مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج، در مقابل تالار وحدت امروز جمعه ، چهار شهریور ماه با خوانش سرود «ایران سرای امید» و شعر ارغوان با حضور پرشمار طرفداران این شاعر برگزار شد.
آمدن پیکر هوشنگ ابتهاج با تشویق ممتد حاضران و خوانش بخشی از شعر ابتهاج « امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش» و درود بر سایه همراه شد. در ادامه خوانش ابتهاج از شعر «ارغوان» برای حاضران پخش شد که با زمزمه و گاه گریه حاضران همراه بود. همچنین پیش از آغاز مراسم در تالار وحدت، پیکر ابتهاج به خانه ارغوان رفته تا او برای آخرین بار با درخت ارغوان محبوبش وداع گوید.
یلدا ابتهاج دختر هوشنگ ابتهاج در میان واکنش حاضران روی صحنه آمد و گفت: سایه بالاخره به سرزمین خود بازگشت و با هفت هزار سالیان سر به سر شد. برگشتن سایه کار دشواری بود ولی به هرحال با همکاری عده زیادی از دوستان و همکاران وزارت ارشاد و سفارت ایران امکان پذیر شد. من با دو برادر خود کیوان و کاوه ابتهاج توانستیم این اتفاق را فراهم کنیم تا سایه در وطن خود با همراهی شما به خاک سپرده شود.
او ادامه داد: من هرگز این روز را تصور نداشتم. اما امروز اینجا ایستادهایم و همه در یک غم هستیم. از جانب خودم به همه شما تسلیت میگویم. امیدوارم این امانت را از ما بپذیرید و در خاک ایران نگهدارش باشید. یلدا ابتهاج اظهار کرد: جسم سایه دیگر در این دنیا نیست اما او با اشعار خود میان ماست. پدر من انسان شریفی بود و تا لحظه آخر که صحبت میکرد، تمام فکرش غم و شادی مردم ایران بود. امروز ما همه وارث این اشعار هستیم و امیدوارم همه ما در آن تامل کنیم. سایه غیر از مهر و دوستی، پایداری و حرمت وطن را نگاه داشتن چیزی نداشت و تا آخرین لحظات دوست داشت که به رشت برگردد.
او در پایان بیان کرد: از شما در هر گوشه ایران که هستید، تقاضا دارم این یادگار را از ما به امانت بپذیرید و تنهایش نگذارید. چه بر سر مزار او و چه در خانههایتان او را همراه خود نگه دارید. از همهتان ممنونم و باز هم تسلیت میگویم.
گاهی در میان سخنرانیها افراد شروع به خواندن اشعار سایه یا سردادن شعار میکردند که این اتفاق واکنش منفی برخی از حاضران را به همراه داشت و موجب شلوغی و برهمخوردن نظم مراسم شده بود.
این اتفاق تذکر یلدا ابتهاج را نیز در می داشت و از حاضران خواست تا احساسات خود را کنترل کنند تا مراسم با سامان بیشتری ادامه پیدا کند.
در ادامه چند دختر دبستانی روی صحنه حاضر شدند و اشعار سایه را خواندند. سایه چندی پیش از طریق فضای مجازی با دختران دبستانی یک مدرسه ارتباط برقرار کرده بود و حال آنها همراه با معلم خود در فراق ابتهاج برای او شعر خواندند.یلدا ابتهاج خبر داد: ابتدا قرار بود مراسم خاکسپاری امروز برگزار شود اما به دلیل اینکه احتمال داشت ما با تاخیر به رشت برسیم، پدر ساعت ۸ صبح فردا در باغ محتشم رشت به خاک سپرده میشوند.
زنده یاد ابتهاج، سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد و در ۲۰ سالگی اولین کتابش را با نام «نخستین نغمهها» منتشر کرد. او سرودن غزل را در کنار سرودن شعر در قالبهای دیگر سنتی تجربه کرد. همچنین نمونههایی از شعر نو در بین آثار این شاعر به چشم میخورد. شعر تصنیف مشهور «سپیده» که با عنوان «ایران ای سرای امید» شناخته میشود، از سرودههای ابتهاج است.ابتهاج در تیرماه ۱۴۰۱ به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان قرار گرفته بود، بامداد چهارشنبه ۱۹ مرداد در ۹۵سالگی درگذشت.
هرچند پاره ای در باره سایه «همراهی با حکومت اسلامی» را نتیجه میگیرند و او را بگونه ی توهینی « توده ای» می خوانند، مردم در ایران او را از خود و در برابر حکومت می بینند.
پیدا نیست که سیاسی کاران ایران تا کی، دشمنانه، سر سپرده بر شعار میمانند و چه زمان، خردمندانه و ارجگزارانه، سر در کار یابش حقیقت خواهند کرد!
در گردهمایی برای بزرگداشت سایه می بینیم که شمار کمی از مرگ پرستان “شخصی-پوش” اسلامی نیز سعی در مذهبی کردن و تابوت بری سنتی دارند اما بیشینه حاضرین زندگی او را جشن گرفته اند…
یادش با شعرش به خانه های مردمان ره یافته است!
آری، «ارغوان»ش آذین بهاران شده است و ایرانش «سرای امید» خواهد ماند!