ف. تابان سردبیر اخبار روز است. با او گفتگویی در مورد انتخابات پیش رو انجام داده ایم که در زیر می خوانید:
اخبار روز: آقای تابان، حکومت و طرفداران رای دادن، از سرنوشت ساز بودن این انتخابات سخن می گویند، آیا این انتخابات سرنوشت ساز است؟
ف. تابان: از خرداد ۷۶ تا به حال کدام انتخابات از نظر این ها سرنوشت ساز نبوده و حکم مرگ و زندگی را نداشته است؟ هر چهار سال و شاید دقیق تر اگر بگوییم هر دو سال، یک بار این موضوع «سرنوشت ساز» بودن انتخابات به میان می آید. هر دو سال یک بار ایران بر سر دو ر اهی سرنوشت قرار می گیرد و چندان آبی هم تکان نمی خورد. جمهوری اسلامی همانی است که بوده و به طور مداوم در جهت عقب پس می رود. هم حکومت و هم اپوزیسیون طرفدار رای دادن به کاندیداهای حکومت هر دو با هم این موضوع «سرنوشت» را به میان می کشند. این تنها یک مورد از این همانی و همدلی هایی است که در این مدت بین حکومت و بخشی از اپوزیسیونش به وجود آمده است. به حکومت کاری ندارم، اما طرفداران به شرکت در انتخابات مجبورند با استفاده از چنین واژه ها و پرداختن چنین تصویرهایی موضوع شرکت در انتخابات را به خود و دیگران بقبولانند…
اخبار روز: یعنی این انتخابات سرنوشت ساز نیست؟
ف. تابان: اگر کسی با سرشت حکومت جمهوری اسلامی و ساز و کارها و نظام سیاسی آن آشنایی داشته باشد می داند که هیچ انتخاباتی در جمهوری اسلامی سرنوشت ساز نیست. زیرا تصمیم های کلان از این انتخابات ناشی نمی شود.
اخبار روز: برجام و توافق هسته ای؟
ف. تابان: این را دیگر همه می دانند که برجام حاصل تصمیم «نظام» پیش از انتخابات ۹۲ بود و نه انتخاب روحانی!
اخبار روز: کسانی که می گویند انتخابات «سرنوشت ساز» است، با این سرشت و ساز و کارها آشنایی ندارند؟
ف. تابان: آشنایی دارند. خوب آشنایی دارند؛ اما به خصوص در دوره ی انتخابات ما با یک نوع بی اخلاقی حیرت انگیزی مواجه هستیم. بازار دروغ به طور عجیبی رواج می گیرد. یکی اش همان موضوع برجام. این روزها در شبکه های اجتماعی تراکت ها و تصاویری پخش می کنند که: «برای بهبود معیشت، به جبهه ی اصلاح و اعتدال رای می دهیم»، یا «برای تامین آزادی به جبهه اصلاح و اعتدال رای می دهیم». این ها را بخشی از فعالین چپ هم این طرف و آن طرف پخش می کنند. خودشان می دانند دارند دروغ می گویند. اما این کار را می کنند. در ایام انتخابات، دروغ بزرگترین مشخصه ی سیاست در کشور است. موجی به راه می افتد و عده ای خود را به این موج می سپارند و این دروغ ها سرنوشت انتخابات را تعیین می کند. اما از دروغ زندگی بهتر زاده نخواهد شد.
اخبار روز: بین رئیسی و روحانی فرق است. بد و بدتر که دروغ نیست. اساس حرف مدافعان شرکت در انتخابات تاکید روی این فرق است.
ف. تابان: این حرف برای این انتخابات کهنه شده است. سیاست بد و بدتر را تا انتخابات قبلی شاهد بودیم. بسیاری از این مرحله در این انتخابات عبور کرده اند. حالا دیگر صحبت از «خوب» است و روحانی تجسم این «خوب» معرفی می شود. وقتی روحانی خوب است و می شود او را انتخاب کرد یعنی جمهوری اسلامی می تواند خوب باشد. این حرفی است که اصلاح طلبان از ابتدا می گفتند و حالا یک جناح از اپوزیسون سابق به آن رسیده است. کسی در جایی نوشته بود اگر قرار است بازیچه بشوم ترجیح می دهم بازیچه ی روحانی و ظریف بشوم تا بازیچه ی رئیسی و متکی. یکی دیگر نوشته بود روزی خواهد رسید که خاتمی ولی فقیه باشد و موسوی رئیس جمهور و جهانگیری رئیس مجلس… معیارها فرو ریخته است. سطح انتظارات سقوط کرده است. برای این ها جمهوری اسلامی دیگر یک رژیم مستبد و دیکتاتور و دشمن آزادی و عدالت نیست. یک واقعیت پذیرفته شده است. یک جناح خوب دارد، یک جناح بد. با انتخابات می شود جناح خوب را سر کار آورد. این جناح خوب هم آزادی می دهد هم سطح معیشت را بهبود می بخشد. کار این بخش از «اپوزیسیون» به آخر رسیده و به نظام جمهوری اسلامی تسلیم شده است.
اخبار روز: اما بالاخره بین رئیسی و روحانی فرق هایی هست!؟
ف. تابان: بین هر دو تا آدمی فرق هست. اما مهم این است که این فرق از منظر کدام نیروها و طبقات دیده بشود. برای آن ها که «کارآفرین» هستند، سالی سه چهار دفعه به اروپا می آیند و طرفداران اصلاحات و اعتدال را شارژ می کنند و اساسا نان خود را از وضعیت اقتصادی ناسالم حاکم بر ایران در می آورند، طبیعی است که اگر اقتصاد دست سپاه باشد یا نئولیبرال های طرفدار روحانی، فرق است. فرق خیلی بزرگی هم هست. اما برای کارگران آیا فرقی می کند که سپاه پاسداران حقوق آن ها را بخورد یا نئولیبرال ها… چه نئولیبرالیسم روحانی سر کار باشد چه اقتصاد را سپاه بالا بکشد، حقوق کارگران سر سال صنار دهشاهی اضافه نمی شود. به سندیکاهای کارگری حق فعالیت نمی دهند، فعالین کارگری را زندانی می کنند، کارگران را اخراج می کنند و قرارداد سفید امضا و تازگی ها یک ماهه می گذارند جلویشان، حقوق هایشان را نمی دهند. برای این کارگران چه فرقی بین روحانی و رئیسی هست؟ آن ها با یک دیوار آهنینی مواجه اند به نام جمهوری اسلامی. عده ای به دروغ می خواهند خشم کارگران را که در پشت این دیوار دارد جمع می شود متوجه رئیسی و امثال او کنند. این ها با این کارها به جمهوری اسلامی خدمت می کنند. خدمت اصلاح طلبان به جمهوری اسلامی قابل درک است، اما خدمت آن ها که اسم خود را اپوزیسیون گذاشته اند؟
اخبار روز: منافع کارگران به جای خود، اما صحبت بر سر مسائل کلان کشور است. امنیت کشور، سیاست خارجی و…
ف. تابان: سیاست های کلان کشور را چه کسانی تعیین می کنند که چه هست؟ کدام مساله کلان تر و مهم تر از سفره ی میلیون ها کارگر است که در همه ی دولت های جمهوری اسلامی روز به روز دارد کوچکتر می شود؟ چه رئیسی بیاید و چه روحانی بیاید هم فرقی در این موضوع نخواهد کرد. مگر فقر و گرسنگی میلیون ها کارگر و معلم مساله ی کلان کشور نیست؟ آن بخش هایی از جامعه ی ما که صدا دارند و به طور مرتب با انواع طرق خارج از کشور را هم شارژ می کنند، گرسنگی کارگر اصلا مساله شان نیست. برخا خودشان هم در آن سهیمند. نئولیبرالیسم مشکلشان نیست. بعضا خودشان هم جزیی از آن هستند. خوب معلوم است برای این ها روحانی خیلی بهتر از رئیسی است. درک این ها از امنیت همان درک دیکتاتورها از امنیت است. یعنی امنیت مرزها و خاک. امنیت فقط مرز خاکی نیست، سفره ی کارگر که خالی باشد یعنی او و خانواده اش امنیت ندارند. روحانی، رئیسی و سایر گماشتگان شورای نگهبان را از این منظر نگاه کنید.
اخبار روز: زیاد می شنویم که سیاست تحریم ایستادن در برابر جامعه ی ایران و روشنفکران آن است.
