الف. شب ۲۲ مارس جبهه ی جدیدی در میدان جنگ بی پایان در سالن تئاتر و موسیقی کروکوس مسکو باز شد. به عبارت دیگر همه ی وعده هایی که خانم ویکتوریا نولند در تاریخ ۲۲ فوریه سال جاری از شبکه ی تلویزیونیِ CSIS اعلام کرده بود و آن را در متن کمک مالی جدید به دولت نئوفاشیست اوکراین در قالب تقویت جبهه های شرقی و وقوع یک “سورپرایز” خوانده بود به وقوع پیوست.
ب. در تاریخ ۸ مارس و دو هفته پیش از فاجعه ی ترور در کروکوس سفارتخانه های دو دولت اصلی حامیِ گنگِ باندراها به شهروندان خود هشدار داده بودند که از حضور در مراکز شلوغ خرید و فروش و تئاترها و سینماها و اماکن مشابه بپرهیزند. آنان برای خالی نبودن عریضه یک رونوشت صوری و کلی از این “توصیه نامه” را به وزارت خارجه ی روسیه نیز داده بودند تا روز واقعه بازیِ مزخرف و خونینِ “کی بود کی بود من نبودم” را به صحنه ببرند. درست به همین سبب بود که به محض وقوع فاجعه ی ترور در کروکوس و در حالی که:
هنوز آمبولانس ها به محل نرسیده بودند
هنوز مرکز فرهنگی در شعله های آتش می سوخت
هنوز سقف آن فرو نریخته بود
هنوز زخمی های نیمه جان در حال احتضار بودند
هنوز ماموران “سرویس امنیت فدرال روسیه” خود را جمع و جور نکرده بودند
هنوز انگشتان کرملین هیچ متهمی را نشانه نگرفته بود
هنوز چهار تروریست مستقر در رنوی سفید رنگ با شماره ی قلابیِ T668 – به نام های :Makhmadrasul Nasridinov, 37 years
old/ Rivozhidin Ismonov, 51 y o/ Shokhinjonn Safolzoda, 21 y o/ Rustam Nazarov. 29 y o.- شناسایی نشده بودند
هنوز هیچ کدام از این جنایتکاران حرفه یی خود را به مهد دمکراسی لیبرال فاشیستی اوکراین نرسانده بودند و در جنگل های منطقه ی “بریانسک” واقع در ۱۰ کیلومتری مرز اوکراین سرگردان بودند….
وزارت خارجه ی امریکا طی بیانیه یی ضمن محکوم کردن “سورپرایز” خانم نولند از سوی دولت دست نشانده اش در کی یف اعلام کرد که “اوکراین دخالتی در این حادثه ی تروریستی نداشته است!” هم آقای پرایس و هم رئیس اش جناب بلینکن حق داشتند از “هول حلیم در دیگ بیفتند!” هنوز “چوب مسکو” برداشته نشده بود که “گربه دزد” پا به فرار گذاشته بود.
اما بگذارید ببینیم ریشه ی فاجعه ی ترور در سالن فرهنگی کروکوس از کجا آب می خورد و چرا در این شرایط و موقع زمانی خاص در دستور کار قرار گرفته است؟ نگفته پیدا است که به دلیل مجال اندک پس از فاجعه و اطلاعات محدود ما نمی توانیم مانند بیانیه ی وزارت خارجه ی امریکا به تائید و تکذیب بپردازیم!
۱. دو سال و یک ماه پس از تطاول شرورانه ی ناتو و دولت دست نشانده اش (اوکراین) به مرزهای فدراسیون روسیه، امروز حتا خوش بین ترین سیاستمداران غربی نیز از شکست نهایی بلوک آتلانتیک شمالی در مقابله با روسیه سخن می گویند. دلائل این شکست دیگر به تحلیل و تفسیر محدود نمی شود. همه ی فکت ها به وضوح نشان می دهند که تمام تلاش های ناتو در راستای کمک های سخاوتمندانه ی نظامی و مالی و لجستیکی و اطلاعاتی و حتا اعزام مستشاران نظامی به اوکراین شکست خورده است. در تاریخ ناتو این شکست مفتضحانه در تقابل با روسیه بی بدیل است. چنین شکستی چنان فضاحت بار بوده است که کوتوله های ناتو از جمله مکرون و شولتز را واداشته تا از اعزام نیروهای نظامی به جبهه های جنگ سخن گویند. آنان با طرح این پرووکاسیون که “بعد از اوکراین نوبت لهستان است” از مدت ها پیش به طور مخفی و علنی نسبت به اعزام مزدوران کرایه یی خود به اوکراین اقدام کرده اند. بنا به گزارش های معتبر از ۲۴ فوریه ی ۲۰۲۲ و آغاز نبرد تدافعی و پیشگیرانه ی روسیه علیه ناتو بیش از ۱۳۳۸۷ نفر مزدور خارجی از لهستان و گرجستان و امریکا و کانادا و بریتانیا و رومانی و آلمان و فرانسه به قصد جنگ با ارتش فدراسیون روسیه به جبهه ها فرستاده شده اند. از این میان به طور قطعی ۵۹۶۲ نفر مزدور به هلاکت رسیده و به دیار و دیدار استفان باندرا و هاینریش هیملر شتافته اند! این حجم از اعزام نیروی زمینی به ویژه پس از فتح باخموت و بلگورود نشان می دهد که تانک های لئوپارد آلمانی و سوئدی و آبرامز و بردلی امریکایی و هویتزر و جاولین و هایمارس و سیستم ضدهوایی پاتریوت و موشک های کروز و سیستم پدافند ناسام و غیره کارایی خود را از دست داده اند. روسیه در نبرد بزرگ به منظور نازی زدایی و انهدام نظام نظامی اوکراین نه فقط این دولت شرور را تا کنون سه بار خلع سلاح کرده است بلکه شاخ ناتو و به ویژه امریکا و فرانسه و المان و بریتانیا را نیز شکسته است.
