دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

پیام به سمینار «گفتگو برای نجات ایران» – بهزاد کریمی

به شرکت کنندگان گرامی این گردهمایی درود می‌فرستم و درخواست ارسال پیام برای نشست از اینجانب را سپاس می‌گویم. پیش از همه اما، باید ایستادگی‌های‌ آقای موسوی و خانم زهرا رهنورد در بند ولایت استبدادی را بستایم و بر ضرورت مبارزه جهت رهایی هر گرفتار آمده به‌ «حصر» و هر محبوس سیاسی در جمهوری اسلامی پای بفشارم. اجازه می‌خواهم در این دقایق چند، هم درنگی بر جانمایه‌ و جهت‌گیری پیام آخر آقای موسوی داشته باشم و هم گذرا به ارزیابی‌ از این نشست بپردازم.

* * *

ارزش پیام این محصور سرشناس حصر ولایت، به این نیست که سخن بدیعی در سپهر سیاسی به میان کشیده و یا‌‌ برای عبور از وضعیت موجود، نقشه‌راه کاملاً روشنی ارایه ‌داده است‌. هم رد کردن‌های قانون اساسی مبتنی بر حاکمیت دین به بهای بس سهمگین، عمری به درازای جمهوری اسلامی دارد و هم اینکه کم نبوده‌ پیشنهادهایی مانند برگزاری انتخابات آزاد، تشکیل مجلس موسسان و انجام رفراندوم که تاکنون برای رفع این شر هنوز پابرجا ارایه شده‌اند.

اهمیت وداع آقای موسوی با قانون اساسی جمهوری اسلامی بیشتر به آنست که حقیقت ملی چنین محرز، اکنون از زبان شخصی شنیده می‌شود که ٨ سال نخست وزیری همین نظام را بر عهده داشت. کسی که در فرارویی بعدی‌اش‌ به سطح انتقاد از عملکردهای ولی فقیه ثانی، پشتوانه‌‌ی نقد خود از اوضاع را شوربختانه بازگشت به «عصر طلایی امام» یعنی دهه‌ی سیاه شصت قرار می‌‌داد و نیز تا چندی پیش برون‌رفت از فاجعه‌‌ی موجود را در «اجرای بدون تنازل» این سند تبعیض بنیاد ‌می‌جست.

پیام ایشان از این منظر اهمیت دارد که تولد در طرازی دیگر است و با این ارزیابی در خود که: «ایرانیان، نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند». پیامی که، «نجات ایران» را در رهایی از «ساختار تناقض آلود و غیر قابل دوام نظام اساسی کشور» می‌جوید و از مخاطبین خاص خود دعوت به اجتناب ناپذیر دانستن «فروریزی» نظام حاکم دارد و به تصریح می‌گوید‌ که: «نگاه ملت متوجه و علاقمند به نظمی جدید» است و تولید «اقتدار مردم»، به تداوم مبارزه با «قدرت خودکامه» میسر می‌شود.

اهمیت این پیام به جهت‌گیری کلان آنست و نه مشی سیاسی ترسیمی‌اش که نیازمند شفافیت‌هاست و پالایش از تناقض را لازم دارد‌. اهمیتش در آنست که «اصلاح طلبان» دل بسته‌ی تحولات ساختاری در این نظام را به تجدید نظر در نگاه فرامی‌خواند و به عبور از نظام وامی‌دارد. این دعوت که می‌تواند منجر به تحرک گفتمانی و رفتار سیاسی در نیرویی از دین باوران فراروییده به سکولاریسم ‌شود، برای دمکراسی در ایران مهم است و از همین زاویه، به آقای موسوی دست مریزاد باید گفت.

* * *

در رابطه با خود نشست اما، به باور من این پیام فقط عاملی برانگیزاننده‌ است و نه دلیل برپایی آن‌. ضرورت‌ و علت وجودی‌ تجمیع‌ شما دوستان، به گزینشی درون‌زا در خودتان برای «نجات ایران» برمی‌گردد و بخشی از گردهمایی‌های متنوعی است که در پرتو جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» از سوی جریانات منتقد و مخالف جمهوری اسلامی و حول آرای سیاسی هر کدام‌ آنان برگزار می‌شود.

