یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

آیا خانم فرح دیبا هم یک سیاستمدار است…؟ – هرمز عابدی

اگر کسی در سنین بسیار بالای کهولت و در مسیر زوال عقل هم قرار گرفته باشد،  چنین تصمیم بی پایه و  اساسی را از امروز به فردا برای اِعمال یکطرفه قدرت  و تعیین سرنوشت سیاسی برای حدود هشتاد و پنج میلیون ایرانی اعلام نمی کند. توهم تسلط دوباره بر سرنوشت سیاسی ایرانیان چنان در تار و پود این خانم سالخورده و بی اطلاع از شرایط  ایران و منطقه و جهان نفوذ کرده است که متاسفانه موجب خنده و استهزای ایشان میشود.

چهل و چهار سال بی خبری و گوش سپردن به اپوزسیون غیر متحد و چندین و چند تکه ایرانیان خارج از کشور و سیاسیونی که مرتب وعده بازگشت به گذشته و یا دیدار در تهران را می دهند و همینطور وجود مبارزات بحق مردم در داخل ایران برای ایجاد دموکراسی و حکومت قانون،  ایشان را خواب نما کرده است. رویایی که در آن این شهبانوی هیچکاره و خلع شده ایران بدون آگاهی از هر نوع حکومت مردم سالار، بر تخت شاهنشاهی ایران لمیده است و نوه اش خانم نور  که فارسی هم خوب نمی داند را بعنوان ولیعهد خویش منصوب نموده و پسرش  که برای جانشینی پدر قسم یاد کرده و هنوز هم  بر آن پایبند است را بدون ادعای سلطنت با میلیونها دلار مردم ایران در امریکا و انگلیس رها کرده و دلیرانه و با فداکاری هر چه بیشتر، بعد از چهل و چهار سال و در هشتاد و سه سالگی برای نجات ایران و ایرانی خود و نوه اش را در پناه توپ و تانک های دشمن به تخت سلطنت رسانده  است. زهی خیال باطل…! شما زمانی که همسرت بر مصدر قدرت و دیکتاتور تمام عیار ایران و نهایتا با تشکیلات سیاسی تک حزبی بود و هر حرکت آزادیخواهان را با گلوله پاسخ می داد، فقط نقش یک مادر و همسر مطیع و یک ناظر نحیف را داشته اید و بس. شما حتا در آن مصاحبه معروف که شاه نقش شما را بعنوان یک زن برای جانشینی خود به هیچ می انگارد و کم عقل تر از مردان می نامد، فقط لبخند می زنید. حالا ما ایرانیان چقدر مصیبت زده شده ایم و چقدر کمبود  زنان و مردان آگاه و سیاسی و دلیر را داریم که شما و نوه ات نور دوباره خیال خام سلطنت مطلقه در ایران را کرده اید…واقعا شما چه فکر  می کنید؟ آیا فکر هم می کنید؟ همین اعلام تصمیم هخایی شما نشان می دهد که چقدر از سیاست واقعی فاصله دارید. من فکر می کنم اگر به نوه خودتان یک مشت قاقا لی لی می دادید بیشتر خوشحال می شد و منطقی تر هم بود تا اینکه بخواهید با قصه  دست نیافتنی “ملکه نور شدن” یک مادر بزرگ متوهم، او را بفریبید.

در مدت سی و هفت سال سلطنت مطلقه همسرتان بعنوان شهبانو چه کردید؟ حداقل در این چهل و چهار سال که اقا بالا سر هم نداشته اید، بعنوان یک انسان مطلع و سیاسی آیا کمی به گذشته پرداخته و علل سقوط و فروپاشی نظام شاهنشاهی که شما ملکه آن بودید را بررسی  کرده اید؟ البته اگر  انگیزه و احساس مسئولیت برای آینده ایران و هم وطنانتان و  همینطور سواد چنین کاری را می داشتید.