در نتیجه ی دسیسه ی امپریالیسم امریکا و ناتو و حماقت توام با بلاهت رهبران گیج اوکراین این سرزمین اکنون به همان شعر مشهور تی. اس. الیوت مانسته است: سرزمین بی پرنده و بهار.
۲. انتخابات دموکراتیک روسیه و مشارکت بی سابقه ی ۸۷ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر از مردم با حضور و دخالت سیاسی حزب کمونیست این کشور و رای ۸۷.۲۸ درصد مردم روسیه (۷۶ میلیون و ۲۷۷ هزار و ۷۰۸ رای) به ولادیمیر پوتین ( و ۳ میلیون و ۷۶۸ و ۴۷۰ رای به خاریتونوف نماینده ی حزب کمونیست) به اسکاندال ناتو و نخبه گان بورژوازی غرب علیه نظام سیاسی حاکم بر فدراسیون روسیه پس از نبرد اوکراین پایان داد. مرگ مشکوک ناوالنی و برنامه ی دستگاه های جاسوسی امریکا و بریتانیا به منظور اختلال در انتخابات با این نتایج نقش بر آب شد.
این نکته که نظام اجتماعی تولید در روسیه ی کنونی بورژوایی است و الیگارش ها کم و بیش بخش هایی از قدرت را در اختیار دارند فی الحال موضوع سخن ما نیست. مسئله این است که اتاق فکرهای ناتو با شروع جنگ علیه روسیه بر این باور بودند که به محض رسیدن تابوت های سربازان روسی به شهرها از یک سو و تحریم های سنگین از سوی دیگر و البته انسداد دارایی های روسیه (۳۰۰ میلیارد دلار در بانک های غربی) دولت متزلزل و بحران زده خواهد شد. اینک اما تمام آن خیال های خام و خواب های خوش به یک کابوس تمام عیار تبدیل شده است. به استناد گزارش های مکرر بلومبرگ نه فقط ارزش برابری روبل روسیه به سه برابر پیش از جنگ در مقابل دلار ارتقا یافته است بلکه شکوفایی اقتصادی می رود که این کشور را به عنوان اقتصاد چهارم دنیا به جای فرانسه بنشاند. انعکاس هم همه ی شوم ترور در کروکوس مسکو خاک پاشیدن بر این پیروزی بزرگ را نیز دنبال می کرد.
۳. با وجود وحشیانه ترین نسل کشی تاریخی در غزه واقعیت محرز این است که ناتو و پاسگاه ژاندارمری اش در منطقه در دستیابی به اهداف خود شکست خورده اند. زامبی های صهیونیست متعاقب عملیات متهورانه ی ۷ اکتبر با این برنامه ی شوم وارد باریکه ی غزه شدند که با سرعت تانک های مرکاوا کار مقاومت فلسطین را یک سره کنند. فاشیست های تل آویو با تداعی پیروزی در جنگ شش روزه – آنهم با وجود رهبر بی بدیلی همچون جمال عبدالناصر- گمان می زدند به پشتوانه ی پشتیبانی بی چون و چرای امریکا عملیات آسانتری نسبت به سال ۱۹۶۷ در پیش خواهند داشت. آنان حتا حوادث جنگ اکتبر ۱۹۷۳ را در اذهان آخرالزمانی خود مرور می کردند. اینک اما ۱۷۰ روز از سبعانه ترین یورش یک رژیم تمام عیار فاشیست به مردمی بی دفاع گذشته است. بیش از ۳۳ هزار غیر نظامی – که ۷۰ درصد آنان کودک و زن هستند – به خاک و خون غلتیده اند. نزدیک به ۸۰ هزار نفر مجروح شده اند. هزاران پیکر بی جان زیر آوار مانده است. در نهایت اینکه قطع نامه ی جنایتکارانه ی امریکا از سوی روسیه و چین در سازمان ملل وتو شده است. افسران آدمکش “بی بی” بیمارستان شفا را به محاصره ی خود در آورده اند و برای زدن گردان های مقاومت حماس و یافتن یحیا سنوار در آستانه ی یک نسل کشی دیگر در شهر رفح ایستاده اند. اهداف اصلی زامبی ها مبنی بر “آزادی گروگان ها” و نابودی حماس بعد از نزدیک به شش ماه بمباران و گلوله و توپ باران هوایی و زمینی و دریایی عملاً شکست خورده است. انهدام خانه ها و بیمارستان ها و مدارس و اردوگاه های یک زاغه و زندان سر باز با مساحت ۳۶۰ کیلومتر لکه ی ننگی است که برای همیشه بر پیشانی دمکراسی لیبرال غرب و پاسگاه آن حک خواهد ماند. ترور در کروکوس را بر بستر شکست ناتو و پاسگاه آن در غزه نیز می توان ارزیابی کرد.
