جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

توقف جنگ اولویت مطلق است – ولودیمیر ایشچنکو، برگردان: همایون فرزاد

چپ به استدلال های توهین آمیز نیاز ندارد. ما نباید با ممنوعیت بحث در مورد همدستی ناتو و رژیم پس از میدان در اوکراین، در مورد دلایل عدم اجرای توافقنامه مینسک، یا در مورد روابط ناتو و روسیه موافقت کنیم. این به معنای تسلیم شدن است - به ویژه در اروپای شرقی، ...

مترجم: گفتگوی یرکو باکوتین از هفته نامه کرواسی نووستی با ولودیمیر ایشچنکو، را در زیر می خوانید. بنیاد روزا لوکزامبورک ولودیمیر ایشچنکو را یکی از برجسته ترین روشنفکران چپ اوکراین خوانده است. ایشچنکو در این گفتگو به بررسی دلایل، اثرات و نتایج تهاجم روسیه می پردازد. او در این گفتگو تاکید می کند که غرب می توانست جلوی این جنگ را بگیرد و رفتار آن بعد از شروع جنگ نشانه ی آن است که علاقه ای به پایان این جنگ و مصالحه ندارد. ایشچنکو، انتقادات محافلی از چپ اوکراین را که چپ غربی را به «ضد امپریالیسم احمقانه» متهم می کنند، رد می کند و می گوید نباید بحث در مورد ناتو تعطیل شود و آن را تسلیم طلبی می خواند. ایشچنکو می گوید در حالی که همراه – و به دنبال این جنگ – موجی از راست گرایی پدید می آید، نباید خود را خلع سلاح و گارد خود را باز کرد. وی هشدار می دهد که در اروپای شرقی «نئو مک کارتیسم» فضایی را به وجود می آورد که حتی استدلال های اساسی چپ مارک جاسوسی برای روسیه را خواهد خورد.

تهاجم مستمر روسیه به اوکراین، آن کشور و در واقع کل نظم پس از ۱۹۸۹ را در هرج و مرج قرار داده است. در حالی که تانک ها و تفنگ های روسی به حمله به شهرهای اوکراین در مواجهه با مقاومتی شگفت انگیز ادامه می دهند، حس جدیدی از وحدت و هدف در میان اوکراینی ها – و در میان نخبگان غربی – پدید آمده است. بسیاری از حامیان سابق پوتین در اتحادیه اروپا علیه او روی آورده اند، سیاستمداران از سراسر طیف های سیاسی در ژست های همبستگی با اوکراین چه به صورت مادی و چه به صورت نمادین متحد می شوند.

در همین حال، تقسیمات جدیدی در چپ به وجود آمده است. اگرچه کسانی در جناح چپ که فعالانه از تهاجم روسیه حمایت می کنند اقلیت کوچکی هستند، اما صداهایی از اروپای شرقی و جاهای دیگر چپ ها را در غرب به خاطر دست کم گرفتن جاه طلبی های امپریالیستی پوتین و کم اهمیت جلوه دادن تهدیدی که او برای اوکراین و دیگر همسایگان اروپای شرقی ایجاد کرده است – که برای مردم خارکف، ماریوپل، و دیگر بخش‌های اوکراینی که تحت تهاجم روسیه قرار دارند، بسیار واقعی است – مورد سرزنش قرار می دهند.

صرف نظر از اینکه جنگ با اشغال کامل اوکراین از طرف روسیه، پیروزی اوکراین، یا نوعی حل و فصل و مذاکره در میانه پایان یابد، پیامدهای جنگ در هر دو کشور – و در سراسر جهان – تا سال‌های آینده محسوس خواهد بود. این جنگ چه معنایی برای آینده اوکراین خواهد داشت؟ چه تأثیری بر چپ در شرق و غرب اروپا خواهد گذاشت؟ برای دریافت پاسخ به این سوالات و سوالات دیگر، یرکو باکوتین از هفته نامه کرواسی نووستی با ولودیمیر ایشچنکو، یکی از برجسته ترین روشنفکران چپ اوکراین و یکی از بنیانگذاران Commons: Journal of Social Criticism ، یک سازمان همکار بنیاد روزا لوکزامبورگ گفتگو کرده است.

