دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

شیوه ی تولید سرمایه داری: گشایش ها، فاجعه ها، تنگناها و بن بست ها (بخش دوم) – سیاوش قائنی

چرا سرمایه داری نخستین بار در قرن هجدهم در انگلستان پدید آمد؟

از آنجایی که سرمایه داری پدیده ای تاریخی است، بایسته است که پیدایی، فرگشت و دوره ی رسایی یا رسیدگی آن در گذر زمان باز بینی شود.

 اما این پدیده تاریخی׳ از سوی نظریه پردازان اقتصادی׳ بیشتر همانند یک قانون طبیعی و فیزیکی عرضه׳ و با فرمول های ریاضی بی شماری توصیف می شود. 

در حالی که برآمد شیوه ی تولید سرمایه داری׳ پیرو قوانین فیزیک و جبریت نیست، بلکه به طور تصادفی پدید آمده، دستاورد فرهنگی خود انسان ها است و نیز׳ احتمالاً شگفت‌انگیزترین اختراع و برساخته ی انسان. چرا که׳ سرمایه داری نخستین نظام پویای آفریده ی بشر است که در چارچوب آن׳ اقتصاد پیوسته در حال رشد است (البته همراه با بحران‌های دوره ای (یا ادواری) در جهان).

سرمایه داری مدرن׳ در شمال باختری انگلستان در حدود سال ۱۷۶۰پدید آمد؛ یعنی زمانی که تولید کنندگان نساجی׳ دست به مکانیزه کردن ماشین های بافندگی و کارخانه های نخ ریسی شدند.

برای هزاران سال، از عصر نوسنگی تا سده ی هجدهم، مردم زندگی یکنواختی و همانندی داشتند: خوراک شان عمدتاً از غلات یا حبوبات بود و بیشتر با در آمدی ناچیز روی زمین کار می‌کردند. اما با صنعتی شدن׳ یکباره به گونه ای نامنتظر امکان رونق تولید و زندگی اقتصادی فراهم شد. 

به درستی این پرسش پیش می آید׳ که چرا اقتصاد رُم باستان׳ با وجود پیشرفت های فوق العاده در همه زمینه‌ها به اقتصاد سرمایه ‌داری فرا نروئید؟

در اینجا شایان بیان است׳ که رُم باستان دارای شهر های بزرگی با جمعیتی انبوه بود، در شهر رُمِ باستان بیش از یک میلیون نفر زندگی می کردند، اسکندریه و انطاکیه هر کدام حدود سیصد هزار نفر سکنه داشتند. 

معماران رومی برای بر طرف کردن کمبود مسکن׳ مانند همکاران خود در سده ی نوزدهم׳ به ساختن خانه های هفت طبقه موسوم به “insulae” روی آوردند.

پیشرفت سازه‌ها در رُمِ باستان، امروز هم زبان زد همگان است؛ پل ها، جاده ها و بزرگ راه ها׳ مانند «جاده آپیا“Via Appia که حدود سیصد سال پیش از میلاد مسیح ساخته شد، اولین بزرگ ‌راه اروپاست. شبکه های آب رسانی به شهر های رُم باستان شگفت انگیز اند.

در تمام شهرهای امپراتوری رُم׳ همواره “اقتصاد بازار“ رونق داشت. همه شهرهای رُم باستان از انبارها و تالارهای بزرگ بازار، بعنوان پیش نیاز اقتصاد بازار، برخوردار بودند. در این شهرها، شهروندان و بازرگانان ثروتمند بسیاری زندگی می کردند׳ که آرامگاه های مجلل آنها امروزهِ گواه ثروت آن زمان آنهاست. بنابراین، کمبود سرمایه بیانگر آن نیست׳ که چرا رُمی‌ها سرمایه‌دار نشدند.

در رُم باستان׳ یک اقتصاد پولی بسیار کارآمد نیز وجود داشت. بانک ها׳ با دریافت سپرده از شهروندان׳ وام مسکن می دادند و سود دریافت می کردند. حتی در آن نظام پولی׳ معاملات و پرداخت های غیرنقدی جریان داشت. در اوایل سده ی سوم پیش از میلاد׳ در مصر در دوران بطلمیوس پرداخت ها از راه انتقال بانکی انجام می شد. حتی رُمی‌ها׳ پس از زمانی׳ دریافتند که برای ایجاد تعادل بین هزینه‌ها و درآمدهای دولتی در استان‌ها׳ آسان تر آنست، که پردازش هایِ غیر نقدی بکار گرفته شوند، تا از حمل و نقل سکه ‌ها میان استان ها و شهر ها کاسته شود.

