دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

فیدل و ایده های او؛ به مناسبت ۹۷ امین سالگرد تولد فیدل کاسترو – ترجمه ی علی اورنگ

به عنوان یک سیاستمدار، فیدل می دانست که چگونه بر سناریوهای خیلی پیچیده غلبه یابد. پیروزی انقلاب همچنین آغازی برای تشدید یک تهاجم بی سابقه بر علیه کوبا بود. چرا که وجود یک انقلاب پیروزمندانه در قاره ای که حیاط خلوت آمریکا محسوب می شد، برای آمریکا قابل قبول نبود. انقلابی که دگم های راست و چپ را متلاشی کرد، و امکان پیروزی را بر علیه یک ارتش حرفه ای با گروهی از چریک ها که از نظر تعداد نفرات و تسلیحات کمتر بودند، نشان داد، و به علاوه، امکان این پیروزی را  از یک کشور نئو استعماری کوچکتر، با منابع طبیعی ضعیف تایید کرد

‌فیدل نه تنها از غضب حکومت استبدادی باتیستا، جنگ چریکی و ۶۰۰ بار سوء قصد جان سالم بدر برد، بلکه انقلابی را رهبری کرد که بعد از ۶۰ سال، هنوز به مقاومت و پیروزی اش ادامه می دهد.

در تاریخ اخیر جهان کمتر رهبرانی چون فیدل کاسترو وجود دارند که به وسیله رسانه های انحصارات و حامیانشان تا این حد تحقیر شده باشند. فرمانده انقلاب کوبا بدون تردید یکی از افراد بی نظیر در تاریخ قاره آمریکاست و این، تا حدودی، ترور نمادین دائمی که او در معرض آن بود (و هست) را توضیح می دهد.  در بزرگداشت ۹۷ امین سالگرد تولد فیدل به برخی از ایده های او و اهمیت این رهبر بزرگ اشاره می کنیم.

یک انسان

کسانی که فرصت دیدن محل تولد فیدل کاسترو را در شهر کوچک بیران، در ایالت هولیگوئین، داشته اند، می توانند ایده روشنی از مبدا او داشته باشند. اگرچه فیدل فرزند یکی از زمین داران بزرگ قبل از انقلاب کوبا نبود، اما او متعلق به خانواده ای ثروتمند بود.

پدرش که یک مهاجر اسپانیایی بود توانست ثروت خوبی برپا کند و صاحب زمین شود، این ثروت به او اجازه داد خانواده بزرگی را اداره کند و تحصیلات و استاندارد زندگی بالایی را برای خانواده اش فراهم سازد. فیدل برای تحصیلاتش اول به شهر سانتیاگو دِ کوبا، دومین شهر مهم کشور، رفت، و بعد برای تحصیل در رشته حقوق به هاوانا رفت. در هاوانا بود که همراه با نسل خودش به بلوغ فکری و سیاسی دست یافت.

به عنوان عضوی از سازمان جوانان حزب ارتدوکس (حزب کمونیست کوبا در آن مقطع)، با گرایش طبیعی به عدالتخواهی، فیدل، مثل همه هم نسل هایش، عمیقا تحت تاثیر خودکشی ادواردو چیباس بود. مرگ رهبر حزب ارتدوکس، که فساد و تعفن همه جانبه دولت های منتخب او را از پا در آورد، یک ضربه مهیب و ناامید کننده ای برای نسل جوانی بود که بعد از شکست انقلاب ۱۹۳۰ شکل گرفته بود. نسل جوانی که شاهد از دست دادن رویای آزادی و اصلاحات ملی اش بود.

کودتای باتیستا در مارس ۱۹۵۲ به نظر می رسید که جمله پایانی برای از دست دادن این رویا باشد. ارتش و پادگان با هدف تحمیل اراده خود بر سرنوشت مردم بازگشتند. و این کار را در خدمت منافع سرمایه داری شمال آمریکا انجام دادند. باتیستا، یکبار دیگر، مرد سرسختی بود که باید نظم و امنیت را به کشور باز می گرداند. تحت رهبری او، درگیری بین گانگسترها، ترورهای اجیر شده و خشونت ها باید به پایان می رسیدند. ارتش باید آرامش را تضمین می کرد تا مافیا بتواند به “کسب و کاری عادی” اش ادامه دهد.

در این فرایند، همه آزادی ها محدود شدند و همه مخالفین با خشونت ساکت شدند. دستاوردهای قانون اساسی سال ۱۹۴۰ تبدیل به یک کاغذ پاره می شود.

