از حالِ ما مپرس
از کِشته هایِ تلخ با ریشه هایِ دگم
محصولِ کالمان .
درسِ عقوبت است در بی کرانِ جان
بی هر تبسمی در خلوتِ خود و
پروردگا ر مان.
جا پایمان کجا ؟ در طولِ این عبور
با این همه فساد در پیچ و تابِ رنگ
کشتارِ بی بدیل ، حتا زِ همگنان
در مقطعی چنین
بخشد مدالمان .
در این جهانِ شر
هرگوشه یک خدا
انسانِ غرقِ ظلم ، درمانده و جدا
افسانهِ بشر ، شرط و بهانهِ
جنگ و جدالمان .
اینک سرآمدِ سرمایهِ جهان
این تحفه در کفش تحریمِ دیگران
بانگِ رسالتش ، آزادی بیان
پالان فتاده ای بر سر درِ وین
در انتهایِ راه
گوید به ما خموش ، چون تن نداده اید
بر قیل و قالمان.
داریوش لعل ریاحی
یکشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۰
dlr1266@ksepehrihotmail-com