شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

درباره‌ی مسأله‌ی تغییر اقلیم. نائومی اورسکز، استاد تاریخ علمِ در دانشگاه هاروارد

منکرين تغيير اقليم، مثل منکرين پيشين مضرات تنباکو، از اين می ترسند که اگر دست حکومت را در مقررات گذاری روی بازار باز بگذاريم، تا از ما در برابر مضرات تنباکو يا سوخت های فسيلی، محافظت کنند، منجر به گونه ای کمونيسم خزنده خواهد شد، نوعی ...

در این ویدیو، نائومی اورسکز- استاد تاریخ علمِ هاروارد – توضیح می‌دهد انکار تغییرِ اقلیم نه پدیده‌ای خودجوش و بی‌برنامه بلکه نتیجه‌ی کارزاری منسجم و سازمان‌دهی‌شده است. درست همان افراد و سازمان‌هایی که بر مضرات سیگار و سمِ د.د.ت سرپوش می‌گذاشتند اکنون پرچم‌دارانِ عرصه‌ی انکارِ تغییر اقلیم‌اند! او از نقش ایدئولوژی نولیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد در این میان پرده برمی‌دارد.

ترجمه و زیرنویس: علی بنی اسد و کیمیا میرمعزی

منبع: نقد اقتصاد سیاسی

متن سخنان نائومی اورسکز

هرموضوع پیچیده ای رو به روست با چالش تحلیل اینکه: مشکلات اصلی چیست؟ مشکلات فرعی کدامند؟ اعتقاد مردم حقیقتا چیست؟ و آنچه صرفا به زبان می آورندکدام است؟ یکی از چالش های مورخ بودن هم، همین تلاش برای تشریح این رشته مطالب مختلف است. به ویژه تلاش برای فهم این که مردم حقیقتا و قلبا چه باوری دارند، در تقابل با آنچه که ممکن است در عرصه عمومی حرفش را بزنند، چرا که می دانیم یکی نیستند.

پژوهش ما هم نشان می دهدمخالفت با علم اقلیم صرفا پدیده ای مجزا یا سازمان نیافته از مردمانی که علم را نمی فهمند نیست، بلکه به واقع، این امر نتیجه ی کارزاری سازمان یافته ست که می توانیم رد آن را تا اواخر دهه ی ۱۹۸۰ و افرادی که به گونه ای نظام مند کوشیده اند تا علم اقلیم را به چالش بیفکنند دنبال کنیم؛ اشخاصی که سعی کرده اند تیشه به ریشه ی پذیرش عمومی [یافته های] این علم بزنند، حتی تلاش داشته اند به شرافت دانشمندان این حوزه حمله ببرند و آن را تضعیف کنند. پس در پژوهش مان واقعا مشتاق جوابی برای این سوال بودیم که آخر چرا کسی باید دست به چنین کاری بزند؟ چرا مردم به یافته های علمی پشت می کنند؟ چرا می کوشند به همکاران مان که نمی شناسیم شان و به آنان اعتماد داریم، چنین انسانهایی که دانشمندانی درخشان و محترم اند، حمله کنند؟ به دو چیز کلیدی پی بردیم:

اولین چیزی که فهمیدیم این بود که دقیقا همان افراد و همان سازمان هایی که شواهد علمی مضرات تنباکو را به چالش کشیده بوده اند، شواهد علمی مجموعه ای از مشکلات مربوط به محیط زیست و سلامت عمومی را هم به چالش کشیده اند که دامنه ی فعالیت های شان شواهد علمی سوراخ لایه ی اوزون، شواهد علمی باران های اسیدی و شواهد علمی تغییر اقلیم را در بر می گرفت.