حمله روسیه به اوکراین تحلیلگران را شگفت زده کرد، بسیاری از آنها استدلال می کردند با توجه به آسیب های جدی ای که به منافع روسیه می زند، این حمله اتفاق نخواهد افتاد. برداشت شما چیست؟

دلایل متعددی برای تردید در مورد حمله وجود داشت که در درجه اول به خطرات عظیم نظامی، اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی این اقدام مربوط می شد. این احتمال واقعی وجود داشت که مسکو ارتش اوکراین را دست کم گرفته باشد و اشتباهاتی در برنامه ریزی عملیات نظامی وجود داشته باشد – برخی از سربازان معتقد بودند که به تمرینات در بلاروس می روند و درست قبل از شروع حمله، دستور دریافت کردند.

علاوه بر این، اگرچه فرانسه و آلمان قبل از حمله، سیاست کمی متفاوت از ایالات متحده را دنبال می کردند، اتحادیه اروپا اکنون تحریم های شدیدتری نسبت به ایالات متحده اعمال می کند. این تهاجم به شدت بر موقعیت روسیه در جهان و اوضاع سیاسی داخلی تأثیر خواهد گذاشت. ولادیمیر پوتین همه چیز را به خطر انداخته است، بنابراین شکست در اوکراین به قیمت برکناری او از ر هبری، به احتمال زیاد با کودتا شاید حتی به بهای جان او تمام خواهد شد. یک انقلاب را نیز نمی توان رد کرد، اگرچه احتمال آن کمتر است.

با توجه به همه این خطرات، بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی و تحلیلگران روابط بین الملل معتقد بودند که پوتین می خواهد اوکراین و ناتو را بترساند، اما هیچ حمله ای صورت نخواهد گرفت.

چندین نظریه در مورد انگیزه پوتین وجود دارد: سؤالاتی در مورد سلامت روانی او، مسیحیت امپریالیستی، تهدید ناتو، یا این نظریه که اوکراین دموکراتیک خودکامگی در روسیه را تهدید می کند؟

من هنوز تعبیر قانع کننده ای ندیده ام. این تز که پوتین دیوانه شده تز محکمی نیست. از نظر من، او علائم جنون را نشان نمی دهد. تا آنجا که به توضیحی مبنی بر تبدیل شدن او به یک متعصب ایدئولوژیک با مأموریت مسیحایی در بازسازی امپراتوری روسیه مربوط می شود، باید گفت که رهبران ِ دارای اعتقادات صادقانه در سیاست؛ پس از شوروی بسیار بسیار غیر معمول هستند. همه رهبران پس از فروپاشی شوروی، عملگرایان بدبینی بودند که رژیم های دزدسالاری را بدون دید ایدئولوژیک بنا کردند. حتی اگر درست باشد که پوتین به یک متعصب ایدئولوژیک تبدیل شده است، همچنان به صورت یک راز باقی می ماند که چگونه این اتفاق افتاده است و توضیحات بیشتری لازم دارد.

اما پوتین دلایل امپریالیستی و شوونیستی روشنی را در مقاله‌اش «درباره وحدت تاریخی روس‌ها و اوکراینی‌ها» در سال گذشته بیان کرد، و حتی بیشتر از آن در سخنرانی خود در اعلام جنگ، او از «نازی زدایی» اوکراین صحبت کرد. او حق اوکراین برای داشتن کشور مستقل را انکار کرد و هفته گذشته به احتمال محو شدن آن اشاره کرد. به نظر می رسد انگیزه های ایدئولوژیک بسیار روشن است؟

سوال این است که آیا این فقط لفاظی برای مشروعیت بخشیدن به حرکت هایی است که به دلایل دیگر هدایت می شوند؟ امروزه خیلی ها مقاله او را به همان صورتی که شما اشاره کردید تفسیر می کنند. با این حال، آن متن، استقلال اوکراین را انکار نمی کند، بلکه شکل خاصی از هویت اوکراینی را رد می کند، به عنوان تنها امکان موجود. پوتین علیه هویت ضدروسی اوکراین حرف می زند. در دیدگاه او، اوکراین و روسیه می‌توانند دو کشور برای «یک خلق» باشند.

