جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

ژرفا را باید دید تا آمادگی گرفت! – بهزاد کریمی

جزر و مد جنبش!

فراز و فرود جامعه، جزر و مد‌ دریا را ماند‌ و پیش‌روی و یک گام پس‌نشستن‌ آن، چهره در فراکش – فروکش‌ آب. به طغیان نیمروزی که برآید و ساحل زیر پوشش برد، خشکی را دل‌پرورده‌‌ی بسیار ‌‌بخشد؛ با واگشت به هنگام مهتاب، اما بخشی‌ از روآمده‌ها و روآورده‌ها فرورفته‌‌‌ی اعماق‌‌‌‌اند. در این میان، میزان برجای‌مانده هربار فزون بر مغروق است تا حیات در هم‌افزایی جلوه کند!

جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی» که شعله برکشید، اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم به تحرک درآمد و خود را فراکشید. جز این می‌شد اگر، شگفتی داشت. جامعه‌ی بپاخاسته با مخاطب قرار دادن اپوزیسیون، گوش تیز کرد تا از آن بشنود چه در چنته دارد و ضرورت امر تجمیع سیاسی دمکراتیک علیه مانع مشترک استبداد ولایی را چگونه پاسخ می‌دهد؟ در چنین فضای مطالباتی ناگزیر، منشورها و میثاق‌هایی از چند سو فرارسید و نیز اقسام هم‌سویی‌ها، هم‌آهنگی‌ها و هم‌کاری‌های موضعی علیه حکومت سرگرفت. برآمدهای مشترک و تلفیقی از وعده و عمل در راستای ائتلاف‌ها و اتحادها، صف مخالفان نظام را درنوردید و در جو توامان امید و توهم، با هم شدن‌های لازم برای نیل به آزادی آفرید.

حلقه‌ اتصالات‌ سیاسی پدید آمده در اپوزیسیون که مایه از گیس «مهسا» می‌گرفت و ریشه در جنبش داشت، بازتاب خیابان و متاثر از هیجان بود. ˊمدّ اجتماعی فورانی، تشدید تعاملات سیاسی از دل زایید؛ اما نه که هر شتاب‌گیری‌، نشانه‌ی بلوغ طبیعی، بل واکنشی به نیت پایان با نمایش در بروزاتی گذرا. این دست از تناقض رخ‌نمون، حاصل ارزیابی‌های فراواقعی از جنبش انقلابی‌ بود. آن کسان و جریان‌هایی که فاز شکل گرفته را مرحله‌ی تمام‌کننده‌ی روند انقلابی خوانده و بر همین مبنا خیز برداشته بودند با فروکش جنبش، بیشتر در معرض سرخوردگی قرار گرفتند. حال آنکه ژرف اگر در جامعه بنگریم، شکستی در کار نیست، این همانا خوره‌ی‌ حس شکست است که بر امید دندان می‌کشد.

پوچ انگاری، عین پوچ پنداری!

واقعیت‌هایی تلخ‌اند که: فلان گردآمدنی چونان باد، به صدای بادی نیز فروریخت؛ بهمان کنفرانس‌های قاره‌ای پرصدا، جا به کنج محافلی شهری دادند و وسعت میادین بزرگ، در تنگای خیابان‌های فرعی فروکاست. حتی اتحادی هم که پیمایش طبیعی‌اش با آژیر «ژینا» سریعاً به وحدت فراروئیده بود، در خون تراژِیک از هم پاشید. در درون این یا آن جریان گسل‌هایی سر باز کرد و در قیاس با احساس یگانگی‌های پسا شهریور «زن – زندگی – آزادی»، برخی از هم دورشدن‌ها بر متن تحلیل‌هایی هنوز نارسا و ناظر بر پدیده‌ی مرسوم مقصرشماری خاص زمان «شکست» خاطرها بیازرد. اینها، عواملی‌ در تشدید این برداشت‌اند که شعله‌ی امید به توان‌یابی جنبش، مواجه با دستبرد تفرقه‌ی‌ خاموشی است.

