شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نامه‌ی سرگشاده به نوآم چامسکی؛ پرفسور نوآم چامسکی عزیز، در کدامین سیاره سیر می‌‌کنید! – عباس منصوران

استاد،‌ شما با پیشینه‌ی زبان‌شناسی، دانش‌پژوهی،‌ تحلیل‌گری و فعال سیاسی در کنار حکومت اسلامی، متاسفانه در سمت، میرنده‌ی تاریخ ایستاده‌اید. شما در برنامه‌ای سازمان داده شده از سوی حکومت اسلامی ایران ‌زیر نام: “اکوسیستم نوآوری دانشگاه شریف” پیرامون مسئله‌ی «آینده‌ی ایران»[۱] هرچند حضورتان با توجه به ‌نگرش‌ سطحی‌اتان دور از انتظار نبود، اما یک دهن کجی به جنبش انقلابی جاری و خیزش خونین و باشکوه نزدیک به تمامی حکومت شوندگان افزون بر ۷۵ میلیونی (از ۸۵ میلیون) ساکن سراسر ایران ارزیابی می‌شود.

چرایی آنرا برایتان یادآور می‌شوم:

 به‌این دیدگاه نیستم که لابی رژیم هستید اما جنایات هولناک علیه بشریت و نسل کشی حکومت اسلامی در ایران را لاپوشانی می کنید. گمان نمی‌برم که شما در کارگزاری حکومت اسلامی ایران به دون‌پایگی شخصیتی فروافتاده باشید. گمان نمی‌برم که تمامی تلاش‌ها، دانش و تاریخچه زندگانی خویش را که روی‌همرفته با خوشنامی و پشتیبانی از ستمبران همراه بوده،  با حکومت خون و جنون وجنایت، ‌به داد وستد گذارده و به خدمه و کارگزاری ستمگران درآمده باشید. اما باور ندارم که شمایی که با فلسفه، سیاست و کارکرد مناسبات طبقاتی نامدارهستید، از «فلسفه‌ی‌» جایگزینی این حکومت به‌جای رژیم سلطنتی در کنفرانس گوادولوپ در تابستان ۱۹۷۸ بی خبر باشید. باور ندارم که ضرورت پشتیبانی از آلترناتیو خمینیسم و اسلامی سیاسی،‌ یعنی ارگان سازش امپریالیست‌ها در تابستان سال ۱۹۷۸ برای سرکوب جنبش چپ و کارگری و محافظت از میدان‌های نفت و گاز و مناسبات سرمایه‌داری و ایجاد کمربند سبز در خاورمیانه برای سرمایه جهانی به رهبری چهارکشور متروپل امپریالیستی آمریکا،‌ انگلستان، ‌فرانسه و آلمان را نشنیده باشید! باور ندارم که نمایش اشغال ۴۴۴ روزه‌ی سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۹۸۰ به هدف ایجاد بحران سیاسی و مدیریت بحران  و انحراف ذهن جامعه و سرکوب جنبش کارگری و سوسیالیستی و تقویت به قدرت رسیدن ریگان و جمهوری‌خواهان در آمریکا را دنبال نکرده باشید! باور ندارم که راه‌کار و ضرورت دامن زدن به جنگ ارتجاعی ۸ ساله دو حکومت ایران و عراق به سود کمپانی‌های بیمه و سلاح و نفت  برای تثبیت حاکمیت دوگانه و تبه‌کار سرمایه‌داری با استبداد آسیایی و دینی در ایران بی‌خبر باشید!

 گمان نمی‌برم که از کشتار افزون بر یک صدهزار تن از نیروهای کمونیست، آزادیخواه، مبارز و مخالف حکومت اسلامی که در میان آنان،‌ اتنیسیته‌های زیر ستم، هزاران کودک، زن، کارگر و هنرمندانی مانند سعید سلطانپور بودند را نشنیده باشید. گمان نمی‌برم که لشگرکشی و اعلام جهاد و کشتار خلق کورد، ازهمان نوروز ۷۸ و تیرباران‌های ژولای۱۹۷۹ در شهرها و روستاهای کردستان را نشنیده باشید. و در همان ماهها از نسل کشی و جنایت علیه بشریت  در ترکمن صحرا و به آتش و خون کشانیدن شوراهای خلق ترکمن، کشتار ماهیگیران انزلی و به پاخاسته‌‌گان در آبادان وخرمشهر و دیگر شهرهای خوزستان  و پیش از آن در آذربایجان و…  بی خبر باشید!

