آن که در باغِ دلِ شهر
سری می شکند
در دلش نغمهِ بیدار شدن
نیست هنوز.
چه کند؟
صف شکنِ بیداری
چه کند؟
شعرِ سپیدِ طلبِ آزادی.
این
در آوای من و فهمِ ستم کار
فقط، تسلیم است
او نگاهش این است.
این همه سال، در این میکده
ما
سرخوشِ تلخی، نوشا نوشیم.
آن طرف تر
صفِ اعدام به راه.
واژه صبر.
پراکنده
داریوش لعل ریاحی
یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