جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

انتقال ثقل رهبری به داخل – رضا فانی یزدی

بیانیه اخیر مهندس میرحسین موسوی سر و صدای زیادی را در میان محافل سیاسی در داخل و خارج از کشور موجب شده است. این بیانیه گرچه یکی از مهمترین واکنشهای سیاسی از طرف شخصیتی قابل احترام در جامعه ایران بوده اما برخلاف حوادث دیگر چند ماه گذشته در رسانه های خارجی به خصوص شبکه های وابسته و مزدور چون ایران اینترنشنال بازتاب چندانی پیدا نکرده و نه تنها مورد استقبال این شبکه های مدعی حمایت از جنبش مردم ایران قرار نگرفته  که به یقین می توان گفت که پس از صدور این بیانیه این شبکه ها در  اقدامی هماهنگ دست به ترور شخصیت مهندس موسوی زده و به جای استقبال از همراهی مهندس موسوی با جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی بار دیگر به یاد دهه خونین شصت در نظام اسلامی افتاده و با یادآوری آن جنایت ها و برجسته کردن نقش مهندس موسوی در آن دوران به ترور شخصیت ایشان کمر بسته اند.


مهندس میرحسین موسوی بار دیگر با انتشار این بیانیه نشان داد که چون گذشته همراه جنبش اعتراضی مردم ایران بوده و با صراحت در بخشی از این بیانیه اعلام می کند که اجرای بدون تنازل قانون اساسی به عنوان شعار ای که ۱۳ سال پیش بدان امید میرفت دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.
مهندس موسوی در ادامه بیانیه خود گام فراتر را تحت عنوان برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید و در صورت پاسخ مثبت مردم تشکیل مجلس موسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخابات آزاد و منصفانه را پیشنهاد کرده و در ادامه معتقد است که همه پرسی درباره متن مصوبه آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم ضامن به لرزه درآوردن قدرت خود کامه در کشور است. او امیدوار است که بتوان از بحران کنونی به سمت آزادی، عدالت، مردم‌سالاری و توسعه رفت و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت نظم جدیدی ساخت. نظمی که به باور ایشان بر پایه میثاق و قانونی خواهد بود که پیش نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شده و در یک همه پرسی آزاد به تایید ملت برسد.
پس از صدور این بیانیه عده ای در خارج از کشور در ابتدا تحت عنوان اینکه مهندس موسوی به جمع براندازان اضافه شده است اظهار خشنودی کردند و حتی بعضی از طرفداران رضا پهلوی مدعی شدند که بیانیه مهندس موسوی خبر از توافق نانوشته ای میان او و رضا پهلوی بوده و از این بابت خوشحال بودند که سرمایه فردی چون مهندس موسوی را که از محبوبیت فراوانی در میان مردم ایران برخوردار است را میتوان مصادره به مطلوب کرد و این سرمایه را به حساب خود واریز نمود. در داخل نیز گروههای افراطی طرفدار نظام بیانیه مهندس موسوی را به حساب جدا شدن او از طیف اصلاح طلبان داخلی و پیوستن او به جبهه براندازان تفسیر کردند و خبر از برخورد مناسب با او در آینده دادند. جالب اینکه آنها نیز بیانیه مهندس موسوی را همراهی او با رضا پهلوی قلمداد کرده و با این تفسیر در صدد ترور شخصیتی و تلاش در جهت سرکوب ایشان و بی اعتبار کردن مضمون بیانیه مهندس موسوی برآمدند.

بیانیه مهندس موسوی را نباید تفسیر به رای خود و شاید بهتر است بگویم مصادره به میل خود کرد. وقتی به بیانیه های موسوی نگاه می کنیم نمی توان موسوی را از گذشته و پایگاهی که به او تعلق خاطر دارد و نیروی اجتماعی که پایگاه او در داخل کشور است جدا کرد و فاصله ای میان او و جریان اصلاح طلب در داخل کشور قائل شد.

بیانیه مهندس موسوی در حقیقت در هماهنگی با بخشی از جریانات سیاسی موسوم به اصلاح طلب در داخل کشور تهیه و تنظیم شده است  و به صراحت می توان گفت که این بیانیه بیانگر پلاتفرم سیاسی جدید همین بخش از گروهها و شخصیت های سیاسی در داخل کشور است و به همین دلیل می بینیم که بلافاصله مورد استقبال قرار گرفته از طرف جمعی از زندانیان سیاسی مورد تایید و حمایت قرار می گیرد و شاهد خواهیم بود که در روزهای آینده تعداد بیشتری از شخصیت ها و گروههای داخلی و خارجی  حمایت خود را از این بیانیه اعلام خواهند کرد.

