سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

تنفر ماندگار مردم و مبارزین از پرویز ثابتی نماد ساواک – مهرزاد وطن آبادی

پیشامتن:

نوشته حاضر با مختصری از کارنامه ننگین  پرویز ثابتی شروع می شود، سپس اشاره دارد به آنچه که می خواست و نشد، ولی به آنچه که گمان نمی کرد رسید وچهره مخوف و اهریمنی ساواک شد.  ضمناً زوایای سایه روشن سریال چندقسمتی به اصطلاح مصاحبه با مرد اول ساواک، حافظ دیکتاتوری را واکاوی می کند.

متن:

پرویز ثابتی کیست ؟ چوپانزاده ای  اهل سنگسر که قرار بود وکیل دادگاه باشد، اما به دادگستری نرفت و وکیل نشد، زیرا از دوران دانشجوئی مخبر ساواک بود، سپس به مرور بر مسند « ادارهٔ سوم ساواک » و ریاست  ساواک  در تهران نشست، و جنایات بیشماری را مرتکب شد. اسناد تاریخی نشان می دهند، ثابتی تا آخرین روزهای ننگین خدمت در ساواک، عهده دار مسئولیت مبارزه  با گروه‌های چپ از جمله چریکهای فدائی خلق بود، وی در مورد شکنجه شده ها، و جانباختگان  و زندانیان سیاسی چپ بویژه  چریک‌های فدایی خلق ایران می گوید، به خاطر تروریست بودن آنها دستگیر می شدند. او ادعا می کند، بسیاری از آنها یا در زدوخورد زخمی  و کشته شده اند یا بدست گروه خودشان شکنجه شده بودند، که در این باره ا دروغ  می گوید . اثبات  این نکته چندان دشوار نیست، تا بفهمیم ثابتی جنایتکار در سریال به اصطلاح مستند « منوتو » هنوز هم در این باره دروغ ‌می گوید و به آسانی حاشا می‌کند.                                                                                                                                                                                                                                            

او آنچه را که از سیا و موساد آموخته بود، عینا در جریان مقابله با چریک‌های فدائی خلق و دیگر گروه‌های سیاسی  به ‌کار می گرفت. به رگبار بستن گروه رفیق جزنی و یارانش در تپه های اولین  را  همه به خاطر دارند، کابوسی  که فراموش نشدنی است. این اقدام مغایر با حقوق زندانی به دستور ثابتی و با حضور وی  در ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ در حالی که رفقا همگی دستبند بدست داشتند، به رگبار بسته شدند. مقام امنیتی یا ثابتی آن زمان در برابر تلویزیون علت را فرار آنان از زندان اوین اعلام کرد، دروغی که هیچکس حتی دژخیمان ساواک نیز آن را باور نکردند. از طرفی قتل « پرویز حکمت‌جو » از اعضای کمیته مرکزی حزب توده ایران در زندان از طرح‌های او بود. ثابتی ا صحنه گردان نمایش های ضد بشری ساواک در سرکوب، قتل و شکنجه زندانیان سیاسی بود،  چنان که در آن  برهه دنیا از این ترور شوکه شد.                                                                                                                     

بنا به اسناد منتشره و نقل قولهای مستند رفقای فدائی، ساواک بدستور مستقیم ثابتی بسیاری از نیروهای چپ لیبرال را به شکل بی‌رحمانه ای از بین بُرد. در حالی که ماجرای ربایش ولیعهد توسط  خسرو گلسرخی دروغی بیش نبود، و سناریوی ثابتی برای زهرچشم گرفتن از مخالفین ضد دیکتاتوری شاه بود؛ ثابتی در مصاحبه اش حتی درباره احضار و ایذا و اعدام آنان هم واقعیت را بیان نمی‌کند، و کوچکترین اشاره ای به نقش خود در قتل زندانیان سیاسی، بویژه بیژن جزنی و یارانش و دیگر جانباختگان نکرد و از آن سخنی نگفت.                                   

او در مورد فجایعی نظیر ترور گروه بیژن جزنی، دستگیری و اعدام خسرو گلسرخی می‌گوید:« آنچه در این پرونده اتفاق افتاد همان چیزی است که روزنامه‌ها در آن زمان گزارش کردند».

ثابتی در مصاحبه با منوتو، منکر هرگونه شکنجهٔ مبارزین توسط ساواک می شود. او تعمدا خود را به نادانی می زند، تا بیاد نیاورد.  فرج‌اله سیفی کمانگر، معروف به کمالی از شکنجه‌گران ساواک، در اعترافات خود در دادگاههای بعد از  انقلاب پرده از نقش ثابتی در شکنجه‌ها برداشت. کمالی دژخیم در جریان محاکمه روشن ساخت، « ثابتی با این که در شکنجه برخی زندانیان سیاسی مستقیماً مشارکت نداشت، ولی نه تنها در مقام مطلع، بلکه مغز متفکر اعمال شکنجه نیز بود». اینکه چرا ثابتی تاکنون دست داشتن در هر گونه شکنجه و سرکوب نیروهای سیاسی بویژه فدائی را انکار می‌کند،  نشان از سبعیت اوست .

