شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

ارکان باش، دبیر کل حزب کارگر و نماینده ی مجلس ترکیه از نگاهش به سیاست می گوید (بخش آخر)- برگردان بهرام غفاری

مردم تا روز انتخابات نباید صبر بکنند بلکه باید قبل از اینکه دولت با ابزارهای موجودِ در دستش حمله ای را انجام دهد، باید خودشان را همیشه بصورت متشکل در صحنه سیاست نشان دهند. ما حزب کسانی هستیم که همه چیز را در پای صندوقها و در وقت انتخابات حل نمی کنند. با این نداری و بدبختی، با این گرانی و غیره...، مردم تا کی باید منتظر بمانند؟ سیاستهای این دولت کار را به اینجا رسانده است که روزی نیست که در این مملکت زنی به قتل نرسد. حالا زنان این کشورچه باید بکنند؟ بهشان بگوییم که یک سال دیگه هم دندان روی جگر بگذارید هرطوری شده اینها رفتنی هستند. [باید بدانیم که] تا روز انتخابات 350 نفر از دیگر زنان نیز به قتل خواهند رسید. آیا این درست است؟ این مبارزه باید هر دقیقه و ساعت و روز ادامه داشته باشد

مردم تا روز انتخابات نباید صبر بکنند بلکه باید قبل از اینکه دولت با ابزارهای موجودِ در دستش حمله ای را انجام دهد، خودشان را همیشه بصورت متشکل در صحنه سیاست نشان دهند. ما حزب کسانی هستیم که همه چیز را در پای صندوقها و در وقت انتخابات حل نمی کنند. با این نداری و بدبختی، با این گرانی و غیره…، مردم تا کی باید منتظر بمانند؟ سیاستهای این دولت کار را به اینجا رسانده است که روزی نیست که در این مملکت زنی به قتل نرسد. حالا زنان این کشورچه باید بکنند؟ بهشان بگوییم که یک سال دیگه هم دندان روی جگر بگذارید هرطوری شده اینها رفتنی هستند. [باید بدانیم که] تا روز انتخابات ۳۵۰ نفر از دیگر زنان نیز به قتل خواهند رسید. آیا این درست است؟ این مبارزه باید هر دقیقه و ساعت و روز ادامه داشته باشد

Ein Bild, das Text, Person, Mann, rot enthält.

Automatisch generierte Beschreibung

ارکان باش در جوانی به حزب کمونیست ترکیه پیوست و در سال ۲۰۰۹ در کنگره نهم به سمت دبیرکل حزب انتخاب شد. وی در سال ۲۰۱۷ حزب کارگر ترکیه را تاسیس و به دبیرکلی این حزب برگزیده شد. در سال ۲۰۱۸ برای انتخابات مجلس ترکیه در ائتلاف با حزب دمکراتیک خلق ها کاندیدا و از طرف استانبول به نماینده گی در مجلس برگزیده شد.

آنچه در زیر می خوانید متن گفتگوی “جانداش تولقا ایشیق، مجری برنامه ی زنده ی تلویزیونی در ترکیه ” کمی قبل صحبت کردم”، با ارکان باش است که توسط بهرام غفاری پیاده و از ترکی به فارسی برگردانده شده است.
این مصاحبه در نوزدهم ماه آوریل ۲۰۲۲ بصورت زنده انجام گرفته است. این ترجمه درسه قسمت تهیه شده است که دو قسمت آن در سایت (اخبار روز) در تاریخ های ۲۴ و ۳۰ خرداد ماه منتشر شده است. قسمت سوم و آخر آن در ادامه می آید.

جانداش: شماها هم [برای خودتان] نظرسنجی می کنید؟

ارکان با خنده: ما بودجه ای نداریم که، با چه چیزی می توانیم [نظرسنجی] بکنیم؟ 

هر دو می خندند…

ارکان: فقط ما، این را بگویم که (امیدوارم دوستانمان را به دردسر نیانداخته باشم) دوستانی داریم که در شرکتهای نظرسنجی کار می کنند. این دوستانِ جوانمان ما را نیز از نتایج نظر سنجی های انجام گرفته مطلع میکنند.

