سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

اعلامیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر علیه جنگ دو اردوگاه ارتجاعی در اوکراین

حمله ارتش روسیه به اوکراین تحت فرمان پوتین ، به نقد موجب رنج و عذاب فزاینده مردم اوکراین شده است. آنها قربانیان اصلی این جنگ ارتجاعی هستند. چه به لحاظ شکل و چه به لحاظ محتوی این جنگی است از نوع جنگهای امپریالیستی که تا کنون بویژه در تخصص امپریالیسم آمریکا و متحدانش قرار داشته است. جنگی از نوع حمله و اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و انگلستان و شرکای شان. هیچ نیروی آزادیخواه و عدالتخواهی نمیتواند و نمی باید از این جنگ حمایت کند. حمایت “حزب کمونیست فدراسیون روسیه ” و رای موافق آن در دوما به این تهاجم که تحت لوای شعارهای میهن پرستانه تند و تیز صورت میگیرد تنها نشان دهنده ماهیت استالینسیتی و شووینیسم روسی ، (همان به بیان لنین؛ ” روس قلدر”) این حزب هست.

این جنگ یکی از نتایج چند قطبی شدن جهان سرمایه داری است. رقابت قطب های جدید و قدیم سرمایه داری جهانی شاخص این دوران است. در اروپا، از یک طرف پوتین و دارودسته اولیگارش های حامی اش، با هدف کنترل هر چه کاملتر “خارجه نزدیک” متشکل از جمهوری های سابق اتحاد شوروی، مثل مداخله در گرجستان و اخیرا در قزاقستان، از مشت آهنین دومین ارتش قدرتمند جهان استفاده میکند. دولت پوتین، در دهه اخیر با حمله نئولیبرالی به دستاوردهای کارگران و حقوق بگیران روسیه و با کاهش مداوم بودجه های آموزشی، بهداشت عمومی، بازنشستگی و دیگر بیمه های اجتماعی، بودجه هنگفتی را به مدرنیزه کردن و تقویت بی سابقه ماشین نظامی روسیه اختصاص داد. از طرف دیگر امپریالیسم آمریکا که از هژمونی رو به افول خود، به خرج ملتهای دیگر، با چنگ و دندان دفاع میکند، با دامن زدن به تشنج در همه مناطق همسایه فدراسیون روسیه، آتش بیار معرکه بوده و هست. در این میان استفاده از سازمان نظامی ناتو، مثل همیشه، نقش محوری داشته است. ادامه حیات این ماشین هولناک نظامی که قاعدتا می بایستی با فروپاشی اتحاد شوروی و از بین رفتن ” خطر کمونیسم”، اعلان پیروزی سرمایه داری و ” پایان تاریخ” ، منحل میشد، علیرغم پیوستن دوازده عضو جدید از کشورهای بلوک شرق سابق، بطور جدی مورد پرسش قرار گرفته بود. حتی فرانسه به زبان امانوئل مکرون از ” سکته مغزی” ناتو صحبت کرده و مکانیسم کنونی حاکم بر آن را رد کرده بود. در همه کشورهای اروپائی صداهائی برای فاصله گرفتن از آمریکا و سازماندهی یک ” دفاع اروپائی” مستقل از ناتو و آمریکا بلند شده بود.

در سطح جهان با آشکار تر و جدی تر شدن عروج چین به مثابه یک قدرت جهانی اقتصادی – سیاسی، قدرت نمائی های آشکار دولت شی پینگ ، و قدرت گیری روزافزون توان نظامی چین ، در عین ائتلاف با روسیه ، چالشی بی سابقه در برابر هژمونی آمریکا قرار گرفته است. تشبثات آمریکا در هنگ کنگ و تایوان با پشت پا زدن به تعهدات کتبی آمریکا، که از زمان نیکسون تا به امروز هدایت گر روابط تنگاتنگ میان چین و آمریکا بوده است، بعد دیگری این تلاش آمریکا در متوقف کردن روند سقوط هژمونی آن است. این خطر چنان جدی گرفته شده که پنتاگون در استراتژی نظامی خود صراحتا از چین بعنوان دشمن شماره یک نام برده است. امپریالیسم آمریکا حاضر به هر خطری در این سه بعد رقابت در اروپا ، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی است، بی آنکه از آمریکای لاتین غافل شود. امروز قرعه به نام مردم اوکراین اصابت کرده و این کشور بدل به یکی از مناطق اصلی این رقابت و درگیری شده است. فردا تایوان می تواند محل درگیری باشد.

