دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

سیر نزولی حقوق زنان در آمریکا و اسرائیل – برگردان پروین اشرفی

اخیرا نیویورک تایمز مقاله ای در مورد وضعیت حقوق زنان در اسرائیل منتشر کرده است. داستان خوشحال کننده ای نیست. واقعیت این است که علیرغم شهرت ساختگی اسرائیل به عنوان یک “لیبرال دموکراسی”، در میان جمعیت ممتاز یهودی در اسرائیل، تعداد زیادی از متعصبان مذهبی – یهودیان اولترا ارتدوکس یا حریدی – به دنبال تغییر شکل فرهنگ کشور به صورت منسوخ باستانی آن می باشند. این افراد به یک دیدگاه بدوی ای وفادار هستند که با زنان به عنوان افراد فرودست رفتار می کند. به نظر می رسد که برای اولترا ارتدوکس ها، سنت های برگرفته از ادبیات کتاب مقدس و شرعی یهود، مهمتر از تاریخ دستاوردهای زنان در همه زمینه های علمی، علوم اجتماعی و علوم انسانی می باشد.

اولترا ارتدوکس ها در تعدادی از احزاب سیاسی سازماندهی شده اند که اکنون جزو اعضای با نفوذ دولت ائتلافی جناح راست نخست وزیر بنیامین نتانیاهو می باشند. نتانیاهو به منظور جلب حمایت آنها، خود را به انجام تعدادی از اهداف آنها متعهد کرد: “از جمله این اهداف، پیشنهاداتی است برای جداسازی مردم بر اساس جنسیت در برخی رویدادهای عمومی و در وسایل حمل و نقل عمومی، ایجاد جوامع مسکونی مذهبی جدید، مجاز داشتن صاحبان مشاغل در امتناع از ارائه خدمات بر اساس اعتقادات مذهبی شان، و گسترش اختیارات دادگاه های تماما مردانه خاخام ها”. اگر می خواهید بدانید که چرا هزاران اسرائیلی سکولار در خیابان ها اعتراض می کنند، به خاطر چشم انداز این تغییرات است.

زنان اسرائیلی عواقب این امر را در حال حاضر احساس می کنند، اگرچه بر اساس قوانین فعلی، برخی از محدودیت های اخیر در واقع غیرقانونی هستند. بنابراین، علیرغم این واقعیت که “در اعلامیه استقلال ۱۹۴۸ حقوق برابر برای زنان تضمین شده است. رانندگان اتوبوس در مرکز تل آویو و ایلات جنوبی، از سوار کردن زنان جوان خودداری می کنند، زیرا آن‌ها لباس‌های مخصوص ورزش می‌پوشیدند. ماه گذشته، مردان افراطی ارتدوکس در شهر مذهبی بنی براک یک اتوبوس عمومی را متوقف کرده و جاده را به دلیل رانندگی یک زن مسدود نمودند.”

بنابراین، اعمال قانون کنونی بر زنان یهودی، بدون هیچ مجازاتی انجام میگیرد. برای دولت کنونی، حمایت سیاسی احزاب مذهبی ای که به طور غیرقانونی “زنان را از نامزدی در انتخابات منع می‌کنند”، نسبت به حقوق قانونی همه زنان یهودی اسرائیلی و همچنین آرای آنها، ارزش بیشتری دارد. اسرائیل یهودی آنچنان در حال غرق شدن در باتلاق جنسیتی است که گام به گام باعث می شود برخی از نگرش ها و سیاست های عربستان سعودی را تکرار کند.

هیچ یک از اینها نباید تعجب آور باشد، زیرا تبعیض یک وجه تعیین کننده از فرهنگ ملی اسرائیل است. این کشور توسط همه سازمان های حقوق بشر در سراسر جهان، از جمله سازمان حقوق بشر در خود اسرائیل، به عنوان یک کشور آپارتاید به رسمیت شناخته شده است. تعصب اسرائیلی، اقلیت فلسطینی خود را به طور سنتی مورد هدف قرار می دهد، اما پس از ۷۵ سال مشکلات باز گشته اند. یک چیزی سمی و مسری در تعصب وجود دارد که برای چندین نسل حفظ میشود. با گذشت زمان، حتی افراد ممتاز نیز در معرض خطر قرار میگیرند.

حقوق زنان در ایالات متحده

نفوذ سیاسی متعصبان مذهبی که قانون سکولار برای آنها اهمیت کمی دارد، فقط در اسرائیل امروزی یافت نمی شود. در واقع، نگرش های متروک نسبت به جنسیت و اهداف مرتبط به این گونه ایدئولوگ های مذهبی، سابقه ای طولانی در ایالات متحده – نزدیک ترین متحد اسرائیل – داشته  و در حال حاضر این وضعیت رو به تسلط بیشتر است.