شما پیوسته از حکومت اسلامی ایران دفاع کرده‌اید که در نتیجه، ‌ایستادن در برابر حکومت شوندگان و خیزش و انقلاب و رهایی توده‌های دربند کارکرد داشته است. البته بودند در مدت کوتاهی در سال ۱۹۷۸برخی مائوئیست‌هایی که به زودی به نقد خویش پرداختند و در برابر رژیم اسلامی ایستادند. اما نیروهای پرو-روسی مانند اکثریت فداییان خلق و حزب توده که مانند شما جنایات رژیم را زیر نام «ضدامپریالیست» بودن و «ضد اسرائیل» بودن توجیه می‌کردند و می‌کنند وهم اینان بودند که رژیم را تثبیت کردند و گسترده‌ترین و نیرومندترین جنبش چپ خاورمیانه را به خون نشانیدند‌ و هنوزهم بقایای آنان نه تنها پشیمان نیستند بلکه چکمه لیسان سپاه سرکوب و قدس و حزب الله  هستند! این نگرش «چپ» سنتی اردوگاهی است که خشونت خونین حکومت اسلامی را زیر شعار فریب‌کارانه‌ و پوپولیسیتی «ضدامپریالستی» و «ضد اسرائیلی» باندهای حاکم داعشی اسلام سیاسی در ایران را توجیه‌ می‌کنند. نگرشی که هنور نمی‌خواهند بپذیرند که امپریالیسم پدیده‌ای انتزاعی درآنسوی دنیا نیست و دنیای بورس و بازار سهام و سرمایه‌ مالی را در بر می‌گیرد! شما نگرشی سطحی را نمایندگی می‌کنید و از همین بینش به پریشانگویی و گمراهی دچارمی‌شوید و نام نیک خود را در مرداب حکومت اسلامی و حزب الله نه غسل تعمید، بلکه‌ آلوده و غیرقابل بازگشت می‌سازید.

جهان‌سوزشدن سرمایه حتا با برداشت مانیفست کمونیست، مناسباتی است که جهان را در همان سده  ۱۹ در نوردید و از دهه ۱۹۷۰ به بعد با گلوبالیزاسیون و نئولیبرالیسم به آشکارا تعریف می‌شود که ایران بخشی از آن است. آیا پشتیبانی از طالبان، القاعده و داعش از سوی سران آمریکا، ترکیه و حکومت اسلامی ایران، ادامه‌ی همان سیاست‌های سرمایه‌ جهانی و گلوبالیزاسیون و نیازها و ابزار بازار سرمایه‌ی گلوبال نیست؟

باور ندارم که شما کشتار دستجمعی بیش از ۵هزار زندانی سیاسی در زندانهای ایران در تابستان سال۱۹۸۸ که در همین روزها به سی و پنجمین سالروز آن وارد می‌شویم بی خبر باشید. باور ندارم که شما از قتل‌‌های زنجیره‌ای نویسندگان، هنرمندان و چهره‌‌های سیاسی در دهه‌ی ۱۹۹۰ در برهه‌ی ریاست جمهوری اصلاح طلبان به رهبری رفسنجانی- محمد خاتمی در داخل و خارج از ایران بی خبر باشید! گمان نمی‌برم که از سرکوب و ستم مذهبی، طبقاتی و تجاوز و اسید پاشی و قتل‌های حکومتی-عنکبوتی به زنان توسط این حکومت  طبقاتی- ایدئولوژیک که از همان فردای انقلاب سیاسی سال ۱۹۷۸ آغاز شد و تا به امروز نیز ادامه دارد بی‌خبر باشید. شما بی‌گمان خبر دارید و سرکوب و اسارت زنان با چماق «یا روسری یا توسری!» و نیز شعارهای فرمالیستی«مرگ برآمریکا» و «صهیونیسم»، دو ستون اصلی تثبیت حاکمیت اسلامی و مشروعیت بخش این حکومت لِویاتانی در ایران هستند و مخالفت آنان با غرب نه برپایه‌ی اقدامات امپریالیستی و متروپولیسم آنان بلکه کینه‌ورز و دشمن دستاوردهای انسانی و آزادیخواهانه‌‌ی جامعه‌ی انسانی بودند و هستند،‌ مبادا که در ایران نیز نسیمی از موازین سطحی «حقوق بشری» به تاریخ پیوسته، وزیده شود. تاریخ هیچگاه به سالهای ۱۷۸۹ فرانسه بازنمی‌گردد و راهی جز انقلاب در زیربنا و روبنا نمانده است. حکومت اسلامی با سائقه‌ی ‌مرگ و ویرانگری در برابر دستاوردی انقلابی و پیشرو مبارزات تاریخی زنان و مردان پیشتاز، کارگر و حکومت شوندگان درغرب دشمنی می‌ورزد و با  حکومت‌‌ها و دولت‌ها از جمله با تاچرها و ریگان‌ها، اوباما‌ها، بایدن‌ها و سران دولتی در انگلستان و آلمان و سوید و اتریش و… با دیپلماسی پیدا و پنهان پیش برده و شریک و مشتری سلاح و تکنولوژی کشتار و مرگ بوده و نفت و مواد خام می‌دهد و وظیفه خود را در یک حوزه‌ی پیرامونیِ کشورهای متروپل به پیش برده و می‌برد.

