حتی در۲۰ سال گذشته، سالهای دشواردرافغانستان، همیشه اندکی اطمینان وجود داشت که کشورمیتوانست برآن تکیه کند. یکی از آنها قیمت نان بود: قیمت یک قرص نان کوچک ۲۵۰ گرمی همیشه ۱۰ افغانی معادل حدود ۱۰ سنت یورو بود.
درطی سالها، حتی زمانی که جنگ داخلی سراسر کشوررا فراگرفت، بمبهای انتخاری کابل را تکان داد و میلیاردها دلاردرحسابهای خارجی ناپدیدشد یا به ویلاهایی که توسط مقامات ارشد دولت دردبی و استانبول ساخته میشد سرازیرشد، قیمت نان همیشه یکسان باقی ماند.
وقیمت، طبق فرمان اخیرکمیسیون اقتصادی طالبان نباید تغییرکند. کسی نمیداند که این کمیسیون کجا قراردارد یا چگونه میتوان به آن دسترسی داشت. اما کلمات تهدید کننده آنها از تلویزیون پخش میشود: تغییراندازه یک قرص نان یا تغییر قیمتی که برای آن پرداخت میشود ممنوع است. دلایل خوبی برای صدوراین فرمان دست پاچه وجود دارد، درواقع، این فرمان با صدای بلند درباره غوطه ورشدن شتابان افغانستان در فروپاشی اقتصادی است – غرقه شدنی که نه طالبان نه جامعه جهانی خواهان آن نیستند، اما هیچ کدام کارزیادی برای جلوگیری ازآن نمیکنند.
اوضاع پس ازانفجارناگهانی دولت افغان در ۱۵ اوت به سرعت درحال لغزش به سرازیری است. کشور به ناگهان از حدود ۹ میلیارد دلار اندوخته ارز خارجی خود ، که بیش از ۹۰ درصد تمام اندوخته افغانستان است، و بیشترآن ذخیره درایالات متحده نگهداری میشود، محروم شد. تقریبا تمام کارکنان کمک خارجی کشوررا ترک کردند، همانطورکه دهها هزار کارمند، رهبران تجاری، بانکدارها و تکنوکراتها کشوررا ترک کردند.
کشور، دراصل امارت اسلامی طالبان، اکنون از پرداخت حقوقها، به غیرازحقوق تعدادی از آموزگاران و کارگران بیمارستانها ناتوان ماندهاست. بانکها اجازه دارند تنها مقداراندکی افغانی، پول رایج کشوررا توزیع کنند. ودر نتیجه، میلیونها نفر- آنهم درزمانی که قیمتهای بسیاری ازموادغذایی، بنزین و گازخانگی به سرعت بالا میرود- جیبشان خالی از پول نقد است. برق هنوزهست- حدود ۸۰ درصد آن از کشورهای همسایه ازبکستان، ترکمنستان، ایران و تاجیکستان وارد میشود- اما کابل از ۱۵ اوت قادربه پرداخت بهای برق نبوده است.
تعداد گدایان، به ویژه گدایان زن، به حد انفجاررسیده است، و خیابانهای کابل از ماشینهای لباسشویی دست دوم؛ کابینت آشپزخانه ودیگهایی که برای فروش گذاشته شدهاند انباشته شده است- خریداری وجود ندارد. پاییز فصل خرمن اناردرکشوراست، امافروشندگان محصول هم ساعتها درانتظار مشتری میمانند. دستفروش نا امیدی از پشت وانت پرازانارهای توسرخ درخشانش میگفت: « اگرکسی هم اقدام به خرید کند تنها خریدارمیوههای آسیب خورده است.»
مبارزه با سیل عظیم با کیسه های شن
اما قیمت نان، که فقره مقدس تمام افغانها ست، و درکابل توسط هزاران نانوایی کوچک فروخته میشود، ممکن است افزایش پیدا نکند. به دستوررژیم جدید. احسان الله ، که در شمال کابل نانوایی دارد با عصبانیت میپرسد” اما چه کسی فکرمیکند که(این دستورات) جواب میدهد؟” درماه جولای قیمت صد کیلو آرد ۱۳۰۰ افغانی بود، اکنون قیمت آن ۲۳۰۰ افغانی است. الان هزینه گازبرای تنور بیش از دوبرابر شده است، و مالک ساختمان به ما گفته باید اجارهها را زیاد کنیم چون تنها منبع درآمد اوست.”
