شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

یـادداشـت های شـــــبانه: (۱۱۴) (ویــژه نوروز) – ابراهیم هرندی

۷۰۵. این بار، سال نو الکی تحویل نخواهد شد

خوشبختانه امسال، سالِ نو خودبخود تحویل نخواهد شد، بلکه رهبر معظم انقلاب، پس از دریافتِ آن از حضرت ولی عصر (عج)، تصمیم خواهند گرفت که آیا به مصلحتِ اسلام و نظام هست که آن را در این بُرهه از زمان تحویل کنند یا نه. علمای اعلام گفته اند که این که تا حالا ما روی موضوعی ِبه این حساسی کار نکرده بودیم، اشتباه محض بوده است و امیدواریم که خداوند تعالی از سر تقصیرات این اُمت بگذرد. سال را باید مقام ولایت عظمی از دست ولی عصر تحویل بگیرند و اگر مصلحت دانستند به امت حزب الله تحویل بدهند. نه این که مردم آن را از تلویزیون های بیگانه تحویل بگیرند. خب، معلوم است سالی که خارجی ها برایمان تحویل کنند، چگونه سالی از آب در خواهد آمد. چنان سالی با صد هزارتا ویروسِ جاسوسی و کوفت و مرگِ دیگه تحویل می شود و در کشور پخش می گردد و صد البته هم معلوم است که چنان سالی از بهارش پیداست. شما فکر می کنید، بهارِ آزادی و بهار عربی و بهاره هدایت و این ها، چه جوری پیدا شده اند؟

مگر تحویل سال کم اهیمت تر از رویت هلال ماه در آخر ماه رمضان است؟ خب، اگر رویت هلال باید با تاییدِ مقام عظمای ولایت رسمی شود، پس چرا باید اجازه دهیم که سال نو در کشور اسلامی، خودسر و یلخی تحویل شود؟ تحویل کی؟

از کجا معلوم که سالهایی که پس از انقلاب تحویل شده است، ماهیتِ صهیونیستی نداشته بوده است؟ اگر نداشته، پس این بی آبی و گرانی و تحریم و فقر و فلاکت از کجا آمده است؟ مگر نه این است که امریکا این بلبشو را برای گرانتر کردن دلارش راه انداخته است؟ این خارجی های همه شان سروته یک کرباس اند. ما سالها برای درآوردنِ حرصِ امریکا و انگلیس، با فرانسه معامله کردیم و حالیمون نبود که فرانسه دوست ما نیست و فقط میخواد آچار فرانسه بیشتری بما بفروشد. آقا، چند بار بگم، این خارجی های -۲زاری  آدم بشو نیستند.  


برای همین، امسال بیت رهبری اعلام کرده است که سال نو با درایت بیشتری مدیریت خواهد شد و اگر مصلحت بود، آن را با حکم حکومتی تحویل خواهند کرد. امت فهیمِ اسلامی هم باید هشیار باشد و سال تحویلِ الکی و در-پیتی از امریکا و اسرائیل و این ها، تحویل نگیرد.  پس آنهایی که کسیه دوخته اند که نوروز و بهار قلابی راه بیندازند، بدانند که اگر امسال رهبر معظم این کار را به مصلحت اسلام ندانند – که البته بعید است که بدانند – سال نویی در کار نخواهد بود و ای بسا که ما تا یوم القیامه در سال کهنه درجا بزنیم.  البته این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بیاد بیاوریم که امسال ایامِ نوروز با ماه مبارک رمضان همزمان شده است. انگار خداوندِ تعالی میخواد ما را امتحان کند و ببیند که ما خدا را بیشتر دوست داریم یا خرما را. یعنی که ما خرما برای افطار می خریم یا نون دانمارکی برای پذیرایی نوروزی. پس یادمان باشد که در این امتحان هم خدای نکرده رفوزه نشویم. 
 

***

۷۰۶. نوروزی

باشد که عشق در تو بروید بهار وار

باشد که راه، کوچه دهد گام هات را

باشد که شادمانی
از دور، روبروی تو آغوش واکند

باشد نسیم پشت سرت نرم
خورشید عشق کٌنج دلت گرم
باشد که باغ هر هیجان در تو گل کند

***

۷۰۷. آتش بس ِ یک طرفه!