 باور نمی‌کنیم که شما از ماهیت اسلامی و سیستم شبان-رمه‌گی ولایت فقیه و خوانخوارترین حکومت‌های دوران و نقش  کنونی آن در پیشبرد منافع سرمایه‌ جهانی از جمله چین و روسیه بی خبر باشید! باور نمی‌کنم که از اعتصابهای کارگری  فرهنگیان و آموزگاران، اتوبوس‌رانان، ‌نفتگران، ترانسپورت، بازنشسته‌گان،  فولاد‌گران، معدن‌کاوان، هفت تپه و شعار نان،‌ کار،‌ آزادی، مدیریت شورایی! در سکوی مجتمع نیشکر هفت تپه ‌و اعتصاب‌های این مرکز تولیدی در سال ۲۰۲۰ میلادی و اعتصاب‌های آموزگاران،‌ دانشجویان و… بی خبر باشید. آیا از سپیده قُلیان و شکنجه‌های این دختر جنبش کارگری و شجاع  و زینب جلالیان، این زن مقاوم و شجاع کورد که ۱۶ سال تمام زیرطناب دار به سر می‌برد و صدها زن زندانی سیاسی دیگر، ‌از مقاومت و خیزش و پیشتازی زنان در این سالها چیزی می‌دانید!؟

شاید که خیزش‌های سراسری در ایران در سالهای ۲۰۰۹،  ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹،  و ۲۰۲۱  که هزاران کشته و زخمی و اسیر با هزینه‌‌‌های دهها هزار ققنوس به خاکستر وخون نشانیده شده را شنیده باشید!؟ آیا از کشتار معترضین پناه گرفته در برابر سلاح سنگین دوشکا در نیزار ماهشهر در دسامبر ۲۰۱۹ که به وسیله‌ی نیویورک تایمز در ۳ دسامبر ۲۰۱۹،  تأیید شد خبر دارید؟! آیا از ستم بر اتنیسیته‌های عرب در خوزستان،‌ بلوچ و سیستانی و کورد و ترکمن و آذری و دگرباشان و دگراندیشان،‌ باورمندان به دیگر آیین‌ها و آته‌ایست‌ها و… بی خبرمانده‌‌اید؟! آیا از ماهیت خیزش انقلابی زن، ‌زندگی، ‌آزادی! که نه شعار بلکه مانیفست رهایی زن از بردگی تاریخی که جهانیان به ویژه زنان در جهان را به خودآگاهی آورد بی خبرید!

 از فسادهای نهادینه‌ی باندهای حاکم در ایران، ‌از گسترش تروریسم حکومتی، از جنگهای نیابتی به سود الیگارش‌های روس و ارتش نئوتزاری و اوروآسیا و نقش الکساندر دوگین و رجب صفراف‌ها به عنوان مشاورین پوتین و حکومت اسلامی در مهندسی جنگ‌ در سوریه و اوکراین و کشتار در ایران و عراق، از نقش گروهای حزب‌الله،‌ علویون،‌ زینبیون و ‌سپاه امام حسین در سوریه و… با دهها هزار مزدورازافغانستان و پاکستان و حشد الشعبی‌ها در عراق و حوثی‌ها در یمن و تشکیل گروههای نیابتی در دیگر کشورهای آفریقایی، اسلامی در کنار روسیه و سوریه برای بقا اسد و پوتین آیا بی خبر مانده‌اید!

 از فساد سیستماتیک حکومتی،‌ از تبدیل ایران، یمن، لبنان، سوریه، عراق، فلسطین و نقش حزب‌الله و جهاد اسلامی به سرزمین‌های ویران و تباهی بی خبرید؟ آیا سانسور و خفقان رسانه‌ای در اتازونی شما، آنقدر عایق است که از انگیزه‌ و گسترش و ضرورت و خواست‌های تاریخی خیزش انقلابی-سراسری که تمامی ایران را از سپتامبر۲۰۲۲ تا کنون شعله ور ساخته و شکوه و امید آفریده که تنها با سلاح سرکوب و دار و پشتیبانی‌های‌‌ سیاسی و نظامی و دادو ستدهای اقتصادی چین و کره شمالی و روسیه و دولت‌های غربی در این ده ماه دست به گریبان بوده و همچنان جاری است بی‌خبر مانده‌اید؟ آیا از صدها گواه، سند و حتا اعترافات دژخیمان و سران حکومتی و فرمان «آتش به اختیار» خامنه‌ای و تجاوز به دختران و پسران شجاع  مقاومت و پاخاسته در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های سپاه، و وزارت اطلاعات حکومت اسلامی، از شلیک به اندام تناسلی، چهره، چشم و سینه‌ی‌های ‌دختران و پسران، از پرتاب دستگیر شدگان عزیزان خانواده‌‌های تهی‌دست و به پاخاسته، از به دارآویختن بی پناهترین جوانان کارگر و دانشجو و دانش آموز،‌ از ربایش دختران و پسران و پرتاب پیکرهای بی جان آن جان‌های جاودان، زیر نام خود کشی در خانه، زندان، پرتاب از بلندی، به رودخانه و خیابان چیزی نشنیده‌اید؟!