در اینجا پوتین به تفسیر زمان امپراتوری روسیه باز می گردد، زمانی که روس ها، بلاروس ها و اوکراینی ها به عنوان سه شاخه از یک خلق دیده می شدند. این مفهوم در زمان اتحاد جماهیر شوروی نفی شد، زمانی که موضع رسمی این بود که اینها سه خلق و زبان مختلف هستند، حتی اگر آنها منشاء برادرانه و مشترکی داشته باشند.

بسیاری از اوکراینی‌ها این گونه تعابیر را نفی وجود خود می‌دانند، زیرا هویت خود را در تقابل با روسیه ساخته‌اند، که برای آنها «دیگری بزرگ» است. برای بسیاری دیگر، به ویژه آنهایی که در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بودند، اوکراینی ها لزوماً برخلاف روس ها تعریف نمی شدند. حتی پس از یورومیدان و شروع جنگ در منطقه دونباس، بیشتر اوکراینی‌ها فکر می‌کردند که مردمانی برادر با روس ها هستند و برای ۱۵ تا ۲۰ درصد از مردم عادی بود که خود را هم اوکراینی و هم روس بدانند. جنگ کنونی ممکن است این هویت‌های مبهم را از بین ببرد.

در مقاله ای که در LeftEast منتشر شد ، شما استدلال کردید که این تصور که اوکراینی ها به شدت در برابر تهاجم روسیه مقاومت خواهند کرد، اغراق آمیز است. اما آیا این دقیقاً همان چیزی نیست که اکنون اتفاق می افتد؟

من در مورد وضعیتی صحبت می کردم که در آن روسیه ارتش اوکراین را نابود و بخش زیادی از خاک آن را اشغال کند که هنوز اتفاق نیفتاده است. مقاومت شاید قوی تر از آن چیزی باشد که روسیه انتظار داشت، اما اگر همان طور که پنتاگون پیش بینی کرده بود، کیف ظرف ۹۶ ساعت اشغال می شد، احتمالاً وضعیت متفاوت می بود. بسیاری از اوکراینی‌ها به دفاع سرزمینی و ارتش می‌پیوندند، اما حدود ۲ میلیون نفر قبلاً فرار کرده‌اند و طبق برخی برآوردها ممکن است تا ۱۰ میلیون پناهنده وجود داشته باشد.

در همان زمان، در شهرهای اشغالی مانند خرسون یا ملیتوپل، سناریویی که من توضیح دادم در حال وقوع است – اعتراضات طرفدار اوکراین وجود دارد، اما مقاومت مسلحانه قوی وجود ندارد. اگر روسیه بخش بزرگی از خاک اوکراین را اشغال کند، اکثریت جمعیت احتمالا در ابتدا منفعل خواهند بود. مقاومت مسلحانه آنقدر قوی نخواهد بود که بتواند به اشغال پایان دهد، اما بسیار مهم خواهد بود اگر مسکو تلاش کند یک رژیم بسیار سرکوبگر در سرزمین های اشغالی برقرار کند. نتیجه یک مقاومت غیرمسلح قوی تر خواهد بود که منبع بی ثباتی دائمی نه تنها در اوکراین، بلکه در روسیه نیز خواهد شد.

غرب با استراتژی مبتنی بر تحریم های سخت علیه مسکو و تحویل تسلیحات به کیف، قاطعانه واکنش نشان داد. نابودی اقتصاد روسیه و تقویت مقاومت اوکراین نیز همین هدف را دارد: مجبور کردن مسکو به توقف حمله. پاسخ را چگونه می‌بینید و درخواست‌های ناتو برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من می ترسم که اگر تحریم ها و تحویل تسلیحات همچنان راه غالب باقی بماند، به این معنی باشد که غرب در واقع به این جنگ علاقه مند است. پوتین تحمل شکست را ندارد، بنابراین تا زمانی که ممکن است جنگ خواهد کرد. این به معنای تعداد زیادی کشته و نابودی کامل شهرهای اوکراین خواهد بود. همانطور که گروزنی را در چچن ویران کرد، ارتش روسیه نیز توانست کیف و خارکف را نابود کند. اگر پوتین بدون گزینه های دیگر باقی بماند، می تواند تهدید به سلاح هسته ای کند.