خانم سیاستمدار! شما بعد از فرو پاشی نظام و بعنوان کسی که امروز ادعای سلطنت ایران را دارد چه کار تئوری  و عملی را انجام داده اید که ما را قانع کند شما  انسان  فرهیخته و سیاسی و برحقی هستید…؟ کدام راه حل و برنامه مترقی و سیستم سیاسی را برای استقلال کشور در قالب یک حکومت مردم سالار و قانونمند و پیشرفته برای آینده کشور ارائه داده اید که بر آن پایه شاید ابتدا مردم ایران بتوانند شما را هم بخشی از اپوزیسیون به حساب بیاورند؟

شما بجز داشتن یک زندگی مجلل و خرید و تعویض لباس و برگذاری یا شرکت در فلان میهمانی مثلا مهم… که هزینه اش را هم از جیب مردم ایران تامین کرده اید و یا دیدار با ایرانیانی که اغلب مانند خود شما فکر می کنند و دانایی دارند،  دیگر چه کرده اید؟ اگر شما در این مدت طولانی که از انرژی کافی هم برخوردار بوده اید، مطالعه و فکر همراه با عمل سیاسی می کردید حداقل شاید می توانستید یک تجربه و درک مشخصی از دموکراسی و حکومت های مردمی در جهان داشته باشید، و نه اینک همان راه اشتباهی را بروید که ابتدا در کنار گوشتان و سپس همه مستبدان ده ها بار در کشور های مختلف دنیا رفته اند و به زباله دان تاریخ هم پیوسته اند.  تازه این راه به بیراهه که امروز در عالم سیاست هر کودکی می شناسد را هم بخواهید به  ایرانیان  بقبولانید. 

مردم امروز ایران بسیار آگاه تر و دانا تر از شما هستند که سال های سال در خارج از کشور عاطل و باطل وقت تلف کرده اید. از لاک نادانی و بی خبریتان بدر آیید و ایران و ایرانی امروز را واقعی ببینید و برایشان ارزش قائل باشید و سر تعظیم در برابر عدالت خواهی و پافشاری برای حفظ استقلال کشور و ایجاد یک دولت قانون محور، فرود بیاورید. بیاد داشته باشید که عامل اصلی انقلاب سال پنجاه و هفت سرسپردگی رژیم شاهنشاهی به بیگانگان و استبداد مطلقه بوده است. شما نیز هیچگاه یک زن فرهیخته و دلیر و آزادی خواه نبوده اید و امروزه هم ثابت کردید که نیستید.

شما در زمان سابق که بر اریکه قدرت تکیه زده  بودید از انجام هر کار جدی عاجز بودید و امروز هم هزاران بار عاجز تر از گذشته اید. ایکاش حداقل اگر هر چه بودید، خود  واقعیتان بودید و نه آلت دست نادانان و منافع طلبان خودی و دولت هایی که در گذشته صحنه گردان شما و خاندانتان بوده اند و چهل و چهار سال هم است که برایشان فقط در نقش یک کارت سوخته بازی کرده اید. 

https://akhbar-rooz.com/?p=166605 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محسن کردی
محسن کردی
1 سال قبل

مقاله ای است بسیار کوبنده و شدیدا تحقیر کننده ی مخاطب آن شهبانو فرح پهلوی! و… البته دادگاهی یک طرفه. یک نویسنده باید منصف باشد و اگر فرح پهلوی حضور ندارد، خودش تا آنجا که آگاهی هایش اجازه میدهد وکیل تسخیری او باشد. این دادگاه یکطرفه شما مرا یاد محاکمه سپهبد خلبان خسرو جهانبانی در مقابل خلخالی می اندازد. وقتی خلخالی دید نکته ای از او ندارد و تیمسار جهانبانی خیلی ساده گفت من بر علیه مردم کاری نکردم و فقط معاون فرمانده نیروی هوایی بودم خلخالی گفت خب لابد یک کاری کردی که سپهبد شدی همین برای اثبات گناهت کافیست. کل مقاله شما را میتوان در یک جمله خلاصه کرد که حتما فرح پهلوی یک کاری کرده است که باید او را در این دادگاه یک طرفه به اعدام از صحنه سیاست محکوم کرد. آنهم با اتهاماتی مانند
««خانم سیاستمدار! شما بعد از فرو پاشی نظام و بعنوان کسی که امروز ادعای سلطنت ایران را دارد چه کار تئوری و عملی را انجام داده اید که ما را قانع کند شما انسان فرهیخته و سیاسی و برحقی هستید…؟ کدام راه حل و برنامه مترقی و سیستم سیاسی را برای استقلال کشور در قالب یک حکومت مردم سالار و قانونمند و پیشرفته برای آینده کشور ارائه داده اید که بر آن پایه شاید ابتدا مردم ایران بتوانند شما را هم بخشی از اپوزیسیون به حساب بیاورند؟