از  تبدیل ایران به یک زندان بزرگ و از تبدیل زندان‌های ایران به شکنجه گاه‌‌ها و دخمه‌های مرگ دهها هزار کارگر و ستمبران  به‌پاخاسته و فرهنگیان که بخشی ازطبقه کارگر هستند چیزی شنیده‌اید؟! ازسیاست گروگان‌گیری، مبادله آنان با دلار و سلاح، از اینکه ایران به یک کشور جنگ زده و زیر حاکمیت نظامی دوفاکتو درآمده،‌ از کشتار کولبران در کردستان و سوخت‌بران پابرهنه‌ و گرسنه بلوچ و سیستانی از سر به نیست کردن‌های عزیزان خانواده‌‌هایمان بی خبرید؟ از فریاد بی‌آبی و بی نانی گرسنگان و بیش از ۵۰ میلیون جوان زیر سی ساله، درجستجوی روزنه‌ی امید و افقی به آینده، افزون بر ۲۵ میلیون آلونک نشین و کارتن خواب و گورخواب و آواره چیزی نشنیده‌اید!؟ آیا اگر حتا نیم‌نگاهی به «حقوق جانوران» و محیط زیست داشته باشید و نه چامسکی آنارشسیت و دانشمند،‌‌ به نابودی زیست وبوم مُشاع  و مشترک ساکنین ایران  و گوشه‌ای از جهان که به دست این حکومت ویرانگر در حال نابودی است نمی‌اندیشید که پشتیبانی از تبه‌کاران را برگزیده‌اید!؟

گمان نمی‌برم که از نخستین روزی که حمله‌ شیمیایی به مدارس دخترانه در قم در روز ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲آغاز شد، که ۸۰ روز از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی ‌و شروع موج اعتراضی و خیزش «زن، ‌زندگی، آزادی» می‌گذشت و زنان پیشتاز بوده‌اند،‌ از خیابان‌های بیش از ۲۰۰ شهر ایران سرشار از اعتراض و درگیری خیابانی بی‌خبر باشید! نمی‌شود باور کرد که از حمله‌ی شیمیایی به مدارس دختران و نیز مواردی به پسران دانش آموز با جمعیت ۱۶ میلیونی که خود نیرویی معترض بودند و هستند، و از حمله میکروبی (به‌گواهی مراکز دانشگاهی ایران، شیگلا دیسنتری) به خوابگاه‌‌های دختران دانشجو دستکم در سه شهر تهران، ‌اصفهان،‌ کرج در تاریخ ۲۹نوامبر و از۳۰ نوامبر ۲۰۲۲ به مدارس دختران در سراسر ایران که در اعتصاب و اعتراض بودند، بی‌خبرید و باند اینترنت درآمریکا به شما اجازه خبررسانی نمی‌دهد!؟

آیا تا کنون در کتابهای زبان شناسی و تاریخی، چنین زبانی را به‌یاد دارید؟ آیا اینان جنایتکارتر ازهیتلر و نیروهای شرکت کننده در جنگ‌جهانی اول و دوم و نیز صدام در حلبچه و سردشت و حکومت اردوغان در روژاوا و کردستان عراق و ترکیه و.. و بشار اسد در سوریه که علیه مخالفین و مردم، انواع سلاح‌های شیمیایی از جمله سارین ووو را به کار بردند، نیستند!؟ نشنیده‌اید که حکومت مورد عنایت ‌شما، به دانش آموزان دختر در کشور زیر فرمان خود در سراسر روستاها و شهرها به مدت ۸ ماه  و همه روزه و چندین بار در یک مدرسه، حمله شیمیایی برد؟! آیا نشنیده‌اید که حکومت مورد تقدیر شما، در همین ماههای اخیرهزاران کودک و نوجوان را با گازهای ناشناخته شیمیایی مسموم ساخته،‌ و سخن گفتن از آنرا ممنوع ساخت که از آسیب‌های روانی و اضطراب که از پی‌آمدهای مرگ‌آور بالینی، سرطانها، آسیب‌های ‌فیزیولوژیکی و بیولوژیکی آن در آینده  بی‌خبریم، وارد آورده است!؟؟

آیا نشنیدید که خیزشگران، فریاد می‌زدند و می‌زنند که «گشت ارشاد بهانه است، ‌کل نظام نشانه است!» زیرا که شعارهای سراسری، موضوع حجاب اسلامی و اجباری و گشت ارشاد موضوعی جانبی بود! زیرا حجاب، نماد اسارت زن بود و موی زنان بنا به شریعت حاکم، تابو و حکومت اسلامی پرتاب روسری و بریدن گیسو در اعتراضات سراسری و همبستگی جهانی با آن را هدف‌گیری بزرگترین ستون‌های ایدئولوژیک و مشروعیت خود می‌دانست! حکومت اسلامی در ایران، خطر«تغییر نظام سیاسی» خود را در این اعتراضات می‌بیند و جنبش جاری در تار و پود جامعه روان است و شما به پشتیبانی آنسوی تاریخ در این سن وتجربه برآمده‌اید!