از دیگر ویژگی های چشمگیر رُم باستان׳ دست داشتن “حقوق مدون شهروندی و مالکیت خصوصی” است که بر قوانین مدرن شهروندی و مالکیت خصوصی امروز هم تاثیر گذار بوده است.

در پهنه ی امپراتوری رُم׳ پانصد رشته ی تولیدی گوناگون، همچون مصالح ساختمانی، سرامیک، نساجی، شیشه سازی و فلزکاری׳ سرگرم تولید انبوه بودند.

ویژگی دیگری که׳ برای تاریخنگاران علوم و فناوری نیز شگفت‌آور است، همانا آشنایی مهندسان رُم باستان (هرون اسکندرانی) به نیروی بخار است. نیروی بخاری که׳ گفته می شود بدون آن׳ صنعتی شدن در سده ی نوزدهم شدنی نبود. اما׳ برخلاف فرزندان خود، رُمی‌ها نمی‌دانستند با این سرچشمه ی انرژی چه کنند – و تنها از آن به عنوان یک اسباب بازی بهره می‌گرفتند.

ثروتمندان رم باستان׳ همانند سرمایه داران امروز׳ بی گمان به دنبال افزایش پول خود بودند. در ویرانه‌های پمپئی دیوار نگاری هایی با این مضمون به زبان لاتین دیده می شود: 

ـ “زنده باد سود” salve lucrum 

و یا 

ـ “سود شادی است” lucrum gaudium، 

که جاودانه شده اند.

بنابراین، تنها به دنبال سود بودن راه را برای فرارویی سرمایه‌داری نمی کند.

فینلی Moses I. Finley یکی از برجسته ترین تاریخنگاران باستانی سده ی بیستم׳ به این پرسش تاریخی “که چرا در امپراطوری رُم باستان با آن همه امکانات، رشد تصاعدی اقتصادِ سرمایه دارانه پدید نیامد؟” اینگونه پاسخ می دهد:

“آنچه بیش از هر چیز در بررسی متون تاریخی و نوشته های رُم باستان و یونان جلب توجه می کند׳ آن است، که در هیچ یک از این متون قدیمی از “وام سرمایه گذاری” صحبت به میان نمی آید. بی گمان یونانی ها و رُمی ها با ایده و کانسپت گرفتن وام و استفاده از آن پول برای افزایش کارایی تولید و بدنبال آن׳ دستیابی به سود و پول بیشتر׳ بیگانه بودند. هرگز به فکر سناتورهای ثروتمند رُم باستان نمی رسید که برای افزایش درآمد خود وام بیشتری گرفته و در کاهش هدفمند هزینه املاک خود تلاش کنند.”

“نگاهی به اسناد و قراردادهای وام های دوران باستان׳ نشان می دهد که׳ هدفِ گرفتن وام ها یا تامین مالی برای تجارت های راه دور بوده ، یا برای خرید کالاهای مصرفی لوکس و ساختن ساختمان های مجلل یا تامین جهیزیه برای دختران و یا وام‌های اضطراری׳ بدنبال ناکامی و برداشت بد محصول در یک سال׳ برای تامین معاش به ویژه برای خرده‌مالکان. 

اما׳ در میان کلیه اسناد و قراردادهای وام های دوران باستان׳ هیچگونه سند و قرارداد از وام و اعتبار های تجاری دیده نمی شود. چرا که تفکر ثروتمندان آن دوره׳ با کارآفرینان امروز کاملاً متفاوت بود. یونانی ها و رُمی ها اشتیاق به درآمد بیشتر خود را׳ با استثمار برده‌ و یا در تجارت های پر درآمد با کشورهای دیگر برطرف می کردند.”

بنابراین، همانگونه که در بالا اشاره شد، جوهر بنیادین شیوه تولید سرمایه داری جز آن نیست׳ که “سرمایه” با انگیزه ی دستیابی به “سرمایه ی بیشتر”، یعنی “سود”ورزی، زمینه ی رشد تصاعدی را فراهم کند، که البته این درک و دریافت برای ثروتمندان رُم و یونان باستان نا آشنا بود.

برای نخستین بار در تاریخ، مارکس این “جوهر بنیادین” را بیان کرد و با به تصویر کشیدن فرآیند دائمی و فزاینده سیستم “گردش تولید، توزیع، مصرف” معنای جدیدی به واژه “سرمایه” داد.  

پیشتر׳ اقتصاددانان׳ “سرمایه” را عنصری ثابت می پنداشتند و برای آنان پول و ماشین‌آلات “به خودی خود” دارایی ‌و ثروت بشمار می رفت. در حالی که در نزد مارکس׳ پول و ماشین آلات به خودی خود و بیرون از فرایند تولید دارای هیچ ارزشی نیست. “سرمایه” تنها زمانی “سرمایه” می شود׳ که فرایند تولید آغاز گردد. یعنی کالاهایی خلق شوند׳ تا با سود بیشتری فروخته شوند.