ف. تابان: من از تحریم حرف نزده ام. دعوتی هم نکرده ام، اما گفتم که ایام انتخابات ایام دروغ های بزرگ است. یکی از این دورغ ها هم همین است که گویا روشنفکران و کلا «داخل کشور» موافق رای به آقای فلان هستند و تحریم سیاست عده ای خارج از کشوری است. کانون نویسندگان ایران چیست؟ آیا بزرگترین نماد روشنفکری در ایران هست یا نه؟ سندیکای کارگران شرکت واحد، اتحادیه ی آزاد کارگران ایران، سندیکاهای کارگری دیگر، ده ها نهاد کودکان کار و خیابان، آیا این ها نمایندگان روشنفکران و فعالین اجتماعی در ایران نیستند؟ از این ها حرفی می شنوید در جهت حمایت از این یا آن کاندیدای حکومتی. اما مثلا نویسنده پیدا شود و چیزی بگوید…
اخبار روز: خوب این به معنی این است که موافقان اصلاحات و اعتدال قوی تر از رقبایشان عمل می کنند.
ف. تابان: البته که قوی تر عمل می کنند. چون بلندگوها دست آن هاست. چون در داخل کشور باد به نفع آن ها می وزد. چون مشکل زندان و پیگرد ندارند. کسی در داخل کشور نمی تواند بیاید و رسما به عدم شرکت در انتخابات دعوت کند. اما تا دلتان بخواهد می توانید در جهت شرکت در این انتخابات تبلیغ کنید.
اخبار روز: فکر نمی کنید که کاندید شدن رئیسی فرصت فوق العاده ای برای به میان آوردن قتل های سال ۶۷ ایجاد کرده و باید در مخالفت با او، همراه شد؟
ف. تابان: ما به عنوان نیروهای چپ که ناقد قدرت هستیم. باید اخلاق را سرمنشاء حرکات و سیاست های خود قرار دهیم. سقوط اخلاقی به معنای پایان کار است. چند سال پیش شعاری مطرح شده بود که باید اخلاق را با سیاست آشتی داد. حالا این شعار کنار گذاشته شده است و سیاست ضداخلاقی دارد غوغا می کند. سرمنشاء آن هم همین اصلاح طلبان هستند که به سیاست به مانند تجارت نگاه می کنند. یکی از برجسته ترین نمونه هایشان آقای اکبر گنجی است. او سیاست را با بیزینس اشتباه گرفته است. یعنی به منافع لحظه ی جیبش – و فقط جیب خودش – فکر می کند. دو سال پیش سردسته کسانی بود که دعوت می کردند به دری نجف آبادی و ری شهری و امثالهم رای بدهید و امسال جلو افتاده و پرچم آیت اله قاتل به دست گرفته است. این ها فاسد کننده ی سیاست هستند. این ها هر معیار و اخلاقی را زیر پا می گذارند. این ها سیاست را بدون معیار می کنند. تجلی همان مثل قدیمی سیاست پدر و مادر ندارد هستند. چپ نباید به چنین سیاستی آلوده شود و باید بر اخلاق خود بایستد. صحنه ی تبلیغات را نگاه کنید، کشتار هزاران زندانی دگر اندیش محدود شده به فردی به نام رئیسی که یکی از مجریان حکم خمینی است. حکومت و بنیانگذار آن در هیاهوی تبلیغات عملا در حاشیه قرار گرفته اند. مساله را طوری مطرح می کنند که انگار حسن روحانی دامنش از این جنایت ها پاک بوده است. در جمهوری اسلامی او همیشه مقام مهمی داشته است. اما حالا رئیسی و روحانی تبدیل شده اند به دیو و پری که در برابر هم صف کشیده اند. چنان می گویند که اگر رئیسی بیاید روزگار مردم – که حالا خیلی سفید است – سیاه می شود. ما در زمینه ی مبارزه با رئیسی و روسای او و همه ی آمران قتل عام زندانیان سیاسی به کسی بدهکار نیستیم که حالا بخواهیم به آن هایی که تازه یاد قتل عام ۶۷ افتاده اند، حساب پس بدهیم.
اخبار روز: نتیجه اما این نمی شود که چپ قهر کند، از صحنه سیاست حذف شود و در دنیای آرمان ها گیر بیفتد؟
ف. تابان: این همان سیاست به معنای پدرسوخته بازی است که چپ را به آن دعوت می کنند. سیاست به آن معنی نیست که سرتان را در هر گنداب این حکومت جنایتکار فرو کنید و در هر فاضلاب متعفن آن سرک بکشید، و خودتان را به همه ی کثافت های آن آلوده کنید. این سیاست چپ نیست. آن ها که خود را خیلی در وسط میدان سیاست می بینند، وقتی فصل مبارزه ی کارگران برای افزایش دستمزدهایشان است و فصل اعتراض کارگران برای جلوگیری از اخراج هایشان هست، سیاست نمی کنند و اصلا پیدایشان نیست!
اخبار روز: بالاخره چه باید کرد؟
ف. تابان: نباید در موج حل شد. در درجه ی اول چپ باید بار دیگر به خود برگردد و به خود یآدآور شود که نماینده و سخنگوی کدام اقشار جامعه ایران است. نمی توان همزمان مطلوب همه ی اقشار و گروه هایی بود که بعضا در جدال دائمی با هم قرار دارند. تمام این موضع گیری هایی که در خارج از کشور صورت می گیرد و «سرنوشت ساز» خوانده می شود، بعید است که پنجاه هزار رای را در داخل ایران جا بجا کند. یعنی این موضع گیری ها فاقد ارزش عملی است. اما آینده ی اپوزیسیون در ایران را ویران می کند. بخشی از چپ اکنون تبدیل شده است به کارچرخان درجه ی سه اصلاح طلبان حکومتی. مردم که عقلشان را از دست نداده اند. اگر بخواهند انتخاب کنند خوب همان دسته اولی ها و اصلی ها را انتخاب می کنند. چپ ایران باید بدون این که در این هیجانات غرق شود و خودش را ببازد، – الان بعضی ها فکر می کنند اگر انگشت جوهری شان را زودتر نشان ندهند از دیگران عقب می افتند – در تهیه و تدارک آلترناتیو وضع موجود باشد. برای متشکل کردن و همصدا کردن نیروهایی تلاش کند که آینده ی ایران را رقم می زنند.
اخبار روز: آلترناتیو وضع موجود را چطور باید ترسیم کرد؟
ف. تابان: آلترناتیو وضع موجود، قیام در برابر این بازار مکاره ای است که یک روز سر خود را به روحانی – جلیلی گرم کرده است و یک روز به روحانی – رئیسی. اگر در این چهارچوب باقی بمانیم تا ابد با همین دو قطبی ها سرگرم خواهیم شد. جمهوری اسلامی هر انتخابات را به موضوع «مرگ و زندگی» خود بدل می کند. او را باید در همین عرصه شکست داد و نمایش او را از رونق انداخت. غالبا می شنویم می گویند «تحریم چه فایده ای دارد» شاید نمی توانند تصور کنند که خالی ماندن حوزه های رای گیری حکومت اسلامی شاید ضربه ای سخت تر از رفتن این و آمدن آن بر پیکره ی نظام اسلامی وارد کند. ساختن آلترناتیو جمهوری اسلامی سیاست و رسالت چپ در ایران است. ایستادن در برابر این موج و دفاع کردن از یک انتخابات ازاد و دموکراتیک، دفاع کردن از حقوق کارگران و زحمتکشان. تبدیل شدن به قطب سوم و نماینده ی اعتراض، گسترش «یک سوم» اعتراضی فعلی و مخالفان را را صاحب صدا و خواست های معین کردن، کاری است که چپ ها باید انجام بدهند.
اخبار روز: آن ها که طرفدار رای دادن هستند نمی گویند این کارها را نباید انجام داد…
ف. تابان: انجام می دهند؟ کلامی در مورد ماهیت ضددموکراتیک انتخابات می گویند؟ به آن اعتراض می کنند؟ این حرف ها مال چند سال پیش است که هنوز بعضی ظواهر حفظ می شد. آن چه که این روزها می بینیم همه اش در جهت اثبات روحانی بر رئیسی است. حرفی از حذف دیگران و حقوق پایمال شده ها نیست.
اخبار روز: باید رای داد؟
ف. تابان: این تصمیم شخصی هر کسی است. نباید مانند چماق شد و اعصاب خرد کرد. مردم بر اساس تشخیص خود و معادلات زندگی روزمره شان انتخاب می کنند. من در این جا سعی کردم بیشتر در مورد مسئولیت های روشنفکران چپ که باید اندکی افق دید وسیع تری داشته باشند ملاحظاتی را که به نظرم می رسید بیان کنم. از نظر شخصی هیچ وقت هیج رایی را به نام هیچ کدام از مقامات حکومت اسلامی به صندوق های رایی که حکم به بی حقوقی من می دهند، نخواهم انداخت.