اما پنداشتن اینکه جنبش «زن – زندگی – آزادی» نسیمی بود که وزید و گذشت، از نظر جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی بی پایه و فاقد ارزش تحلیلی است. این نگاه نه از زیر پوست شهر در پیشا جنبش «مهسا» خبر داشت که خیزشی چنین‌ از دل بیرون داد، نه کلان برآمد را در ماهیت و میزان توانایی‌هایش بازشناخت و نه که اکنون به ارزش دستاوردهای افق‌گشا و رهگشای آن آگاهی دارد. چنین پوچ انگاری، عین پوچ‌پنداری است. جامعه‌ی جنبشی ایران به پشتوانه‌ی تحولات عمیق فکری، فرهنگی، سیاسی طی این چهار دهه و در تقابلی روزافزون علیه نظامی ناهمزمان و مدنیت‌ستیز و لذا ویرانگر و هستی‌سوز، با برآمد اخیر، جنبشی زایا و هستی‌ساز عرضه کرد. هر تحول آتی، پایی در «مهسا» دارد.

بدانگونه که دریا با روآوردن تازه‌های بسیار در جریان فراکش و با بلعیدن دیگربار بخشی از آن حین فروکش، صیقل یافته‌هایی پابرجا از خود رسوب می‌دهد، این جنبش را نیز در دستاوردهایش باید به تحسین نشست. جنبشی که آغازی دیگر و متعالی‌ تدارک دیده، نگین پایه‌ی انگشتر فردا شده و آگاهی اجتماعی و سیاسی جامعه را تصاعد جهش‌وار داده است. با معنی‌ترین توصیفی که از این جنبش و در حین آن ارایه گردید بازتاب در این گزاره یافت که: ایران پسا «مهسا»، همان ایران پیش از فراکش «ژینا» نیست. فراکشی که، صخره‌ی خارا درهم کوبید و زمین را کشتزاری پربار کرد. عظمت «زن – زندگی – آزادی»‌ فقط هم به طلوع آن نبود، به تولید گرمایی هم است که فردا را انرژی می‌بخشد. 

توشه‌ و پشتوانه

این جنبش، خیز برای پاسخ به ضرورت اتحادها بود و علیرغم هر مقاومت و مانع در برابر خود، هماهنگ‌سازی‌های اجتماعی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی و برپایی سکولار دمکراسی را درس داد؛ راه ساخت و مسیر بنمود. جنبشی پر توشه، که پیشرفت در راستای همگرایی‌ها را در دستور کار اپوزیسیونی نه از جنس حباب که پیگیر و پایدار گذاشت و پشتوانه‌ی تداوم راه آن شد. شناسنامه‌‌‌ی مانا را در نه یاس و سرخوردگی گذرا، که در تعمیق آگاهی نیروی محرکه‌ی تحول نوشت تا این هستی‌ساز حرکت آتی، توانمندی‌ و نارسایی‌ها‌ی‌ خود را ثبت کند و به شناخت بیشتری از چند و چون خودداشته‌اش برسد. بی این شناخت غنایافته و بی همدیگریابی، آفتابی به اشتراک طلوع نخواهد کرد.

از یاد نباید داشت که پایداری در عقد اتحادها و وفاداری مسئولانه به آن‌ها، بیشتر متعلق به دوره‌های تدارک جنبش در پسا فروکش خیزهای پیشین‌اند‌. مبارزه در چنین دوره‌هایی، بر احتراز از هیجانات زودگذر حایل شعور، اراده‌ برای درهم شکستن سکوت محافظه‌کاری‌ فلج کننده، حس احتیاج به تولید نیروی جمعی، تلفیق ضرورت‌ لحظه با درنگ بر چشم انداز، سیاست را از دریچه‌ی برنامه دیدن، پذیرش هم‌زمان مایه‌گذاری نیازین و مبارزه علیه سیاه‌نمایی‌ پتانسیل جنبش استوار است. در چنین شرایطی، نبرد با دژ استبداد در روشنگری نسبت به هرگونه ناامید‌شدن‌ها و ناامیدسازی‌ها تکمیل می‌شود. جسارت سیاسی اگر از غلبه بر یاس می‌گذرد، اما در درس‌آموزی از تجارب است که به بار می‌نشیند.