من فکر می کنم سران ناتو می دانند که منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین به معنای جنگ بین ناتو و روسیه است. من فکر نمی‌کنم زمانی که نوبت به خطر یک آخرالزمان هسته‌ای برسد، بتوانیم از شانس‌هایمان استفاده کنیم.

توقف جنگ اولویت مطلق است. این ممکن است با ارائه فوری چشم انداز شفاف به اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا، حداقل یک طرح ملموس عضویت امکان پذیر باشد. در عین حال، توافقی در مورد بی طرفی نظامی می تواند حاصل شود. اکنون این آسان‌تر است، زیرا رئیس‌جمهور ولودیمیر زلنسکی و بقیه مقامات سیاسی از اینکه ناتو به اوکراین کمک نمی‌کند یا منطقه پرواز ممنوع ایجاد نمی‌کند، ناامید هستند.

زلنسکی مجبور خواهد شد مصالحه های دردناکی را در مورد کریمه و دونباس بپذیرد. اما به لطف عضویت در اتحادیه اروپا، می‌تواند توافق با روسیه را به عنوان یک پیروزی معرفی کند و ادعا کند که اوکراینی‌ها آنچه را که از زمان انقلاب میدان برای آن می‌جنگند، به دست آورده اند. در عین حال، پوتین می تواند ادعا کند که شکست نخورده است و این تهاجم به اهداف خود رسیده است. اتحادیه اروپا و ایالات متحده اگر می خواهند از تلفات اوکراینی ها و نابودی اقتصاد جلوگیری کنند، باید در مورد چیزی مانند این مذاکره کنند.

منظور شما از علاقه غرب به این جنگ چیست؟

برخی از مفسران مشتاقانه می گویند که مقاومت طولانی مدت در اوکراین، روسیه را از پا در خواهد آورد، همانطور که جنگ در افغانستان به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. آن جنگ صدمات زیادی به اتحاد جماهیر شوروی وارد کرد، اما به معنای فاجعه برای مردم افغانستان بود. افغانستان برای چندین دهه ویران شد و به یک کشور شکست خورده تبدیل شد، جایی که در نهایت یک جنبش افراطی حاکم شد.

اگر غرب به چنین آینده ای برای اوکراین راضی است، به این معنی است که آنها به این جنگ نیاز داشته اند. نگرش کنونی غرب تنها در صورتی موجه خواهد بود که روسیه واقعاً آنقدر شکننده باشد که در آینده ای بسیار نزدیک سقوط کند. با این حال، اگر تهاجم ماه ها یا حتی سال ها ادامه یابد، غرب در طولانی شدن جنگ شریک خواهد بود.

بنابراین اوکراین نه تنها قربانی روسیه، بلکه قربانی بازی های ژئوپلیتیک غربی است؟

اطلاعات آمریکا و انگلیس ماه ها بود که این حمله را اعلام کرده بودند. اگر لندن و واشنگتن تا این حد از تهاجم مطمئن بودند، چرا جلوی آن را نگرفتند، چرا با پوتین بیشتر مذاکره نکردند؟ مطمئنا پوتین بیشترین مسئولیت جنگ را بر عهده دارد. اما غرب از تهاجم آگاه بود و به اندازه کافی برای جلوگیری از آن اقدام نکرد.

غرب امیدهای اوکراین را برای عضویت در ناتو پرورش داد، اگرچه واضح بود که از اوکراین دفاع نخواهد کرد. از این نظر، آیا اوکراینی ها فریب خوردند؟

اوکراین هرگز تقاضای عضویت دریافت نکرده است، فقط امکان تئوری پیوستن آن به ناتو در آینده وجود دارد. با وجود وعده‌های عضویت، ناتو هرگز تمایلی به جنگیدن برای اوکراین نداشت. اکنون اوکراینی ها در حال مرگ هستند. حداقل، چنین وعده هایی در قبال اوکراین بسیار غیرمسئولانه بود.