در این میان جا دارد بر جایگاه و مفاد منشور ٢٠ تشکل درونمرزی و نیز منشور موسوم به « همگامی» جمهوریخواهان تاکید ویژه صورت بگیرد. با این هشدار که هر دو آنها، هم نیازمند هم‌پیوندی با همگنان خود – اولی با دیگر تشکل های مدنی و صنفی و دومی با بقیه جمهوریخواهان دمکرات – هستند و هم روآوردن به تعامل با دمکرات‌هایی که در تفاوت‌های سیاسی معین با یکدیگرند.

نشست حاضر که در ثقل دین باور سکولار شاخص است، بیان از جریانی رو به تشکل دارد که عناصر متشکله‌اش، نوع نظم مبتنی بر حاکمیت دین را آزموده، به مرزبندی با نظام جمهوری اسلامی رسیده‌ است و هر روز هم بیشتر به ضرورت جدایی دین از حکومت متقاعد می‌شود. جریانی که، جامعه نیاز به آگاهی از سمت‌گیری‌های سیاسی و برنامه‌ای خاص آن در قالب آدرسی مشخص دارد.

نکته‌ی گرهی در زمینه‌ی «نجات ایران» هم در فشرده‌ترین بیان، نیست مگر محتوی همین گزاره‌ی مهندس موسوی که: «ایرانیان، نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند». تحولی که در گذار از جمهوری اسلامی به موقعیت سکولار دمکراسی ممکن می‌شود و در جمهوریت به شکل جمهوری سکولار دمکرات اصالت می‌یابد. اما امر گذار، همانا و تنها در اتکاء بر اجماع وسیع‌ترین نیرو برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی نظام جایگزین با چشم انداز انتخابات آزاد است که محقق خواهد شد.

تحرک و برآمد شما در حرکتی رو به جلو، اعم از اینکه بخواهد جنبه‌ی سازمانی بیابد و یا شکل بلوک به خود گیرد، از نقطه نظر مصالح سکولار دمکراسی یک ضرورت برای کشور به شمار می‌رود و هم از اینرو، چپ دمکرات می‌تواند آن را در خدمت سکولاریسم، دمکراتیسم و توانمندی مبارزه برای عدالت اجتماعی بداند و به استقبال‌اش برآید. برای شما دوستان، موفقیت این نشست‌ را در سمت آزادی‌خواهی، دمکراسی‌جویی، تبعیض‌ستیزی، عدالت‌طلبی و سکولاریسم پایدار‌ آرزو دارم.

با احترام، بهزاد کریمی ٧ آوریل ٢٠٢٣ 

https://akhbar-rooz.com/?p=200515 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Isak Bath Ewaz
Isak Bath Ewaz
11 ماه قبل

میر حسین هم راهی جز پذیرش جنبش زن، زندگی و آزادی ندارد. خطا است اگر نگرش جدید موسوی را بر بستر تغییر کیفی در اندیشه های اسلامی وی دانست چرا که بنظر نمی رسد وداع با تفکر اسلامی به نتیجه دلخواه رسیده باشد و حتی اگر هم این گام برداشته شده است هنوز زود است که در باره سرانجام فکر او یقین حاصل کرد.وی بخوبی متوجه شد که جنبش اصلاحات دیگر نمی تواند نقش هژمونی در جنبش پسا مهسا ایفا کند. از این زاویه تفکر بهزاد هم در همین مسیر باید ارزیابی کرد چرا که زیگزاگ زدن در سیاست و روزی سمت راست ایستادن و روز دیگر سمت چپ جنبش، نان به نرخ روز خوردن است و اپوزیسیون بنا به تجربه تاریخی دنباله روی رهبران سازمان اکثریت در “دفاع از شکوفایی جمهوری اسلامی ” هنوز نفس می کشد و ممکن است انقلابیون دیروز و رفرمیست های امروز را در جنبش فعلی ایران بی اعتماد و ناکارآمد بشناسد. نقد گذشته و چشم پوشی از جریانات اسلامی که هیچ سنخیتی با مطالبات طبقه کارگر ندارد، ضرورتی است که چپ نباید سر آشتی داشته باشد