واقعیتش این است که شهبانو درس علوم سیاسی نخوانده اند و هیچ کار تئوریک و برنامه سیاسی مترقی برای یک حکومت مردم سالار را ندارند. میلیونها مردم رای دهنده در ایران فردا هم نه سواد سیاسی دارند و نه برنامه سیاسی مترقی. اما آیا این حق آنها را برای اظهار نظر سیاسی سلب می کند؟ آن زمان که شما و رفقا یک الف بچه بودید و زورکی سن تان به ۲۵ سال میرسید و زیر زبان تان کپسول سیانور داشتید و ترور میکردید و آدم می کشتید مگر علوم سیاسی خوانده بودید؟ اغلب تان غوره نشده مویزهای دانشکده های فنی و بدون کمترین سواد و آگاهی اجتماعی و سیاسی بودید که براحتی میشد با یکی دو جزوه و کتاب مثل لپتاپ چند اپ متریالیسم دیالکتیک و جنگ چریکی شهری، ضرورت جنگ مسلحانه و رد تئوری بقا و نوشته هایی از این دست کپسول سیانور زیر زبان تان گذاشت و کلت و نارنجک دست تان داد. و شما با این تئوری ها فرح پهلوی را رد می کنید؟ گفتم با این تئوری ها چون از نوشته تان مشخص است که بعد از انقلاب چیزی به آگاهی های سیاسی تان افزوده نشده و همچنان شعار میدهید. من از فرح پهلوی که مثل شما دانش تئوریک سیاسی ندارد انتظاری ندارم اما از شما انتظار بیشتری میرود که خودتان را از واپسماندگی ۴۰ سال قبل بیرون بکشید. ضمنا.. یادتان باشد که هرگز خودتان را نماینده مردم ایران به حساب نیاورید. متاسفانه چپ و مجاهد از اول انقلاب از جانب مردم خودشان را تایید و بقیه را رد کرده اند. اگر به شعار است که من راحت میتوانم بگویم که اگر از بقال سرکوچه و بچه محل های سابق تان بپرسید که مثلا برای نمایندگی مجلس بین فرح پهلوی و امیرپرویز پویان یا فرخ نگهدار به کدام رای میدهید؟ مطمئنا پاسخ فرح پهلوی خواهد بود چرا که نه فرخ نگهدار را می شناسند و نه امیرپرویز پویان را. من این حرف را همینجوری نمیزنم واقعا در ایران از بچه محل های سابق در مجیدیه تهران و یک سری بچه های اصفهان و نیز شاهرود و روستاهای آن آمار گرفتم و از دیگر دوستان هم که از سایرنقاط آگاه هستند آمار گرفتم. باور کنید چند بار از دانشجویان در مورد امیرپرویز پویان پرسیدم که نمیدانستند کیست گفتم حالا یک حدسی بزن.. اغلب میگفتند باید شاعر یا بازیگر باشد. فرخ نگهدار را فقط نسل قدیم بخاطر دارند اما نه از چریک های فدایی چیزی میدانند و نه حتا امیرپرویز پویان را می شناسند. نوشته اید:

در مدت سی و هفت سال سلطنت مطلقه همسرتان بعنوان شهبانو چه کردید؟ حداقل در این چهل و چهار سال که اقا بالا سر هم نداشته اید، بعنوان یک انسان مطلع و سیاسی آیا کمی به گذشته پرداخته و علل سقوط و فروپاشی نظام شاهنشاهی که شما ملکه آن بودید را بررسی کرده اید؟ البته اگر انگیزه و احساس مسئولیت برای آینده ایران و هم وطنانتان و همینطور سواد چنین کاری را می داشتید.