از طرف دیگر، نسلی که در آن سال ها ظهور سیاسی کرد، به ویژه انقلابی ترین جناح آن، حاضر به قبول آن نظام دیکتاتوری نشد. فیدل رهبر طبیعی آن نسل بود. او کسی بود که سمت ناخدایی حمله جسورانه به پادگان مونکادا را به عهده گرفت، که، اگرچه با شکست مواجه شد، دو چیز اساسی را به نمایش گذاشت: بی رحمی خونخوار رژیم باتیستا، که بازماندگان این حمله را محاکمه و بعد قتل عام کرد، و وجود روحیه انقلابی مبارزه برای کوبای بهتر.

این روحیه با زندان، تبعید یا شکست از هم پاشیده نشد. فیدل در دادگاه در دفاع از خود، که بعدا تحت عنوان “تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد” شناخته شد، آشکار کرد که عدالت اجتماعی و استقلال پایه و اساس جنبش انقلاب بود.

شانس، که همچنین در تاریخ نقشی دارد، به بقای او در شرایطی بسیار دشوار کمک کرد: بعد از حمله به پادگان مونکادا، در شکست الگریا دی پیو* (Alegría de Pío)، در بمباران ها و نبردهای بی شمار در سیرا مائسترا (بی پروایی او به حدی بود که بعد از نبرد ال یورو، چه گوارا و چندین افسر دیگر نامه ای به او نوشتند و از او خواستند که خود را در معرض خطرات بی مورد نگذارد)، و بیش از ۶۰۰ حمله دیگر بر علیه او.

میزان خرد او، هوشیاری سیاسی او که به خود اجازه کشانده شدن به هیچکدام از معاهدات و لابی هایی که در موقعیت های متعددی در اطراف او شکل گرفتند نداد، و ظرفیت های نظامی و استعدادش به عنوان یک رهبر محبوب وقتی که انقلاب به پیروزی دست یافت، او را رهبر بلامنازع فرایند و تجلی آرزوهای همه مردم کرد.

یک سیاستمدار

به عنوان یک سیاستمدار، فیدل می دانست که چگونه بر سناریوهای خیلی پیچیده غلبه یابد. پیروزی انقلاب همچنین آغازی برای تشدید یک تهاجم بی سابقه بر علیه کوبا بود. چرا که وجود یک انقلاب پیروزمندانه در قاره ای که حیاط خلوت آمریکا محسوب می شد، برای آمریکا قابل قبول نبود. انقلابی که دگم های راست و چپ را متلاشی کرد، و امکان پیروزی را بر علیه یک ارتش حرفه ای با گروهی از چریک ها که از نظر تعداد نفرات و تسلیحات کمتر بودند، نشان داد، و به علاوه، امکان این پیروزی را  از یک کشور نئو استعماری کوچکتر، با منابع طبیعی ضعیف تایید کرد.

این انقلاب باید به خصومت های کم وبیش بورژوازی بزرگ و متوسط، که تهدیدات و خصومت های خود را به اشکال گوناگون بروز می داد، چیره می شد. گروهای مسلح‌، که به وسیله آمریکا و الیگارش های اروپایی متولد کوبا تامین مالی شده و آموزش دیده بودند، در نواحی گوناگون کشور به سرعت رشد یافتند، و از طریق حملات دزدان دریایی، ، خرابکاری، بمب گذاری، ترور، و دزدی زمینه ایجاد وحشت و ویرانی در کشور را آماده کردند.

شخصیت های مهم دولت انقلابی در سالهای اول انقلاب با عملشان یا بی عملی شان به انقلاب خیانت کردند، شامل فرماندهان نظامی مثل فرمانده نیروی هوایی، دیاز لانگ (که با یک هواپیمای دزدی به آمریکا پناهنده شد و به طور منظم به کوبا بازگشت تا در خیابان های هاوانا مواد منفجره بریزد) یا هوبر ماتوس، فرمانده نظامی منطقه کامگوی، و همچنین اولین رئیس جمهور دولت انقلابی، اوروتیا، اولین رئیس بانک مرکزی و غیره. یک بخش مهمی از متخصصین به خارج مهاجرت کردند و حتی کلیسای کاتولیک خود را در اختیار کمپین های ننگین افترا، مثل عملیات مفتضح پیتر پن** (Operation Peter Pan)، گذاشت.

