جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

آیا وضعیت انقلابی در ایران به انقلاب فرا می روید؟ – عیسی پهلوان

سوژه ای که ریشه در انقلاب مشروطه و دگرگونی های ساختاری حقوقی، اندیشگی، علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی صد واندی ساله ی گذشته ایران دارد. اگرچه  گسیخت و گسل نابهنگام چهل ساله ی حکومت ولایت فقیه و ارتجاع اسلام گراپانه به آن آسیب بسیار رساند اما نتوانست بنیاد هایی را که در سوژه ملی ایرانی ریشه دوانده بود از میان بردارد. امروز این ققنوس با فرخنده گی و با یاری فضای مجازی و دنیای دیجیتالی از خاکستر زندگی و زمانه با شعار «زن، زندگی، آزادی»، سر بر آورده است

می گریزد شب،
صبح می آید. ” نیما”

مردم رزمجوی ایران دیگر بار با همه ی توان و نیرو و جوش و خروش، در اعتراض به قتل مهسا امینی پا به میدان مبارزه با رژیم توتالیتر اسلامی نهاده اند، و بیش از سه هفته است که در بسیاری از شهرها در خیابان ها و دانشگاه ها و مدرسه ها نفرت و ییزاری شان را از جمهوری اسلامی و سیاست های ایران برباده ده و سرکوبگرانه اش اعلام می کنند و خواهان برچیدن بساط این حکومت ارتجاعی اند. تاکنون در حدود ۱۲۰ شهر ایران شاهد گردهمایی ها و اعتراضات گسترده خیابانی و اعتصابات بوده ایم. زنان و جوانان مبارز ایرانی در خط نخست جبهه های نبرد ایستاده اند و برغم خطر مرگ و شکنجه و زندان با دلیری ستایش انگیز برای تحقق شعار«زن، زندگی، آزادی» در برابر نیروهای انتظامی و بسیجی و سپاهی، مبارزه را تداوم می بخشند. این قیام سراسری ادامه ی جنبش آبان ۹۶ و قیام بزرگ دی ماه ۹۸ در ۱۶۰شهر ایران و تداوم انفجاری چند هزار اعتصاب و اعتراض صنفی کارگران و آموزگاران و دهقانان و بازنشستگان و کامیونداران در دوسال و اندی گذشته و واکنش به برخوردهای بلاهت بار و جنایت کارانه  رژیم در کنترل بیماری کرونا و سرکوب های چند دهه ای زنان ایرانی و لگدمالی ابتدایی ترین حقوق آنان است.

مراسم خاکسپاری مهسای جوان در شهر سقز که با حضور بسیاری از هم میهنان دلیر کرد برگذار گشت و در آن علیه جمهوری اسلامی شعار داده شد سرآغاز قیام سراسری و بزرگی شد که حکومت اسلامی را با بزرگترین و مهمترین چالش دوران حیاتش روبرو ساخته است. جمهوری اسلامی به سبب واپسگرایی هزاره ای، ناکارآمدی، سرکوبگری ، رانت خواری، جنایت پیشگی واسلامگرایی و امت پروری ضد ملی، میهن ما ایران را با ابر بحران های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حقوقی و زیست محیطی و بین المللی دست بگریبان کرده است. ملت ایران در اکثریت مطلق اش با جمهوری اسلامی مخالف است و این نظام را نمی خواهد و خواهان تغییر آن است و حکومت اسلامی هم نمی تواند کشور را اداره کند و حتی گامی کوچک در راستای حل بحران ها تا چه رسد به رفع آن ها بردارد. اداره و مدیریت یک کشور به معنای توان سرکوب و اعمال خشونت جنایت بار علیه مردم و نیروهای مخالف نیست، بلکه سر و سامان بخشی و مدیریت عرصه های گوناگون خرد و کلان جامعه و زندگی مردم به شکل مناسب و در خور امکانات ملی است. نارضایی و سرخوردگی و خشم و نفرت انباشته شده ی دهه های گذشته نزد بسیاری از ایرانیان، در هدف گیری سرنگونی طلبانه دانشجویان و دختران و پسران و زنان و مردان ایرانی از قشرها و طبقه های گوناگون که در شعارهایی چون “زن، زندگی، آزادی”، مرگ بر خامنه ای، خامنه ای قاتله – حکومنش باطله، مرگ بر دیکتاتور، وای به روزی که مسلح شویم، نه روسری، نه توسری – آزادی و برابری، این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه، بازتاب و بسامدی نیرومند یافته است. افزون بر این، روسری سوزانی بسیار گسترده دختران و زنان دلیر ایرانی  که نماد عینی مخالفت فرهنگی، حقوقی و سیاسی با حکومت توتالیتر دینی واپسگرایی است که در شکل و مضمون خود سده ها از جهان مدرن کنونی، از مدرنیته و مدرنیزاسیون و مدرنیسم و درک مبانی حقوق بشر عقب است، و همچنین آغاز اعتصاب های کارگری نشانگر وجود وضعیت انقلابی در ایران است. نگاهی بسیار کوتاه و گذرا به آنچه که در سه هفته ی پیشین گذشت، بر وجود وضعیت انقلابی در ایران مهر تایید می نهد.   

