یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

کبرِ کثیفِ کوهِ Error 404 – محمد قراگوزلو

  ۱. دوران پیشا پاسگاهِ غرب در فلسطین اشغالی

درآمد

عمق جنایات هولناک نماینده ­ی مستقیم امپریالیسم امریکا در منطقه ­ی خاورمیانه به جایی رسیده است که هر انسانی که اندکی از مباحث مرتبط با پدیده ی State- Nation مطلع باشد از کاربست لفظ “دولت یا کشور اسرائیل” تن می زند. کراهت چندش آور چنین عنوان نچسبی “هنوز صفتی ابتر است” که نمی تواند یکی از ابعاد نسل کشی این زامبی­ ها را توصیف کند. در نتیجه نویسنده ترجیح می دهد به جای نام این کشورقلابی و تصنعی که “دولت” جانی­ اش هیچ ملتی را نماینده گی نمی­ کند و ساکنانش کمترین شباهتی به ملت ندارند از اصطلاح Error 404  استفاده کند. شک ندارم – و این ادعا را از روی باورهای ایدئولوژیک و سیاسی خاص نمی گویم – که در آینده یی ممکن و در شرایطی واقعی و نه اتوپیک این وصله ی ناجور و به عبارت صحیح پاسگاه سرمایه داری غرب در منطقه فرو خواهد پاشید. کسانی ممکن است این نظر نویسنده را آرزو یا آرمان یا تخیل یا هر چیز دیگری تعبیر کنند و به آن نیشخند بزنند. مهم نیست. در صورتی که سلسله مباحث کوتاه و فشرده ی من در این مجموعه برای خواننده گانِ جدی و سیاسیِ اردوگاهِ انسانِ برابری طلب و آزادی خواه مجاب کننده باشد تمام آن خنده ها باد هوا خواهد بود.

۱. جنگ جهانی اول و شیوه ی تقسیم جهان!

از مجموعه مباحث رهبر بی بدیل انقلاب اکتبر درباره ی “امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری” که بگذریم و بخشی از ناترازمندی های نیازمند اصلاح آن را که نادیده بگیریم واقعیت این است که هر دو جنگ جهانی نه فقط برای حل – بهتر است بگوئیم انتقال – بحران ساختاری سرمایه داری صورت گرفته بلکه در جریان این انتقال دستِ کم دو واقعه ی مهم نیز به وقوع پیوسته است:

الف. تجدید آرایش طبقاتی بورژوازی جهانی.

ب. تقسیم جهان و ساخت و ساز مرزهای جدید و “کشورها” و “تولید ملت­ ها”.

در بخش نخست این مجموعه به سرخط وقایع اتفاقیه ی حیاتی جنگ جهانی اول اشارتی می کنیم.

بی تردید مهم ترین سرفصل این جنگ پیروزی باشکوه بلشویک ها وطلوع خورشید سوسیالیسم از جناح ضعیف ترین حلقه ی سرمایه داری بود. با وجود شکست انقلاب آلمان و علیرغم تعرض ۱۴ دولت امپریالیستی و جنگ های داخلی و قحطی و محدودیت های بی شمار علیه بلشویک ها، انقلاب اکتبر نظم و نظام جهانی بورژوازی را از بیخ تغییر داد. انقلاب آرایش طبقاتی دو اردوی همیشه متخاصم کار – سرمایه را به شکل و ماهیت جدیدی عوض کرد. با انقلاب اکتبر درهای کور و بسته ­ی توحش چند هزار ساله ­ی نظام طبقاتی شکست و تاریخ نو با انسان نو زاده شد. انقلاب به همان تزی عینیت بخشید که هدف اصلی مبارزه­ ی طبقاتی را عبور از تفسیر به تغییر دانسته بود. انقلابِ سرزمین شوراها در کوتاه­ترین زمان ممکن به عالی ترین دستاوردهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مجال رشد و شکوفایی داد. انقلاب کل مرزهای سبک زنده­ گی  و معماری و موسیقی و شعر و داستان و حقوق زنان و کودکان و رفاه و کار و…  را به نحو شگفت انگیزی جا به جا کرد. تامین رایگان مسکن و بهداشت و درمان و کار و حمل و نقل و لغو حق ارث و الغای بیسوادی از آسمان رویاها به زمین آمد. انقلاب بورژوازی غرب را که از ترس وقوع انقلابی مشابه لرزیده بود وادار به عقب نشینی تا مرزهای دولت رفاه و سوسیال دموکراسی کرد. با این­همه و برخلاف خزعبلات تکراری پوتین علیه بلشویک ­ها، اگرچه با هوشمندی لنین و بلشویک ها جنگ تبدیل به صلح شد اما انقلاب اکتبر زائیده جنگ اول نبود. تمام تحلیل­ هایی که انقلاب بلشویکی را برآیند جنگ اول می دانند – از تاریخ خواندنیِ ای.اچ.کار تا تحلیل مهمل آلن بدیو- به بیراهه می روند. انقلاب اکتبر مهم ­ترین برگ تمام تاریخ در تجدید آرایش مناسبت سیاسی و اقتصادی قدرت ها و دولت ها و البته ملت ها بود. داستان اما به اینجا ختم نمی شود.