از : کیم : میر
عنوان : آقا ! گر تو بهتر میزنی بستان تورا بحضرت عباس !یا حضرت م.ل یا هر حضرت دیگر بستان بزن!! علی اله می نویسم هرچه شد همون یک نفر بخواند کافیه ! اگر کسی جیغ بنفش بکشه عضو جنبش بنفش میشه؟! من میخواهم یکی این نوشته ف. تابان را بر اساس تفکری که خودش متعقد است تجزیه تحلیل دیالکتیکی بکند ببنیم چطوری میشود . آقاجون بازی در تمام ج. ا ا تازه شروع نشده بل . در حال اتمام است ماهیت اینکه چرااز تمام جناح فقط رئیسی و قالیباف انتخاب میشوند ؟کس با آبروتری نبود ؟ چرا ولی اینها مدعیان حفاظت از اصل نظام با قرائت منافع طبقاتی و دفاع تمام قد هستنند . در انتخاب مسئول کسیکه کارنامه اش خونینتر باشد ردیف اوله . باید سیستم در مورد اینها تعیین تکلیف میکرد . جهانگیری راس این تصمیم گیران بود تنها یک داور بر اساس اس اساس شیعه “حق الناس”که در تعارض با “حق الله” اولی اولی تر صلاحیت داشت “مردم” شرکت در انتخابات و تعیین عیار همچنان ۹۲ شرط شرکت در انتخابات و برای مشروعیت معیار کسب رای بهمین جهت رای ملاک و تعهد بعدم هر تقلب .جهانگیری ابتدا مستقیم وارد خانه رهبر شد سپس بقیه و در مسابقه شرکت کردند و روحانی برنده مشروعیت و این بار بازی مشروعیت نیست بلکه خروج عده ای با همرامان از بازی و بتدریج تا پله بعدی . کسیکه مدعی رهبری بود برای شروع باید در مقدماتی تعیین عیار بشه بعد از انتخابات نتیجه معلوم خواهد شد . در امریکا دموکرات !هر ایالت یک شورای نگهبان مخفی داره باز خدا! پدر جنتی بیامرزه میشناسیم و جوک درست میکنیم .هورا کشان این تفکر انتخابات را “سیرک” میشناسه توهین بمردم وطبقه کارگر از این بدتر !! به اینها باید گفت اصلاح طابی پور محمدی و اینها نیستند البته با آن تحلیل ها همچون”سرتپه ای “که تمام رادیو تلویزیونها در اختیارشان است ولی همچو مائی در یک پاورقی که چند خواننده داره اونهم س …… میشه . جنبش سبز در دی ان ای مردم جا گرفته و همچنان تعیین کننده و زنده و سرحال . کمی بتاریخ احترام بگذارید “هر که راه ندانست در این راه بماند” ۷۹۴۹۴ – تاریخ انتشار : ۲۷ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : امیر ایرانی
عنوان : تهمت!!!؟؟؟ باخت آنچنانی رئیسی تنها مرگ خود او نیست بلکه مرگ تفکری نیز می باشد که می خواهد مجتبی مانندی را به کرسی خاص بنشاند و او را هم حمایت کند. این از مورد ۲، بقیه بماند تهمتی درکار نیست یا آورنده مطالب، در نوشتارش انسجام لازم را ندارد که می توان از نوشتارش فهم های خاص کرد یا اینکه می داند چه می گوید. پس شکافتن آورده ها در یک نوشتار، ناشی ازقصد تهمت زنی نیست بلکه نشان دادن صعف ها ویا برملا کردن طرز فکرها می تواند باشد. ۷۹۴۷۴ – تاریخ انتشار : ۲۶ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : کیا
عنوان : روحانی انتخاب اول”رهبری” است! ۱.ادامه برجام و جلوگیری از خفگی اقتصادی و تحریم در توانایی جناح مخالف نیست.ج
۲.باخت رییسی و خارج شدن آن از کاندیدای پست رهبری به سود مجتبی!
۳.کنارهگیری قالیباف کمی رای بسود روحانی جا به جا میکند.
۴.المشنگه احمدی نژاد رای اصولگراها را تخفیف میدهد “مگر او در آخرین وقت نظرش را تغییر دهد”.
۵.امکان تقلبی بزرگ نیست!
چونکه
ا.انتخابات را دولت انجام میدهد و طرفداران روحانی بر صندوقها نظر دارند.
ب.تجربه تلخ سبزها اینبار میتواند کشور را به سمت سوریه یی شدن ببرد و خواست “رهبری در این شرایط نمیتواند باشد”
در نتیجه
از تهمت زدن به بخشهای متفاوت اپوزسیون دست برداریم و جنبش تحریم را پاس بگذاریم که همه چیز در مسیر اتحاد علیه تاریکی به خوبی پیش میرود. ۷۹۴۷۲ – تاریخ انتشار : ۲۶ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : صادق تورک
عنوان : در ایام انتخابات با سلام بر ابولفضل محققی گرامی مطلب شما را در این صفحه خواندم قدری ناراحت شدم چون فکر می کردم از ظلم و جنایت داری ناراحت می شوی ولی افسوس دوباره جو گیری شدی و از روحانی و پورمحمدی حمایت می کنی تا رئیسی را نگذاری رئیس جمهور شود و نمی دانم چطور به فکر ت نرسید وی نمی تواند رئیس جمهور شود چون در قتل عام زندانیان دست دارد و آن هم در کانادا جنایت علیه بشریت تصویب شده است و هر قاضی کانادا می تواند حکم دستگیری وی را صادر کند پس چطور به نظرت نرسید اگر وی دنبال مقام است رهبری می باشد پس بی خودی خودتان را ناراحت نکنید و این قدر از شکوفایی اسلامی دفاع نکنید ۷۹۴۶۴ – تاریخ انتشار : ۲۵ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : مزدک بامدادان
عنوان : دست مریزاد با درود، با همه بگومگوهایی که تا کنون در زمینههای دیگر با آقای تابان داشتهام، این گفتگو را در نکتههای زیر بسیار راهگشا و موشکافانه میبینم: ۱. پرداختن به دروغگوئی اپوزیسیون دلبسته و نشاندادن دوروئی آنان در رویارویی با آسیبهای گوناگون جامعه ایران، ۲. نشاندادن اینکه بخش بسیار بزرگی از چپ ایرانی دچار یک دگردیسی بنیادین شده است، از نیرویی که در برابر قدرت بود، به جنبشی که در کنار قدرت است، ۳. بازتعریف نقش چپ در جنبش آزادیخواهی و پرداختن به گفتمانهایی که گوهرهای برسازنده اندیشه چپ هستند. دست مریزاد ۷۹۴۲۴ – تاریخ انتشار : ۲۴ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : راهی
عنوان : تبریک تبریک و افرین بر شما ۷۹۴۱٨ – تاریخ انتشار : ۲۴ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : نادر
عنوان : عصر شارلاتانیسم لطفا فقط این پارگراف نوشته گنجی با عنوان پرطمطراق مانیفست جمهوری خواهی را بخوانید تا ببینید این اصلاح طلبان قلابی چگونه رنگ عوض می کنند: “تحریم انتخابات عملی عقلایی است که به شی وهای مسالمتآمیز نارضایتی مردم را به نمایش میگذارد . تحریم انتخابات برای مردم هیچ هزینهای درپی ندارد، ولی ممکن است برای گروهها و افرادی که رسماً و به طور علنی انتخابات را تحریم و مردم را تشویق به عدم شرکت در انتخابات میکنند، هزینههایی داشته باشد. لذا تا برگزاری رفراندوم، در هیچ انتخاباتی نباید شرکت کرد . تحریم کلیه انتخابات بعدی ، تا برگزاری رفراندوم ، یکی از تاکتیکهای بسیار موثر برای رسیدن به جمهوری تمام عیار است . تحریم فقط محدود به عدم رأی دادن نمیشود. بلکه عدم کاندیداتوری هم لازمه تحریم انتخابات است . هیچ عمل سیاسی اعتراضآمیزی، مسالمت جویانهتر از تحریم انتخابات نیست . ” (اکبر گنجی، مانیفست جمهوری خواهی) ۷۹۴۱۲ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : بهنام باغبان
عنوان : اقا بهنام گمنام، درسته bullshit همانی هست، شما کفتید! اقای بهنام گمنام، درسته معنی مستقیم لغوی ان مدفوع گاو نر هست، ولی در اصطلاح روزمره و در مباحثه سیاسی و عامیانه ، لاف زن، حراف، مزخرف گو ،، نیز بکار برده می شود، اگر مراجع کنید به لغت نامه انگلیسی به انگلیسی شاید توضیح بیشتری داده شده . من هم بهمین خاطر “بولشیت” زیره گیومه”” بردم.