قتل مهسا امینی از سوی اوباشان گشت ارشاد سبب ساز اعتراض های گسترده ای در شهرهای کردستان و بسیاری از دیگر شهرهای ایران شد و مخالفت با حجاب اجباری و خواست لغو آن از سوی زنان و مردان ایرانی اعتراض گر در صدر شعارها و خواسته ها قرار گرفت و به جنبش دادخواهانه ی مردم جلوه ای فمینیستی بخشید. پیوستن دانشجویان در بیش از ۱۰۰ دانشگاه و دانش آموزان دختر و پسر در بسیاری از مدرسه ها و تظاهرات قشرهای گوناگون اجتماعی در سراسر ایران  بصورت بسیار گسترده، قیامی بزرگ علیه حجاب اجباری و حکومت اسلامی را رقم زد. برداشتن روسری و به آتش سپردن آن و کوتاه کردن مو از سوی زنان به نشانه اعتراض در خیابان های بسیاری از شهرها در بزرگترین جنبش زنان تاریخ ایران نماد نبرد ایرانیان با اسلام سیاسی و هژمونی فرهنگی این نظام توتالیتر شد. تلاش و مبارزه برای آزادی زنان و برابری با مردان و تامین حقوق اساسی آنان که در صد و اندی سال گذشته درروند مدرن گرایی و مدرنیزاسیون ایران همواره مطرح بود در کنار دیگر شعارها، خواست عمومی در سپهر سیاسی کشور شده است. این روزها اقدام ویدا موحد که در تظاهرات سال ۹۶ در خیابان انقلاب در اعتراض به حجاب اجباری روسری از سر برگرفت و آنرا برچوبی آویخت در شکلی نمادین تربا سوزاندن روسری  از سوی ده ها هزار زن ایرنی در سراسر کشور تکرار شد تا خشم و نفرت میلیونها زن و مرد مدرن ایرانی از واپسگرایی و استبداد مذهبی را به نمایش گذارد. روح الله خمینی در ۱۶ اسفند ۵۷ گفت “وزارتخانه های اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه های اسلامی نباید زن ها لخت بیایند، اما با حجاب باشند مانعی ندارد” و این فتوا سرآغاز یورش حکومت اسلامی به زنان ایرانی برای تحمیل حجاب اجباری و لگدمالی همه ی حقوقی شد که از دوران مشروطیت به بعد بدست آمده بود. فتوایی که با شعارهای اوباشانه “یا روسری یا توسری” و یا “حجاب یا تیزاب” و فشارهای سازمان یافته و افسار گسیخته حکومتی تا امروز همچنان ادامه یافته است.