 واقعیت قطعی این است که انقلاب اکتبر تمام توافق نامه ­ها و تعهدات و قرادادهای ناشی از تعرض سیاسی نظامی و استعماری دولت ­های تزاری را به دستور رهبری انقلاب رسما ملغا اعلام کرد. ملت و تمام دولت­ های ایران از این منظر برای همیشه مرهون سیاست به غایت انسان دوستانه و سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی خواهند بود.

در شرایطی که بلشویک ها با انواع و اقسام حشرات صادراتی دولت های امپریالیستی در جنگ بودند و برای پیروزی و دفاع از انقلاب خود تا آخرین قطره ی خون می جنگیدند در سوی دیگری از جهان پساجنگ اتفاق دیگری در جریان بود.

این اتفاق شوم که ما آن را به عنوان تبعات جنگ اول در حوزه ی تقسیم جهان تعریف کردیم قرارداد مشهور به ” سایکس- پیکو” بود. اجازه دهید کمی تامل کنیم. دوستان می دانند که از بدو شکل بندی جریان ­ها و گرایش­ ها و سازمان­ ها و دولت­ های مبتنی بر اسلام سیاسی این موضوع یکی از محور­های اصلی پژوهش نگارنده بوده است. من برای ارزیابی این مسئله ی حیاتی که به سرنوشت مردم ما و منطقه و حتا جهان پیوند خورده است علاوه بر سفرهای پر مخاطره متحمل خسارات جانی زیادی هم شده ام. از این مسئله که بگذریم نتیجه ی این فعالیت ها سه مجلد کتاب مستند درباره ی نحوه ی پیدایش اسلام سیاسی بوده است. که ظرف ۲۵ سال گذشته با مکافات فراوان و تحمل مشقات شاق نوشته و منتشر شده است.۱ باری مجلد چهارم این سلسله کتاب ها که تلفیقی از داستان های واقعی و وقایع مستند است سال جاری تکمیل شد. عنوان این کتاب “فاشیسم مقدس” است و به اعتبار دقیق ترین منابع و مشاهدات عینی به ظهور و رشد و گسترش آخرین و هارترین سازمان اسلام سیاسی یعنی داعش در عراق و سوریه می پردازد. مشغول تحقیق پیرامون واقعیات سقوط موصل بودم که متن کامل سخنرانی ابوبکر بغدادی در مسجد جامع النوری (نورالدین) شهر موصل به دستم رسید. این سخنرانی تحت عنوان “خطبه های نماز جمعه” در اواسط تیرماه ۱۳۹۴ انجام شده است. “خوشبختانه به اهتمام و تلاش خستگی ناپذیر وزارت ارشاد جناب رئیسی – اسماعیلی” کتاب من بعد از کلی ان قلت گرفتن و ادا اطوار در آوردن به دستورکارشناسان “خیلی نخبه” و “بسیار فاضل” مشهور به “ارزیاب” و “بررس”۲ کتاب  – که بسیار زیاد “ضد داعش” تشریف دارند- پس از کلی رفت و برگشت در نهایت “معلق” شد و به کمای “تعلیق” رفت. خدا قوت دلاوران! به هر حال جناب بغدادی در بخشی از این خطبه به قرارداد استعماری “سایکس-پیکو” اشاره می کند و با صراحت می گوید “من به عنوان خلیفه ی مسلمانان این قرارداد را باطل اعلام می کنم و مرزهای ترسیم شده در آن را می شکنم و رسماً تشکیل دولت (امارت) اسلامی عراق و شام (داعش) را به اطلاع مسلمانان می رسانم…”

بغدادی به صراحت و با تاکید اضافه می کند «ماموریت اصلی داعش در هم شکستن مرزهای ناشی از قرارداد سایکس – پیکو است و در آینده ‏ی نزدیک پیروزی‏ های داعش به پیوستن کشورهای سوریه و عراق و اردن و لبنان و عربستان و فلسطین به یک کشور واحد تحت عنوان “خلافت اسلامی” تحت زعامت وی منجر خواهد شد.»