پس سوال دوم این است که، خُب، آخر چرا؟ اکثر مردم هم فکر می کنند جواب واضحش پول است، و قطعا ارتباطشان با صنعت تنباکو نشانگر این بود که منافع مالی شرکت های بزرگ نقشی تعیین کننده داشته اند. البته که این موضوع واقعیت دارد و بخشی از داستان است. اما آنچه پیدا کردیم و به باور ما درکش خیلی جذاب و مهم بود این است که پول آخر داستان نبود. مسله سر ایدئولوزی سیاسی، به ویژه ایدئولوژی سیاسی ارزش اقتصاد بازار آزاد هم بود؛ این موضوع که منکرین تغییر اقلیم، مثل منکرین پیشین مضرات تنباکو، از این می ترسند که اگر دست حکومت را در مقررات گذاری روی بازار باز بگذاریم، تا از ما در برابر مضرات تنباکو یا سوخت های فسیلی، یا هر چیز دیگری که می خواهد باشد، محافظت کنند، منجر به گونه ای کمونیسم خزنده خواهد شد، نوعی سوسیالیسم که از در پشتی وارد می شود. پس در واقع مسئله بر سر نقش حکومت و ترس از گسترش آن است.

بعد از جنگ جهانی دوم و دوران نقاهت پی آیندش، دنیا رشد اقتصادی شدیدی به خود دید. دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دوران شکوفایی عظیم اقتصادی، رشدی بزرگ در درآمد، رشدی بزرگ در اشتغال، و رشدی بزرگ در ساخت و تولید بود. در ۱۹۷۰، این رشد آرام آرام متوقف شد، رهبران سیاسی هم نگران شدند و کوشیدند سر در آورند – چرا شکوفایی اقتصادی در حال متوقف شدن است. یکی از جواب ها به این پرسش، پاسخ نئولیبرال بود؛ این که بازارها بیش از اندازه مقررات گذاری شده اند، حکومت ها زیادی دخالت کرده اند، به ویژه که در اروپا، خیلی از صنایع عمده ملی شده بودند: صنایعی از قبیل حمل و نقل ریلی و برق در بعضی مکان ها، مخابرات، حمل و نقل کامیونی، هوانوردی و…و راه حلش هم مقررات زدایی از این بازار هاست. “فرصت دادن به جادوی بازار” عبارت محبوب آن دوره بود. همه گیر هم بود؛ صرفا محدود به محافظه کاران هم نمی شد، حرف لیبرال ها و دمکرات ها هم بود. تونی بلر در انگلستان، بیل کلینتون – که دمکرات بود- در ایالات متحده، شمار عظیمی از مردم این استدلال را پذیرفتند. در نتیجه از اواخر دهه ی هفتاد تا هشتاد و بعد هم دهه نود، شاهد مقررات زدایی خیلی از بازارها بودیم.

بخشی از این مقررات زدایی خوب بود. این روزها نسبت به قبل از مقررات زدایی سفر هوایی خیلی ارزان تر شده، تلفن ها، همه ی این گوشی هایی که داریم، نه این که تمام و کمال به مقررات زدایی برگردد، اما مقررات زدایی در عرصه مخابرات نقشی اساسی در ایجاد بازارهای رقابتی ای بسیار جذاب و حیاتی داشته است. اما خبر بد این است که شوربختانه، مشکلاتی خاص شامل آثار خارجی هم قرین شد- چیزی که مورخان به آن پیشایند می گویند- با فهمی جدی از مشکلاتی مانند باران های اسیدی، سوراخ لایه ی اوزون، و گرمایش جهانی؛ درست در همان زمان تاریخی، که در هنگامه ی عصر طلایی مقررات زدایی بودیم. پس سر- و – کله ی دانشمندان پیدا شد که گفتند خب چنین مشکل بزرگی داریم. این موضوع دقیقا زمانی پیش آمد که جریان سیاسی درست مقابلش ایستاده بود. و به همین خاطر،  استدلال برای آنچه جهت مشکل به آن نیاز داریم اینقدر سخت شده است؛ چون که با مفاد گفتمان سیاسی و اقتصادی روزگارمان هم خوانی ندارد. اگر هم تصور کنیم بازار راه حلی برای تمام این مشکلات است آن وقت کارمان برای حل مشکلاتی مثل تغییر اقلیم خیلی خیلی سخت خواهد شد، چون این دست مشکل ها [نتیجه ی] خطای بازارند. مقابله با خطای بازار هم نیازمند گونه ای مداخله است، که از بیرون بازار می آید. در سی سال گذشته، دفاع از این استدلال خیلی سخت شده است؛ به علت همین تسلط تفکر نئولیبرالی و ضد مقررات گذرانه.  

 

https://akhbar-rooz.com/?p=121434 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x