در چنین فضائی است که ” ناگهان” مسئله پیوستن اوکراین به ناتو، در اروپا و آمریکا در رسانه های تحت کنترل میلیاردرها در راس موضوعات قرار می گیرد. آنها که به حساسیت مفرط دولت پوتین به جایگاه اوکراین در امنیت فدراسیون روسیه و اساسا روابط ویژه و نادر میان دو ملت روس زبان و اوکراین زبان، واقف هستند، آشکارا دست به تعرضی رسانه ای – دیپلماتیک زدند.

دولت زلنسکی، بازیگر سابق تلویزیون، دست نشانده یک میلیاردر فاسد و غارتگر به نام “ایحار کولومویسکی” است که روابط بسیار نزدیکی با دستجات نئوفاشیستی چون ” پراوی سکتور” و ” گردان آزوف” دارد. آنها در سالهای اخیر، با حذف زبان روسی بعنوان دومین زبان رسمی کشور و زیر پا گذاشتن توافقات موسوم به مینسک و ” فورمت نورماندی” آشکارا پوتین را به چالش کشیدند. ضد روس ترین اعضای ناتو همچون لهستان، جمهوری چک و سه کشور بالتیک، هر روز مسئله اوکراین را به میان آوردند. علیرغم تلاشهای فرانسه و آلمان در آرام کردن اوضاع و سوق دادن به سوی مذاکره، تشنج با حمایت فعال آمریکا به اوج خود رسید. زلنسکی رسما اعلام کرد که  “توافق مینسک” وارد کما شده و بهتر است که به خاک سپرده شود. یگانهای ارتش اوکراین، مستقر در مرز مناطق خود مختار روس زبان، که به تازگی به سلاحهای مدرن تهاجمی، از جمله پهپادهای ساخت ترکیه مجهز شده بودند شروع به مانورهای نظامی گسترده علیه مناطق خودمختار کردند . جنگی نامرئی، که تا کنون بیش از چهارده هزار قربانی گرفته است، بار دیگر شدت گرفت.

در اینجا بود که شووینیستهای حاکم بر روسیه به یاد ” حق تعیین سرنوشت خلقها” افتادند و درست به شیوه سو استفاده گرانه امپریالیستی از این حق و تلاش برای ایجاد” دولتهای کوچک تحت سلطه”، که از زمان بیسمارک و ناپلئون سوم همواره مورد توجه بلوکهای قدرت بوده است، و آمریکائی ها در کوسوو از آن استفاده کردند، اقدام کردند. پوتین که بارها وارد کردن این حق در قانون اساسی شوروی در دوران لنین را بعنوان ” بمب ساعتی ای که زیر بنیان روسیه” گذاشته شده، محکوم کرده بود، استقلال جمهوری های خود خوانده دونسک و لوگانسک را به رسمیت شناخت. از اینجا به بعد دیگر زمینه درگیری کاملا فراهم بود و پوتین، با کمی تعلل، فرمان جنگ را صادر کرد.

در این میان مثل همیشه کشورهای مختلف، جانب این یا آن بلوک را گرفته اند. غربی ها مثل یک تن واحد پشت سر لبخند رضایت بخش بایدن قرار گرفته و نه تنها اختلافات خود را، فعلا، به کناری زدند، بلکه بطور قطع به خرید تسلیحات جدید دست زده و بازار تسلیحاتی را داغ خواهند کرد. در بخش دیگر شطرنج جهانی، چین، هند و امارات به قطعنامه ضد روسی آمریکا در شورای امنیت رای ممتنع دادند ، جمهوری اسلامی ،سوریه، نیکاراگوئه و ونزوئلا، کاملا جانب روسیه را گرفته، کوبا و آرژانتین موضعی مشابه چین گرفتند. آنچه راهنمای این موضع گیری ها بوده، نه منافع مردم اوکراین و روسیه بلکه، بی توجه به ماهیت این جنگ ارتجاعی امپریالیستی، تنها و تنها با نگاه به مناسبات ژئوپلیتکی میان این کشورها صورت گرفته و قابل دفاع نیست.