4. اینکه تروریست های عملیات کروکوس با تحریک و پول برخی سیاستمداران صهیونیستی و چشم بستن “میت” (سازمان امنیت ترکیه) وارد روسیه شده اند….
اینکه برکناری والری زالوژنی و انتصاب سرلشکر کایریلو بودانوف (یک مقام امنیتی پلیسی به جای یک ژنرال) و حمله ی پهپادی به شهرهای روسیه چه نسبتی با این ترور مذبوحانه دارد….
اینکه سازمان داعش – که تا کنون یک گلوله به سمت رژیم صهیونیستی شلیک نکرده – کجای داستان این ترور قرار گرفته است….
اینکه تروریست ها پس از عملیات قصد پناهنده گی به دمکراسی اوکراین را داشته اند و در نزدیکی مرز نازی ها دستگیر شده اند….
اینکه تکذیب عجیب و به شدت زودهنگام امریکا موید دخالت آنان در این عملیات شرم آور و پلشت است….
و ده ها مورد دیگر یک روی سکه ی فاجعه ی ترور در کروکوس مسکو است. بی شک مقام های کرملین با اتخاذ استراتژی صحیح از پس این معضل نیز برخواهند آمد. شکیبایی پوتین و حتا مدودوف در مواجهه با بحران ها به راستی شگفت انگیز است. خاموش کردن بلوای پریگوژین یک نمونه از این بردباری است. ملاحظه ی جان شهروندان اوکراینی و عدم استفاده از سلاح های کشتار جمعی به منظور جمع کردن فوری بساط نازی ها و بیرون راندن ناتو از منطقه نمونه ی بارز دیگر این صبوری است.
با این حال ترور در کروکوس می تواند کنار زدن آخرین پرده از نبرد در اوکراین باشد. از این نکته مهم تر اینکه با درهم پیچیدن تومار نئوفاشیسم در دمکراسی لیبرال اوکراین عملاً پرچم ناتو نیز پائین کشیده خواهد شد.
با افول هژمونی ناتو در منطقه ی ما، رژیم صهیونیستی نیز تضعیف شده و بیش از همیشه رو به زوال خواهد رفت. اگر از بریکس و جهان ظاهراً چند قطبی تا کنون آبی برای جنبش های کارگری و سوسیالیستی گرم نشده است باید پاشنه ی آشیل ماجرا را در جای دیگری جست.
با هزیمت ناتو و فروپاشی رژیم صهیونیستی خاورمیانه این ظرفیت را دارد که بستر عروج جنبش های سوسیالیستی شود و به کسب قدرت سیاسی از سوی طبقه ی کارگر متحزب و متشکل پر و بال دهد. این دیگر وظیفه و مسئولیت خطیر سوسیالیست ها است که ضمن مبارزه ی بی امان با فاشیسم و لیبرالیسم در همه ی عرصه های داخلی و خارجی، سازماندهی کارگران را در دستور کار فوری خود قرار دهند.
مسئله به ساده گی این است: شکافِ ناشی از افول و خروج شرمگینانه ی ناتو و سقوط پاسگاه اش در منطقه با کدام بدیل پُر خواهد شد؟ سرمایه داری و سرمایه گذاری چین و روسیه و هند یا سوسیالیسم کارگران؟
۵ فروردین ۱۴۰۳
واقعا دست مریزاد به آقای قراگوزلو با این تحلیل زیبا با زبان پرشور آن. نوروزتان پیروز باد!
مقاله ایی متین و منطقی و با اسناد غیر قابل انکار.بحران دل و جان غرب امپریالیستی را مانند خوره از برون و درون دارد می‌جود ،که این خود مژده ایی برای آزادگان‌و برابری طلبان جهان است.