peerooz
peerooz
1 سال قبل

“هرکجا جثه [کامنت]ضخیمتر و آواز آن هایل تر منفعت آن کمتر.”؟

https://ganjoor.net/monshi/kelile-demni/shirogav/sh12

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

با توجه به عکس العمل هایی که بعضی از نظر دهندگان در پای مطلب آقا کریمی آورده اند و بگونه حملاتی را متوجه ایشان کردند می توان مطلب زیر را ارائه داد.
حکومت حاکم بر کشور از همان ابتدا استقرارش متوجه شد نباید بگذارد تشکیلات و یا اشخاصی در داخل کشور محور مبارزات علیه خودش شود.
که سرکوب تمام تشکیلات چه چپ و چه راست چه ملی چه ملی مذهبی را در گذشته شاهد شدیم و….
حکومت در روند سرکوبگرانه اش، در سال ۸۸ مقابل نیروهایی در درون نظام قرار گرفت، سرکوبگری اش را متوجه نیروی های از درون نظام کرد. و با توجه به باندی که در پی حاکم شدن بر همه چیز بود می بینیم:
حاکمیت فعلی برخوردش را با تشکلاتی و افرادی علنی می کند که اینها خود مدافعان نظام بودند در اجرای برنام هایش،
گروهی بنام مجاهدین انقلاب اسلامی و حزبی بنام مشارکت که توان سازماندهی را داشتند و یا این توان را یافتند سرکوب کرد و نیروهای اینها را به زندان می فرستد. در راستای این سیاست چهره هایی مهمی از خود نظام را حصر خانگی کرد و یا بسمت محدود کردن برد.
که می توان این نیروهای محصور شده و یا محدود شده را چنین نام برد:
۱-رفسنجانی(این را چون محور اصلی تصور کرد بسمت حذف فیزیکی اش رفت چون بودنش را خطرناک دید)،
۲-محمد خاتمی( این فرد یک تجربه نسبتن موفقی در مدیریت داخلی و مدیریت تنش زدایی در خارج را در پرونده خود دارد) که باند حاکم سخت نگران اینست که نگرش این فرد و خود این فرد محوریت مبارزات و تقابل با باند حاکم و سیاست های مخرب رهبری فعلی قرار گیرد.
۳- میر حسین موسوی ،ایشان وقتی متوجه اهداف رهبری فعلی که در پی تحکیم سیاست های خاص خودش است -که این سیاست ها می توانند اثرات مخربی بر موجودیت کشور بگذارد- شد وارد مبارزاتی انتخابی می شود
که ورود این فرد در انتخابات باعث شد شرایط بر بیت و حواریونش سخت شود .
که دیدیم که در تقابل با این فرد ، بیت خامنه ای و حواریون خاصش برای بقای خودشان به کودتایی روی آوردند و بقیه ماجرا بر همگان آشکار است و…
اما موسوی در همان زمان برای تقابل با بیت
روی دو موضوع تمرکز کرد یکی قانون اساسی و اجرای کامل آن دوم موضوع شخص خمینی که او را در مقابل خامنه ای قرار دهد؛ موضوع انتخاب خمینی و دوران طلایی او را در تقابل با این نگرش باند حاکم پررنگ کرد؛
چون باند خاص خامنه ای در پی عبور از خمینی و سایه خمینی بودند تا خامنه ای را امام خامنه ای کنند و…
که کار موسوی به حصر چندین ساله کشیده شد. اما به دلایلی بیت بسمت کشتن ایشان نرفت
می خواست او را با مرگ تدریجی در حصر موضوعش را حل کند اما ایشان در حرکات اعتراضی بعدی با موضعگیری هایش علیه باند حاکم که اعلام کرد عبور هایی که در خدمت تحولخواهی کشور هستند از خود نشان داد و..
۴- کروبی ، این شخص با صراحت لهجه اش و مورد اعتماد بود نزد رهبری قبلی و چون ایشان شخصیت های مورد علاقه خامنه ای را می شناسد و خصلت فرصت طلبی آنها را می داند با بیان خصلت های چپاولگری و مخرب این مجموعه بیت و مجریان سیاست خاص خامنه ایبرای برای آنها دردسرهایی ایجاد می کرد
و بیت نیز متوجه شد ایشان دارد یک محوریت بین نیروهایی مخالف که در درون کشور هستند پیدا می کند( در ستادش نیروهایی با گرایش ملی مذهبی و چپ فعال بودند)
که بیت این محوریت را برای خودش خطرناک دید و حصرش را اجرایی کرد تا در حصر با مرگ تدریجی از بین برود و…
از آوردن نام بقیه بخاطر اینکه مطلب بیش از حد طولانی نشود تا بشود نکاتی بعدی را آورد خود داری می شود.
حاکمیت در اجرای این سیاست که نباید هیچ محوریتی مبارزاتی در داخل شکل بگیرد اما دنبال این بود که محوریت های مختلف در خارج شکل بگیرد چون می داند این محوریت در تضاد با هم هستند چون مبنای فعالیت و وجودی آنها هیچ سنخیتی با هم ندارند و کارشان در نهایت می شود کبریت های بی خطر که گاهی دانسته و مامورانه و گاهی نادانسته در زمین خودم بازی می کنند و…
در حرکت اخیر
گروهی بنام گروه ۸ نفره کنار هم قرار می گیرند
و شلوغ کاری و کرد خاکی راه می اندازند
گروهایی از مردمان داخل کشور که می بایست در داخل روی تداوم حرکات اعتراضی در داخل تمرکز کنند سرگرم بازی های طنز گونه این گروه ها شد که نهایت کاراین گروه ها مشکوک در خارج یک خسته نباشی از طرف بیت به اینها خواهد بودکه به آنها می گوید
شما با این کارتان توانستی مرا از زیر بار فشار در داخل نجات دهی و….
اما بیت
در این بازی ها ،گروهی را با ادبیات چپ مجهز کرده که محوریت در داخل را به پرسش بگیرند
اما این چپ خواهان مشکوک برای اینکه زیاد ضایع بازی در نیاورند
فقط باید بگویند ما فقط طبقه ای بنام کارگر را به رسمیت می شناسیم و ….
باید به بعضی از نظردهندگان دو آتیشه چپ خواه مشکوک باید گفت خسته نباشید
اگر چه خسته نباشی را از انجایی که باید بگیرید خواهید گرفت.
در پایان باید اشاره کرد
مبارزه در این صده های اخیر برای رسیدن به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی بوده که همه ایرانیان در این سپهر آزادی و دمکراسی حاکم شونده شرایط زیست مناسب را برای خود رقم بزنند