پیروز باشید ۷۹۴۱۱ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : بهنام گمنام
عنوان : سخنی با بهنام باغبان گرامی من این کلمه Bullshit را بارها (چون در آلمان زندگی میکنم) شنیده بودم و معنای آن مدفوع گاو نر می باشد که معمولا در پاسخ به مزخرف گویی یکنفر گفته میشود. اما من بعد از خواندن متنی که شما نوشتید تازه فهمیدم Bullshit یعنی چی. ۷۹۴۰۹ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : محسن
عنوان : پرونده ۱۳۸۴ خامنه ای و مردانگی آقای روحانی “سر نخ ماجرا [پرونده ۱۳۸۴ قالیباف] به قاچاقچیان بزرگ و اصلی مواد مخدر ( و سوخت) میرسد که در معاملهای برای نجات جان سرکردگان خود مبالغی را به ستاد محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس «ستاد مبارزه با قاچاق کالا» در سال «۱۳۸۴» کمک کردهاند ( یک نمونه : ج.غ.ز). کمکی که افشای آن منجر به تشکیل «پرونده ۱۳۸۴» شد و پس از اطلاع رهبری توانست شاهین بخت ( سازمان رای سپاه و نهادهای تحت امر رهبری) را بر شانههای محمود احمدینژاد بنشاند تا هاشمیرفسنجانی گلایهاش را از دست آن به نزد خدا ببرد.” حال سوال از طرفداران رای دادن به روحانی اینست که وقتی روحانی سال ۱۳۸۴ مانع رسیدگی به چنین پرونده ی جنایی می شود و نام آن را “مردانگی” می گذارد، خود شریک جرم نیست؟ خود فاسد نیست؟ و مهم تر اینست از چنین فردی برآورده شدن چه مطالبات را می توان انتظار داشت؟ آیا چنین فردی که پرونده ای به این سنگینی را لاپوشانی می کند لایق مقام ریاست جمهوری است؟ ۷۹۴۰۷ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : بهنام باغبان
عنوان : مزخرف و یاوگو “بولشیت bollshit. دورغگو. ۶ کاندید ریاست جمهوری اسلامی و مشخص ها ان با سلام به رفیق تابان عزیز و خسته نباشید.
“بولشیت”و یا مزخرف، یاوگو را نباید هم ردیف دروغ دانست، که از پایه فرق دارند. “بولشیت”و یا مزخرف گو هیچ ارزشی و احترامی به حقیقت قایل نیست ، بر عکس دروغگو یک قسمت حقیقت را می پزد، ان قسمت حقیقت را که به نفع اوست می پزد. دروغ و “بولشیت”و یا مزخرف در بعضی موارد نقاط مشترکی دارند، هر دو راست و رک نیستند، واقعیت را بازگو نمی کنند. اما راست و رک نبودنشون یکی نیست. ان کسی که دروغ می گوید، رک و راست گو نیست، او عمداً یک قسمت حقیقت را غیر حقیقی بیان می کند، تا شنونده را از حقیقت بدور کند. اما ان کسی که “بولشیت”و یا مزخرف گو هست. بر عکس، راست و رک نیست، بدلیل اینکه کاملاً بی تفاوت هست انچه او می گوید حقیقت و واقعیت دارد و یا نه. از دیده او یک موضوعی ،،،را که مطرع می کند ، می تواند واقعیت داشته باشد و یانداشته باشد. او عمقاً بی تفاوت هست.
به بدین جهت، در عمل “بولشیت”و یا مزخرف گوها نسبت به دروغگو ها برای جامعه خطرنکترند. و ضربه بزرگی به جامعه می زنند. “بولشیت”و یا مزخرف گوها حقیقت براشون مهم نیست!
بنظرم تمام کاندیدها ریاست جهموری (۶ کاندید) بخصوص در این دوره این مشخص ها “بولشیت”و یا مزخرف و دروغگوی دارند، البته هر کدام در یک و یا چند مورد ، اقتصاد، فرهنک ، فساد، سیاست ، کشتار ،،،
موفق باشید ۷۹۴۰۶ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : امیر ایرانی
عنوان : انتخاب بین … آدم بعضی وقت ها از این همه دانایی دیگران شاخ در می آورد وحسودیش می شود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! باید گفت وقتی صحبت از انتخاب و انتخابات می کنیم؛ یعنی یک گزینه دوقطبی یاگزینه چند قطبی را در پیش رو داریم حال در این گزینه ها ممکن است مهندسی شود ویا نشود در برخورد با گزینه ها هرکس با توجه به آرمانش و یا ایده لوژی که خود را موظف به پی گیری دستوراتش می بیند عمل می کند مثلا در فرانسه ای که در روند تکاملی آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در جایگاه خاصی قرار گرفته، گزینه هایش بگونه دیگر سازمان دهی می شوند ویا می یابند و در جا های دیگر به گونه ای دگر. از دیدگاه یک چپ، انتخاب فرانسه می تواند؛ یک انتخاب بین بد وبدتر باشد که دیگران انجام می دهند اما از دیدگاه دیگری، انتخاب بین خواسته که بدی در مقابلش قرار گرفته است باشد ویا انتخابی که می خواهد تفکر خطرناکی را به عقب بزدند و یا یک تفکر ویرانگر را حذف کند. در دمکراسی، مردم در انتخابات، تاثیر افراد را در زندگی هفت یا هشت ساله خود را نیز پی خواهند گرفت چون در پی این هستند اثرات اقدامات آنانرا در همین دورانی که خود زندگی می کنند ببینند و از آرامشی نیز برخوردار شوند. همین مسائل است که پای شیادان و فریبکارانان با دادن وعده به میان می آید که برخورد منتقدین با اعمال فریبکارانه ی فریبکاران، خود به چند شکل رخ می دهد: بعضی که با دمکراسی مشکل دارند این را بهانه می کنند برای رد دمکراسی و بطریقی القا می کنند که نیاز به قل چماقی است که همه چیز را راست و ریس کند و…. اما آنانی که به دمکراسی اعتقاد دارند، به سمت افشاگری اعمال فریبکاران می روند یا موفق می شوند یا نمی شوند اما چون عمر آن انتخاب شده طولانی و مادام العمر نیست خطاکاری جامعه و یا مهندسی های انجام شده زود برملا می گرددو…. در جمهوری اسلامی با تمام مهندسی کنندگی اش به جایی رسیده که انتخاب روحانی، دارد تبدیل می شود: به انتخاب بین حذف تفکری که موتور کشتار را دارا بوده وهست و تفکری که می خواهد جامعه به آزادی های شهروندی برسد؛ پس انتخاب بین بد وبدتر بی معنی است؛ این گفته، فقط یک ژست روشنفکری منزه طلب را نشان می دهد. اینکه شخصی با دیدگاه چپکی در پی خواسته بیش از حد راستکی غیر واقعی خود شود از آن اقدامات خاص است. مثل: آقای ( ع- ار) ۷۹٣۹۴ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : کیا
عنوان : به اخبارروز مطلب پایین بانام کیا از من نیست.