 به گفته ی مارکس:

“سرمایه دار اگر بخواهد در رقابت بماند׳ نباید هرگز آرام بگیرد و به آنچه به دست آورده׳ بسنده کند. گردش سرمایه طلب می کند׳ تا سرمایه دار سودِ بدست آوردهِ را׳ دوباره سرمایه گذاری کند.”

تخریب خلاق در سرمایه داری و مراحل انقلاب صنعتی و علمی- فنی

برخلاف تمام شیوه‌های تولید ایستایِ پیشا سرمایه داری، شیوه‌ی تولیدِ سرمایه‌داری׳ از ابتدا یک شیوه‌ی تولید انقلابی است׳ که دائماً با واژگونی نیروهای مولده کهنه׳ سبب بالندگی و توسعه آنها می‌گردد. 

دو سده و نیمی که از برآمدن اقتصاد سرمایه‌داری می گذرد׳ نشان می دهد که׳ به گفته ی مارکس׳ سرمایه داری اقتصادی پویا است׳ که به گونه ای درنگ‌ناپذیر از ژرفنای خود هر دم دگرگون می شود. این دگرگونی ها׳ در پی رقابت ها و فعالیتهای نوین اقتصادی׳ با بکار گرفتن تکنولوژی مدرن و پدید آمدن روش های تولیدیِ نوین و به همراه آن بازآفرینی کالاهای نو و یا فرصت های تازه ی تجاری در گُستره صنعتی موجود پدیدار می گردد. بنابراین׳ هم کالاهای تولیدی و هم شرایط بازار یعنی؛ تولید، توزیع و مصرف همواره در فرایند تغییر قرار دارند. هر وضعی پیش از پای گرفتن׳ واژگون می شود. در جامعه ی سرمایه‌داری، پیشرفت اقتصادی با جوشش و آشفتگی هم معنا است.

ژوزف شومپیتر، یکی از اقتصاددانان برجسته جهان، مفهوم نوینی را می آفریند: “تخریب خلاق” schöpferische Zerstörung. او׳ این مفهوم را از نظریات کارل مارکس برگرفته׳ و به عنوان یک تئوری برای توضیح نوآوری اقتصادی و چرخه کسب ‌وکار مطرح کرد. شومپتر فرآیند «تخریب خلاق» را‌ در رابطه با تجدید و بهبود مداوم روندهای تولید و محصولات ناشی از رقابت بکار برده است. به گفته شومپیتر، “تخریب خلاق”׳ “روند جهشی تحولات صنعتی را توصیف می‌کند׳ که پیوسته به گونه ای انقلابی ساختار اقتصادی را از درون دگرگون می‌کند، کهنه را نابود و نو را جایگزین آن می کند”. شومپیتر׳ فرآیند تخریب خلاق را׳ که در آن کالاهای قدیمی و روندهای تولید دائماً با کالاهای جدید جایگزین می شوند، موتور توسعه اقتصادی می داند.

از برآمدن سرمایه داری تا به امروز׳ علم و کاربرد آن در سیستم های فنی (همچون صنایع نوین، منابع و سیستم های جدید انرژی، سیستم های حمل و نقل و ارتباطات) همواره به طور فزاینده ای به عامل کلیدی در توسعهِ تولیدِ اقتصادی تبدیل شده است. 

امروزه از این دگرگونی های علمی ـ صنعتی با عنوان انقلاب های چهارگانه ی صنعتی یاد می شود.

انقلاب صنعتی نخست

نخستین انقلاب صنعتی، از اواسط سده ی هجدهم (حدود ۱۷۶۰ میلادی) تا سده ی نوزدهم، در اروپا و آمریکا رخ داد. طی این دوره، جوامع عمدتا کشاورزی و روستایی به جوامع صنعتی و شهری تبدیل شدند. پیشرفت در مهندسی و ساخت موتور بخار׳ از فناوری‌های اصلی در شکل‌گیری این انقلاب بود. صنعت نساجی، معادن زغال‌سنگ و آهن׳ نقش محوری در این انقلاب صنعتی ایفا کردند. جالب است که׳ در دوره ۱۷۶۰ تا ۱۸۳۰׳ انقلاب صنعتی تا حد زیادی محدود به انگلیس بود. انگلیسی ها׳ که از پیشگام بودن خود در فن آوری صنعتی آگاه بودند، صادرات ماشین آلات، کارگران ماهر و فنون ساخت را ممنوع کردند، اگر چه׳ انحصار انگلیس نمی توانست برای همیشه دوام داشته باشد. سال ۱۸۰۷، بلژیک، نخستین کشور قاره اروپا بود که به این فن آوری دست یافت. انقلاب صنعتی بلژیک مانند نسخه انگلیسی خود׳ بر آهن، ذغال سنگ و منسوجات تمرکز داشت.