اما صاحب نانوایی مایل نیست از نبود مشتری گله ای بکند. مردم حتی اگرازلحاط مالی درزحمت باشند، بازهم مجبورند نان را بخورند. احسان الله میگوید” اما اگرمن اجازه افزایش قیمتها را ندارم، مجبورم نانوایی را تعطیل کنم.” اکنون، او برای روشن کردن تنورازچوب استفاده میکند، که عملا به خاطرآلوده کردن هواممنوع است. اومیگوید که ” درحال حاضرچوب کمی ارزانترازگاز است” اوناچاراست به زودی پول بیشتری برای سوخت بپردازد،” من ناچارخواهم شد درهای مغازه را ببندم، و نانواییهای دیگرهم همین کاررا خواهند کرد.”
کاهش اعلام شده ازسوی طالبان تا اندازهای به آن میماند که تلاش شود جلو سیل عظیمی را با یک مشت کیسه شنی بگیرند. تنها چند روز پس ازکاهش قیمت نان، کمیسیون طالبان، این بارازطریق فیس بوک، دستورتوقف افزایش اجارهها را داد. به هرحال، بیش ازهرچیز، حاکمان جدید تلاش میکنند چیزی را که ندارند توزیع کنند، یعنی پول.
خود طالبان به تمامی مقصراین وضعیت جاری درکشورنیستند. واشنگتن، برلین، و بروکسل داراییهای کشوررا منجمد و پرداخت به کشورو تمام آماج توسعه، غیراز کمکهای بشردوستانه را به تعلیق درآوردهاند – کمکی که اساسا برای بخش غربی خشکسالی زده کشوراختصاص یافته بود، اکنون اما کمکی است که همه جا مورد نیازاست. پیش بینیهای برنامه غذای جهانی سازمان ملل با این فرض عام که کل اقتصاد میتواند درعرض چند هفته فروبپاشد به صورت فزایندهای به صورت آخرالزمانی درحال تعمیق است.
اما در پیشروی توفانی نزدیک شونده، درمیان تعدادی ازرهبران ارشد طالبان که با رهبران تجاری، بانکدارها و تکنوکراتهای ماشین دولتی سابق دیدارمیکنند پیام همیشه یک چیزاست:” صبوری کنید! ما کمیتهای برای پاسخ به پرسشهای شما تشکیل خواهیم داد. (نتیجه را) به شما خبرخواهیم داد.”
اشپیگل درطول چند هفته با بسیاری ازاعضا هیئتهای اجرایی برجستهی کشور- مدیران بانک، مجریان شرکتهای بزرگ دولتی و رهبران ارشد دردیگرشرکتها- که درکشورمانده اند دیدارکرد. اکثرگفتگوها درمحلهای خصوصی صورت گرفت و تقریبا کسی نمیخواست دراین مقاله با نام ازاو نقل قول شود. اما حکایت همهی آنها مشابه به نظرمیرسد. یک معاون برکنارشدهی رئیس بزرگترین بانک خصوصی کشورمیگوید” ادعا میکنند که به (سخنان) کارشناسی ما گوش میکنند، اما گوش نمیدهند. روحانیان در تمام جایگاههای رهبری قرار دارند وسرنخی درباره معاملات مالی بینالملی، درباره مدلهای پیچیدهی مالی با ارزهای خارجی مقررشده از سوی وزارتخانههای افغان ندارند. اما مارا به حساب نمیآورند. آنها به هیچکس اعتماد ندارند، و هیچ تصمیمی نمیگیرند.”