آقا یا خانم شریفی پرسیده اند، که «چرا “رفیق دکتر” … اوکراین بیندازد ؟» پاسخ بسیار ساده است: چون “رفیق دکتر” و دوستان همرزم ایشان، از وظایف خطیر ضد امپریالیستی خود می دانند که پروپاگاندای دولت فخیمۀ روس را بخورد خوانندگان ایرانی بدهند. همانطور که رسانه های جریان های اصلی نئو فاشیستی آلمان، فرانسه، هلند، اتریش، ایتالیا و… که تا خرخره وابسته به روبل روسی هستند، از وظایف خطیر ناسیونالیستی_فاشیستی خود می دانند که دروغ های دولتی روسیه را به فضای رسانی غرب بچپانند. حتی اگر رهبر داعش خراسان به جناب دکتر زنگ می زد و شخصاً به ایشان میگفت: ” کار، کار خود ماست، این عملیات ادامه ی عملیات حمله نظامی به سفارت روسیه در کابل در سپتامبر سال ۲۰۲۲ است، درضمن مدیر سازمان امنیت روسیه الکساندر بارتنیکٌف در اکتبر ۲۰۲۳ پیش بینی یک هچون عملیاتی را از طرف ما کرده بود”. باز جناب دکتر، دست های اوکراین و آمریکا پشت این عملیات تروریستی میدید. “رفیق دکتر” دچار بیماری «تئوری توطئه» است.
داعش مسئولیت حمله تروریستی مسکو را برعهده گرفته و ویدئوهای عملیات را هم پخش کرد.
اما چرا “رفیق دکتر” درست چند ساعت بعد از حمله تروریستی اصرار دارد مسئله را به گردن اوکراین بیندازد ؟
نظام فاشیسم اسلامی در حادثه تروریستی کرمان درست نیز همین برخورد را داشت !
عملکرد نظام‌های دیکتاتوری و هوا دارنشان بخصوص اگر راست افراطی با پایه های مذهب باشند، مشابه است !
داعش در واقع اسم رمز و پوشش جنایتهای آنگلوساکسونها و صهیونیستها است. ایدئولوژی وهابیت و طرح آمریکا و پول‌های شیخکهای عرب در عراق داعش را زایید .که اخیرا حتی ترامپ اعلام کرد که داعش تخم و ترکه آمریکاست.ازخود بپرسید که آیا داعش عملیاتی علیه آمریکا ،اسرائیل و یا عربستان سعودی انجام داده است ؟؟؟؟ آیا داعش علیه اسرائیل وارد عمل شده است؟؟؟خیر چاقو دسته خود را نمی‌برد .طبق گفته هیلاری کلینتون طالبان و القاعده را آمریکا بوجود آورد البته با کمک مالی عربستان.
ممنون از آقای قراگوزلو برای تهیه مقاله تحلیلی فوق که بطور عمده متکی بر واقعیات موجود در جهان و مناطق مورد مخاصمه اکراین و خاورمیانه بوده و به هیچوجه متاثر از تبلیغات جنگ سرد رسانه ای غرب و ناتو علیه چین و روسیه قرار ندارد !
من تقریبا تمام مقالات رفیق دکتر را به ویژه پس از جنگ اوکراین و روسیه خوانده ام. به نظرم رفیق در تدوین این مجموعه به نحو جالبی یک استقلال فکری خاص را در چپ نمایندگی می کند که بر خلاف برخی نوشته ها و کامنت ها به تفسیرها و نظرات هیچکدام از افراد و احزاب موجود چپ و کمونیست شبیه نیست. از طرف دیگر کنار گذاشتن تحلیل های فله یی که چپ متشکل را تکه تکه کرده بسیار جالب است. مثلا تفسیر این چپ از جنگ اوکراین یک حرف کلی و کیلویی بود که از سازمان راه کارگر و حزب های کمونیست ایران تا حکمتیست و اقلیت به طور باسمه یی تکرار شد. همینطور در مورد عملیات ۷ اکتبر همه نگاه چپ به حماس دوخته شد و اصل داستان درز گرفته شد. به هر حال وظیفه خود دانستم که با وجود برخی از مرزبندی ها با نظرات رفیق دکتر از ایشان به خاطر حضور فعال در عرصه تحلیل و تفسیر سیاسی اقتصادی تشکر کنم.
ترور در مرکز فرهنگی کروکوس و کشتار نزدیک به دویست نفر از مردم غیر نظامی و فرار تروریست به سمت کریدوری که اوکراین برای امنیت آنان ساخته بود و تکذیب شتابزده آمریکا از طرف دولت مستقر اوکراین ، چنانکه در مقاله جناب قراگوزلو نیز تاکید شده ، اوج استیصال و بن بست سیاسی نظامی اردوگاه ترانس آتلانتیک است.
ضمن موافقت و همراهی کامل با تمام محتویات این مطلب بسیار فشرده و مفید و قاطع به طرفداران نازی های اوکراین و عاشقانه دمکراسی لیبرال فاشیستی بشارت می دهم که را فروپاشی دژ اوکراین ناتو و آمریکا نیز گورشان را از این منطقه آسیای میانه و اوراسیا گم خواهند کرد.
حمله تروریستی به یک کنسرت در مسکو و مرگ صدها انسان فاجعه ای بزرگ و تاسف بار است .
بیش از دو سال است که دولت راست افراطی پوتین در گیر جنگی جنایتکارانه در اوکراین است .
در این جنگ بین دو همسایه ، ناسیونالیسم روس و سیاستهای امپریالیسم روسیه ، هیچ دستاوردی جز ویرانی، نابودی و کشتار صدها هزار انسان اوکراینی و روس و بهره کشی حداکثری از کارگران و زحمتکشان هر دو کشور، به بار نیاورده است !