شما که ادعای سواد سیاسی دارید نباید بنویسید سی و هفت سال سلطنت مطلقه. چرایش را برای تان نمی گویم تا پس از چهل سال کمی تحقیق کنید بعد مثل یک تاریخدان بنویسید که سخن تان را جدی بگیرند. لحن حمله و توهین و تحقیر برای شما حق نمی آورد و دادگاه تاریخ طرف شما را نمی گیرد. مسلما شهبانو بیش از شما به علل سقوط رژیم پیشین فکر کرده اند چرا که ضربه اش برای ایشان و از صدر به پایین کشیده شدن شان بسیار سنگین بوده. بخصوص مرگ دو فرزندش حتما باعث شده که بیش از شما بیاندیشد. با این وجود نظراتش همان است که شنیدید. اما در دادگاه یکطرفه آقای خلخالی فقط «دلایل» دادستان است که مورد تایید است و متهم حق ندارد حتا بعنوان کم سواد نظر بدهد و هیات منصفه (مردم) رای بدهند. دادستان خودش یک پا هیات منصفه دادگاه تاریخ است! حرفهای شما مرا یاد جلال آل احمد میاندازد که حتا چشم دیدن پیشرفتهای زمان شاه را نداشت و از آن با عنوان «ترقیات مشعشعانه» یاد میکرد. شما و رفقا همچنان پیرو همان مکتب هستید. اکثرتان از کودکی نماز میخواندید و جزم اندیش. چریک که شدید بازهم جزم اندیش. پیرانه سر همچنان جزم اندیش و به دور از واقعیات سیاست ایران و غرق در «لالا لند» خود و بیرون هم نمیآیید. دنیای بیرون لالالند دنیای واقعیات است.

شما بجز داشتن یک زندگی مجلل و خرید و تعویض لباس و برگذاری یا شرکت در فلان میهمانی مثلا مهم…

آیا هنوز هم داشتن یک زندگی مجلل برای شما خیلی دست نیافتنی است؟ از جوانان ایران که از کاخ سعدآباد و نیاوران دیدار کرده اند بپرسید تا گوشی دست تان بیاید. همه شان عقیده دارند این شاه مملکت بود و این جلال و جبروتش بود؟ خونه ما که از این مجلل ترهست. فقط آینه کاری نداره برای این که ما خوشمان نمیاد! ویلای سویس شاه از نگاه من و شما که دست مان به دهن مان نمیرسید چیز فوق العاده ای بود. اما همان زمان رئیس شرکت اتوبوسرانی دوقوز آباد فرانسه هم یک ویلا کنار ویلای شاه در سوییس داشت. و چقدر این ویلای سوییس برای چشم ندیدبدید مخالفان شاه گنده بود! آقا شما ندیدید دلیل نمیشه که نظر ندیده شما معیار زندگی مجلل باشد! میدانم که از زندگی شهبانو خبر ندارید و همچنان نظرات سال ۱۳۵۷ را دنبال می کنید. اما عکس و ویدیو هست. بجرات می گویم که خانه و زندگی شهبانو به پای زندگی مجلل بسیاری ایران مقیم امریکا نمیرسد. آقای هرمز عابدی.. برای من و شما که قبل از انقلاب هرسال عید پدر زحمت کش مان زورش میرسید فقط یک دست لباس بخرد تعویض و خرید هرماه لباس رویایی دست نیافتنی بود. امروز برادر دختر دانشجوی من با حقوق دانشجویی اش کلی لباس نو را که دو بار پوشیده دور میریزد و حتا فرزندان یا همسران بسیاری رفقای مدعی حقوق زحمت کشان هم دست کمی از دختر من ندارند. برازنده نیست که از خرید لباس شهبانو ایراد بگیرید. من آگاه نیستم که آیا شهبانو کار و زندگی شان فقط در مهمانی ها و خرید لباس میگذرد لابد شما تحقیق کرده اید و میدانید. یا فقط خوسته اید تکه بندازید و متلکی بپرانید؟
خب. .زیاد نوشتم. راستش مطلب شما چیز دندانگیری ندارد. یک بار سپهبد رزم آرا در مجلس گفت نقل به مضمون که ملت ایران از پس ساختن لولهنگ هم بر نمی آید. نگاهی به مقالات اخبار روز کردم. عناوین آنرا ببینید و بگویید آیا از مضمون این نوشته ها لولهنگی برای رفاه و آسایش مردم ایران در میاید یا این دوستان در یک لالالند گرفتارند