امیدوار
امیدوار
1 سال قبل

گفتگو برای نجات ایران یا جناح خط امام یا بعدتر با نام اصلاح طلب رژیم خمینی. بورژواهای اسلامگرای خط امامی که با توجیح اسلامی برای رژیم سالها به عمر این نکبت کمک های شایانی کردند اکنون دیگر خوب می دانند که آن جرثومه وحشتناک را نمی توانند با آن شکل و قامت نگهدارند و بنابر این آنها نیز خواهان تغیراتی هستند که همه چیز از دست نرود. موسوی نخست وزیر محبوب امام خمینی جانی برای بقای سیاسی خود و همفکرانش اکنون به فکر گفتگو افتاده اند اما این گفتگو بدرد مردم ایران نمی خورد و نباید این کارگزاران سابق یا فعلی رژیم را گذاشت که از در بیرون بروند و از پنجره وارد جنبش انقلابی مردم ایران شوند. البته از جناب کریمی که سالها بعنوان یکی از رهبران سازمان اکثریت از بخش ازکارگزاران رژیم حمایت کرده است انتظار دیگری نمی توان داشت. او و سازمان اکثریت سرنوشت سیاسی خودشان را سالها پیش با سرنوشت این بخش از بورژواهای اسلامی گره زدند. مطمنا نجاتی برای این اسلامگرایان برای خوش خدمتی های بیشتر برای بورژواهای ایرانی نخواهد ماند. درد بورژوازی ایران این هست که هر روز که می گذرد انقلاب در راه رادیکالیزه تر خواهد شد و چه بسا نتوانند کشتی در حال غرق این طبه تبهکار را به شکل به سوی حاکمیت هدایت کنند.

