جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه تشکل چپ داخل کشور: درودهای آتشین به رفقای توده ای در هشتادمین سالگرد بنیان‌گذاری حزب توده ایران!

هشتادمین سال فعالیت حزب توده ایران در شرایطی آغاز گردید که گردباد تحریم گسترده انتخابات ریاست جمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ پایه های حاکمیت سراسر دروغ و تزویر رژیم ولایت فقیه را از بیخ و بن به لرزه درآورده و ظفرمندانه روز درخشان دیگری را در تاریخ سراسر مبارزه میهنمان به ثبت رساند. مردم مبارز و آگاه ایران در تقارن هشتادمین سالگرد تشکیل حزب توده ایران که با اوج گیری مرحله نوین مبارزات حق طلبانه آنها مصادف گردیده ، در اتحادی وصف ناپذیر و در یک نمایش پرشکوه ، استبداد و ارتجاع حاکم را به چالش گرفته و در برابر رژیم سراسر دروغ و تزویر ولی فقیه ، اتحاد ، اراده و نیروی عظیم خود را در تحریم گسترده انتخابات فرمایشی به نمایش گذاشتند.

اینک مجال مناسبی است تا ما ، جمعی از هواداران حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و حزب چپ ایران (فدائیان خلق) – داخل کشور، درودهای آتشین و گل سرخ تهنیت را نثار رفقای توده ای و هواداران حزب توده ایران کنیم. ما آگاهیم که در فراز و فرودهای این سالیان پرتلاش حزب توده ایران ، توشه ها و تجربیات گرانباری که در این مسیر برای جنبش چپ و طبقه کارگران و زحمتکشان ایران به بار آمده ، اگر مرور و درنگ کوتاهی کنیم ، بی تردید می توانیم ایمانمان را به پیروزی در مبارزاتمان ، با تکیه بر این دست آوردهای هشتاد ساله حزب توده ایران ، صیقل و جلا دهیم.

اکنون انتظار ما ، جمعی از هواداران سه جنبش چپ ایران در داخل کشور از حزب توده ایران آنست که ، با تمام توان و تمامی هم و غم و استعداد و ابتکار و تجربه هشتاد ساله خود ، برای ایجاد فضای گفتگو‌ی سالم، رفیقانه و همراه با احترام متقابل و تحمل اختلاف ‌نظرات بین احزاب ، سازمان ها ، نیروهای ملی ، مترقی و آزادیخواه کوشش نموده تا با یاری آن حزب ، تفاوت دیدگاه ‌های متنوع در درون خانواده بزرگ چپ ایران را برای اتحاد در عمل ، برای ایجاد جبهه ای واحد بر علیه رژیم ظلم و جور ولایت فقیه به سرانجام برسانیم.

اکنون راهکار مؤثر برای مبارزه بر ضد رژیم ولایت فقیه ، تلاش در راه تبدیل نیروهای عظیم اجتماعی بالقوه بر ضد حاکمیت و تبدیل آن به نیروی بالفعل حاضر درصحنۀ مبارزه، با سازماندهی خشم و نفرت اکثریت مردم محروم و جان ‌به ‌لب رسیده میهنمان از این نظام سیاسی فاسد و ضد مردمی است. این خشم و انزجار عمومی رو به گسترش در کشور را بایستی به پایه ‌های یک جنبش وسیع اجتماعی ضد حکومت استبدادی تبدیل و راه را برای تشدید مبارزه و فلج کردن دستگاه‌های حکومتی و در نهایت طرد رژیم ولایت فقیه بگشاییم و در این راه دانش و تجربه سالیان دراز مبارزات حزب توده ایران ، بی شک می تواند راهگشای مبارزات توده های مردم و جنبش چپ ایران گردد.