 اجازه می‌خواهم خبری به شما بدهم،‌ شاید درتحلیل‌هایتان به کارآید: درایران اینک بزرگترین خیزش طبقاتی-اجتماعی جاری است. در ایران، حکومت در شرایطی گرفتار آمده که  برقراری و بازگشت به شرایط پیش از خیزش انقلابی جاری ناممکن شده و بازگشت وتن سپاری توده‌‌های به پا خاسته نیز غیرممکن گردیده است. ما این شرایط را دوران انقلابی می‌نامیم و به فرایند شرایط انقلابی می‌اندیشیم.  

پرفسور چامسکی گرامی! شما ‌که دوگین، این شارلاتان کرملین نیستید،  چرا ایران را به جای رژیم می‌نشانید و می‌فرمایید‌ «اگر ایران بتواند از این چالش رهایی یابد، [یعنی از جنبش انقلابی سراسری] تازه با مسائلی مانند سرمایه‌داری و استثمار مواجه می‌شود که امروزه در کانون بحران‌های جوامع غربی قرار دارد.»!! گویا به زعم شما، جامعه دچاراستثمار و ستم طبقاتی و مذهبی نیست! شما آرزو دارید که رژیم به سرکوب ادامه دهد و بقا یابد و «مشارکت آزاد» و خالی از استثمار و ستم طبقاتی را مدیریت کند! این بیشتر به پریشانگویی و تب‌ نوبه نمی‌ماند؟؟!

استاد چامسکی، می‌فرمایید: «درچنین شرایطی، به مسائل گسترده‌تری مانند سرمایه‌داری و استعمار نمی‌توان به‌طور جدی پرداخت، چرا که مردم هیچ ابزاری برای تعامل ندارند»! یعنی که مبارزه طبقاتی،‌ مبارزه علیه ستم و مقاومت در برابر حکومت اسلامی و مناسبات حاکم موقوف، زیرا «مردم هیچ ابزاری برای تعامل (با چه کسانی!؟) ندارند»! این به حکم حکومتی می‌ماند!

آقای چامسکی! از شرایط زنان، ‌نسبت به عربستان از «برنده جایزه ریاضی دان زن»  بدون بردن از مریم میرزاخانی که به ناچار برای گریز از خطرمرگ‌ و زندان و تحقیر از ایران به دانشگاهی درآمریکا پناه برد،‌ حکومت اسلامی را می‌ستایید که گویا مریم‌ها و دیگر برگزیدگان المپیاد، محصول تلاش حکومت اسلامی‌اند و نه مقاومت و تلاش خود آنان و جامعه‌! شما جامعه‌ و عربستان را در برابر، نکوهش و تحقیر می‌کنید و ‌از «شمار زنان در دانشگاه‌‌ها» می‌گویید و نه به مقاومت و ایستادگی و جانفشانی زنان که پیشتاز یک جنبش انقلابی شده‌اند، قربانی می‌دهند و در زندان‌ها و خیابان‌ها حماسه می‌آفرینند! شما چگونه به خود اجازه می‌دهید مدال‌های دسترنج و شجاعت و مقاومت را از گردن زنان بردارید و به گردن هیولاهای ضدبشر حاکم در ایران بیاویزید؟! از کدام سکو و کیسه اینگونه به حکومت اسلامی پوئن می‌بخشایید؟!!

آقای چامسکی! از دوستان جنایت پیشه و مقامات حکومتی و دانشگاه شریف بپرسید ک به چه جرمی علی یونسی، دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر‌ و امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک، هردو از دانشگاه شریف، با چندین مدال طلا و نقره المپیک که سالها زیر چوبه دار و سپس به ۱۶ سال زندان محکوم به مرگ و زندان شده‌اند؟! و نپرسیدید که این همه نخبه گان المپیک را به دیدن اجباری جبهه‌های جنگ ۸ ساله، با فریب راهیان نور، راهیان گور یا محکوم و گروگان به شکنجه و داروهای روانگردان آماده خودکشی در زندان یا به‌فرار از ایران ناچار می‌شوند، از جمله گوشه‌‌هایی از عملکرد همین حکومتی است که با عربستان مقایسه‌اش می‌کنید!؟