در پایان، نکته‌ای را آموزنده‌تر از خاطره‌ی نیافتم که در برنامه‌ی «رمز پیروزی» ۴ تیرماه تلویزیون کانال – یک به گردانندگی آقای حسن اعتمادی، از دوست فرهیخته آقای منصور فرهنگ شنیدم. برنامه‌‌ی مشترکی که به بررسی چرایی و چیستی موقعیت کنونی جنبش «زن – زندگی – آزادی» اختصاص داشت و سخنان ایشان و من در راستایی واحد، روی‌هم‌رفته درون‌مایه‌ی همین نوشتاری بود که از نظر خواننده‌ی گرامی گذشت. ایشان تعریف کرد: دانش آموز بود و طرفدار نیروی سوم که بهمراه چند هم صف خود ‌شنیدند زنده‌یاد خلیل ملکی را از فلک الافلاک به شهربانی مرکز منتقل کرده‌اند. به ملاقات رهبرشان می‌روند و از او می‌پرسند آیا روزهای فعالیت آزاد دوباره بازمی‌گردد؟ و آن شخصیت آزموده‌ی تاریخ چنین پاسخ می‌دهد:

رونق جنبش قطعاً فرامی‌رسد؛ پرسش این باید باشد که ما چقدر از قبل برایش آمادگی گرفته‌ایم؟!

بهزاد کریمی

۷ تیرماه ۱۴۰۲ برابر با ۲۸ ژوئن ۲۰۲۳              

https://akhbar-rooz.com/?p=207739 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Hadi Shahab
Hadi Shahab
9 ماه قبل

آقای بهزاد کریمی
شما مینویسید که حامد اسماعیلیون آزادی خواه است . آیا میدانید که ایشان در تاریخ ۲۵ آوریل در لندن با جمعی از اصلاح طلبان حکومتی و از جمله با اردشیر امیر ارجمند مشاور میر حسین موسوی دیدار دا شت ؟ آیا میدانید اردشیر امیر ارجمند از قاسم سلیمانی بعنوان سردار سر افز ار نام برده؟ اگر شما این را نمیدانید مطمن باشید که حامد اسماعیلیون میدانست و در ان جلسه شرکت کرد زیرا با توجه به تمام افشا گری ها کوچکترین انتقادی از خود و این کار خود بعدا نیز نکرد حتی نگفت که نمیدانسته ؟ آیا کسی که با حامیان قاتلان زن و دخترش در پی اتحاد سیاسی است آنوقت میتواند آزادی خواه باشد ؟

کاوه
کاوه
9 ماه قبل

آخرین پرسش آقای کریمی باید بدین صورت باشد.” که ما از قبل چقدر تدارک دیده ایم.” اینکه آمادگی پیدا بکنیم و میزان این آمادگی در چه حدی خواهد بود را تنها آینده نشان می‌دهد. تدارک بدین معنا که بتوانیم جنبش را بر اساس توانش هدایت بکنیم. بدین معنا خواهد بود که مهره های کلیدی خیزش را به درستی تشخیص داده باشیم و برای ارتقا آن تدارکات لازم را دیده باشیم. این تدارک هم جنبه معنوی دارد، یعنی شناخت درستی از عواملی که موجب خیزش خواهند شد، توان رژیم برای مقابله و برآورد درستی از توان نیروهای خیزش. یک جنبه مادی یا عملی هم وجود دارد، مثل سازماندهی نیرو ها بصورت که از هرز رفتن آنها بخاطر اشکارکردن نقششان در خیزش جلوگیری بکنیم. البته دهها مورد دیگر رامی توان اضافه کرد. کنه مسله نه در آمادگی که برخوردی غیر فعالانه است و جنبش دیگری هم خواهد آمد و باز جنبش چپ با حسرت از وقوع نابهنگام و سیاستورزی نادرست دیگران در به محاق کشیدن خیزش خواهند کرد بدون بررسی واقعی نقش یا عدم نقش داشتن خودشان بپردازند.

