لیبی در آستانۀ سومین جنگ داخلی اش، صحنۀ برخورد منافع کشورهای بزرگ غربی آمریکا و اروپائی به ویژه فرانسه، آلمان و ایتالیا و یونان از یکسو و روسیه و ترکیه به عنوان قدرتی منطقه ای با جاه طلبی های “سلطان” اردوغان از سوی دیگر گردیده است
لیبی و کشمکشهای منطقهای
لیبی در آستانۀ سومین جنگ داخلی اش، صحنۀ برخورد منافع کشورهای بزرگ غربی آمریکا و اروپائی به ویژه فرانسه، آلمان و ایتالیا و یونان از یکسو و روسیه و ترکیه به عنوان قدرتی منطقه ای با جاه طلبی های “سلطان” اردوغان از سوی دیگر گردیده است. در این معرکه ما با جای پای مصر، اسرائیل ، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی و قطر نیز روبرو هستیم که هرکدام بنا بر قدرت و امکاناتشان دستی برآتش نهاده و یافتن راه حلی برای صلح و آرامش و ثبات را دراین کشور جنگ زده مشکل و شاید در میان مدت غیر ممکن ساخته اند. بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده ورجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به همراه نمایندگان و رهبران سایر کشورهای اروپایی و عربی در روز یکشنبه راهی برلین شدند تا در مذاکرات به شدت به تاخیر افتاده صلح لیبی به میزبانی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان شرکت کنند. این گردهمائیِ به دنبال جنگ ۹ ماهه ای که فقط در آن ۲۰۰۰ نفر جان سپرده و هزاران نفر دیگر دوباره آواره شده اند، به نظر نمی آید که بتواند کاری بکنند.
رهبران کشورهای شرکتکننده در نشست لیبی در برلین و همین طور نمایندگان دو طرف درگیر در لیبی به توافق رسیدند که به عنوان بخشی از تلاشها برای برقراری صلح، طرح ممنوعیت تسلیحاتی سازمان ملل را اجرا کنند. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در نشست خبری پایان این کنفرانس اعلام کرد که نمایندگان شرکتکننده تعهد دادند که به حمایت یا تامین تسلیحاتی طرفهای درگیر جنگ در لیبی پایان دهند و آتشبس را در این کشور برقرار کنند. مرکل راه پیش رو برای رسیدن به صلح و پایان جنگ در لیبی را به دلیل تعدد گروههای نیابتی در این درگیری دشوار توصیف کرد.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت که گروههای رقیب در لیبی “گامی کوچک” به جلو برداشتهاند اما افزود که هنوز گفتوگویی جدی میان فائز سراج، نخست وزیر دولت مورد حمایت سازمان ملل و ژنرال خلیفه حفتر، رهبر مخالفان صورت نگرفته است. این دو نفر در برلین حضور داشتند اما با هم دیدار نکردند. رنج و بدبختی مردم لیبی از سال ۲۰۱۱ و قیام مسلحانه به پشتیبانی ناتو و دخالت مستقیم نیروهای نظامی و امنیتی فرانسه و انگلستان علیه معمر قذافی، دیکتاتور دیرینه کشور، بدتر شده است. سرنگونی قذافی باعث شروع دورهای جدید از هرج و مرج و جنگ داخلی در کشور شد. سازمان ملل و ماموران امدادی میگویند بسیار حیاتی است که به این جنگ پیش از ویرانی کامل تریپولی، پرجمعیتترین شهر کشور، پایان داد. توماس گاروفالو، دبیر کمیته بینالمللی نجات لیبی با صدور بیانیهای گفت: «خشونت جاری در لیبی باید متوقف شود.» و اشاره کرد سازمان وی به خاطر جنگ جاری در کشور مجبور به تعلیق بعضی از اقدامات امدادی خود در منطقه شده است. او گفت: «مردم لیبی در وحشت مداوم زندگی میکنند و وضعیت هرلحظه ممکن است بدتر شود.»
