اطمینان به محکومیت نوری نداشتم. زمستان سال ۲۰۱۹ به شما گفتم و شرطی با خود درمیان نهادم: اگر نوری محکوم شد و حرف شما درست درآمد، اولین کسی خواهم بود که با دستهگلی به نزدتان خواهم آمد و با صدای بلند فریاد که: آقای یارمالشون ببخشید. حالا وقت ادای تکلیف و پرداخت بدهی ام رسیده: مستر یوران ببخشید
نخست گفته باشم سخن آخرم را. آقای یارمالشون ببخشید!
ببخشید شکلات نیست که به مذاق آدمی خوش بنشیند. اما باید گفت تا سینه سبک کرد. بهزبان نیاوردن و نگفتن «ببخشید» بههنگامی که مرتکب خطا شدی حمل باری است خارج از توان. باید بیرون بریزی ببخشید را. که نفس پوزشخواهی از خود ارتکاب پراهمیتتر است.
پس از دستگیریی نوری به استکهلم آمدم. برف میبارید و سرما استخوانسوز بود. از جایی که محل ملاقات و قرارمان بود، همراه شما شدم. از همهچیز گفتیم. تا محل ادارهی پلیس که باید مورد بازپرسیی پلیس قرار میگرفتم، همقدم شدیم. نگرانیام را به شما منتقل کردم. گفتید نگرانیتان میفهمم. اما نوری با نوع اتهامی که دارد، بیتردید نهتنها محکوم، که به حبسی سنگین محکوم خواهد شد. پرسیدم از چه رو این میزان اطمینان در سخنتان وجود دارد؟ گفتید تجربهی پروندههای نقض حقوق بشر که سبکتر از این بوده اما با حکم سنگین مواجهه شدند. پرسیدم میتوانید نمونه ارائه دهید؟ در پاسخ نام چند کشور افریقایی از جمله رواندا به زبان آوردید. تندزبانی و تلخگویی کردم و گفتم اما آن کشورها قد ایران اسلامی دلار در جیبهایشان نیست و اندازهی ما هم ولوو و اسکانیا نمیخرند! آخر میدانید آقای یارمالشون عزیز! من و ما محصول پرپرشدهگیی انقلاب بیمسمای اسلامی هستیم. پر از تردید و شک و حس ناامنی و سرکوب!
آقای یوران من هنوز در امنگاه تبعید با شنیدن صدای آژیر آمبولانس تنلرزههای سالهای خوف بر روانام آوار میشود. اینرا نمیگویم تا ببخشید گفتنام را لاغر کنم!
من و نسل من بزرگشدهی تاریکخانهای هستیم که هیچ تصویری از گل در آن ظاهر نشد. هرچه بود داس بود و تبر و دار!
وقتی از خرید اسکانیا و ولو گفتم با طرح زهرخندی بر گوشهی لب پاسخی شهروندانه دادید: کسانی که اینگونه میاندیشند استقلال قضاییی سوئد نادیده گرفتهاند!
گفتم تجربههای ما از حکومت باجگیر اسلامی اما چیز دیگر است. از معاملهی پشت پرده و تاخت زدن قاتل با گروگانها گفتم. در پاسخ گفتید نوری توسط دستگاه قضاییی سوئد محکوم و تحویل دولت خواهد شد. از من پرسیدید برای تو چهچیز اهمیت دارد؟ پاسخام این بود محکومیت نوری. بهروشنی پاسخ دادید نوری محکوم خواهد شد!
آقای یوران عزیز! در روند طولانیمدت محاکمهی نوری در دادگاه بسیارانی پچپچ میکردند این دادستانها و وکلای پرونده (بهشمول شما) چرا مثل ماست یه گوشه نشستند و چیزی نمیگن؟ چرا اجازه میدهند این مردک قاتل هرچه میخواهد به زبان بیاورد؟ آقای یوران! تنها کمی به ما حق دهید. ما سرکوبشدهگان پر از خشم هستیم. دستمان بهجایی بند نبوده. از داد و بیداد تنها بیداد نصیب بردهایم. کسانی از شما درخواستهایی داشتند که موضوعیت دادگاه و محاکمه نبود. وقتی در دقایق پایانی اظهارات دادستان، حمید نوری و وکلایش کف رینگ درازبهدراز شدند، مصداق این ضربالمثل فارسی به ما فهماندید: «یکمن ماست چهقدر کره میدهد.»