فریبرز
فریبرز
1 سال قبل

آقای کریمی، با درود،
تشکر از مباحث. لطفاً گفتار در مقایسه و تفاوت مضمون و محتوای فدرالیسم و دموکراسی فراموش نشود.

ص. کوچه باغلی
ص. کوچه باغلی
1 سال قبل

یولداش بهزادا عشق اولسون،

پیامیست که بطور دقیق خط و مرز ها را منصفانه معین کرده. نه قصد طرد نیرویی را دارد که چند صباحی دیرتر به سکولاریزمی رسیده که  هنوز هم لکه هایی از گذشته را همراه دارد، و نه جریان فکری خود را تنها پرچمدار ماندگار مبارزه با نظام جمهوری اسلامی  میداند. پیام توانسته مبنا را بر نزدیکی نیروها را نشانه رود.

بهزاد جان سلامت بمان

کؤچه باغلی 

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل

با پوزش از آقای بهزاد کریمی؛
نشست برای نجات جمهوری اسلامی” بیشتر زیبنده است .
آن هم همزمان با اوج گیری اعتصابات کارگری در صنایع  نفت؛ گاز و پتروشیمی ……
اسامی کارگاه‌ها و شرکت‌های پیمانکاری که تاکنون به اعتصابات سراسری پیوسته‌اند:
http://www.iran-tribune.com/worker/2023-04-23-17-54-08
و همزمان با برگزاری همایش توسط نیروهای چپ و کمونیست در روز ۲۲ آوریل ۲۰۲۳ در شهر کلن که  بیش از ۱۵۰۰ نفر از ۸۰ رسانه؛ تشکل، جمعیت  و جریانات سیاسی (حداقل فایده این منشور آن بود که بعد از مدتها چنین نیرویی از چپ سوسیالیست را علیرغم اختلافاتشان گرد هم آورده است) از آن حمایت کردند و توانست حمایتهای چندین اتحادیه کارگری در اروپا را نیز جلب کنند .
چه پیش آمده است که رسانه های معلوم الحال VOA؛ BBC و بخصوص ایران اینترنشنال اخبار مربوط به “نشست مجازی نجات ایران” را به طور مفصل پوشش می دهند؛ ولی کوچکترین اشاره ای به همایش نیروهای چپ و کمونیست نمی گردد؟ (امیدوارم تاثیر بهبود روابط ج.ا و عربستان نباشد)
“نشست نجات …” توسط اصلاح طلبان سبز و بنفش و تعدادی از رهبران آن “چپی” که در اوج کشتارهای سالهای ۶۲-۶۰ با حکومت اسلامی جنایتکاران همکاری داشتند برگزار شد.
(من نقدر گوجا السام دیرم مین جوانا : از فیلم مشدی عباد )
سلامت و شاد باشید .

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل

آقای کریمی برای جنابعالی که سابقه سیاسی طولانی دارید این سئوال مطرح نمی شود که این چه زندانی است که هشت نفر از زندانیان از داخل زندان در برنامه ای آنلاین شرکت می کنند و خواهان عبور از نظام می شوند؟
یعنی همان نظامی که در زندان آن هستند.