در دوران ریاست جمهوری پترو پوروشنکو، عضویت در ناتو به عنوان یک هدف در قانون اساسی ۲۰۱۹ گنجانده شد. چگونه ناتو به موضوع مهمی در سیاست اوکراین تبدیل شد؟

سیاستمداران هرگز علاقه ای به این موضوع نداشته اند که اوکراینی ها واقعاً در مورد ناتو چه فکر می کنند. درخواست عضویت توسط رئیس جمهور ویکتور یوشچنکو پس از به اصطلاح “انقلاب نارنجی” در سال ۲۰۰۴ ارائه شد. این درخواست توسط جورج دبلیو بوش حمایت شد و در سال ۲۰۰۸ در نشست بخارست تصمیم گرفته شد که گرجستان و اوکراین به این اتحاد بپیوندند.

در آن زمان، حدود ۲۰ درصد از اوکراینی ها از پیوستن به ناتو حمایت کردند. پس از یورومیدان، روسیه کریمه را ضمیمه کرد و جنگ در دونباس آغاز شد که باعث شد بخشی از مردم ناتو را به عنوان سپر محافظ در برابر روسیه ببینند. در عین حال، دیگر در کریمه و دونباس، پروروسی ترین بخش های کشور، نظرسنجی صورت نگرفت. سال گذشته، به لطف ترس از تجمع نیروهای روسی در امتداد مرز، حمایت از عضویت در ناتو از ۵۰ درصد فراتر رفت. تهاجم کنونی نگرش ها را حتی در بخش‌های جنوبی و شرقی این کشور که طرفدار روسیه هستند، تغییر داده است. با این حال، ناامیدی از ناتو همزمان در حال افزایش است.

پیامدهای احتمالی جنگ شامل تقسیم کشور، یعنی تحمیل یک رژیم سرکوبگر طرفدار روسیه در شرق، تبدیل غرب به پایگاه خارجی و ملی گرایانه ناتو، اشغال تمام اوکراین توسط روسیه، یا شکست کامل روسیه است. آیا یک اوکراین چند ملیتی و چند قومیتی می تواند زنده بماند؟

شما یک سناریوی محتمل را در صورت تقسیم کشور توصیف کرده اید، اما همه چیز به روند جنگ بستگی دارد. شکست پوتین احتمالاً به معنای بی‌ثباتی و فروپاشی رژیم حاکم روسیه است که اوکراین می‌تواند از آن استفاده کند و حتی دونباس و کریمه را به دست آورد.

در نتیجه حمله و تخریب، نفرت زیادی نسبت به روس ها ایجاد می شود. من می ترسم که زبان روسی در حوزه عمومی حتی بیشتر از آنچه پس از قوانین تصویب شده توسط پوروشنکو سرکوب شد، سرکوب شود. کشور چند فرهنگی که من در آن متولد شدم احتمالا برای همیشه از دست رفته است.

ممکن است روزی آشتی صورت گیرد. به هر حال، لهستان و فرانسه از نزدیک با آلمان در اتحادیه اروپا همکاری می کنند، آلمان در جنگ جهانی دوم رنج عظیمی را به کل اروپا وارد کرد. اما این مستلزم تغییرات سیاسی بسیار جدی در خود روسیه است.

حتی قبل از تهاجم، شما نوشتید که جنگ می تواند خود روسیه را بی ثبات کند. پیامدهای جنگ و تحریم ها برای رژیم پوتین چه خواهد بود؟

اگر رژیم بخواهد خود را با چالش های نظامی، اقتصادی و سیاسی تطبیق دهد، تغییرات اساسی در نظم اجتماعی و سیاسی لازم است. دولت روسیه در حال حاضر بر اساس اصل سرمایه داری دزدسالارانه عمل می کند که در آن نخبگان کوچکی خود را ثروتمند می کنند. با این حال، حفظ رژیم طرفدار روسیه در بخش‌هایی از اوکراین تنها از طریق سرکوب امکان‌پذیر نخواهد بود و مقاومت اوکراینی‌ها می‌تواند مخالفان را در بلاروس و روسیه و حتی در قزاقستان و کل کشورهای حوزه مورد علاقه روسیه، به‌ویژه اگر سربازان روسی همین طور کشته شوند، تشویق کند.