این جنگی میان “خیر و شر” یا ” بلوک دمکراتیک علیه بلوک استبداد” نیست، آنطور که تبلیغاتچی های طرفدار امپریالیستهای غربی وانمود میکنند، تبلیغاتی که تاثیر سنگینی بر افکار عمومی مردم اروپا داشته و اکثریت آنان را به جنگ طلبان ضد روسیه بدل کرده است. بلکه جنگی ارتجاعی در چهارچوب رقابتهای امپریالیستی برای تقسیم مناطق نفوذ میان آنها است. جهان به رقابتهای امپریالیستی از نوع دوران پیش از جنگ جهانی اول بازگشت کرده است.

 اتحادیه اروپا و آمریکا انواع و اقسام تحریم های رنگارنگ در حوزه های مختلف صنعتی، تجاری و بویژه مالی را اعلام کرده اند تا به قول خودشان ” شدیدترین تحریم و تنبیه های اقتصادی تاریخ” را علیه روسیه اعمال کرده و اقتصاد این کشور را به فروپاشی بکشانند. این تحریمهای بی تبعیض سراسری که دود آن مثل همیشه به چشم اقشار فرودست، حقوق بگیران ثابت و بازنشستگان  میرود، نمیتواند مورد حمایت انسانهای صلحجو و انسان دوست قرار گیرد. ما همانطور که با اعمال تحریم علیه ایران مخالفت کرده و آن را مغایر با منافع و بهزیستی کارگران و زحمتکشان ایران میدانیم، هر نوع تحریم همگانی و بی تبعیض علیه روسیه را نیز محکوم میکنیم.

مردم اوکراین که قرار بود از برکت بازگشت سرمایه داری غربی از رفاه و دمکراسی برخوردار شوند هنوز حتی به سطح زندگی دوران شوروی نرسیده اند و هفت میلیون نفرشان برای پیدا کردن زندگی بهتر از کشور مهاجرت کرده اند،  حال با درد و رنج، خون و ویرانی و بی خانمانی، هزینه تقابل دو بلوک ارتجاعی و دو دولت فاسد و مرتجع در کشور خود را پرداخت میکنند. دفاع از صلح و پایان دادن به این جنگ امپریالیستی وظیفه همه سوسیالیست ها و کمونیستها هست. باید صدای سوم بود و از کارگران و زحمتکشان این دو کشور دعوت کرد که علیه جنگ و برای صلح به مبارزه جدی با دولتهای فاسد حاکم “خودی” به پردازند. تا زمانی که دولتهائی از نوع پوتین؛ این نماینده اولیگارشی های غارتگر روس، و پوروشنکوها ، زلنسکی های فاسد نماینده اولیگارشی حاکم اوکراینی بر سر کار هستند، دو خلق روس و اوکراین در تضاد و تعارض خواهند بود. ببینید چگونه دو ملتی را که قرنها در صلح و صفا در کنار هم زندگی کرده، فرهنگ، تاریخ، و سرنوشت مشترکی داشته اند این چنین به جان یکدیگر انداخته و به احساسات شووینیستی هر دو طرف دامن زده اند. برای صلح و آزادی ، برای همبستگی و دوستی ملتها، برای جهانی بهتر در صلح و همزیستی، راهی جز مبارزه برای سوسیالیسم و انقلاب کارگران و همه زحمتکشان جهان وجود ندارد. برای شکستن این ماشین جنگی هر روز ویرانگر تر، برای به انزوا کشاندن سیاستهای شووینیستی ، نژادپرستانه و ویرانگرانه در جهان ما، باید جنبش سراسری ضد جنگ و صلح را علیه هر دو بلوک ارتجاعی به میدان آورد. جهان ما برای جلوگیری از یک ویرانی و نابودی تمام عیار، به این جنبش بزرگ و سراسری و بین المللی نیازی فوری و حیاتی دارد. به این نیاز باید پاسخ  گفت.

نه به جنگ ارتجاعی روسیه علیه اوکراین !

زنده باد صلح و دوستی میان خلقها!

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم!

