«معاشران گره از زلف یار باز کنید»
ز انبساط، دهن کج به انقباض کنید
به دست مهر سر زلف یار بگرفته
یکی یکی همه تارهاش ناز کنید
به زلف یار ببندید هرچه گوهر و دُرّ
ودُرّ و گوهر ازین کار سرفراز کنید
برای یار بسازید شانه ای ز عقیق
و لعل هم سر دندانه ها لحاظ کنید
اگر که یار سشوار خود کند روشن
به احترام، شما برق او سه فاز کنید
هرآنکه گفت سخن از حجاب اجباری
از آن پدرسگ دیّوث احتراز کنید
وگر دومرتبه آمد زر زیادی زد
خِرش گرفته و تصمیمی اتّخاذ کنید!
کسی اگر که بخواهد گُه زیادی خورد
به روی او در هرچه خلا فراز کنید
حجاب در عربستان هم اختیاری شد
الاغ ها نظری جانب حجاز کنید
به عشق گیسوی افشان یار، به به به
شبی خوش است بدین ویسکی اش دراز کنید!
——————
هادی – لندن – بهمن ۱۴۰۲