امسال در آستانه فرارسیدن نوروز باستانی، حکومت اسلامی ایران برای نشان دادن حُسن نیت خود، اعلام آتش بس کرد. سخنگوی نیروی انتظامی در این باره در جمع خبرنگاران اعلام کرد: از آنجایی که اسلام دین رافت و شفقت و نشاط است، نیروهای ما در شب چهار شنبه آخر سال، از گشودن آتش بروی مردم خودداری خواهند کرد، بشرطی که مردم نیز به بهانه چارشنبه سوری در میدان ها و پارک ها و حتی در حیات خانه هایشان آتش روشن نکنند

وی گفت ما در احادیث و روایات، هیچ سندی نداریم که نشان دهد که این عملِ مذموم و بیهوده، کار خوبی است. آیا شما جایی خوانده و یا شنیده اید که رسول الله ( ص) و یا یکی از اهل بیت (ع) و یا حضرت امام (ره)، در چنین شبی، از روی آتش پریده باشند؟ یا لااقل یکی از بچه های آنها مثل سکینه و رقیه و این ها، به چنین کاری دست زده باشند یا نغوذبالله ترقه در کرده باشند؟ اگر خوانده اید که به ما هم نشان بدهید! حتی در روایات آمده است که اگر پریدن از روی آتش، جنبه ی آتش-درمانی هم داشته باشد، فعلی مکروه است. پس لطفاَ کسی داشتن زردی را برای پریدن از روی آتش بهانه نکند که پذیرفته نمی شود.

وی افزود: پس با این حساب، نباید انتظار داشت که یک طرف دستش باز باشد که در این شب، هر آتشی که می خواهد در سراسر کشور اسلامی بسوزاند و طرف مقابل دست روی دست بگذارد و فقط نظاره گرتوطئه های صهیونیست ها و امپریالیست های و معاندین و فتنه گران باشد که با این کار می خواهند کشور ما را به آتش بکشند. درست است که صبر ما انقلابی است اما بهرحال محض اطلاع همه ی اخلال گران و ساواکی ها و سلطنت طلبان و سکولارها و دیگران، باید یادآوری کنیم که کاسه ی صبرِ انقلابی ما بهرحال کاسه است، نه دیگ.

نامبرده افزود حالا که صحبت از دیگ شد، باید بگویم که بحمدالله، دیگ های اتمی ما همه پر از اورانیوم هایی است که در تنورهای دیجیتال امام مرحول، به امانت بار گذاشته شده است و هر زمان که لازم بشود، با اقتدارِتمام عملیاتی خواهند شد. وی گفت که شک ندارد که فرهنگ غنی اسلامی ما، این اورانیوم ها را از اورانیوم های معاندین، غنی تر خواهد کرد و دنیا در وقتِ لازم خواهد دید که به کوریِ چشمِ امریکا و انگلیس و اسرائیل، چطور برای اولین بار، اورانیوم ۲۴ عیار دبش ِ فرد اعلا در کشور ما ساخته خواهد شد. روزی که درِ دیگ های اتمی را بر داریم خواهید دید که اورانیوم ما چنان خوش پخت و غنی ست که یک وجب روغن، روی آن خواهد بود. انشاالله.

وی یادآور شد، آنها که می گفتند که دیگ و سیخ و سه پایه به چه درد می خورد، امروز انگشت به دهان مانده اند که این اختراعات ایرانی چه کمک مهمی به اتمی شدن سرزمینِ اسلامی ما کرده است و این دیگ های شما ملت اسلامی، با چه عظمت و اقتدار و افتخاری دارند بر روی سه پایه های عقیدتی-سیاسی ما، اورانیوم فقیر ِیک من ده شاهی را این گونه غنی و دلاری می کنند!

***

۷۰۸. بهـار اکنون دیوانه وار در راه است

بهـار در راه است.
-بهـار!؟
-امسال!؟
آری، بهـار در راه است.

هوا، اگرچه نفس گیر.
سفره گرچه تهی.
اگرچه پنجره ای را لبی نمی جنبد
و جنگ،
آتش و خو…..

دلا رها کن و بگذر،
بهـار اکنون دیوانه وار در راه است.

***

۷۰۹. نوروز عید نیست

نوروز، جشنِ پیروزی؛ زندگی برمرگ، بهار بر زمستان، هستی بر نیستی، گرما بر سرما، روشنایی بر تاریکی، شادمانی بر اندوه، ترسالی بر بدسالی، سبزی بر خشکی، سرخی بر زردی، خُّرَمی بر خمودگی، و ترانه بر تباهی ‌ست. اگرچه این روز اکنون شکلی نمادین دارد و برای ایرانیان و بسیاری از مردمان حوزه ی نوروزی، سرآمدِ سنّت ‌های نیکو و یادآور روزگاران کهن آنهاست، اما رازِ ماندگاری نوروز در جایگاه زمانی آن است.