عده ای در داخل و خارج از کشور با قرار دادن مهندس موسوی پس از صدور این بیانیه در جبهه براندازی به دنبال این هستند که بین مهندس موسوی و بخش قابل توجهی از طرفداران جنبش اصلاحات در درون کشور شکاف انداخته و با کنار هم گذاشتن افراد وابسته ای چون رضا پهلوی و مسیح علینژاد و مهندس موسوی تحت عنوان جبهه براندازان به این شکاف ها دامن زده و چهره افرادی چون موسوی و تاجزاده را تخریب کرده و آنها را بخشی از جریان برانداز وابسته و مزدور قلمداد کنند.

وقتی صحبت از براندازی و یا گذار از نظام جمهوری اسلامی می کنیم باید توجه داشت که گذار از شرایط کنونی و یا تغییرات ساختاری مورد نظر در بیانیه مهندس موسوی به معنای براندازی مورد نظر رضا پهلوی یا افردی مثل مسیح علی نژاد یا حامد اسماعیلیون و یا جریانات وابسته ای چون مجاهدین و وابستگان به بن سلمان نیست. براندازی از نگاه این افراد از حمایت و تشویق برای تحریم های همه جانبه اقتصادی در جهت فقر و گرسنگی دادن به ملت تا نابودی کامل کشور و تخریب و حمله نظامی معنا پیدا می کند چنانکه از هر اقدام نظامی بر علیه ایران از ترور و بمب گذاری گرفته تا فحاشی به تیم ملی فوتبال کشورشان اظهار شادمانی می کنند.

اظهار یاس مهندس موسوی از اصلاح نظام در چارچوب ساختار موجود را اما هرگز نمی توان به معنای حمایت از حمله نظامی به کشور و ترور افراد و گرسنگی دادن به مردم و توهین به شعائر مردم تفسیر کرد،  او به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت است که خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه می شود. تحول بنیادین‌، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند راهنمای موسوی و افرادیست که از بیانیه او حمایت می کنند، براندازی اینجا به معنای زندگی در کشوری آزاد است که همه اشکال ستم و تبعیض از آن رخت بر بسته و زن در مقام بشر به همه حقوق بشری خود دست یافته است.

اما آنچه از همه مهمتر است، این است که این بیانیه پاسخی است به نیازگفتمان سازی ملی و از درون برای دوران گذار و همچنین نویدی است از شکل گیری نهادی برای تدارک رهبری جنبش از درون کشور در این مقطع مهم از تاریخ کشور ما در  حمایت از عرصه خیابان های کشور که با حضور شجاعانه جوانان به میدان اصلی مبارزه با نظام مبدل شده است.

فراگیرتر شدن جنبش و انباشت نیرو برای تدارک گام های آینده نیاز به رهبران و شخصیت های ملی و قابل اعتمادی دارد که بتوانند اعتماد اقشار بیشتری از مردم را برای پیوستن به جنبش اعتراضی در خیابان ها جلب کنند. مهندس موسوی با حضور در انتخابات سال ۸۸ و کسب آرا و حمایت بیش از ۱۲ میلیون از مردم در سراسر کشور و حمایت میلیونها نفر از او در اعتراضات خیابانی پس از تقلب انتخاباتی شایسته ترین فرد در جلب اعتماد مردم بوده و همچنین تحمل ۱۳ سال حبس و محرومیت ایشان و عدم سازش او با رهبری نظام مهم ترین شاخصه سلامت شخصیت سیاسی و ملی اوست که در مقایسه با دیگر مدعیان رهبری او را به شخصیتی یگانه برای اتصال همه اقشار ناراضی در کشور مبدل کرده است. حضور فعالانه موسوی در روزهای آتی به سازماندهی اعتماد ملی در میان اقشار و طبقات گوناگون در سراسر کشور کمک کرده و ابعاد جنبش را بسیار فراگیرتر و آسیب پذیری آنرا بسیار کم تر خواهد کرد. وجود شخصیت هایی چون او و حمایت سایر شخصیت های مورد اعتماد از جمله زندانیان سیاسی زن و مرد در زندان ها نه تنها موجب تقویت روحیه مبارزین در خیابانها شده که مشوق حضور میلیونها نفر از مردمیست که امروز با اطمینان خاطر می توانند در اعتراضات شرکت کرده و نگران نباشند که عده ای فرصت طلب در خارج از کشور قرار است مبارزه آنها را دستمایه پیشبرد سیاست های ضد ملی در جهت تشویق به تحریم های هر چه بیشتر و تشویق به جنگ و حمله نظامی بر علیه کشورشان کنند.