از اوایل قرن بیستم، بخشی از مردم ایالات متحده علیه مدرنیته اجتماعی مبارزه میکرد – بنیادگرایان مسیحی که معروف به ناسیونالیست های مسیحی می باشند. خوب است نظری بیافکنیم به “۲۵ مه ۱۹۱۹، زمانی که ۶۰۰۰ تن از خادمان مسیحی، الاهیات دانان و کشیشان در فیلادلفیا، در یک سلسله جلسات یک هفته‌ای گرد هم آمدند. مردمی که در آنجا جمع شدند بر این باور بودند که خدا آنها را برگزیده است تا مسیحیان را به “اصول” ایمان بازگردانند و جهان را برای یک احیای نهایی قبل از بازگشت عیسی به زمین، آماده کنند.” بنیادگرایان مسیحی آمریکا از همان زمان تاکنون به این رسالت خود پایبند هستند.

“اخلاق” نقش مهمی در این رسالت دارد. “انحطاط اخلاقی به مثابه شاهدی بر این مدعا به خدمت گرفته میشود که انبیای کتاب مقدس به طور دقیق عصر مدرن را پیش‌بینی کرده بودند. در داستان‌های عهد عتیق، خداوند بشریت را به خاطر درگیر شدن در گناهان جنسی، مجازات کرده بود. بنیادگرایان نیز به نوبه خود گناه را در بی‌ثباتی نقش‌های جنسیتی ای می‌دانستند که منجر به این میشود که آمریکایی‌ها اخلاق خود را به خطر بیاندازند.” آنها رهایی زنان را به فروپاشی هنجارهای اجتماعی مورد تایید خداوند، مرتبط می دانستند و “نگران بودند که جلوگیری از بارداری، خانواده را تضعیف کند”.

این نارضایتی عمومی از جامعه ای که به نظر می رسید به طور فزاینده ای منحط و غیر خدایی می شود – به دلیل اینکه زنان تا حد زیادی به حقوق سیاسی و اجتماعی خود دست می یافتند – سال ها غالب شد. حق سقط جنین در دهه ۱۹۷۰ در این فرآیند مطرح شد. در آن دهه، اتحادی بین کاتولیک‌های محافظه‌کار (که بر مسئله سقط جنین متمرکز بودند) و پروتستان های انجیلی، برای مبارزه با “آزادی زنان” و سایر “بیماری‌های اجتماعی عصر” منعقد شد. تلاش ویژه‌ای صورت گرفت و سرمایه‌گذاری زیادی برای توسعه یک رویکرد قانونی جهت پیشبرد این رسالت دینی، انجام شد. “رهبران جنبش به خوبی درک کرده بودند که اگر شما بتوانید دادگاه ها را تسخیر کنید، می توانید جامعه را نیز تغییر دهید. سازمان اتحاد برای دفاع از آزادی، از جمله سازمان‌های هدایت کننده این امر می باشد که در بسیاری از قضایای اخیر به منظور تنزل اصل جدایی کلیسا از دولت، درگیر است.”

در طول پنجاه سال گذشته، رؤسای جمهور مختلفی، به ویژه جمهوری خواهانی مانند رونالد ریگان و دونالد ترامپ، قضات محافظه کاری را منصوب کرده اند که با دیدگاه بنیادگرایی مسیحی موافق هستند. تحلیلی در روزنامه گاردین، پیامدهای این تلاش را خاطر نشان میسازد: “در هسته تصمیم گیری [که حق سقط جنین قانونی را لغو کرد] این اعتقاد نهفته است که از قدرت دولت می توان و باید برای تحمیل دیدگاه اخلاقی و مذهبی خاص به بسیاری از مردم، استفاده کرد. – یک درک ظاهراً مقدس و واپس‌گرایانه از دین مسیحیت”. بنابراین حقوق زنان که در جامعه مدرن مقرر بود، در معرض خطر جدی قرار دارد.

وجه مشترک ایالات متحده و اسرائیل

وجود تعصب مذهبی تأثیرگذاری که از نظر سیاسی و اجتماعی، جهان بینی پیروانش را هدایت کند، یک وجه مشترک در ایالات متحده و اسرائیل می باشد. جوامع فرقه مانندی، هم در میان ارتدوکس های افراطی در اسرائیل، و هم در میان بنیادگرایان مسیحی در ایالات متحده وجود دارند که به دوستدارن متعصب خود رهنمود میدهند که چه چیزی مهم است و از نظر انتخاباتی چگونه رأی بدهند.

با توجه به این وضعیت، جالب است در نظر داشته باشیم که محافظه کاران مذهبی در هر یک از این دو کشور، چه چیزی را نیز بی اهمیت می دانند. برای آنها در هر دو کشور، آزادی های سکولار اهمیتی ندارند. به عنوان مثال، در کنار تعصبات جنسیت آمیز، نژادپرستی نیز به طور کلی به یک هنجار قابل قبول برای راست گرایان تبدیل شده است. یک تعصبی در مورد غیر یهودیان و غیرسفیدپوستان وجود دارد که آن ها را از “سرزمین موعود” طرد می کند! (در ایالات متحده، این تبعیض اکنون به ویژه بر روی مهاجران متمرکز شده است). همانطور که ذکر شد، هم در اسرائیل و هم در آمریکا، برابری جنسیتی یک نفرین محسوب میشود. این متعصبان مذهبی در واقع به شیوه های زن ستیزانه ای عمل می کنند. زنان نباید در جامعه فعال باشند. زنان نقش های خدادادی خاصی دارند و باید در خانه باشند و به طور متوسط به تربیت ۲.۴ کودک (بنا بر بنیادگرایی مسیحی ایالات متحده) و ۷.۱ کودک (بنا بر مبانی اولترا ارتدوکس اسرائیلی) بپردازند. آنها باید لباس محجوبانه بپوشند و در عقب اتوبوس و سایر وسایل نقلیه سوار شوند.