Kourosh
Kourosh
10 ماه قبل

راز بقای ۴۴ ساله ی حکومت جنایتکار اسلامی در عدم اتحاد و تفرقه ی اپوزیسیون میباشد و طبیعتا رمز پیروزی ما نیز در اتحاد مان‌ میباشد.
اما در حالیکه جوانان مبارز در کف خیابانها فریاد میزدند ، اگر با هم یکی نشیم، یکی یکی کشته میشیم، اپوزیسیون مشغول جنگ جمهوری پادشاهی و جنگ پرچم و رنگ پرچم و جنگ وکالت و جنگ منشور و …. و به گفته ی بهاره هدایت، از درون سیاهچال اوین، اپوزیسیون با عدم اتحادش به بقای جمهوری اسلامی کمک میکند و در تمام این سالها مشغول خود زنی بوده است و به همین دلیل نیز تاریخ آنها را نخواهد بخشید….!

اما کجاست گوش شنوا؟
اپوزیسیون ما متأسفانه هنوز در گذشته زندگی می‌کند .
آنچه مسلم است این است که بدون یک اتحاد فراجناهی و فراگیر ملی، ما قادر به سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی نخواهیم بود.
درس “,,اتحاد، مبارزه، پیروزی ” را باید اپوزیسیون از شیر زنان و جوانان ایران زمین یاد بگیرد و نه بر عکس!

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
10 ماه قبل

آنگاه که آموختی، پناهی پشت دیوار ندانستن نخوهی یافت!  
یادداشت هم میهن گرامی، ساسان، توجه برانگیز است! با او همراهم که کار مهم سوسیالیست ها بررسی چرایی “فرود جنبش” و نیز “تدارک فرازمندی” آنست. 
درین فرآیند، رخداد خطا و کژروی برای همه ی ما محتمل است. آنچه تعیین کننده است اما، چگونگی برخورد ما به این کاستی هاست!
یادداشت پیشین من، “تدارک فرازمندی” جنبش و درک مسئولیت در برابر آن را در نگر داشت که، شوربختانه، نگاه “منفی” دوستان را برانگیخت؟! 
راستی، چرا ما پیروان داوریهای آسان و ارزانیم؟
چرا هنوز نیاموخته ایم که با سویه های مثبت، با داشته های خویش، زندگی کنیم؟ 
چرا همگرایی را با واگرایی سودا میکنیم؟ 
چرا، آگاه و ناآگاه، نزدیک بینی را به دورنگری ترجیح میدهیم؟
و چراهای دیگر… بیگمان هرچه ژرفتر به پاسخ این چراها بیندیشیم، از کاستیها دور و به حقیقت نزدیکتر خواهیم شد. تنها آنگاه ست که راه از بیراه را خواهیم شناخت و پناهگیری پشت دیوار ندانستن را شایسته نخواهیم یافت…

ساسان
ساسان
10 ماه قبل

از کوزه همان برون تواند که در اوست!هیچ آدم عافلی نه خیزش مهسا را با تمام دستاوردهای کنونی‌اش انقلاب میداند و نه این خیزش را به دلیل فراز و فرودهایش که تنها قسمتی از آن به اپوزیسیون برمیگردد؛ تمام شده میخواند.اماسهم آن قسمت نه چندان کم اهمیت ولی ناگزیزاپوزیسیون درهمین چند کامنت خودنمایی وحشتناکی دارد. یا این کامنت گذاران چپ هستند یا ملغمه ای از چپ و راست و چه بسا پلیس سیاسی. اگر فرض کنیم چپ هستند دقیقا بیانگر چپی کاملاگم کرده راه ؛ ناتوان از تحلیل و اهل خودزنی‌اند در قالب “منتقد”. صفحات بسیاری را در مورد همین اندک وخصوصیت از بسیاری ویژگی‌ها می‌توان نوشت که متاسفانه بامحدودیت ۹۰۰ کاراکتری معذورم. اما هیچیک از کامت گذاران بی تردید نه اهل تحقیق وتحلیل پیرامون چرایی فرود جنبش اند و نه اهل تدارک برای فرازمندیش. فقط مانند ممیزهای وزارت ارشادی تیغ سانسور بر راه تحلیل دیگران بسته اند واین عین دیکتاتوری است از جماعتی دیکتاتورزده. ما بحران اندیشه و انطباق آن را در عمل نزد چپ ایرانی داریم/ تابعد

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
10 ماه قبل

از کوره ره یأس گذر باید کرد و از آنچه که از سر گذشت باید آموخت (وام گرفته از نوشتار آقای بهزاد کریمی)
هماهنگی گفتار و کردار یک حزب با نیازهای لحظه ای جنبش سیاسی-اجتماعی بهترین سنجه برای کیفیت آن حزب (و کنشگران آن) میباشد.
پافشاری حزب چپ ایران بر گسترش (اتحاد و ائتلاف میان) نیروی جمهوری خواه ورای “همگامی” نشانی از این هماهنگی ست که در نشست روز یکشنبه ۲۵ ژوئن این حزب با حزب دمکرات کردستان ایران بازتاب یافته است.
اگر روش نوشتاری آقای کریمی را (منفی نیافته و) از داوری خویش کنار بگذاریم و در نگر آریم که پیروزی جنبش انقلابی مردمان ایران در گرو اتحاد نیروهای مردمی ست، کدام حزب یا سازمان دیگر را میشناسیم که اکنون تلاشگر در این راستای مسئولانه باشد؟

بهزاد کریمی
بهزاد کریمی
10 ماه قبل

آقای هرمز. نه «عظمت ملی» برلین فراموش شدنی است و نه ذره‌ای از احترامم به آن گردهمایی کم شده است. نگاهی که آن تجمع را به چادری فرو کاهد و برای کوچک نمایاندن آن، قلم در تحقیر شهروندی مانند حامد اسماعیلیونی به کار گیرد که انگیزه‌ای جز آزادی نداشته، ارزانی همان‌هایی باد که منجمد در هراس از «انقلاب مخملی» علیه جمهوری اسلامی‌اند.
دو دروغ هم بافته‌اید که خود باید به اصلاح آنها برآیید. یک اینکه گویا چنین پنداشتی در کار بوده «که عن القریب روز سرنگونی در پیش داریم»! در دستکم بیش از چهل نوشتار و گفتار من در رابطه با این جنبش حتی یک جمله هم نمی توانید در اثبات این ادعا بیاورید. من خرسند این جنبش بودم و برای تقویت آن نیز به سهم خود کوشیدم، اما نه از تحلیل حد توانمندی آن غافل ماندم و نه البته در افشای گرایش کسانی چون جنابعالی کم گذاشتم که آرزوی خاموشی شعله‌ی این جنبش را داشتید. دیگر اینکه گویا بنده «تصور می‌کردم قدرت های غربی عزم جزم کرده اند تا به آخر با ج.ا.مقابله کنند» دروغ گویی زشت است، جناب!