پایان هر چه زودتر جنگ و صلح دو کشور ، تنها راه حل ممکن است !
دنباله نظر قبلی
از طرف دیگر باند پوتین و باند حاکم برای بودن در قدرت،نمایش کمیک رای گیری را به روی پرده می برند که حاصل کارشان می شود یک نمایش طنز گونه سطح پایین کوچه بازاری و….
این شرایط بر پوتین و باند حاکم باعث می شود آنها نیازمند به یک مظلوم نمایی شوند که بعدش قدرت نمایی فریبکارانه انجام دهند تا بدین طریق به داخل بگوید
پوتین حافظ امنیت است
و به بیرون بگوید باید تلافی کنم پس اعمال جدیدم یک روند طبیعی است و…
بعد از آن رخ داد که منجر به کشته شدن انسان های زیادی شد
پوتین خیلی زود مقصر شناسیش را بکار می گیرد و مقصر را اوکراین معرفی می کند و در تکمیل سناریو پوتینی چهار نفر خیلی سریع گرفته می شود آنهم اعلام می شود در مرز اوکراین گرفته شده اند
که در این روند سناریویی بعدش اعترافات به شیوه کا ک ب انجام خواهد شد و ….
هنوز تحقیقات انجام نشد بر اساس سنایور که باید قدرت نمایی انجام گیرد
حمله ای با شدت زیاد به پایتخت اوکراین شکل می گیرد که تمام این نمایش در مرحله اول بصورت طنزی کو
قراگوزلو همانند گذشته نوشتارش را پر کرده از دلایل سناریوهایی که می توان گفت
این سناریوها فقط در خدمت تجاوز روسیه و به کشور اوکراین و توجیه گر رفتار باند حاکم بر روسیه است اگرچه قراگوزلو می خواهد خود را بگونه ای بنمایاند که ضد پوتینیسم است اما سنایور نویسی هایش یک رفتار طنز گونه ای را می آفریند.
می بینیم بعد از انتشار نوشتار جناب دکتر گروهی نظر دهنده به به و چه چه گویان دکتر را به روی دست می برند و….
اگر از موضوعات بالا در گذریم
پرسشی مطرح است:
از این کشتار مردم عادی، غرب سود می برد یا باند حاکم بر روسیه و یا هر دو؟
همانند گذشته در نظر دهی نمی توان به نتیجه درست رسید مطلب نیمه کاره رها می شود.
اما
باند حاکم بر روسیه به رهبری پوتین کشور را در گیر جنگی کرده است آنهم جنگی که قرار بود خیلی زود تمام شود و کار اوکراین تمام شود و اوکراین همانند کریمه به جغرافیای روسیه اضافه شود، اما چنین نشد شرایط بگونه ای شده است که گاهی موجودیت خود روسیه بخطر می افتد و از طرف دیگر باند حاکم
دوست عزیز
اول اینکه هیچ یک ار مقامات روسیه در هیچ کجا نگفتند که قصد تسخیر دوروزه اوکراین و الحاق آن به روسیه را دارند.
دوم، علیرغم این، ارتش روسیه با سرعتی برق آسا ظرف ۴۸ ساعت به ۳۰ کیلومتری پشت دروازه های کیف رسید و نشان داد که میتواند کیف را تسخیر کند و ژنرالهای ناتو را آنچنان غافلگیر کرد که برای خلاصی از این مخمصه چراغ سبز مذاکره به اوکراین نشان دادند و در مذاکرات استانبول اوکراین متعهد شد به شرط عقب نشینی روسیه از اطراف کیف مساِئلش را از طریق مذاکره حل کند و روسیه با حسن نیت به این شرط تن داد و از آن پس تبلیغات شکست روسیه در تسخیر کیف از سوی ناتو کلید خورد و دیگران از جمله شما تکرارش کرده و میکنید.
سوم، قطعا از کشته شدن مردم عادی به هردلیلی در این شرایط ارتجاع جهانی به سرکردگی غرب “دموکراتیک” و اوکراین سود میبرند و به همین دلیل حملات اوکراین به توصیه ژنرالهای ناتو به غیر نظامیان افزایش یافته است. لذا صبر کنید تا نتایج تحقیقات روشن شود.
نویسنده محترم طبق معمول حرف های اول را در آخر زده: “هزیمت ناتو و فروپاشی رژیم صهیونیستی، عروج جنبش های سوسیالیستی، کسب قدرت سیاسی از سوی طبقه ی کارگر، سوسیالیسم کارگران.” این همان ادبیات سیاسی ایشان و همفکران در ۴۴ سال پیش بود با این تفاوت که به جای “خروج شرمگینانه ناتو” شاهد شکست قطعی و همیشگی ورشو شدند. نوشتار هایی ساده انگارانه و اراده گرایانه از این قبیل به تداوم خوشحالی موقت دامن میزنند، اما میتوانند ۴۴ سال دیگر صبر کنند و هیچیک از آرزو های داخل پرانتز فوق را نخواهند دید.