چرا این نکته مهم است و چه ربطی به بحث جاری ما (تشکیل پاسگاه Error 404 دارد؟) ابتدا به خود قرارداد به نقل از کتاب “معلق” و “ضاله” «فاشیسم مقدس» می پردازیم:

قرارداد امپریالیستی سایکس – پیکو (Sykes-Picots) یا موافقت نامه‏ ی “آسیای صغیر” در تاریخ ۱۶ مه ۱۹۱۶ میان دو قدرت برتر وقت (از طرف انگلستان؛ سر مارک سایکس و از سوی فرانسه؛ فرانسوا ژرژ پیکو) در هشت ماده به تصویب رسید. مذاکرات اولیه ‏ی این توافق‏نامه بین ۲۳ نوامبر۱۹۱۵ تا ۳ ژانویه ۱۹۱۶ پیش از شکست امپراتوری عثمانی انجام گرفت. به موجب این قرارداد بخش‏ های وسیعی از سرزمین‏ های تحت سیطره‏ ی حکومت عثمانی به دولت‏ های مستعمره‏ نشین تقسیم و تجزیه شد. منطقه ‏ی الف شام به سه قسمت “الزرقا” یا عراق به تابعیت انگلیس در آمد و منطقه ‏ی ب یا “الحمرا” – که امروز سوریه خوانده می ‏شود – تحت استعمار حاکمیت فرانسه قرار گرفت. در عین حال منطقه ‏ی ج یا “السمرا” همان فلسطین کنونی است که در چهارچوب قرارداد فوق به عنوان تابع حاکمیت بین ‏المللی شناخته شد تا روزی روزگاری بسترهای اشغال آن از سوی صهیونیست‏ ها فراهم شود. متن کامل این قرارداد امپریالیستی زمانی افشا شد که بلشویک‏ ها در ۱۹۱۷ به قدرت رسیدند. افشای این توافق‏نامه به خشم مردم منطقه و فشارهای بین ‏المللی به منظور لغو آن انجامید. اما قرارداد کماکان پایدار ماند. واقعیت امر این است که سپهر اجتماعی و جغرافیای سیاسی کشورهای عراق و عربستان و سوریه و لبنان و فلسطین متاثر از همین قرارداد است.۳

باری در این قرارداد امپریالیستی هنوز خبری از پاسگاه غرب در منطقه نیست. هنوز به درستی دانسته نیست که بر سر مردم چادرنشین این منطقه ی “تابع حاکمیت بین المللی”  چه خواهد رفت. هنوز صحبتی از تشکیل Error 404 به میان نیامده است. هنوز سر و کله ­ی نازی ­های شماره ی یک پیدا نشده است که از درون یک نسل کشی جنایتکارانه نازی های شماره دو را تولید مثل کنند. هنوز فاشیسمی (ناسیونال سوسیالیسم هیتلری) نیامده است که از درونش فاشیسم دیگری (صهیونیسم) رشد کند. در واقع سرزمین تابع حاکمیت بین المللی یعنی کشور فلسطین از سوی امپریالیست ها با همان عنوان مزخرف “بین المللی” در آب نمک خوابانده شده است تا به هنگام مقتضی و با قیمت مناسب به فروش رسد.  دلالان و زمین خواران وطنی را دیده اید که در بیابانی دور افتاده از شهر زمینی بایر را به بهای مفتِ متری ده شاهی می دزدند و بعد ضمن تبانی با مقامات “محترم” شهرداری آن را داخل محدوده و مسکونی و تجاری آب بندی می کنند و به هزاران برابر قیمت می فروشند و بعد خودشان و توله­ هایشان مازراتی و پورشه می خرند و ابتدا در اندرزگو و فرمانیه تهران و سپس در تورنتو و پاریس کاخ می سازند؟ کاری که انگلیسی­ ها و فرانسوی ها با سرزمین فلسطین کردند عینا به رویکرد همین دلالان خبیث زمین خوار مانسته بود. روز نکبه سرفصل این زمین فروشی جنایتکارانه ­ی زامبی های غرب است.

به هر حال چنانکه ملاحظه می کنید دو فرد پاچه ورمالیده از طرف دو دولت امپریالیست در آن سوی جهان خط کش به دست گرفتند و مرزهای محل زنده گی ما را ترسیم کردند. از یک منظر می توان قرارداد پلشت فوق را تثبیت رسمی و وقیحانه ی کولونیالیسم دانست. از این برهه به بعد است که مبارزات ضدکولونیالیستی تحت عناوین مختلفی همچون “سوسیالیسم ملی” و “سوسیالیسم آفریقایی” در خاورمیانه و آفریقا شکل می گیرد و به موفقیت های قابل توجهی در الجزایر و عراق و سوریه و لیبی و به ویژه مصرِ جمال عبدالناصر می انجامد…

***

این داستان را ادامه خواهیم داد…

۲ آذر ۱۴۰۲/ ۲۳ نوامبر

پی نوشت ها

۱. سه کتاب من درباره ی چگونگی رشد و نمو اسلام سیاسی عبارتند از : “ظهور و سقوط بنیادگرایی”/ “قلبم را در دشت لیلی به خاک بسپار”/ “فتح نامه کابل”

۲. “بررس” نام دولتی سانسورچی کنونی است.