فرانسه که׳ در سال های ۱۷۸۹ تا ۱۸۱۵ درگیر “انقلاب کبیر” خود بود، نسبت به انگلیس یا بلژیک با سرعت و عمق کمتری صنعتی شد. در سال ۱۸۴۸، فرانسه دیگر به یک قدرت صنعتی تبدیل شده بود، اما همچنان از انگلیس عقب تر بود.
دیگر کشورهای اروپایی بسیار عقب مانده بودند. بورژوازی آنها׳ از ثروت، قدرت و فرصت‌های همتایان انگلیسی، فرانسوی و بلژیکی خود بی بهره بود. شرایط سیاسی در سایر ملل نیز مانع گسترش صنعتی شد. به عنوان مثال׳ آلمان با وجود منابع عظیم ذغال سنگ و آهن، گسترش صنعتی خود را تا پس از تحقق وحدت ملی در سال ۱۸۷۰ آغاز نکرد. پس از آغاز، تولیدات صنعتی آلمان به سرعت رشد کرد، به طوری که׳ در اواخر سده׳ این کشور در تولید فولاد از بریتانیا پیشه گرفته و در صنایع شیمیایی رهبر جهانی شده بود. قدرت صنعتی ایالات متحده در سده ی ۱۹ و ۲۰ سر برداشت و از کامیابی های اروپا بسیار پیشی گرفت. ژاپن نیز׳ با موفقیت چشمگیر به انقلاب صنعتی پیوست.

انقلاب صنعتی دوم

در اواخر سده ی ۱۹ و اوائل سده ی ۲۰׳ تا آستانه جنگ جهانی اول׳ نشانه های زیادی به چشم می خورد که پیام آور آغاز انقلاب دوم صنعتی یا انقلاب فناوری بود. 

در دوران انقلاب صنعتی دوم، علاوه بر الکتریسیته، نفت و منابع انرژی جدید׳ که به کارخانه‌ها امکان داد خطوط تولید مدرن را گسترش دهند، صنعت مدرن شروع کرد به بهره برداری از بسیاری از آن منابع طبیعی و مصنوعی که تا آن زمان مورد بهره برداری قرار نگرفته بود: فلزات سبک تر، آلیاژهای جدید و محصولات مصنوعی مانند پلاستیک. دگرگونی در دستگاه‌های ساخت کاغذ׳ که در آغاز سده ی ۲۰ رخ داد، در بالندگی و گسترش دانش جمعی، اخبار و ادبیات در تمامی جهان نقش موثری ایفا کرد. اختراع تلگراف، تلفن و رادیو را می توان از دیگر نو آوری های ارزشمند این دوران دانست که به پیشرفت در ارتباطات یاری رساند. اگرچه برخی از بخشهای صنعت، در اوایل تا اواسط سده ی نوزدهم، کم یا بیش مکانیزه بودند، اما با بهره برداری از نیروی برق، فرایند تولید انبوه شکل گرفت و عملکرد اتوماتیک، در نیمه دوم سده ی بیستم׳ به جایگاه عمده ای دست یافت.

در این دوره، سیستم حمل‌ونقل کاملا نوین و پیشرفته׳ در راستای جابجایی تولید کالاهای انبوه به وجود آمد. در شماری از کشورهای پیشرفته׳ زیرساخت پیچیده ی ریلی جدید ساخته شد و با توسعه موتور توربین بخار، شریان‌های آبی هم تغییر کردند. بازارها نیز׳ در این دوره׳ به‌دلیل افزایش تولیدات و سرعت حمل‌و‌نقل و کاهش هزینه‌های تولید، دگرگون شدند.

مالکیت بر ابزار تولید نیز دستخوش تغییراتی گردید. مالکیت الیگارشی بر ابزار تولید، که انقلاب صنعتی را در اوایل تا اواسط سده نوزدهم مشخص کرد، جای خود را به توزیع گسترده تری از مالکیت داد، آن هم از راه خرید سهام عادی از سوی افراد و موسساتی مانند شرکت های بیمه.

در نیمه اول سده ی بیستم، بسیاری از کشورهای اروپا بخشهای اساسی اقتصاد خود را عمومی کردند. در آن دوره نیز تغییراتی در نظریه های سیاسی به وجود آمد: به جای ایده های laissez-faire نویسنده در بخش اقتصاد بازار به این مفهوم بیشتر خواهد پرداخت) که بر اندیشه اقتصادی و اجتماعی انقلاب صنعتی کلاسیک مسلط بودند، دولت ها به طور کلی به حوزه اجتماعی و اقتصادی وارد شدند׳ تا نیازهای پیچیده تر صنعتی خود را برآورده کنند.