محمد قراگوزلو ی عزیز
با درود و تبریک مجدد سال نو این بار به شیوه مجازی.
تو هم در کتاب اخیرت و هم در مقاله هایی که این اواخر منتشر می کنی به دو پدیده فاشیسم و تروریسم بیش از هر زمان دیگری می پردازی. آخرین بار بعد از انتشار کتاب ” تروریسم ارتش نئولیبرالیسم ” دلیل این امر را حضوری از خودت پرسیدم و بی حوصله من را به مقالاتت ارجاع دادی.
آیا واقعا خطر راست فاشیستی در دنیا تا این حد جدی شده؟
دوست دارم دوستان دیگر دخالت کنند و پاسخ بدهند. آیا در صورت سقوط دولت اوکراین فاشیسم از بین خواهد رفت؟ چنانکه مثلن بعد از سقوط و هلاکت هیتلر از بین نرفت.
آقای قراگوزلو
من نه هوادار شولتز هستم و نه طرفدار جنگ روسیه و اوکراین.
شما در مقاله تا ن یک مطلب نادرست نوشته اید .
“…که کوتوله های ناتو از جمله مکرون و شولتز را واداشته تا از اعزام نیروهای نظامی به جبهه های جنگ سخن گویند.”
شولتز مخالفت خود را با اعزام نیروهای نظامی به جبهه های جنگ در همان گرد همایی ا علا م کرد.
آقای هادی شهاب مخالف مکرون و شولتز لطف کنید بفرمائید که تانک های لئوپارد آلمان در ارتش اوکراین چه می کنند؟ آیا تانک نیروی نظامی هست یا نه؟ در ضمن جهت اطلاع جنابتان خوب است بدانید که طبق نوشته روزنامه زود دویچه سایتونگ تا کنون ۲۳۸ مزدور آلمانی با اطلاع قبلی دولت این کشور به ارتش المان پیوسته اند که ۵۹ نفر از آنان کشته شده اند و جسدهای متعفن شان تحویل المان ها شده.
دوست محترم ,
انگار شما مطلب من را نخواندید . من ننوشتم که آلمان تانک و یا تجهیزات نظامی به اوکراین نداده
منتنها ادعای آقای قراگوزلو در مورد اعزام نیروهای نظامی به جبهه های جنگ راد کردم .
در گردهم ایی که مکرون و شولتز در ان بودند مکرون صحبت از اعزام نیروهای نظامی به جبهه های جنگ کرد
و بعد از او شولتز پی تریبون رفت و این خواست مکرون را رد کرد تمام مدیای غرب در اینمورد خبر رسانی کردند
من نمیدانم شما فرقی بین اینکه چند صد نفر در یک جنگ شرکت کنند و اینکه یک ملتی وارد جنگ بشه قائل نیستید.
دوست محترم , ما باید از اینکه آلمان و فرانسه وارد یک جنگ با روسیه بشوند جلوگیری کنیم و با تمام مخالفتهایی
که با سیاست فعلی آلمان در رابطه با جنگ از نظر شولتز از از اعزام نکردن نیروهای نظامی به جبهه های دفاع کنیم
غرب می خواهد اوکراین را بگیرد تا روسیه را ببلعد این ماهیت جنگ را تعیین می کند و نه چیز دیگر . این جنگ ادامه سیاست امپریالیسم آنگلو ساکسن است.در اینجا بحث بر سر دو اردوی بزرگ امپریالیستی برای تقسیم جهان، برای برده کردن ملل و تقسیم مجددا جهان نیست .این جنگ را نمی شود ماهیتا با دو جنگ امپریالیستی مقایسه کرد. در اینجا سخن بر سر تحلیل مشخص از شرایط مشخص است.آمریکا به سمت شرق رفته و می خواهد روسیه را اشغال و تجزیه کند. می خواهد ملت روسیه را به برده خود تبدیل کند. در اینجا صحبت بر سر رقابت نیست بر سر اشغال و نابودی روسیه است و این واقعیت که دولت روسیه انقلابی نیست، سرمایه داری الیگارشی است و دسترنج زحمتکشان را غارت می کند در درجه اول قرار ندارد نه برای ما و نه برای آمریکا. مگر«بایدن» برای تامین دسترنج زحمتکشان به روسیه وارد می شود .