آقای یوران عزیز! هنوز حس تردید و شک دست از سرم برنداشته! بر من دانسته نیست فردا در مناسبات قدرت و میان دولتها چه سرنوشتی برای نوری رقم خواهد خورد.
نوری تبرئه نشد. یعنی ما نباختیم. محکومیت نوری در دادگاهی معتبر پیروزیی یک صدا بود؛ صدایی از آن تمام دردمندآرزومندان دادخواه!
اطمینان به محکومیت نوری نداشتم. زمستان سال ۲۰۱۹ به شما گفتم و شرطی با خود درمیان نهادم: اگر نوری محکوم شد و حرف شما درست درآمد، اولین کسی خواهم بود که با دستهگلی به نزدتان خواهم آمد و با صدای بلند فریاد که: آقای یارمالشون ببخشید.
حالا وقت ادای تکلیف و پرداخت بدهیام رسیده: مستر یوران ببخشید.
مرسی مهدی جان از صداقت ، واقعا جای تشکر داره کار دادگاه سوئد و یوران یالمرشون و شما که اومدید و شهادت دادید. همه ! این یک حرکت تاریخی بود و امیدواریم روزی را ببینیم جانیان حاکم بر جامعه ایران امروز همه در جایگاه نوری ها بنشینند. به امید آن روز ! زندانی دهه شصت : پروانه حاجیلو
آقای درویش، من یک نفر از دوستان آقای اصلانی را می شناسم که او هم مدعی است وقتی او را برای پرسشهای آخرین جلادان می بردند، پس از اینکه او با شهامت جواب داد و او را به اعدام محکوم کردند، در راهرو و صفها اشتباهاتی رخ داد و او را به راهروی جان به در بردگان فرستادند. من یکی اگر آنجا بودم، جوابی می دادم که زنده بمانم و آزاد بشوم ولی وقتی می آمدم بیرون، صادقانه به همه می گفتم (حداقل برای ادا کردن وظیفه ام نسبت به جان باختگان). آقای اصلانی به شعور خوانندگان توهین می کند. و دوم اینکه، دستگیری و دادگاه حمید نوری برای برخی ها انگار نونخوری و وسیلهی کسب شهرت شده و دائم خود را به اشکال مختلف مطرح می کنند. یکی بنام ایرج مصداقی انگار به گنج رسیده، این دستگیری را وسیله ای برای توهین به خیلی ها و مطرح شدن بی پایان خودش تندیل کرده. شاید این عکس را وقتی آقای اصلانی با آقای یوران گرفتنه، کی می داند برای چه هدفی گرفته که باز اینجا دارد برای خودش اعتبار می خرد، عذرخواهی از یوران؟؟/ باز هم توهین به شعور خوانندگان!
نوشته ای زنده پُر از احساس انسانی . درود بر آقای مهدی اصلانی
چرا اکثر ما ایرانیها اینقدر خود کم بین هستیم. مثل کودکی ۵ ساله ذوق زده کنار وکیلی که بخاطر کارش پول دریافت کرده وایسی و عذرخواهی کنی که چی؟ که چرا به سیستم قضایی غرب شک داشتی؟ لابد به نا حق؟!!! معمولا کسانی که ژست رادیکال میگرند زودتر به طرف مقابل غش میکنند. با یک لبخند از طرف مقابل دلشان ضعف میکند و حتی حرف و ادعاهای سابقشان را کامل از یاد میبرند.
یاد آن خانم چپولی افتادم که رفت از زندگی زن شاه سابق گزارش تهیه کنه بعد از دو تا مهمانی مجلل و زیارت پسر شاه تبدیل شد یه یک پهلوی طلب دوآتشه!
