یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

اعلامیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر: گرامی باد هشت مارس روز جهانی زن، سمبل مبارزه زنان برای آزادی و برابری

هشت مارس یاد آور مبارزه زنان کارگر نساجی نیویورک، روزی است که به همت مبارزه خونین آنان در سال ۱۸۵۷ و سپس با پیگیری و تلاشهای زنان سوسیالیستی نظیر کلارا زتکین ” روز جهانی زن ” نام گرفت، روزی که الهام بخش مبارزه متشکل زنان برای در هم شکستن ستم، فرودستی، تبعیض و بدست آوردن آزادی و برابری است. جامعه مردسالار بر مبنای تقسیم جنسیتی، با نقشهای از پیش تعیین شده و تبعیض و ستم بر زنان، سابقه ای به قدمت جامعه طبقاتی دارد و مبارزه علیه ستم جنسیتی از ارکان مهم مبارزات جامعه بشری برای دستیابی به جامعه ای برابر، آزاد و عاری از هر گونه تبعیض می باشد.

در طی این سالها جنبش زنان توانسته در بسیاری حوزه ها، نظام مرد سالار و حافظان آن یعنی دولتها، مناسبات طبقاتی، مذاهب و سنتهای دیرینه فرهنگی و قومی را به عقب نشینی وادار کند. مبارزه زنان برای برچیدن تبعیضات جنسیتی در متجاوز از یک قرن اخیر، توانسته دستاوردهای عظیمی در زمینه اشتغال، آموزش، حق رای، حق طلاق و سرپرستی فرزندان، حق کنترل بر بدن خود از جمله سقط جنین، مخالفت با ازدواج اجباری و نیز، ازدواج کودکان، حق گرایش جنسی، آزادی پوشش و.. به ارمغان آورد.

  این درحالیست که متاسفانه با تعمیق بحران سرمایه داری و رشد گرایشات نژادپرستانه و دست راستی و مذهبی، در برخی مناطق و کشورها شاهد عقب نشینی هایی در حوزه حقوق زنان بوده ایم.

اما زنان علیرغم این دستاوردهای عظیم، هنوز موانع بزرگی را در پیش روی خود می بینند. بزرگترین و مانع اصلی، سیستم طبقاتی سرمایه داری است که اساس آن بر کسب حداکثر سود از نیروی کار حتی الامکان ارزان و خاموش است. زنان کارگر و زحمتکش در این مناسبات طبقاتی، نه تنها همچون هم طبقه ای های مرد، از استثمار رنج می برند، بلکه علاوه بر آن از ستم مضاعف ناشی از جنسیت خود و موقعیت شکننده زنان در موقع بارداری و تربیت فرزندان نیز آسیب می بینند. سرمایه داری ستم جنسیتی را مطابق قالبهای خود در خدمت بازار و سود در آورده است. در واقع ستم کشی بر زن نه تنها به انباشت سرمایه کمک میکند، بلکه به تداوم نابرابری ها و تبعیض ها در جامعه یاری می رساند و از همین جهت است که افکار و آراء ضد زن توسط  دستگاه مذهب، ایدئولوژی های عقب مانده بورژوائی بازتولید میشوند.

افزایش بحرانهای اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، وخامت اوضاع اقتصادی و تحمیل سیاست های ریاضت کشی، افزایش چشمگیر درگیری های ملی و جنگ در سطح جهانی، بیش از گذشته شکاف طبقاتی بر مبنای جنسیت و خشونت بر زنان را افزایش داده است. سازمان ملل تخمین می زند که ۲۵ درصد از جمعیت جهان در حال حاضر در مناطق جنگی و درگیری های بزرگ، زندگی می کنند. با افزایش نظامیگری، جنگهای ویرانگر، نابرابریها، مشکلات معیشتی، تبعیض و بی عدالتی، زنان اولین قربانیانی هستند که آماج خشونت ها قرار میگیرند و عواقب وخیم آن بر طبقه کارگر بویژه زنان فقیر و کارگر در سراسر جهان گرانبارتر است.

جای تعجب نیست که زنان در خط مقدم مبارزه علیه ستم، تبعیض و نابرابری و میلیتاریسم هستند. کشتار زنان و کودکان در جنگها، فاجعه سرکوب و خشونت افسار گسیخته طالبان علیه زنان در افغانستان، کشتار هزاران زن و کودک توسط رژیم اشغالگر فاشیستی اسرائیل، تجاوز به زنان در جنگهای اخیر در سودان، توحش  رو به گسترشی را نشان میدهد که سرمایه داری به آن امکان بروز داده است.

در ایران، در شرایطی به استقبال روز جهانی زن میرویم که بیش از یک سال و نیم از خیزش انقلابی و جنبش عظیم زن زندگی آزادی یکی از رادیکال و گسترده ترین موج های اعتراضی تاریخ ایران با پیشتازی زنان علیه ستم، خشونت و دیکتاتوری میگذرد، جنبشی که زنان در راس آن قرار داشتند و پایه های رژیم را از بیخ و بن لرزاند. جنبشی که تاثیرات عظیم اجتماعی در ایران بر جای گذاشت، جهانیان را به حمایت واداشت و الهام بخش زنان در سایر نقاط دنیا شد.

زنان با حضور و پیشتازی خود در این خیزش، نشان دادند که  با همه تابوهای اسلامی در افتاده،  نظام مرد /پدر سالار، موروثی و ایدئولوژیک را نشانه گرفته اند. با آپارتاید جنسیتی و زن ستیزی در جنگ هستند و خواهان آزادی، برابری و عدالت اجتماعی و کوتاه کردن دست مذهب از زندگی شان هستند.