هرمز همتی
هرمز همتی
10 ماه قبل
پاسخ به  بهزاد کریمی

آقای کریمی جنابعالی در مهرماه سال گذشته در شرایطی که به شدت از فضا متاثر بودید مطلب زیر را منتشر کردید.
از شما دعوت می کنم یک بار دیگر نوشته خود را مروز کنید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
در آن زمان به شدت تحت تاثیر فضا بودید وخیلی تخته گاز می رفتید.تصور شما این بود که روند حوادث به گونه دیگری پیش خواهد رفت.
https://www.akhbar-rooz.com/175235/1401/07/28/

مرضیه ع.
مرضیه ع.
10 ماه قبل
پاسخ به  بهزاد کریمی

بجای پاسخ مستدل به شلوغ بازی متوسل شدید.
سال‌ها از حربه توهین به “شاهنشاه”، “امام”، قرآن و از این دست برای سرکوب و خفه کردن مخالف بهره برداری شده.
خنده‌دار است که شما توهین “به اسماعیلیون” را وسیله زدن مخالف خود کردید!
این شیوه شما یادآور دهه شصت و خوش رقصی های سازمانتان برای حکومت است.
شاید خطا از من باشد که فکر می کردم انسانها قابل تغییرند!

peerooz
peerooz
10 ماه قبل
پاسخ به  بهزاد کریمی

“خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم”؟ حافظ.
درست و یا غلط, من بر این باور بوده ام که تحمل جناب کریمی در برابر دیدگاه منتقد و یا مخالف نمونه بوده و جز با احترام با اینگونه عقاید برخورد نکرده بودند. امید که این مورد استثنا باشد.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
10 ماه قبل

انقلاب زن زندگی ازادی یک انقلاب در مقیاس جهانی ست و به یک تحول سکولاردموکراسی تقلیل نمی یابدزیرا یک انقلاب از نوع کمون است یعنی خواهان برچیدن تمام وانواع تبعیضهاازجمله طبقاتی ست و نه تنها ایران که جهان بعد از شهریور ۱۴۰۲ شکل دیگری پیدا کرده است دستاوردهای این انقلاب فراتر از خاورمیانه و قاره ی آسیاست اما اپوزسیون مفلوک و سیاستمدارهای سنتی هنوز قادربه درک عمق و ژرفای این انقلاب نیستند اتفاقا کماکان درمقابل انقلاب و در کنار ج. ا ایستاده اندواین نشان می دهد که در داخل مردم همبستگی کامل دارند ولی در خارج دائم در صدد مصادره هستند لذا به اپوزسیون صفر تا ۱۰۰ چه داخل چه خارج کشور باید بگوئیم این انقلاب خودش علاوه بر اینکه انقلاب در مقیاس جهانی ست یک تئوری بلاواسطه نیز هست به همین دلیل به تمام گروهها و سیاستمدارهای تا کنونی اعلام می کنیم اگر خودتان را منحل کردید و در نهادها و شوراهای محل زندگی و محل کار خود سازمان یافتید کنار انقلاب و انقلابی هستید وگرنه ارتجاعی هستید و در کنار ارتجاع جهانی ایس

هرمز همتی
هرمز همتی
10 ماه قبل

آقای کریمی شاید بهتر باشد تا نگاهی انتقادی به رویکرد خود در سال گذشته داشته باشید تا اینکه متنی انشاگونه بنویسید که هیچ نتیجه عملی و مفیدی از آن نمی توان گرفت.

از یاد برده اید که چگونه تجمع برلین همگی شما را به جوش و خروش درآورد و برخی پنداشتند که عن القریب روز سرنگونی را در پیش رو داریم.

در آن روز ها برایتان بی اهمیت بود که چگونه است که ایران اینترنشنال بساط خود را در جلوی تریبون پهن می کند و آقای اسماعیلیون چگونه و با چه تشریفاتی به برلین می رسد و بلندگو را در دست می گیرد .

در آن لحظه تصور می کردید که قدرت های غربی عزم جزم کرده اند تا به آخر با جمهوری اسلامی مقابله کنند.
واقعا با توجه به تجربه سیاسی خود نمی توانستید این روزها را پیش بینی کنید که قرارداد پشت قرارداد امضا می شود، زندانیان مبادله می شوند و مذاکرات با آمریکا ادامه پیدا می کند؟

آقای کریمی خودکرده را تدبیر نیست.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x