متاسفانه ناچارم بگویم که درآنسوی جعل و جهل تاریخی و در کنار خونخوارترین و تبه‌کارترین فاسدان و باندهای مافیای حکومتی ایستاده‌اید! شما از«تاثیر رابطه و نقش چین» در ایجاد رابطه حکومت ایران با پادشاهی عربستان گفته‌اید که «این توافق ممکن است فرصتی را برای نیروهای داخلی فراهم کند تا توان بیشتری برای حرکت به سمت دست‌یابی به آزادی‌های اساسی در جامعه داشته باشند!!!» افاضه‌ی کلام فرموده‌اید!‌ راستی در چین چه مناسباتی برقرار است و حکومت چین چه مناسبات طبقاتی را با استبداد ضد انسانی و استثمار بیش از یک میلیارد کارگر و فرودست و با استثمار جهانیان  و اکولوژی جهان را به نابودی می‌کشاند و فرمانروایی می‌کند که از نظر شما اینگونه ستایش می‌شود!؟؟ نکند مناسبات حاکم در چین و حکومت مستبدش را سوسیالیستی می‌شناسید و نه امپریالیستی و ویرانگر!

می‌گویید: «توافق ایران و عربستان موجب ناامیدی ایالات متحده و اسرائیل شده، چرا که این توافق سیستم کنترل منطقه خاورمیانه را تغییر می‌دهد.» الیگارش‌ها و طبقه مسلط در چین که جهان را همانند اژدهایی آتش خوار می‌بلعند، به جای آمریکا چه تفاوتی دارند؟! این امپریالیست نیز در کنار عربستان و حکومت اسلامی،‌ فاشیسم ترکیه و روسیه نئوتزاری، بدون شک نقشه خاورمیانه را تغییر می‌دهد اما به سود چه مناسبات و نیروهایی!؟

استاد چامسکی، به چه سودا و با کدامین سند، مبنا و به سود چه کسانی و در ورای تاریخ ایستاده‌اید که اصرار می‌ورزید: «من شک دارم که ایران قصد توسعه سلاح‌های هسته‌ای را داشته باشد.» موشکهای قاره پیما و فراقاره‌ای برای نابودی چه سرزمین‌هایی تولید و برنامه‌ریزی شده‌اند؟؟! آیا کارگران و حکومت شوندگان اسرائیل و دیگر مردم منطقه خاورمیانه، بشر نیستند! دستکم جانبدار حقوق بشر و اکوسیستم بمانید، لازم نیست سیریل اسمیت باشید!

استاد!‌ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش محرمانه خود در مورد فعالیت هسته‌ای ایران که ۳۱ ماه مه ۲۰۲۳ به دست خبرگزاری فرانسه رسید، نیمی‌ از واقعیت را گفته است که «جمهوری اسلامی ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را در ماه‌های گذشته به طور چشمگیری افزایش داده است و بدین‌گونه همچنان به تنش‌های هسته‌ای ادامه می‌دهد.» این گزارش:‌« ذخایر تخمینی اورانیوم غنی‌شده ایران به بیش از ۲۳ برابر حد تعیین شده در توافق سال ۲۰۱۵ میان تهران و قدرت‌های جهانی رسیده است» گزارش محرمانه در بررسی آخرین وضعیت (۱۳ مه ۲۰۲۳) کل ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران را ۴۷۴۴.۵ کیلوگرم برآورد کرده. ماه فوریه این ذخایر را نزدیک به ۳۷۶۰ کیلوگرم نشان می‌داد که از این مقدار، ۸۷.۵ کیلوگرم تا۶۰درصد خلوص،غنی شده بود. مدیرکل آژانس هشدار داده است که ایران اکنون اورانیوم کافی برای تولید “چند” بمب را در اختیار دارد و به احتمال بسیار ماه‌های بیشتری برای ساخت یک سلاح و کوچک‌سازی آن برای کارگذاری روی کلاهک موشک نیاز است.»  آیا ‌همه‌ی این‌ها از نظر استاد، ‌برای  بازی گلف روی چمنزاران سبز است؟!

آقای چامسکی، در کدام سوی تاریخ ایستاده‌اید! آلکساندر دوگین آنسوی اتلانت نشوید.

عباس منصوران-۲۷ ژولای ۲۰۲۳


[۱] – https://news.gooya.com/2023/07/post-77932 .php

https://akhbar-rooz.com/?p=210741 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