ثابتی اکنون در پیرانه سری تظاهر به داشتن نسبت با دموکراسی میکند. بی بی سی فارسی پس از رخ ‌نمایی ثابتی در گزارشی درباره او نوشت: « او مخالف فعالیت آزادانه بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از جمله صمد بهرنگی بوده است، و به‌ صراحت در مصاحبه با عرفان قانعی‌فرد در کتاب «در دامگه حادثه» گفته که کتاب اولدوز و کلاغ‌های صمد بهرنگی را پیش فرح پهلوی برده و تاکید کرده نویسندگانی مثل صمد بهرنگی از راه داستان افکار کمونیستی را ترویج می‌دهند و باید جلو آنها گرفته شود.» عجیب نیست چرا پرویز

ثابتی در این ۸ ساعت مصاحبه مستندش حاضر به پذیرفتن خطاهایش نمی شود؟ 

در بخشی از  این مستند جلاد ساواک مدعی است : « محمدرضا شاه به توصیه های او گوش نداده و به جای تانک و مسلسل علیه معترضان، تسلیم فشار کشورهای غربی و نهادهای حقوق بشری شده است.»                            

    تمام پنج قسمت صحبت های تک نفره یا تک گوئی ( مونولوگ ) پرویز ثابتی در بنگاه سخن پراکنی « من و تو » نشانهٔ  تنها به قاضی رفتن است  تا طبق میل و منافع خود راضی  نیز گردد . چرا ثابتی پس از  ۴ دهه و اندی  لب به سخن می گشاید؟ می خواهد بگوید که شاه دمکرات بود، ساواک شکنجه گر نبود و کارش برقراری امنیت و مبارزه با فساد بود. آمریکا در ایران نقشی نداشت و این مردم قدرنشناس ایران بودند که به محمدرضا شاه پشت کردند؛ فقط ساواک و ثابتی بود که راه چاره برای حفظ سلطنت را دستگیری وسیع و قلع و قمع مخالفین می دانست. آگهی پنج قسمتی تلویزیون منوتو برای پرویز ثابتی، نه تنها برای تطهیر، بلکه  برای قهرمان سازی از او ساخته شده، اما در خلال داستان طولانی که او درباره خودش تعریف می کند، دروغ پردازی هایش به سهولت آشکار می شود. 

به طورکلی سرشت ثابتی چنین بوده  و هست، که دروغ و راست را مخلوط  کند ، تا میزان فعالیت و موفقیت ضد انسانی  خود را چند برابر واقعیت جلوه دهد. از آنجائی که دروغگو با  گفتن دروغ‌های تمام ‌نشدنی   دچار اختلال در حافظه  می شود ، بخصوص اگر ٹابتی باشد.  در قسمت سوم مستند سرھم بندی شدہ ی  تلویزیون منوتو (در دقیقه ۶۰ تا ۶۶ ) به تفصیل از دستورات محمدرضا شاه و برنامه ریزی برای فیلمبرداری از جلسات دادگاہ و پخش تلویزیونی آن حرف می زند، ولیکن یادش می رود،  که قبلا ادعا کردہ بود فیلم آن دادگاہ را تا قبل از اختراع اینترنت ندیدہ بود. چند سال پیش  از این باصطلاح مقام عالی رتبه ساواک در مصاحبه با نوچه اش « عرفان قانعی فرد » در مورد پروندہ ی دستپخت خودش معروف به « توطئه علیه خاندان سلطنت » در صفحه ۲۸۹ کتاب  «در دامگه حادثه » برای اینکه نقشش را در آن کمرنگ جلوہ دھد می گوید: « من اینھا را شخصا ندیدم۔ خسرو گلسرخی ھم دادگاھش را سالھا بعد از اینترنت دیدم که از مارکس و امام حسین صحبت می کرد۔» اما برای محکم کاری یک صفحه بعد باز تکرار می کند: « فیلم دادگاہ را ھمین یک ماہ پیش (سپتامبر ۲۰۱۰) دیدم۔»

او در ابتدا و بنا به صحبت‌های خود در مستندی که طی ماه‌های اخیر تبدیل به سوژه‌ شده،   و برخی رسانه‌ها مثل « منو تو » تلاش کرده‌اند، روی آن مانور بدهند. بدون شک پرویزثابتی یکی از چهره‌های تاریخ معاصر ایران است. فردی که در دوران مدیریت رکن سوم ساواک و زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری، از هیچ پرونده‌سازی علیه مخالفان رژیم پهلوی چشم‌ پوشی نمی‌کرد. حال این چهره پلید در جلوی دوربین شبکه منوتو طوری به تطهیر خود پرداخته، که گویی مخاطب با یک نخبه، قهرمان ملی، فردی عاقل و اندیشمند روبرو است ! هزاران مدارک و شواهد هست که ثابت می کند، ثابتی بیشتر درگیر سرکوب  چریکهای فدائی خلق و نیروهای چپ غیرچریکی بوده. هرچند او این را اتهام می داند و آن را رد کرده است.                                                                                                        