اگر به پیش از جنگ جهانی اول خم شویم (۱۹۱۳ م/ ۱۲۹۲ ش) از انقلاب و شوروی خبری نبود. یک طرف قیصر آلمان، سلطان عثمانی ،امپراتور اتریش و در طرف دیگر آنگلیس، فرانسه و روسیه…..دعوا بر سر غارت جهان بود و آلمان سهم بیشترمی خواست. درایران مشروطه و استبداد صغیر را داشتیم .بخشی ازانقلابیون وروشنفکران ایرانی بنا بر تجربه ای که ازستم های انگلیس و روسیه در ایران داشتند.خیال کردند باید از قیصر آلمان در مقابل جبهه ی انگلیس ، روسیه فرانسه حمایت کنند وبه آنجا پناه بردند.(سید حسن تقی زاده ودیگران)درآلمان به تبلیغات ناسیونالیستی و باستان ستائی ایران پرداختند وفرهنگ آلمانی را تبلیغ کردند.در داخل ایران هم تروریستهای آلمانی تاسیسات نفت جدیدالتاسیس شرکت انگلیسی را منهدم می کردند و ازروحانیون می خواستند که برای پیروزی قوای اسلام (عثمانی ) علیه انگلیس دعا کنند.ایران اعلام بیطرفی کرده بود . جنگ تاثیر خود را در ایران گذاشت و بقیه قضایا! البته در آلمان بین سوسیال دموکرات ها شکاف افتاد که جهانی شد.عبرت بگیریم
این درست مثل آن است که اگر آمریکا به هلند و یا بلژیک حمله کرد تا این کشور را غارت کرده و نابود نماید نیروهای مترقی مدعی شوند به ما مربوط نیست جنگ میان دو امپریالیسم است . این تحلیل خارج از زمان و مکان و کتابی با واقعیات روز هیچ قرابتی ندارد.آمریکا برای تسلط بر جهان و بر اروپا به بلژیک حمله می کند در حالیکه بلژیک از تمامیت ارضی و حق حیات خود دفاع میکند.مبارزه بلژیک برضد آمریکا عادلانه است علیرغم اینکه امپریالیستی است. این پدیده در زمان جنگ جهانی دوم که یک جنگ جهانی بود نیز قابل مقایسه بود . فرانسوی ها اعم از پرولتاریا تا بورژوازی حق داشتند بر ضد اشغالگران نازی مبارزه کنند.
تجاوز آمریکا به افغانستان را علیرغم اینکه رهبری مبارزه مردم در دست طالبان بود محکوم و قابل دفاع از حقوق کشور افغانستان بود . عده‌ای برای اینکه از زیر بار تحلیل و موضعگیری فرار کنند چون جسارت مبارزه اجتماعی را ندارند به این بهانه‌جوئی‌ها متوسل می‌شوند .
با درود و عرض ادب. حمل بر گستاخی نشود اما رفقای گرامی قبل از تاسیس سوسیالیسم کارگری در ایران بیاید ببینیم که آیا قدرت, ظرفیت و توانایی این را داریم که دستمزد حداقل کارگران را افزایش بدهیم یا نه؟
طبقه کارگرو زحمتکشان قبل از چیز و اول باید زندگی کنند و حیات داشته باشند.
شرایط کنونی زندگانی کارگران و زحمتکشان در ایران مرگ تدریجی و روزمره است.
ما هنوز اندرخم کوچه ی به تحقق رساندن مطالبات معیشتی اولیه مانده ایم, و رفقا صحبت از هفت شهر عشق و برقراری سوسیالیسم کارگری در وطن می نمایند!
چپ آوازه افکند واز راست شد!
مردن سرآشپزوسردسته مزدوران واگنر وناوالنی بیشترشبیه قتلهای زنجیره ای ج.ا است.
نگارنده محترم؛ معمولا در نوشته های خود به درست و به طریقی یاد زنده یادان: تقی شهرام؛ بهرام آرام؛ شاملو و….را گرامی میدارد ولی درعمل آیینه ای است ازیک “محورمقاومتی”شرمگین.با تناقضات فراوان درمقاله:
“این نکته که نظام اجتماعی تولید در روسیه ی کنونی بورژوایی است و الیگارش ها کم و بیش بخش هایی از قدرت را در اختیار دارند”؛”پوتین رذل”؛”سربازان دلاورارتش روسیه”؛”سرمایه داری و سرمایه گذاری چین و روسیه..”
“شکیبایی پوتین وحتا مدودوف درمواجهه..”؛”خاموش کردن بلوای پریگوژین یک نمونه ازاین بردباری است”؛….
“….و آغاز نبرد تدافعی و پیشگیرانه ی روسیه علیه ناتو” بیشتر یادآور تحسین سیدعلی از پوتین درملاقات با وی بود که آقای دکترمداوم تکرار میکند.
“عملیات متهورانه ی۷ اکتبر” و…از آن حرفهاست.
منتظرهجوم شاگردان ایشان؟؛“راه توده”و پیک نتی هاهستم.سلامت باشید
به به! هر دم از این باغ بری می رسد. کومنت نویس و کاربر محترم نام پر مسما و معنی داری برای خود برگزیده اند که با توجه به محتویات نظرشان بسیار شایسته است. قیاس انسان های مبارز و بزرگواری همچون احمد میرعلایی و ابراهیم زال زاده و پوینده و مختاری و ده ها جان شیفته که به دست ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی کشته شدن با پریگوژین و ناوالنی مزدور سیا حرف نامربوط و بیهوده ای است که فقط از ذهن های بیمار بیرون می ریزد. مخالفت را مقالات آقای دکتر قراگوزلو امری طبیعی است اما اینگونه کومنت نویسی که از قضا و لابد بر حسب اتفاق با یک ادبیات و محتوای واحد اما اسامی مختلف و فقط به قصد عقده گشایی مرتب تکرار می شود باید در جای مناسبی تسویه شود.
