یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

آرمیتا را فراموش نکنیم…

طبق معمول جمهوری اسلامی دم و دستگاهِ پروپاگاندا را علم کرده تا تکذیب کند. گرچه همه‌ی ما به تجربه‌ی به خون‌زیسته‌ی چهار دهه‌ حکمرانی اوباش دریافته‌ایم، هرگاه حاکمیت برای “تکذیب” جان بکند، فقط باید عکسِ هرآن‌چه را که بگوید، بپذیریم.
حکومتی که هواپیمای مسافربری را با دو موشک بر فراز پایتخت کشور می‌زند و تا دو روز تکذیب می‌کند، مرزهایی از رذالت را پشت سر گذاشته که برای باور به ادعاهای‌اش جز احمق یا مزدور بودن، شِق سومی نمی‌توان در نظر گرفت.

کل دستگاه تبلیغاتی جمهوری نکبت اسلامی دست و پا می‌زند تا حمله‌ی فیزیکی به آرمیتاگراوند را تکذیب کند: ولو با تکرار سناریوهای نخ‌نما‌شده‌‌ای نظیر اعتراف‌گیری از خانواده و دوستان تا انتشار فیلم‌های تقطیع‌شده‌ از دوربین‌های امنیتی متروی تهران (آن‌هم با صدای نفرت‌انگیز بازجوخبرنگار پلشت آمنه‌سادات ذبیح‌پور که حضورش همواره گواهی‌ست بر قطعی بودن جنایت)
در همین فیلم‌ها واقعیاتی نمایان شدند که اوباشِ حاکم را رسواتر کرد:
از مادرِ آرمیتا که در مقابل دوربین اذعان کرد “همه‌ی فیلم‌ها بازبینی نشده” تا “حرکت پای آرمیتا که ادعای رسانه‌های جمهوری اسلامی مبنی بر بی‌هوش شدن او را باطل کرد. اما یک وجه دیگر از رسوایی هم برای شخص رهبرِ حقیر و تمامی اوباش‌اش در همین فیلم‌ها رقم خورده است:

آن‌ها برای تکذیبیه‌های‌شان مجبور شده‌اند آرمیتا را در تمامی رسانه‌های خود نشان دهند که از خانه تا مترو را بدون حجاب اجباری، با گام‌های استوار و بی‌تفاوت به هرگونه نگاه و ارشاد و … طی می‌کند.
یعنی چه؟ یعنی برای خاطرِ زیر فرش زدن قتلِ ژینا امینی بیش از ۶۰۰ زندگی را پرپر کردند، نرینگان‌شان را در مجلس برای تصویب “قانون حجاب و عفاف” بسیج کردند و لمپن‌ها را در قالب حجاب‌بان و آتش به اختیار به خیابان ریختند تا از لگدمال شدنِ حجاب، جلوگیری کنند اما حالا “مجبورند” که آرمیتا را به‌عنوان نماینده‌ی زنانِ بیزار از انقیاد در صدا و سیمای‌شان نشان دهند. آرمیتایی را نشان دهند که برای کل هارت و پورت‌های حاکم، تره خرد نمی‌کند و زن زندگی آزادی را زندگی‌ می‌کند…

آرمیتا در کُماست و زمزمه‌هایی از مرگ مغزی او به گوش می‌رسد. امیدواریم چنین نباشد، گزندی به او نرسد، به‌زودی چشم بگشاید و با زنده ماندنش خاری باشد در چشم و گلویِ جمهوری اسلامی، همان‌سان که تا چند روز قبل با گام‌های استوار و بی‌اعتنایی‌‌اش به شرع و شریعت‌مدار و پاسبانِ شریعت، سرفراز در خیابان راه می‌رفت.

منبع: صدای ماهی سیاه

https://akhbar-rooz.com/?p=219082 لينک کوتاه

5 5 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x