در این دوره، اقتصاد رشد سریعی پیدا کرد و بهره‌وری افزایش یافت. حجم تولید آهن، فولاد و قطعات ماشین‌آلات فزونی گرفت و بسیاری از قطعات در ابعاد استاندارد تولید شدند، همانند پیچ‌ها و نوارهای فلزی استاندارد. همچنین صنعت نفت، صنعت فولاد، و صنعت برق پدیدار شد و با بهره برداری از نیروی برق، فرایند تولید انبوه شکل گرفت. مهم‌ترین اختراعات این دوره عبارت بودند از تلفن، چراغ برق، ضبط صوت و موتور احتراق درون‌سوز.

سومین انقلاب صنعتی؛ انقلاب دیجیتال

سومین انقلاب صنعتی׳ موسوم به انقلاب دیجیتال، مربوط به تحول فناوری‌های الکتریکی و مکانیکی آنالوگ به فناوری‌های دیجیتال می‌شود. این انقلاب از بعد از جنگ جهانی دوم׳ با ابداع ترانزیستور آغاز می‌شود. اما دگرپویی اساسی از دهه ۱۹۸۰ به بعد رخ می‌دهد. نکته اساسی در این انقلاب تولید انبوه و بهره برداری گسترده از منطق دیجیتال، (Metall-Oxid-Halbleiter-Feldeffekttransistor) (ترانزیستورهای MOS) تراشه های مدار مجتمع (IC) و فن آوری های مشتق شده از آنها، از جمله رایانه ها، ریز پردازنده ها، تلفن های همراه دیجیتال و اینترنت ، دوربین‌های حرفه‌ای و ابر یارانه ها ، و حتی پهپادها است. این نوآوری های فنآوری، تولیدات سنتی و تکنیک های تجاری را دگرگون کرده است.

در حالی که انقلاب دیجیتال، خصوصاً از نظر دسترسی به اطلاعات، فواید زیادی برای جامعه داشت، اما نگرانی های زیادی در این خصوص وجود دارد. قدرت گسترش ارتباطات و به اشتراک گذاری اطلاعات، افزایش قابلیت های فنآوری های موجود و ظهور فناوری جدید، فرصت های بالقوه زیادی برای بهره برداری را با خود به همراه آورده است.

انقلاب صنعتی چهارم یا عصر سیستم‌های سایبر فیزیکی

هم اکنون ما در آستانه یک انقلاب فناوری ایستاده ایم׳ که اساساً نحوه زندگی، کار و ارتباط ما با یکدیگر را دگرگون خواهد کرد. در حالی که انقلاب های صنعتی پیشین تحولات علمی و فن آوری پیشرفتی خطی داشتند، انقلاب صنعتی چهارم سرعتِ نَمایی (رشد تصاعدی) دارد.

هیچگاه در طول تاریخ׳ انسان‌ها׳ چه از نظر مقیاس، شتاب، دامنه و پیچیدگی چنین بالندگی ها و فرازپویی های علمی و فن آوری را تجربه نکرده بودند.

سیستم‌های سایبر فیزیکی از ترکیب دستگاه‌ها، ماشین‌ها و اشیا با موجوداتی زنده با سیستم‌های بیولوژیکی تشکیل می‌شوند که در بستری از سیستم‌های پرظرفیت و پرسرعت دیجیتالی با هم ارتباط برقرار می‌کنند.

امکانات میلیاردها انسان متصل به دستگاه های تلفنِ همراه با قدرت پردازش، ظرفیت ذخیره سازی و دسترسی به دانش بی سابقه، نامحدود است. و این پیشرفتها با کامیابی در زمینه ی فناوری در پهنه‌هایی مانند هوش مصنوعی، رباتیک، اینترنت اشیا، وسایل نقلیه خودمختار، چاپ سه بعدی، فناوری نانو، بیوتکنولوژی، علوم مواد، ذخیره ی انرژی و محاسبات کوانتومی چند برابر خواهد شد. در حال حاضر، هوش مصنوعی دور و بر ماست؛ از اتومبیل های خودران و هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا دستیارهای مجازی و نرم افزارهایی که ترجمه یا سرمایه گذاری می کنند. در سالهای اخیر، پیشرفت چشمگیری در هوش مصنوعی بدست آمده است، که از افزایش تصاعدی قدرت محاسبات و در دسترس بودن انبوه داده ها سرچشمه می گیرد، هم چنین از نرم افزار مورد استفاده برای کشف داروهای جدید گرفته تا الگوریتم های مورد استفاده برای پیش بینی علاقه‌مندی های فرهنگی ما. در همان حال، فناوری های ساخت دیجیتال به طور روزمره با دنیای بیولوژیک در تعامل هستند. مهندسان، طراحان و معماران با تلفیقی از طراحی محاسباتی، تولید مواد افزودنی، مهندسی مواد و زیست شناسی مصنوعی می توانند همزیستی بین میکروارگانیسم ها، بدن ما، محصولات مصرفی و حتی ساختمانهایی را که در آن زندگی می کنیم، بهبود ببخشند.