نوروز برآیند فرهنگی ی پدیده ‌‏ای طبیعی ‌‏ست. رویدادی هرساله که ریشه در طبیعت دارد و مردمانی در گوشه ‌ای از جهان که گستره نوروز می‌ توانش خواند، به پاسداشت آن می ‌پردازند. اما پرسش اساسی درباره نوروز این است که چرا این پدیده طبیعی، جهانی نیست؟ پاسخ این پرسش را باید در زیستبومِ نوروزیان، یعنی مردم گستره ‌ای که نوروز را جشن می ‌گیرند، جـُست. نوروز جشن آیینی در گستره فرهنگ کشاورزی ست. آغاز زمانی که زمین نفس می ‌کشد و زندگی در دل ِ دانه از خواب زمستانی خود برمی‌ خیزد و هسته ی بسته، در نهانخانه ی خاک، از خواب ِ گران خود بیدار می ‌شود و در تبِ رویش زبانه می‌ کشد. پس نوروز، نوید دهنده ی جوشش و خیزش و رویش گیاهان و زایش و بالش جانوران است. آغاز چرخه ی تولید کشاورزی.


کشاورزی دستاورد انسان در سرزمین‌ هایی‏ ست که دام و دانه در آ‏ن ها، نیازمند به پرورش و پرستاری و پالایش است. آنجا که دانه، دیمی و بی دستیاری دهقان می ‌روید و میوه از درخت می‌ بارد، کسی به پیشوازِ فصل رویش نمی ‌رود. در چنان زیستبومی، ماندگاری در گروی کار و کوششِ شبانروزی کشاورزان نیست. اما آنجا که تب رویش پیوندی نزدیک با تاب زیستن دارد و پایان زمستان، پایان بی دام و دانِگی و کم ‌داری‌ ست، بهار، پیام‌ آورِ زندگی بهتر، سازندگی بیشتر و آبادی و شادی دنباله‌ دار ا‏ست. این گونه است که مردمانِ فلات ایران از دیرباز به پیشواز بهار می‌ رفته‌ اند و آمدن فصل جوشش، خیزش، رویش و زایش را خوش می‌ داشته ‌اند و آغاز بهار را روز نو شدنِ هستی می‌ دانسته‌ اند و آن روز را جشن می گرفته اند و به شادخواری و هلهله و پایکوبی با بستگان و خویشاوندانِ خود می ‌پرداخته ‌اند. هم از اینروست که می‌ گویم نوروز، سالروزِ پیروزی زندگی بر مرگ است.

فراتر از آن، زمستان در سرزمین‌ هایی که هوا سرد می ‌شود، برای جانوران خونگرم، یعنی پرندگان و پستانداران، دشوارترین فصل سال است. بیشتر این جانوران، سرمای زمستان را بویژه در سرزمین ‌های سردسیر تاب نمی‌ آوردند. جانوران خونسرد با فرو کاستن شعله ی هستی خود، به خواب زمستانی می ‌روند، مانند قورباغه و لاک پشت که در گل و لای زیستبوم خود فرو می ‌روند و گاه تا شش ماه می ‌خوابند. اما جانوران خونگرم، ناگزیر از بیدار ماندن و خوردن و نوشیدن برای تامین انرژی خود هستند تا دمای بدن خود را همیشه یکسان نگه ‌دارند. برخی چون پرندگانِ مهاجر، از قشلاق به ییلاق می ‌روند. چندی از جانوران نیز لایه‌ ای ستبر از چربی در زیر پوست خود می ‌رویانند تا اُرگان ‌های درونی تنِ خود را گرم نگه دارند. با این همه، زمستان بزرگترین کُشنده ی جانوران است و هیچ دشمنی برای آن جانوران، بدتر از زمستان نیست.

زمستان فصل مرگباری برای جانوران است. شمار جانوارنی که در هر زمستان از سرماخوردگی و بیماری‌های ناشی از آن می ‌میرند، بسی بیش از مرگ و میر ناشی از بلاها و گیر و گرفتاریهای دیگر است. این چگونگی در برگیرنده ی انسان نیز که جانوری سرماگریز و برنامه ‌ریز است، می‌ شود. پذیرش ِاین سخن برای مردم سرزمین‌ های گرمسیر دشوار است، اما راست این است که سرما در هر زمستان، صدها هزار نفر را به کام نیستی می‌ فرستد و میلیون‌ها نفر را هم با سرماخوردگی و سینه پهلو و قولنج، ناکار می‌ کند. شادباش نوروز، در گذشته شادباش تاب آوردن زمستان و به سلامت گذشتن از آن و زنده ماندن بود. همه سرزمین‌ هایی که زمستان‌ هایی با سرمای کُشنده دارند، آغاز بهار را به گونه ‌ای جشن می‌ گیرند. چنین است که می ‌گویم نوروز، جشن پیروزی زندگی بر مرگ است. آیینی فرهنگی که ریشه ‌ای طبیعی دارد.