مفهوم زندان تغییر کرده است؟

فکر نمی کنید که یک چیزی در این میان سرجایش نیست؟

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

سوالی بمراتب معقول و بجا.
جوابش مهمتر است و در انتظار آن باید مسر بود.
یک جواب احتمالی:
جنبش موجب دو دستگی در نیروهای حاکمیت شده است و بخشی از همان بازجویان و نگهبانان عامل این واقعه هستند،اقتدار حکومت اسلامی زیر سوال است ،حال گرچه می‌توان استدال کرد که اینهم یک برنامه ی دیگری از ضد اطلاعات حکومت است!
هرچه است از آن باید علیه حکومت سود برد.

آذرخش
آذرخش
1 سال قبل

درود جناب کریمی
خروجی این سمینار پیشنهاد((جبهه نجات ملّی )) توسط کیوان صمیمی بود.به تعداد صاحب نظران می توان اسم برای تشکٌل انتخاب کرد.بنا براین جرح وتعدیل و تعبیر و تفسیر یک نام موردی ندارد و باعث تشتّت نظرات می شود.خیلی ها به این تشکل می پیوندند و خیلی ها هم آنرا نقد می کنند.ولی در صمیمیت آقای صمیمی شک نیست.صفوف جبهه نجات در صورت تشکیل فشرده تر می شود و در صورت رعایت دموکراسی پالوده تر وسالم تر میشود.این که این سمینار توسط چه طیفی برگزار شده و آیا هدف از دعوتِ چهره های چپ یا دیگران به چه منظوری صورت گرفته، این سمینار این پیام را به مردم ایران داد که یک تشکل سراسری اپوزوسیون دور از دسترس نیست.باید پیشنهاد کیوان صمیمی را پی گرفت تا مشخص شود ،چه کسانی دموکرات هستند و چه کسانی می خواهند فقط دیده شوند و چه کسانی قصد قیادت وسیادت را دارند.بسمِ الله

الف باران
الف باران
1 سال قبل

آقای بهزاد کریمی‌ ، شما به نوازشگران پنج درصدی های جامه ایران تبدیل شده اید .

کیا
کیا
1 سال قبل

پیام مناسب و بجایی!
جنبش به همه نیروهای دمکراتیک احتیاج دارد .
جبهه ای دمکراتیک از همه نیروها سکولار ، مذهبی ،ایدئولوژیک که برای پایان دادن به حکومت اسلامی تلاش دارند در این مرحله یک وظیفه ملی است.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

درود بر شما
نظری بسیار هوشمندانه
سپاس

اما بعضی از سوپر براندازان پای چاله(پای منقل)
که جدیدن خود را با ادبیات چپ معرفی می کنند
چرا دچار پریشان حالی می شوند خودش پرسشی است
به اینها باید گفت برای عبور از حکومت به نیروهایی نیاز داریم
که بر آمده از همان نظام هستند چون اینها فریبکاری نظام را خوب می شناسند
و قطعن در آینده اگر در شورای رهبری باشند
سازکاری را تعریف خواهند کرد که دیگر نگرشی با تفکر این چند دهه فرصت اظهار وجود نیابد و برای همیشه از جامعه ایران حذف کنار زده می شود