حضور مهندس موسوی و بیانیه ایشان و حمایت های زندانیان سیاسی و اشخاص و گروه ها از این بیانیه در واقع گفتمان گذار از جمهوری اسلامی ایران را از گفتمان توسل به نیروهای خارجی و مراجعه به کشورها و شخصیتهای دولتی در اروپا و امریکا به گفتمان مبارزه ای ملی با تکیه بر داخل و نیروی داخلی در خیابان ها و محافل درونی کشور تغییر داد و از همه مهمتر اینکه ثقل رهبری جنبش را از تلاشهای مذبوحانه رهبر سازی در خارج از کشور و از یک فرایند خارج کشوری  به مسئله ای داخلی فرا رویاند. مهندس موسوی گرچه خود هرگز چه درگذشته در دوران خیزش جنبش سبز و چه امروز مدعی رهبری نبوده و نیست ولی حرکت ایشان ثقل شکل گیری و تدارک رهبری را از خارج به داخل منتقل نموده و امر هماهنگی‌ لازم‌ میان‌ جنبش خیابانی و رهبری آن را در درون کشور بگونه ای ارگانیک ممکن کرده است.

حضور فعال مهندس موسوی و دیگر چهره های شاخص تحول طلب با شعارهای روشن و بدور از ابهام در عین حال به جدایی بخشی از نیروهایی اپوزیسیون که به دلیل فقدان وجود نهادهای قابل اعتماد رهبری در داخل کشور به جریانات خارجی چشم دوخته و به بخشی از سرمایه سیاسی آنها تبدیل شده بودند، منجر خواهد شد.

جدایی این نیروها که بیشتر آنها را جریانات جمهوریخواه و بخشی از گروه های سیاسی چپ و رادیکال تشکیل می دهند و حمایت و همکاری آنها با نیروهای درون کشور منجر به تقویت هرچه بیشتر جنبش اعتراضی در داخل شده و در خدمت تقویت وجه جمهوری خواهی و عدالت خواهانه و دمکراتیک جنبش خواهد بود که این امر خود موجبات جلب و حضور اقشار بیشتری از جامعه را ممکن می کند چرا که تنوع حضور گروه های مختلف به تنوع دایره مطالبات جنبش منجر می شود.

گذار از نظام کنونی در گرو حضور میلیونها مردم ناراضی است که در حاشیه هنوز مترصد پیوستن به معترضین خیابانی هستند، حضور و همراهی شخصیت های چون مهندس موسوی کمک می کند که مردم با اطمینان بیشتر و با اعتماد پا به میدان گذاشته و همراه با دختران و پسران جوان خود گام های نهایی را بردارند. در عین حال حضور افرادی چون مهندس موسوی با سابقه سیاسی گذشته در نظام جمهوری اسلامی به شکاف بیشتر نیروهای نظام منجر شده و به ریزش هر چه بیشتر در آنها منتهی خواهد شد و امکان گذار را با هزینه کمتر ممکن می کند.


رضا فانی یزدی
هفتم فوریه ۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=192095 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

18 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

وقتی حرکات میدانی داخل محرک فعالیت دیگران می شود آنهم دیگرانی که در بیرون فرصت طلبانه و یا مامورانه در پی رهبر شدن هستند پس شکل رهبری یا شورای رهبری یا هدایتگری روند تغییرات در داخل و بکمک نیرو های داخلی باید شکل گیرد
این را می توان گفت چون روند تغییرات حتمی است، روند حرکات داخلی این گروه هدایتگر در داخل را شکل خواهد داد.
به گروهی هم در داخل نیاز داریم
که خود در شکل دهی بر مبنای دینی فعالیت داشتند اما متوجه شدند که مبنای دینی چه فجایعی می آفریند؛ این گروه اگر صادق باشند در پی این هم خواهند رفت که هر نوع مبنائیتی را از دین در حوزه سیاسی بگیرند، سازگاری را خواهان می شوند:علاوه بر استبداد شاهی هر نوع استبداد دینی و یا ادعای که دین در حوزه سیاست کار آمد است، از ذهن ها زدوده شود.