جانداش: برای شما آن نتایج نظرسنجی ها چه چیزی را بیان می کنند؟

ارکان: بگویم که من از اوضاع [ارقام] راضی هستم. ولی هنوز [برایمان] کافی نیست. ما در یکسال گذشته با ۰۳% شروع کرده و الان طبق آخرین نظرسنجی ها که ماه پیش بوده به ۱.۴% رسیده ایم و اگر بتوانیم اینطوری ادامه بدهیم به هدفمان خواهیم رسید. ببینید این خیلی مهم است، میلیونها انسان در ترکیه تاکنون از وجود حزب کارگر خبر ندارند. بعضی وقت ها به شوخی می گویم که خوب است از بین همه ی این رسانه ها که زیرفشار هستند، باز این تلویزیون مجلس ترکیه برایمان مانده است تا صدایمان را بگوش مردم برسانیم. پیشترها اصلا کسی به کانال تلویزیون مجلس توجه ای نداشت. مردم اکنون آنجا را تماشا می کنند  و الان یکی از معدود جاهایی است که مخالفین می توانند صدای خود را از آنجا به گوش مردم برسانند. ما با چنین فشاری روبرو هستیم برای پنج دقیقه صحبت کردن در آن تریبون مجلس، باید کلی مجادله کنیم. ولی این فضای [فشار] نیز با نزدیک شدن زمان انتخابات شکسته خواهد شد و به نظر من  تصورات مردم نیز تغییر کرده و حزب ما هم نیرومندتر خواهد شد.

جانداش: شما در اوایل برنامه از ایده ال های جوانان صحبت کردید و گفتید که: مهاجرت به خارج از کشور تبدیل به ایده آل جوانان مملکت شده است. حالا در این رابطه سوالاتی مطرح شده که می پرسند: برای جلوگیری از کوچ جوانان به خارج و فرار مغزها چه سیاستی حزب کارگر در پیش رو دارد؟ چه نوعی از مقابله لازم است؟

ارکان: در سفری که به آلمان و انگلیس داشتم با هموطنانمان در آنجا صحبت و جلساتی داشتم و در آنجا من برایشان این را گفتم که یکی از اهداف اصلی ما بازگشت شما به میهن است. اما برای بازگشت مردم به کشور به چه چیزی احتیاج است؟ [واضح است] به کشوری که بتوان در آن زندگی کرد. الان موقع آمدن [به اینجا] با یکی از هموطنان صحبت می کردم، دانش آموخته ی علوم سیاسی به زبان فرانسه بود ولی مجبورا کار پخش بسته های پستی را انجام می داد. معلوم است که این شخص اگر برایش فرصتی دست بدهد از ترکیه خواهد رفت. در جایی که رئیس جمهورش بر سر دکترها و پزشکان این کشور فریاد می کشد که: “اگر دوست ندارید از ترکیه بروید”، آیا با هزار و یک مشکل این کشور هنوزهم خواهید خواست که [به عنوان یک پزشک در اینجا]  بمانید و طبابت کنید؟ متاسفانه تا زمانی که هنوز این فضا وجود دارد، هموطنانمان از اینجا خواهند رفت. خیلی دردآور است  چون که میهنمان افراد کارآمد و متخصص خود را از دست می دهد. این مشکل را باید از ریشه حل کرد و این با پایان دادن به اقتدار دولت فعلی میتواند بدست بیاید. من بر این باور هستم که با پایان دادن به دولت فعلی امید مردم به آینده زیادتر خواهد شد. می دانید این ترک کردن کشور تنها برای نجات شخصی نیست بلکه در این کشور موقعیتی نیز برای نشان دادن مهارت ها وجود ندارد. هر کسی که می خواهد کاری را در این کشورشروع کند، باید در [ارگان های] دولتی یک آشنایی را داشته باشد، اگر این فرد خودی نبوده باشد هیچ امکانی برایش وجود نخواهد داشت [که کاری را پیش ببرد] و این ها مجبور به رفتن از کشور هستند. من این را به صراحت می گویم این دولت را [از آن بالا] پایین بکشیم، حداقل پنجاه درصد از مهاجرین به کشور بر خواهند گشت.

جانداش: در هفدهم آوریل شما یک کنگره کشاورزی برگزار کردید. این کنگره خیلی جالب و همچنین ضروری بود که در شرایط فعلی برگزار شد. حتی رئیس جمهور امریکا نیز در مورد قحطی پیش رو در دنیا هشدار داده و به صراحت گفته که قحطی دارد می آید. ترکیه نیز از این قحطی بی نصیب نخواهد ماند و از الان نیز با این مشکل  روبرو بوده و از این بیشتر هم مواجه خواهد شد. من برای بار اول است که می بینم یک حزب سیاسی در ترکیه حرکتی را در این خصوص انجام می دهد و تا آنجایی که می دانم حزب کارگر ترکیه تنها حزبی است که کنگره ی کشاورزی برگزار کرده و آن را جدی گرفته است. چرا این کنگره را برگزار کردید؟ لطفا کمی توضیح دهید من خیلی کنجکاو این مسئله هستم.

ارکان: شاید احزاب دیگر نیز چنین کاری انجام داده اند ولی می دانم که حرکت ما خیلی متفاوت تر از آن ها بوده است. ما این کنگره را با دست اندرکاران این موضوع بر پا کردیم. یعنی با همکاری کشاورزان و مزرعه داران، آکادمیسین ها و بخش  علم و دانش حزب و همانگونه که شما هم توضیح دادید برگزاری این کنگره واقعا ضرورت روز بود.مسئله فقط مشکل زندگی کشاورزان در روستاها نیست بلکه به همان اندازه خطری است که زندگی در شهرها را نیز تهدید می کند. مثلا نگاه کنید ببینید که در روزهای گذشته در مورد چه اقلامی در ترکیه دارد گفتگو می شود؟ در مورد روغن گل آفتاب گردان. ماها نسلی هستیم که در مدارس یاد گرفته بودیم که ترکیه یکی از هفت کشور جهان است که می تواند خودش را تغذیه کند. اما الان ترکیه به جایی رسیده و رسانده شده که دیگر چنین چیزی ممکن نیست. بگویم که ما به این باور نداریم که ترکیه از سر ندانم کاری به این وضع افتاده بلکه با خواست و آگاهی کامل دولت فعلی در تمام عرصه ها و نه تنها در کشاورزی بلکه در صنعت نیز به ورطه ی وابستگی اقتصادی کشانده شده است. همه این ها را ما با دست اندرکاران کشاورزی بررسی کردیم و در روزهای آتی در اختیار رسانه ها قرار خواهد گرفت و در نظر داریم در آینده این کنگره ها را پیوسته برگزار کنیم. اگر دولت به کشاورزان کمک کند، بجای اینکه محصول از خارج وارد شود خود کشاورزان آن را تامین خواهند کرد و پول مردم برای خودشان خواهد ماند.

جانداش: در مورد حداقل دستمزدها نظرتان چی است؟ شما صحبت از افزایش بیست و سه درصدی [دستمزدها] کردید.

ارکان: من اینطور گفتم که هر ماه با تورم موجود [در جامعه] به حقوق ها نیز اضافه بشود. چرا؟ ببینید در خصوص حداقل دستمزدها چند اشتباه بکار می رود. ما گفتیم که بررسی حداقل دستمزد را به بحث ارقام تبدیل نکنیم. حداقل دستمزد چه مقدار است این مهم نیست. مهم این است که این دستمزد باید به مقداری باشد که با آن مبلغ شما قدرت خرید داشته باشید. دیروز سه هزار لیر دستمزد داشتید امروز چهار هزار و پانصد لیر. اگر نتوانید با این چهار هزار و پانصد لیر به مقدار دیروز خرید کنید این دیگر زیر حداقل دستمزدها هست. این دولت با ارقام شعبده بازی می کند و پیوسته بحث و جدل روی ارقام می کند و در این مورد خیلی مهارت دارد. یک: حداقل دستمزد یعنی قدرت خرید با آن. دو: حداقل دستمزد یعنی دستمزد پایه که ۵۵% تا ۶۰% مردم الان مجبور به زندگی با این دستمزد هستند و الان این دستمزد تبدیل به درآمد اکثریت مردم شده است که ما باید این را از میان برداریم و از این دولت باید در این مورد پرسید؟ که چرا [سطح زندگی اکثریت مردم به اندازه حداقل دستمزد پایین آورده شده است؟]. سه: این خیلی مهم است. هیئتی وجود دارد که حداقل دستمزد را تعیین می کند و در بین این هیئت حتی یک نفر هم نیست که حقوقش به اندازه ی  حداقل دستمزد باشد. حتی آن نمایندگان سندیکاهای زرد [سندیکاهای دست ساخته و پرورده ی سرمایه داران و طرفدار دولت که مانع تشکیلات  کارگران می شوند] که هرکدامشان چهار پنج برابر حداقل دستمزد حقوق دارند. چهار: متشکل نشدن کارگران و زحمتکشان. بزرگترین ترس این دولت از متشکل شدن کارگران است. در قانون اساسی داشتن سندیکا حق مسلم شمرده شده است. بعضی ها میگویند در ترکیه کارگران متشکل نمیشوند اما چنین نیست برای متشکل شدن چه مصیبت ها که کارگران نمی کشند. شش سال مجادله می کنند تا در یک کارخانه ی مثلا سیصد نفره یک تشکل بوجود آورند و جلو آن را نیز صاحب کارخانه با پرونده سازی و شکایت به دادگاه می گیرد و کارگرانی را که می خواستند متشکل شوند را پشت سر هم در این مدت [انتظار برای تصمیم دادگاه] از کار بیکار می کنند. 

