مشکل اصلی توسعۀ کوبا در طول تاریخ، خصومت ایالات متحد بوده است که به وجود یک انقلاب سوسیالیستی در جایی که آن را حیاط خلوت یا منطقۀ نفوذ خود میداند، تن نداده است. ایالات متحد برای سرنگونی دولت کوبا از محاصرۀ جنایتکارانۀ اقتصادی، تجاری و مالی، تهاجم مستقیم و اقدامات ویرانگرانۀ ایدئولوژیکی استفاده کرده است.
امروز مردم کوبا بهدلیل آمیزهای از محاصره، بیماری همهگیر و اقدامات یکجانبۀ دولت ایالات متحد برای از بین بردن حمایت مردم از انقلاب، وضعیت دشواری را تجربه میکنند. این امر با کارزارهای دروغ و تحریفهایی ترکیب میشود که سعی میکنند دولت کوبا را برای مشکلات اقتصادی در زمان همهگیری مقصر قلمداد کنند و تلاش میکنند کوبا را کشوری فروپاشیده و در هرجومرج معرفی نمایند تا انفجاری اجتماعی را تحریک و مداخلۀ خارجی را توجیه کنند.
از این حیث، کشور قربانی یک عملیات سیاسی بود که از طریق فضای مجازی در تابستان از ایالات متحد سازماندهی و تأمین مالی شد که کوشش میکرد یک انفجار اجتماعی پنهان را در کوبا نشان دهد و بهدلیل پشتیبانی مردم از انقلاب با شکست مواجه شد. امروز صلح و آرامش حاکم است و نهادها بهدلیل همهگیری در چارچوب محدودیتهای بهداشتی بهطور عادی فعالیت میکنند.
اما دشمنان انقلاب بار دیگر با فراخوان به راهپیمایی مسالمتآمیز برای ۱۵ نوامبر در صدد ایجاد مشکل هستند. درخواست این راهپیمایی در ۱۲ اکتبر پس از آگاهی از غیرقانونی بودن ماهیت آن از سوی مقامات دولتیِ هشت استان رد شد.
دادستان کل جمهوری کوبا نسبت به عواقب قانونی اجرای راهپیمایی هشدار داد و تصریح کرد که در صورت عدمرعایت تصمیم مقامات محلی، شهروندان مرتکب جرمهای نافرمانی، تظاهرات غیرقانونی و جرمهای دیگری میشوند که در قوانین کیفری فعلی پیشبینی شده و مجازات آنها تعیین شده است. رویۀ دادستانی بر اساس مادۀ ۱۵۶ قانون اساسی است که وظیفۀ این نهاد را ازجمله اطمینان از رعایت دقیق قانون اساسی، قوانین دیگر و سایر مقررات قانونی توسط شهروندان میداند. افزون بر این، قانون ۸۳ به دادستان این اختیار را میدهد که مصاحبه، اخطار، اظهارنظر و انجام هر نوع اهتمام دیگری را که ممکن است لازم باشد، انجام دهد. همچنین [در این قانون] حفظ حقوق و منافع ارگانها، نهادها و سازمانهای دولتی قید شده است. علاوه بر این، کمک به مقابله و پیشگیری از جرم و رفتارهای ضداجتماعی و تقویت رعایت آگاهانۀ موازین قانونی در شهروندان ترویج میشود.
استدلالهای زیادی هست که ماهیت الحاقگرایانۀ این راهپیمایی را نشان میدهند، درخواست این راهپیمایی از سوی افرادی با نقابهای کاذب مسالمتآمیز مطرح شده که از خارج از کشور تأمین مالی میشوند و بهدنبال ایجاد هرجومرج و بیثباتی در کشور هستند و این را بهعنوان بخشی از یک استراتژی «تغییر رژیم» که بر اساس فرمولهای کودتای نرم شناخته شده و در کشورهای دیگر آزمایش شده، تبلیغ میکنند.
رهبران ضدانقلاب بهاصطلاح شورای انتقال دموکراتیک کوبا، پلاتفرمی خرابکارانه که اعضای آن آشکارا دریافت بودجه از بنیاد ملی دموکراسی (NED) را که سابقهای طولانی علیه کوبا دارد، سازماندهندگان [این راهپیپایی] را تأیید کردهاند و با «شوروشوق» آنها را همراهی میکنند.
افزون بر این، پشتیبانی از این عمل مزدوران از سوی قانونگذاران ایالات متحد، فعالان سیاسی مافیای ضدکوبایی و رسانههایی که اقدامات علیه انقلاب را تشویق میکنند، علنی و برملا شده است.