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل

چندین ماه قبل از قیام و انقلاب شکست خورده ۵۷ و هنگامی که کم کم سقوط دیکتاتوری پهلوی قطعی به نظر میرسید؛ دیگر محافظه کارترین اقشار و افرادی که میگفتند ما سیاسی نیستیم نیز به جنبش مردم “میپیوستند” و جالبست بدانید بیشتر این افراد از مدافعین حکومت جنایتکار اسلامی شدند و در دانشگاه و کارخانجات و محل کار و…به انجمنهای اسلامی پیوستند و بعدا در لو دادن چپها و مبارزین نقش ایفا میکردند.
حال نیز به نظر میرسد بی تفاوت ترین اشخاص و کسانیکه سالها در فکر انباشت سرمایه بودند یا کسانیکه به نحوی از حکومت اسلامی دفاع میکردند و… به زمره مخالفین میپیوندند. و هیچ ایرادی به آنان نیست چون حق طبیعی هر انسانی است که به گرایش مورد علاقه خود بپیوندد ؛ ولی متاسفانه این تازه از راه رسیده ها؛ از همه دو آتشه تر هستند و در ابتدای کار نیز ناسزایی نصیب “فتنه گران” ۵۷ مینمایند. و احتمالا یا به رضا پهلوی میپیوندند و یا راه راحت تری را انتخاب و به او وکالت میدهند. و شاید هم گزینه داخلی شبیه میرحسین و اصلاح طلبان رنگارنگی که تعدادشان هم کم نیست را به عنوان رهبر و وکیل خود انتخاب کنند. اینان شبیه آونگی هستند که هراز چند گاهی در نوسانات خود به جناح و کسی ضربه میزنند. کاش این افراد در ۳-۲ ورق نقدی بر گذشته خود کرده و سپس لگد زنی را آغاز میکردند. چند مثال :

میرحسین طبق بیانیه شماره ۱۸ خود در سال ۸۹ لینک زیر :
https://www.radiofarda.com/a/F7_Mousavi_18th_statement/2072522.html
ا علا م کرد: جنایا ت کهریزک و وقایع عاشورای ۸۸ ثابت کرد که این حکومت اصلاح پذیر نیست(به طور ضمنی). ولی حالا دوباره انقلاب زن -زندگی -آزادی حصر را بر او سخت تر نموده است. با خواندن بیانیه شماره ۱۸ او میتوان به تفکرا ت وی در مورد دوران “امام راحل” و “پیر جماران” بیشتر پی برد .

– مجتبی واحدی یکی از سخنگویان دو آتشه مهدی کروبی (با پرونده ای پربار از ریاست مجلس و اداره بنیاد شهید توسط همسر و ….) به مدت چند سال و حال از طرفداران شازده پهلوی شده و شاید دوباره به کمپ میرحسین برگردد؟ الله اعلم !؟

– مسیح علینژاد خبرنگار مجلس و محرم اسرار مامور تدارکات سید خندان و حقوق بگیر صدای امریکا و اخیرا “نماینده” مردم ایران در کنفرانس مونیخ به همراه شازده پهلوی.

– علی کریمی از مبلغین انتخابات ۸۸(مبلغ سبز ) و ۹۲ و ۹۶(مبلغ روباه بنفش ) و کاندید ریاست فدراسیون فوتبال؛ حال زحمتکشان ایران را هم دریبل زده و “هم رزم” شازده پهلوی شده .

– عبدالله خان هم که زمانی دبیر اول حزب کمونیست ایران بود(جای خوشحالی دارد که رانده شد) و در ابتدا آشفته و ناراحت که چرا نام او در فهرست اولیه از سوی دیگران در ائتلاف از قلم انداخته شده !

– در مورد نازنین بنیادی که فقط چند ماه در ایران زندگی کرده و شاید نداند که فارسی را از سمت راست یا چپ باید نوشت و گلشیفته که سابق مبارزاتی او عریان نمودن سینه بوده و……. دیگر چه عرض کنم؟ چه افتخاری بالاتر تشکیل ائتلاف با “شاهزاده”

مهره ها چه خوب چیده شده اند فقط جای ننجون کروبی خالیست (نقل قول از وی در مناظرات انتخاباتی ۸۸) !

