شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

وقتی که آب نباشد – مرضیه شاه بزاز

چون خیالی که خیره بر ماه، در مه فرو می رود

ما از یاد خواهیم رفت

کنار کوپه ی کاه، بر کشتزار سوخته

خیاط تابستان

از تب و تاب می افتد 

و درنای تنها از دریاچه پر می کشد

به کجا برود؟ 

به وطنی گمشده در غبار؟

به گورهای بی نشان؟

به مردابی که زبان آب دارد لال می شود؟                                                       

یا به فلاتی که سرود ملی ش

سرشار از واژه های گسست و سازهای فاصله

در هیاهویی بیگانه

مدام در کوچه عربده می کشد؟               

به فریبی که عطش فرو نمی نشاند؟

به کجا برود؟

.

آنجا، در انجماد خاکستر

نفس آسمان از ابتذال و دار       

بر نمی آید

اگر باد از تاب بیرون نجهد

اگر او نیز شانه بالا نبرد

شاید که درنای خسته در نسیم 

خانه ای یابد!

.

دستی پنجره را می بندد

نگاه  پسرکی که بازپرتاب توپش را به انتظار نشسته است        

بر  چهارچوب نومید پنجره یخ می بندد 

نوک جوجه ی تنها به آشیان، دیگر باز نمی ماند

و آنگاه آن زن عبوس، گره در ابرو 

به درون خانه می خزد                                                    

دری برای آخرین بار باز، و برای همیشه بسته می گردد.

.

.

آتلانتا، ماه مه ۲۰۲۳

Divanpress.com

مرضیه شاه بزاز

https://akhbar-rooz.com/?p=203485 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرضیه شاه بزاز
مرضیه شاه بزاز
11 ماه قبل

باران عزیز، سپاس از توجه تان، شعرتان نیز بسیار زیباست!

الف باران
1 سال قبل

سپیده ؛
وقتی به خانه ام آمدی
کفش‌هایت را ،
پنهانی
نوازش خواهم کرد ..

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x