ما جمعی از هواداران حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) و حزب چپ ایران(فدائیان خلق) – داخل کشور معتقدیم ، با اتحاد احزاب ، سازمان ها و نیروهای ملی ، مترقی و آزادیخواه ، در کنار قبول تفاوت در اندیشه و با دوری از هرگونه تفرقه ، همزمان با تشدید مبارزه ، در عمل می توان به تغییر توازن نیرو در روند طرد حاکمیت جمهوری اسلامی، گام نهاده و فرایند گذار از دیکتاتوری و تحقق دگرگونی‌های بنیادین ، دموکراتیک و پایدار را امکان‌پذیر ساخته و در عمل هماهنگ با هم ، به سوی مبارزه با دیکتاتوری ولایی گام بلندی بگذاریم.

ما معتقدیم در مسیر مبارزه برای زحمتکشان بر سر منافع کارگران و زحمتکشان در کنار حفظ منافع ملی میهنمان که جزو ضرورت‌هایی انکارناپذیر مبارزه می باشد ، با تاکید بر خواست‌های مشترکمان در تلاش برای تشدید نافرمانی های مدنی ، در حمایت از اعتصابات ، اعتراضات و تجمع های صنفی ، کارگری و اقشار مختلف مردم ، بایستی راه را برای به حرکت درآوردن جامعه و تبدیل آن به یک نیروی عظیم برانداز تا پیروزی نهایی‌ بر دیکتاتوری ولایی ، هموار ساخت. اکنون بایستی تضاد عمیق میان خواست‌های مردم و ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی ، توسط احزاب و سازمانها و نیروهای ملی ، مترقی و آزادیخواه ، با افزایش آگاهی توده های مردم نسبت به گسترش نافرمانی های مدنی و تاثیر کلان آن برای به زانو درآوردن دیکتاتوری ، تشدید گردد.

اکنون ما جمعی از هواداران حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) و حزب چپ ایران(فدائیان خلق) – داخل کشور ، در ادامه مسیر مبارزه با رژیم ولایت فقیه ، با احساس غرور و افتخار و به این امید که شایسته هم سنگری با رفقای قهرمان توده ای باشیم و با آگاهی از تفاوت در اندیشه های تشکیلاتی ، صمیمانه ترین درودهای خود را به همه کادرها ، اعضاء و هواداران حزب توده ایران در هشتادمین سالگرد بنیان‌گذاری حزب توده ایران تقدیم نموده و با صدای رسا فریاد می زنیم: با اتحاد در عمل ، پیش به‌سوی مبارزه با دیکتاتوری ولایی!

جمعی از هواداران حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و حزب چپ ایران (فدائیان خلق) – داخل کشور

۸ مهرماه ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=127677 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهرداد مصطفایی
مهرداد مصطفایی
2 سال قبل