اعتراض ها و تظاهرات سراسری مردم ایران با شرکت قشرهای گوناگون اجتماعی در هفته های گذشته و شعارهای سیاسی سرنگونی طلبانه آنان نشان داد که افزون بر مساله ی بسیار مهم حقوق زنان در ایران، مردم ایران از چهار دهه حکومت توتالیتر ولایت فقیه در گستره های گوناگون اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی و فرهنگی و آموزشی و سیاسی و روابط بین المللی که کشوررا با چالش ها و دشواری های بزرگ روبرو ساخته است بشدت ناراضی اند. نارضایی شدید مردم از وضعیت بحرانی اقتصادی کشور که فقر و فلاکت و گرسنگی و بیکاری را به ده ها میلیون ایرانی تحمیل کرده است از یک سو و چپاول و غارت بخش بزرگ سرمایه ملی ازسوی کارگزاران حکومت در نهادهای امنیتی و نظامی و اداری و شبکه روحانیت و نهادهای وابسته به آن از دیگر سو، کاسه ی صبر مردم را لبریز کرده است. سرکوب های شدید سازمان یافته ی خشونت بار و ضد انسانی حکومت اسلامی علیه همه ی دگراندیشان و همه ی اقلیت های دینی و مذهبی و قومی و سازمان های صنفی و سیاسی و فرهنگی، آتش فشانی از خشم و انزجار و نفرت و مخالفت در میان مردم انبار کرده است که فوران آنرا از جمله در تظاهرات و شعارها و رویارویی های توده های میلیونی در خیابان ها با ماموران نظامی و نیروهای بسیجی و سپاهی می بینیم. با توجه به رویدادهای اعتراضی سال ۹۶ و ۹۸ و برآمدهای صنفی و اعتراضی کارگران و آموزگاران و بازنشستگان و دهقانان و دیگر نیروهای اجتماعی در سه سال گذشته که در هزاران اعتصاب و اعتراض نمود یافت، زمینه های فراهم شدن شرایط انقلابی در ایران را بخوبی می توان درک کرد. مردم ایران بویژه از سال ۹۶ با یک جنبش اعتراضی گسترده نشان دادند که دوران آرام بودن و پذیرش فشارها و سرکوب ها و غارت ها و سیاست خارجی ضد ملی به اصطلاح محور مقاومتی – و نگاه به «شرقی» که هنوز از منظر ژئوپلیتیکی وجود خارجی ندارد- رژیم اسلامی را پشت سر می نهند و نمی خواهند همچون گذشته سرکوب و غارت شوند و در بند و زندان ولایت مطلقه و شریعت باشند و از آزادی و کرامت انسانی و برابری و زندگی شایسته انسانی بی بهره بمانند. قیام بزرگ چند روزه ی دی ماه ۹۸ ادامه ی این روند تغییر و دگرگون خواهی بود، این روند ژرفش خودآگاهی ملی  با قیام دلیرانه سراسری چند هفته ی گذشته و برآمد شعار زن، زندگی ، آزادی که بازتاب غرور آمیز جهانی یافت و می رود تا جایگزینی برای شعار بزرگ آزادی، برابری، برادری انقلاب کبیر فرانسه، در جهان گردد، ایران را در وضعیت انقلابی قرار داده است.

مردم ایران در شعارهای کوبنده ای چون “جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم. توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه. این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه. مرگ بر دیکتاتور، مرگ برخامنه ای. این آخرین پیامه ، هدف خود نظامه. و سنندج ، زاهدان – جانم فدای ایران. از کردستان تا سیستان، خونین تمام ایران، نان کار آزادی حجاب اختیاری. این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت. هریک نفر کشته شه، هزار نفر پشته شه. بسیجی سپاهی، داعش ما شمایی. فقر و فساد و بیداد، مرگ براین استبداد. زندانی سیاسی آزاد باید گردد. می جنگیم می میریم، ایران را پس می گیریم. می کشم می کشم هرآنکه خواهرم کشت. زاهدان، کردستان، چشم و چراغ ایران”، به روشنی خواست تغییر رژیم کنونی را فریاد کرده اند.

