مریم احدی از پشت تلفن میگوید: «سالها هر روز کار میکردم، بعضی روزها دوازده یا ۱۳ ساعت». و با این حال اکنون، در ۳۲ سالگی، او بیکار است و به سختی پولی برای غذا، پوشاک یا بنزین دارد. پس انداز کردن در ایران توهم است. مریم احدی دارای دکترا است و در دانشگاه تهران کار می کرده است، تا اینکه به دلیل حمایت از جنبش اعتراضی اخراج شد. از آنجا که او از سرکوب بیشتر می ترسد ، نام او در اینجا تغییر کرده است.
از نظر اقتصادی اکثر مردم ایران مثل احدی هستند: وضعشان فوق العاده بد است. گرانی و بیکاری، زندگی عادی را برای بخش بزرگی از جمعیت تقریبا غیرممکن می کند. به اینها شرایط سیاسی اضافه شده است. در سپتامبر ۲۰۲۲ پس از مرگ ژینا مهسا امینی هزاران نفر در خیابان ها تظاهرات کردند و زنان روسری خود را برداشتند ، احدی یکی از آنها بود. “زن، زندگی، آزادی” – این فریاد او بود. و این آغاز موج سرکوب دولتی بود که تا امروز ادامه دارد.
بر اساس گزارش مرکز حقوق بشر عبدالرحمن برومند (ABC)، در سال ۲۰۲۳، ۸۰۶ نفر اعدام شده اند. حتی قبل از سال ۲۰۲۳، جمهوری اسلامی ایران در کنار چین، کشوری بود که بیشترین تعداد اعدامها را به نسبت جمعیت در جهان داشت. اما بیش از ۸۰۰ اعدام حتی برای رژیم ایران رقم بسیار بالایی است. اعدام های دسته جمعی در جمهوری اسلامی یک هدف دارد: از ابتدا ابزار قدرت بوده اند.
رویا برومند، یکی از بنیانگذاران و مدیر اجرایی ABC توضیح می دهد: «این اولین بار نیست که تعداد اعدام ها افزایش می یابد. در دهه ۱۹۸۰ هزاران نفر برای تحکیم قدرت اعدام شدند. برومند می گوید در نتیجه اعتراضات گسترده پس از انتخابات تقلبی ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹، شاهد “افزایش شدید اعدام ها” بودیم. این فعال حقوق بشر توضیح می دهد: «اعدام های خودسرانه و دسته جمعی ابزاری برای خاموش کردن چهره های مخالف و گسترش ترس در جامعه بوده و هست.»
روسری؟ فقط تو ماشین
برای نوای شیرازی ( تغییر نام، یادداشت سردبیر ) نیز روشن است که چرا رژیم این همه مردم را اعدام می کند: «می خواهند ما را بترسانند.» این معلم ۳۷ ساله مانند بسیاری از زنان دیگر در ایران، حجاب بر سر نمی کند. از زمان شروع اعترضات، بیشتر زمانی که او بیرون است، روسری به سر نمی کند. هر چقدر هم که ترس زیاد باشد، دیگر نمی خواهد خود را از این آزادی محروم کند. او چندین بار دستگیر و بازجویی شده است. خودرویش نیز توقیف شده است.
شیرازی و احدی می گویند بیشتر خانم ها در ماشین روسری سر می کنند. زیرا پرداخت جریمه های سنگین تقریباً غیرممکن است. ماشین نیز اغلب توقیف می شود. “جرم” را می توان به سرعت از طریق پلاک ماشین دنبال کرد. نوای شیرازی می گوید به محض خروج از وسیله نقلیه بلافاصله روسری را برمی دارد. این راه اعتراض است. اما او با اندوهی شنیدنی در صدایش می گوید اعتراضات خیابانی به پایان رسیده است.
بیش از ۵۰۰ نفر در سرکوب اعتراضات کشته شدند. بسیاری از آنها کودک و جوان بودند. از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، قدرت رژیم هرگز به اندازه اعتراضات سراسری سال ۲۰۲۲ متزلزل نشده است.
بنابراین رژیم به روش های دیگری برای ساکت کردن مردم متوسل شد. به نیروهای مسلح دستور داده شد مستقیماً به چشمان مردم شلیک کنند. در نتیجه صدها نفر بینایی خود را از دست دادند. زنان به طور خاص در ناحیه تناسلی مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. اعتراضات نخستین اعدام معترضان را به دنبال داشت. اعتراضات روزانه در نهایت پایان یافت.
تبلیغات جنگ برای حفظ قدرت
خشم از رژیم، سه ماه تظاهرات مسالمت آمیز را به دنبال داشت. سه ماهی که در آن رهبران ارشد کشور برای اولین بار احساس کردند قدرت آنها ممکن است محدود شود. اکنون تمام جهان اثرات این ترس وجودی در صاحبان قدرت را احساس می کند. مسیر سیاست خارجی تهاجمی رژیم بدون درنظرگرفتن تحولات سیاسی داخلی قابل درک و توضیح نیست.