با درود، باز هم یک کلی گویی دیگر و شعار تو خالی اتحاد و از این قبیل مسائل که چپ ایران از بدو پیدایش آن درگیر این کلی گویی ها و صدور بیانه های حکم گونه این چنینی است. هنوز حزب چپ جوهر وجودی خشک نشده که بوی انشعاب، بخشی از اکثریتی هایی که (البته بخشی و نه همه آنها) که دیگر نمیتوان به آنها بصورت یک سازمان سیاسی نگاه کرد و تبدیل به یک فرقه شده اند از حزب چپ به مشام می‌رسد ،ده سال کار شده تا این حزب چپ از میان آن ساخته شده و قرار هایی گذاشته شده و باید کارهایی در جهت یکی تر شدن حزب چپ و فشرده تر شدن صفوف آن انجام میشده است که قادر نیستند که آن قرار هایی که بین خود گذاشته اند و آن قرار ها را به تصویب نیز رسانده اند اجرایی کنند و بعد ناگهان یک اطلاعیه این چنینی با این مضمون!!!!! چپ ایران کجا و اتحاد کجا؟؟؟؟؟چرا اینگونه است؟چرا با وجود چهار دهه از گذشتن حکومت شلاق دینی چپ ایران این دستاوردش است؟ خب این اشتراک و اتحاد بین نحله فکری حزب توده و اکثریت که از سال ۵۹ وجود داشته و هنوز هم بعد از گذشت چهل سال همانها(هواداران حزب توده و اکثریت و حزب چپ که باز همان استخوان بندی اکثریت را دارد) میآیند و بیانیه اتحاد میدهند و هنوز بعد از حاکمیت چهار دهه شلاق دینی هیچ نحله فکری چپ در ایران که مانند این دو نحله چپ فکر نمیکنند زیر این اطلاعیه را امضا نکرده اند!!!!! چرا؟؟خود حزب چپ زیر سایه انشعاب بخشی از اکثریتی ها فرقه ای قرار دارد و بعد چه اتحادی؟؟؟اتحاد حول چه ؟؟؟؟حول کدام برنامه؟؟؟؟برای پیشبرد کدام اهداف؟؟؟؟؟همین فقط بیاییم و در جهت سرنگونی ولایت فقیه متحد شویم خب ما که اینکار را در زمان شورش فلاکت بار ۵۷که انجام داده و تجارب آنرا آموزه در زیست روزانه خویش و میهنمان دیده و میبینیم!!!البته اگر دیگر با این منوال از این میهن چیزی باقی بماند. متحد شویم فقط برای سرنگونی ولایت فقیه آن هم این اتحاد بین همان نیروهایی که زمانی در گذشته ای نه چندان دور یکی میخواست خودش را منحل کند و در آن یکی جای گیرد و این در حال است که بخشی از خود این سه جریان امضا کننده این اطلاعیه دچار فرقه گرایی شده و ساز انشعاب از حزب چپ را میزند و از این قبیل مسائل که واقعیت امروز ماست . ما تا بنیانهای فکری و فرهنگی میهن خویش را نشناسیم و تا ندانیم چه راهی را و چگونه و بر اساس کدام نگاه فرهنگی و نحو تفکر و نوع دید و تعاریفمان از پدیده های اطرافمان طی کردیم که به فلاکت امروز زیستی دچار شده ایم که مشتی قاتل و جانی و مُلای شیعه را به ریاست و مدیریت کشورمان رسانیده ایم تا این راه بررسی نشود و نقد نشود آنهم نقدی متدیک بر پایه های علمی و نگاهی تاریخی و آن قسمتهایی که پرسیده و غلط بوده را به کناری نگذاریم و مفاهیم مدرن را جایگزین نگاه پوشیده گذشته سنت های فکری و فرهنگی نکنیم و این مفاهیم (مفاهیمی مثل انسان و حقوق انسان، آزادی، قانون و حاکمیت قانون اما کدام قانون ؟قانون انسان نوشته بر پایه شناخت عقلانی از انسان یا قانون الله نوشته بر پایه نگاه ایمانی از انسان، دموکراسی، شهروند و حقوق شهروند، حق انتخاب سیاسی بر پایه عقل آزاد نه بر پایه احساسات و زیر سیطره نیروهای موهمودو قدوسی و الله و قرآن،مفهوم دولت ملت و رابطه مدرن و مسئولیت این دو پدیده به یکدیگر،قرارداد اجتماعی) را به میان توده ها و عرصه فکری جامعه خود سرازیر نکنیم ساده ترین کار اینست که سد سال دیگر هم میشود این اطلاعیه ها را صادر کرد که حکم گونه و آیه گونه است. ما باید بدانیم که حول چه مفاهیم میخواهیم اتحاد کنیم فقط سرنگونی و گذر از ولایت کافی نیست چون همت چپ ور زمان پهلوی دوم هم میگفت و عملی اینگونه کرد که اگر پهلوی دوم برود و یا سرنگون شود ایران بهشت خواهد شد تمام اپوزیسون دوره پهلوی دوم بر این هدف تاکید داشتند و میگفتند که مشگل اصلی نبود تحول در جامعه ایران سلطنت و پادشاه و دربار و ساواک ،…. است که با فلاکت و شورش ۵۷هم شاه و دربار و ساواک ،…..بساطشان جمع شد ولی حکایت تعویض ساختار سیاسی سر جای خودش است مشگل ایرانی ساختار سیاسی یا بطور کلی مشگل سیاسی نیست و با تعویض ساختار سیاسی این مشگل حل نمیشود و نخواهد شد چنانچه از مشروطه تا به امروز نیز علیرغم تمام تلاش انسان ایرانی حل نشده ما از مشروطه تا به امروز بین سنت و مدرنیته تعارض یا پارادوکس داریم و تا ریشه ها و علل این تعارض بین این دو پدیده و موانع رشد و جایگزینی مدرنیته بجای سنت را نفهمیدم که کجاس سد ساختار سیاسی دیگر هم عوض کنیم مادامی که و مادامی که اول ریشه های این تعارض و دوم موانع رشد مفاهیم مدرنیته را در جامعه خود نشناسیم حکایت همچنان باقی خواهد بود.
با دوستی و مهر،
مهرداد

م .فروتن
م .فروتن
2 سال قبل

در تمام جوامع عقب مانده ، در حال توسعه و پیشرفته با زمینه های مختلف تاریخی و فرهنگی ، مذهبی و اقلیمی ، فقط حکومت های پارلمانی و مبتنی بر دموکراسی و قانون اساسی تنها مدل موجود و عملی برای حاکمیت نسبی مردم در سرنوشت خود در جهان امروز می باشد. نجات جهان و بحران محیط زیست و آب و هوا نیز در گروی دموکراتیزه شدن جامعه بین المللی ست .

حال تا چه میزان مردم و نیروهای بالنده در این جوامع بتوانند بر عقب ماندگی ها و ناهنجاری ها و سنت ها غلبه کنند بستگی به حضور احزاب مختلف و مشارکت هدف مند مردم در فعالیت های صنفی و سیاسی دارد که جامعه در جهت توسعه و پیشرفت همه جانبه هدایت شود .
ولی می دانیم که از بزرگترین قدرت جهان مثل آمریکا و نهاد های مختلف بین المللی مانند سازمان ملل تا سازمانهای باصطلاح «غیر دولتی » صلیب سرخ ، عفو بین الملل و…… غیر دموکراتیک بوده و متاثر از نفوذ قدرتها و قدرتمندان جهان می باشند. مسئله محوری و مرکزی این ست !!!!!!
بهمین دلایل موج اسلام سیاسی در دوران جنگ سرد مثل قدرت گرفتن حکومت اسلامی در ایران ( ۵۷) یا مجاهدین افغانستان بعداز اشغال شوروی یا ظهور حرب توسعه و عدالت در ترکیه ( اردوغان) و دخالت در کشور های عراق ، لیبی ، سوریه و…. باعث تکثیر انواع گروههای واپسگرای تروریستی گردید که شرائط را فقط برای ارتجاع و واپسگرائی مساعد کرد. ولی مشکل جهان فراتر از این حرفهاست .
در اروپا نیز به اشکال دیگری می بینیم : در مجارستان و لهستان به رنسانس و مدرنیته دهن کجی می شود.
بحران جهانی آکنده از اختلافات سیاسی و تبعیضاتی ست که قدرتهای بزرگ چون آمریکا ، آلمان و.. بر دیگر کشور های جهان تحمیل می کنند تا برتری خود را حفظ کنند. کشور های ضعیف تر با واکنش های عصبی به شیوه های پوپولیستی روی می آوردند تا از منافع خود دفاع کنند. به همین دلایل به ریشه های مذهبی و ناسیونالیستی خود روی می آورند.
این شعار ها را امروز در سراسر جهان توسط رهبران پوپولیست چون ترامپ می بینیم. تکلیف کشور های عقب مانده و در حال توسعه روشن ست.
باید دید تغییر دولت ها در آمریکا ، آلمان ، نروژ چه تاثیری بر انتخابات دیگر کشور ها خواهد گذاشت تا بتوان در مورد بحران سیاسی جهان بهتر قضاوت کرد. بدون جهانی دموکراتیک تر کشور ها به تنهائی نمی توانند مشکلات عظیم خود را در فبال مردم و محیط زیست حل و فصل کنند.

مهرداد مصطفایی
مهرداد مصطفایی
2 سال قبل
پاسخ به  م .فروتن

با درود، مگر مشگل ما خارجی است؟ یعنی مشگل مای ایرانی از این مواردی است که شما اشاره کرده اید؟ پس باید به این پرسش پاسخ دهید که قبل از این روابط جهانی ، آمریکا ،اروپا، اسلام سیاسی، جنگ سرد و …..مای ایرانی در کدام زمین و در کدام مرحله تاریخی و زیستی قرار داشتیم ؟ اینطور که شما این پارامتر ها را ردیف کردید و مقصر و دلایل فلاکت زیستی امروز ما قلمداد کرده اید گویا ما قبل از این پدیده ها زیست دگر گونه ای داشتیم و امروز اینها و یا این قدرته های اقتصادی و نظامی ما را به این فلاکت دچار کرده اند!!!!!!دوست گرامی جمهوری اسلامی بئسالبدل آنچه که قبلا بوده ایم به دیگر سخن امروز ما نتیجه دیروز ماست و نکبت ۵۷و خروجی آن بر اساس سنت های فکری و نحو نگاه گذشته (مای ایرانی مسلمانِ شیعه) بوده مگر دهه ها عرصه فکری ایران شعارش بازگشت به گذشته و یا بازگشت به خویشتن نبوده خاصه دهه سی و چهل و پنجاه مگر ما برای مقابله با ارزشهای غربی و مبارزه با غرب و غرب گرایی فرمول بازگشت به سنتهای فکری و یا بازگشت به خویشتن را فرموله نکرده بودیم؟خب آیت الله خمینی همین کار را کرد و بسیار عالی این فرمول بازگشت به خویشتن و سنت های فرهنگی فکری و سنتی را به اجرا و مدیریت کرد و چپ ایران نیز (اکثریت و غالب نیروی چپ آنزمان)تمام قد از امام و خط امام و این بازگشت به خویشتن حمایت نکردند؟؟؟؟؟؟؟
آیا به این مسائل اینگونه نگاه میکنید؟یا خیر تمام نیروی ذهنی خود را معطوف کرده اید که ترامپ آمد!بایدن رفت!اروپا چنان کرد لیبی آنطور و آنها یعنی قدرت های بزرگ همیشه دنبال منافع و تسلط خود بوده اند و این ذات سرمایه است آنها چیزی را برای ما ابداع نمیکنند آنها منافعشان را بر اساس واقعیت های موجود جوامع ما تنظیم و اجرا میکنند مثلا عکس امام در ماه و یا تار ریش امام در سوره بقره از خودتان سوال کردید که که ریشه این باور ها کجاست و چگونه یک ملتی را مسخ میکند و رمه وار بدنبال یک مُلای شیعه میکشاند حتی روشنفکران یک جامعه و نیروهای سیاسی و احزاب و سازمان های چپ که نیرومند ترینشان فداییان (اکثریت)و حزب توده شیفته امام ضدامپریالیستی و مردمی باز تکرار میکنم رمه وار بدنبال امامش کشانده است مشگل کجاست؟بایدن آمد و ترامپ رفت! نفوذ در صلیب سرخ و نهاد های بین المللی مشگل آنها هستند یا جای دیگر؟
با دوستی و مهر ،
مهرداد