۳. دیوید فرامکین در کتاب “صلحی که همه صلح‏ها را بر باد داد” به تفصیل از این توافق نامه سخن گفته است.

بنگرید به:

Fromkin David (1989) A Peace to End all Peace (Creation of the Modern Middle East, 1914-1922), Henry Holt and Company. United States.

https://akhbar-rooz.com/?p=224383 لينک کوتاه

4.2 44 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

23 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینو
مینو
5 ماه قبل

مینو هستم. پناهنده سیاسی مقیم کانادا و این کامنت را از استانبول می نویسم. مخاطبم رفیق مدیر سایت اخبار روز فواد تابان است و تا حدودی هم دکتر.
من گاه و بیگاه در همین سایت مطلبی می نویسم. سال ها است که مقالات دکتر را دنبال می کنم و طبیعی است که با بخشی از نظرات ایشان موافق نباشم. با کمی تاخیر ساعتی پیش این مطلب را که می خواندم با کامنت سخیف فردی به نام مستعار “سعید ح.” مواجه شدم و بهت زده شدم. اگر قرار باشد ما خصومت های شخصی را جایگزین بحث سیاسی کنیم و چشم ببندیم و هر چه از ذهن و دهانمان می تراود با کلمات؟؟؟؟؟؟ بیرون بریزیم که دیگر جای بحث و نقد و نظر نمی ماند.
واقعا جز تاسف برای افرادی اینگونه که فضای جدی بحث های سیاسی را آلوده می کنند چه می توان گفت. فقط امیدوارم اعضای فعال ارتش سایبری پایشان از کامنت های این سایت قطع شود.
با سپاس.

سعید ح.
سعید ح.
5 ماه قبل

جناب آقای دکتر، اگر شما «اندکی از مباحث مرتبط با پدیده ی State- Nation مطلع» بودید – مارکس پیشکش تان – همان لنین را هم کمی فهمیده بودید، از «کشورقلابی و تصنعی که … هیچ ملتی را نماینده گی نمی­ کند و ساکنانش کمترین شباهتی به ملت ندارند» حرف نمی زدید. جناب! دولت ها و ملت ها همیشه بوجود می آیند و بدین خاطرفرآورده ای تاریخی اند. “دولت ناب” ،”ملت اصیل” یا “مرز طبیعی” و چرندیاتیاز این دست، هیچگاه و هیچکجا وجود نداشته و نخواهد داشت، مگر در مخیله یا دنیا ایدئولوژی جریان های راست ناسیونالیستی و رومانتیکهای ارتجاعی. البته در این نوع نگاه شما تنها نیستید. طرفدارن سینه چال «ایرانشهر»حتماً دست شما را بگرمی خواهند فشرد.
علاوه براین، ایدئولوژی صهیونیستی را با ایدئولوژی فاشیسم و نازیسم یکی و همسان دانستند، فقط ناشی از کم- یا بیسوادی شماست.

خالد حاج حسینی
خالد حاج حسینی
5 ماه قبل
پاسخ به  سعید ح.

این دیگر چه ادبیاتی چاله میدانی است که این آقا به کار برده. شما بهتر بلدی، شما بهتر می توانی ثابت کنی در اسرائیل یک ملت و دولت مانند مردم الجزایر و مصر و عراق و سوریه و لیبی و مشابه وجود دارد بفرمائید جلو. به نظرم این ادبیات مملو از کینه شخصی سعید آقا است که البته بی سابقه نیست.
چه خوب که چنین کامنت های موهنی منتشر می شود تا خوانندگان اخبار با مارکس شناس کبیر عصر ما که حتی نامش هم خیلی مخفی و محرمانه است آشنا شوند.
لطفن از این کامنت های مسرور کننده تا می توانید بنویسید.

صدیق محمدی
صدیق محمدی
5 ماه قبل
پاسخ به  سعید ح.

اخوی سعید ح با یک نقطه
الان شما دقیقن از چی ناراحتی عزیز؟
از اینکه به دولت محبوب شما گفته شما فلان یا اینکه یک عده ولگرد را از تمام دنیا جمع کردن و اسمشان رو گذاشتن ملت اسرائیل؟
بله؟
الان بفرما اگه شما با اینهمه فضل و دانش اسرائیل را مانند رحیم مشایی ملت می دانی لابد چون اسم لنین را هم با فامیلی و مشخصات خوب حفظ کرده ای پس حتمن برای این ملت گوگولی مگوری اسرائیل حق تعیین سرنوشت قائل هستی دیگه.
نگو نه. نگو نه که به شعور ما خوانندگان اخبار روز توهین می شه….

