یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

زبانِ دستان! PARLA COI GESTI “پارلا کُو ای جِستی”* – خسرو باقرپور

(از مجموعه ی اشعارِ “از انگشتانم بپرس”)

“- بی پیر!

– متنفرم از تو!

– گمشو!

– عشقِ من!

– بیا!

– برو!

– رهایم کن!

– آه!

– خدایا… !

– سوختم!

– چرا مرا نمی فهمی؟!

– دوستت می دارم!

– مرا رها نکن!

– مرو!

– عاشق ات شده ام!”

این همه را؛

این واژه های کوتاه و ساده را،

این داستان های نگفته را،

این راز های نهفته را،

کَیْ می توان به لفظِ عریان گفت؟

تنها، با لب ها و زبانِ گفت؟

یا، چون بازیگرِ تآتر

با یادگیری ی “فنِّ بیان” گفت؟

و در صدا؛

تَصَوُّر کرد؟

و تنها؛ تکلُّم کرد؟

این همه را؛

که می تواند تنها در زبان آوَرْد؟

و تنها در گفتار؛

مُصَوّر کرد؟

دستانِ من!

دستانِ سخنگو!

دستانِ راست گو!

دستانِ هم داستان!

دستانِ هم صدا-

با دل و زبان،

ای کاش؛

شکلِ صدای مرا

داستانِ مرا؛

با انگشتانی نقّاش

قادر باشید؛

بیان کنید

مرا؛ در فاش گویی ها تان؛

عریان کنید.

* برای حرف زدن از دستانت کمک بگیر!

حرف زدن با کمک گرفتن از دستان را در ایرانی ها و ایتالیایی ها نزدیک به هم یافته ام.

https://akhbar-rooz.com/?p=223954 لينک کوتاه

5 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x