توده ای خط امامی
توده ای خط امامی
2 سال قبل

درودهای آتشین دیگر چی هست؟

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
2 سال قبل

آدمی با سَرِ افراشته باید بِزیَد…

پاسخی به پرسشهای هم میهن گرامی, آقای هرمز قدکچی 
۱ – راه اندازی گروه, سازمان یا حزب در بیرون از کشور (دست کم تاکنون) کاری بیهوده و سردرگمی آفرین بوده ست که خاستگاه آن (اگر همه ی محاسبات را سالم بیانگاریم) کمدانی و نارسیدگی اپوزیسیون از یکسو و ناتوانی آن از درک ضرورت تاریخی پیش روی ما برای رهانیدنِ مردم و کشورمان از چنگال تبهکارانِ قرنِ پنجمی حاکم بر میهنمان از سوی دیگر بوده ست. پدید آوردنِ حزب چپ (و آنگونه که تاکنون بوده و عمل کرده) نیز گامی چندان ورای این کژنهادی نبوده است.  
راستی چه میگذرد؟ چرا سازمان اکثریت در سه سال گذشته زندگی گیاهی و کم جانی داشته است؟!

۲ – مشارکت ۸۵ درصدی مردم در “انتخاب میان انتصاب شدگانِ مجلس خبرگان” در سال ۸۸ به دلیل آن بود که الف) موسوی و کروبی بخشی از خواسته های مردم را در برنامه خود بناچار گنجانیدند و ب) کاندیدای “محبوب رهبر” (یعنی احمدی نژاد) آنقدر به زیانِ مردم و کشور کار کرده بود که تکلیف رای از پیش روشن شده بود. مهم است در نگر آوریم که موسوی با تزلزل (و بهتر بگوییم, دودوزه بازی کردنِ) خود انرژی عظیم جنبش رنگین کمانی را به کژراه برد و فرصت تاریخی بسیار کمیابی را هدر داد! همه ی ما شعارهای بی معنای مذهبی (الله اکبر, یاحسین-میرحسین)؛ خواستِ ج.ا. نه یک کلام بیش و نه کم؛ راهپیمایی سکوت؛ رهنمود به خانه نشینی بجای تشویق و ترغیب به پیشروی برای پس نشاندن رژیم؛ و سرانجام خاموش کردن آن جنبش را بیاد می آوریم…
من فهرستی از نیروهای شرکت کننده در آن “انتخابات” برای گزینش یکی از دست چین شدگان ولایت را ندارم و اکنون نیز اینکه کدام نیروها از آن جنبش رنگین کمانی حمایت نکردند, تعیین کننده نیست. آنچه مهم است بازی در زمین ولایت است که قوانین خود را نیز به هیچ نمی شمرد. حال چه “گل سرسبد” اصلاح طلبان (خاتمی) باشد و چه چرکنویس کثیف آن یعنی حسن روحانی که سالها در مقام های کلیدی-امنیتی رژیم سرسپردگیش را ثابت کرده بود.

پرسیدنی ست که آیا هراس از “بدتر” ما را به دامن “بد” نمی اندازد؟ مگر تبلیغ ترس از رئیسی جانی, روباهی بنام روحانی را رئیس قوه مجریه (با سه وزیر از هئیت مرگ) نکرد؟ آیا پس از آن “رهبر” با یک دهن کجی تاریخی و نگاه عاقل اندر سفیه, رئیسی را از در پشت نیاورد و او را به رهبری قوه قضائیه و سپس قوه مجریه منصوب نکرد؟ آیا “بد” و “بدتر” در حکومت (بهتر بگویم, خلافت اما نه جمهوری) اسلامی از دایره “منویات ولایت” گریزی داشته و دارند؟ بر چنین زمینه ای آیا تفاوتی میان آندو میتواند باشد؟

آیا تعزیه ی حکومت اسلامی را میتوان بجای “انتخابات” به ذهن مردم فرو کرد؟ چنین چپانیدنی کار چه کسانیست؟ بازی میان شغال و روباه, چشم امید بستن به بالاییها و فراموش کردن (سازماندهی) پایینی ها آیا از مبارزین سردرگم, افراد کارچاق کن و رمال نمی سازد؟  
اصولا چرا شهامت فداییان (آنگونه که پیش از انقلاب بودند) را باید با خواری و بیچارگیِ بازی در میدان ولایت تاخت زد؟

آری, “آدمی با سَرِ افراشته باید بِزیَد…” و درست در همین گونه زیستن است که زنده یاد احسان طبری گفت:
“بسوی معبد خورشید پیمودن خطر دارد… دو ره در پیش: یا تسلیم، یا پیکار جانفرسا, از آن راه خطا برگرد و با همت بر این ره شو!”