بانکداردیگری متعاقب تصمیمی ازسوی معاونرئیس طالبان، میگوید این تصمیم یادآوروعدههای پوچ چند سال پیش است. او به من میگوید “ما مقدارهای کلانی ازمنابع طبیعی داریم، و چین درمعدن لیتیوم، آهن، مس سرمایهگذاری خواهد کرد. افغانستان درآستانهی آینده درخشانی است!” اومیگوید آنچه بانکدارازآن صحبت میکند دقیقا همان چیزی است که حامد کرزی۱۰ سال پیش، زمانی که هنوزرئیسجمهوربود گفت. حتی پروزه معدن مس درآیناک، که درآن چینیها ازابتدابرای سرمایهگذاری برنامهریزی کردند، سالها ست کنارگذاشته شده است، ” او میگوید” پکن باید برای معدن و جاده و خطوط آهن بپردازد، اما چین تصمیم ندارد میلیاردها دلاررا در پروژهای مشکوک سرمایهگذاری کند”. او با سابقه کار چندین ساله در وزارت معادن، آنچه را که دربارهی آن صحبت میکند به خوبی میشناسد.
برسر دوراهی
طالبان، هیئت رئیسهی بانک سوم را، که در تلاش خود برای نشان دادن فساد دولت سابق جدی هستند تایید میکند. “اما کافی نیست.” اوبا تعجب میگوید، یک روحانی با دانش به طورکلی محدود قرآنی خود چگونه میتواند قادربه شناختن افراط دولت بدون شناختن آنها باشد؟ اوادامه میدهد” آنها برسر دوراهی گیرکردهاند. اگرقواعدموجود راحفظ کنند، در نتیجه حتی صاحبان کسب و کار اجازه کسب درآمد بیش از ۲۵۰۰۰ دلاردرماه را نخواهند داشت، شرکتها و بازرگانان ازتجارت خارج خواهند شد. اما اگراین قواعد را فسخ کنند، مردم هرآنچه را که دارند خارج خواهند کرد، بانکها فروخواهند پاشید وپول افغانی درگودال ژرفی غوطه ورخواهد شد، چون مردم میخواهند تنها ازدلاراستفاده کنند.”
صادرات قانونی افغانستان – بهعنوان مثال ذغال، خشکبارو فرش- در سالهای اخیرسالانه تنها کمترازیک میلیارد دلاربود، که علاوه برآن ازصادرات موادمخدر نیز۶۰۰ میلیون دلاردیگرارز به دست میآورد. اما بیش از۷ میلیارد دلارکالا وارد میکرد. رئیس بانک میگوید” نرخ مبادله ۷۵ افغانی دربرابر یک دلارتا حد زیادی با این واقعیت حفظ شد که هرهفته بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلارازسوی امریکا جریان مییافت.” این جریان به پایان رسیده است. اما به نظرمیرسد طالبان هنوزنمیداند که اوضاع چقدروخیم است. ” اومیگوید حتی دادگاهها کارشان را ازسرنگرفتهاند. مدیربانک میگوید بوروکراسی کشورحتی گیج کنندهترازآن چیزی است که قبل ازاین بود چون کسی نمیداند چه کسی مسئول چه چیزی است.
طالبان در حال تجلیل ازاخراج موفقیت آمیز قدرتهای خارجی از کشورشان هستند ولواینکه عملا به بازگشت آنها وابسته اند- نه با اسلحه، بلکه با پولی که آنها عادت داشتند به کشور بیاورند. یا حداقل بخشی ازآن.
یکی ازروحانیان هیئت ۵ نفره بانکمرکزی کشوراخیرا ازیکی ازمهمترین بانکهای خصوصی درکابل، که شعبه اصلی آن درساختمانی بلند مرتبه قرار دارد و داخل آن میتواند مستقیما با دوبی یا قطرمقایسه شود، یعنی زنان پوشیده در روسریهای شل، مردان درکتشلوارهای شیک، تکنولوژی کنفرانس مدرن وسنگ مرمرآراسته، بازدید کرد.
اما طبق اظهارکسی که درزمان دیدارحضورداشت عضو جدید هیئت مدیره بانک مرکزی عملاعلاقه ای به بیلان بانک نداشت. اوبیشترنگران چگونگی پوشش زنان بود، و به تمرکزبرآرایش آنها حتی وقتی کسی دراطراف آنها نباشد ادامه داد. هیچ پیآمد بی درنگی جود نداشت- طالبان، گذشته ازهرچیز، دوست دارد تصویرلیبرالتری ازخود به تصویربکشند. اما به هرحال، درزمان بازدید هیچ گفتگویی دررابطه با چگونگی پیشگیری ازفروپاشی کامل صنعت بانکداری افغانستان به عمل نیامد.