احمد صبوری جهرمی
احمد صبوری جهرمی
5 ماه قبل
پاسخ به  سعید ح.

آقای سعید چرا آتش گرفتی همه منابع فکر سازی را که انحصارا دارید لطف کن چند خط جدی بنویس ما را از دلایل نسل کشی ۱۴۸۰۰ انسان در concentration camp بتوسط مشتی مجرم استعمارگر اروپایی آگاه کن. اینجا را هم می خواهی بمباران کنی؟

ناصر کمانگر
ناصر کمانگر
5 ماه قبل
پاسخ به  سعید ح.

سعید خان
بر خلاف شما من سواد چندانی ندارم اما فقط این را می فهمم که ملت ها در خلا و یک شبه آنهم به اعتبار پول و زمین خری و زمین خواری به وجود نمی آیند. اگر این طور بود مجاهدین خلق هم می توانستند پایگاه اشرف را بخرند و یک دولت ملت تشکیل دهند.
اما از ادبیات شما بار دیگر این تکه از گفته مارکس به خاطرم آمد که:
شرم یک حس انقلابی است.

جلیل ر
جلیل ر
5 ماه قبل

من به عنوان یک سوسیالیست آزادیخواه واقعن در شگفتم چگونه میشود که رفیقی در یک سایت چپ دموکرات میانه مثل ” اخبار روز” مقاله ای بنویسد و در آن ابتدا از بلشویک ها ستایش کند و بعد به یک سند معتبر تاریخی استناد کند که امپریالیست های فرانسوی و انگلیسی محل زندگی ما را خط کشی و تعیین کرده اند و هنوز هیچ صحبتی از اسرائیل در کار نیست اما نام فلسطین در سند آمده.
بسیار خوب. حالا این همه طعنه و متلک به کمونیست ها و نویسنده از کجا آب می خورد. در غالب این کامنت ها که لابد مشتی از خروار است و رفیق مدیر سایت همه را منتشر نکرده حتی یک کلمه تاکید می کنم یک کلمه در مورد جنایات اسرائیل و نامشروع بودن این دولت نسل کش نوشته نشده. واقعا بر ما چه می رود؟

انقلاب ضد قلدری
انقلاب ضد قلدری
5 ماه قبل
پاسخ به  جلیل ر

همه دولتها مرتجع هستند: اسرائیل، حماس، الفتح، جمهوری اسلامی، آمریکا، چین، روسیه ، کوبا و غیره. ارتجاعی اند چون اتحاد درصد کوچکی از جامعه را علیه بقیه تشکیل میدهند. این اقشار کوچک از دو طریق بر جامعه شان حکومت میکنند، سیستم مهندسی فکری و سیستم تهدید و آدم کشی و زندان. هدف اصلی این اقشار کوچک، حفظ سلطه بمنظور استثمار کردن است تا خود این اقشار کوچک امنیت و رفاه اقتصادی داشته باشند. استثمار منابع شستشوی مغزی و سرکوب را هم بوجود می آورد. کلا، ‌این اقشار دزد و غارتگر و جنایتکارند اما خودشان را صالح و انسان دوست نشان میدهند، حال چه دموکرات باشند و چه مذهبی و چه ناسیونالیست. این قاعده روابط انسانها تاکنون بوده و اشکال گوناگونی پیدا کرده مثل برده داری،‌ فئودالی، سرمایه داری و غیره. برای درک افکار این ارتجاعیون باید بین آنچه که هستند و آنچه که ادعا میکنند فرق قائل شد. بهترین روش بررسی عملکرد است، اما از لحاظ نظری هم کاملا ممکن است. نه خدا،نه استاد، نه ارباب، نه جنگ.

سعید ر
سعید ر
5 ماه قبل

آقای ضد قلدر
تو را به هر که قبول داری از پوتمکین گرفته تا هر رهبر آنارشیست ضد دولت دیگری این افکار بایگانی شده را رها کن.
دوست محترم. دولت سوسیالیستی کارگران دولت دوران گذار است و در مرحله کمونیسم این دولت منحل خواهد شد.
آخه برادر عزیز این حرف ها دیگه قدیمی و کهنه و منسوخ شده.

