جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

وقتی اصلاح طلبان استدلال های «تحریمیان» را تکرار می کنند!

 آزادی یعنی عدالت سیاسی؛ آزادی یعنی همان مقدار که شما حق داری صحبت کنی من هم حق دارم؛ یا همان‌قدر که شما حق داری رأی‌ دهی من هم حق دارم. یعنی همان اندازه که شما حق داری نماینده خود را انتخاب کنی من هم حق دارم کسی که دلم می‌خواهد انتخاب کنم. من نیز حق دارم آنی که دلم می‌خواهد انتخاب کنم. البته هر‌کدام مورد اقبال اکثریت واقع شد محل اطاعت است. نمی‌شود تو برای من منتخب معرفی کنی و بگویی بیا و به این رأی بده! همان‌طور که نمی‌توانم من برای تو این کار را کنم.
حسن خمینی – درباره ی انتخابات ۱۴۰۰

امروز دیگر کمتر کسی باور می کند که حسن خمینی این حرف ها را از ته دل زده باشد. بیست و چهار سال – یعنی اگر تاریخ را آن طور که اصلاح طلبان علاقه دارند از سال ۷۶ به بعد حساب کنیم – برابر با شش دوره انتخابات ریاست جمهوری، حسن خمینی از این حرف ها نمی زد. هیچ کدام از اصلاح طلبان هم این حرف ها را نمی زدند. آن ها در آن شش دوره ی انتخابات «نماینده خود» را داشتند و می رفتند به آن ها رای می دادند. اما همان زمان ها بودند طیف وسیعی از احزاب و گرایش های سیاسی و مردمی که می گفتند «همان اندازه که شما حق داری نماینده ی خود را انتخاب کنی من هم حق دارم کسی که دلم می خواهد انتخاب کنم!» بودند کسانی که می گفتند «نمی شود تو برای من منتخب معرفی کنی و بگویی بیا به ان رای بده»!

چون نمی گذاشتند این گرایش های سیاسی یعنی چپ ها، سوسیالیست ها و کمونیست ها، جمهوری خواهان دموکرات و احزاب سیاسی اتنیک و… «نماینده خود» را معرفی کنند آن ها هم از شرکت در این شش دوره ی انتخابات امتناع می کردند. اصلاح طلبان نه تنها به قول معروف ککشان هم نمی گزید که نمی شود شورای نگهبان برای این ها خودش نماینده انتخاب کند، بلکه با هزار مکر و حیله استدلال های مخالفان و ناراضیان از انتخابات را به سخره می گرفتند، آن ها را منفعل می خواندند، می گفتند قهر کرده اند، سرشان به خارج وصل است، برانداز هستند و هزار حرف دیگر در مورد آن ها می زدند. آن ها که امکان دفاع از خود نداشتند، این ها تنها به قاضی می رفتند و راضی بر می گشتند.

روزگار چرخ خورد و چرخ خورد و رسید به امروز، تیغ زنگی مست که اصلاح طلبان می بایست آن موقع که لازم بود علیه آن مبارزه می کردند و نکردند، بر گردن خود آن ها فرود آمده است و آقایان و خانم های اصلاح طلب تازه از خواب بیدار شده اند و دیده اند که «نماینده خود» را ندارند و بخشی از دلایل مخالفان را با زبانی الکن تکرار می کنند و البته هر کس که این حرف ها را می شنود حق دارد به آن بخندد!

مردم به همین یک دلیل و البته هزار و یک دلیل دیگر، باز حق دارند حتی به همین حرف های آن ها اعتماد نکنند و بگویند و هزار بار دیگر هم بگویند: «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»!

اخبار روز

https://akhbar-rooz.com/?p=115063 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
pop
pop
2 سال قبل

اصلاح طلبان که همیشه تدارکاتچی بوده اند؛ کلاً قوه قضاییه، مجریه و مقننه هر سه تدرکاتچی رهبر و ولایت مطلقه فقیه هستند. ساختار حکومت در ایران باعث بوجود آمدن خودکامه گی و دیکتاتوری میشود که در حال حاضر شخص رهبر خودکامه است. ساختار حکومت در ایران به هیچ وجه مردمی نیست و رئیس جمهور در اصل باید از رهبر پیروی کند. البته حکومتها در ایران همیشه خودکامه بوده اند و ایرانیان سعی کردند که با انقلاب از دیکتاتوری خلاص شوند، ولی موفق نشدند و معلوم هم نیست که در آینده موفق شوند. شاید مسئله اصلی برای ایرانیان اصلاً آزادی بیان و تفکر نباشد، بلکه مسائل دیگری را در نظر دارند. اساساً اصلاح طلبان بایستی قوانین کشور را اصلاح میکردند، اگر هدفشان ایجاد حکومت مردمی بود. نمیشود با قوانینی که ساختار آن قدرت بسیار زیاد و غیر قابل کنترل به یک فرد میدهد حکومت مردمی و جمهوری درست کرد.

کیا
کیا
2 سال قبل

کشور در دست چهار کلاسیها!
رهبر ۴ کلاس دبستانی سواد دارد ،چرا که ریسجمهور بیشتر سواد داشته باشد.
خطا را بعد از بیش از چهل سال با هزینه ای بالا باید پرداخت.
حسن خمینی هم که علامه است چهار کلاسی است و حالا یادش افتاده است که شورای نگهبان کاندیدا تعیین می کند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x