توجه داشته باشید که در میان خشمگینترین حامیان این تحریک، نمایندگان کنگره مارکو روبیو (Marco Rubio)، ماریو دیاز- بالارت (Mario Díaz – Balart) و ماریا الویرا سالازار (María Elvira Salazar)، تروریست گوتیهرز بورونارت (Gutiérez Boronat)، بنیاد ملی بدنام کوبایی – امریکایی و مهاجمان ناامید تیپ ۲۵۰۶ که در خلیج خوکها شکست خوردند، هستند.
در مواجهه با چنین نیات شیطانی تحریککنندگان، احکام قانون اساسی کاملاً واضح است و به هیچکس این حق را را نمیدهد که بهنفع یک قدرت خارجی عمل کند یا ثبات شهروندان را به خطر بیندازد. بنابراین، پیوستن به یک پروژۀ الحاقگرایانه، خلاف قانون اساسی، نامشروع و غیراخلاقی است.
خوان گونزالس (Juan González) مشاور اصلی جوزف بایدن رییسجمهور امریکای شمالی در امور امریکای لاتین، پس از گزارش دادستان کل جمهوری کوبا دربارۀ پیامدهای قانونی در رابطه با پافشاری برای راهپیمایی که از سوی مقامات ملت آنتیل غیرقانونی تلقی میشود، در مصاحبهای با خبرگزاری افه (efe) اظهار داشت:
«اگر ایالات متحد با توجه به قوانین آن کشور به این نتیجه برسد که حقوق اساسی مردم جزیره یا مروجان راهپیمایی تحریکآمیز نقض شده است یا تحت پیگرد قرار گیرند، احتمالاً با تحریم پاسخ خواهد داد.»
کارلوس فرناندز د کوسیو (Carlos Fernández de Cossío) مدیرکل وزارت امور خارجی ایالات متحد تصریح کرد که دشوار است هنوز کسی شک داشته باشد که چه کسی در پشت این راهپیمایی مسخره است و افزود که بسیار دشوار است که دولتی که مردم به آن احترام میگذارند، اجازۀ چنین تحریک بیثباتکنندهای را توسط یک قدرت خارجی بدهد.
عناصر اساسی که باید در نظر گرفته شوند:
- انقلاب کوبا که در مبارزات تاریخی مردم ما شکل گرفته و در برابر دشمنی امپریالیسم آبدیده شده است، حق موجودیت و دفاع از خود را بهدست آورده است.
- برگزاری راهپیمایی که مروجان آن قصد آشکاری مبنی بر تغییر نظام سیاسی در کوبا دارند، خلاف قانون اساسی و غیرقانونی است.
- راهپیمایی اعلامشده بهعنوان بخشی از استراتژی «تغییر رژیم» برای کوبا است که در کشورهای دیگر آزمایش شده و عملی تحریکآمیز است.
- مروجان این راهپیمایی ضدانقلابی و فرافکنیهای سیاسی آنان از طرح خرابکارانۀ دولت ایالات متحد که اقدامات علیه مردم کوبا را تأمین مالی و کشور را بیثبات میکند، اطاعت میکنند.
- از زمان اعلام آن، این تحریک از حمایت عمومی قانونگذاران، گردانندگان سیاسی و رسانههای ایالات متحد که بیثباتی را در کوبا ترویج میکنند و خواستار مداخلۀ نظامی هستند، برخوردار شده است.
- مادۀ ۴۵ قانون اساسی ما میگوید که «اجرای حقوق مردم تنها از سوی حقوق دیگران، امنیت جمعی، رفاه عمومی، احترام به نظم عمومی، قانون اساسی و قوانین دیگر محدود میشود.»
- قانون اساسی در مادۀ ۴ خود میگوید که «نظام سوسیالیستی مورد تأیید این قانون اساسی غیرقابلبرگشت است»، بنابراین هرگونه اقدام علیه آن غیرقانونی است.
- قانون اساسی جمهوری بهطور گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در یک همهپرسی توسط ۸۶،۸۵درصد از رأیدهندگان تصویب شد، یک اکثریت قریببهاتفاق که آزادانه و مقتدر نظام سوسیالیستی، فسخناپذیری آن و حق مبارزه با هر وسیلهای علیه هر کسی که سعی کند نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مستقر را سرنگون کند، انتخاب کرد.
- هیچ حق قانونی در برابر سایر حقوقها، تضمینها و اصول خود قانون اساسی قابلاعمال نیست.