از آنجایی که بی‌ثباتی با سیاست‌های رادیکال نئولیبرال کاهش نخواهد یافت، آدام توز، مورخ اقتصادی حدس زده است که رژیم تلاش خواهد کرد نوعی سیاست نئوکینزی را برای بهبود زندگی شهروندان و در نتیجه به دست آوردن حمایت آنها دنبال کند. پس از هر دو جنگ جهانی، ما شاهد گسترش قابل توجه حقوق کارگران برای جلوگیری از قیام توده هایی بودیم که قربانی های زیادی در جنگ متحمل شدند.

جهت گیری مجدد روسیه به سمت کشورهای غیرغربی نیز مشکل ساز خواهد بود. مسکو کمتر از آنچه در غرب به نظر می رسد منزوی است، اما به غیر از وابستگی به چین توسعه یافته تر، سازگاری چنین جهت گیری مجددی با هویت اروپایی روس ها، بلاروس ها و اوکراینی ها آسان نخواهد بود. روسیه همچنین به پروژه ایدئولوژیک بسیار منسجم تری نیاز دارد که هدف این همه رنج را برای مردم توضیح دهد. این واقعیت که بخش بزرگی از جامعه روسیه تهاجم پوتین را درک نمی کند، نشانه فقدان چنین پروژه ای است، پروژه ای که هیچ یک از نخبگان پس از شوروی آن را نداشته اند.

این تهاجم، چپ روشنفکر را نیز که عادت داشت تقریباً تمام مشکلات جهان را به گردن غرب بیاندازد، سردرگم کرد. تاراس بیلوس و ولودیمیر آرتیوخ، چپ‌های اوکراینی، در نامه‌های سرگشاده از آنچه «ضد امپریالیسم احمقانه» چپ غربی می‌خوانند انتقاد کرده‌اند. به نظر شما دیدگاه درست چپ چه باید باشد؟

من شخصاً علیه تفسیرهای ساده‌گرایانه از یورومیدان، که بخشی از چپ غربی به اشتباه آن را کودتای مورد حمایت غرب می‌دانست، نوشته‌ام. همانطور درباره جمهوری‌های جدایی‌طلب در دونباس که به‌عنوان دولت‌های پروسوسیالیستی تلقی می‌شوند، در حالی که در واقعیت دست نشانده یک رژیم بسیار غیرسوسیالیستی در روسیه هستند. اما بحث در مورد گناه چپ های غربی در این لحظه به عنوان احمق های مفید برای پوتین برای چپ بسیار آسیب رسان است. بحث در مورد دست کم گرفتن امپریالیسم روسیه مهم است، اما نباید در این لحظات به صورت احساسی و با باج گیری اخلاقی انجام شود.

این تهاجم یک موج قوی راست، که فضا را برای چپ در اروپای شرقی و غربی بسیار تنگ خواهد کرد، آسان می کند. ما نباید خود را خلع سلاح کنیم و در را در برابر حملات جناح راست باز کنیم. اکثریت قریب به اتفاق چپ اروپا، امپریالیسم روسیه را محکوم می‌کند و می‌داند که تهاجم منجر به فاجعه می‌شود، درست مانند حمله آمریکا به عراق.

چپ به استدلال های توهین آمیز نیاز ندارد. ما نباید با ممنوعیت بحث در مورد همدستی ناتو و رژیم پس از میدان در اوکراین، در مورد دلایل عدم اجرای توافقنامه مینسک، یا در مورد روابط ناتو و روسیه موافقت کنیم. این به معنای تسلیم شدن است – به ویژه در اروپای شرقی، جایی که در دوره آتی نئو مک کارتیسم، ممکن است دیگر نتوان حتی استدلال های اساسی چپ را بدون متهم شدن به جاسوسی روسیه مطرح کرد.

ولودیمیر ایشچنکو ، جامعه شناس و محقق مرکز مطالعات اروپای شرقی در دانشگاه فری در برلین است. آثار او در تعدادی از نشریات برجسته مانند گاردین، ژاکوبین، نیو لفت ریویو و لفت ایست منتشر شده است.

