یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

تروریسم، ارتشِ نئولیبرالیسم (فاشیسم مقدس) – محمد قراگوزلو

در آمد! سرانجام و با تحمل کلی دردسر کتاب “فاشیسم مقدس” ( داستان شیفته­ گان خشونت و خون) از سوی انتشاراتِ ترقیخواهِ “روزآمد” منتشر شد. عنوان جدید کتاب “تروریسم ارتش نئولیبرالیسم” است اما همان طور که در شناسنامه ی آن نیز ملاحظه می کنید کتاب پیش از این با همین نام “فاشیسم مقدس” در کتابخانه ملی فهرست نویسی شده است. واقعیت این است که متن اولیه کتاب از سوی موسسه ی انتشارات نگاه تحویل بخش ممیزی وزارت ارشاد شد اما بعد از مدت های مدید و مذاکرات خسته کننده ی بوروکراتیک و جرح و تعدیل و حذف و غیره این کتاب بدون هیچ توضیحی به حالت “تعلیق” در آمد و به عبارتی برای چاپ و نشر مناسب دانسته نشد. یک احتمال این امر که در ارزیابی من و دوستانم مورد تحلیل قرار گرفت می توانست عنوان کتاب (فاشیسم مقدس) باشد. از آنجا که ما نویسنده گان در داخل ایران بررسان و ارزیابان و ممیزان کتاب های خود را مطلقاً نمی شناسیم و از اندازه­ ی دانش و تحصیلات و نام و چهره و سابقه ­ی مطالعاتی ایشان مطلقاً بی خبریم در نتیجه نکته ی پیش گفته فقط یک احتمال است. ممیزان و بررسان کتاب یحتمل با این ذهنیت که “مگر فاشیسم هم مقدس می شود” از همان ابتدا شمشیر را از رو بسته بودند. مضاف به اینکه انتقاد مستقیم و مستند از دولت های دست نشانده ی امریکایی – ایرانیِ عراق (از نوری مالکی تا حیدر عبادی) به احتمال زیاد به مذاق بررسانِ اولیه و ممیزان ابتدایی کتاب خوش نیامده بود. نویسنده و در تکمیل مباحث وی مترجم – مولف از منظری واقعی (با فکت های متعدد و مسلم و قطعی) و با استناد به مدارک و مصاحبه­ های متعدد ثابت کرده اند که ارتش و پلیس ناتو ساخته ی عراقِ پساصدام تا بُن دندان فاسد است. درست مانند ارتش و پلیس ناتو ساخته ی افغانستانِ کرزای و اشرف غنی.  در همین راستا سیاست های سرکوبگرانه و برنامه های نئولیبرالی و فقیرسازی بشار اسد به عنوان یکی از دلائل خیزش داعش مورد نقد واقع شده است. به جز اینها به استناد مشاهدات عینی و مدارک مستند نویسنده و مترجم فساد شگفت انگیز بوروکراسی دولت مالکی با همدستی ناسیونالیسم کورد (حزب دموکرات بارزانی) – به ویژه در ماجرای عجیب و باورنکردنی “سقوط موصل” – به تفصیل تحلیل شده است. (بنگرید به بخش دوم “مصاف موصل” صص: ۴۹-۶۱) علاوه بر تمام این مباحث سیاست­های فرقه گرایانه ی دولت های مالکی – عبادی و فجایع دوران پساصدام و جنگ امپریالیستی در عراق و برنامه ی ناتو به منظور به شکست کشاندن انقلاب های ضدنئولیبرالی موسوم به بهار عربی به عنوان بسترساز اصلی ظهور اسلام سیاسی “رادیکال” در قالب داعش دانسته شده و در فصل های مختلف کتاب مورد ارزیابی قرار گرفته است. به یک مفهوم مستند – چنانکه در شناسه و شناسنامه ی کتاب نیز آمده است- این اثری است در نقد اسلام سیاسیِ دست ساز امپریالیسم که دست کم از پنج دهه ی پیش تا کنون در سرزمین های خاورمیانه و آفریقا به قدرت رسیده است. اسلام سیاسی در واقع ایدئولوژی سرمایه داری ویژه یی است که اگر چه خود را در ضدیت با غرب و امریکا تعریف می کند اما عمیقاً پرو کاپیتالیسمِ غرب است و در همان حال به شدت در ضدیت با سوسیالیسم عمل می کند. گرایش های مختلف و حتا متناقض اسلام سیاسی از سوی دولت های جمهوری اسلامی ایران و پاکستان و امارت اسلامی افغانستان (طالبان) و دولت عراق و تمام دولت ها و امیرنشین های خلیج – به مرکزیت عربستان و قطر با دو گرایش متباین – در کنار دولت های ترکیه و مصر و سودان و…. نماینده گی می شوند. با وجود سرمایه گذاری های قابل توجه چین در این کشورها تمام دولت های پیش گفته به لحاظ ساختار سیاسی و اقتصادی پروغرب هستند. عضویت دولت هایی همچون ایران و امارات در بریکس – که پیمانی پر نوسان است – هنوز چیز زیادی به ما نمی گوید.

واقعیت این است که پس از انقلاب بهمن ۵۷ و سقوط رژیم شاه و عروج نظام جدید سیاسی در ایران و سپس تشکیل انواع گروه های اسلامی علیه دولت پرو شورویِ افغانستان اسلام سیاسی به اعتبار پشتیبانی امریکا و ناتو با تروریسم عجین شده و در منطقه عروج کرده است. مرکزاصلی این تروریسمِ متکی به اسلام سیاسی در عربستان و شیخ نشین های حاشیه ی خلیج است. چنانکه تمام دست اندرکاران عملیات ۱۱ سپتامبر از جمله رهبران اصلی آن تبعه ی سعودی بودند. امری که برای سازمان های اطلاعاتی و امنیتی غرب و امریکا صد در صد روشن و اثبات شده بود. اما در تلافی و به بهانه ی پاسخ به آن عملیات ابتدا افغانستان و سپس عراق مورد تهاجم امپریالیسم قرار گرفتند. بخش عمده ی این دولت ها و سازمان های تروریستیِ تصنعی و دست ساز، ساخته شدند تا در غیاب اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو (“خطر کمونیسم و سرخ ها”) حضور و فعالیت شرورانه ی ناتو در جهان از جمله منطقه ی ما توجیه شود. دوران پساشوروی و فروپاشی دیوار و بالکانیزاسیون یک و سپس برهه ی پسا ۱۱ سپتامبر و جنگ های امپریالیستی در افغانستان   و عراق جمله گی بسترساز یا عامل اصلی ظهور اسلام سیاسی به شمار می روند. به این سیاهه می توان جنگ امپریالیستی در لیبی و سوریه و اینک نبرد نیابتی ناتو علیه فدراسیون روسیه در اوکراین را نیز افزود. سقوط دولت حسنی مبارک و بن علی ( در مصر و تونس) نیز در همین راستا آب بندی می شوند. تضعیف جریان ها و سازمان های انقلابی و چپ در فلسطین و تقویت حماس و جهاد اسلامی در غزه و باز گذاشتن دست زامبی­های صهیونیست به منظور نسل کشی در مناطق اشغالی به همین شکل. تغییر مسیر ساف و چرخش به سمت امریکا و غرب و تشکیل دولت خودگردان محمود عباس در کرانه ی باختری و حصر این شبه دولت با ۷۰۰ هزار زامبی در دهکده­ های قلابی همین طور. عروج حزب الله لبنان تا حد بخش اصلی قدرت و دولت حاکم همین طور. ظهور گروه های نیابتی در عراق همین طور. بازگشت طالبان به قدرت متعاقب سقوط یک دولت عمیقاً فاسد و محبوب ناتو همین طور. پیروزی های مکرر آ. ک. پ و تثبیت جریان اخوانی اردوغان در ترکیه و ژنرال سیسی در مصر همین طور. تداوم سلطه­ ی ژنرال های اطلاعاتی و امنیتی ارتش بر دولت پاکستان همین طور. نفوذ صهیونیست ها تا شمال ایران (آذربایجان) و تعدیل و عادی سازی مناسبات سیاسی با بحرین و امارات همین طور….

کتاب “تروریسم ارتش نئولیبرالیسم” در ادامه ی سایر آثار من ثابت می کند که گروه های تروریستی اسلامگرا در منطقه ی ما چگونه در راستای سیاست های ناتو و نهادهای وابسته ی اقتصادی آن (برتون وودز) عمل می کنند. نخبه گان بورژوازی جهانی – از داووس تا مونیخ – هرکجا که ده شاهی از آثار حمایتی دولت به کارگران پیدا کنند رعشه می گیرند و بلافاصله چند سوراخ بیشتر کمربند خود را برای ساقط کردن دولت آنجا سفت می کنند. انقلاب های مخملی و “گذار مسالمت آمیز به دموکراسی” یک شیوه ی رایج در راستای تحقق همین سیاست ها است. آلترناتیوسازی از افراد و گروه های “مدنی” و “مدافع حقوق بشر” و “آزاد” ی خواه و “ضدخشونت” شیوه ی شناخته و تجربه شده ی چهار دهه ی اخیر است. جنگ و تحریم و تروریسم و کودتا و نوبل و هریتاژ و ساخاروف و مشابه روش های دیگری در راستی همین رژیم چنج است…..

 بقیه ی ماجرا را که جنگ داخلی عراق و سوریه و نقش نیروهای نیابتی ترسیم می کنند در متن این کتاب می توانید بخوانید. آنچه در پی می آید مقدمه ی مترجم و مفسر و منتقد کتاب است.

۱. مرزهای گورستانی که برژینسکی سال ۱۹۷۸ در ساختار استراتژی “کمربند سبز” طراحی کرده بود تا ضمن ساقط کردن دولت پرو روس افغانستان و مهار انقلاب ضد سلطنتی ایران، اتحاد جماهیر شوروی را زمین‏گیر کند، در همان دهه ‏ی نخست به چنان کشت و کشتاری انجامید که “هنوز از چشم‏ها خونابه روان” است. برای دفن مقتولان این استراتژی سرزمین افغانستان به اندازه ‏ی کافی بزرگ نبود. در نتیجه دامنه ‏ی قتل عام به یوگسلاوی دهه‏ی ۱۹۹۰ قرن پیشین کشیده شد تا شنیع‏ ترین و بی‏ رحمانه‏ترین خونریزی ‏های تاریخ در متن تکه پاره کردن وسیع ‏ترین سرزمین شبه سوسیالیستی اروپا رقم بخورد. در همین حال از درون اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده چرک و خون فاسدترین الیگارشی جهان به رهبری یلتسین بیرون زد. نه امپریالیسم امریکا و نه دولت‏ های اروپایی عضو ناتو هنوز از مرزهای کوچک و باریک جوی خون این کشتارها ارضا نشده بودند . پس از یوگسلاوی نوبت به افغانستان و سپس عراق رسید تا برای چال کردن جسدهایی که قرار بود به نیازهای انباشت سرمایه و آز کمپانی ‏های نفت و گاز و اسلحه سازی و شرکت ‏های خصوصی و امنیتی پاسخ گوید، شخم زده شود. سطح این خونریزی‏ های تبهکارانه چنان عمیق بود که دموکرات‏ ها به تنهایی از پس گورکنی بر نمی‏آمدند. به این ترتیب هارترین جناح حزب جمهوری ‏خواه وارد میدان شد. در غیاب قدرت بازدارنده‏ ی اتحاد جماهیر شوروی زنگ ارابه ‏های جهان منگ و مرعوب “پایان تاریخ” با عربده‏ های مستانه ‏ی بوش و چنی و رامسفلد و رایس تخریب مدنیت کشورهای پیرامونی را اعلام می کرد. برای نخبه ‏گان عنان گسیخته ‏ی بورژوازی بازار آزاد این درجه از تباهی هنوز کافی نبود. خیزش بهار عربی با هدف به زیر کشیدن پرچم برنامه ‏های نئولیبرالی ابتدا دولت‏های آفریقایی متحد غرب را هدف قرار داد. رهبران سیاسی و ژنرال ‏های ارتش گوش به فرمان امریکا در تونس و مصر به سرعت جا خالی دادند و از مهلکه ‏ی انقلاب رو به عروج مردم تهی دست گریختند. برای امپریالیسم اما هر تهدیدی می تواند با “کمی” خشونت و خونریزی به یک فرصت طلایی تبدیل شود. بهار عربی چنین شد. ابتدا دولت امپریالیستی فرانسه ‏ی سارکوزی که تا خرخره مقروض دولت لیبی بود جماعتی لومپن تروریست شورشی را در بنغازی مسلح کرد. سپس F.16 های امریکایی به کمک میراژها آمدند تا انتقام مبارزات ضد کولونیالیستی و استقلال طلبانه ‏ی لیبی را از مردم این کشور بگیرند.

در صحنه‏ یی مشابه تیرباران جنایتکارانه ی چائوشسکوبه دست میلیشیاهای درنده ‏ی ناتو –  قذافی نیز اسیر و لت و پار شد تا مرز گورستان از افغانستان و بالکان و عراق بگذرد و لیبی را نیز فرا گیرد. همزمان با تلاش امریکا و ناتو به منظور تثبیت دولت دست نشانده‏ی خود در افغانستان و بن‏بست جنگ و تغییر ناگزیر بخشی از سیاست‏های حمایتی پاکستان، تروریست ‏های بیکار شده ‏ی القاعده به عراق و لیبی و سرانجام سوریه گسیل شدند. ظهور هیولای داعش – چنانکه هیلاری کلینتون نیز به صراحت گفته – محصول سیاست راهبردی به شکست کشاندن خیزش ‏های بهار عربی بود. فرصتی عالی به منظور در هم شکستن آخرین دژ بلوک شرق در سوریه. اعتراض مسالمت ‏آمیز مردم سوریه به سیاست های فقیرسازی و استبدادی دولت به سرعت و با مساعدت دولت‏های عربستان و قطر و کویت و امارات و ترکیه در قامت کریه خونخوارترین جانوران اسلام وهابیِ زاده ‏ی سلفی تجسد یافت. سوریه و سپس عراق به مرکز اصلی تجمع تروریست ‏هایی تبدیل شد که از تمام نقاط جهان به منطقه می‏آمدند به راحتی آب خوردن از مرزهای ترکیه می ‏گذشتند و به پشتوانه ‏ی پشتیبانی ‏های سخاوتمندانه ‏ی دولت‏های پیش گفته مرزهای این گورستان را گسترش می ‏دادند. ناگهان و در مدتی کوتاه چهره ‏ی خاورمیانه تغییر کرد. تصویر القاعده ی جدید چنان خوفناک بود که در قیاس با تروریست های پیشین، رهبران خونخوار طالبان “معتدل” و “میانه رو” خوانده می ‏شدند. برای توصیف چنین هیاتی تنها می‏توان از زبان احمد شاملو مدد گرفت که:

“کریه اکنون صفتی ابتر است

چرا که به تنهایی گویای خون تشنه ‏گی نیست.

تحمیق و گران ‏جانی را افاده نمی‏کند

نه مفت خواره‏ گی را

نه خود باره‏گی را

تاریخ

ادیب نیست

لغت نامه‏ ها را اما

اصلاح می کند.”

تاریخ اما هنوز لغت نامه‏ یی را برای شرارت این هیولا اصلاح نکرده است. گیرم که ما در نیمگاه تاریخ چنین توحشی به زمین خورده‏ایم.

۲. کتاب “فاشیسم مقدس – داستان خیزش شیفته ‏گان خشونت و خون” (تروریسم ارتشِ نئولیبرالیسم) – تلاشی است در راستای شهادت دادن به تاریخ تا این لغت ‏نامه را با صبر و حوصله اصلاح کند. این اثر در واقع بخش سوم از داستان‏های “جنگ بی پایان” است. کتاب نخست تحت عنوان “قلبم را در دشت لیلی به خاک بسپار” و کتاب دوم به نام “فتح ‏نامه ‏ی کابل” در برگیرنده ‏ی تکان ‏دهنده ‏ترین روایت ‏های واقعی از تاریخ جنگ بی‏پایانی است که نطفه‏اش در متن استراتژی “کمربند سبز” برژینسکی بسته شده. عنوان اصلی کتاب حاضر “خیزش دولت اسلامی داعش و انقلاب جدید سنی” است. من نه فقط به عنوان مترجم – بلکه پژوهشگر روابط بین الملل و آشنا به امور خاورمیانه و جنگ بی پایان و مولف – نام کتاب را عوض نکردم. اصلاح کردم. موضوع را با نویسنده ‏اش نیز در میان گذاشتم و او را نیز توجیه کردم که نام و عنوان کتاب هم غلط سیاسی است و هم اصطلاحی فرقه ‏یی. به دو دلیل. اول اینکه آنچه تحت عنوان سیطره‏ی نظامی داعش در سرزمین ‏های اشغالی جریان داشت مطلقاً شبیه دولت نبود. دولت پدیده‏ یی مدرن است که در روند ظهور بورژوازی با “ملت” تداعی می شود. ساز و کارهای تشکیلاتی و اداری که داعش در مناطق اشغالی اعمال می‏کرد حتا با نحوه‏ی حکومت امارات شیخ نشین‏ های جنوب خلیج نیز متفاوت بود. آنان بر مبنای ادعای خود در صدد احیای خلافت اسلامی به شیوه ‏ی مطلقاً سنتی در تمام عرصه‏ها بودند. نه قانون مدونی داشتند که در تمام سرزمین ‏های وسیع اشغالی به طور همسان اجرا شود نه مجلس یا مثلا “لویی جرگه” یا “شورای رهبری” مشخصی داشتند و نه اساساً به یک شیوه‏ی مشخص اقتصادی در حیطه‏ی خرید و فروش نیروی کار و بازار روی کرده بودند. مضاف به اینکه هیچ “ملت” معینی را نیز نماینده ‏گی نمی‏کردند. از اشتباه فاحش سیاسی “دولت” خواندن سلطه‏ی نظامی داعش که بگذریم عنوان “انقلاب جدید سنی” به کلی اصطلاحی مخدوش و از بنیاد غلط است. انقلاب دینی از نوع “جدید” آنهم از سوی یک عده جنگجوی جهادی دست ساز امپریالیسم آمریکا و ناتو و عربستان و قطر و ترکیه به راستی نوبر است. حتا طرح آن روی جلد چنین کتابی از طرف یک نویسنده و روزنامه نگار با تجربه و قدیمی شگفت انگیز است. در مجموع مهم‏ترین ضعف گزارش تحلیلی کوبرن از وقایع اتفاقیه ‏ی پساخیزش‏های بهار عربی این است که او تقابل‏ های مذهبی را عمده می ‏کند و مطلقاً به تضادهای طبقاتی و تناقض های قومی نمی‏ پردازد.

نویسنده‏ ی کتاب پاتریک کوبرن (Patrick Cockburn) از معدود خبرنگاران حرفه ‏یی است که در حساس‏ ترین لحظه ‏های جنگ عراق و سوریه در مناطق بسیار خطرناک حضور داشته است. کوبرن متولد ۵ مارس ۱۹۵۰ در ایرلند است. او به طور خاص برای نشریه‏ی به اصطلاح چپ “کانترپانچ” گزارش می‏ نویسد و به عنوان خبرنگار اختصاصی بخش خاورمیانه ‏ی “فایننشیال تایمز” و مدتی هم “ایندپندنت” به خاطر همین کتاب برنده‏ی جایزه‏ی “بهترین خبرنگار” و “مفسر سال” ۲۰۱۳ شده است. با وجودی که خیلی ‏ها و به ویژه پس از “نبرد اوکراین” و طرفداری کوبرن از نئوفاشیسم و دولت راست و پروناتوی زلنسکی کوشیدند او را “روزنامه نگار پژوهشی سرشناس چپ” در “کانترپانچ” جار بزنند اما با هر تفسیری که از چپ و سوسیالیسم داشته باشیم کوبرن چپ نیست. چاپ مقالات و گزارش‏های او در سایت “ژاکوبن” نیز چیز زیادی در این مورد به ما نمی‏گوید. سیمور هرش نیز در تعریف و تحسین کوبرن به همین نکته خم می شود. کوبرن را در بهترین توصیف می‏توان روزنامه نگاری نسبتاً منصف و بیرون از دایره‏ی گفتمان مسلط “جریان اصلی” دانست. همین. درست مانند بعضی از نویسنده‏گان “نیویورک تایمز”. متاسفانه امثال کوبرن به این دلیل چپ جا و جار زده می‏شوند که چپ به ویژه در دوران پسافروپاشی دست راست را از پشت بسته و سر بر استان امپریالیسم امریکا و ناتو ساییده است. وقتی که امثال ژیلبر آشکار گروه تروریستی “ارتش آزاد سوریه” را به عنوان “اپوزیسیون انقلابی” دولت بشار اسد به خواننده‏گان می‏اندازد باید هم گزارش‏های تحلیلی کوبرن چپ گرایانه تلقی شود.

۳. این کتاب متن کامل اثری است که شخص نویسنده به منظور ترجمه و حاشیه نویسی برای من فرستاده. چاپ ‏های دیگری از این کتاب تحت عنوان “بازگشت جهادی ‏ها” موجود است (ناشر: OR Book) که علاوه بر کمبود بخشی از قسمت ‏های مهم به نظر می‏ رسد ناشر دست به سانسور و حذف زده باشد. انتشارات معتبر “ورسو” (Verso) اما ضمن تکمیل درافزوده های کوبرن متن کامل این کتاب را منتشر کرده است. همچنین در یکی دو روزنامه ی افغانستان قسمت ‏هایی از این کتاب به فارسی دری ترجمه شده است. متاسفانه و شاید به دلیل وجود برخی حساسیت‏های قومی و مذهبی در جامعه‏ی افغانستان مترجم فارسی زبان نتوانسته است تصویر دقیقی از متن اصلی کتاب ترسیم کند. مضاف به اینکه مترجم یا ویراستار محترم این ترجمه‏ها با اصطلاحات پیچیده ‏ی سیاسی و جامعه شناسی آشنا نبوده‏ و لاجرم به نرم‏ افزارهای رایج ترجمه مراجعه کرده و علاوه بر نثر مغشوش درک نادرستی از مفاهیم و وقایع اتفاقیه ‏ی جنگ ارائه داده‏ است.

کل نکاتی که در [  ] از من است و تمام پی‏ نوشت ‏هایی که در پایان هر پاره از کتاب آمده نیز نتیجه ‏ی پژوهش و تحلیل سیاسی مترجم است. این پی ‏نوشت‏ه ای مبسوط می ‏توانست کامل ‏تر و طولانی تر هم باشد اما کوشیدم مبانی اقتصادی کلام را رعایت و صرفه ‏جویی کنم. دو نکته در متن کتاب اصلاح شده است. از جمله “افول سوسیالیسم” در سطرهای پایانی. در مکاتبه با پاتریک کوبرن این موضوع نادرست را با او در میان نهادم. کوبرن تصریح کرد که منظور اصلی او در واقع فروپاشی شوروی بوده است و شروع تشتت در چپ به ویژه بعد از خیزش ‏های بهار عربی. کتاب کوبرن از سوی نویسنده‏ گان و تحلیلگران شاخصی مورد تمجید قرار گرفته است. از میان این جمع سیمور هرش برای خواننده ‏ی ایرانی آشنا است.

۴. اگرچه تروریست ‏های جهادی و دولت‏ های حامی ایشان از شکست و فرو پاشی دولت اسد ناامید شده ‏اند اما واقعیت این است که این کشور – و البته عراق و لیبی و یمن و افغانستان و … – تا ثبات سیاسی و رفاه اجتماعی فاصله‏ یی طولانی دارند. دستیابی به چنین افقی اگرچه محتمل است اما در آینده‏ یی قابل پیش ‏بینی به خوش‏بینی ساده ‏لوحانه مانسته است. از نظر من چنان که جا به جا در پی نوشت ها تاکید کرده ام حل مسائل خاورمیانه و افریقا و به ویژه حل نهایی مساله­ ی فلسطین و عراق و سوریه و افغانستان و لیبی و مصر و تونس و پاکستان و ایران و ترکیه و یمن و اردن و عربستان و بحرین و امارات و…. از یک سو در گرو افول نهایی هژمونی ناتو و امریکا است و از طرف دیگر مستلزم شکل بندی یک خاور میانه ی سوسیالیستی به محوریت یکی از کشورهای اصلی آن. به نظر مترجم و مولف این کتاب “برهه‏ ی اول جنگ بی ‏پایان” – که از افغانستان شروع شده و در عراق ادامه یافته و به سوریه و لیبی و یمن رسیده – هنوز پایان نیافته است. علاوه بر این ‏ها به دنبال “انقلاب” های ارتجاعی رنگی و گسترش ناتو به سوی شرق و اجرای طرح جنایتکارانه ‏ی پل وولفویتزبه منظور عملیاتی کردن برنامه‏ ی بالکانیزاسیون ۲ و تجزیه ‏ی روسیه عملاً پس از کودتای میدان (کی‏یف ۲۰۱۴) جهان وارد دوره‏ ی سوم “جنگ بی‏ پایان” شده است. این دوره با شروع نبرد تدافعی ارتش فدراسیون روسیه (۲۴ فوریه ۲۰۲۲) شدت وحشتناکی به خود گرفته است. ظهور نئونازیسم در اوکراین و تجهیز و تسلیح بی سابقه ‏ی انواع و اقسام سازمان ‏های نئوفاشیستی و بلعیدن دولت خام این کشور و دخالت مستقیم و آشکار مالی و تسلیحاتی امریکا و ناتو در دفاع از نئوفاشیسم نبرد اوکراین را وارد مرحله ‏ی بسیار خطرناکی کرده است. فعالیت علنی گروه ‏های مختلف نئوفاشیستی در اوکراین – از جمله آزوف /اسوبودا/رایت سکتور/ میزانتروپیک د ویژن/ سپاه ملی/ c14 و … – که به شکل شگفت ‏انگیزی از سوی ناتو مرتباً به پیشرفته ‏ترین سلاح‏های جنگی مجهز می‏ شوند و تاکنون فقط از امریکا ۶۰ میلیارد دلار پول گرفته‏اند و طول کشیدن جنگ آنهم در منطقه‏ یی هسته ‏یی خطر مهلک “زمستان اتمی” را به قلب مجروح جنگ بی‏ پایان وارد کرده است. بی ‏تردید روسیه و دولت و طبقه ‏ی حاکم بر این سرزمین پهناور هیچ نسبتی با سوسیالیسم ندارند اما اشتباه فاحش است که این رهبران هوشمند و استراتژیست و کشور و دولت قدرتمند آنان را با افغانستان و یوگسلاوی و عراق و لیبی و سوریه مقایسه کنیم. امریکا و متحدانش در اروپا و به طور کلی ناتو با راه اندازی جنگ اوکراین و حمایت بی ‏شرمانه از نئوفاشیسم مرتکب خطای مرگباری شده‏ اند که تداوم آن می ‏تواند “جنگ بی‏ پایان” را به یک فاجعه ‏ی مهلک انسانی سوق دهد. ظهور عجیب نئوفاشیست‏ های اوکراین – که بعضی از رهبران‏شان سابقه‏ ی همکاری مستقیم با هیملر و دولت هیتلر را در کارنامه‏ ی خود دارند از جمله استفن باندرا – بار دیگر این مقدمه‏ ی کوتاه احمد شاملو بر ترجمه ‏ی “ترانه ‏های میهن تلخ” را در ذهن ما تداعی می ‏کند که:

«هیچ‏کس حتا برای یک لحظه نباید گرفتار این خوش خیالی شود که با شکست آلمان هیتلری فاشیسم برای ابد به گور سپرده شده است یا با سرنگون شدن سرهنگان در یونان، سرهنگان سراسر جهان بدین نتیجه ‏ی تاریخی رسیده‏ اند که سر نیزه و گلوله برای حکومت کردن مناسب نیست…»

با وجودی که نیروی فاشیسم مقدس القاعده در عراق و سوریه رو به فترت نهاده است اما عروج مجدد طالبان از یک طرف و ظهور خیل عظیمی از سازمان‏ های نئوفاشیستی در اوکراین از طرف دیگر با زبان شیوای والتر بنیامین به ما هشدار می ‏دهد که :

«اگر فاشیسم به قدرت برسد بر مرده ‌گان نیز رحم نخواهد کرد

هشیار باشیم.

زمستان ۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=235580 لينک کوتاه

4.1 25 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

11 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تورج آرامش
تورج آرامش
1 ماه قبل

دکتر قراگوزلو:”واقعیت این است که پس از انقلاب بهمن ۵۷ و سقوط رژیم شاه و عروج نظام جدید سیاسی در ایران و سپس تشکیل انواع گروه های اسلامی علیه دولت پرو شورویِ افغانستان اسلام سیاسی به اعتبار پشتیبانی امریکا و ناتو با تروریسم عجین شده و در منطقه عروج کرده است.”(نقل از همین مقاله)
آیا وقایع افغانستان در سال ۵۶ کَک تو تنبان آمریکا و غرب نیانداخت؟ به باور نگارنده حمایت و تحریک از گروههای اسلامی شمول نیروهای مذهبی ایران از سال ۵۵ با آزادی زندانیان مذهبی برای جلوگیری از فعالیت نیروهای چپ وملی شروع شد. حکومت به نامه سرگشاده بختیار، سنجابی و فروهر وقعی ننهاد. ولی تنور فعالیت مذهبی ها را گرم کرد تا با نماز عید فطر نمایش قدرت کنند. شریف امامی نخست وزیروسید حسین نصر رئیس دفتر فرح وپهلوی شد.در آن هنگامه ی جنبش های مردمی و نفت خیزان دلیر اسلام سیاسی دائم التزاید سراسر ایران را تسخیرکرد. چنان فرآیندی بدون حمایت خارجی و داخلی غرب امکان نداشت وماجرای«تشکیل گروههای اسلامی علیه دولت پروشوروی»آسان انجام شد.

مژگان آقامحمدی
مژگان آقامحمدی
1 ماه قبل

آقای دکتر قراگوزلو ی گرامی با درود
من مژگان آقامحمدی از دانشجویان قدیمی شما هستم که غالبا مقالات و مصاحبه ها و کتاب های تان را دنبال می کنم. کتاب اخیرتان را نیز تهیه کردم و تقریبا خوانده ام. همان ابتدا دیدم شما از زبان نوام چامسکی و در راستای بحث قدیمی وی با اسلاوی ژیژک از عملکرد خمرهای سرخ در کامبوج حمایت کرده اید. این موضوع من را شدیدا شگفت زده کرد. البته تاکید کرده اید که خمرها سوسیالیست نبوده اند ولی به هر حال در کنار چامسکی ایستاده اید. علاوه بر اینها شما مدت هاست بویژه بعد از جنگ اوکراین با تاکید بر اینکه روسیه پوتین سوسیالیستی نیست اما از اتحاد جماهیر شوروی حمایت می کنید. من حداقل یک کتاب چند مصاحبه و ده ها مقاله از شما در نقد شوروی خوانده ام. آیا شما در بحث شوروی با امثال پروفسور بتلهایم و سوئیزی همسو شده اید؟ خیلی دوست دارم پاسخ سئوالات فوق را بدانم گرچه ربطی به مقاله اخیرتان نداشته باشد.
مرسی
مژگان

سیروس م
سیروس م
1 ماه قبل

جناب قراگوزلو ی گرامی
با درود
اول اینکه خسته نباشید.
دوم اینکه قول داده بودید سلسله مقالات نسل کشی در غزه یا به خودتان “کبر کثیف” را ادامه دهید و راهکار حل مسئله فلسطین را نیز با تحلیل مشخص بنویسید.
سوم. به عنوان یک فعال کارگری من و چند همکار دیگرم انتظار داشتیم تحلیل شما را از تشکیل “کنفدراسیون کار ایران” بدانیم. اما با وجود اهمیت آن هنوز شما سکوت کرده اید.

میترا ح
میترا ح
1 ماه قبل

من شخصن کم و بیش و از دور و نزدیک شاهد زحمات محمد قراگوزلو ی عزیز برای ترجمه و چاپ کتاب بودم. به یاد دارم نسخه اولیه کتاب که از یک کتابفروشی احتمالن در هلند یا آلمان به دست ایشان رسید ناقص بود. بعد دوست من با جناب آقای پاتریک کوبرن تماس گرفت برای تهیه کتاب. ابتدا آقای کوبرن دوست من را به یک ناشر ارجاع داد که در متن مقاله نیز نامش آمده. انتشارات ورسو. اما خرید کتاب از داخل ایران مانند عبور از هفت خوان رستم است. بعد از چند تماس و یک تماس مکتوب خود من در نهایت ارتباط دوستانه با جناب کوبرن برقرار شد و ایشان متوجه شد که ما قصد سو استفاده نداریم. چند اثر محمد را برای کوبرن فرستادم که در انتهای تمام این آثار خلاصه انگلیسی کتاب آمده است. در پایان همین کتاب خلاصه انگلیسی به روایت رزا لوکزامبورگ بر متن سوسیالیسم یا بربریت آمده. فکر می کنم با انتشار این کتاب سه گانه جنگ بی پایان بر محور خاورمیانه به روند مطلوبی رسید.

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط میترا ح
سیامک ساداتی
سیامک ساداتی
1 ماه قبل

یک سئوال از آقای دکتر
اگر آمریکا و بقول جنابعالی امپریالیسم آمریکا و ناتو نبود آنگاه شما درباره چه موضوعی مقاله می نوشتید؟
لطف می کنید اگر خودتان یا دوستان ضد امپریالیست تان جواب بدهند.
سیامک
از کالیفرنیا

طاهره نادری
طاهره نادری
1 ماه قبل

این پاسخی به جناب آذرخش هم هست. برای یک لحظه چشمان مبارک تان را ببندید و تصور کنید که فقط بعد از انقلاب کوبا و نه حتی پیش از آن امپریالیسم آمریکا و ناتو در کشورهای دیگر دخالت نظامی و امنیتی نمی کرد و لشکر نمی کشید. کودتای شیلی و کودتا علیه دولت دموکراتیک دکتر مصدق که در ذهن مبارک فراموش نشده؟ جنگ در افغانستان و عراق و لیبی چطور؟ ساخت و ساز طالبان و مجاهدین افغان و داعش و القاعده چطور؟
اما جناب آذرخش اگر جنگ اوکراین را دنبال کرده باشند به مواضع لو رفته ژنرال های فرانسه و دولت مکرون حتمن پی برده اند. واقعا شما فکر می کنید کمک مالی ناتو به دولت زلنسکی که تا کنون از دویست میلیارد دلار فراتر رفته در راه خدا و خیر و حقوق بشر است؟ نه برادر! کار آزوف هنوز تمام نشده. همان طور که فاشیسم هیتلری در قالب حزب خانم لوپن و پگیدای المان و خرت ویلدر هلند ظهور کرده.
سلامت باشید.

سعید ح.
سعید ح.
1 ماه قبل
پاسخ به  طاهره نادری

خانم نادری:
«حزب خانم لوپن و پگیدای المان و خرت ویلدر هلند» و چند جریان نئو فاشیستی دیگر در اروپا، اتفاقاً از سوی ” ضد امپیریالیست” و “ضد فاشیست” بزرگ شما، یعنی آقای پوتین و باند او حمایت مالی و رسانه ای می شوند.این “راز”سر گشاده را همۀ دختر ها و پسر های ننه قمر در اروپا می دانند. گویا فقط شما و آقای دکتر نمی دانید.
پوتینیسم همان ایدئولوژی نئو فاشیستی است با مخلفات روسی (سلاوفیل، روسوفیل، تزاریسم، ارتجاع کلیسای ارتدوکس روسی، استالینیسم، شونیسم هار، غارت شرارت و جنایت واستبداد بی امان …).
فقط برای اطلاع سرکار خانم: زلنسکی و اکرائینی ها از مرزهای کشورشان در مقابل تجاوز روسیه نئو تزاری دفاع می کنند. یعنی از حاکمیت ملی خود دفاع می کنند. و این حق طبیعی و حقوقی هر کشور است.

خداوند به شما و استاد دکتر قرگوزلو عمری بیشتری دهد، تا کمی بیشتر بخوانید، بیشتر فکر کنید و کمتر بنویسید.

موفق باشید

کارو ناصری
کارو ناصری
1 ماه قبل
پاسخ به  سعید ح.

سعید آقا سلام
خوبی برادر؟
ای کامنت نویس ثابت و همیشگی مقالات دکتر به من کوچک بی سواد بگو ببینم شمای ضد استالینیسم الان مخالف تجاوز روسیه به زلنسکی و اوکراین تحت حمایت ناتو هستی یا طرفدار مظلومیت زلنسکی که اشرار مسکو حق خودش و بایدن و بوریس جانسون و ویکتوریا نولاند و شولتز و ماکرون رو بالا کشیدن.

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط کارو ناصری
آذرخش
آذرخش
1 ماه قبل
پاسخ به  طاهره نادری

خانم نادری مشکل این است که شما هنوز در دوران حنگ سرد زندگی می کنید. آن به اصطلاح سرمایه داری دولتی فرو پاشید، امروز اولیگارش های بی رحم ضد دموکرات سر کارند.
وضع امروز سرمایه داری جهانی را نمی شناسید؟
منتظر هستید تا هزاران روسی و اوکراینی بمیرند و دوکشور ویران شود که شاید در گوشه ای از دنیا یک انقلاب رهایی بخش !!و ضد امپریالیستی شکل بگیرد.چرا غرب با روسیه می جنگد؟چرا هیتلر با اروپا جنگید؟

آذرخش
آذرخش
1 ماه قبل

آقای قراگوزلو،آخر منبر یک گریزی هم به صحرای کربلا می زنید.
از فاشیسم مقدس صحبت می کنید، از اسلام سیاسی دست پرورده غرب می گویید،از اخوان و طالبان و……نام می برید
ودر آخر سر از اوکراین در می آوردید، ودنبال گردان آزوف هستید، روس ها قبل از شما گردان آزوف را پیدا کردند و کلکش را کندند.مرکز نئو فاشیست ها را هم تصرف کردند.لطفآ در همان اسلام سیاسی تان بمانید، و از دایره آن خارج نشوید.
تا به جایی برسیم

پروانه صادق وزیری
پروانه صادق وزیری
1 ماه قبل

با درود
با توجه به سمپاتی آقای دکتر قراگوزلو به چائوشسکو و بلوک شرق و دولت های وابسته به شوروی میخواستم نظر ایشان را درباره دولت صدام حسین بدانم.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x