ادرس کامپیوتر من را در نظر داشته باشید ۷۹٣۹٣ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : ابوالفضل محققی
عنوان : ادامه مطلب فواد عزیز فواد جان من اعتقاد ندارم که روحانی جنبش سبز را به بنفش تقلیل داد .جنگی نا برابر ومیدانی دردست دشمن . سرکوب خشن و وحشیانه که رمق از تن جنبش گرفت ورهبران آن را دستگیر کرد آن دادگاه ها وادامه حصر چه ما به خواهبم وجه نخواهبم جنبش سبر با وجود تنوع خود از سرخ تا سبز زیر رهبری موسوی جان داشت و تا کنون نیز او نماد آن است .این جنبش سرگوب شد .این جنبش اگر ارتش سرخ هم بود زمانی که چنین سرکوب شد باید عقب می نشت با سر که نمی توان بر میخ کوبید .تنوع آن هم مزید بر علت . به نظر من اتفاقا جنبش بنفش به دادش رسید وتوانست جلوی اضمحلال و فروپاشی آن بگیرد واندگی از تلخی شکست به کاهد ایا تو واقغا اعتقاد داری که جنبش سبز می توانست با همان سیما و تاکتیک در خیابان ها به مبارزه ادامه دهد ؟ به نظرمن روحانی آن را بی اثر بکرد و خفه اش ننمود . حداقل زیر چادر بنفش آن را جمع کرد ومانع از آن شد که آن همه نیروی جوان به مامی از صحنه خالی شود . امروز بدنه جنبش بنفش همان افراد جنبش سبزند این رای دهندگان که از اسمان نیامدند . به نظزم این زیبائی یک جنبش تودهای است که قادراست فارغ از رنگ در اشکال مختلف به مبارزه ادامه دهد . .تو فواد جان به خواهی نخواهی مجبوری این بدنه سبز را ببینی واز بدنه سیاه رئیسی تفکبک کنی تو .فرق غمل های بی سر در میدان را با هزاران جوان عاشق می دانی چقدر دلم مب خواست این نیرو با پرچم سرخ اگر نشد سبز حرکت کند وشعار های حداکثری من را بدهد آما افسوس در حال حاضر شعار های حداقلی من را با پرجم بنفش می دهد . من از او حمایت می کنم .این حداقلی است برای شکستن نقشه حاکم جبار و فریاد زیر گوش حاکم جبار که انتخاب تو را قبول ندارم .هنوز جنبش سبز زنده است . وبی همه چیزی به عنوان رئیسی را نمی پذیرم همین این دوره را چنین می بینم ! ۷۹٣٨٨ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : ابوالفضل محققی
عنوان : فواد عزیز فواد عزیزم به عنوان (کسی) هم به خوانی دوستت دارم چرا که پیوند خونی ترا با آزادی خواهی می شناسم وخلوص درون را .اما هر کدام به گونهای به روند ها نگاه می کنیم ودر ضمن من دیگر پیر تر از آن شده ام که قیام کنم و واقغا نیز شادی در آیندهای نه چندان دور ناتوان از قیام قیزیکی چه می شود کرد .کلامت سخت وآن میکده که باهم پا نهاذیم باید چنان باشد تا زمانی که آتش عشق در دل ما نمرده هر دوی ما را عزیز بدارد واین حد اقل (تساهل وتسامح )است .واما از نظر من انتخابات یک فرصت است وبزرکترین فرصت برای تاثیر نهادن حتی در همین جمهوری ابتر .نه من عاشق چشم وابروی روحانی ام ون تو!اما هر دو به حال استخوانی خرد کردهایم وتجربه حاصل از آن حداقل به من یاد آوری می کند که ازاین حداقل استفاده کن ونقش اندک خود را به بزن .(من نیز حوصله بحر می پزم ) اما در جائی که بحرنیست وابگیری کوچک است تلاش می کنم تا رسیدن به بحر از همین حداقل استفاده کنم.ودر حد وسعم اگر نمی توانم ابروی این گربه زیبا را یکشم حداقل مانع از در آورد چشم او گردم .گاه ممانعتاز بالا آمدن سلاخ ها عین سیاست است .واین جاست که نمی توانی سلاخ خون چکانی مانند رئیسی را با روحانی برابر کنی .در فاسد ترین رژیم ها هم تفاوت است .نصیری با داریوش همایون یکسان نبودند.از نظر من در حال حاضر کوبیدن واز دور خارج کردن رئسی کاری بزرگ است و یک وظیفه سیاسی وانسانی .هیچ انسانی با حداقل بینش سیاسی رئیسی را باروحانی برابر نمی کند وخواهان ریاست جمهوری رئیسی نمیگردد. اگر آمد این کپی به مراتب بدتر و اژدها شده تر از احمدی نژاد ما هم مقصیرم . ما هم در گشودن در این بطری سهیم .ادامه دارد ۷۹٣٨۶ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : سیامک رهگذر
عنوان : در جواب به جناب تابان و دیگر هموطنان گرامی جناب تابان از پیشکسوتان چپ ایرانی! روشنفکرتر و آگاهتر از این حرفهاست که نداند خامنه ای ملعون با راه انداختن سیرک انتخابات رئیس جمهوری و بازی گرفتن چندتا دلقک کاندیدا چه اهدافی دارد و به چه نتایجی میخواهد برسد. در باره اش زیاد نوشته یا گفته شد و همه روشنفکران چپ هم بخوبی ماهیت ضد مردمی نظام اسلامی او را خوب میشناسند. ولی متاسفانه با همه شناختی که چپها یا کل اپوزیسیون از سیستم فاسد و جنایتکار این رژیم ملاها داریم ۳۹ سال دست روی دست گذاشتیم و شاهد نمایشات مضحک رژیم هستیم و اجازه میدهیم که کارش را با سرکار گذاشتن مردم درمانده ایران طبق معمول پیش ببرد. وقتیکه با ارزشها و معیارهای دموکراسی و آزادی ساختار حکومتی این رژیم اسلامی عقب مانده را مقایسه بکنیم پیشاپیش باید واژه ای بنام رای دادن و انتخابات را در این نظام سراسر فریبکاری و دروغگوئی پاک کرد تا مردم بیش از این سرکار گذاشته نشوند. از دو حال خارج نیست یا ما مخالف رژیم ملاها هستیم یا موافق به دلایل مختلف. کمی موافق و کمی مخالف یا مابینش نمیشود! اگر صدها دلیل داریم بگوییم که این رژیم آخوندی با ساختارش دیکتاتوری ولایت فقیهی است و بجای قانون مدنی باید قانون شرع اسلام اجرا شود دیگر این مسخره بازی انتخاب رئیس جمهور و ادای دموکراسی را درآوردن برای چیست؟ لابد برای خرکردن خودشان و همفکرانشان و بازی دادن مردم ساده لوح! در این میان اگر روشنفکران چپی مثل جناب تابان به این حقیقت که رسیدند با این رژیم بر اساس ساختار سیاسی غلطش کار به جائی نخواهیم برد حتی با جناح اصلاح طلبش و کارنامه ۳۹ سال گذشته این رژیم در همه زمینه ها بسیار سیاه و ننگین است پس چرا نباید با اعلام تحریم انتخابات بعنوان ابزار فشار بر روی رژیم ملاها استفاده کرد تا شاید سر عقل بیایند و قدرت را بدست نمایندگان واقعی مردم بدهند نه نوکران خودشان! خب اگر همه مثل جناب تابان فکر کنند که ” من نظر خودم را به طور صریح اعلام کرده ام هر چند اعلام هم نمی کردم، آبی تکان نمی خورد.” با گفتن “آبی تکان نمیخورد” خودش بنوعی دست کشیدن از مبارزه است چونکه با آبی تکان نخوردن چیزی هم با دخالت من و شما عوض که نمیشود پس تسلیم شویم یا بی اعتنا و بیخیال به سرنوشت خود و هموطنان درمانده؟ شاید تسلیم شدن نتیجه خسته شدن از سالیان طولانی مبارزه بیهوده و یا کهولت سن آدمی باشد؟ ولی جناب تابان ملا جنتی را ببینید چطور با بالای ۹۰ سال روز و شب برای نظام اسلام کذائی اش میجنگد و کار میکند! برخی چپهای ایرانی راحت طلب شدند و الفبای مبارزه را یا بلد نبودند و یا فراموش کردند چونکه تن به سازش دادن بی دردسرتر و راحتتر است؟ اگرچه جناب تابان در نوشته ای در بحث مربوط به نبرد مسلحانه چریکهای فدائی خلق در زمان شاه دیکتاتور را بعنوان رادیکالیسم در شرایط لازم قابل قبول و رد نکردند یا نمیکنند پس چطور در مقابل دیکتاتوری اسلامی که حتی بدتر از دوران شاه سابق است راههای رادیکال بر علیه ج.ا. را قبول ندارند وقتیکه میبینیم به هیچ گروهی حق فعالیت اپوزیسیون خارج از مجلس هم داده نمی شود؟ به نظرم اگر جناب تابان به اعتقاد قبلی خودشان وفادار میماندند که سندش هست که گفته تا زمانیکه شرایط دموکراتیک در ج.ا. حاکم نباشد او و سایت اخبار روز شرکت در انتخابات ج.ا. را توصیه نمیکنند بهتر بود. ولی حالا در موضع خود باصطلاح تخفیف داده و میگوید حق تصمیمگیری رای دادن یا ندادن “تصمیم فردی” است. پارادوکسی؟ در جواب کوتاه به کاربران طرفدار تز “احمدی نژاد” ابله بهتر بود یا موسوی و دیگر مزدوران رژیم ملایان باید بهشان یادآور شد که قبل از انتخابات ( انتصاب توسط رهبری! ) کاندیدها یکسری شعارهای دلخوشنک برای فریب دادن مردم میدهند ولی در عمل طبق معمول موانع متعدد مثل ولی فقیه و سپاه و بسیج و غیره سر راه خود دارند که هر آدم رفرمیستی را در عمل فلج میکنند و ناکارآمد. موضوع مثل فساد اقتصادی و غیره را میشود با قانونگذاری و کنترل و جرایم سنگین حل کرد ولی از آنجائیکه نظام اسلامی پوشالی است فقط میتواند با خریدن یا باج دادن به یکسری به حیات ننگ خودش ادامه بدهد و برای همین همه در این سیستم فاسد ج.ا. دزد و پدر سوخته مثل خود ملاها در میآیند! هیچ احدی نمیتواند این نظام ضد مردمی و فاسد حکومت اسلامی را اصلاح کند چونکه حیات هر زالوئی در خون مکیدن بهتر تضمین میشود. ساختار حکومت اسلامی خودش مروج فساد و دزدی است چونکه غیر از آن نمی شود از مردم سواری گرفت. ذات و ماهیت این نظام اسلامی و سرانش دزدپرور و جنایتکارپرور است و برای همین تنها راه نجات ایران و مردمش سرنگونی این رژیم ملاهاست و جدائی دین از سیاست! ۷۹٣٨۵ – تاریخ انتشار : ۲٣ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : بنده خدا
عنوان : در مورد مقایسه ی احمدی نژاد و خاتمی یک موضوعی که در مورد مقایسه ی احمدی نژاد و خاتمی مورد کم لطفی قرار گرفته است این است که سوال نباید به این شکل مطرح شود. احمدی نژاد نتیجه و ماحصل رفرم خاتمی در جمهوری اسلامی بود. ۷۹٣٨۱ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : هم میهن هموطن
عنوان : پاسخ به آقای بهنام گلنام پاسخ به آقای بهنام گلنام با درود ما ایرانی ها در پردازش داستانهای یک کلاغ و چهل کلاغ تبحر داریم. از منظر جزائی جلاد و قاتل مرتکب یک موضوع واحد می شوند و آن قتل است! اما از منظر جامعه شناسی انگیزه ها و نوع قتل هر یک از این دو قاتل قابل بحث و بررسی و تفکیک است . احمدی نژاد جلاد نبود هم چنان که خاتمی تدارک چی قاتل نبود اما احمدی نژاد حکم جلادی داشت که مقتول را زجر کش نمی کرد و با یک ضربه به حیات وی پایان می داد تا زجر کش نشود در حالی که خاتمی حکم قاتل بیرحمی داشت که از زجر کشیدن مجروح تا آخرین لحظه مرگ لذت می برد! شما به آمار و عملکرد دولتهای بعد از انقلاب در نظام جمهوری مراجعه کنید و بعد این آمار و ارقام به شما می گویند دولت آن سردار سازندگی کذائی بزرگترین فساد اخلاقی و چپاول اقتصادی و غارت اموال ملی را انجام داده است به همین جهت بود که جامعه در حال انفجار بود که آقای خاتمی تدارکاچی برای نجات و سرپوش گذاشتن بر آن همه فساد و فقر و جنایت به صحنه آمدند! در طول حیات جمهوری اسلامی تنها فردی که ابهت آیت الئه ها و رهبر نظام را به چالش کشیده احمدی نژاد بوده. گفتن چنین واقعیتی به مهنی دفاع از چنین موجودی نیست اما نمی توان چشمها را بست و گوشها را پنبه گذاشت! با مهر هموطن ۷۹٣٨۰ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : تابان
عنوان : در مورد اظهارنظر دوستان اول. آقای سرکوهی گرامی. من اگر موضوعی در نظرم باشد می نویسم و همیشه نوشته ام. بقیه ی دوستان هم همت کنند. پذیرش این موضوع که باید مسایل چپ نوین را به بحث گذاشت، خودش قدمی به جلو است.
جناب اردلان گرامی. حکم های سنگین را به آسانی نمی شود داد. به خصوص در زمینه ی مسائلی که مربوط به تاکتیک هاست نتیچه گیری های استراتژیک کردن می تواند به خطاهای بزرگی بیانجامد. به نظر من باید کسی که خودش را «چپ» می داند را باور کنیم که در صف چپ است. ما تعیین نمی کنیم که کی در اردوی چپ است و کی در اردوی راست، هر چند خیلی به تاکتیک های یکدیگر انتقاد داشته باشیم.
جناب رهگذر. من نظر خودم را به طور صریح اعلام کرده ام هر چند اعلام هم نمی کردم، آبی تکان نمی خورد. بنابر این نمی دانم دیگر باید چکار کنم که رضایت شما جلب شود.
ابوالفضل گرامی. ادعاهایی که شما کرده ای بسیاریش به من مربوط نمی شود. مگر من گفته ام از هر امکانی که برای تعیین سرنوشت مردم است استفاده نکنید؟ موضوع بر سر چگونگی استفاده از این امکانات است و بحث من هم همین بوده است. اصلاح طلبان سیاست را در ایران به رای دادن خلاصه کرده اند و خیلی از دوستان ما هم ان را تکرار می کنند. مگر همین بحث ها و گفتگوها و موضع گیری ها به معنای «دخالت» نیست؟ یک دخالت رای دادن به روحانی است، یک دخالت تلاش برای توضیح این که این انتخابات غیردموکراتیک است و به تغییر مطلوبی نمی انجامد. یک دخالت پر کردن صندوق هاست، یک دخالت خالی نگاه داشتن صندوق ها. بعضی از این حرف ها تبلیغات است که اصلاح طلبان برای بازارگرمی مطرح می کنند. آن ها هستند که سیاست و دخالت را در رای دادن خلاصه می کنند. شما باور نکنید!
جناب بهنام گمنام. من در همین مطلب به موضوع کی از کی بهتر است پاسخ داده ام و اگر هزار بار دیگر هم مطرح شود همین پاسخ را خواهم داد. البته خاتمی بهتر از احمدی نژاد است. اما توجه داشته باشید که احتمالا چهار سال بعد ما مجبور به انتخاب بین رئیسی و قالیباف خواهیم شد و حتما هم یکی از این ها بهتر از ان یکی است. بحث بر سر این است که این سیاست بالاخره به کجا ختم می شود. دارد به سوی انتخاب بین بهترها – یا کم تر بدها – پیش می شود یا به طور مرتب بدترها میدان دار می شوند؟ علاوه بر این، برای کسی که الزاما در این چارچوب سیاست خفه کننده بد و بدتر نمی گنجد می تواند چشم اندازهای دیگری هم مطرح باشد. مثلا به این موضوع فکر کند که در کنار دو قطبی آحمدی نژاد – خاتمی یک دوقطبی دیگر هم می توانست مطرح باشد: سیاست اصلاح حکومت در برابر سیاست تغییر حکومت. خاتمی البته از احمدی نژاد بهتر است، اما سیاست و فکر تغییر حکومت (این را به ابوالفضل گرامی هم می گویم که موضوع احمدی نژاد و خاتمی را پیش کشیده است هر چند آن ها هیچ وقت روبروی هم قرار نگرفتند) با آمدن خاتمی بکل از دستور خارج شد، و اصلاح طلبان و سیاست های آن ها جایگزین سیاست هایی شد که برای یک ایران دموکراتیک مبارز می کردند. مثال دیگرش، ظاهرا روحانی بهتر از جلیلی بود، اما یک حادثه ی دیگر هم در کنار این اتفاق افتاد. جنبش سبز که مشخصه ی آن پافشاری بر انتخابات آزاد بود تبدیل شد به جنبش بنفش. فکر انتخابات آزاد کنار رفت و دوقطبی هایی مثل جلیلی – روحانی و روحانی – رئیسی دوباره میدان دار شد. حالا شما بگویید: جنبش سبز بهتر بود – که تازه داشت خیلی بهتر می شد – یا جنبش بنفش روحانی که سیاست دوران ۸۸ تا ۹۲ را به طور کامل به سمت راست چرخاند؟! ۷۹٣۷۹ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : کیا
عنوان : جه باید کرد؟ رفیق تابان! در بیان احساسات خود استیصال و سرخوردگی خود را نشان داده اید ول دریغ از نشان دادن راه کار برای مردمی که سخت درگیر موضوعی بنام انتخابات هستند. ۷۹٣۷٨ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : بهنام گمنام
عنوان : تحریم خطاست جناب تابان نمیخواهید پاسخ آقای ابوالفضل محققی را بدهید که میپرسد: ” آیا فرقی نیست بین احمدی نژاد که مردم را خس وخاشاک می دید وآن چپاول وسرکوب و هدر دادن ۸۰۰ میلیارد سرمایه کشور ویا صندوق ذخیره ارزی خاتمی و ایستادگیش در برابر قتل های زنجیره ای.افشای آن باند سازمان یافته در وزرات اطلاعات !آیا او به نفع مردم بود با احمدی نژاد ؟” سرلشکر زاهدی وزیر کشور کابینه مصدق بود. چند بار باید از یک سوراخ گزیده شد؟ همه را که در یک حکومت مصدر کاری هستند در یک کشو ریختن و مهر باطل شد رویش زدن نادرست است.