13 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
9 ماه قبل

این را می دانیم، پیش ازجنگ جهانی اول، جنبش سوسیال دموکراسی وکارگری( انترناسیونال اول ) علیه بی عدالتی های سرمایه داری و استعمارحرف اول رامیزد.هنوز در روسیه انقلاب بلشویکی نشده بود.باید به تبعات بعداز جنگ جهانی اول و بحران اقتصادی و اجتماعی و ظهور فاشیسم و نازیسم توجه کردد که محصول تضادهای سیستم سرمایه داری بود.بعداز جنگ جهانی دوم دنیا وارد مرحله جدیدی از تضاد ها وبحران گردیدکه بازهم ناشی از ماهیت ارتجاعی سیستم سرمایه داری بود که با«انعطاف» و «الویت» پس از کودتاهای مختلف علیه حکومت های ملی (به مثل دولت دکتر مصدق )و جنبش های آزادی بخش، دخالت در کشورهای ثروتمند (به مثل اختلاف با حکومت دیکتاتوری شاه بخاطر قیمت نفت)حمایت از ارتجاع مذهبی بری شکست شوروی که بعداز فروپاشی آن،انتقام از کشورهای مستقل مثل یوگسلاوی و دوستان شوروی لیبی ، عراق ، سوریه در دستور قرار گرفت.از همه مهمتر یورش یه دستاورد های سوسیال دموکراسی در کشور های دارای دولت رفاه بود.پس مطامع سرمایه داران مرز نمی شناسد چه باید کرد؟

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل

جناب نیک؛
در سال ۵۷ جابجایی سیاسی صورت گرفت نه انقلاب! به همین خاطر صحبت از مرگ انقلاب بود و اعتقاد به انقلابی دگر و یا نظردیگری مبنی براینکه آنچه در بهمن۵۷ اتفاق افتاد؛ قیام بود ونه انقلاب.
استبداد سلطنت مادام العمربا پا درمیانی سالیوان وهایزر وشرکت شورای انقلاب (ارگان سازش)متشکل ازحزب جمهوری ونهضت آزادی وفرماندهان ارتش جای خود را به دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه داد.
نه زمینی به دهقانان رسید و نه کارخانه ای دراختیارکارگران.جنبشها سرکوب؛دانشگاهها تعطیل؛سیستم ارتش تقویت وسپاه هم به آن اضافه شد.
بنیاد پهلوی جای خود را به بنیادعلوی داد وسازمان صنایع ملی؛ سازمان گسترش ونوسازی؛ بنیاد شهید و۱۵خرداد؛ستاد اجرایی فرمان امام تمامی کارخانه ها وصنایع مونتاژ را بلعید وسرمایه داری پا برجا.   
به هرحال خرداد ۶۰؛ شکست و پایانی بود بر قیام وانقلاب شکوهمند مردم ایران علیه رژیم پهلوی و کشتارنسلی آگاه و صادق و برپایی زندانهایی پرو پیمان.
رک صحبت کنید.شما هم ازمعتقدان به فتنه وشورش۵۷هستید؟
شاد باشید

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل

رژیم اسلامی حا کم درایران تنها یک نظام آخوندی(آنطورکه مجاهدین و قبلها گروه فرقان وحال چامسکی بیان میکند) نبوده که با رفتن آنان وارد مرحله بعدی شویم.درصد سال اخیر تارو پود دولتها با سرمایه داری جهانی عجین شده است.مبارزه با ارتجاع داخلی جدا از مبارزه با سرمایه داری و امپریالیسم ازهر نوع آن (شرقی وغربی) نیست.در خیزش انقلابی زن-زندگی-آزادی شعارهای بسیاری داده شده که نیاز به نان-کار-مسکن و..را که بحرانی جهانی هستند میرساند.چگونه که جنگ اکراین برقیمت غلات حتی درآفریقا…اثردارد وجنگ نفت وگازو…جهان را فرا میگیرد وتورم درتمام قاره ها به بالاترین سطح خود میرسد. به همین دلیلست که جنگ غیرعادلانه کنونی دراکراین جنگ لاشخورها وکرکسها تلقی میشود.که مزدوران ا زوف و واگنرنمادهای آنند.همانگونه که دو حکومت ارتجاعی ایران وعربستان نماد اسلام واقعی و نمایندگان هلال شیعی ومثلث سنی درمنطقه اند.سرنگونی حکومت؛ به دست مردم و قدرت لایزال آنان سرنگونی سرمایه داری و برقراری آزادی ودموکراسی و..راهم درپی دارد.

نیک
نیک
9 ماه قبل
پاسخ به  کهنسال

و دقیقا همین تصورات باطل بود که با سرنگونی رژیم شاه نه سرمایه داری از بین رفت و نه دمکراسی آمد چرا که تمام هم و غم چپ مبارزه ضد امپریالیستی بود بدون بهایی به دموکراسی و عدم درک مرحله دمکراتیک انقلاب.

