزاب کرد بار دیگردر یک بزنگاه حساس تاریخی قرار گرفته اند و در صورت ادامه مشی بی عملی کنونی، نیروهای جوان رادیکال، این خلا را پر خواهند کرد، زیرا تحمل توده های به پا خاسته و ملتهب جامعه، نامحدود نیست،  در آن صورت، قدمت سال های مبارزه هیچ گونه مشروعیتی برای هیچ فرد یا حزب و جریانی ایجاد نخواهد کرد، بلکه در مقاطع تاریخی، این تصمیمات رادیکال، هوشمندانه و به هنگام است که توده ها را حول خود ، متشکل خواهد کرد…” .

در آن روزها جوان شجاع و پر شوری از تبار ملت کرد، به نام وریا غفوری، با اتخاذ مواضع اعتراضی در برابر حکومت آخوندها، توانست توجه افکار عمومی و رسانه های داخل و خارج را جلب کند تا جایی که تماشاگران استادیومی بزرگ، یک صدا، او را فریاد زدند: وریای با غیرت / حرف تو حرف ملت.

و امروز، دخترجوان و پرشور دیگری از همان تبار، به نام رویا حشمتی با روایت افشاگرانه خود از  شکنجه گاه و دژخیمان حکومت، یکی دیگر از ستون های حکومت را می لرزاند، او بابیانی بی پیرایه، کوبنده  و اثر گذار، راوی اجرای مجازات شلاق حکومت در مورد خود، به جرم بد حجابی است، و عوامل و شکنجه گران حکومت را تحقیر و دخمه های قرون وسطایی آن ها را عریان می کند، اولین بار که نوشته اش را خواندم، بی اختیار زیر آن نوشتم:

کاوه آینده ایران زن است ”/ زنده باد شیر زن ”،

فراز هایی از روایت اش را با هم بخوانیم:

”… رفتیم شعبه یک اجرای احکام، مأمور گفت روسریت را سر کن، گفتم اومدم بابت همین شلاقم را بزنید، سر نمی کنم، … قرآنت رابر دار زیر بغلت و بزن، و روی تخت دراز کشیدم، … و زیر لب میخواندم: به نام زن به نام زندگی / دریده شد لباس بردگی/ شب سیاه ما سحر شود/ تمام تازیانه ها تبر شود… اومدیم بیرون، نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده، حقیرتر از این حرفان…. قاضی گفت ما خودمان خوشحال نیستیم از این قضیه، ولی حکم باید اجرا بشه، جوابش را ندادم، گفت  اگر می خواید طور دیگری زندگی کنید میتوانید خارج کشور باشید، گفتم کشور ما همه است، گفت بله، ولی قانون را باید رعایت کرد، گفتم: قانون کار خودش را بکنه، ما همبه مقاومت مون ادامه می دیم ”

این بارقه های همان نسل ملتهبی است که در شروع این نوشته، به آن اشاره رفت.

نسلی که در صورت ادامه انفعال کنونی احزاب کرد، خود رادیکالسم جامعه را با اراده سترگ اش، هدایت خواهد کرد.

قطعا درمقطع زمانی کنونی، کسی انتظار ندارد که احزاب کرد پرچم کردستان مستقل را بر فراز شهرها ی کردنشین، به اهتزاز درآورند، اما، تشکیل مرکزی پویا، متشکل از نمایندگان همه احزاب، مبتنی بر مناسباتی دمکراتیک، حداقل توقعی است که می توان از آن ها داشت، این مرکز می تواند از جمله برنامه عملکرد مشترک احزاب کرد را در آینده ناروشن جامعه معترض و متشنج امروز ایران، در صورت وقوع تغییرات غیرمنتظره، تدوین کند. همان کاری که احزاب آلمان بعد از جنگ جهانی دوم و تقسیم آلمان توسط غرب، انجام دادند و تا سقوط دیوار برلین و اتحاد مجدد دو بخش آلمان، آن مرکز فعال بود. همان کاری که احزاب اپوزیسیون فرانسه، به رهبری شارل دوگل، بعد از اشغال فرانسه توسط نازی ها صورت دادند.

ام ، در چشم اندازی وسیع تر: طبق نظریه تکامل داروین و بر اساس انتخاب طبیعی، موجودی که نتواند خودش را با محیط تطبیق دهد محکوم به انقراض است، این اصل، قابل تعمیم به سیاست هم هست: نظام سیاسی که تغییرپذیر نباشد و نتواند خود را با جامعه پیرامونی و جهان، هماهنگ کند، دیر یا زود، محکوم به انقراض است.

نظام سیاسی امروز ایران، هم در ترکیب و ساختار جامعه کنونی، و هم در چرخه مناسبات بین المللی، مهره ای منزوی و طرد شده است، و نمی تواند خود را با شرایط امروز جهانی هم سو نماید، بنابراین محکوم به سقوط است.

و طومار آن توسط همین نسل با هوشی که به نام ”زد” می شناسیم، بسته خواهد شد، این نسل، بنیان حکومت آخوندها را بر باد خواهد داد و خاک حکومت شان را به توبره خواهد کشید و بر خرابه های آن، جامعه ای با شالوده مدرن – که شایسته همین نسل است – بنا خواهند کرد.

متبرک باد نام تو.

https://akhbar-rooz.com/?p=230922 لينک کوتاه

3 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x