– کسانی که مدافعین سینه چاک خط امام بوده و سابقه مبارزاتی اشان افشای “گروهکهای چپ آمریکایی” و رای دان به خلخالی و خامنه ای و….بود تا اینکه گذر خودشان به دباغ خانه افتاد و “فهمیدند” که “گروهکهای ضد انقلابی” و “تربچه های پوک” زیاد هم بیراه نمی گفتند. ….. اینان بعد از کشتارهای دهه ۶۰ و بعضی هم بعد از رهایی از زندان دنباله رو سید خندان و پیرو انواع رنگهای سبز و بنفش و .. گشتند که تا حالا نیز ادامه دارد و بازگشت به اصل خویش.
با آرزوی سلامتی همگان و پیروزی مردم ستمکش ایران در انقلاب زن – زندگی – آزادی با اتکا به نیروی سترگشان .

قاسم مهرآور- لشنی
قاسم مهرآور- لشنی
1 سال قبل

در تایید فرمایشات دوستان لشنی و قلتاشی، امیدوارم:
۱- براندازی این حکومت به زودی میسر نشود. یعنی بسان انقلاب ۵۷ توسط سران کشورهای غربی مرخم نشود. با وجود شبکه های ضد مردمی عربستان نشنال، من و تو. بی بی سی و سایر مدیای پروپاگاندایی غرب، ملت ما هنوز با درصد بالایی دوستان و دشمنان خود را نمی شناسند. هنوز هیچ تضمینی وجود ندارد که با سرنگونی این رژیم، در ایران حمام خونی از ایرانیان معترض توسط سایر هموطنان دگر اندیش به راه نیفتد. ما به این تضمین فرهنگی، ذهنی که به باور مبدل شده باشد نیاز داریم. برای حل این معضل حیاتی به زمان بیشتری نیاز داریم.
۲- در غیاب جبهه ای متشکل از نیروهای چپ به عنوان رهبر انقلاب، نخاله های ضد مردمی مانند “ربع پهلوی” که دور اروپایی خود را شروع کرده است و مسیح علی‌نژاد که به دیدار مقرون فرانسوی می رود و سایر عناصر ضد مردمی عرصه جولان پیدا می کنند. در همین فضای بی صدای چپ است که بیانیه ی میر حسین موسوی مانند بمب عمل می کند و هنوز دارای پژواک است. البته شکسته شدن سکوت چندین ساله ایشان برای انقلاب دارای بار مثبت است. حداقل شاید کمک کند که سایر نیروهای مترقی کمی بخود آیند.
برخی از رفقای چپ دارند همزمان مرتکب دو اشتباه می شوند:
الف- خام اندیشانه مرحله انقلاب را سوسیالیستی اعلام می کنند. بدون توجه به اینکه سپاه سوسیالیست ها یعنی کارگران به دلایل گوناگونی هنوز موفق به راه اندازی یک اعتصاب سراسری و هماهنگ نشده اند. در صورتیکه نیرو یی که ما آن را به درستی خرده بورژوا معرفی می کنیم و معتقدیم که باید زیر علم ما سینه بزنند خیلی پیشتراز کارگران موفق به انجام اعتصاب سراسری و هماهنگ شدند. آنهم نه یک بار بلکه چندین بار. فرهنگیان عزیز و تشکل مبارز و آگاه آنان منظورم است.
ب- برخی از تشکل های چپ، اعمال رهبری بر انقلاب را به بعداز براندازی حکومت و ورود رهبران چپ به ایران موکول کرده اند!!!
غافل از اینکه وقتی شما در براندازی شرکت فعال ندارید و فقط به صدور بیانیه های حمایتی اکتفا می کنید، وقتی در پراتیک عملا موجود نام و نشان شما هک نشده است. وقتی ۱٪ از جوانان خیابان با نام، برنامه و استراتژی شما آشنایی ندارند شما چگونه برای خود این “خواب های طلایی” را متصورید؟
* به امید طولانی تر شدن پروسه انقلاب و شناخت بیشتر از دوستان و دشمنان انقلاب.
* به امید ورود هر چه سریعتر انقلابیان واقعی یعنی سوسیالیست ها در پراتیک انقلاب.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

در تحولات کشور هر سوسیالیسمی که مدنظر باشد باید با محوریت طبقه متوسط پیگیری شود
براساس نگرش سنتی طبقه کارگر هرز بردن تلاش های مبارزاتی فعلی است
طبقه متوسط وقتی آزادی و دمکراسی را می خواهد بعد از تحقق آنها رسیدن به عدالت اجتماعی هدف نهایش می شود.