سیامک رهگذر به درستی مینویسد: “…. پس چطور سرآخر موضوع رای دادن را تصمیم شخصی میکند و آنرا بر عهده هر فرد میگذارد که برای خودش تصمیم بگیرد؟” البته من با نظر ایشان که باید انتخابات را تحریم کرد مخالفم. از تمام کسانی که انتخابات در سال ۸۸ را تحریم کردند مپرسم: آیا واقعا بین میر حسین موسوی و احمدی نژاد فرقی نبود؟ شرکت در انتخابات ۸۸ مشروعیت درست کردن برای رژیم نبود بلکه مردم با شرکت در انتخابات, رژیم را مجبور به تقلب و کودتا کردند. این یعنی عدم مشروعیت. ۷۹٣۷۵ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : ابوالفضل محققی
عنوان : کسی نه مشخصا ابوالفضل محققی یک روز در زمان خاتمی چند باری که ایرا ن رفتم یکی از رفقای قدیمی به من گفت آبوالفضل رفتارت و سوال هایت ونگاهت مثل سرباز ژاپنی است با با سی سال گذشته نسل جدیدی آمده که من ترا نمی شناسدو برحسب اتفاق هم زمان بود با انتخابات دوره اول احمدی نژاد دست من را گرفت برد به جنوب شهر شمال شهر جوانانی دیدم که واقعا من نه زبان آن هارا ونه واکنش های آن را را به درستی می شناختم.اما در همان چند روز دریائی جوشان وپر شور در شاه عبدالعظیم تیپ های جوب شهری دسته دسته داشتند افشاگری هاشمی می کردند ونگاه های تلخشان به ما که می دانستند از قماششان نیستیم و در شمال شهر بزن به کوب و فرصتی که دلی از عزای محدودیت و فضای سنگین در آورند .در این فضا من مانده بودم که جای ما کجاست جائی که هنوز نمی دانم فاصله عمیق که هرروز عمیق تر می گردد .تنها شعار های قدیمی است که تکرار می شود .شعار های ما نیز چندان فرقی با شعار های سیاسی دم انتخابات ندارد از چپ متاسفانه پیکر نحیفی مانده گرفتار در خود وباز متاسفانه برای برخی ها گرفتار در جایگاه من کجاست ومرض این که هنوز نمی توانیم قبول کنیم که ماستمان ترش است وعلی مانده وحوضش. گرفتار در اوهام چپ فرا گیر که هنوز چیزی نشده قادر نیست به خاطر اندی چپ پیر شده چون من که فکر می کنند مرکز عالمند یک موضع بگیرد ! سرگردان اما آماده قیام و یبرون انداختن راست های انگشت بنفش کرده ظریف به جلیلی ترجیح داده و….کاری که سال هاست انجام می گیرد ویک بار نمی پرسیم چرا ؟ سرنوشت گرفتار شدگان در یبله وجنگ دون کیشوتی در مبارزه با آسیاب های بادی به این جا رسید ؟ (رای دادن وندادن یک انتخاب شخصی است !نباید چماق شود واعصاب خرد کند .) این هم رهنمود نهائی البته فردی . ۷۹٣۷٣ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : ابوالفضل محققی
عنوان : کسی نه مشخصا ابوالفضل محققی مسلما هیچ انتخاباتی سرنوشت ساز نیست !(البته در جمهوری اسلامی )اما تاثیر گذار در سرنوشت مردم است . هر امری که در سرنوشت مردم تاثیر گذار باشدنیروی سیاسی وفرد سیاسی باید که نقش خود را ایفا نماید .وانتخابات در تمام دوره ها به گونه ای تاثیرات خود را داشته است .از نظر من انتخاب خاتمی در برابر احمدی نژاد به نفع مردم است ( من خاتمی واحمدی نژاد را برابر نهادم چون فواد فرقی بین هبیچ کدام نمی بیند )اما آیا براستی چنین است آیا فرقی نیست بین احمدی نژاد که مردم را خس وخاشاک می دید وآن چپاول وسرکوب و هدر دادن ۸۰۰ میلیارد سرمایه کشور ویا صندوق ذخیره ارزی خاتمی و ایستادگیش در برابر قتل های زنجیره ای.افشای آن باند سازمان یافته در وزرات اطلاعات !آیا او به نفع مردم بود با احمدی نژاد ؟بآیا هیچ نقشی از خاتمی در بر آمد جنبش سبز نمی بینی ؟بگذریم از جنبه شعاری برجام اما به عنوان یک ایرانی به عنوان یک چپ دو آتشه آیا پا یان برجام به نفع ایران بود یا نبود ؟ بگذریم از سایه جنگ وتحریم (شاید از دید شما هم تحریم ها نعمت بودند ؟) متاسفانه در سیاست چنین است وقتی فرقی بین ظریف وجلیلی نباشد عملا زیر این شعار قرار می گیری آیا به نفع مردم نبود توقف برنامه هسته ای که میدانیم هدفی جز سلاح اتمی نداشت .در همین رابطه کسی که نوشته اگر قرار باشد بازیچه شوم بهتر است که بازیچه ظریف باشم نه جلیلی . آن کس مجهول نیست .فواد خوب می داند کسی که نام برده می شود (این گونه کسی نوشتن ومجهول کردن نوعی ارزش گذاری کوچک کردن هم دارد نگاه از بالا )کسی است که سابقه جان کندنش در سازمان فدائی اگر بیشتر از او نباشذد کمتر نیست .وهمیشه دل وجانش با مردم وقلمش با انسان زحمتکش است واعتقادش به رای دادن وندادن چیزی از عشق او به مردم وآزادی کم نمی کند .۵۰ سال مبارزه سیاسی آن کس در ابران افغانستان که خوشبختانه در بطن جامعه افغان بود به او یاد داد که در مبارزه سیاسی هیچ فرصتی که اندک تاثیر درزندگی مردم دارد را نباید از دست داد .بدون چنین نگاهی مبارزه سیاسی تنها در میدانی که ما ترسیم کردیم صورت خواهد گرفت وهمه چیز شسته وروفته .ما را کارو بازی در میدان وسیع اجتماعی که به گند وهزاران درد وعارضه اجتماعی آلوده است آبدیده می کند .(در سه تیزاب جوشیدیم کیست پاکیزه چون ما ) گذر از رنج ها کارگر ودهقان نیز در همین زمینند و اتفاقا بیشتر از همه در حصار حاکمیت . حال فوادعزیز می خواهد با سازمان دهی قیامی بر علیه این طرفدارن رای دادن را که به خاطراین گونه نگاه مستوجب عقوبتند چپ را پاگیزه و مسقل کند ادامه دارد ۷۹٣۷۲ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : همایون
عنوان : به سیامک رهگذر جناب رهگذر تابان باید چکار کند تا شما راضی شود. کتف و دست مردم را ببندد که نروند رای بدهند یا اسلحه بالای سرشان بگذارد. او که نظر خودش را گفته است: رای نمی دهم! دیگر چه باید بگوید. ۷۹٣۷۱ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : سیامک رهگذر
عنوان : نخبه سیاسی چپی که نماینده اش جناب تابان باشد؟ ” اخبار روز: باید رای داد؟ ف. تابان: این تصمیم شخصی هر کسی است. نباید مانند چماق شد و اعصاب خرد کرد.” عجب جواب دور از انتظاری؟ وقتیکه جناب تابان طبق ۹۰ درصد فرمایشات درستش معتقد است که رای دادن در یک دیکتاتوری اسلامی فاقد ارزش است پس چطور سرآخر موضوع رای دادن را تصمیم شخصی میکند و آنرا بر عهده هر فرد میگذارد که برای خودش تصمیم بگیرد؟ مگر رای من و تو و ما قرار نیست که بعنوان خواسته اکثریت یک جامعه زندگی و سرنوشت مردم را تعیین کند؟ پس رای دادن میشود یک موضوع اجتماعی و عمومی نه شخصی چونکه سرنوشت آحاد مختلف آن جامعه را رقم میزند. ولی از آنجائیکه سرنوشت مردم ایران را فرد دیکتاتوری بنام ولی فقیه به تنهائی رقم میزند و بقیه ارکانهای دولتی و سیاسی فقط دکوراسیون نمایشی نظام اسلامی ملاها هستند پس نباید برای جناب تابان خیلی مشکل باشد که خیلی راحت بگوید به این دلیل که تنها تصمیم گیرنده کشور چون رهبر مستبد است پس رای دادن هم مفهوم و معنائی در این نظام دیکتاتوری اسلامی ندارد و باید آنرا بایکوت کرد تا نشان داده شود که نظام اسلامی مشروعیت ندارد و باید بساطش را جمع کند. جناب تابان از چی میترسد؟ ملاحظه اش برای چیست و چرا محکم مثل یک مبارز چپ اصیل و درست کردار که خواهان براندازی رژیم ملاها باید باشد سخن نمیگوید یا تصمیم نمیگیرد؟ سردبیر محترم سایت اخبار روز چاره ای ندارد که سایتش بعنوان ارگانی برای محفل روشنفکری چپ ایرانی آشکارا موضعگیری کند و اعلام کند که انتخابات همیشه جعلی و غیر دموکراتیک در نظام آخوندی را باید تحریم کرد تا صف خود را از صف سازشکاران با رژیم ملاها جدا کند. بحث بر سر انتخاب این غذا یا آن غذا نیست که آنرا بر عهده سلیقه یا تصمیم شخصی هرکس بگذاریم طبق گفته جناب تابان، بلکه بحث بر سر حق تعیین سرنوشت خلقها و اقشار مختلف ایرانی و در کل خط مشی سیاسی کشور در حال و آینده است که موضوع رای دادن را هم بسی بسیار مسئولیت دار میکند! مردم عادی و عامی شاید چیز زیادی از سیاست نفهمند و فقط دهن بین و دنباله رو باشند یا هستند. ولی از شخص کهنه کار سیاسی مثل جناب تابان که باید پیشگام باشد صراحت و صداقت بیشتری در موضعگیری اش انتظار میرود. البته تا زمانیکه برخی چپها ( خصوصاً نوع کمونیستش!) ابتدا در کلاسهای دموکراسی آموزش دموکراسی را نبینند مشکل بتوان باورشان کرد که پیامداران آزادی و دموکراسی هستند. همین مشکلی که ما در خود همین سایت هم داریم که نظرات کاربران اغلب در فیلتر سانسور گیر میکنند. وعده چپها بدون پایبندی به اصول و رعایت قوانین دموکراسی میشود همین قضیه ساختار غلط حکومت اسلامی آخوندها که بدبختها ۳۸ سال دارند مدام فقط درجا میزنند. سرنگون باد حکومت اسلامی آخوندیسم که مانع اصلی پیشرفت و رفاه ایران و ایرانی است! ۷۹٣۷۰ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : علی اردلان
عنوان : مبارزه باشبه اپوزیسیون چپ نما رفیق تابان ضمن تشکرازمصاحبه خوبتان، لازم می دانم که چندنکته ای رایادآورشوم. شمااین دسته ازشبه اپوزیسیون راچپ نامیدید.نمی دانم چراولی احساس می کنم که هنوز بااین جماعت تعارف دارید.این هابطورعلنی کعبه آمال خودراسرمایه داری می دانند، پس چگونه می توان آنهاراچپ نامید؟آیافکرنمی کنیداستفاده نام چپ برای این ها، ستمی آشکاربه چپ هاباشد؟آقااین هارابه مانچسبانید.این جماعت رانبایدبه هیچ دسته ای چسباند.این هاهویت ندارند.البته بطورآشکاری درسازمان اکثریت رفقای چپی وجوددارندکه ازمواضع دوپهلوی سازمانشان دل خونند، ولی کسی که فکرمی کندچپ ومارکسیست است ومدافع طبقه کارگر،هرگز نبایدسازش کندوبلندگورابه طرفداران بورژوازی فاسدجمهوری اسلامی بسپارد.رفقایی دراین سازمان وجوددارندکه هنوزمرام دارند.هنوزدردطبقه کارگرومبارزه طبقاتی رادارند.روی سخنم بااین دوستان نیست(من اگربه جای آنهابودم دقیقه ای این افتضاح راتحمل نمی کردم).این تازه وضعیت سازمان اکثریت است که هنوز چپ هادرآن حضوردارند.ولی کلیت گروهی به نام اتحادجمهوری خواهان گروهی راست گراست(ازراه توده نام نمی برم چراکه آنرابی هویت کامل می دانم).بخش مهمی ازسازمان اکثریت راست گراست.پس این هارانمی توان چپ نامید. به عبارتی این هادشمنان طبقه کارگرندودرخدمت بورژوازی حاکم.حال هرکسی که کعبه آمالش سرمایه داریست به این صف بپیوندندوهرکه نام چپ برخودنهاده، خرج خودراازاین نوکران سرمایه داری سواکند.موضوع بسیارساده ایست.همه بایدبدانندکه این گروه هانه چپ اند ونه اپوزیسیون. نیازاست که بااین گروه هاباشدیدترین لحنی به مبارزه برخواست.هویت مشکوک این دستجات وابسته راافشاکرد. درموردماهیت این حکومت ومکانیسم درونی جنگ قدرت بارهانوشته ام ولزومی نبینم که دراینجابه بی پایه بودن این استدلال که کمک به برآمدیک جناح ازقدرت به شکوفائی دموکراسی کمک می رساندچیزی بگویم.تمام استدلال های این حضرات بی پایه واساس است وبرای توجیه خدمتی ست که به حکومت می کنند.تازه جدیدافهمیده اندکه بجای شرمساری وعنوان این گونه عبارت ها که برای رای دادن به فلان جنایتکاریادزدی مجبورشدیم که بینی خودرابگیریم ورای بدهیم، چهره طلبکاران رابخودبگیرند. نتیجه این که این گروه هانه چپ اندونه اپوزیسیون بلکه نوکراند:نوکربورژوازی تمامافاسدجمهوری اسلامی ۷۹٣۶۷ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : صادق کار
عنوان : درود تابان عزیز مثل همیشه تحلیل دقیقی دادهاید. یک تحلیل طبقاتی خوب، دقیق و موثر! پاینده باشید صادق کار ۷۹٣۶۵ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : امیر ایرانی
عنوان : انتخاب برای حذف تفکری! گاهی وقت ها انتخاب بین بد وبدتر نیست انتخاب برای حذف تفکری خاص است بازی که در جمهوری اسلامی شروع شده به مرحله ای رسیده که می تواند به حذف تفکر حذف دیگران و موتور کشتاردیگران منتهی شود. این تفکر که بعضی بروز می دهند که به نوعی به سمت مظلوم نمایی برای شخصی به نام رئیسی می رود خود پرسش برانگیز است. دو مطلب در رابطه با برگزیده شدن روحانی در پای دو نوشتار در بخش خبر که تحت عنوان: «برگزاری انتخابات با کاندیداهایی که فقط زندان و اعدام بلد هستند» « تهدید های آشکار خامنه ای در آستانه انتخابات» ارائه شده شاید مطالعه آنان مفید واقع شوند. ۷۹٣۶۲ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : امیر ایرانی
عنوان : بازی با آقای سرکوهی برای بازسازی چپ جدید نکاتی را می آورد وبیان می کند چطوری آنرا باید سازمان دهی کنیم و آنرا تاثیرگذار؟ این کار مقدمه اش اینست که تعریف شود این چپ جدید چگونه می خواهد درکنار سایر نیروها عمل کند؟ آیا باید به آزادی خواهی و دمکراسی خواهی معتقد باشد و یا تافته ای جدا بافته شود؟ که این تافته جدا بافته، چیزی نخواهد بود جزء: همان دکان گذشتگان نیرو خور جامعه ۷۹٣۶۱ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۶
از : فرج سرکوهی
عنوان : پیشنهاد ممنون و پیشنهادی برای اخبار روز که سردبیر ان هستید . مصاحبه بسیار خوبی است . نکته هائی را طرح می کند که خوب است مدعیان چپ بودن، و به ویژه نسل های جوان چپ که خوشبختانه از تاثیرات گذشته دور اند، در آن تامل کنند .سرکوب خشن ، خطاهای گذشته، بحران های نظری وسیاسی و…از عوامل غیبت موثر چپ در ایران اند اما اکنون، و سال ها پس از این همه و پس از برامدن نسل های تازه، می توان دید که تلاش عده ای از چپ های سابق برای منحل کردن چپ در جناح های حکومتی، در غیبت چپ یا در جلوگیری از ثتبیت حضور مستقل چپ در جامعه ایران ، نقشی مهم دارد . شاید لازم است که پس از فروکش کردن هیاهوی انتخابات ، این بحث مطرح شود که اگر حضور مستقل و موثر و بالفعل چپ نیز ، در کنار دیگر گرایش ها، از ضرورت های رشد و تعالی جامعه است ، چه باید کرد تا این حضور ممکن شود . شما خود در «اخبار روز» می توانید فضای این بحث را به گونه ای همگانی و نه در قالب های از نفس افتاده مرسوم چون مقاله و..، که در قالب های نو و به روز ، فراهم کنید . . این بحث اگر بیرون از چارچوب های موجود چپ سنتی و تشکیلاتی و بیرون از بازمانده های دست و پا گیر شیوه های گذشته و مرسوم ، مطرح و به موجی بدل شود ، شاید که تا حدودی راهگشا باشد ۷۹٣۵٨ – تاریخ انتشار : ۲۱ اردیبهشت ۱٣۹۶