ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن بهار نو که نویدبخش تغییر، آفرینش و حرکت است.
تجربیات مبارزاتی آزادیخواهان و کارگران در سال گذشته بار دیگر به ما نشان داد که شورش علیه ظلم و ستم نمیتواند جدا از پیکار طبقاتی در راه رهایی کارگران به پیروزی نهایی برسد.
ضعف ما در سازماندهی سراسری و تشکلیابی که به پراکندگی در صفوف متحدینمان دامن زده است، شرایط را برای استثمارگران مهیا میکند تا طبق معمول مبارزات ما را مصادره کنند و در نهایت بتوانند آقا بالاسر دیگری بر ما حاکم کنند؛ از جریان امنیتی و حکومتی موسوم به عدالتخواه وجبهه پایداری و مصاف گرفته تا اپوزیسیون وابسته به دولتهای جنگطلب و سلطهجو.
پس از دهههای متوالی سرکوب مزدی و به موازات آن تورمهای کمرشکن منجر به کوچک شدن هر چه بیشتر سفره ما کارگران شده است.
با شروع ماه اسفند و موسم تعیین دستمزد توسط نمایندگان کارگران و کارفرمایان و دولت در شورای عالی کار، نمایندگان دولت عملا به عنوان بزرگترین کارفرما و متحد طبقه سرمایهدار عمل کرده و اینکه وزارت کار و رفاه با آن پیشینه ضد کارگری نه تنها به وظایف خود در ارتباط با پرداخت بدهیهای خود به صندوق بازنشستگان عمل ننموده و موجب ورشکستگی صندوق تامین اجتماعی شده بلکه در این جا هم با اتحادی شوم با سرمایهداران و اتاق بازرگانی پرچمدار سرکوب مزدی و فقر کارگران شده است. طبقه حاکم هرساله با فریب و نیرنگ و قلدری از قبیل دست بردن در نرخ سبد معیشت و تعیین قیمتهای نازل و بیکیفیت کالا و با فریبکاری در ارتباط با اینکه “افزایش دستمزد موجب تورم میگردد” یا “دستمزد کم را با یارانه جبران میکنیم” به ما کارگران توهین کردهاند و ما را به بردگی کشاندهاند.
ما به عنوان جمعی از کارگران تصمیم گرفتهایم که با توجه به عدم حضور نمایندگان واقعی کارگران در شورای عالی کار و کمیته دستمزد، و بنابر مکانیزم مصوبات، (که حتی در صورت وجود نماینده واقعی تشکلهای کارگری، تصویب نهایی حداقل دستمزد با امضای نماینده کارفرمایان و دولت نیازی به امضای کارگران ندارد و لازم الاجراست). لذا از نظر ما کل این سیستم استثمارگر و نمایشهای تکراریاش برای ما فاقد مشروعیت بوده، و تصمیممان بر این است که با تمامی قوا در مجامع عمومی، گروههای مجازی و تشکلهای موجود کارگری و با کمک خانوادههایمان و آزادیخواهان بتوانیم مبارزه مشترکمان را علیه استبداد واستثمار پیش ببریم.
ما بارها با اعتصاباتمان به قدرتمان ایمان بیشتری پیدا کردیم و با قطع کردن چرخه سودآوری به خواستههای خود دست یافتیم و آموختیم که حق دادنی نیست بلکه گرفتنی است. در رابطه با خواست سراسری افزایش دستمزد هم با دست کشیدن از فروش نیروی کارمان حاکمان را وادار به عقبنشینی خواهیم کرد و تعرض به معیشت کارگران را با همبستگی و اتحاد پاسخ خواهیم داد.
ما تماشاگر نخواهیم بود، همانطور که نسبت به کشتهشدن مهسا امینی و ظلمها و تحقیرهای چندجانبه بیتفاوت نبودیم و با پیکار طبقاتی در کارخانهها و مراکز کار به خیزش سراسری پیوستیم.
ما با هم متحد میشویم تا برکنیم ریشه استبداد
ما با هم متحد میشویم تا برکنیم ریشه استثمار
جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور
تا زمانی که کارگران به دولت کنونی بعنوان دستگاه سرکوب طبقه سرمایه دار برای سرکوب طبقه کارگر نرسند و بنا براین، مبارزه خویش را برای منهدم کردن دولت سرمایه داران سازمان ندهند، اوضاع به نفع کارگران تغییری نمی کند که دارای مفهوم باشد. دولت بنا به درک مارکسی لنینی دستگاه سرکوب طبقه حاکم برای سرکوب طبقه محکوم است، نه اینکه این اندیشه را بپراکنیم که گویا دولت میتواند بیطرف باشد و مثلا دولت جمهوری اسلامی دولت بیطرف و آنهم دستگاه اجرائی و یا وزارت کارش نیست. هیچ دولتی جز دستگاه سرکوب طبقاتی نیست، چه دولت برده داری و چه سرمایه دار و دولت طبقه کارگر فردا. – بدون انقلاب قهری پرولتری تعویض دولت بورژوائی بدولت پرولتری امکان پذیر نیست، مرگ دولت پرولتری و بطور کلی دولت بدون زوال ممکن نیست – لنین. کاربردگی بدون منهدم کردن دولت بورژوائی ممکن نیست و اسارت پیدا می کند تا مرگ همگانی بوسیله جنگ سوم جهانی – جنگ هسته ای و یا خیلی ساده نابودی محیط زیست که امکان دوتا بیش از هر زمانی در تاریخ، امروز هست!