نوای شیرازی می گوید: «از ۱۶اکتبر هیچ اتفاقی در کشور نیفتاده است. او از آرمیتا گراوند به عنوان نمونه یاد می کند. در ابتدای اکتبر ۲۰۲۳، این دختر ۱۶ ساله در متروی تهران توسط حجاب بانان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و به کما رفت. او روسری به سر نداشت. در ابتدا در سطح بین المللی این واقعه با توجه همراه بود. این پرونده یادآور مرگ ژینا مهسا امینی بود که باعث اعتراضات شده بود. وقتی آرمیتا گراوند در پایان اکتبر درگذشت، دنیا به سختی متوجه شد.
اکنون همه از «محور مقاومت» می گویند، آخرین سنگر فرضی علیه اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه به رهبری جمهوری اسلامی. از ۷ اکتبر، رهبران ایران حتی اگر به سرنوشت خود اهمیتی ندهند، خود را “ناجیان” مردم فلسطین – با وجود این که به سرنوشت آن ها اهمیتی نمی دهند – معرفی کرده و تهاجمی تر از قبل عمل می کنند. فلسطینی ها ابزار تبلیغاتی رژیم ایران برای ماندن در قدرت هستند. صاحبان قدرت با تبلیغات جنگ تهاجمی می کوشند صفوف خودشان را تحکیم کرده و شکاف هایی که در طول اعتراضات به وجود آمد را به هم بیاورند.
رهبری ایران خود را به عنوان رهبر “آرمان مسلمانان” در سراسر جهان به پیروان خود می فروشد . آتش افروزی رژیم ایران در سرتاسر منطقه عاملی است که سرکوب فزاینده و خشم شدید مردم در کشور منحرف شود. افزایش گسترده اعدام ها در جریان فعالیت های سیاست خارجی رژیم اتفاق می افتد.
کسانی که در قدرت هستند قوانین خودشان را زیر پا می گذارند
وضعیت سیاسی داخلی ویرانگر است: سقوط ارز، بیکاری و فقر، اعتصابات و اعتراضات کارگران به دلیل دستمزدهای ناچیز یا تأخیر در پرداخت آن، افزایش قیمت ها وضعیت امروز ایران است. مردم از اینکه رژیم میلیون ها دلار برای تسلیح حزب الله، حماس و گروه های دیگر سرمایه گذاری می کند، در حالی که خودشان دیگر حتی توانایی خرید نان را ندارند، خشمگین هستند.
مریم احدی ۳۲ ساله می گوید: پشت این هم حساب است. فشار اقتصادی بر مردم بسیار زیاد است. ما به سختی در موقعیتی هستیم که بتوانیم به چیز دیگری توجه کنیم.» به نظر می رسد این یک نوع تاکتیک خسته کننده از سوی رژیم است – سلب قدرت مردم و در عین حال استفاده از خشونت دولتی برای ریشه کن کردن هرگونه مقاومت.
مینا خانی، سخنگوی سازمان حقوق بشر هنگاو توضیح میدهد این موضوع با این واقعیت نیز تأیید میشود که صاحبان قدرت قوانین خودشان را زیر پا میگذارند . چهار زندانی سیاسی کرد در پایان ژانویه اعدام شدند. مینا خانی می گوید: «آنها ۱۹ ماه ناپدید بودند. ناگهان خبر اعدام آنها بدون اینکه حتی حکم اعدام آنها اعلام شود منتشر شد.
حکومت مدعی است آن ها با موساد “همکاری” داشتند. دروغی آشکار که می توان آن را به عنوان تبلیغات جنگی و ترساندن و فرسوده گردن مردم تلقی کرد.
جنایات را نباید فراموش کرد
رویا برومند، فعال حقوق بشر، معتقد است: «جامعه بینالمللی باید رژیم ایران را پاسخگو کند». این اعدام ها به هیچ عواقبی که حکومت را از ادامه آن انصراف کند، منجر نشد. برومند میگوید: «جامعه بینالمللی باید در استراتژی خود تجدیدنظر کند تا به رهبری ایران نشان دهد که کشتارهای آنها تحمل نخواهد شد.» برومند میگوید برای رهبری ایران باید روشن شود که جنایات آنها فراموش نخواهد شد.
نوا شیرازی معلم ۳۷ ساله می گوید بسیاری از دوستان او سال گذشته ایران را ترک کردند. او و دوستانش به شیوه خود به مبارزه ادامه می دهند. در جریان جنبش اعتراضی، همه جهان از آن ها حمایت کردند. «این حمایت قلب من را گرم کرد». او با خنده می گوید: «چه کسی فکرش را می کرد که مردم در سراسر جهان فریاد زن، زندگی، آزادی سر بدهند؟
اما اکنون او احساس می کند که رها شده است. نوای شیرازی پس از مکثی کوتاه می گوید: «من هم نمی خواهم در ایران بمانم». او گریه می کند و اضافه می کند: «اما خانه دیگری برای من وجود ندارد. خانه من همیشه ایران خواهد بود.»
منبع: روزنامه ی آلمانی تاتس