فرصت هایی که در نظام سرمایه داری پدید آمد

تمام آمار ها و پژوهش های علمی نشان می دهند که هزاران سال، از عصر نوسنگی پس از یکجانشینی و آغاز تولید کشاورزی تا قرن هجدهم، در تولید ناخالص سرانه کشور ها تغییر قابل اندازه گیری دیده نمی شود. به عبارتی دیگر مردم در این دوران کم وبیش زندگی مشابهی داشتند: بیشتر آنها روی زمین کار می‌کردند و عمدتاً در آمدی اندک برای گذران زندگی در اختیار داشتند. 

از آغاز قرن هجدهم، با استقرار نظام سرمایه داری افزایش متوسط ​​استاندارد زندگی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی اقتصادی در بسیاری از کشورها تبدیل شد. (نمودارهای زیر)

این افزایش شگفت انگیز که انقلاب سرمایه داری نیز نامیده می شود، از طریق پیشرفت های تکنولوژیکی و تقسیم کار اجتماعی و تخصص در تولید محصولات، منجر به افزایش تولید و ثروت شد.

هیچ سندی به شیوایی «مانیفست کمونیست» که کارل مارکس و فردریش انگلس در سال ۱۸۴۸ منتشر کردند، دستاوردهای بورژوازی و نظام سرمایه داری را توصیف نمی کند:

«بورژوازی، از طریق رشد سریع همه ی ابزار تولید و از طریق وسایل فوق العادهِ تسهیل شدهِ ارتباطات، همه ی جهانیان را، به مدار تمدن کشانده است. قیمت ارزان کالاهای او به مثابه توپ های سنگینی است که همه ی دیوارهای چین را در هم کوبیده است، …. بورژوازی همه ی ملل جهان را وادار می سازد اگر نخواهند نابود شوند، شیوه تولید بورژوازی را بپذیرند و به اصطلاح «مدنیت» را در کشورهای خویش رواج دهند و به بیان دیگر بورژوا شوند. در یک کلام، بورژوازی، جهانی می سازد بسان و سیمای خویش. بورژوازی توانسته شهرهای عظیمی بپا کند و روستا را زیر تسلط شهرها در آورد…. به همانگونه که روستا را تابع شهرها کرده… ملل روستائی را تابع ملل بورژوائی و شرق را تابع غرب کرده است. بورژوازی، بیش از پیش پراکندگیِ جمعیت، ابزار تولید و مالکیت را از بین می برد، جمعیت را متراکم می کند، ابزار تولید را متمرکز ساخته، و مالکیت را در دست عده ای محدود متمرکز کرده که برآیند ضروری آن تمرکز یافتگی سیاسی است. سرمایه داری ایالت های مستقلی را که دارای منافع گوناگون بوده و تنها یک ائتلاف تقریبی آنها را با یکدیگر مرتبط می کرد را در چارچوب یک ملت واحد، یک دولت واحد، یک قانون گذاری واحد با منافع طبقاتی ملیِ واحد و یک مرکز گمرکی واحد وارد کرده بهم پیوند می دهد. بورژوازی، در عرض کمتر از صد سال سیادت خویش، در قیاس با مجموع تمام نسل های پیشین، نیروهای مولده ای با کمیت و عظمت بیشتر پدید آورده است. رام کردن نیروهای طبیعت برای انسان، تولید با ماشین، بکار بردن شیمی در صنعت و کشاورزی، کشتی با نیروی بخار، راه های آهن، تلگراف برقی، معمور کردن قاره های بزرگ برای کشاورزی، قابل کشتیرانی کردن رودخانه ها، و پیدایش جماعاتی که مثل قارچ از زمین سر بر می کشند- در کدام یک از سده های پیشین می توانستند گمان ببرند که چنین نیروهای مولده ای در بطن کار اجتماعی نهفته است.» مانیفست کمونیست ص ۲۹ و ۳۰