مهرداد 1
مهرداد 1
5 ماه قبل

مقاله میگوید:” ملت و تمام دولت­ های ایران از این منظر برای همیشه مرهون سیاست به غایت انسان دوستانه و سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی خواهند بود.” این عبارت مزاح آمیز حد اقل در مورد ملت ایران و دولت هایش فقط به مضحکه کشیدن تاریخ است. حتی با یک نگاه اجمالی به حکومت شاه و خامنه ای و نفرت بی شائبه ایرانیان از کمونیسم لنینی و میراث اش در ایران میتوان بیان عبارت فوق را به دلیل احساس ندامت چپگرایی دانست که به دلیل اعتقاد به سوسیال امپریالیسم ،که خود آقای قراگوزلو سال گذشته آنرا “بی بنیاد” خواند، خود نیز عمری با رویزیونیست خواندن اش به بی مورد بودنش پی برده بود. همین اسرایلی که امروز در پی نیستی اش هستید تا کنون سه سال پیر تر از شوروی است و تاریخ انقضاء ای هم نشان نمیدهد. با ان نحوه حکومت شوروی نشان داد بیشتر به پاسگاه سرکار استوار شبیه بود تا یک دژ سوسیالیستی! 

نرگس الف
نرگس الف
5 ماه قبل

اول دست مریزاد با خاطر عنوان عالی مطلب. دوم. به امید اینکه ادامه آن نیز به لطف دکتر سریعا نوشته و منتشر شود. سوم. آنان که به بقای “دولت صیونیستی ” باور دارند به دو نکته بسیار مهم که در متن امده توجه نکرده اند:
State _Nation
پاسگاه غرب
یعنی بهتر از این نمی شود. تصور کنید آمریکا در اوکراین کاملا زمین بخورد که خواهد خورد آنگاه تسخیر این پاسگاه بدون جناب سروان آسان خواهد شد. تنها مسئله و دغدغه من هژمونی گروههای اسلام سیاسی است که امیدوارم استادم دکتر قراگوزلو در این مورد و به ویژه حماس هم بنویسد.
سپاس

صادق رحمانی
صادق رحمانی
5 ماه قبل

با سلام خدمت دوستان و رفقا از جمله چهار دوستی که تا کنون وارد بحث شده و کامنت نوشته اند.
فصل مشترک همه این عزیزان ضدیت با لنین و انقلاب بلشویکی است. البته من به عنوان یک فرد معتقد به سوسیالیسم دموکراتیک که با نظرات رفیق دکتر در مورد شوروی موافق نیستم و بر خلاف ایشان کمترین باوری به دیکتاتوری پرولتاریا ندارم حداقل از تاریخ آموخته ام که این بلشویک ها برای هر که بد بودند از جمله برای نازی ها اما برای ما ایرانی ها که حامل خیر و برکت بودند و تمام گند و کثافت های شاهان قاجار را بخشیدن . حالا ما و بویژه روشنفکران محترم غیر لیبرال ما چرا اینقدر با لنین و بلشویک ها دشمنی داریم فقط “الله اعلم ”
یک تقاضا
دوستان لطفا اگر میخواهید به کامنت من جواب بدهید ناسزا و متلک نگوئید.
ارادتمند
رحمانی از آبادان

انقلاب ضد قلدری
انقلاب ضد قلدری
5 ماه قبل
پاسخ به  صادق رحمانی

سلام، کامنتم علیه هر نوع سلطه طلبی بود. لنینیسم به دیکتاتوری سرمایه داری دولتی علیه کارگران روسیه و جهان تبدیل شد. شوروی از در صلح وارد میشد اما از طریق احزاب وابسته دنبال نفوذ و حتی کودتا بود. کادرهای احزاب کمونیست ایران توهم داشتند و دارند. هر نوع حاکمیت گند و کثافت است نه فقط قاجار. پرونده دموکراسی های استعمارگر غربی در ارتباط با زنان و کارگران ایران خراب است. مضمون سیاستها و اعمال آنها استثمار زن و کارگر بوده است: کوشش در مستعمره کردن، دفاع از شاهان، همکاری با رژیم اسلامی اما دفاع از صدام در کشتن توده ها، بعد تحریم اقتصادی و مهندسی فکری زنان و کارگران برای انقلاب مخملی کم عمق همراه با معامله گری. انقلاب در ایران دموکراسی بازی مخملی، مارکسیسم بازی و اسلام بازی نیست. یک انقلاب آنارشیستی کمونیستی لازم است، یعنی عمیقا فرهنگی و ریشه کن ذهنیت اعتماد به سلطه جو، مثل اعتماد به مرجع تقلید، رهبر، رئیس، ارباب ، مالک، پدر، شوهر، بزرگسال و غیره. انقلاب = تسخیر، نه معامله.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
5 ماه قبل
پاسخ به  صادق رحمانی