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل
پاسخ به  کهنسال

به علت محدودیت ۹۰۰ حرف سطر آخر بدین ترتیب تکمیل می شود:سرنگونی حکومت؛ به دست مردم و قدرت لایزال آنان سرنگونی سرمایه داری؛ برقراری آزادی؛ سوسیالیسم و دموکراسی …….را هم در پی خواهد داشت.(با پوزش از عزیزانی که ممکن است با شنیدن نام سوسیالیسم  بدنشان کهیر زده و برمارکس ولنین …و چپ “توتالیتر” دشنام خواهند فرستاد )  

رسا
رسا
9 ماه قبل

حتما چامسکی فارسی را یاد می گیرد تا این مقاله را بخواند. واقعا خنده دار است . کسی که مدعی مترجم بودن است نمی داند که اول متن انگلیسی اش را برای مخاطب می فرستد و جواب او را هم ترجمه می‌کند
چامسکی در عرض چند روز جواب هر نامه ای را می دهد و بلایی سر این خزعبلات در می آورد که کل حزب کمونیست ایران کپ کند ‌، نویسنده خجالت بکشد که از این گستاخی یک آدم بی مایه که از این زبان استفاده می کند برای طرح بحث
رژیم حق دارد خوشحال باشد که مخالفین اش چنین بی سواد هستند

نیک
نیک
9 ماه قبل

جناب منصوران این چه نقدیست که سرشار از تئوری توطعه است و این مرد بزرگ و اندیشمند را تا حد خدمه رژیم تنزل میدهید؟ چرا این فرهنگ ارزیابی اشخاص به جای نقد متن دست بردارمان نیست؟ این مرد بدون فکت آوردن از این و آن, بدون بکار بردن واژه های قلمبه سلمبه آکادمیک به درستی و سادگی عنوان کرد که آنچه مشگل آنها یعنی سرمایه داری در غرب است مشگل کنونی ایران نیست اما در آینده خواهد بود اگر ایران بتواند خودش را از رژیم دیکتاتوری بیرحم مذهبی که دارد آزاد کند چرا که بدون حد اقل آزادی ها و مشارکت نمیتواند با سرمایه داری مبارزه کند. چوامسکی به درستی عاجل ترین نیاز ایران راسرنگونی این رژیم و کسب دموکراسی عنوان میکند نه مبارزه با سرمایه داری و امپریالیسم ( اشتباهی که در انقلاب ۵۷ رخ داد) آنان که قصد دارند با سرمایه داری و امپریالیسم و این رژیم همزمان بجنگند کمی از چین و ویتنام بیاموزند که چگونه با کنترل سرمایه و پرهیز از درافتادن با امپریالیست ها فقر را در کشورشان ریشه کن میکنند.   

ش. ح.
ش. ح.
9 ماه قبل

ترجمه کلمه به کلمه اولین دقیقه سخنان چامسکی در لینک بالا:
“مشکل فوری, رهایی جامعه ایران ازخفقان خشن، ظالمانه، سرکوبگر و روحانی رژیم آخوندی است. این چیزی است که جنبش زنان، آزادی، زندگی در مورد آن است. تا زمانی که این امر محقق نشود، تا زمانی که حداقل حقوق مشارکت در جامعه به دست نیاید، نمی توان با مسایل گسترده تر سرمایه داری و استعماری مقابله جدی کرد، زیرا جمعیت ابزاری برای مشارکت ندارند.”

Iraj Shahriari
Iraj Shahriari
9 ماه قبل

نوم چامسکی هرگز از جمهوری اسلامی و اساسا از هیچ حکومتی دفاع نکرده و نمیکند، او نقطه نظرات سیاسی دارد که بطور یکسان در همه جا هفتاد سال است بیان می‌کند. ذره‌ای از این مزخرفات بالا درست نیست.

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل
پاسخ به  Iraj Shahriari

چه ادبیات “وزینی”!

مهرداد
مهرداد
9 ماه قبل

جناب منسوران 

رگ خواب چپ قلابی را خوب در یافتید. حتی بزرگانی چون چامسکی که کسی منکر نفوذ فرهنگی و اجتمایی اش نیست جوهر درک و احساس درد جامعه ایرانی را ندارد. اگر حملات شیمیائی به دخترکان در کرانه باختری رخ داده بود، یا دولت تکیه اوجالان را اعدام کرده بود، فغان چپ هایی چون چامسکی به هوا بود. همین چپ ها از جمله کوبا اعدام های فله ای کمونیست های ایرانی توسط رژیم را نادیده گرفتند و هنوز از ان حمایت میکنند. با نگاهی به بعضی از نشریات توده ای میتوان اینرا به خوبی مشاهده کرد.

ابراهیم ذکری
ابراهیم ذکری
9 ماه قبل

نویسنده سواد کافی برای خواندن نشریات حزب توده ایران را در چهل سال اخیر ندارد

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل

با سلام
تا جایی که من یادم هست “نشریات” به زبان فارسی بود و نه روسی و همه سواد خواندن آنها را داشته اند.
هنوز هم به آرمانهای امام راحل وفادارید؟ بابا تو دیگه کی هستی؟
آن “نشریات”، از ۴۵ سال پیش (بهمن ۵۷: آغاز سرکوب انقلاب ) از جمله ۴۲ سال پیش (تابستان خونین ۶۰) را همه خوانده اند. متاسفانه پاک شدنی نیست!
تندرست باشید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x