سعید من که از اول گیج نبودم! تناقضات بیشمار در نوشتار دکتر مرا به این روز انداخت .
خودت را به کوچه علی چپ نزن.منظور نحوه حذف مخالفان در دو کشور است که معلوم نیست سیدعلی کودک کش از روی دست پوتین رذل کپی میکند یا بالعکس. وگرنه یک تار موی هرز جان باختگان کانون نویسندگان با هزاران مزدور مانند پریگوژین یار غار پوتین و پادوهای غرب مانند ناوالنی برابری میکند. به نظر میرسد تو از من گیج تری سعید؟
این مطلب آنهم در این فرصت کوتاه با این نثر روان بسیار خواندنی است. البته آقای دکتر با نوشتن چنین مطالبی باید صابون تهاجم ضد “روسوفیل” ها را درست و حسابی به تن خود بمالد و منتظر حملات میمنه و میسره چپ لیبرال باشد.
اجازه دهید ضمن تشکر از ایشان یک خسته نباشید هم بگویم.
جهان در حال تغییرات اساسی است و کمونیست ها باید با تمام قوا وارد این نبرد جانانه شوند.
آبشخور ریشه های ترور در همه جا از جمله مسکو در واشنگتن و لندن و پاریس و البته برلین است. بدون شناخت از امپریالیسم و ناتو سخن گفتن از تروریسم آب در هاون کوفتن است. خوشبختانه این نکته بسیار اساسی در مقالات رفیق دکتر به خوبی فرموله شده است. پایان مقاله به عقیده من مهم است. نویسنده هم بهانه یاوه گویی از سوی ضد روس ها را گرفته و هم با طرح پرسشی مهم خواننده را به میدان بحث وارد کرده.
“با هزیمت ناتو و فروپاشی رژیم صهیونیستی خاورمیانه این ظرفیت را دارد که بستر عروج جنبش های سوسیالیستی شود و به کسب قدرت سیاسی از سوی طبقه ی کارگر متحزب و متشکل پر و بال دهد. این دیگر وظیفه و مسئولیت خطیر سوسیالیست ها است که ضمن مبارزه ی بی امان با فاشیسم و لیبرالیسم در همه ی عرصه های داخلی و خارجی، سازماندهی کارگران را در دستور کار فوری خود قرار دهند.⁸
مسئله به ساده گی این است: شکافِ ناشی از افول و خروج شرمگینانه ی ناتو و سقوط پاسگاه اش در منطقه با کدام بدیل پُر خواهد شد؟ سرمایه داری و سرمایه گذاری چین و روسیه و هند یا سوسیالیسم کارگران؟”
آرزویی که به واقعیت پیوستنش راه دشواری را لازم دارد ، شاید در میان این بلبشو وضعیت بدتر شود و سالیان سال اسلامیستها میدان را در دست بگیرند چون حمایت از حکومت اسلامی ایران از طرف چین و روسیه تناقض را به تشدید می کند!
آرزو نیست ، بازیگوشی جنابعالی ست که می خوانی و می نویسی ولی متوجه نمی شوی !!!
سئوال دکتر قراگوزلو چنین ست:
“… سرمایه داری و سرمایه گذاری چین و روسیه و هند یا سوسیالیسم کارگران؟”
نفهمیدی که در گزاره ی فوق حکومت اسلامی ایران « نا نوشته» در بین “سرمایه داری و سرمایه گذاری چین و روسیه و هند ” ست .؟
تفسیر ، مرض ما ایرانی هاست ،دکتر بهتر بود روشن‌تر می‌نوشتند!
توجه من به حمایت فعلی روسیه و چین از حکومت های اسلامیست ایران و افغانستان است و هند را هم وارد نکردم!
من خواننده مطالب آقای قراگوزلو نیستم ولی خب گاهی نگاهی میکنم در مجموع با این نظرات مطرح شده ایشان در این مقاله موافقم با اینکه مدتهاست فکر نیکنم قراگوزلو چرا مطالبش را اینجا منتشر میکند، بهرحال اخبار روز همه چیز هست بجز چپ ولی سلیقه ها متفاوت و قابل احترام است.من منتظر حملات نظر دهندگان نگهبان ترانس‌آتلانتیکی اخبار روز میمانم،
رفیق گرامی
اجازه دهید من نیز با شما همراه شوم و به انتظار تهاجم شیفتگان دنیای ترانس آتلانتیکی بمانم.
به هر حال از آقای قراگوزلو به خاطر این تحلیل بسیار مفید و بجا و بهنگام ممنونم.
با کل مباحث مطرح شده موافقم.
آقای قراگوزلو، تحلیلات شما عالیه👏🏼👏🏼👏🏼
تحلیل‌درست‌کوتاه‌با‌داشته‌های‌محدود
خوب‌بود