* این مقاله اول بار در Novosti منتشر شده است

https://akhbar-rooz.com/?p=146454 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده
خواننده
2 سال قبل

دوستان عزیز ممنون از شما بابت تلاشی که می‌کنید
متاسفانه گاهی اوقات کیفیت ترجمه‌ها به شکلی است که به زحمت می‌توان متوجه شد معنای جمله چیست و در بسیاری موارد باید با حدس و گمان پیش رفت. مثلن توجه کنید به این جمله: «برخی از سربازان معتقد بودند که به تمرینات در بلاروس می روند و درست قبل از شروع حمله، دستور دریافت کردند» معنای این جمله را فقط می‌توان حدس زد. یا «من فکر نمی‌کنم زمانی که نوبت به خطر یک آخرالزمان هسته‌ای برسد، بتوانیم از شانس‌هایمان استفاده کنیم» و جمله‌ای که به طور واضح غلط است یعنی: «درخواست‌های ناتو برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟».
مشکل این است که انتشار این دست ترجمه‌ها واقعن موجب می‌شود مترجم محترم به خودش زحمتی برای ویراستاری متن‌های ترجمه‌شده ندهد چون در هر صورت و با هر کیفیتی ترجمه منتشر می‌شود. شاید باید مترجمان توجه کنند که صرفن دانستن زبان خارجی از کسی مترجم نمی‌سازد بلکه مترجم نیاز دارد که زبان فارسی را هم به خوبی و حتا بهتر از زبان خارجی بداند تا بتواند متنی را به خوبی ترجمه کند.

Rosa
Rosa
2 سال قبل
پاسخ به  خواننده

به زحمت می‌توان متوجه شد معنای جمله چیست و در بسیاری موارد باید با حدس و گمان پیش رفت. مثلن توجه کنید به این جمله: «برخی از سربازان معتقد بودند که به تمرینات در بلاروس می روند و درست قبل از شروع حمله، دستور دریافت کردند» معنای این جمله را فقط می‌توان حدس زد.

رزا: قبل از حمله به اوکراین مانوری مشترکی در بلاروس در جریان بود و پس از مانور، سربازانِ روس را از مرز بلاروس وارد اوکراین کردند. حتی فیلمی از سرباز جوانِ روس پخش شد که نمی دانسته برای جنگ اعزام شده به اوکراین!
به نظرم بجای تمرینات “مانور مشترکِ روسیه و بلاروس” بهتر بود. ولی مشکل ترجمه نیست بلکه بهتر است مترجم اطلاعات ضروری را بصورتِ زیرنویس توضیحی از طرف مترجم می نوشت؟!
از مترجم برای انتخاب موضوع ترجمه البته ممنونم:)

Shm
Shm
2 سال قبل

مقاله ای جاندار که همه جوانب این جنگ را بررسی میکند خصوصا هدف روسیه را که نشان میدهد برای بقا خود دست باین جنگ زده است در مقابل دنیای سرمایه داری وناتو باوجودیکه دارای همان سیستم است نه آن هدف‌ها.

اميرهوشنگ اطيابى
اميرهوشنگ اطيابى
2 سال قبل

اگر هر نیروی واقعن چپی در اوکراین در مورد نیروهای فاشیستی که در سیستم کنونی نظامی-امنیتی اوکراین حاکمند موضعی نگیرد یا این را مسکوت بگذارد باید به طور جدی مشکوک باشد. هنگ آزوف، رایت سکتور و باندهای باندرا و همکاری آنها با فاشیست های اروپایی که در گردان های آنها از کودتای۲۰۱۴ می جنگیدند در کجای نظرات ایشان جای می گیرد؟ دم خروس از ادعای امپریالیست بودن روسیه و فراموش کردن امپریالیسم واقعی یا امپراطوریِ سرمایه مالیِ رانت خوارِ کازینویی یا مجتمع های نظامی-صنعتی (که جنگ های بی پایان را پیش می برند) کاملن آشکار است. شکی نیست که در روسیه نظام سرمایه داری ملهم از غرب حاکم است که نظام فاسد الیگارشی که امریکایی ها پس از فروپاشی بنیاد گذاشتند را قانونمند کرد و حاکمیت ملی خود را برقرار کرد. امپریالیسم آن نیرویی است که جنگی جهانی را بر علیه روسیه و چین پیش برده و می برد. باید کور باشیم که این را نبینیم یا امپراطوری رسانه ما را کور کرده باشد.
متاسفم که چنین چپ هایی تنها به آتش جنگ دامن می زنند و تنها به حاکمیت بیشتر نیروهای راست و فاشیست کمک می کنند. همانی که که به شکل داعش و طالبان در سوریه، عراق و افغانستان رخ داد. همین امروز دولت اوکراین ۱۱ حزب را که در پارلمان هم نماینده دارند ممنوع کرد. این فاشیسم آشکار است.
یا مصاحبه کنند مخصوصن از ایشان در مورد فاشیست هاى اوکرایینى و تبدیل اوکراین به مرکز تجمع فاشیست هاى جهان نپرسیده یا ایشان نخواسته به این موضوع بپردازد. البته نمى دانم که آیا ایشان در گذشته به این موضوع پرداخته اند یا نه. در هرصورت مواضع ایشان بسیار واقع بینانه تر از برخى «چپ»هاى وطنى است.