هنرِ سیاسی سوسیالیستی علیه فاشیسم در نبرد اوکراین! (۵) – محمد قراگوزلوناسیونالیسم نو (ده تز) – ذکریا صنعتیدیکتاتوری حزب بلشویک؛ برای سلطۀ ایدئولوژیکِ کارِ فکری بر کارِ مادی* – محسن حکیمیواقعیت، رمانتیسم، اروتیسم و سینما:گفتگو با لوکینو ویسکونتی، ترجمه: محمد زرینهدیالکتیک چیست؟ ملاحظاتی درباره‌ی نقد پوپر – بری گرویسمن، ترجمه‌: فرزاد فرهمند
گفتگو با نانسی فریزر در باره: مکتب فرانکفورت، چپ نو و نظریه طبقاتی، برگردان: بابک احمدی

و بسیاری دیگر که من آشنایی کمی با آنها دارم اما سالها قبل مطالعاتی داشتم و پی بردم که در صحنه عمل.. با این تئوری ها نمیتوان برای مردم ایران لولهنگ تولید کرد.
سخنم به درازا کشید. چند وقتی بود از این جدل ها – که بیشتر کرکری است تا بحث سیاسی – نکرده بودم گفتم وقت هم دارم چیزکی بنویسم. میشود این بحث های نامربوط به صحنه واقعی سیاست ایران را تا ابد ادامه داد. این طرز بحث نیست. شما با این واقعیت طرف هستید: قدرت سیاسی را کسی دارد که نیروی رای را داشته باشد حتا اگر رای دهنده بی سواد باشد. وقتی رای آورد قدرت میگیرد. شما و سایر رفقای چپ کجای این بازی قدرت قرار دارید؟ تا جایی که من میدانم.. هیچ کجا!

کیا
کیا
1 سال قبل

ایشان خود را مالک تاج وتخت و ایران می داند ، منتظر اختلافات جدی بعدی با پسرش رضا پهلوی باشیم.

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل

بی انصاف نباشیم!
فرح دیبا گرچه گز نکرده پاره کرده و پرت و پلا گفته ولی ظاهرا میخواسته بگوید در آینده مطلوب او زن و مرد مساویند.
از یاد نبریم خدماتی که او با تاسیس کانون به هنر و ادبیات معاصر ایران کرده و اتفاقا بخش مردمگرا و چپ ایران بیشترین بهره را از این تلاشها برده است.چه انتظار بیشتری میتوان از دختر جوانی که یکراست از دانشگاهش در فرانسه خودش را در هزارتوی دربار مرتجع پهلوی یافته، داشت؟ او البته هرگز سیاسی نبوده است.

