دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

محاجّه با خود در آینه‌ی روبه‌رو – محمّدرضا مهجوریان

.

یک‌باره از “غافل‌کردن” می‌گویند

یک‌باره از “غافل‌شدن”؛

یک‌باره با “تغافل” نیّاتِ خود را می‌پوشند.

و هم‌زمان – مطابقِ معمول – از کناره‌ی لب‌هاشان

سرریز کرده است ریشخندِ پلیدِ معروف:

– هم‌چون گُدازه‌ای از آن آتش‌فشانِ مألوف.

.

بنگر! به ریشِ ما می‌خندند

تنها نه نامَردُم، که مَردُم هم.

بنگر! چه بی‌پروا می‌خندند.

باری، به‌حق.

.

(ـ)

.

از صلح، “جایزه” می‌سازند

و “غفلتاً” خروارها هیمه

در کوره‌های جنگ می‌اندازند!

.

این “ریش”، خنده هم دارد

این ریشی که من وُ تو در آوردیم.

بر هم‌چه ریشی هر کس باشد می‌خندد.

باری، به‌حق.

.

(ـ)

.

و ما، گاهی به یک‌باره به گاو بَدَل می‌شویم:

سنگین و لَخت

لَم می‌دهیم درست در وسطِ چارراه‌ها

و راه‌ها را بند می‌آریم.

.

گَه‌گاه هم به یک‌باره گوگیجه می‌گیریم

و شاخ در می‌افکنیم در شاخِ سایه‌ی خود

و مثلِ گِردابی بر گِردِ خود می‌گردیم.

.

مرغِ هوا به ریشِ ما می خندد

باران، درخت، باد

نهری که در میانه‌ی صحرا.

باری، به‌حق.

.

(ـ)

.

و ما هنوز چندبارِ دگر باید

از رویِ خود در آینه‌ی روبه‌رو خَجِل باشیم؟!

دردا! چنین حقیر

چنین حقیر

چنین عظیمْ حقیر.

.

و سازها به ریشِ ما می‌خندند

آوازها، ترانه‌ها.

باری، به‌حق.

.

(ـ)

ـــــــــــــــ

محمّدرضا مهجوریان، مهر/۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=219797 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x