پیشبرد سیاستهای زن ستیز و مطیع کردن زنان برای رژیم سهل و آسان نبوده و نیست. زنان و جنبش زنان در چهل و پنج سال گذشته، سیاستها، ایدئولوژی و اهداف رژیم اسلامی را به چالش کشیده اند، در این مدت جنگی مداوم، آشکار و پنهان بین جمهوری اسلامی برای نهادینه کردن فرودستی زنان در جامعه و زنان برای تن ندادن به آن در جریان بوده است. مقاومت و مبارزه زنان برای آزادی و برابری همواره به اشکال مختلف وجود داشته است، مقاومت و نافرمانی از همان آغاز فرمان حجاب و تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری شروع شد. این نیروی اجتماعی عظیم با سرکوب از پا ننشسته  و به صورت فردی و جمعی مقاومت کردند، با تلاش خستگی ناپذیر و با پایداری شجاعانه بر ادامه حضور اجتماعی خود کوبیدند، در مقابل ضرب و شتم خیابانی ایستادند، روسری را روی چوب کردند، برخلاف میل رژیم، بیشتر به دانشگاه رفتند، در حوزه های رسانه ای، هنر، نشریه، فیلم فعال شدند، در حوزه ورزش، موسیقی با پشتکار جنگیدند و عرصه را خالی نکردند.

بدین ترتیب می بینیم که نقش ویژه زنان در خیزش ژینا از دل پیچ و خم‌های بیش از چهار دهه مقاومت و مبارزه تکامل یافته و بیرون آمده است. از همان فردای قدرت گیری رژیم، زنان اولین قشری بودند که صدای پای استبداد را شنیده و به خوبی این واقعیت را دریافتند که سرکوب زن، کلید اصلی نظام برای سرکوب کل جامعه است و رهایی جامعه بدون رهایی زنان ممکن نخواهد بود.

اگرچه جنبش انقلابی ژینا با قتل، تهدید، شکنجه، تجاوز و بازداشت، پاسخ گرفت؛ اما با تمام این خشونت های سازمان یافته دولتی، و با وجود اینکه رژیم، قوانین ضد زن را افزایش داده و دستگاه کنترل و سرکوب را به جان زنان انداخته است، اما نتوانسته مبارزه زنان را در هم بشکند. زنان و نوجوانان جسور و پیشرو حتی پس از افت مبارزات خیابانی و با وجود جو امنیتی و نیروهای رنگارنگ سرکوبگر؛ به مبارزه به اشکال گوناگون ادامه میدهند، بدون حجاب در اماکن عمومی، مبارزه مدنی را علیه رژیم به پیش می برند. آرمیتا گراوند یکی از این نوجوانان جسوری بود که در مبارزه علیه حجاب اجباری توسط مزدوران رژیم به قتل رسید.

زنان اسیر در زندان ها هم در تداوم مبارزات شان حاضر به سر کردن حجاب اجباری در زندان و دادگاه و یا هنگام اعزام به بیمارستان ها نمی شوند. برای لغو اعدام، اقدام به اعتصاب غذا میکنند و کارزار سه شنبه های اعتراضی علیه اعدام براه می اندازند. زنان با مبارزات شان نشان داده اند که نه تنها به عقب بر نمی گردند بلکه مصمم هستند که کل نظام زن ستیز جمهوری اسلامی را به گورستان تاریخ بسپارند. اما میدانیم که مبارزه برای رفع هر گونه ستم جنسیتی، برای آزادی و برابری راهی طولانی است که با تحولات ریشه ای و همه جانبه به پیش خواهد رفت. با این همه یک چیز مشخص است: بدون رهایی زنان، نمی توان سخنی از رهایی جامعه، به میان آور. به قول کارل مارکس:

” تغییر یک دوره‌ تاریخی را همواره می توان با میزان پیشرفت زنان به ‌سمت آزادی تعیین کرد، چرا که در اینجا، در رابطه‌ بین زن و مرد، رابطه‌ بین قوی و ضعیف، پیروزی سرشت انسانی بر ستمگری مشهودتر از هر جای دیگر است. درجه‌ رهایی زنان، معیاری طبیعی برای رهایی همگانی است.”

  در این مسیر و در راه رهائی و برای رسیدن به جامعه ای عاری از ستم، تبعیض و استثمار، به سازمانیابی و تشکل در سطوح مختلف، به میدان آوردن همه آحاد زنان، زنان اعماق، زنان کارگر و زحمتکش نیاز مبرم است. جنبش زن، زندگی، آزادی در ایران نشان داد که با هزاران رشته به دیگر جنبشهای اجتماعی پیوند خورده است و از این بابت، جنبش زنان نقش مهمی در پیوند با جنبش کارگری، معلمان، دانشجوئی و محیط زیست ایفاء میکند. جنبش زنان با تکیه بر نیرو و سازمان یابی مستقل، طرح مطالبات مشخص و روشن، سازماندهی حول آن و پیوند با مطالبات برابری طلبانه و عدالت جویانه با جنبش های دیگر قادر به پیشروی به سوی خواستهای خود می باشد.

سرنگون باد رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی     

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

مارس ۲۰۲۴ – اسفند ۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=235142 لينک کوتاه

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 ماه قبل

بهتر بود هفت تشکل چپ فراخوان مشترک برگزاری مراسم رقص و سرود خوانی وگلریزان مزار جانباختگان زن ۸ مارس را در جمع های مختلف در مراکز خرید پارکها میادین و … جشن می گرفتند این نوع فراخوان ها بسیار ساده و عملی است زن زندگی آزادی حکومت شورائی – یا مرگ یا آزادی – پیروزی قطعی است

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x