هرمز سوادکوهی
هرمز سوادکوهی
1 سال قبل
پاسخ به  یحیی انوری

با کلمات بازی نکنیم.
کدوم بی انصافی؟
اتفاقا کسی چون خانم فرح دیبا با آن تبلیغاتی که برایش کردید و زندگی پر تناقضش سر گردان بین سنت و مدرنیته که در سال ۵۶ سید حسین نصر متفکر اسلامی را که معرف حضورتان هست رئیس دفتر خود کرد.
باید انتظار بیشترداشت !!
آیا از بعداز انقلاب ۵۷ تا امروز فرصت نکرده تا از نظرات بلند پایگان حکومت خودشان که بعدا در کتابها و مصاحبه ها ابراز کرده اند مطلع شود یا اهمیت نداشته ست ؟
بر عکس ، تمام کسانی که بعداز انقلاب صادقانه تجربیات خود را آزادانه به اظلاع مردم رسادند و از جنبه های مثبت و منفی حکومت پادشاهی حرف زدند مورد غضب و بایکوت درباریان و دور و بری ها قرار گرفتند تا «کاست» خود را حفظ کنند. بهمین دلیل خانواده ی شاه اصلا به مواردی که در باره استبداد و فساد ، زندان و شکنجه پرداخته اند اشاره نمی کنند. تو گوئی حتی جیمی کارتر هم در مورد رعایت حقوق بشر در ایران ، شیلی و نیکاراگوئه حرف نزد.
خانم فرح پهلوی حتی بروی خود نمیاورد که شاه در صحبت های خود در ۱۴ آبان ۵۷ که صدای انقلاب مردم را شنید از جمله گفت : «…..تضمین میکنم، که حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و بدور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود.» ( نقل قول از سخنان شاه)
اگر خانم فرح دیبا توجهی به سخنان شاه و تجربیات صاحب منصبان حکومت گذشته می کرد . می توانست امروز بهتر و منطقی تر از تکرار یک مشت کلیشه پیام دهد.
موضوع از چه قرار ست؟
نه تنها ایشان توجهی به شاه و همراهان و همفکران خود در حکومت گذشته ندارند.
بلکه آقای رضا پهلوی هم کاری به تمام اطلاعاتی که در این ۴۳ ساله توسط بازماندگان حکومت گذشته در اختیار مردم گذاشته اند ندارند. نمی توانند آنها را مطالعه کنند؟
مثل این که این خانواده در عالم دیگری زندگی می کنند که رسانه های و همه چیزآن دست نخورده مثل ۲۵ سال حکومت بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عمل می کند .

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل

جالب اینست که استناد به سخنان ۱۴ آبان شاه میکنید که از قرار معلوم نوشته همان سید حسین نصر(معرف حضور)بوده است. من برای فرح تبلیغ نکردم فقط حرفم اینست که در داوری های تاریخی باید جنبه های مثبت و منفی افراد در نظر گرفته شود،باقی بقایتان!

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  یحیی انوری

آقای انوری اخیرا سایت رادیو فردا مصاحبه ای داشت با بانی واقعی کانون، یعنی خانم لیلی امیر ارجمند.

در لینک زیر این مصاحبه را می توانید بخوانید.می بینیم که مبتکر و بانی اصلی کانون ،خانم امیر ارجمند بوده اند .

در بخشی از مصاحبه می گوید :

با علیاحضرت شهبانو هم تماس ندارم. ایشان بعد از انقلاب [تماس‌شان را] با من قطع کردند.

آیا فکر می‌کنید علت خاصی دارد؟

لابد خودشان یک دلیلی داشتنند. من نمی‌دانم. من… واقعا نمی‌دانم. خب دیگر، من کاری را که قرار بود بکنم کرده بودم دیگر. دیگر کاری با من نداشتند.

https://www.radiofarda.com/a/lili-amir-arjomand-interview-on-kanoon/31962704.html

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

عجب!!! راستش دوست نداشتم به این بحث ادامه دهم و قصدم فقط یک یادآوری تاریخی بود.
بله همینطور است که شما نوشته اید ولی در همه پروژه ها مبتکر و مجری با رئیس و کارفرما و اسپانسر متفاوت هستند ولی آیا بدون حمایت همه جانبه فرح از امیر ارجمند کاری ساخته بود؟

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  یحیی انوری

همانطور که می فرمائید مبتکر و مجری با حامی متفاوت است.
اما نام مبتکر و مجری که بدون او اصلا پروژه ای متولد نمی شود را نباید از قلم بیاندازیم.

پرسیده اید که آیا بدون حمایت فرح از امیر ارجمند کاری ساخته بود؟
پاسخ از نظر اینجانب مثبت است.
در حال حاضر برخی از ایده های او بدون حمایت دولتی در ایران به مرحله اجرا در می آید.

در زمان رژیم سابق هم بدون حمایت دولتی می شد کارهائی کرد.اما مسلم است که زمانی که بودجه از طرف دولت تامین می شد و ساواک هم موش دوانی نمی کرد، این فعالیت ها دامنه وسیع تری می یافت.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading