
کانون نویسندگان ایران: موضع کانون دربارهی “جوایز ادبی” چیست؟
جایزههای ادبی در ایران مثل بسیاری دیگر از امور با چالشهای بسیار همراه است. این چالشها بیش از آنکه به خود موضوع مربوط باشند، از فضای غیرشفاف و سانسورزدهی جامعه برآمدهاند. موضع کانون نویسندگان ایران در بارهی “جوایز ادبی” چیست؟ پرسش را با چند تن از اعضای کانون در میان گذاشتیم. رضا خندان(مهابادی)، علی کاکاوند، حافظ موسوی و منیژه نجم عراقی پاسخ دادند. از ایشان ممنونیم.
علی کاکاوند:
با هرگونه دخالت کانون در جایزههای ادبی مخالفم چون ممکن است به اهداف و استقلال کانون ضربه بزند. بهخصوص دلایلام را دربارهی جایزههای شعر میگویم. معمولاً جایزه را به کسی میدهند که این مشخصات را داشته باشد: درگیر حاشیه نباشد. سرش توی کار خودش باشد. با صدای بلند حرف نزند؛ اگر حرف میزند حرفاش مبهم و چند پهلو و در نهایت بی معنی باشد. به ساحت مقدس داوران و دبیران جایزه اسائهی ادب نکرده باشد. موجودی سیال، بدون جهتگیری، بدون تفکری خاص باشد. اگر در کنار اینها برای داوران به درد کاری هم بخورد چه بهتر. این بدان معنا نیست که تک تک داوران و منتخبین واجد چنین شرایطی هستند، اما به طور عمومی قوانین انواع جایزهی شعر در این سالها همین بوده است. گاهی سیاستگذارانِ جایزه، اهداف دیگری دارند مثل ارتقای فرهنگی جامعه و معرفی آثار مستقل؛ اما در مجموع نوعی رفیقبازی و اگر رفیقها در جمع نامزدها نبودند؛ نوعی لجبازی بر جایزهی شعر این سالها حاکم بوده است. این جایزهها فاقد اعتبار هستند بهخصوص که کتابهای بدون سانسور را در جمع نامزدها نمیبینیم یعنی عیار همان است که خط کش سانسور ارشاد مشخص میکند.
رضا خندان(مهابادی):
تا جایی که میدانم کانون نویسندگان ایران در بارهی جایزههای ادبی نفیا و اثباتا موضعی ندارد؛ نه قبول دارد و نه رد میکند. اصلا در حوزهی کار و وظایفش نیست. همانطور که در بارهی سبکها و ژانرهای ادبی موضعی ندارد. کانون یک انجمن ادبی با گرایش تعریف شدهی ادبی یا باشگاه نویسندگان نحلهی خاص نیست؛ تشکل نویسندگان ضد سانسور، مدافع آزادی بیان و مدافع حقوق نویسندگان است پس نمیتواند موضع و قضاوتی در بارهی رویکردهای گوناگون ادبی داشته باشد. اینکه بعضی از اعضای کانون در برخی از جایزههای ادبی سِمتی دارند، امر فردیشان است و هیچ ارتباطی به کانون ندارد.
نظر شخصی خودم اما این است که “جایزه ادبی” در شرایط موجود و معیارهای مرسوم (تاکید میکنم: در شرایط موجود و معیارهای مرسوم) نقشی در اعتلای فرهنگی که ندارد هیچ؛ تایید و رسمیت بخشیدن به سانسور وحشتناک دولتی است. جایزههای دولتی و شبه دولتی که اصلا وظیفهشان همین است جایزههای مستقل نیز، مستقل از نیت برگزارکنندگانش، ناچار همین کارکرد را داشته و خواهند داشت. برگزارکنندگان به چه چیز جایزه میدهند؟ آیا آنچه زیردست سانسورچیها “مجوز” میگیرد ومنتشر میشود بیانگر سطح و بنیهی واقعی ادبیات در جامعه است؟ نیست! فقظ گوشهای از آن است. برای این که انتخابی واقعیتر انجام بگیرد لازم است کتابهایی که انتشارشان غیرمجاز اعلام شده یا بدون دریافت مجوز منتشر شدهاند نیز در داوریها و جایزهها مشارکت داده شوند. برگزارکنندگان جایزهها شاید بگویند که مجبورند “طبق قوانین جاری” کارشان را انجام دهند. در پاسخ میگویم کسی شما را مجبور نکرده است که جایزه و جایزهبگیر تعیین کنید. اگر برای ادبیات اهمیت قائلید این انرژی و هزینه را در راه مبارزه با سانسورمصرف کنید که اگر همینطور دوام پیدا کند نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان.
منیژه نجمعراقی:
وجود جوایز ادبی معمولاً گویای شمار قابل توجه مخاطبان فعال است اما بیشتر از میزان کوشش برای رونق کسبوکار ناشران و صنعت نشر خبر میدهد. البته میزان تأثیرگذاری آنها به عوامل گوناگون بستگی دارد. طبیعی است که برگزارکنندگان اینگونه رقابتها، منافعی دارند و سلیقهای که اغلب در برنامهریزی و گزینش داوران جلوهگر میشود. هرچه فضای جامعه بازتر و اقبال عمومی به ادبیات بیشتر باشد اعتبار چنین جایزههایی بالاتر میرود. با این همه در همین جوامع نیز ایدئولوژیهای صاحب نفوذ و تعصبهای شخصی داوران میتوانند اعتبار جوایز را مخدوش کنند.
اما در جاییکه آفت خودسانسوری همهی نوشتهها از شعر و داستان و متون نظری را بیمار کرده و دریغا که هنوز از تیغ بیرحم سانسور در امان نمیمانند؛ جاییکه صنعت نشر زیر بار گرانی کاغذ از نفس افتاده و تیراژ کتابها به زحمت و حتی با فریبکاری از پانصد بالاتر نمیرود؛ صحبت کردن از جوایز ادبی، شوخی تلخی است.
حافظ موسوی :
من به یاد ندارم که کانون دربارهی جوایز ادبی موضع خاصی گرفته باشد . کانون در هیچ یک از جایزههای ادبی که تاکنون برگزار شده، هیچ نقشی نداشته است. اگر اعضای کانون مستقلاً در جوایز ادبی نقشی داشتهاند؛ چه به صورت داور یا شرکت کننده یا به هر شکل دیگری، انتخاب شخصی آنها بوده و ربطی به کانون ندارد. اما از آنجایی که اعتلای فرهنگی جامعه یکی از هدفهای تعیین شده در اساسنامهی کانون است؛ چنانچه جوایز ادبی در رشد و شکوفایی ادبیات که یکی از شاخصههای اعتلای فرهنگی است تأثیر مثبت داشته باشند، موجب خشنودی کانون و کانونیان خواهد بود. البته ضروری است که حساب جوایز ادبی مستقل را از حساب جوایز دولتی جدا کنیم. جایزههای دولتی با صرف بودجههای قابل ملاحظه هدفهای خاصی را دنبال میکنند که با روح منشور کانون، یعنی دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا در تضاد است. بنابراین تکلیف کانون در برابر آنها مشخص است.