یکی از اندک مدیران برجسته، هم درحال حاضرهم درگذشته، که با نقل گفته اش بنام خودموافقت کرد قائم مقام تولید شرکت توسعه ملی است، که تا ماه اوت مسئول پروژههای ساختمانی بسیاری بود- برخی ازآن پروژهها عظیم- و بیش از ۱۰.۰۰۰ کارگررا دراستخدام داشت. در میان پروژهها چهارمجموعه مسکونی جدید در کابل، هرکدام با ۵۰۰ تا ۱۲۰۰ واحدآپارتمان، و سه پروژه کانال برای آبیاری و تولید برق وجود دارد.
” فکرمی کنم به آن ها چه بگویم؟”
ریاض الدین شریفی از ۱۵ اوت به هرحال مسئول گروهی ازمحلهای ساختمانسازی رهاشده بوده است. رهبری شرکت توسعه ملی مجبورشد ازمحل دفتر مرکزی خود در کابل به محل جدیدی درحومه شهرنقل مکان کند. عکسهای هوایی ازمحلهای ساختمانها روی دیواربالای میزهای خالی آویزان بود. شریفی با افتخارمیگوید،” حتی تنها کانال درمزارشریف درشمال میتوانست برای دهها هزارهکتار مزرعه امکان آبیاری فراهم آورد. اما تنها ۱۴ کیلومترازطول ۳۰۰ کیلومتری آن به پایان رسید.” درعکسهای کانال ،که ۱۰۰ مترعرض و۱۲ متر عمق دارد، ماشینهای خاکبرداری و جرثقیلها را میتوان دید که مانند اسباببازی کوچک به نظر میرسند. حدود ۸۰۰ ماشین ساختمانی درگیر پروژه بودند، شریفی میگوید ” و برخی ازآنها هنوزدرخندق هستند، درحالیکه ماشینهای دیگرازسوی شرکتهای دست اندرکارپروژه برداشته شدند. کسی نمیداند که آیا پروژه ادامه خواهد یافت”. دوهزارکارگراکنون بدون حقوق درخانههایشان نشسته اند. “من فکرمیکنم به آنها چه بگویم؟ بمانید؟ یا جای دیگری دنبال کار بگردید؟”
او میگوید با رهاشدن طولانی مدتترسایتهای ساختمان، با ناپدید شدن بیشتر تجهیزات و کارگران، درنقطهای ازسرگرفتن کارساختمان دشوارخواهد بود. ” ما وضعیت پرمخاطرهی دولت جدید را درک میکنیم، اما به گفگو نیاز داریم. آیا باید به رفتن ادامه دهیم؟ یا صرفا تعطیل کنیم؟” وقتی ازاو پرسیده شد از نقطه نظر اقتصادی کدام سیستم بهترکارمیکرد- سیستم قدیمی تحت سلطه غربی یا سیستم جدید، رژیم طالبان؟- او تنها سرش را تکان داد. او میگوید” برای این پرسش پاسخی وجود ندارد. درحال حاضر، سیستمی وجود ندارد که با سیستم سابق مقایسه شود.”
کشوردرحال بازگشت به عقب است. و تکنوکراتها، شاید نه چون پایان ماه اوت، اما به ترک کشورادامه میدهند، جریان رفتن به خارج کشورخاموش و پیوسته ادامه دارد. طالبان مهندسین باتجربه، کارشناسانمالی و کارشناسان دیگرِاندکی دارد از این رو لیسانسیهها را به ریاست دانشگاه منصوب کرده اند، فرمانداریها را به رزمندهها داه اند و روحانیان اکنون درهیئتمدیره بانک هستند.