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 سال قبل

این روزها هر کس یک راهی پیدا کرده و آنرا راه نجات ایران معرفی می کند اکثر کسانی که در این «سمینار » شرکت کرده اند در جمهوری اسلامی ازنخست وزیر تا سردار سپاه و اطلاعاتچی و … بوده اند و پس از رانده شدن از قدرت دنبال تجارت و کار و بار خودشان بوده اندمعرفترین این چهره ها میرحسین موسوی ست که حداقل دو دوره نخست وزیر زمان خمینی و جنگ بوده است و تا سال ۱۳۸۸ یعنی بیش از ۳۱ سال زیر علم خمینی و جمهوری اسلامی سینه می زد که بر اثر تقلب انتخاباتی سال ۸۸ از حکومت رو برگرداند و تا شهریور ۱۴۰۱ دائم سخن از اصلاحات و احیای جمهوری اسلامی مدل خمینی می زد از نظر علم اقتصاد سیاسی هر سیاستمداری که در دو دوره صاحب مسئولیت می شود دیگر بعنوان پیرفکری و عقب مانده و واپسگرا دارای ایده ی نوئی که بتواند جامعه را تغییر دهد ندارد و هر چه داشته در طی مسئولیتش به انجام رسانده است از اینرو میرحسین موسوی فقط یک نوستالژی ست که عموما ایرانی ها چون با گذشته افکارشان همیشه پیوند داشته علاقه ی زیادی به نوستالژی نشان می دهند اما چرا اصلاح طلبان که حداقل ۲۵ سال از ۱۳۷۶ بعنوان یک جریان با اسم و رسم معین شریک حکومت بودند و اگر ۸ سال میرحسین را هم بدان اضافه کنیم بیش از ۳۳ سال عمر سیاست جمهوری اسلامی را رقم زده اند و اگر یک سال بازرگان و ۸ سال رفسنجانی را هم اضافه کنیم قطعا شاهد فاجعه خواهیم بود که حتی یک قدم به جلو در جهت منویات و مطالبات مردم نه تنها برنداشتند بلکه دائما با توهم پراکنی مردم فریبی کردند و با ارگانهای سرکوب علیه مردم همکاری حال چرا امروز نگران انقلاب زن زندگی آزادی شده اند ؟ مسلما اینها هم مانند آن گربه برای رضای خدا موش نمی گیرد طی ۴۲ سال حکمرانی این جریان زیر عبای ولایت فقیه کثیف ترین سیستم فاشیستی فاسد و جنایتکار دنیا را ساختند و از آن تعریف و تمجید کردند و در مجامع بین المللی جنایتهایشان را ماستمالی کردند در زمان خاتمی بود که گزارشگر حقوق بشر را حذف کردند و دست به سلاخی دگراندیشان زدند تروریسم در درون سفارتخانه های همین جریان به دنیا صادر شده است و تمام جنایتهائی که جمهوری اسلامی انجام داده اینها یک پای ان بوده اند گرین کارت خانواده های شمعخانی لاریجانی رفسنجانی به تعداد ۲۰۰۰ تروریست را همین جریان در جیبشان دارند اگر حتی به کلاب هوس هم نگاه کنید عمدتا کسانی حامی خارجه نشین این جریان هستند که در بنیادهای این یا آن رئیس جمهور امریکا مشغول کار هستند ولی وقتی از آنها بپرسید قرار است چه اقتصادی را توسعه دهید اول مخفی می کنند بعد با شرمندگی اصلاح مدیریت جمهوری اسلامی را هدفشان قرار می دهند وقتی از مطالبات زنان مثلا از سقط جنین سئوال کنید پاسخ انها اینست که سقط جنین جنایت است یعنی اینها هم حق زنان به بدنشان را جرم تلقی می کنند من اگر بخواهم به ریز برنامه های میرحسین موسوی و ساختار منحط پارلمانتاریستی که امروز حتی در غرب هم مورد حمایت نیست بپردازم فاجعه ی تکرار جمهوری اسلامی تار شده را مشاهده می کنم که این افراد با شرمندگی دوباره در حال بازتولید ان هستند و دین و مذهب اینها هم از سمت چپشان برمی دارند می گذارند سمت راستشان و اتفاقا از دین و مذهب بعنوان ابزار فاشیستی بهره می برند این جریان «نجات »ایران یک جریان حکومتی ست که از دل جمهوری اسلامی وبرای حفظ ساختار جمهوری اسلامی سرکوب مردم فقط اصلاح مدیریتی را هدف خودش قرار داده است انحطاط ایران توسط این جریان اتفاق افتاده و امروز فریاد می زند که فقط من نجات دهنده ی ایران هستم . اینها هم اگر چه پوزسیون هستند اما مانند اپوزسیون دست راستی فقط در فگر اجیای یک نظام سرمایه داری منحط دلالی فاسد هستند بدون انحلال تمام ارکان جمهوری اسلامی استقرار یک نظام مبتنی بر دموکراسی و حقوق مردمی که حق تعیین سرنوشت را داشته باشند میسر نیست و این آب در هاون کوبیدن است

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x