راحله طارانی
راحله طارانی
2 سال قبل

رفقای عزیز داخل کشور، زنده باشید و پیروز!
به سهم بسیار کوچک خودم به عنوان یک عاشق اندیشه چپ دستهایتان را به گرمی می فشارم و از شما برای این اقدام قابل تقدیرتان تشکر میکنم .
به امید اینکه صدای چپ به عنوان یک نیروی تنومند، استوار، متحد و قابل اعتماد توده های مردم در جای جای میهن مان طنین انداز باشد.
سربلند و پیروز باشید
با سپاس و مهر و لبخند
راحله

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
2 سال قبل

برخیز، که بشکفند گلهای امید!

چند نکته پیرامون این گفتار-نامه (بیانیه)
۱ – اگر “جمعی از هوادارانِ” یک سازمان یا حزب را به عنوان “تشکل” مستقل (از همان سازمان یا حزب) در پهنه ی مبارزات و جنبشهای مردم بیانگاریم, خود-خوانی (ادعا) یا خود-بینی این دوستان را برای آنکه “سه تشکل چپ” داخل کشور هستند, میتوان پذیرا بود. ازین گذشته، سازمان اکثریت عمده ترین نیروی سازنده و راه انداز حزب چپ بود و باید، پس از پدیداری آن حزب، خود را منحل میکرد. ادامه ی وجود سازمان اکثریت پس از تشکیل حزب چپ، پرسش برانگیز است!    
۲ – دیرزمانی بود که راستگرایان در طیف نیروهای چپ، به اصلاح طلبی در چهارچوب حکومت اسلامی دلبسته بودند و تحول از درون این حکومت نکبت را فریاد می کردند… آنان, در واقعیت، از یکسو زمان برای تبهکاران می خریدند تا که آب، خاک، فرهنگ، اقتصاد و هر ویژگی دیگر کشور را به ویرانی و تباهی بیشتر بکشانند و از سوی دگر خود چوب لای چرخ جنبشهای مردمی می نهادند… اکنون، در پاییزِ آن “اندیشه” و نگرش، جشن همراهی جنبشهای ضد رژیمی مردم، از هر کران، ما را به خود می خوانند… 
۳ – جای خوشحالی ست که این دوستان عبارت کشدار و رفع تکلیفیِ “گذار از دیکتاتوری” را به مفهوم مشخص “برانداز(ی) تا پیروزیِ نهایی‌ بر دیکتاتوریِ ولایی” و تحقق دگرگونی‌هایِ بنیادین، دموکراتیک و پایدار تعبیر کرده و تحول داده اند. ازینرو، طرح شعار سرنگونیِ حکومت اسلامی را از سویِ آنان برای ترویج آن در اذهان مردم میتوان/باید انتظار داشت.
۴ – دوستان مشخص نکرده اند که پس از سرنگونیِ حکومت تبهکار اسلامی چه چیز باید جایگزین آن شود. اما، با توجه به آنچه در بالا آمد، طرح شعار برقرار باد جمهوریِ دمکراتیک خلق را پس از این از سویِ آنان میتوان/باید انتظار داشت.
۵ – دوستان از “اتحاد احزاب، سازمان ها و نیروها”یِ مردمی در عمل سخن میگویند. اما الف) به چگونگیِ شکل گیریِ آن، ب) برشماریِ وظایف خود برایِ پدیداریِ آن و پ) فراخواندن فعال نیروها برایِ همراهی و اتحاد نمی پردازند. این درست همان “راه سربالایی” ست که تا کنون نارفته برجا مانده ست…

اکنون که دیگر از پهنه یِ گفتار گذشته ایم و “خشم و انزجار عمومی رو به گسترش در کشور” پشتیبان هر آوایِ داد گشته ست … شناسه و سنجه یِ هر نیرویِ پدافنده یِ حقوق مردم اینست که، در راه اتحادی میهنی برای سرنگونیِ حکومت فلاکت آور اسلامی و برقراریِ حکومت مردم، به کردار، کوشنده یِ میدان باشد.

هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
2 سال قبل

نگارنده ی این یادداشت برای کوتاه شدن مطلب خود فقط به بخش ۱و ۲ نوشته شما می پردازد. در صورت دیالوگ منطقی و سازنده به نکات بعد هم اشاره خواهد شد.
۱. بعداز تشکیل حزب چپ بخشی از فدائیان اکثریت هنوز به کار تشکیلاتی خود ادامه می دهند.
بخشی از «اتحادفدائیان خلق ایران » نیز به حزب نپیوستند و هنوز جداگانه فعالیت می کنند. یعنی حزب چپ تشکیل شد و قسمتی از اجزاء تشکیل دهنده آن به زندگی خود ادامه دادند و تعداد آنها از قبل بیشتر شد!!!!!
۲.در انتخابات سال ۱۳۸۸ که میر حسین موسوی و کروبی کاندیدهای مخالف احمدی نژاد بودند باعث شدند که میزان مشارکت در انتخابات به ۸۵ در صد برسد!!! همه دیدیم که در اعتراضات مسالمت آمیز در داخل و خارج از ایران اکثریت مردم شرکت داشتند. به نظر شما کدام نیروها در آن انتخابات شرکت نکردند یا از «جنبش سبز» حمایت نکردند؟
آن جنبش بی سابقه را چگونه ارزیابی می کنید؟
با وجودی که می دانیم مردم در سال ۸۴ دیگر مثل سال ۷۶و ۸۰ به اصلاح طلبان حکومتی اعتماد نکردند و میزان مشارکت کاهش یافت. احمدی نژاد برنده شد. بهمین دلیل اصلاح طلبان حکومتی تار و مار شدند . ولی در سال ۸۸ دوباره مردم جمع شدند!!!! نه برای اصلاح طلبان حکومتی بلکه برای جلوگیری از فضاحت های احمدی نژاد!!!!
بهر صورت بفرمائید جریانات سیاسی ـ به غیر از آن ها که شما آنها را راستگرایان در طیف نیروهای چپ نامید ـ در کجای آن جنبش قرار داشتند؟

سیامک روزبهان
سیامک روزبهان
2 سال قبل

درود بی پایان به اعضا و هواداران حزب توده ایران این وجدان های کاملا بیدار جامعه ایران در این هشتاد سالگی حزب رزمنده شأن برای ایجاد جامعه ای عاری از جنگ ، استبداد ، بی عدالتی و صد البته رژیم منفور ولایی

تورج آرامش
تورج آرامش
2 سال قبل

کسانی که به نوشته ی شما اعتراض دارند و دکمه ا علامت منفی ( ـ ) را فشار داده اند .جنبش چپ از آغاز تا امروز را با تمام افت و خیز ها و اشتباهات بر نمی تابند.
این یکی از بدبختی های ما در جامعه دیکتاتور زده می باشد که در دنیای مجازی چنین زشت خود نمائی می کند.

البته در دنیای واقعی چنین نیست.

سیامک روزبهان
سیامک روزبهان
2 سال قبل
پاسخ به  تورج آرامش

درود بر شما

Azad
Azad
2 سال قبل

نورالدین کیانوری؛ پرسش و پاسخ، صفحه: ۴۰، تاریخ: ۲۰ شهریور ۱۳۶۱
توده‌ای هستم و همراه امام
ماندگارم، که زمان است به‌کام

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x