نوروز عید نیست، جشن آغاز فصل خیزش و رویش و روش است. عید از ریشه ی”عود”، بمعنای “بازگشت”، گفتمانی در حوزه ی نگرشِ اسلامی ست. مسلمانان دین خود را دینِ طبیعیِ ذاتِ انسان می انگارند و برآن اند که همه ی نوزادان در گینی، مسلمان زاده می شوند اما آموزش و پرورش در فرهنگ های غیراسلامی، ذاتِ خداجوی آدمی را که تسلیم در برابر خدا بجهان می آید، از راه بدر می کنند و بسیاری از آن فرهنگ ها، از او باشنده ای خودخواه و سرکش و نافرمانبردار می سازند. از نگرشِ اسلامی، این چگونگی برای آن است که فرهنگ هایی که انسان را کـُرنشگر در برابر فرمان های الهی بار نمی آورند، او را تا جاودان در چنگال دیوی درونی بنامِ “نفسِ اماره” گرفتار می کنند و در آن جهان به دوزخ می فرستند. این نفس آنچنان زورمند و فریبکار است که گاه از مسلمانان نیز تاب و توان می بَرَد. از اینرو مسلمانان گهگاه نیاز به درنگ در رفتارها و کردارهای خود برای بازگشت به ذاتِ خداگرای خویش دارند. روزهایی که در اسلام ویژه ی این چگونگی ست، “عید” نام دارد، یعنی روزِ “عودت” بمعنای بازگشت دادنِ نفس بسوی طبیعتِ راستین خود. در کتابِ نهج البلاغه که شیعیان آن را دفتر آموزه های علی ابن ابیطالب، نخستین امام خود می دانند، آمده است که: “هر روزی که بدون گناه سپری گردد، روزعید است.” مراد از این سخن آن است که هرروزی که مسلمان دست از نفسِ هواخواهِ خود بردارد و بیادِ خدا باشد و خود را تسلیمِ او کند، در آنروز او به ذات خداجوی خود باز می گردد.۱ در روایت های دیگری آمده است که هر جمعه، عیدِ مسلمانان است. روزی برای درنگ در پرونده هفتگیِ بندگی خویش و کوشش در بازگشت به ذات تسلیم پذیرِ خود.

در تاریخ هزار و اندی ساله ی اسلام، مسلمانان برهرکشوری که یورش بردند، کوشیدند تا همه ی نمودها و نمادهای فرهنگ بومی آن کشور را ویران کنند. هرچه را نیز که نتوانستند نابود کنند، خودی کردند. نوروز یکی از این آیین های ماندگار بود که چون ماندگار شد، در دگردیسه کردن آن کوشیدند و آن را “عیدِ نوروز” خواندند. آنگاه برای خودی کردنِ آن، حدیث ها و روایت ها ساختند و دعاهای عربی برایش نوشتند. اما عید کجا و نوروز کجا؟ نوروز، زمانِ گل برافشاندن و پایکوبی و هلهله و شادی و شادخواری ست. عید، روز توبه و انابه و نگونبان شدن و سربرخاک نهادن و ناله و زاری کردن بدرگاه خدای اعرابِ بادیه نشین.

بلـه، نوروز، عید نیست. نوروز است. عیدِ نوروز، گفتمانی همانندِ حقوقِ بشرِ اسلامی و یا فمنیسم اسلامی و یا اندیشمندِ اسلامی ست. ترکیباتی ناهمایند و ناهماهنگ مانندِ کچلِ بی مو و یا سبزِ بی رنگ و یا مثلثٍ چارگوش!

***

۷۱۰. بهــار

گره بگشای از ابرو، بهار است

چمن بیدار و آهو باردار است

هوا هنگامه ای از عطر رویش
زمین آبستن صد چشمه سار است

برآی از خود، برافشان گل، رها کن
رها کن، زندگی ناپایدار است

ببین، بشنو، بخوان آرام، آرام
پیامی را که روی شاخسار است

نسیمی را که خیزد از دل کوه
و آوازی که در هر جویبار است

بیابان را گل خوشبو گرفته ست
شــکوفه در هوای انفـجار است

پرستو در هوای تازه پرّان
و بلدرچین دوباره بی قرار است

چه نرگس ناز و نازک برگ و نوروست
چه پیچک تازه روی و تابدار است

نشسته دسته دسته، بافه بافه
کنار چشمه جلبک در چه کار است

دلا از ناامیدی دست بردار
بهار است و بهار است و بهار است

***

۷۱۱. شفاف سازی!