در عرصه بین المللی کوبا با تحریم ها، تهدیدات، و شانتاژهای اقتصادی درگیر بود، در حالی که سازمان کشورهای آمریکایی و چندین دولت متحد آمریکا در دیگر حوزه های جغرافیایی در اذیت و آزار و تهمت و افترا بر علیه کوبا فعال بودند. تعداد زیادی از کشورهای آمریکای لاتین، زیر فشار، با کوبا قطع رابطه کردند. در مارس ۱۹۶۰، کشتی فرانسوی لاکوبر در بندر هاوانا در نتیجه خرابکاری عمدی منفجر شد، که باعث مرگ حدود صد نفر و زخمی شدن بیش از ۲۰۰ نفر شد. در آوریل ۱۹۶۱، هواپیماهایی از هندوراس چندین فرودگاه غیر نظامی کوبا را بمباران کردند و چند روز بعد ۱۵۰۰ مزدور، مسلح و تعلیم دیده به وسیله سازمان سیا و با حمایت نیروی دریایی آمریکا در پلایا گیرون (جزیره خوک ها) پیاده شدند، حمله ای را شروع کردند که در کمتر از ۷۲ ساعت شکست خورد و زندانی هایش در مقابل کمپوت برای بچه ها و ماشین آلات کشاورزی با دولت آمریکا مبادله شدند.

در سال ۱۹۶۲، کوبا درگیر بحران معروف موشکی شد، که با توافق بین دو قدرت بزرگ خاتمه یافت، و منجر به واکنشی با شکوه و متمایز از فیدل به نمایندگی از مردم انقلابی کوبا شد.

در میان آن گردباد سیاسی، فیدل می دانست که چگونه رهبری کند و حالات و انتظارات مردم و اعضای رهبری انقلابی را ابراز کند. او می دانست که چگونه بین نیروهای انقلابی وحدت به وجود بیاورد و در صحنه بین المللی با عزمی راسخ مانور کند.

انقلاب سریعا راه را برای پیشرفت های واقعی گشود: قانون “اصلاحات ارضی” که مالکیت املاک بزرگ در کشور را فروپاشید و زمین را به کسانی داد که روی آن کار می کردند؛ کمپین عظیم سوادآموزی؛ برنامه های بهداشتی و درمانی و مسکن، همراه با دها هزار بورس تحصیلی برای دانش آموزان در همه سطوح؛ ایجاد یک سیستم عظیم حفاظت و انتشار فرهنگ که آن را در دسترس مردم گذاشت؛ و ایجاد شغل.

فیدل می دانست که چگونه در فرایند یک درک پویا از واقعیت هژمونی (فرادستی) ایجاد کند، که راهنمای اصلی او در اقدامات سیاسی اش برای عبور از مراحل گوناگونی بود که باید پشت سر می گذاشت. او قادر بود که استقلال سیاسی و ماهیت ویژه کوبا را طی سال های رابطه با شوروی و کمپ سوسیالیسم حفظ کند و، بعد از فروپاشی اروپای شرقی، او می دانست چگونه سناریوی بسیار پیچیده امکان موجودیت و دوام سوسیالیسم و دستاوردهایش در کوبا را دوباره تنظیم کند.

فیدل همچنین یک معلم خارق العاده و محبوبی بود، که در سخنرانی های طولانی و متعدد اش در مردم درک جدیدی را از تاریخ و نقش کوبا در آمریکایی لاتین و صحنه جهانی به دقت پرورش می داد. تحت رهبری فیدل، کوبا از یک جزیره کوچک تولید کننده شکر تبدیل به ملتی می شود که مسئولیت افشاء، تقبیح، و نبرد بر علیه رژیم استعماری و نئو استعماری را بر عهده می گیرد. کوبا از جنبش های استقلال طلبانه حمایت کرد، دکترها، آموزگاران، و مربیان ورزش را به اقصی نقاط جهان فرستاد. هیچ کشور دیگری در نیمکره غربی چنین فعالیت جهانی گسترده و سخاوتمندانه ای را در پیش نگرفته است. رهبری سیاسی فیدل به مردم کوبا نشان داد که می توانند به مراتب بالاتر از قامت کشورشان جهش کنند، چرا که اندازه و عظمت یک ملت با شجاعت و سخاوت زنان و مردانش تعریف می شود، نه با موانع تحمیلی استعمار و عقب افتادگی.

یک سمبل        

شخصیت فیدل ایده آل های استقلال و عدالت اجتماعی یک ملت را تجسم می کند و تجلی کننده ایجاد یک جامعه عادلانه تر و فراگیر حتی در دشوارترین شرایط می باشد. او همچنین فاکتور محوری وحدت کوبا برای ادامه فرایند انقلابی اش در طول زمان است.