شمائی کلی از صف بندی نیروهای درگیر در لیبی، پیچیدگی حل این معما را که عملاً به دست خود این نیروها به وجود آمده، نشان می دهد. در حال حاضر دولت وفاق ملی در طرابلس و دولت خودخوانده ژنرال حفتر در طبرق مستقر هستند. نیروهای ژنرال حفتر خود را ارتش ملی میخوانند و از پشتیبانی مصر، اردن، و امارات متحده عربی و عربستان برخوردارند.
حفتر اصرار دارد آنهایی که اکنون اداره تریپولی را در دست دارند «تروریست» هستند که به نظر کارشناسان اتهامی است علیه فائز سراج که به خود او هم بر می گردد.، سراج، نخست وزیر دولت توافق ملی است . مجموعه گروههای مسلح غرب لیبی که حامی دولت تریپولی هستند معمولا گروههایی قلدرمآبانه و لات منش بوده و بعضی از عناصر ایشان به گروههای اسلامگرای افراطی گرایش دارند. اما آنها به هیچوجه افراطیتر و محافظهکارتر از گروه شبهنظامی سلفی تحت حمایت عربستان سعودی نیستند که حامی حفتر بوده و به همان اندازه ظالم و خشن میباشند. حفتر به احتمال زیاد نمیتوانست به جایی که اکنون رسیده برسد اگر از دو ستون مهم حمایت بینالمللی برخوردار نبود.
ستون اول حمایت پایدار نظامی از جانب امارات متحده عربی است که به خاطر حضور عناصری غیرقابل قبول و وابسته به اخوان المسلمین در دولت تریپولی آن را مشروع نمیشناسد و با ارسال پهپاد و تامین مالی مزدورهای سودانی و احتمالا روسی در حمایت از حفتر تحریم تسلیحاتی جاری را نقض کرده است.
ستون دوم فرانسه یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل است که علی رغم اقدامات دولت خویش و روند مذاکرات صلح که ظاهرا مورد حمایت وزارت امور خارجه آن است، همواره به نیابت از حفتردر امور لیبی مداخله دیپلماتیک- سیاسی میکند.
در طول چند ماه گذشته، فرانسه همواره قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و بیانیههای اتحادیه اروپا درباره لیبی را اغلب در کمال ناباوری سایرین، کمرنگ و بیتاثیر کرده است.
گرچه انگیزه مکرون مشخص نیست ولی احتمالا او این کار را اولا به خاطر نیاز غرب به مشت آهنین کسی مثل حفتر برای تأمین منافع آنها در لیبی کرده و مهمتر از آن، به خاطر درخواست حاکمان اماراتی و مصری از وی که خریدار میزان هنگفتی از تسلیحات فرانسوی هستند، به چنین کاری دست برده است.
مکرون حتی ایتالیا، که حامی دولت تریپولی بود را قانع کرده مهاجران را در بندرها نگاه دارد و کمکهای خود به دولت لیبی را کاهش دهد. او حتی از قرار معلوم تمام قدرت خویش را به کار بست تا بعد از بمباران شهروندان عادی و کشتن دهها مهاجر بیگناه توسط نیروهای حفتر، جلوی انتقادها از او را بگیرد. در این راه، حفنر از حمایت های ضمنی آمریکا نیز برخوردار است .[ او قبل از حمله به تریپولی با جان بولتون، مشاور امنیت ملی، تلفنی مذاکره کرده بود.)
برای ۹ ماه رهبران دنیا از مقابله با حفتر و اعتراض به وی برای خروج از مذاکرات صلح و به راه اندازی جنگ در سال گذشته ناکام ماندهاند، کسی که در طول این زمان به نقض گسترده حقوق بشر در مناطق تحت اداره خویش دست برده از جمله ناپدید شدن سیهام سرگوا، کنشگر و قانونگذار، یا حملات مداوم وی به اماکن عادی و شهروندان در و اطراف شهر تریپولی.