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
1 سال قبل

تبی که انگار با هیچ دارو فروکش نمیکند! 
پیدا نیست چرا ایرانیان بر کاربرد درجه تحصیلی خود و دیگران پافشاری میکنند. نخست “دکتر” است و اگر نشد بیگمان “مهندس”! برای نمونه، مهندس جفرودی (خواننده)، مهندس همایون خرم (آهنگساز)، مهندس موسوی (نخست وزیر) یا مهندس طبرزدی (فاتح سفارت آمریکا)… بتازگی، وکلای تصادفات نیز برای جا نماندن از این” ماشین دودی کهن”، در آگهی های بازرگانی، از عنوان دکتر برای خود بهره میگیرند! ناجورتر از همه اینها، کاربرد عنوان دکتر (خریداری) برای محسن رضایی (پاسدار حکومت اسلامی)، حسن فریدون/روحانی (رئیس جمهور نیمه اصلاح طلب حکومت اسلامی) و یا بسیاران دیگر که یک دکترا برای خود “جور” میکنند و “سواره” میمانند است…
 
از این “شوخی جدی” که بگذریم، امیدوارم که آقای رضا فانی گرامی را آزرده نکرده باشم. 
به نکته اصلی بپردازم:
برترین نکته بیانیه آقای میرحسین موسوی پذیرش این واقعیت/حقیقت است “که ‘اجرای بدون تنازل قانون اساسی’، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید (واهی) می‌رفت، دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.” از حق نباید گذشت که اگر آقای محمد خاتمی حکومت اسلامی را، با حفظ ساختارهای موجود، دست نخورده اما اصلاح شده میخواهد، آقای موسوی فرسنگها پیشتر از او به تغییر در حکومت اشاره دارد.
آقای موسوی با آوردن موضوعاتی چون قانون، بحران های گوناگون… و پاسخگو نبودن حکومت بر نقش ویرانگر خود درهدر دادن فرصت تاریخی سال ۸۸ (آنگونه که گذشت: بازگشت به دوران طلایی امام، فراخواندن راهپیمایی سکوت، دستور به ماندن در خانه ها و سرانجام خوابانیدن موفقیت آمیز جنبش) پرده میکشد تا توجه خواننده را به طرح راه حل نوین خود، که چندان مشخص نیست، به ترتیب زیر بکشاند:
یکم – “برگزاری همه‌پرسی… در مورد ضرورت تغییر (قانون اسلامی موجود، که یک گزینه است) یا تدوین قانون اساسی جدید (که گزینه دیگری ست).”
دوم – “در صورت پاسخ مثبت مردم (به هر یک از آندو گزینه، یعنی اگر مردم نگفتند که نه ما میخواهیم همین قانون دست نخورده بماند!) مجلس موسسان با انتخابات آزاد تشکیل میشود.” 
میتوان انگاشت که بند یکم بگونه مجازی بتواند انجام شود. اما بند دوم (انتخابات آزاد و برقراری مجلس موسسان) را، با وجود حکومت اسلامی در قدرت، چگونه میتوان انجام داد؟ آیا پیش از آن نباید نخست حکومتی را که “روزگار را بر ما تاریک می‌سازد و راه را بر بهروزی مردم رنج‌دیده می‌بندد” سرنگون کرد تا راه برای انتخابات آزاد و تشکیل مجلس موسسان گشوده شود؟ آیا این راه حل وارونه نیست؟ کدامین انگیزه ها سبب میشوند که سرنگونی مطرح نشود؟
سوم – همه‌پرسی درباره متن مصوب مجلس موسسان. 
در اینجا، آقای موسوی آزادی احزاب و تبلیغات روشنگرانه آنان را، که هم آگاهی مردم را افزون میسازد و هم بر روند مباحث و مصوبات مجلس موسسان تاثیر میگذارد، از یاد میبرد! بدون چنین شرط مهم، که پیشنیاز گسترش دمکراسی ست، چه رای آگاهانه و چه نظام بهروزی پرور را انتظار داریم؟

البته آقای موسوی میگوید که “این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است”! 
شاید لازم است از ایشان بپرسیم که برادر چه عجله ای داری که در این شرایط سرنوشت ساز، بجای ارائه یک طرح سنجیده، ابهام پراکنی میکنی؟ آیا بهتر نبود که بجای سرهم کردن یک راه حل مبهم نیروهای دمکرات و میهندوست را به اتحاد فرامیخواندی و راه حل از خرد جمعی آنان پدید می آمد؟

