یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

به سراغ من که آمدند، کسی نمانده بود اعتراض کند

«… بعد که به سراغ من آمدند، دیگر کسی نمانده بود که اعتراض کند.» برتولت برشت

یک بازنشسته: این روزها ویدئوئی پرتکرار در شبکه‌های اجتماعی از زنی مشاهده می‌شود که در ازای ۵۰۰ هزار تومان قرار است فرزند خود را بفروشد و در آخرین لحظات خداحافظی با بچه‌اش در حالی که ضجه می‌کند و اشک می‌ریزد، با ناتوانی به فرزند خردسالش می‌گوید: « منو ببخش که مادر خوبی برات نبودم. »

او نمی‌گوید و به احتمال قریب به یقین نمی‌داند سهم خودش از این «مادر خوب نبودن» در مقابل سهمی که مربوط به شرایط و دیگران است، چقدر است؟

داستان این مادر و بچه یکی از هزاران اتفاق غم‌انگیزی است که به صورت‌های گوناگون هر روز در همین حوالی؛ یعنی بیخ گوشمان در حال رخ دادن است و کسانی که روزی  مستضعف و کوخ نشین می‌نامیدندشان و  مدعی بودند که همین‌ها ولی‌نعمتشان هستند، نه تنها بی‌تفاوت از کنارشان می‌گذرند و با بازتعریف واژه‌ی  «مستضعف» نه اینها که کسان دیگری را  ولینعمتان خود می‌دانند، بلکه با هزار توجیه شرعی و عرفی وجود این تبعیض شدیداً غیر انسانی را طبیعی و موجه جلوه می‌دهند. کمتر انسانی پیدا می‌شود که با شنیدن خبر فروش جگرگوشه و پاره تن یک انسان گرفتار، آن هم تنها به قیمت ۵۰۰ هزار تومان،  در شرایطی که قیمت یک کیلو گوشت گاو، احتمالا از این رقم عبور کرده باشد، اعصاب و روانش به هم نریزد و از زیستن در چنین زمانه و جامعه‌ای عرق شرم بر پیشانی و اندوه عالمی در دلش ننشیند.

مگر این همه شقاوت و بی‌انصافی اصلا قابل تصور است؟!

به‌راستی کسانی که با بی‌تدبیری یا فرصت طلبی و مال اندوزی، مسبب چنین ادباری برای خیل وسیعی از مردم جامعه شده‌اند که فلاکت، زندگی مردم  را چنان فرا گرفته تا بخشی از آنها تن به بچه فروشی، خودفروشی، گورخوابی و کارتن خوابی، زباله گردی و غیره بدهند، نمی‌دانند که در زمره‌ی موجوداتی هستند که کمتر از انسانیت بهره برده‌اند و تنها در فکر گیر آوردن نواله‌ای چرب و چیلی به هر قیمتی و لیس زدن به آن می‌باشند.

مگر این جماعت بی مروتِ حریص و نمایندگان جاه‌طلب و بی‌دردشان در قدرت  را می‌توان با نصیحت وادار کرد که خوی اهریمنی خود را به کناری وانهند و درد و محرومیت این تهیدستان به بن بست رسیده و فرودستان مستأصل، اعم از کارگران و مزدبگیران و بازنشستگان را که در طول این سال‌ها به شکل‌های مختلف و ازجمله با برگزاری تجمعات، اعتراضشان به این اوضاع غیر قابل تحمل را فریاد زده‌اند، درک کنند و به تبع آن قدری از ولع سیری ناپذیر شان بکاهند. یا نمایندگان بی‌تدبیر و فرصت طلبشان در قدرت، ناتوانی شان را در اداره‌ی درست جامعه برای زدودن چهره‌ی زشت فقر و تبعیض و بی‌عدالتی بپذیرند.

تجربیات فراوان، به دفعات نشان داده که چنین انتظاری، بی‌پایه و عبث است.

هیچ راهی جز انتشار آگاهی از ساز و کار نظمی که مسبب خانه خرابی و استیصال میلیون‌ها انسان دردمند می‌شود، نمی‌تواند مسیر غلبه بر این نابه سامانی‌ها را روشن کند. این مسیر روشن، پویندگان خودش را فرامی‌خواند. پویندگان این مسیر تمام کسانی هستند که از این رویه ناجوانمردانه صدمه دیده‌اند و کماکان می‌بینند. اجرای نسخه نئولیبرالی به توصیه‌ی بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در تلفیقش با روابط رانتی، وضعیتی فاجعه بار در جامعه ما به بار آورده است. بدون فاصله گیری از چنین مناسبات غارتگرانه‌ای که آگاهانه کنترل بر روابط بازار را برنمی‌تابد و معتقد بر خود کنترلی بازار است، مناسباتی که خواهان برون سپاری تمام  خدمات دولتی به بخش خصوصی (خصولتی) و آزاد گذاشتن دستشان به صورت نامحدود است. کالا سازی همه چیز از جمله آموزش و بهداشت حتی اندام‌های بدن انسان به منظور خرید و فروش آنها، حذف و محدودیت تمام تشکل‌های مدنی، صنفی و محیط زیستی. کم کردن حقوق شاغلین و بازنشستگان و بالا بردن سن بازنشستگی، بالا بردن هزینه‌های بیمه و غیره، روز به روز با اوضاع وخیم‌تری مواجه خواهیم شد.

بی‌تردید در صورتی که ذینفعان، به چنین آگاهی‌هایی دست پیدا نکنند و مبارزه جمعی و همبسته خود را بر اساس آن تدارک نبینند، این بدبختی پایان نخواهد پذیرفت.

باید با حذف این ویژگی‌های سلبی، چهره‌ی زندگی جمعی انسانی شود.

چطور می‌توان به چنین توفیقی دست پیدا نمود وقتی که به عنوان نمونه، تعداد قابل ملاحظه‌ای از  همکاران شاغل و بازنشسته  ما از امضاء متن یک کمپین برای آزادی معلمانی که به خاطر دفاع از حقوق قانونی‌شان دچار محرومیت و محدودیت و زندان شده‌اند، دریغ می‌کنند؟ مادامی که این بی‌تفاوتی وجود دارد، مادرانی هم وجود خواهند داشت که از سر استیصال باید فرزندان خودشان رابه قیمت یک کیلو گوشت گاو بفروشند و ضجه بزنند. باید شاهد کودکان کار در خیابان‌ها باشیم که اغلب به بیماری‌های مقاربتی دچارند، باید شاهد زنان خیابانی باشیم. باید شاهد کودک همسری و پرپر شدن دختران جامعه‌مان باشیم و بایدهای دیگر.

منبع: اتحاد بازنشستگان

https://akhbar-rooz.com/?p=210976 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خسرو باقرپور
خسرو باقرپور
8 ماه قبل

عنوان مطلب از مارتین نیمولر است. از برشت نیست. این مطلب را بخوانید: https://www.akhbar-rooz.com/33970/1385/02/17/

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x