لازم است در همین جا یادآور شد که نگاهی همه جانبه و سنجشگرانه به توزیع ثروت جهانی نشان می دهد؛ درست است که در شمال جهانی، گرسنگی و بیماری های همه گیر کم و بیش از میان رفته و رفاه نسبی، آموزش همگانی، برابری و دموکراسی نسبی به دست آمده است. همچنین در سراسر جهان در مبارزه با فقر و بیماری و دسترسی به برق نیز موفقیت های چشمگیری به دست آمده است. اما این رشد انفجاری تولید و ثروت جهانی به گونه ای متوازن میان شمال و جنوب جهانی تقسیم نشده و نه تنها کاهش فقر نسبی بدست نیآمده ، بلکه شکاف میان فرودستان و ثروتمندان در جهان عمیق‌تر شده است.

تحقیقات و گزارش های سالانه سازمان ملل متحد و اکسفام نشان می دهند که سال هاست شمار افرادِ به شدت ثروتمند و افراد شدیداً فقیر همزمان افزایش یافته است. به گفته سازمان غیردولتی آکسفام، حدود یک دهم انسان‌ها در جهان از گرسنگی رنج می‌برند و دارایی‌ ۱۰ ثروتمندترین مرد جهان در جریان پاندمی دو برابر افزایش یافته است.

به گفته این سازمان در همین دوران «پیش‌بینی می شود که بیش از ۱۶۰ میلیون تن به فقر سقوط کرده اند.»

به جز نابرابرهای بی سابقهِ (بی پیشینهِ) اقتصادی این انفجار تولید وثروت با خود تهدیدهای فزاینده ای برای محیط زیست نیز به همراه داشته است، که ما در بخش های دیگر به آن خواهیم پرداخت.                                                

تغییرات آب و هوایی، بیماری های همه گیر، جنگ ها، قحطی و فقر از ویژگی های عصر کنونی است. اما با این حال، این موضوعات تنها بخشی از واقعیت را نشان می دهد و پیشرفت های تمدنی را که در دوران اقتصاد سرمایه داری ممکن شده را نمی توان نادیده گرفت. در پیوند با آنچه در بالا به آن اشاره شد، شاید بازگو کردن چند نمونه انضمامی فرصت هایی را که نظام سرمایه داری پدید آورده است را دریافتنی تر کند.

افزایش طول عمر انسان‌ها در قرن گذشته

وبگاه خبری علمیِ لایو ساینس LiveScience در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۲ گزارشی از پژوهشگران انستیتوی علمی ماسک پلانک  منتشر کرد، که در آن پژوهشگران نتایج علمی خود را چنین بیان می کنند؛ «در این تحقیق جدید داده ‌های مرگ و میر از پیش منتشر شده در سوئد، فرانسه و ژاپن، انسان‌های «شکارچی- گردآورنده» دوران کنونی و شمپانزه‌ های وحشی جمع آوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. انسان‌ها حدود هشت هزار نسل است که روی زمین زندگی می کنند، اما صرفا در چهار نسل گذشته است که میزان مرگ و میر آنها ها به حد پائین کنونی رسیده است. داده های جمع آوری شده نشان می دهند که میانگین طول عمر انسان‌های «شکارچی- گردآورنده» مشابه شمپانزهای وحشی بوده است.»

این پژوهشگران می گویند: « چهار نسل پیش، احتمال مرگ یک «سوئدیِ متوسط» و یک انسان بدوی “شکارچی- گردآورنده” یکی بوده است. اما بهبودها در شرایط زندگی از جمله بهداشت و درمان توسعه پزشکی و دارویی، بهبود محیط و آب آشامیدنی سالم (که تغییرات “زیست ‌محیطی” نامیده می‌شوند) موجب افزایش طول عمر انسان ها در صدساله گذشته به حد فعلی آن انجامیده است.

این پژوهشگران می‌گویند این روند افزایش طول عمر نه مختص به کشورهای معینی است و نه بر اساس ژنتیک قابل توضیح است. اسکار برگر سرپرست این پژوهش علمی در گفتگویی می گوید:

“انتظار ما این بود افزایش طول عمر انسان ها انسان‌های شکارچی- گردآور تا کنون رشد ثابت و تدریجی داشته باشد. اما بر خلاف انتظارمان نتایج این بررسی ها ما را شگفت زده کرد و نشان داد که این تغییر به گونه ای انفجاری رخ داده است که این جهش بزرگ عمدتا در طول چهار نسل گذشته اتفاق افتاده است.” 

امروز حد متوسط سن مردان ۷۷/۵ و زنان ۸۲/۵ سال می باشد.                