برای تضعیف ابعاد نمادین او، آنها دائما به دروغ و یا نیمه حقیقت ها روی می آورند. آنها در اشتباهات احتمالی، شایعات، در موضوعات فرعی، اظهارات فرصت طلبانه دیگران خود را غرق می کنند. بدون تردید، به عنوان یک انسان و یک سیاستمدار او مرتکب اشتباهاتی شد، اما این اشتباهات همچنین توام با موفقیت های بزرگ بود، موفقیت های کلیدی برای امرار معاش انقلابی چون انقلاب کوبا بیش از ۶۰ سال بعد از وقوع آن. موقعیت انسانی اش موقعیت نمادین او را تقویت کرد، و انسجام او به عنوان یک انسان عمدتا ابعاد شخصیتی او را تعیین می کند.

افکار او، مثل همه افکار موجود، باید در معرض گفتگو و مناظره دائمی باشد. برای درک افکار او هیچ چیز بیگانه تر از بی تحرکی ایده ها و بی تحرکی مردم نیست. وقتی که یکی از موثر ترین اشکال نمادین ترور مومیایی کردن یا کالایی شدن است (در نظر بگیرید که با لنین یا چه گوارا چه کردند)، وظیفه انقلابی ها همه جا این است که مباحثه کنند، مناظره کنند، و خلق کنند.

مارکس گفت که وقتی ایده ها نیروی  مادی می شوند که ایده ها توده ها را فرا گیرد. امروز فیدل زنده است، دقیقا به این دلیل که نماد او باقیست به عنوان محکی که می توان با فروتنان، به وسیله فروتنان، و برای فروتنان انقلابی برپا کرد، و به حرکت در راستای انقلاب بر علیه خصومت و ستم قدرت امپراتوری در تاریخ ادامه داد. 

***

خوزه ارنستو نواز گوئررو نویسنده، روزنامه نگار، و پژوهشگر اهل سانتا کلارا، کوبا است. او بخش کوبای “شبکه روشنفکران و هنرمندان در دفاع از بشریت” را هماهنگ می کند و با چندین ناشر در کوبا و خارج از کوبا کار می کند.

* در سال ۱۹۵۶، ۸۲ انقلابی تحت رهبری فیدل در قایق گرانما از مکزیک عازم سواحل کوبا شدند. آن ها در سواحل کوبا در این منطقه به کمین نیروهای ارتشی افتاده و فقط ۱۲ چریک جان سالم بدر برده و در کوه های سیرا مائسترا نبرد مسلحانه را آغاز کردند. م.

**عملیات پیتر پن یک پروژه خروج دسته جمعی پنهانی بیش از ۱۴۰۰۰ کودک ۶ تا  ۱۸ ساله بدون همراه از کوبا به آمریکا با کمک کلیسای کاتولیک طی دوسال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ بود. بعد از ایجاد ترس در والدین کودکان که حزب کمونیست قصد دارد کودکان آنها را از خانواده ها گرفته و در مراکز آموزش های کمونیستی نگه دارد، پروژه خروج پنهانی کودکان به مرحله اجرا درآمد. م.

منبع: مانتلی ریویو آنلاین

https://akhbar-rooz.com/?p=213413 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهرداد
مهرداد
8 ماه قبل

تولیدات داخلی شکر کوبا در سال ۲۰۳۳ حدود ۴۷۰.۰۰۰ تن بود. درحالیکه مصرف داخلی خود کوبا شصد هزار تن در سال است و طبق قرار داد باید سالی چهار صد هزار تن هم به چین بفروشد، مجبور به خرید شکر از برزیل است!!

به ارقام زندگی مردم توجه کنید قبل از اینکه مدهوش عملیات نظامی ۶۰ سال پیش شوید.

شاهین ایزدی
شاهین ایزدی
8 ماه قبل
پاسخ به  مهرداد

تردیدی ندارم که از یک بیسوادی عمومی رنج می بری ولی با تکرار یک کلیشه همه جا «هنر» نمائی می کنی این که تاثیر گذار نیست. سال ۱۹۵۹ در کوبا انقلاب شد.اقلا فیلم پدر خوانده را اگر درست دیده باشی در بخشی از آن به شب انقلاب در کوبا پرداخته که سناتور ها و مافیای آمریکائی مهمان باتیستا بودند هزار ماجرای دیگر در کوبای قبل از انقلاب وجود داشته ست.تا سال ۱۹۶۲ هزاران بلا بر سر کوبا اوردند و انواع محاصره های اقتصادی و سیاسی که این کشور انقلابی را وادار کردند برای ادامه ی زندگی به شوروی روی بیاورد. بتدریج کشوری که بیشتر صادرات و وارداتش به آمریکا و دیگر کشورها بود به شوروی گرایش پیدا کرد. به این می گفتند «جنگ سرد» حالا تو اومدی داری به این نوشته نمره میدی ؟بهتره در مورد «شاهکار» آیزنهاور و کندی و بعدا ها در همان سالها بنویسی تا مشهور تر شوی comment image