اگر شبکه منوتو مناظره ای را با حضور برخی از فعالانی که در این مستتد از آنها  نام برده شده، و مسایلی از زبان پرویز ثابتی در موردشان مطرح شد؛ برگزار می کرد، درستی و نادرستی برخی از این اتهامات ناچسب جلاد ساواک روشن می شود. منظور دیگر ثابتی در این‌ مستند با هدف تقدیس و توجیه اقدامات ضدانسانی ساواک است، که در این دوران همراه با جریان سلطنت طلب با قدرت و توان رسانه ای خود در صدد تاثیر گذاری بر سپهر عمومی است. ثابتی از هزارتوی ذهن مردم ایران اطلاع ندارد، اگر می دانست متوجه می شد، که بعد از گذشت دهه ها هنوز تنفر مردم از ساواک؛ این سازمان جهنمی و بدنام در ذهن‌ها باقی مانده و فراموش شدنی نیست. قطعا درسریال چندقسمتی منوتو تمام ادعاهای ثابتی  این چوپانزادهٔ سنگسری دروغی محض است. او در این مستند اتهام های  نادرست و ناروایی نسبت به روشنفکران و فعالان سیاسی مخالف پهلوی بیان می دارد، و برای این اتهام پراکنی ها هم نیازی به ارائه سند و مدرک نمی بیند.

کارنامه ثابتی به عنوان یک چهره مخوف و کثیف اطلاعاتی و امنیتی نشان می‌دهد، او  نسبتی با دموکراسی نداشته و ندارد. اینک که روباه از لانه بیرون آمده و در تظاهرات سلطنت طلبان پهلویستی ظاهر شده است چه باید کرد؟ باید به خاطر کهولت سن از پیگیری حقوقی جنایات او چشم پوشید؟ یا برعکس باید پروندهٔ حقوقی وی توسط رفقای خارج از کشور در سطح وسیعی پیگیری شود، که اقدامی عاجل در راستای مبارزه با جلاد ساواک است، و اقداماتی نظیر نامهٔ سرگشاده زندانیان سیاسی رژیم پهلوی و نامه خانواده های شکنجه  شده و جانباختگان به مجامع بین المللی را  باید تدارک دید، که کوچکترین گام در راه بزرگ محاکمهٔ  نماد شکنجه و کشتار می باشد. از خاطر نرفته است، چگونه اپوزیسیون خارج از کشور در راه اندازی دادگاههای نمادین تریبونال و دادگاه لاهه نقش فعال داشت، و دادگاه واقعی حمید نوری را تا صدور حکم به فرجام رساند.

باید کارزار برگزاری دادگاه محاکمه پرویر ثابتی نیز تدارک دیده شود ، و لحظه ای برای به محاکمه کشاندن مرد اول ساواک درنگ نکرد. بنابراین اپوز یسیون  خارج  از کشور در این برهه نیز می باید مبارزان سیاسی رژیم ستمشاهی داخل کشور، ازجمله  زندانیان سیاسی را با خود همراه سازد، تا با مساعدت هم مراحل برگزاری کارزار اعتراضات وسیع خود علیه ثابتی را تدارک ببینند.                                     

لحظه ای درنگ جایز نیست، باید تلاش شبانه روزی و بدون وقفه به خرج داد، تا پرویز ثابتی نیز همچون دیگر جلادان نظیر ژنرال پینوشه  محاکمه شوند. ثابتی به خاطر نقشی که در صدور دستور مبنی بر اعمال شکنجه و ترور زندانیان سیاسی زمان محمدرضا شاه مخلوع داشته،  بایستی در محاکم بین المللی  مورد پیگرد و مورد محاکمه قرار گیرد.                                                                                                                

نکته کلیدی دیگر  وجود نگرانی هایی از سوی برخی عناصر چپ دمکرات است، که  به صرف کهولت سن این جلاد پیگیری از مجاری قانونی نهادهای حقوق بشری  را جایز ندانند. به کلامی دیگر  زیر پوست گفته های کلی، مبهم و سربسته جرثومه فسادی مانند پرویز ثابتی، راز و رمزهایی جاسازی شده که کشف آنها چندان دشوار نیست. زیرا وی در لاطائلات گوئی به دفاع از اصلاح پذیری نظام سلطنتی انگلیسی آمریکایی سرسپرده برخاسته است، که نه تنها عذری بدتر از گناه می باشد، بلکه سیگنال های خطرناکی را در رابطه با  سرکوب مخالفین و ائتلاف های سیاسی آینده برای  گذار در ایران به عوامل خود فروخته به امپریالیسم می دهد.

مهرزاد وطن آبادی

https://akhbar-rooz.com/?p=228641 لينک کوتاه

2.7 7 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمدی
محمدی
4 ماه قبل

درود بر شما. باید مقابله خستگی نا پذیر با این تبهکاری که مشروعیت بخشیدن به شکنجه و سرکوب است، ادامه بیابد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x