 در قرن ۱۸حد متوسط ​​طول عمر تنها ۲۸ سال بود، زیرا که ۴۰ درصد از نوزادان در همان سال اول بدلیل بیماری های گوناگون از جمله بیماری های گوارشی و بیماری‌های عفونی مانند دیفتری، مخملک، سرخک، سل و آبله از بین می رفتند. بر اساس اسناد موجود از جمله لیست های مالیاتی شهروندان قرون ۱۴ و ۱۵ می توان تعیین کرد که مرگ و میر زنان بین سنین ۲۰ تا ۴۰ سال (به دلیل حاملگی ها و زایمان های پرشمار ۲۰ زایمان در یک ازدواج غیر معمول نبوده) به طور چشمگیری بیش از مردان بوده است . مضاف بر آن کارهای فیزیکی سنگین خانه و کار میدانی، بیش از بیش موجب کاهش میانگین طول عمر زنان یعنی تنها ۲۹/۸ سال شده بود. برای جلوگیری از بارداری، مانند سقط جنین، تحت تأثیر کلیسا مجازات اعدام داشت. در نهایت از ۲۰ فرزند یک مادر قرون وسطای تنها یک تا دو فرزند به سن ازدواج می رسیدند. 

مادر آلبرشت دورر، Albrecht Dürer نقاش برجسته آلمانی باربارا هولپر (۱۴۵۲-۱۵۱۴)، در عرض ۲۵ سال ۱۸ فرزند به دنیا آورد. از ۱۸ فرزند فقط آلبرشت دورر و دو برادرش زنده ماندند. در سرمایه داری به همراه رشد اقتصادی قد افراد نیز در حال افزایش است. در قرن امروزه مردان آلمانی به طور متوسط ​​۱/۷۸ متر قد دارند. زنان آلمانی ۱/۶۵ متر قد دارند. این باعث می شود حدود ده سانتی متر از اجدادشان بلندتر باشند. این جهش رشد ناگهان شروع شد – و در حدود سال ۱۸۸۰ آغاز شد. قبل از آن، تقریباً هیچ چیز از نظر طول بدن طی هزاران سال تغییر نکرده بود، به جز نوسانات جزئی. آلمانی ها در دوران باستان تقریباً به اندازه هلشتاین ها یا هسی ها در قرن هجدهم بودند.

 همه کشورهایی که کمترین میانگین امید به زندگی را دارند در آفریقا هستند. امید به زندگی در جمهوری آفریقای مرکزی تنها ۵۴ سال است.

یادآوری

 این نوشتار بخش دوم مقاله «شیوه ی تولید سرمایه داری: گشایش ها، فاجعه ها، تنگناها و بن بست ها» می باشد.

نویسنده می کوشد در این سلسله مقالات’ عناصر، نهاد ها و مفاهیم مهم اقتصاد سرمایه داری را در یک واکاوی خاص و جداگانه و نیز با در هم سنجی با یکدیگر بررسی کرده، در دسترس خوانندگان قرار دهد.

در اولین شماره بخش اول به مفاهیم «پول و سرمایه» ، «انباشت سرمایه» و «انباشت اولیه سرمایه» (که پیشتر در همین سایت ارائه شد ) پرداخته شد.

در بخش دوم که هم اکنون در دسترس شما می باشد ، به اینکه «چرا سرمایه داری نخستین بار در قرن هجدهم در انگلستان پدید آمد؟»، «منشأ سرمایه داری صنعتی»، «تخریب خلاق در سرمایه‌داری و مراحل انقلاب صنعتی و علمی- فنی» و همچنین به «فرصت هایی که در نظام سرمایه داری پدید آمد» پرداخته است.

بخش سوم و چهارم «لیبرالیسم و سرمایه داری» ، «سرمایه داری و دموکراسی» و «لیبرال دموکراسی» پیشتر در همین سایت منتشر شد.

بخش پنجم لیبرالیسم نو (نئولیبرالیسم)،

بخش ششم «سرمایه داری و اقتصاد بازار»، و در نهایت بخش پایانی با عنوان «سرمایه داری و محیط زیست و اقتصاد سبز» ارائه خواهد شد.

سیاوش قائنی

۱۷ اسفند ۱۴۰۲

* نوشته ای که با عنوان “«چرا سرمایه داری نخستین بار در قرن هجدهم در انگلستان پدید آمد؟»” به قلم سیاوش قائنی خواندید از مجموعه جستارهای پژوهشی زیر عنوان “شیوه ی تولید سرمایه داری: گشایش ها، تنگناها و بن بست ها” از همین نویسنده می باشد. این مجموعه در آینده ی نزدیک به صورت کتاب در سایت اخبارروز در دسترس خوانندگان قرار خواهد گرفت.

https://akhbar-rooz.com/?p=235288 لينک کوتاه

2.5 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x