مهرداد
مهرداد
8 ماه قبل
پاسخ به  شاهین ایزدی

مقصود من هم نشان دادن نزول و رکود کوبا پس از شوروی بود که در گراف بالا آینده اضمحلال کوبا را نیز نشان میدهد. گرچه خود شوروی قدر قدرت که تاب تحول سرمایه را نداشت و سرنگون شد، از کوبا و کاسترو انتظار دیگری نمیرفت. گرچه این تقصیر را به گردن آیزنهاور انداختن و چسبیدن به رویا های بچه گانه چند عملیات نظامی شصت سال پیش توان دانش آموزی را ازت سلب کرده، حد اقل میتوانی به رشد اقتصاد خصوصی و شرکت هایی که به آمریکایی ها سرویس میدهند را با ارقام پیدا کنی. به عبارتی نوعی خوش آمد به دنیای کاپیتالیسم!

نیک
نیک
8 ماه قبل
پاسخ به  شاهین ایزدی

جناب ایزدی شما که از بیسوادی عمومی رنج نمیبرد بفرمائید از نوشته شما چه نتیجه ای میباید گرفت؟ آیا این وظیفه یک دولت مردمی نیست که سیاستی با دشمن اتخاذ کند که رفاه و آسایش و پیشرفت را برای ملت خود به خطر نیاندازد؟ آیا دولت انقلابی در فردای ایران میباید راه کوبا را پیش گیرد یا راه کشور های اسکاندیناوی, ویتنام و چین را در پرهیز از دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا ؟   

شاهین ایزدی
شاهین ایزدی
8 ماه قبل
پاسخ به  نیک

البته من هیچوقت با چند نفر شناخته شده در اخبار روز که در این اواخر سر و کله اشان پیدا شده ومانند یک «صفحه» ی گرامافون خط خطی بیشتر پارازیت پخش می کنند تا موسیقی بحثی ندارم . سئوال های تکراری شما را نیز اهمیت نمی دهم. چون نمی دانید راجع به چی صحبت می کنید.من کاری به این حرفها ندارم. فقط وقتی حرف های نامربوط می نویسید برای خاطر سایر خوانندگن وظیفه میدانم که ادعای نادرست ، دروغ ، تحریف و.. شما را نشان دهم.من از کوبا دفاع نمی کنم .ولی فرآیند شکست آنطور نیست که مهرداد نوشت.حالا تو هم هیچی از اسکاندیناویا نمی دانی چون من از پیش از انقلاب در اینجا بوده ام و اعتلا و سقوط سوسیال دموکراسی در انحطاط سرمایه را می بینم که بعداز۳۰ سال تلاش و خرابکاری توانستند مقاومت سوئد و فنلاند را نیز درهم بشکنند تا قانون جنگل ( ناتو) را به بهانه اختلاف منافع با دیگرگُرگان سرمایه (روسیه و چین..)مسلط ترکنند. من هیچکدام را توضیه نمی کنم.همه جنگ افروزند مثل جنگ جهانی اول پیش از انقلاب روسیه. دست ازشرارت بردارید

نیک
نیک
8 ماه قبل
پاسخ به  شاهین ایزدی

جناب ایزدی, تشکر مرا از پاسخ بسیار دوستانه, علمی و در ارتباط با سوالی که مطرح کرده بودم بپذیرد. پاسخ شما به حقیر حتما راهنمای ارزشمندی برای جوانان ما در ایران خواهد بود تا با اینگونه بحث نکردن به تفاهم و اتحاد بیشتری نائل آیند. البته شاید حق با شماست که معتقدید سوسیال دموکراسی در کشور های اسکاندیناوی سقوط کرده چون اثر آن را در ادبیات بکار گرفته از طرف شمایی که سالها در آنجا زندگی کرده اید میتوان به وضوح دید. ادبیاتی که حتا در نسل بزرگ شده در جمهوری اسلامی هم کمتر دیده میشود.  

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x