در آستانه ی نوروز، دکتر ابراهیم رئیسی در آخرین کنفرانس رسانه ‏ای خود، به پرسش های خبرنگاران پاسخ داد و شفاف سازی کرد. او در مورد نبودِ حقوق بشر در ایران گفت؛ “اولندش اونایی که به من رای داده ‏ند اصلاً نمی دونند حقوق بشر چیه. نمی خواند هم بدونند. خود منم همین طور. این که از این. اونایی هم که به من رای ندادند را من در حقیقت، اصلاً بشر نمی دونم.

وی در مورد حقوق زنان گفت که من از همین جا باید به نقض حقوق زنان در امریکا و اروپا به دولت های آنها اعتراض کنم. شنیده م که در آنجاها یک مغازه ی چادر فروشی برای خانوم ها وجود ندارد و زنان ناچارند حتی برای خرید روبنده و مقنعه و چادر به کشورهای اسلامی سفر کنند. خب، البته این مایه فخر ماست که اینا بیاند به کشور ما. اما باید از حقوق این خانم ‏های محترمه دفاع کرد چرا که از نظر ما همه زنان باید آزاد باشند که در کشور مطبوع خود پارچه چادری بخرند و لچک و چارقد و مقنعه و چادر و این ها بدوزند.

وی در ادامه سخنان خود افزود که شنیده‏ م که در برخی از این کشورها بعضی از مردان، با آنکه زنانشان هم در خانه حضور دارند، در آشپزخانه دست بکار پخت و پز می شوند. این کار به نظر ما توهین آشکاری به مقامِ شامخِ زن است و این ها با این کارشان نه تنها زنان خودشان را کنفت نمی کنند، بلکه مردانگی خودشان را زیر سئوال می برند. خب، اگر جهان بصورتی که مدِّ نظر ماست مدیریت می‏ شد، ما این ‏مسائل را مدیریتِ بحران می ‏کردیم و مردها به این روز نمی‏ افتادند. به زبان علمی ‏تر می شود گفت که این مردها کاملاً بی غیرت هستند و خودشان خبر ندارند و این از شاًن و کرامت آن‏ ها در اسلام، بدور است.

دکتر رئیسی در پاسخ خبرنگاری که از او درباره ی وجود لوکیمیا ( سرطان خون) در ایران پرسید، گفت که کشور ما با همه کشورهای انقلابی روابط خوبی دارد و خب، معلوم است که قدم همه مردم این کشورها روی چشم ماست، از نامبیا گرفته تا بولیویا و لوکیمیا!

***

۷۱۲. جشن طلاق

دوستی که از ایران زنگ زده بود، ضمن احوالپرسی گفت که امشب دارم میرم جشن طلاق.
پرسیدم: جشن طلاق دیگه چیه؟

گفت: تاز مد شده که بعضی از زوج هایی که از هم جدا می شوند، جشن طلاق می گیرند. کار بدی هم نیست، پایان زندگی مشترک را جشن می گیرند تا نشان دهند که دارند دوستانه از هم جدا می شوند. وقتی شنید که من از این خبر شگفت زده شده م، گفت: ببین، دورِ همی دوستانه به هر بهانه ای که باشد، خوب است. گفتم: البته که درست می فرمایید. اما بگو که تو از جانب عروس دعوت شده اید یا داماد؟ گفت: من داماد را نمی شناسم. با عروس همکلاس بوده م.

گفتم که من هم یک بیت درباره ی این جشن، فی البداهه به نظرم رسید که دوست می دارم که هدیه کنم به این “زوجِ مطلقه”. بد نیست این بیت را به دوستت بدهی که در آغازِ سخنرانی اش بخونه. اون بیت این است:

“یارب این نوگل خندان که سپردی به من اش”
با تشـکر دهـم اش باز دو دســتی به نـنه ش!

یـادداشـت های شـــــبانه: (۱۱۳)

یادداشت های پیشین در سایت اخبار روز.

https://akhbar-rooz.com/?p=236288 لينک کوتاه

4.5 4 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سعید ح.
سعید ح.
1 ماه قبل

آقای هرندی گرامی، ممنون ،نوشته تان من را بسیار سرحال آورد , شاداب کرد. سال نو را به شما تبریک می گویم. همیشه بهار بمانید و بنویسید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x