   اکثریت شکننده ملت ایران با توجه به تجربه عملی زیستن فاجعه آمیز و ذلت بار در نظام اسلامی وآگاهی ناشی از آن وتحول و ژرفش فکری و تاثیرات فضای مجازی و جهان دیجیتال بویژه برنسل جوان، برای تغییر نظام کنونی آمادگی یافته اند و خواهان طرد و برکناری حکومت اسلامی هستند، پای نهادن قطعی مردم ایران برای دگرگونی و به میدان آمدن عملی سراسری  با استفاده ازهمه ی شکل های مبارزاتی برای گذار از جمهوری اسلامی و سرنگونی آن به معنای آغاز انقلاب درایران خواهد بود. هیج حکومتی بصورت خودبخودی سرنگون نمی شود و تغییر نمی کند. بدون کنش و مبارزه فردی و گروهی و هم افزایی عمومی وملی و سراسری -از جمله اعتصابات – و کاربست همه ی ابزارهای ممکن برای نبرد با نظام توتالیتر مذهبی ای که به دختران و پسران نوجوانی که تنها شعار های اعتراضی سر می دهند با گلوله پاسخ می گوید و آنان را بخاک و خون می کشد، امر گذار دشوار خواهد بود.  وضعیت انقلابی کنونی با آمادگی بیشتر ذهنی و عملی مردم ایران و پشتیبانی جهانی از قیام آنان ، به انقلابی برای آزادی – و پیش و بیش از هر چیز آزادی زنان ایرانی  که با رزم مشترک شان افتخار همه آفاق شده اند-  و دمکراسی و برابری فرا می روید. با توجه به اهمیت تاثیرات نیروهای بیرونی  بر اوضاع داخلی باید گفت که  جمهوری اسلامی اینک در بدترین شرایط بین المللی بسر می برد و پیشرفت وضعیت انقلابی در ایران حلقه محاصره به دور نظام اسلامی را در صحنه ی جهانی تنگ تر خواهد کرد. پشتیبانی  مبارزاتی بسیاری ازهممیهنان ایرانی درخارج از کشور که در این چند هفته دوشادوش دختران و پسران و زنان ومردان درون کشور در بیش از ۱۵۰ شهر جهان به میدان آمدند ، بی تردید در آینده با بسامدی بیشتر ادامه خواهد یافت. مردم قهرمان ایران از  قشرها و طبقات گوناگون  وبویژه دختران و زنان و دانشجویان و دانش آموزان درهمین چند هفته کاری کارستان و تاریخی انجام داده اند که نشان می دهد سوژه – فاعل شناسا- ی مدرن ایرانی با پرچم  “می اندیشم، می خواهم، عمل می کنم، پس هستم”، در میدان فراخ زندگی و سیاست استوارایستاده است. سوژه ای که ریشه در انقلاب مشروطه و دگرگونی های ساختاری حقوقی، اندیشگی، علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی صد واندی ساله ی گذشته ایران دارد. اگرچه  گسیخت و گسل نابهنگام چهل ساله ی حکومت ولایت فقیه و ارتجاع اسلام گراپانه به آن آسیب بسیار رساند اما نتوانست بنیاد هایی را که در سوژه ملی ایرانی ریشه دوانده بود از میان بردارد. امروز این ققنوس با فرخنده گی و با یاری فضای مجازی و دنیای دیجیتالی از خاکستر زندگی و زمانه با شعار «زن، زندگی، آزادی»، سر بر آورده است. شعاری که بیانگر خواست های مدرن ، روشنگرانه و سکولار و لائیکی است که هیچ جایی برای دین در حکومت باقی نمی گذارد وخواست جدایی قطعی دین و شرع از حکومت و سیاست را بازتاب می دهد. قیام آزادیخواهانه کنونی مردم می تواند با فراز و فرودهایی همراه ومانند همه ی دگرگونی های انقلابی مسالمت آمیز و یا غیر مسالمت آمیز به زمان بیشتری نیازمند باشد، اما بنظر می رسد که این راه آغاز شده سرانجامی نیک و پیروزبخش خواهد داشت.

با رزم مشترک سراسری و ملی برای کسب آزادی – وپیش ازهمه، آزادی زنان و آزادی بیان – ، و برای دمکراسی پارلمانی لائیک ، و برابری و عدالت اجتماعی – برای زندگی بهتر- ، و حقوق و کرامت انسانی ، به پیش.

عیسی پهلوان

برلین. ۱۶.۱۰.۲۲     

https://akhbar-rooz.com/?p=174606 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رامین فضلی
رامین فضلی
1 سال قبل

فقط و انحصارن در پاسخ به عنوان مقاله؛ (خیر).

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل

جناب عیسی پهلوان با توجه به پیشینه سیاسی جنابعالی انتظار می رفت که نگاهی هم داشته باشید به چگونگی سیاست های ایالات متحده و اروپا در قبال ایران.

به نظر جنابعالی ، حمایت غرب صرفا به دلیل پاسداشت ارزش های حقوق بشری و آزادی زن ایرانی است؟
فکر نمی کنید در تصویری که ارائه داده اید ، خیلی چیزها را از قلم انداخته اید؟

یا شاید هم این قلم انداختن ها به دلیل نفی تمام آن اصولی است که پیش از این بدان باو ر داشته اید؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x