اما بیاعتنایی رهبران غربی خلایی ایجاد کرده که ترکیه، یکی از معدود حامیان بینالمللی دولت منصوب سازمان ملل در تریپولی، آنرا پر کرده است..
اردوغان در هفتههای اخیر از طرحهای ترکیه برای تقویت نیروهای نظامی برای دفاع از تریپولی و مبارزان سوری با تجهیزات پیچیده پرده برداشت. این قماری ماجراجویانه توسط او بود تا متحدان خویش در تریپولی را خاطرجمع ساخته و تاثیر ترکیه در مدیترانه را تعمیق بخشد.
فرانسه، مصر، یونان، امارات و قبرس با اعتراض به این مداخله، ترکیه را متهم به نقض تحریم تسلیحاتی میکنند که طرفداران حفتر برای سالها نقض کردهاند، آنها همچنین به درستی ادعا میکنند ترکیه به دنبال دستیابی کامل به منابع گسترده در بستر دریای مدیترانه است. اتحادیه اروپا هم با انتقاد از ترکیه در این ماجرا اظهارنظر کرد. ترکیه به شدت از دولت مستقر در طرابلس به ریاست فائز سراج حمایت میکند و اخیرا نیرو و تجهیزات به این کشور فرستاده است.
رئیس جمهوری فرانسه هم گفته بود که سازمان ملل متحد باید درباره جزئیات “صلح بدون پیششرط” مذاکره کند.
در ۱۳ ژانویه پوتین و اردوغان چند روز بعد از آنکه طرفین را راضی به آتشبس کردند، با بردن سراج و حفتر به مسکو برای پیگیری مذاکرات صلح، غرب را مات و مبهوت نمودند. این مذاکرات به جایی نرسید چرا که حفتر با قهر جلسه را ترک کرد. اما ایشان خط بطلانی بر این باور کشیدند که غرب میتواند اهداف تیره و تاریک خود برای لیبی را با واگذاری تصمیمگیری به محمد بنزاید، ولیعهد بلندپرواز ابوظبی و معمار سیاست خارجه امارات پی بگیرد. سیاست مبهم ومتناقض درباره لیبی توسط غرب نه تنها باعث شد ترکیه بتواند به توافقی مهم در زمینه تجارت دریایی با لیبی دست یابد که مدتها برای منافع تجاری و استراتژیک خود به دنبال آن بود، بلکه به پوتین اجازه داده است بعد از شکست غرب در سوریه، تعیین سرنوشت و حاکم کشور عربی مهم دیگری را نیز عهدهدار شود. قصان سلامی نماینده سازمان ملل برای لیبی و دستیارانش اکنون ماههاست از رهبران غربی عاجزانه درخواست دارند رویکرد خویش در لیبی را تغییر دهند و حتی درباره فاجعه انسانی جاری در این کشور و احتمال ظهور مجدد داعش در نتیجه هرج و مرج فعلی در نشست شورای امنیت اخطاری جدی دادهاند.
اما گویی همه این ناآرامیها برای لیبی کافی نبود که در سال ۲۰۱۵، یک بازیگر جدید به صحنه تحولات لیبی اضافه شد: داعش. این گروه اسلامی که در عراق و سوریه به موفقیتهای مهمی دست یافته بود موفق شد که از طریق جذب برخی اسلامگرایان و همچنین ائتلاف با گروههای اسلامی محلی یا جلب بیعت آنها، در شمال آفریقا نیز پایگاهی بیابد. وانفسای لیبی، همچون سوریه، میدان بیقانون مناسبی بود برای گروهی که در تلاش بود جای خالی دولت مرکزی را پر کند.
قدرتگرفتن اسلامگرایان موجب شد تا داعش نیز به سرعت در لیبی پایگاهی بیابد. در تصویر محمد زهاوی، رهبر انصار شریعت دیده میشود که در سال ۲۰۱۴ در بنغازی کنفرانس خبری برگزار کرد .در این زمان، بخشی از لیبی در شمال غرب تحت کنترل کنگره ملی بود، شمال شرق در دست مجلس نمایندگان و نیروهای ژنرال حفتر بود، قبیلههای طوارق بخشهای بیابانی محل سکونت خود را در جنوب غربی کنترل میکردند، گروه سلفی انصار شریعت بخشهایی از سواحل شمالی را در اطراف شهر سرت به دست گرفته بود و داعش در همین مناطق برخی شهرها را کنترل میکرد. ضمن اینکه صدها گروه شبهنظامی در جای جای کشور فعالیت میکردند و ظهور داعش موجب شد تا کشورهای خارجی (چه همسایهای مانند مصر یا کشور امارات که نگران رشد گروههای سلفی بود تا کشورهای غربی که از قدرت گرفتن داعش وحشتزده بودند) بیش از گذشته به لیبی توجه کنند.
اما تنها بعد از نشست مسکو بود که مرکل و مکرون به ناگهان به تکاپو افتادند تا کنفرانس صلح در برلین را پی بگیرند. سقوط و قتل قذافی با کمک نطامیان و سرویس های امنیتی فرانسه و انگلستان، منجر به پا گرفتن شبه نطامیان وابسته به قبایل رقیب و اسلامیستهای مستقر در این منطقه به ویژه داعشی ها و سایر گروههای جهادی گردید. علاوه بر جنگ و غارت و دست اندازی به منابع غنی نفتی با دلالی برای شرکتهای بزرگ و خرید سلاح های هنگفت ( دو تجارت مهم در این منطقه) ، هرج و مرج ناشی از آن به پیدائی پدیدۀ جدیدی در این بخش آفریقای فلک زده شد و آن شیوع نوع “مدرنی” از برده فروشی سیاهان است. باندهای راهزن و فرصت طلب با استفاده از فقر و بیچارگی مردم و به ویژه جوانانی که به دنبال سراب اروپا، خانه و کاشانۀ خویش را ترک کرده اند، دست به ایجاد مراکز متعددی از اسکان این مهاجران و پناهندگان به منظور فرستادنشان به ” بهشت” ایتالیا و اروپا از طریق دریای مدیترانه زده اند. بسیاری از این انسانهای آواره در این اردوگاهها چون حیوانات اسیر به سر می برند و اگر “شانس” بیاورند و در دریا غرق نشوند بعد از سرکیسه شدنشان توسط این باندها، با سد ممنوعیت اروپائی ها و در نهایت شروع نوع جدیدی از استثمار و تحقیر روبرو هستند.
کلاه آبی های سازمان ملل در این بلبشوی حضور نیروهای بین المللی و باندهای رقیب داخلی کاملاً عاجز از هر نوع عکس العملی هستند. ترکیه و قطر با دخالت و حمایت از دولت سراج، اروپائی ها را به نقض دستورالعمل سازمان ملل و کش دادن مذاکرات متهم می کند که در عمل به نفع گسترش نیروهای ژنرال حفتر تمام می شود. در غیاب یک سیاست هماهنگ اروپائی و تضاد فرانسه با ایتالیا و یونان، ترکیه و روسیه مشغول محکم کردن جا پای خویش در لیبی هستند و به نظر نمی رسد که لیبیایی ها بزودی افق روشنی را ببینند. . با شروع مذاکرات و نتایج به دست آمده نیز، بسیاری از مردم لیبی که نسبت به آن بدبین بودند، حالا شک ندارند که هیچ یک از بازیگران عرصه بینالمللی نفع ایشان را در نظر داشته باشند و به این نتیجه رسیدهاند که کشور آنها چیزی نیست جز عرصه بازی قدرتهای جهانی بر سر دستیابی به قدرت در منطقه ای با منابع سرشار طبیعی و موقعیتی بسیار مهم از نقطه نظر استراتژی جغرافیای سیاسی در شرق دریای مدیترانه.
با استفاده از گزارشات سایت : en.shafaqna.com و © The Independent و https://www.independentarabia.com
منبع: خیزش