جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

افتادن خیّاط در کوزه – مارال سعید

بَر هر علاقه مندِ آگاهی آشکار است؛ آنچه این اصحاب کهف بعنوان فقه شیعه به جهان ارائه می نمایند، اندیشه هایی بغایت عقب مانده، تبعیض آمیز و قرون وسطائیست که در آن چیزی بعنوان حقوق و برابری انسان ها وجود خارجی ندارد. در این تفکّر هرآنچه هست بَر مَبنای تبعیض بنا نهاده شده است

گویند خیّاطِ بی سواد، دُکّان بر سرِ راهِ گورستان داشت. هر روز از جلوی دُکّانِ او چندین و چند جنازه می بُردند. خیّاط به صِرافت افتاد، بداند در ماه چه تعداد از مردم فوت می کنند. فکری کرد و با بی سوادیِ خویش تَمهیدی اندیشید؛ کوزه ای تهیّه کرده و بابتِ هر جنازه، سنگ ریزه ای در آن می انداخت و در آخرِ هر ماه آنرا می شِمُرد. رفته رفته دوستان و هم محلّی ها از تَمهید او باخبر و در صُحبت ها به آمار او اِستناد می کردند. تا اینکه یکروز مُشتری به در خیّاطی آمد و در دُکّان بسته دید، از همسایگان سُراغِ خیّاط گرفت. گفتند: خیاط هم در کوزه افتاد.    

حالا حکایت جمهوری اسلامی و یاران اصحاب کهف است.    

چهل و یکسال است سَردَمداران و گرداننده گانِ بارگاهِ ولایت فقیه به ظَنِّ خود می کوشند دنیا را به  راه راست هدایت کنند. بَر این سیاق با هرآنچه دستآوردهای تاکنونی بشریّت و جهان شمول است مخالفت می وَرزَند و سعی دارند به جهانیان هم آنگونه که بَر مردم ایران حُقنه کرده اند بباوَرانند که، اسلام دینِ برتر است و برای هرآنچه نیاز بشر است قاعده و قانون دارد. 

در ابتدا، یعنی به سالهای اولیّه-ی بعد از انقلابِ بهمن ١٣۵٧ مَجامع بین المللی رفتار و گفتار و کردار نماینده گانِ اصحاب کهف را دال بَر ناآشنائی آن ها با قوانین و مُقرّارات بین المللی می انگاشتند. بدین سبب اعتقاد داشتند به جمهوری نوپای جمهوری اسلامی باید زمان داد تا بتواند خود را با موازینِ بین المللی همساز و همآهنگ سازد. لیک هرچه جلوتر آمدیم بَر این جاهِلانِ در آمده از غار قرون، امر بیشتر مُشتَبه شده و می شود که؛ دنیا را باید اصلاح کرد! و مشکلاتِ دنیا به دلیل عَدَم آشنائی با اسلام نابِ محمّدیست. اما از دیگر سو، آرام آرام و به تجربه، دنیا به این نتیجه رسید که؛ همسازی و همآهنگی اصحاب کهف با قوانین و مُقرّراتِ بین المللی فقط و فقط در گرو سُمبه-ی پرزورِ مجامع بین المللی است ولاغیر.  

از جمله تَمهیدات مُضحکی که جمهوری اسلامی اندیشیده بَرگُماری نهادی بنام شورای نگهبا ن است که رفته رفته آقابالاسر هر  سه قوّه-ی اجرائیه، مقننه و قضائیه گشته است. از دو سال قبل شورای نگهبان براساس تفسیر قانون اساسی به دولت ابلاغ کرده  است کلیّه-ی اساسنامه ها باید به شورای نگهبان ارسال و با تصویبِ این شورا قابلیّت اجرائی پیدا نماید.  

همانطور که خوانندگانِ مُشتاق در جریان هستند؛ از پائیز گذشته کمیته ملی المپیک ایران بَر اساس فشار کمیته-ی بین المللی المپیک درگیر نگارش و پذیرش اساسنامه ای است که همخوان با موازین منشور جهانی المپیک باشد. از آن تاریخ، این نگارش دوازده بار بین این دو نهاد ملی و بین المللی در رفت و برگشت بوده و کار چنان بیخ پیداکرده است که، امکان تعلیق ورزش ایران در کلیّه-ی زمینه های ورزش در چشم انداز آمده است. این مهم از آنروست که، مسئولین کمیته-ی بین المللی المپیک به  تجربه آگاهی یافته اند که مسئولین جمهوری اسلامی از آنجا که جسارت مخالفت علنی با منشور جهانی المپیک را ندارند، کوشیده و می کوشند به لطایف الحیل این منشور را دور بزنند و افکار عقب مانده و تبعیض آمیز خود را بعنوان اساسنامه به خورد کمیته  بین المللی المپیک و ورزش جهانی دهند.

با کمی کنکاش در خواهیم یافت که اصل موضوع چیست و چرا از پس هفتاد سال، منشوری که در سال ١٩۴٧ به امضای نماینده-ی ایرا ن رسیده، محل مُناقشه بین جمهوری اسلامی و کمیته-ی بین المللی المپیک گردیده است.  

منشور جهانی المپیک بَر دو اصل استوار است:

  1. ایجاد همگرایی، انسجام، هماهنگی و همدلی میان جهانیان فارغ از؛ رنگ، نژاد، مذهب و جنسیت
  2. کوشش برای مشارکت و توسعه-ی مناسباتِ انسانی میان جوامع جهانی، فارغ از سیستم سیاسی اداره-ی آن جوامع

بَر هر علاقه مندِ آگاهی آشکار است؛ آنچه این اصحاب کهف بعنوان فقه شیعه به جهان ارائه می نمایند، اندیشه هایی بغایت عقب مانده، تبعیض آمیز و قرون وسطائیست که در آن چیزی بعنوان حقوق و برابری انسان ها وجود خارجی ندارد. در این تفکّر هرآنچه هست بَر مَبنای تبعیض بنا نهاده شده است. کلیّه-ی این تبعیضات که در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده و چهل و یکسال است حاکم و ناظر بر زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی مردم ایران است در برخورد با دستآوردهای سِتُرگ تاکنونی جهانی رنگ می بازد و دسیسه های این زاهدانِ دین فروش را بَرمَلا می سازد.  

متأسفانه بَر مَبنای همین دو بُنیانِ اساسی منشور المپیک، نماینده گان دیگر کشورها سعی داشته اند به چگونگی اداره-ی جامعه-ی  ایران ورود پیدا نکنند. درحالیکه خود نیک می دانند سیاست خارجی هر کشور بازتابیست از سیاست داخلی آن کشور. و بَر همین مَبنا نمی توان سیستم حکومتی در جهان یافت که در چارچوب ملی، تبعیضِ میانِ انسانها برایش اصل باشد و در پهنه-ی جهانی و مجامع بین الملل چهره ای ضد تبعیض داشته باشد.  

جا دارد کوشنده گان و فعّالینِ ضدِّ تبعیض در سطوح ملی و جهانی، در تعامُلات و مُراوِداتِ بین المللی بَر مَبنای نسبی گرائی و ویژه گیهای محلّی، چشم بَر تبعیض و عَدَمِ برابر حقوقی انسان ها بَر نبندند و بکوشند دولت ها را در مجامع بین المللی همچون آن خیّاط در کوزه افکنند.  

مارال سعید  

https://akhbar-rooz.com/?p=40719 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x