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۲۷ فوریه ۲۰۲۲

https://akhbar-rooz.com/?p=143430 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ایکاروس
ایکاروس
2 سال قبل

یک موضع ناشی از سردرگمی سیاسی وعدم جرات و شهامت ایستادن در برابر موج رسانه ای و ژورنالیستی افکارسازی امپریالیستی.
همین که میگویید صلح برقرار گردد ولی درچنبره تحلیل خود آچمز میشوید نشان از سردرگمی شما و گرفتار در موج تبلیغات رسانه ای امپریالیستی است.
از یک طرف میگویند باید جنگ خاتمه یابد و صلح برقرار گردد و ازطرف دیگر میگویند تا دولتهای همچون روسیه و اوکراین بر سر کارند این تناقض واختلاف باقیست یعنی جنگ حتی در صورت توقف باز هم دامه خواهد داشت.
چگونه انتظار دارید با این همه اقدامات جنگ طلبانه و فاشیستی که از یک طرف از جانب امپریالیستها و ناتو ودولت اوکراین و از طرف دیگر از اقدامات به زعم شما امپریالیستی دولت روسیه ( که البته همیشه بعد از اقدامات امپریالیستها و درعکس العمل به تحرکات آنها بوده است) نام میبرید صلح و آرامش برقرار گردد؟
باید بطور شفاف بگویید چه اقداماتی و از جانب چه کسانی باید بطور عملی انجام شود تا جنگ خاتمه یافته و صلح برقرار گردد؟
حواله صلح به مبارزه طبقاتی کارگران در راه سوسیالیسم در آینده فرار از مسئولیت است.

حسن
حسن
2 سال قبل
پاسخ به  ایکاروس

فکر کنم پاسخ داده، گفته کارگران علیه سرمایه داری و دولتهایشان انقلاب کنند. خیلی روشن گفته، متوجه کامنت شما نمی شوم.‌ تا وقتی که سرمایه داری وجود دارد، صلح هم وجود ندارد، گفته دیگه، دیگه چی بگه؟

نصرت درویش
نصرت درویش
2 سال قبل

واقعا که همانطور که خواننده دیگری تاکید کرده اند: کوه موش زائید.
در اعلامیه آمده:
«جنگی ارتجاعی در چهارچوب رقابتهای امپریالیستی برای تقسیم مناطق نفوذ میان آنها است. جهان به رقابتهای امپریالیستی از نوع دوران پیش از جنگ جهانی اول بازگشت کرده است»

شرایط مانند دوران پیش از جنگ جهانی است؟
ناتو روسیه را محاصره کرده است و هم مرز با روسیه شده است.
کدام تقسیم مناطق نفوذ؟
رونویسی می کنید از آثار کلاسیک بدون توجه به شرایط مشخص فعلی؟

یعنی ازین پریشان تر و انتزاعی تر نمی توان نوشت.

فیروزه
فیروزه
2 سال قبل

کوه موش زایید.
امروز در این اندیشه بودم که راه کارگر توان موضعگیری اصولی علیرغم سروصدای گوش کر کن ائتلاف سلطنت، اصلاحات، چپ های بریده، چپ های آمریکایی و … که همه برهبری امپریالیسم می نوازند را دارد؟
پاسخم را گرفتم: خیر

حسن
حسن
2 سال قبل
پاسخ به  فیروزه

موضعگیری اش در چهارچوب عقاید مارکسیستها خیلی اصولی است. آنها کمونیست هستند و معتقدند که تحت مناسبات سرمایه داری صلح امکان ندارد و جنگ را محکوم کرده اند. نمی فهمم مشکل شما چیست؟ باید از ناتو دفاع میکرد؟ یا از پوتین؟

م ت الف ب
م ت الف ب
2 سال قبل
پاسخ به  حسن

حسن آقا ببخشید یعنی تا سرمایه ااری هست ما باید منتظر حل شدن تضاد اصلی بمانیم و بی خیال باقی مسائل شویم.

خسرو شکیبا
خسرو شکیبا
2 سال قبل
پاسخ به  م ت الف ب

راه کارگری ها بعداز چند انشعاب حالا دو دسته اند و دو نوع اعلامیه به اسم راه ه کارگر می دهند.
۱. این اعلامیه از طرف طیف «رادیکال» تر راه کارگر ست که میگه دموکراسی بی دموکراسی
«زنده باد آزادی ـ زنده باد سوسیالیسم»
(شما در زیر این اعلامیه این شعار را می بینید.)

۲. راه کارگر دیگری هم وجود دارد که در باره ی تجاوز روسیه به اوکرائین اعلامیه ی دیگری دارد که در همین میز کتاب اخبار روز می بینید.
“سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر): تهاجم نظامی روسیه به اوکراین را محکوم می کنیم! پرتوان باد جنبش صلح علیه جنگ در اوکراین!”
این ها متهم به «راست روی» و توجه به حقوق فردی و اجتماعی در چارچوب بورژوائی هستند و برای دموکراسی بورژوائی تبلیغ می کنند.
شعار زیر اعلامیه این ها عبارت ست از:
«زنده باد آزادی، دموکراسی و سوسیالیسم!»

حسن پرتو
حسن پرتو
2 سال قبل
پاسخ به  خسرو شکیبا

شما به درستی دو گرایش راه کارگر را توضیح دادید اما به شکل خنثی .راه کارگری استالنیست که آزادی های فردی و دمکراسی را قبول ندارد و در ائتلاف است با جریان استالنیست مانند توکل و حزب کمونیست ایران و … همین نفی آزادی های فردی و دمکراسی بود که فاجعه استالنیسم و اردگاه های مرگ استالینی را به وجود آورد و در سطح مینی کسانی مانند توکل همان راه را رفته و هنوز هم دست بردار نیستند و گرایش دیگری که دمکراسی و دفاع از آزادی و حقوق فردی را از سوسیالیسم جدائی ناپذیر میداند و به درستی از همان نظریه مارکس درباره سوسیالسم دفاع میکند.انشعاب در چپ ایران میان استالنیسم و مارکسیسم انقلابی فراتر از این و آن سازمان است.در ضمن متاسفانه  این اعلامیه بیشتر شبیه یک مقاله است تا اعلامیه و حرف مشخصی ندارد جز محکوم کردن دو طرف در حالی که جریان متجاوز پوتین و روسیه است. مثلاً خواهان توقف جنگ، خروج قوای نظامی روسیه از اوکراین، به رسمیت نشاختن حق تعیین سرنوشت لوهانسک و دونتسک وحل مسئله ملی در اکراین، پایان دادن به نظامی گری در اروپا و .نشده است. 

خسرو شکیبا
خسرو شکیبا
2 سال قبل
پاسخ به  حسن پرتو

کسانی که این اعلامیه را نوشتند اگر عصبانی نشوند باید بیسواد باشند:
«ببینید چگونه دو ملتی را که قرنها در صلح و صفا در کنار هم زندگی کرده، فرهنگ، تاریخ، و سرنوشت مشترکی داشته اند این چنین به جان یکدیگر انداخته و به احساسات شووینیستی هر دو طرف دامن زده اند.»
کجا چنین چیزی بوده ست؟
در همین اخبار، چند روز پیش شهاب برهان از همین شاخه ی راه کارگر علیه محمد رضا نیکفر داد سخن داشت که جرا از «کمک های بشردوستانه » ترسیده و در باره تبعیض ها و ظلم علیه ملت های اوکرائین نوشت.
تقی روزبه از همین شاخه «قیام » کرد و طرح مساله ملی توسط شهاب برهان را به چالش کشید و.از «جهانی شدن» حرف زد که جز اظهار فضل هیج ربطی به مسائل مبتلابه تجاوز روسیه به اکرائین نداشت.
این ها همه آب به آسیاب پوتین و روسیه تجاوزکار میریزند که در زیر مقاله ها وگزارش ها و اعلامیه ها در اخبار روز سازمان یافته عمل می کنند .
من فکر نمی کنم این ها فقط چپ های سابق و با گرایش روسی می باشند .
حدس می زنم که باند های لشگر سایبری حکومت جنایتکار با دنباله روی از روسیه هر انتقادی به روسیه تا محکوم کردن آنرا به عنوان وظیفه و آئین مذهبی با این فشارها می خواهد خنثی کند.
تشخیص این دو بسیار دشوار ست. وگرنه هیچ منطقی از مافیای روسیه دفاع نمی کند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x