Rosa
Rosa
2 سال قبل

ادعای امپریالیست بودن روسیه و فراموش کردن امپریالیسم واقعی یا امپراطوریِ سرمایه مالیِ رانت خوارِ کازینویی یا مجتمع های نظامی-صنعتی (که جنگ های بی پایان را پیش می برند) کاملن آشکار است.

رزا: روسیه و الیگارشهای در قدرتش و ماموران سابقن چکا و اکنون ک.گ.ب سابق که زیر پروبال بشار اسد بشکه ای را گرفتند. کریمه و گرجستان و … قبلن می گفتند احزاب برادر کمک خواستند و تانکهایشان را روان می کردند (بهار پراگ، افغانستان و…) الان می گویند که اقلیتِ روس زبان درخواستِ حمایت از حکومتِ روسیه کرده اند!
امپریالیسم واقعی یا غیر واقعی نداریم؟!
رفتار روسیه هیچ تفاوتی با ناتو ندارد.
البته ناتو انگشتش روی دگمه ی بمب اتم نیست مثل پوتین که هر جا کم می آورد تهدید به انتحار هسته ای کند!
از این گروههای نئونازی که اسم بردید در آلمان بخصوص آلمان شرقی بیشترش هم هست و اگر روسیه خیلی ضد فاشیسم است چرا به آلمان حمله نکرد؟
بیش از ۷۳% مردم اوکراین به یک یهودی رای دادند و فاشیستها حتی ۴% هم پس از انقلاب ۲۰۱۴ رای نیاوردند؟! اگرچه دوربین ها اغلب روی آنها زوم کرده اند؟!
فاشیستهای داخل روسیه چی؟ چون آنها روس زبانند وجودشان در روسیه مشکلی ندارد؟
چه کسانی اکنون با پوتین همدستند؟ حزب دست راستی ماری لوپن، ترامپ و حزب آلترناتیو آلمان که دست راستی، ضد زن ضد همجنسگرایان و مذهبی های ارتدکس…

نوشتید: همین امروز دولت اوکراین ۱۱ حزب را که در پارلمان هم نماینده دارند ممنوع کرد. این فاشیسم آشکار است.

رزا: طبیعی است آنانی که برای پوتین هورا می کشند را در زمانی که روی سر ملت شان بمب میریزند، عزل کنند؟!
چرا از حکم ۱۵ سال حبس علیه کسانی که به جنگ اوکراین، “عملیات نظامی” نمی گویند در روسیه ی پوتین اینگونه برافروخته نمی شوید؟ دستگیری مردمی که هر روز علیه جنگ شعار می دهند بطور سیستماتیک در روسیه فاشیسم نیست؟

اوکراین مرکز فاشیست های جهان نیست! آنطور که نوشتید.
بمب های ارتش پوتین هم نقطه زن روی کله ی فاشیستها نمی افتند. کودکان و زندگی مردم عادی را تباه می کنند.

مطمئنن این کامنت هم مانند بقیه سانسور خواهد شد. ولی لااقل سانسور کننده خود خواهد خواند! کوتاهیِ کامنت های دو خطی موافقان نشان از حجم بالای حذف نظرات در این وبسایت دارند…

خواننده
خواننده
2 سال قبل

مقاله آموزنده ای است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x