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

به امید آنکه عنوانین اضافی در معرفی حذف شود
اما در جمهوری اسلامی دکتر احمدی نژاد و دکتر رئیسی و چند تای دیگه است
برای طنز موضوع چرا فقط چند تایی انتخاب شده است که مورد طعن باند حاکم هستند

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

نوشتن بعضی از عناوین برای بعضی از افراد در حقیقت بیشتر به این دلیل است آنها با این عناوین در کشور شناخته می شوند و برای همین در بعضی از این موارد عناوین را استفاده می کنیم یکی از این افراد همین آقای مهندس موسوی است که اگر فقط بگویید موسوی خیلی ها متوجه نمیشوند منظورتان چه کسی است یا مثلاً دکتر علی شریعتی و یا مهندس بازرگان در حالیکه بسیاری دیگر از شخصیت های سیاسی و یا فرهنگی دیگر در ایران بوده و هستند که مهندس و دکتر بوده اند ولی ما عنوان آنها را در کنار نام شأن بکار نمی بریم مثل نورالدین کیانوری که یکی از اولین ایرانیانی است که با درجه دکترای مهندسی و از اولین اساتید دانشگاه تهران است و بسیاری دیگر

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

درسته
گاهی عنوان برای بهتر معرفی کردن است

نکته ای که بیان کردم
در رابطه شوخی جدی هم میهن آرمان شیرازی بود که محتاطانه عنوان
دکتر احمدی نژاد و آیت الله و دکتر رئیسی را از قلم انداخته بود

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل

به نظرم انتظار فراخواندن نیروهای دموکرات میهن پرست به اتحاد و پیدا کردن راه حل از خرد جمعی از طریق چنین اتحادی کار مهندس موسوی نیست چرا که قبلاً او در حبس خانگی به سر می برد و امکان تماس با دیگران را ندارد و دوم اینکه اساساً در سن و سال او کار تشکیلاتی برای تدارک فراخوان جنین اتحادی دور از انتظار است.
شاید بتوان گفت که همین بیانیه ایشان بهترین کاریست که از او ساخته است چرا که امید جدیدی را در میان بخش های وسیع تری از جامعه برای تغییر به وجود می آورد.

مازیار لشنی و بهروز قلتاشی
مازیار لشنی و بهروز قلتاشی
1 سال قبل

۱- نخست باید مرحله انقلاب کنونی را شناخت. اگربپذیریم در روند یک انقلاب دمکراتیک ملی هستیم با درحه‌ی بالایی از عدالت خواهی و دموکراسی خواهی ، آنگاه می‌پذریم که جنبش انحصاری نیست و ورود هرکس با هدف و برنامه مشخص و شفافیت موضع در جهت منافع مردم و جنبش خجسته است.۲- حرکتها و نظرهای بعدی مهندس موسوی نشاندهنده مقدار اهمیت بیانیه اخیر ایشان خواهد بود. ۳- روند آتی را عرصه عمل نیروها تعیین می‌کنند. هر نیرویی در جریان حرکت فعال‌تر باشد و بتواند اعتماد مردم را به برنامه خود جلب و جذب کند رهبری را به دست می‌گیرد و هیچ نیرویی نمی‌تواند مانع شکل گیری آن شود۴- پیاده شدن از اسب غرور و اعلام همبستگی ویا اتحاد و وحدت( جبهه‌ای، موقت و یا هرشکلی از آن) با هر نیرویی که ضرورت کنونی جنبش را بشناسد و به آن اذعان دارد. که بخش عمده و اصلی آن عبارت است از : برنامه‌ای برای رسیدن به پیروزی با بیشترین وحدت ، کمترین هزینه و در برگیرنده خواستهای دیرینه و کنونی مردم در برقراری، آزادی( رسانه‌ها،احزاب، اتحادیه ها،سندیکاها، اعتراض و اعتصاب،و مذهب و بی‌دینی و دگر اندیشی و…)،عدالت اجتماعی عمیق وگسترده، حقوق بشر، پذیرش تکثر و تفاوتها، ایجاد راهکارهای عملی،قانونی لازم برای پرهیز از استقرار دیکتاتوری و حفظ دموکراسی و پذیرش انقلاب زن، زندگی،آزادی و انعکس آن در برنامه خویش و…

mostafa
mostafa
1 سال قبل

منظور اینه که رهبری را بدیم دست حکومت . موسوی همانی است که جنبش ۸۸ را خانه نشین کرد. تظاهرات ملیونی در سال ۸۸ به کجا رسید ؟مو سوی محبوب تاجزاده وزیر رژیم است نه دلیران پیشتاز خیابان. جنبش زن , زندگی , آزادی شعار های اصلی اش میخوا هد سر بتن این حکومت نباشد. همه وا بسته اند جز شما .   