فکر نمی کنم در این سایت
زحمت کشان سایت اجازه ناسزا گویی را به کسی بدهند
بلی ممکن است به نظر و یا نوشتاری با لحن طنزگونه
برخورد شود
اما ناساز گویی هرگز

الف باران
5 ماه قبل

” امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری” مربوط به لنین است که در آن ” تضاد بین امپریالیست ها و کشورهای تحت ستم” را در شرایط کنونی بیان می‌نماید، قابل تحلیل است که آقای قراگوزلو مقالات فراوانی در تخریب مقام لنین و تمجید تروتسکی (نفی این تضاد) تلاش نموده اند .
در مورد “اسلام سیاسی” که فعلا در قالب حماس، حزب الله و جمهوری اسلامی ایران بروز می کند و باید در معرض نابودی قرار گیرند ، ربطی با “داعش و ولایت اسلامی” ندارد .
آقای قراگوزلو از چگونگی پیدایش داعش سخنی بمیان نمی آورد ، داعش در عراق و سوریه علیه حکومت‌های این کشورهای ” تروریست”می‌جنگید و حتی گلوله ای بطرف اسرائیل هم شلیک نکرد !
…صهیونیستها برای توجیه سیاست خویش در آدمکشی و تجاوز بربرمنشانه، ایدئولوژی حاکم بر رهبری جنبشهای مقاومت را از جمله حماس در فلسطین و حزب االله در لبنان را که یک ایدئولوژی ارتجاعی است وسیله ای میکنند تا استقرار ایدئولوژی ارتجاعی خویش و سرکوب ملت‌ها و نابودی حقوق آنها را توجیه کنند..

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
5 ماه قبل

با این حساب چند نفر رمال ارادی تاریخ را قبل از وقوعش هم نوشته اند و هم به تصویر کشیده اند به این نوع تحلیل گفته می شود توهم .

الف باران
5 ماه قبل

شکوهِ خیزش جوینده­ گان شادی (۴) تاملی در مفهوم “سبک زنده ­گی” – محمد قراگوزلو

* برای ما مساله به ساده­ گی این است که شعار “زن-زنده­ گی-آزادی” در ادامه­ ی استراتژی سوسیالیستی “نان- کار- آزادی/ اداره­ ی شورایی” قابل فهم و پیگیری و تحقق است . (از مقاله)

گفت انوری کز وزش بادهای سخت
ویران شود عمارت و کاخ سکندری
در روز حکم نه وزیدست هیچ باد
یا مرسل الاریاح تو دانی و انوری

آیا ما وآقعا با شعار بی محتوای و ارتجاعی تجزیه طلبان کرد سوریه ای” زن-زنده­ گی-آزادی” در ادامه­ ی استراتژی سوسیالیستی به “نان- کار- آزادی/ اداره­ ی شورایی” می‌رسیم ؟

در باره مقاله نیز نوشته خواهد شد .

امیر ایرانی
امیر ایرانی
5 ماه قبل

در نوشتار آرزومندانه اگرچه تاریخی یاد آوری می شود اما مطالبی آورده شده است که به ضد خواسته نگارنده آن تبدیل می شود.
ایشان در مورد اسرائیل گفته، این کشور بدلیل بی مورد بودنش فرو خواهد پاشید!
و در نوشتارش به دفاع از حکومت و کشوری بر پایه بلشویسم می پردازد
اما تاریخ به گفته است دولت و کشوری بر مبنای بلشویسم فروپاشید که طبق نظر دکتر قراگوزلو که گفته اسرائیل بدلیل بی خود بودنش فروخواهد پاشید می توان نتیجه گرفت
بلشویسم فروپاشیده هم بی خودی بود که در تاریخ ظهور کرد و فروپاشید و رفت پی کارش.
نگارنده نوشتار قراردادی را به پرسش گرفت و بدین طریق، موجودیت اسرائیل را نیز به پرسش گرفت که این روش مطرح کردن مطالب توسط ایشان به اینجا خواهد رسید که تمام کشورهای ایجاد شده بر اساس آن قرارداد، کشور های جعلی هستند یعنی سوریه، لبنان،عراق، عربستان ، قطر و عمارات ، عمان جعلی هستند.
آوردن مطالب بالا توسط اینجانب برای نشان دادن سردرگمی دکتر در ارائه نظرش است؛
نه دفاع از اسرائیل و قرارداد مطرح شده

کامیار حمیدی
کامیار حمیدی
5 ماه قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

جناب امیر ایرانی
از آنجا که همه ما خوانندگان اخبار روز با کامنت های شما و به خصوص آنچه زیر مقالات دکتر مرقوم می فرمائید آشنا هستیم لطفا حرف دلتان را رک و پوست کنده بزنید و از حاشیه روی علیه بلشویک ها و کمونیست ها و نویسنده پرهیز کنی و بدون تعارف بگوئید:
مرگ بر فلسطین و غزه
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
زنده و پاینده باد اسرائیل
والسلام