مواد مرتبط قانون اساسی
مادۀ ۴. دفاع از میهن سوسیالیستی بزرگترین افتخار و عالیترین وظیفۀ هر کوبایی است. خیانت سنگینترین جرم است و هر کس مرتکب آن شود، مشمول شدیدترین مجازاتها میشود. نظام مورد تأیید این قانون اساسی غیرقابلبرگشت است. شهروندان حق دارند با هر وسیلهای، ازجمله مبارزۀ مسلحانه، در مواقعی که هیچ چارۀ دیگری نیست، با هر کسی که سعی در براندازی نظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مقرر در این قانون اساسی دارد، مبارزه کنند.
مادۀ ۴۵. اجرای حقوق مردم تنها از سوی حقوق دیگران، امنیت جمعی، رفاه عمومی، احترام به نظم عمومی، قانون اساسی و قوانین دیگر محدود میشود.
مادۀ ۵۶. حقوق گردهمایی، تظاهرات، و اجتماعات برای مقاصد قانونی و مسالمتآمیز تا زمانی که با احترام به نظم عمومی و رعایت مقررات مندرج در قانون اعمال شود، به رسمیت شناخته میشود.
خواب اصحاب کهف در مقابل باصطلاح چپ ایران دقیقه ای بیش نیست.
فقط کاش بجای سوسیالیست خود را آنچه هستند می نامیدند: بلشویک-استالینیست.
آزادی ، برابری ، همبستگی ( قبلا از در انقلاب کبیر فرانسه برادی رایج بود !) و دموکراسی از آرزوهای دیرینه بشریت بوده ست که بمرور زمان تغییرو پیگیری شده. در کشور های پادشاهی سنتی تبدیل به مشروطه سلطنتی گردید و بعدا ها جنبش سوسیالیستی و کارگری علیه سیستم سرمایه داری رشد کرد.
خلاصه هم جنبش مشروطه و هم جنبش چپ و کارگری جهانی بوده و هست.
شما اگر نخواهید این حقایق تاریخی را ببینید مشکل تنگ نظری خودتان ست.
ولی با لاطائلات علیه چپ ایران و سوسیالیسم فقط بیسوادی خودتان را تکرار می کنید.
رندان سلامت می کنند !!!
با تشکر بسیار از جناب زارع از انتخاب و ترجمه این سند بسیار مهم. این مقاله نه تنها دیدگاه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری را به نمایش میگذارد که اوج فاجعه ته مانده “سوسیالیسم واقعا موجود” را دیگر نه از دهان دشمنان که در وجود قانون اساسی کوبا واز زبان راهبرانش. تو گویی کیهان شریعتمدار در رابطه با راهپیمایی جنبش سبز مقاله ای نوشته. این یک مقاله نیست این سند رسوائی و هدیه ایست به راست ترین نیروهای ضد سوسیالیست تا از جمله به جمله و خط به خط آن به جوانان نشان دهند که بنگرید در پشت تصویر زیبای چگوارا چه هیولایی خوابیده است. تصور نمیکنم که حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی غیر قابل تغیر بودن نظام آمده باشد. اما در نظام سوسیالیستی کوبا مادۀ ۴. قانون اساسی میگوید “نظام مورد تأیید این قانون اساسی غیرقابلبرگشت است”
خلاصه کلام اینکه” اقدامات یکجانبۀ دولت ایالات متحد برای از بین بردن حمایت مردم از انقلاب،…. تا انفجاری اجتماعی را تحریک و مداخلۀ خارجی را توجیه کنند, ولی بهدلیل پشتیبانی مردم از انقلاب با شکست مواجه شد. امروز صلح و آرامش حاکم است.اما دشمنان انقلاب بار دیگر با فراخوان به راهپیمایی مسالمتآمیز برای ۱۵ نوامبر در صدد ایجاد مشکل هستند. درخواست این راهپیمایی در ۱۲ اکتبر پس از آگاهی از غیرقانونی بودن ماهیت آن از سوی مقامات دولتیِ هشت استان رد شد”. علت غیر قانونی بودن هم که مشخص است. “استدلالهای زیادی هست که ماهیت الحاقگرایانۀ این راهپیمایی را نشان میدهند، درخواست این راهپیمایی از سوی افرادی با نقابهای کاذب مسالمتآمیز مطرح شده که از خارج از کشور تأمین مالی میشوند و بهدنبال ایجاد هرجومرج و بیثباتی در کشور هستند و این را بهعنوان بخشی از یک استراتژی «تغییر رژیم» که بر اساس فرمولهای کودتای نرم شناخته شده و در کشورهای دیگر آزمایش شده، تبلیغ میکنند”.
همچنان که مشاهده میکنید مهم نیست روحانیون فناتیک و همدستان بازاری و سپاهی در حاکمیت باشند و یا حزب پرولتاریا. دیکتاتوری شاخص هایی دارد و نتایجی. آنان که هنوز در رویای ظهور دیکتاتوری صالح اند ( چه در قامت رضاشاهی و یا دیکتاتوری پرولتاریا)متوجه نیستند که بخش دیکتاتوری دیر یا زود بر بخش صالح غلبه کرده و به دیکتاتور فاسد میانجامد و بد تر از آن, نسل اندر نسل مردم را به شهروندان نه محترم بهم و نه مراعات به حقوق یکدگر که به مستبدانی تبدیل میکند که هر یک ضعیف تر از خود را خواهند کشت.
بازهم به «صحرای کربلا» زده ای تا موضوع اصلی اکثریت مردم جهان را ماسمالی کنی .
پیش از انقلاب کوبا و پس از انقلاب کویا
قبل از انقلاب اکتبر روسیه و بعداز انقلاب اکتبر
جهان پر از شغال و خرس بود که سبب اعتراض شد.
جنگ های جهانی و استعماری از« افتخارات »سیستم سرمایه داری بوده و هست.
آلمان بیش از همه به آتش افروزی دامن زد و بهمبن دلیل امپراتوری قیصر بعداز جنگ جهانی اول فروپاشید.
طرفه آنکه مردم آلمان عبرت نگرفتند و در انتخابات آزاد دهه سی قرن بیستم به حرب ناسیونال سوسیالیست هیتلر رای دادند.
کثیف ترین و بیرحمانه ترین وقایع تاریخ در جنگ جهانی دوم در اروپا ، آفریقا ، آسیا و استرالیا رخ داد و مردم آمریکا هم منتظر ترس و نکبت فاشیسم و نازیسم بودند.
مردم آلمان خودشان هم لطمات سنگینی خوردند و علاوه بر آن دچار عذاب وجدان عمیقی شدند که معلوم نیست کی از آن رها شود.
با این وجود نئو نازیست ها با نام های مستعار مثل «آلترناتیو آلمان» ، «جبهه ملی» در فرانسه ، کوکلوس کلان در آمریکا و سایر کشور ها همان دین و آئین ضد مردمی ، ضد قانونی ، ضو دموکراسی نازی ها را دنبال می کنند.
نتیجه:
در آستانه ی جنگ جهانی اول که ایران در بحران داخلی بعداز انقلاب مشروطه و دخالت های استعماری قرار داشت و مشروطه خواهان را اعدام می کردند روشنفکران و نخبگان مهاجرت می کردند عده ای فکر می کردند آلمان از انگلیس و روسیه برای ایران بهتر ست !!!! زیرا در ایران دخالتی نداشته ست !! بهمین دلیل رفتند آلمان حتی برای آلمان تیلیغ کردند. بعدزا جنگ فهمیدند که به خطا رفتند. آلمان ، عثمانی ها ، اطریش ، فرانسه، انگلیس و روسیه جهان را نابود کردند!!!
در بحبوحه جنگ جهانی دوم باردیگر و به نوعی دیگر تکرار شد. عده ای از اشغال جهان توسط نازی ها و فاشیست ها قند تو دلشون آب شد و علنی و مخفی از آلمان حمایت کردند.
عده ای تحت تاثیر انقلاب اکفبر روسیه و شرکت آن در جنگ علیه نازیسم و فاشیسم در زیر دیکتاتوری رضا شاهی مخفیانه از روسیه و استالین حمایت کردند. ۵۳ تن از مارکسیست ها هم در زندان بودند.
آسمان به زمین نیامده بود و بخش بزرگی از نحبگان که در فراز و نشیب بعداز مشروطه تا جنگ جهانی دوم آبدیده شده بودند با وجود سوابق استعماری انگلیس و روسیه بهیچ عنوان روی خوشی به آلمان هیتلری و طرفدارنش در ایران نشان ندادند. خوشبخنتانه حضور آنها باعث شد که وقتی متفقین برای کنار گذاشتن رضا شاه ایران را اشغال کردند آنها کشور را از یک بحران عظیم نجات دادند و کشور و مردم جان تازه ای گرفت که تاریخ آنها را ارج می نهد.
متاسفانه با وجویدکه متفقین با شکست فاشیسم و نازیسم بشریت را از وحشتناک ترین خطر نجات دادند ولی بعداز جنگ دوم تا امروز مرتکب جنگ های متعدد ، دخالت های سیاسی و نظامی در کشور های دیگر و…..گردیدند که موجب بی اعتمادی در سراسر جهان شدند
واقعیت این ست که ایران ما امروز در شرائطی بمراتب سخت تر از قبل از جنگ جهانی اول و هرج و مرج و قحطی و بیماری و اعدام ست وجهان هم به مراتب بد تر از آن زمان ست که بتوان گفت:« آلمان از روسیه و انگلیس بهتر ست »
بهمین دلیل حکومت ارتجاعی ایران محکوم به شکست ست و در ایجاد هرج و مرج در جهان با قدرتهای جهان شریک ست.
کسانی که از تاریخ معاصر عبرت نمی گیرند و سر خود را زیر برف کرده اند و با حکومت ایران یا قدرتهای جهان همسو و همراه شده اند نیز در دامن زدند به این هرج و مرج سهیم اند.
اگر آلمان باعث دو جنگ ارتجاعی جهانی شد باید با نگاه دقیق شرائط امروز جهان را در نظر گرفت و در مورد دعواهای داخلی کشورهای اتحادیه اروپا با انگلیس و روسیه و چین و آمریکا به این سئوال پاسخ داد که جهان به کجا میرود و کدام یک از قدرتهای جهان خطرناک ترین می باشند.
جهانی که بزرگترین قدرت آن در انتخابات سال گذشته ثبات سیاسی و دموکراسی خود را با حمله به مقر کنگره نشان داد و معلوم نیست چنان سیاست هائی با کدام یک از نورم های ـ هنجار های ـ دموکراسی و پارلمانی مطابقت دارد نمی تواند الگوئی برای مبارزه با انواع جوامع حاشیه ای مثل ایران که فقط ۲ـ۰ در صد ( دو دهم درصد) از ثروت جهان را دارا می باشد .
حکومت ایران آگاهانه مردم و ایران را به مقابله ی بچگانه با قدرتها کشانده ست.
ما درکجا قرار داریم؟ الگوی ما برای رهائی از حکومت فاسد و قاتل کدام یک از جوامع بشری ست؟
گذشته چراغ راه آینده ست.
آره محسن خان وقتی مطلبت رو با انشاء خیابونی شروع میکنی جائی برای بحث سازنده نمی گذاری. یک صفحه کاغذ سیاه کردی بدون هیچ ربطی به مقاله چاپ شده و کامنت من. صحبت از درخواست راهپیمایی مسالمت آمیز در کوباست و پاسخ حکومت به این درخواست. این چه ربطی به جنگ اول و دوم جهانی و تاریخ نویسی و دادن شعار داره ؟ مطمئنی که این پاسخ رو به اشتباه اینجا نگذاشتی؟ ببین چقدر بی ربط به کامنت من نوشته ای ” واقعیت این ست که ایران ما امروز در شرائطی بمراتب سخت تر از قبل از جنگ جهانی اول و هرج و مرج و قحطی و بیماری و اعدام ست وجهان هم به مراتب بد تر از آن زمان ست که بتوان گفت:« آلمان از روسیه و انگلیس بهتر ست »
بهمین دلیل حکومت ارتجاعی ایران محکوم به شکست ست و در ایجاد هرج و مرج در جهان با قدرتهای جهان شریک ست.”
بعله ، فقط شما درست می گی و از مقاله نتیجه گیری« درست» کردی : ،همچنان که مشاهده میکنید مهم نیست روحانیون فناتیک و همدستان بازاری و سپاهی در حاکمیت باشند و یا حزب پرولتاریا»
ولی عیب ها را گفتی ولی نگفتی عاشق کدام یک از احزاب کشور های سرمایه داری هستی ؟ !
حزب محافظه کار انگلیس و بوریس جانسون ( قبلا تاچر) ؟
حزب محافظه کار مسیحی آلمان و آنگلا مرکه ( قبلا کهل )؟
احزاب آمریکائی بخصوص جمهوریخواهان از آیزنهاور تا ریگان و بوش ( ترامپ هم بعدا جمهوری خواه شد!!)
احزاب فرانسوی بخصوص جبهه ملی ماری لاپن ( مکرون هم بدون حزب رئیس جمهور شد!!)
نظر شما در مورد رخداد های جهان بعداز فروپاشی سوسیالیسم واقعا موجود چیست؟
در مورد مسائل زیست محیطی و تغییرات آب و هوا چه می فرمائید؟
قبله ی شما کدام یک از قطب های جهان ست ؟ چین ، روسیه ، آمریکا ، اتحادیه اروپا .و…..؟
یا نه همین طور علیه چپ ها نق میزنی ؟