از کامنت های برخی کامنت گذاران بنظر میرسد “چپِ محورِ مقاومتی ایران” در تلاش برای ایجاد جبهه جدیدی برعلیه امپریالیسم سوئد است. بیچاره دادستان سوئدی که ناخواسته خودش را با این امت همیشه در صحنه درگیر کرده است. ظاهرا شما از اینکه دادستان “بخاطر کارش پول دریافت کرده” هم ناراحت هستید. حتما بخاطر حیف و میل شدن پول مالیات دهندگان سوئدی در عذاب وجدان هستید. چپِ محورِ مقاومتی ایران جهان وطن هم هست.
خوشبختانه ما در اخبار روز در این بیش از دو دهه فعالیت اینترنتی با انواع نوشته ها ازجانب اقسام نیروهای چپ قدیم و جدید و حتی غیر چپ بدون هیچ محدودیت و «نام گزاری» آشنا شدیم. آنها خودشان در باره ی خودشان و دیگران هر چه خواستند نوشتند. اخبار روز منتشر کرد
مثلا انواع طیف توده ای و فدائی و دیگر نیروهای چپ و غیر چپ
ولی دلیلی وجود ندارد که همه بر این کار بزرگ اخبار روز در تمام این سالها اشراف داشته باشند.
کامنت گزاران میایند و میروند و بعضی شاید فقط به این یا آن مقاله ویا این نویسنده و آن نویسنده علاقه یا انتقاد داشته باشند.
زیاد سخت نگیریم .
تسامح و تساهل را فراموش نکنیم با احترام متقابل
موفق باشیم
فریدون بی بیان
کمی تامل کنید بچه ها! این همان سوئدی نیست که میخواهد کردها را تحویل ترکیه دهد؟
چرا اینجا منادی حقوق بشر است و در آنجا ناقض آن؟
(لطفن غربگرایان ما را از لفاظی های همیشگی که در جهان غرب تفکیک قوا واقعی است و … مرخص کنند.)
آقای اصلانی به این هم فکر کرده اند که چنین پرسشی از سوی خوانندگان عذرنامه ایشان مطرح شود.
پیشاپیش هم با آقای وکیل عکس یادگاری گرفته اند برای همین روزها که بر بالای عذر نامه ضمیمه کنند.
می گویند که با وکیل سودی از معامله های پشت پرده گفتم.وکیل در پاسخ گفته است که نوری توسط دستگاه قضائی سوئد محکوم می شود و دستگاه قضائی او را به دولت تحویل خواهند داد.
یعنی بعدش دیگر به ما مربوط نیست.جنس بد بیخ ریش صاحبش.
استقلال قوا همانگونه که اشاره کردید ، در عالم واقعیت چیزی به غیر از یک شوخی بی مزه نیست.
جناب اصلانی از وکیل سوئدی عذر خواهی میکنید و عذرخواهی را هم در قالب یک یادداشت رسانه ای میکنید.
شما که حتما خودتان را لوطی و با مرام می دانید ، انصاف حکم می کند که از جهانبخش هم که دیگر دستش از این دنیا کوتاه شده است عذرخواهی کنید.
در کتاب خاطرات خودتان نوشته اید که در تابستان ۶۷ صف در راهرو بهم خورد و جای شما و جهانبخش عوض شد.
می گوئید که سهم مرگ به این دلیل نصیب جهانبخش شد.
اگر صف بهم نمی خورد شما با هیئت مرگ برخوردی مشابه با جهانبخش داشتید؟
آخر این چه بی مهری است که در حق جهانبخش کرده اید؟
حرمت جانباختگان را اینگونه پاس می دارید؟
چرا از سرمایه جهانبخش برای خودتان خرج کرده اید؟
رسم لوطی گری این است؟
یک عذرخواهی تاریخی به جهانبخش بدهکارید.
قصدی در ضایع کردن سرور دوستان نیست، ولی اروپا ید طولایی در آزاد ساختن قاتلین رژیم ایران دارد. اینکه سوئد چقدر از این قاعده مستثنا است امروز در دید نمیگنجد. اما میتوان در انتظار یک موج وسیع گروگان گیری صغیر و کبیر از طرف اصطبل فقیه بود.