امیر ایرانی
امیر ایرانی
5 ماه قبل

از اینکه نظرات اینجانب را مطالعه می کنید و بعدش حتمن منفی خواهید گذاشت سپاسگزارم.
اینجانب از خود نوشتار دکتر مورد علاقه اتان
نکاتی را انتخاب کردم و تناقض گویی ایشان را پررنگ کردم، همین!
اینکه طرفدار چه هستم یا نیستم اینجا مطرح نیست و برای دیگران هم فکر نمی کنم مهم باشد.
اما مجموعه ای بنام جبهه مقاومتی که در منطقه از مجموعه ای ماجراجو و مشکوک تشکیل شده بود -که ظاهر یکی از مقاله نویسانشان و مدافعانشان همین جناب دکترمان است،
می بینیم با یک حرکت از طرف اسرائیل ، همه مقاومتی ها ماست هایشان را کیسه کردند
و مردمان بی دفاعی که ساکن غزه بودند بصورت گوشت دم توپ قرار دادند و ….
شاد و تندرست باشی همیشه مدافع دکتر مورد علاقه اتان باشید اگر به ایشان بگوید مطالب تناقص آلود نیاورد که نوشتارش به نقد کشیده شود خیلی خوب است.

رخساره
رخساره
5 ماه قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

آقای ایرانی کی ماست‌ها را کیسه کرده؟
اتفاقا بعد از موضعگیری ضدانسانی هابرماس این دوستان اصلاحاتی و اعتدالی شما هستند که ماست ها را کیسه کردند.
و اما در میدان عمل:
مگر متحد منطقه ای شما هدف خود را نابودی ح م ا س معرفی نکرد؟
آیا موفق شد؟ یک جنگجو که هیچ،
حتی یک اسیر را هم نتوانست آزاد کند!
تنها کاری که کرد قتل عام ضد بشری مردم و از آن طریق معرفی چهره ضدانسانی و فاشیستی اش به افکار عمومی دنیا!
پس این صبر مسئولانه و همراه با اعتراضات مدنی به جنایت در حق کودکان، زنان و سالمندان و … و عدم مداخله خارج ا. کنترل در منازعه که هدف رژیم بود، پاسخ درخوری گرفت.
اینکه شما شکست متحد منطقه ای خود را به کجا حواله می دهید به خودتان مربوط است.
اما کسی که روی اسب مرده در منطقه و ارباب رو به زوال او شرط‌بندی کند حتی از قمار هم چیزی نمی داند چه رسد به آنکه از انسانیت، آزادگی و عدالت خواهی بنواند چیزی بداند!

کیوان پور حسینی
کیوان پور حسینی
5 ماه قبل
پاسخ به  رخساره

با نظر رخساره صد در صد موافقم و علاوه بر انتظار برای مطالعه بخش های بعدی این مطلب دفاع هابرماس از جنایات اسرائیل را لکه ننگی در چهره چپ لیبرال فرانکفورتی و اصلاح طلبان نه غزه نه لبنان میدانم.

انقلاب ضد قلدری
انقلاب ضد قلدری
5 ماه قبل

استعمار چندین هزار ساله است و میتوان آنرا بصورت کلی اینطور بیان کرد: قلدرهای خودی مورد تعرض قلدرهای غیر خودی قرار میگیرند، قلدرهای خودی از قربانیانشان میخواهند تا علیه قلدرهای خارجی بجنگند و بمیرند چون خودشان هم تحت خطرند. خطری که قلدرهای خودی احساس میکنند باعث نمی شود که قلدرها قربانیان خود را استثمار و سرکوب نکنند. پس، جنگ استعماری و امپریالیستی چیزی نیست جز تجاوز بدتر و بیشتر به انسانهای تحت سلطه. حقیقت را گاهی بصورت نظری بیان میکنند تا اصل قضیه را بصورت عملی سرپوش بگذارند. ممکن است نویسنده در این راه است. قلدرهای عصر ما مردسالاران همیشگی و سرمایه داران هستند و قربانیان آنها زنان همیشگی و بردگان عصر ، یعنی بردگان مزدی. آنها قربانیان اصلی جنگها و استعمار هستند. ‌انقلاب اکتبر نویسنده ، انقلاب نبود، بلکه پیروزی یک قلدر بر قلدرهای دیگر بود. در انقلابی بودن انقلاب اکتبر هیچ اجماعی وجود ندارد، مخصوصا با فهم جنایت هایش، یک تجربه ای سوخته! نه خدا، نه ارباب، نه جنگ.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


23
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading