پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نگاهی تاریخی به کلمبیا، جنبش “پیمان تاریخی” و رئیس جمهور شدن گوستاو پترو – بهمن – س.

روز دوشنبه ۸ اوت، گوستاو پترو به عنوان اولین رئیس جمهور چپگرای کلمبیا شروع بکار کرد. برای کشوری که مدت های مدیدی تحت سلطه رهبران راستگرا که مورد حمایت مستقیم آمریکا بوده، یک واقعه غریب و غیر مترقبه ای است. 

پیروزی گوستاو پترو در واقع پیروزی جنبش “پیمان تاریخی” PACTO HISTORICO می باشد که ائتلافی است از نیروهای چپ و مترقی. گوستاو پترو فرزند کارگر حومه نشینی است  که همانند اغلب جوانان همسن و سال خود برای بدور ماندن از خشونت های نیروهای دولتی و شبه نظامیان از یکطرف و فرار از زندگی مملو از فقر و تهیدستی از طرف دیگر، روانه پایتخت شد. در ۱۹ سالگی به گروه چریکی جنبش ۱۹ آوریل پیوست که بعدها این گروه به “گروه اتحاد دمکراتیک ام-۱۹” تغییر نام و برنامه داد. در انتخابات برای مجلس شرکت کرد و در سال ۱۹۹۱ بعنوان کاندیدای  گروه “آلترناتیو قطب دمکراتیک” برای مقام سناتوری در انتخابات شرکت کرد و پیروز شد. بعد ها بخاطر اختلافات ایدئولوژیکی از این گروه خارج شده و “جنبش انسانی کلمبیا” را بنیان گذاشت و بعنوان کاندیدای این جنبش در انتخابات شهرداری بوگوتا، پایتخت کلمبیا در سال ۲۰۱۱ شرکت کرده و پیروز شد و به مقام شهردار بوگوتا رسید. در این مقام جایزه بین المللی “محیط زیست و رهبریت شهری” را درسال ۲۰۱۳ دریافت کرد. در سال ۲۰۱۸ در انتخابات رئیس جمهوری شرکت کرد و با دریافت ۲۵% کل آرا نفر دوم دور اول انتخابات شد ولی در دور دوم به رقیب راستگر و محافظه کار باخت. بدنبال فعالیت های شبانه روزی و مستمر جنبش “پیمان تاریخی”، گوستاو پترو توانست بصورت باور نکردنی ای ۴ میلیون رای بیشتر از رقیب راستگرای مورد حمایت آمریکا و غرب بدست آورد و در همین زمان معاونش خانم فرانسیا مارکز که از فعالین اقلیت سیاه پوستان کلمبیا است وهیچ مقام سیاسی ای – دولتی ای در گذشته نداشته است، توانست یک میلیون رای همراهان و همیارانش را نصیب جنبش بکند (عملا او توانست در این حوزه بیش از هر کاندیدایی دیگری رای بیاورد). در انتخابات اخیر که به پیروزی گوستاو پترو خاتمه یافت، جنبش “پیمان تاریخی” توانست بیش از رقیب راستگرایش، آرای مرددین را از آن خود کند.

گرچه سیاست های اعلام شده گوستاو پترو از میانه رو ها هم میانه رو تر است و شخص او و هم پیمانانش اظهار داشته اند که در مورد تقسیم عادلانه ثروت در جامعه بسیار محتاطانه  عمل خواهند کرد و نه تنها از الگوی کوبا و یا ونزوئلا پیروی نخواهند کرد، بلکه الگوی مختص خودشان را به اجرا در خواهند آورد. در این رابطه این مسئله را هم باید در نظر داشت که گوستاو پترو، رئیس جمهور منتخب در دورانی که شهردار بود، اظهار داشته بود  که “ثروتمندان نباید نگران مصادره ثروت شان باشند”. با این وجود پیروزی پترو نگرانی و مخالفت های ثرتمندان کلمبیا و همپیمانان غربی آنها بخصوص انگلیس و آمریکا را بهمراه داشته است. چرا که پیروزی این جنبش می تواند زمینه همکاری تمامی نیروهای مترقی و پیشرو از جمله: کمونیست ها، سوسیالیست ها، سوسیال دمکرات ها و حتی لیبرال ها را مهیا کند. راه را برای همکاری و همیاری آنها برای بوجود آوردن یک کلمبیا جدید که نه خبری از فرهنگ وسنن، و تفکرات ناشی از دوران استثمار باشد و نه از سرکوب و کشتار مردم و نیروهای انقلابی، مترقی، و پیشرو توسط نیروهای تحت فرمان حکومت های سرمایه داری، باز کند.

با جودی که جنبش “پیمان تاریخی” یک جنبش میانه رو هست، ولی قادر خواهد بود که به حکومت دویست ساله طبقات ممتاز و مرفع جامعه، پایان دهد که این امر هم برای مردم کلمبیا و هم برای مردم منطقه، امری است مثبت و سازنده. چرا که تحت حکومت جنبش “پیمان تاریخی” میتوان قرارداد صلحی که در سال ۲۰۱۶ بین دولت وقت کلمبیا و سازمان فارک به امضا رسید را به مرحله نهائی رسانده و جامعه کلمبیا را برای همیشه غیرنظامی کرده و مانع کشت و کشتار روزانه شده و دولت هایی را به قدرت برساند که نه خبری از تبلیغات مداوم دولت علیه نیروهای مردمی باشد و نه خبری از سرکوب مستمر و روزانه مردم توسط نیروهای ارتش، پلیس، و شبه نظامیان (جوخه های مرگ). نیروهای سرکوبگری که توسط دول امپریالیستی غرب تجهیز و حمایت می شوند.

غرب منافع تاریخی ای در کلمبیا دارد چه از لحاظ داد و ستد و تجارت و یا بخاطر موقعیت جغرافیای کلمبیا. در دوران استقلال کلمبیا، ثروتمندان و افراد طبقه مرفه جامعه بواسطه کمک های مالی غرب بخصوص آمریکا و انگلیس، تن به یک روابطه تجاری و سیاسی یکطرفه و نابرابر تن دادند. بدنبال بستن چنین قراردادهای یکطرفه ای، فقر و آشوب در جامعه کلمبیا چنان بیداد کرد که سیمون بولیوار، رهبر استقلال طلبان کلمبیا رسما گفت که ” آشوب از وحشت، مصیت، و جنایت کشور را در خود فرو برده” و در ادامه گفت که “کلمبیا قربانی است که این کرکس ها اندامش را دارند تکه تکه میکنند”. دویست سال بعداز استقلال کلمبیا، قراردادهای یکطرفه هنوز پا برجاست و عملا بیشتر درآمد ناخالص ملی برای پرداخت بدهی های کلمبیا به سرمایه داران غربی (ناشی از کمک های مالی!! و امضا قراردادهای یکجانبه در زمان استقلال) و همپیمانان محلی اشان، مصرف می شود.

گرچه بنا بر داده های ثبت شده موجود، واضح و آشکار است که کلمبیا توسط دولت آمریکا و سرمایه دارانش از نظر اقتصادی غارت می شود و از نظر سیاسی عملا یک کشور دست نشانده آمریکا هست ولی کشورهای دیگر غربی بخصوص بریتانبا در غارت ثروت و منابع کلمبیا دست دارند. بعنوان نمونه بریتانیا بیش از یکصد شرکت بین المللی در کلمبیا دارد که از معروفترین آنها، شرکت بریتیش پترولیوم هست که یک قرارداد چندین میلیون پوندی با وزارت دفاع دولت پیشین کلمبیا بست تا ارتش بتواند از منافع سرمایه داران حمایت کامل بکند. با وجود ثبت دهها سال نقض آشکار حقوق بشر و سرکوب روزمره مردم توسط حکومت های راستگرا در کلمبیا و محکومیت آنها توسط اتحادیه اروپا (که بریتانیا در آن زمان ها عضو اتحادیه اروپا بود)، اما دولت بریتانیا ده ها میلیون پوند خرج تجهیز و آموزش پلیس و جوخه های مرگ کرده است تا آن ها با هماهنگی یکدیگر موفق به سرکوب بیرحمانه تظاهرکننده گان جوان و فقرا بشوند. البته دولت بریتانیا تنها کشور عضو اتحادیه اروپا نبوده است که در سرکوب مردم در جهت غارت هر چه بیشتر منابع و ثروت کلمبیا شرکت مستقیم دارد. بلکه دیگر کشورهای اروپائی از جمله اسپانیا که عملا تمامی محکومیت های اتحادیه اروپا برای نقص آشکار حقوق و سرکوب مستمر مردم را ندیده گرفته و پیگیرانه نیروهای سرکوبگر کلمبیا را مجهز به تجهیزات نظامی بخصوص هواپیما و بالگردها میکند.

در سال ۲۰۱۷، در راستای کنترل درگیری های چندین ده ساله، کشور کلمبیا به اولین شریک ناتو در آمریکای لاتین تبدیل شد. توجیه این اقدام در ابتدا مسئله همکاری امنیتی دو طرف بود ولی خیلی زود، مشخص شد که مشکل آن ها امری نیست جز مسئله نفوذ احتمالی چین و روسیه در کلمبیا و آمریکای لاتین. در این زمینه حتی برخی از سناتورهای آمریکا (چه دمکرات و چه جمهوریخواه) خواهان همکاری نظامی گسترده تری با کلمبیا شدند و در پی آن قانون اتحاد استراتژیک بین آمریکا و کلمبیا امضا شد که هدف آن چیزی نبود جز دریافت مزایای اضافی در زمینه های تجارت (بخصوص در حوزه نظامی) و همکاری های امنیتی.

آنچه که مسلم هست طبقه سرمایه دار و مرفه کلمبیا و متحدان غربی آنها در پی پیروزی جنبش “پیمان تاریخی”، شدیدا نگران پیمان های نظامی موجود بین آنها و دولت کلمبیا برای ادامه غارت ثروت و منابع کلمبیا هستند. چرا که یکی از خواست های مهم جنبش “پیمان تاریخی” طرفداری از صلح و امنیت و مخالفت شدید با نظامی گری و سرکوب نه تنها در کلمبیا بلکه در تمامی منطقه هست.

https://akhbar-rooz.com/?p=165077 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x