از قرار معلوم، محافظه کاران مذهبی در ایالات متحده به شکوفایی اقتصادی، دستاوردهای آموزشی و به بهبود طول عمر، چنانچه پیشبردشان به معنای به خطر انداختن آنچه که آنها به عنوان اصول دین می‌شناسند، باشد، علاقه‌ای ندارند. جنیفر روبین در یک مقاله نظردهی در واشنگتن پست اشاره بر این دارد که چنانچه در ایالتی زندگی می کنید که از نظر سیاسی توسط جمهوری خواهان و متحدان بنیادگرای مسیحی آنها (ایالت های قرمز) کنترل می شود، نسبت به ایالاتی که چندان از سوی آنها کنترل نمیشود (ایالت های آبی)، “طول عمر شما کوتاه تر است، شانس شما برای به سر بردن در فقر بیشتر می باشد، امکان تحصیل شما کمتر بوده و فرصت های اقتصادی برای شما کاهش می یابد”. محافظه کاران مذهبی، به حقوق قانونی و مرتبط با این امور نیز بی علاقه اند، مگر اینکه به آنها اجازه دهد اهداف دینی خود را به پیش ببرند. موضع آنها را نسبت به مواردی مانند سانسور، محتوای برنامه های درسی آموزشی، رویکرد نسبت به مسائل مربوط به LGBTQIA+ و سقط جنین را نیز می توان از همین منظر دید.

ارتدوکس های افراطی در اسرائیل اصرار دارند که مردانشان باید از خدمت سربازی اجباری معاف شوند. این نشان می‌دهد که محافظه کاران مذهبی، به مسئله امنیت ملی علاقه‌ای ندارند – مگر زمانی که از آن بتوان به عنوان پوششی برای کشتار علیه فلسطینیان استفاده کرد. مسائل نظامی برای آنها تنها در کرانه باختری، یعنی جایی که بیرون راندن نهایی فلسطینیان با تکیه بر زور، به عنوان یک امر دینی تلقی می شود، اولویت می یابد. نهایتا اینکه احزاب مذهبی در هر تعارضی که مابین حقوق دموکراتیک و مبانی یا قوانین یهودی رخ میدهد، بر اینکه دومی مهم تر و برتر است مصر هستند.

نتیجه گیری

ایدئولوژی‌های مبتنی بر مذهب که در بالا مورد بحث قرار گرفت، بخشی از یک “جنگ فرهنگی” مداوم بوده و عدم تحمل را در برابر تحمل، نابرابری را در برابر برابری قرار میدهد و یک مفهوم قدیمی از کتاب مقدس را برجسته می کند که در مقابل حق زنان برای داشتن موقعیت کامل انسانی، ایستاده است. این جنگ در ایالات متحده و اسرائیل (و همچنین در بسیاری از مناطق دیگر) به طور همزمان به پیش میرود.

اشخاصی این جنگ فرهنگی را، با به خطر انداختن حقوق و آزادی های دیگران، نادیده می گیرند. در مقاله ای در گاردین ذکر میشود که “این ایده که آنها [محافظه کاران مذهبی در ایالات متحده] با حذف قانون حق سقط جنین، متوقف خواهند شد، یک توهم است.” هدف تضعیف دیدگاه‌های مخالف و هرگونه شیوه زندگی متفاوت است و هر جایی که این متعصبان جای پای خود را باز کنند، تلاش‌هایی برای تحمیل اعمال تبعیض آمیز از طریق تغییر در قوانین و سیاست‌های ایالتی، صورت میگیرد.

نهایتآ اینکه اهداف آنها نه تنها غیر دموکراتیک است، بلکه دارای ماهیت استبدادی نیز می باشد. مسئله فقط تفتیش عقاید متعلق به قرن شانزدهم یا انقلاب فرهنگی قرن بیستمی نیست، بلکه اراده حرکت در همین مسیرها نیز هنوز وجود دارد. بنابراین، اگر آینده ای را که محافظه کاران مذهبی ارائه می دهند، تایید نمی کنید، دسیسه های آنها را هم نادیده نگیرید. آماده نبردی که در هر حال به راه افتاده است، باشید.

لارنس دیویدسون استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه وست چستر ایالت پنسیلوانیا است

منبع : کانتر پانچ

https://akhbar-rooz.com/?p=221475 لينک کوتاه

3.7 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x