مانی
مانی
1 سال قبل

آقای فانی یزدی،
به یک موضوع بسیار مهم در بیانیه موسوی اشاره نکردید و آن موضعی است که او پیرامون روابط جهانی گرفته. موسوی می نویسد: ”سیاست‌های ماجراجویانه دشمن‌محور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقه‌ای”
اول اینکه آمریکا صرف نظر از حکومتی که در ایران حاکم باشد، بدنبال از پای در آوردن کشور ایران است. حتما با دکترین پال ولفوویتز آشنایی دارید.
دوم اینکه از موسوی انتظار می رود که از حافظه ای برخوردار باشد که نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد، سرکوب نیروهای مخالف در دوران شاه، تداوم جنگ و … را در تحلیل های خود در نظر بگیرد.
حال سوال اینجاست که موسوی با علم به این حقایق چرا در این مسئله موضعی شبیه احمد چلبی های ایرانی مثل فائزه رفسنجانی، سازگارا، اسماعیلیون، علینژاد و سایر سر در آخور امپریالیسم می دهد؟
اگر این موضع را کنار موضعگیری های موسوی در عرصه داخلی طی سال های اخیر در حمایت از تندروترین نیروهای نئولیبرال ایران (حسن روحانی و … ) بگذاریم، می توان (از موضع چپ سوسیالیست) به آینده جنبشی که وی می خواهد یکی از رهبران آن باشد، امید بست؟

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  مانی

همانطور که گفته اید مواضع سیاسی بسیاری از شخصیت ها گروه‌های سیاسی در رابطه با سیاست خارجی شباهت زیادی به همدیگر دارند و به نوعی به سیاست نیروهای نئو لیبرال نزدیک تر هستند. اما در شرایط کنونی مهمترین مسئله گذار از نظام سیاسی حاکم در کشور است که نیاز به هرچه فراگیر در شدن این جنبش دارد و نمی توان حمایت از افراد و یا گروههای سیاسی را در گروگان سیاست خارجی مورد نظر آنها قرار داد و از نزدیکی و حمایت از آنها غفلت کرد.

کیوان
کیوان
1 سال قبل

رضا فانی عزیز،
آیا این همان “بحث بعد از مرگ شاه” نیست؟
سوال مانی‌محترم این نیست که خاستگاه طبقاتی یا رویکرد اقتصادی نیروهای سیاسی نبود.
سوال وی رسالت چپ‌ در قبال سوار شدن مجدد نیروهای مرتجع (چه داخلی و چه خارجی) بر موج اعتراضات مردی است.

عبدالله
عبدالله
1 سال قبل

درود بر جناب فانی یزدی
واکنش بموقعی به بیانیه آقای موسوی انجام داده ای و همچنین تحلیل درستی از شرایط جنبش زن زندگی آزادی و وزن نیروهای و گرایشات سیاسی درکشور و خارج ایران کرده اید . عنوان مقاله شما ” انتقال ثقل رهبری به داخل ” جانمایه تحلیل خوب شماست .دست مریزاد

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  عبدالله

بسیار ممنونم از لطف شما و خوشحالم که حمایت ها از بیانیه مهندس موسوی همچنان ادامه دارد. آنچه مولوی عبدالحمید گفتند نیز نشانه ای از استقبال از ایجاد نهاد رهبری در درون کشور می باشد.

کیا
کیا
1 سال قبل

توضیحی قابل فهم!
مبارزه خیابان موجب موضع گیریهای اپوزیسیون داخل و خارج شده است و امید رسیدن به راه حلی کم هزینه تر برای عبور سخت مهیا خواهد کرد.

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

کاملاً به نظر شما موافقم اگر مبارزه خیابان وجود نداشت مسلماً نه در داخل و نه در خارج این گفتگوها موضوعیت پیدا نمی کرد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x