پی آمد این امرآن است که پروژههای چندین ملیون دلاری به خاطربی علاقگی و هرج ومرج، هم درداخل صفوف طالبان وهم در کشورهای کمک کننده درحال فرو ریزی است. دربین آن پروژهها پروژهای المانی وجود دارد که بنیاد تضمین اعتبار افغان(ACGF) خوانده میشود، که یک سازمان کمک آلمانی- افغان است که دفترمرکزی آن در کلن است ودفاتری هم در کابل دارد. درطی چندین سال، (ACGF) میلیونها دلاروام هایی را که شرکتهای افغانی دریافت کردهاند تضمین کردهاست. ۳۰ کارمند (ACGF) با تامین مالی دولت آلمان و بانک جهانی باید ارزش اعتباری، برنامههای کسب وکارو بازار را بررسی کنند- و اگرآنها شست خود را بالا بگیرند، وامها میتوانند برخلاف قرارداد تضمین شوند. ادریس حیدرپورعضوهیئت مدیره(ACGF) به یادمیآورد” پیداکردن کارشناسانمالی در افغانستان به شدت دشواربود. ما برای یک شغل، قبل ازآنکه سرانجام یکی ازاعضا ستاد خود را برای انجام آن کاراموزش دهیم، سه نوبت فراخوانی را برای داوطلبین بدون هیچ شانسی منتشرکردیم. “
حیدرپورتا اواسط سپتامبردرافغانستان ماند وبه ماندن فکرمی کرد. درست قبل ازسقوط دولت، (ACGF) تاییدیه پروژهای ۶۰ میلیون دلاری از بانکجهانی را برای افزایش رقابت شرکتهای کوچک واستخدام ۵۰ نفردیگردریافت کرد. ” بسیاری مایلند ادامه دهند. تنها یک نفرازسوی طالبان خواسته بود تا ما دفاترمان راخالی کنیم!” بعد از ۱۵ اوت، گروهی ازرزمندگان استان غزنی، پس ازآنکه کارمندان وحشت زده (ACGF) آنجا را ترک کردند وارد ساختمان شدند.
حیدرپورمیگوید، المان باید فشارراافزایش دهد یا رهبران طالبان این کاررا میکنند. اما هفتهها اتفاقی نیفتاد، و بعد، درمیانهی ماه اکتبر، حیدرپورکشوررا به مقصد آلمان ترک کرد. دیگر متخصصان (ACGF) هم یکی پس از دیگری، ترس خورده و فاقد چشم اندازهای حرفهای درحال ترک کشورند. رهبری طالبان، با اینحال، وامها را گناه بنیادی درنقض ممنوعیت اسلامی ربا تلقی میکند و بانکها را از وام دادن پول به ازای دریافت سود ممنوع کردهاست. اقتصاد بدون این وسیله چگونه تامین مالی خواهد شد؟ ظاهرا طالبان خیلی نگران آن نیستند.
بدگمان و منزوی
ACGF اکنون اساسا به تاریخ پیوسته است، حتی اگرتاسیسکنندگان آن به ادامه آن علاقمند باشند. متخصصان میروند و درساختمان باشکوه ای.سی جی ای در تایمانی درمحله مرکزی کابل تنها رزمندگان طالبان پشت سر باقی میمانند. مرد مسلحی دردرب ورودی اداره تنهابا درشتی گفت که (ساختمان) اکنون “مرکز کنفرانس کمیته امنیتی” مسئول پنج استان است. او گفت اجازه ندارد چیز بیشتری بگوید.
در واقع، دوماه پس از پیروزی ناگهانی، طالبان بدگمان و منزوی باقی ماندهاست، هنوزدرحال گشت زنی روی وانتهای رو بازبه شدت مسلح درداخل کابل است به نحوی که گویا جبهه پشت ساختمان بعدی است. رهبران برجستهی آن ها نامرئی باقی ماندهاند، نخست وزیرآنهارا تنها گاهی درهمایش کابینه میتوان درتلویزیون دید، اما تاکنون عملا چیزی نگفته است. به صف و ستاد طالبان دستورداده شده است باروزنامهنگاران خارجی با مهربانی رفتارکنند، اما به محض اینکه روزنامهنگاران میخواهند پشت نمایش های دورهای که از سوی زنان هوادارطالبان معروف به “خواهران پارسا” برگزار میشود بروند و جزئیات مشخص اندکی را ازقدرت گرفتگان جدید دریابند، اوضاع دشوارترمیشود.
اشپیگل، – به واسطه وزیراطلاعات- یک هفته را برای ترتیب دادن مصاحبه با یکی ازامارت که مسئولیت اموراقتصادی و مالی را دارد صرف کرد. تنها عضوستاد که به صورت قابل اعتمادی باید به تلفن پاسخ می داد صرفا شماره تلفنهای ارتباطی را فراهم کرد که هرگز جواب ندادند. رئیس کل شرکتهای دولتی درابتدا با مصاحبه موافقت کرد، اما بعد عقیده اش را عوض کرد. در وزارت اقتصاد همه تلاشها به بالا ختم شد، اما بعد معلوم شد که وزیرهنوز وقت منصوب کردن یک معاون را نداشته است. گفته شد هیچکس اجازه گفتگو با روزنامهها را ندارد.
سرانجام، پیداکردن سخنگوی وزارت مالیه مقدورشد. احمد ولی حق مال میگوید که انتقاد ازطالبان منصفانه نیست.” قبل ازهر چیزما باید حقوقها را پرداخت کنیم، اول ازهمه باید کارکنان جعلی را که در لیستهای حقوق، به ویژه درلیست (حقوق بگیران) پلیس هستندحذف کنیم. ما(حقوق هارا) خواهیم پرداخت! ما روزانه درحال گرفتن ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلین افغانی(سه تا ۴ میلیون یورو)مالیات و عوارض گمرکی هستیم!” او میگوید دنیا لازم است صبورترباشد. “ما سرمایهگذاری خارجی را آسانترخواهیم کرد واز نوار قرمزخلاص خواهیم شد!” او میگوید هنوز نمیتواند بگوید که کی به بانکها اجازه گشایش داده خواهد شد، اما درخواستی را بیان میکند:” شما اول باید پول ما را آزاد کنید!”
تعلیق پرداخت ها
درخواست او درخواستی است که المان را هم دربرمیگیرد. آنجلا مرکل صدراعظم درحال خروج المان در۱۲ اکتبر در تلهکنفرانس جی۲۰ شرکت کرد و درآن از فراهم آوردن کمک به افغانستان ورای کمکهای صرفا اضطراری حمایت کرد. اوگفت، هدف نمیتواند آن باشد که ” ۴۰ میلیون نفر به خاطر آنکه برق یا سیستممالی ندارند دچارآشفتگی شوند” در برلین، اگرچه ماشین دولت- دراین مورد به ویژه، وزیر توسعه- دقیقا همان کار را انجام میدهند، و ظاهرا آژانس کمک بینالمللی المان را از پرداخت صورتحسابهایش درافغانستان، حتی برای خدماتی که قبل ازغلبه طالبان در۱۵ اوت تحویل شده است باز میدارد. همین امر درمورد بانک دولتی سرمایهگذاری و توسعه آلمان KfW هم مصداق دارد.
مجریان به شدت مورد احترام کارشناسی سابق درامورانرژی درکابل زمانیکه درماه سپتامبردرباره صورتحساب ماه ژوئن که هنوز پرداخت نشده بود ازسوی آژانس کمک بینالمللی المان مورد بازجویی قرارگرفتند متحیرشدند. ای میلی درتوضیح این امرمیگوید “به خاطردستور«توقف» جاری ازسوی دولت المان” درحال حاضر هیچ پرداختی صورت نمیگیرد. ایمیل میگوید، پروژهای، که تامین کننده برق مورد نیاز برای ۴۳ بخش درسه استان است باید به حال تعلیق درآید. رئیسهیئت مدیره ، که مایل نیست نام شرکتش را ذکرکند با تعجب میگوید” با تصوراین اتفاق آنها چه میکنند؟ زمانی که آلمانها حتا مایل به پرداخت (بهای)کاری که ما درزمان حکومت سابق انجام دادهایم نیستند من برای پرداخت حقوق کارگران و اجاره چه کار میتوانم بکنم؟”
وزیر توسعه در تماسی گفت که بانک توسعه و سرمایهگذاری آلمان هیچ پرداختی را عقب نینداخته است، اما تعدادی صورتحسابهای پرداخت نشده به لحاظ “قانونیت” مورد بررسی قرارگرفت. جی ال زد، وزارت آژانس کمک های جهانی آلمان نیز صورتحساب کارهای تمام شده را میپردازد، امابرخی صورتحسابها ممکن است “با تاخیر” مواجه شوند.
حتی درآلمان،۱۵ تا ۲۰ شرکت وجود دارند- ازجمله شرکتهای فوق تخصصی ساختمان، دفاترمهندسی و تامین – که از تعلیق ناگهانی پرداختهاتحت تاثیر قرارگرفته اند. رهبریکی ازشرکتهای شاخص میگوید” ایمیلی از بانک دولتی سرمایهگذاری اعلام میکند که درحال حاضرنباید منتظر پرداختها بود. آنها درتلفن ازتامین مالی ترور و دیگرنگرانیها صحب میکنند.” با اینحال خدمت مورد تشکیک دررژیم سابق افغانستان، با (شرط) پرداخت به حسابهای بانکی درآلمان ازسوی شرکتهای آلمانی انجام شده بود.” این پرداختها چه ربطی به تامین مالی ترور دارد؟”
کاری پیش نمیرود. همه چیزمتوقف شده است. وتمام پروژههایی که آلمان درآنها کار میکرد، پروژهای که طالبان هم بیشترین علاقه را به آن دارد- پروژهای که بهخاطرآن حقوق می پردازد، تامین مالی میکند و یک مدیر با درجه دکترا را برای (مدیریت) آن منصوب کرده است- شاید حساسترین پروژه است. این پروژه به چاپخانه با امنیت عالی افغانستان معروف است، که ازسوی آلمان با قیمت ۶۰ میلیون یور تاسیس شد. شرکت همچنین به مدرنترین تجهیزات چاپ ساخت آلمان برای ایجاد پاسپورتهای غیرقابل جعل، شناسنامه شخصی، ویزا و دراصل چاپ اسکناس مجهز شده بود. عبید شاکرمدیرتولید پروژه میگوید” ما درخواست گواهی ایزو کرده ایم. ما میخواهیم شفاف باشیم و امیدواریم که المان این پروژه را ادامه خواهد داد.”
او میگوید افغانهایی که درخواست پاسپورت میکنند باید آنرا دریافت کنند. چالید مروان، مدیرتسهیلات زمانی که درباره نگرانیها نسبت به آنکه القاعده و دیگرگروهها هم میتوانند به دسترسی به فنآوری چاپخانه بسیار پیشرفته علاقمند باشند، اضافه میکند،” ما اطمینان هم میدهیم، ما به جهان تضمین میدهیم که تنها افغانها پاسپورت بگیرند. وزارت خارجه آلمان کم حرف است. اما دیپلماتها میگویند کمک فراموش ناشدنی پرفسورهای چاپ به امارت اساسا میتواند به رسمیت شناختن ضمنی طالبان باشد. ” آیا این واقعا همان چیزی است که ما میخواهیم؟”
با نزدیک شدن زمستان هوا درکابل سردترمیشود.خانهها، آپارتمانها واتوموبیلها همه ارزش خود را از دست میدهند چون همه فروشنده اند و افراد اندکی برای خرید چیزی که خوردنی نیست یا نمیتوان موقع ترک کشورآن را با خود برد دربازارهستند. جنایت درحال افزایش است. یک کوهنورد افغان که کشوررا ترک کرده است میگوید که یک طلبکار پدرش اورا به خاطر دادن اجازه آموزش و ورزش به دخترانش تهدید به تسلیم به طالبان کرده است. اما پدراونمیتواند بدهیش را پرداخت کند. او میگوید که طلبکار پدرش اکنون خواهر۱۵ ساله او را به ازای بدهی بهعنوان همسر دوم خود میخواهد. او میگوید اگرچه خواهرش قبل از دادن اجازه فروش او خودکشی خواهد کرد. پدراو گریه میکند. درشهر- ودردیگرنقاط کشور- همه جا ترس حاکم است.
احسان الله نانوا، هنوزدرمغازه اش را نبسته است. اما چوب مورد استفاده (برای روشن کردن ) تنورنیز درحال بسیارگرانتر شدن است. او اگربه اطاعت ازدستورکمیسیون طالبان ادامه دهد به زودی، پولش را ازدست خواهد داد. او چند روزمنتظرماند تا ببیند آیا هیچ کنترلی اعمال میشود. اما آنها کاری نکردند. او اکنون درحال پختن قرصهای نان کوچک تری است.
منبع : اشپیگل اینترنشنال
۲۵.۱۰.۲۰۲۱