اما در خصوص تورم بگویم که ما می خواهیم با بالا رفتن تورم حداقل دستمزدها هم سریع بالا برود این درست نیست که همیشه در آخر هر سال مقدار حداقل دستمزد را تعین بکنند، با اینکه پیوسته تورم بالا می رود و تا آخرسال باید با همان مقدار [تعیین شده] زندگی کرد. یعنی شما حقوقتان را که می گیرید، تورم خیلی سریع ارزش آن را کم کرده است. شما برای من یک ماده غذایی اسم ببرید که از اول تا آخرسال قیمتش همچنان ثابت باقی مانده است. چنین چیزی وجود ندارد. مگر می شود با همان مقدارِ مبلغ تعیین شده عرض سال را با آن سپری کرد. مدام می گویند اگر دستمزدها را بالا ببریم شرکت ها نمی توانند ادامه بدهند. واقعا دیگر از شنیدن این حرف ها خسته شده ایم. پاندمی می آید کارگر سختی می کشد، بحران اقتصادی می شود باز کارگران و زحمتکشان در سختی هستند مگر وقتی سرمایه داران زیاد سود می برند به کارگرانشان هم زیاد دستمزد می دهند؟ من که چنین چیزی ندیده ام.

جانداش: چرا هستش ولی نه زیاد.

ارکان: بلی، از انصاف دور نشویم شاید یک در میلیون باشند. ولی وقتی سودشان کمتر می شود زود از کارگران می زنند. به ارقام دوسال پیش نگاه کردم هیچ سرمایه داری کمتر از سال پیش سود نکرده است  که هیچ، بلکه پنجاه تا صد در صد سود کرده اند. پس چی شد؟ می گفتید بحران اقتصادی بود، پاندمی بود، کو؟ از دوران سخت عبور صحبت می کردید. کمی هم شما هزینه کنید چرا همیشه باید [این هزینه ها را] زحمتکشان بپردازند. حقیقت این است که زندگی کردن با حداقل دستمزد امکان پذیر نیست. من نمی گویم که تمامی کارها با بالا بردن دستمزد درست می شود ولی این زخمی است که همین الان دارد ازش خون می رود و حداقل باید پانسمانش کرد.

جانداش: همین الان (در کامنت ها) خیلی برای شما سوال می آید و می گویند که از “ارکان باش” بپرسید که چرا در صحبت هایش از ” آتاترک ” حرفی نمیزند؟

ارکان: تشکر می کنم که این سوال را دارید می پرسید.

جانداش: نمی دانم. حقیقتا چنین است مگر؟

ارکان: بگذارید اول این را روشن بگویم که من با پنهان شدن در پشتِ پرچم، دین و آتاترک سیاستمداری نمی کنم. ببینید امروزه در ترکیه چقدر سیاستمدارانی هستند که خودشان را خیلی دیندار نشان می دهند ولی از دین برای خودشان دکانی درست کرده اند. کسانی هستند که می گویند ما برای پرچم مان جانمان را می دهیم، مثلا در مجلس ترکیه این را می گوید و بعد میبینی این شخص  خدمت سربازیش را خریده است. بلی گفتن این ها آسان است و از این حرف ها زیاد می زنند و پشت این جور چیزها پنهان می شوند. در مورد آتاترک هم همین مسئله هست. یارو در شروع هر موضوعی، اسم آتاترک را می آورد ولی می بینی دارد نظریات عثمانی گری را پیش می برد. آتاترک برای ما چه معنایی دارد؟ یک: درترکیه معاصر او رهبری است که بزرگ ترین انقلاب را به ثمر رسانده است. الان بعضی ها ناراحت نشوند که من می گویم: هستند کسانی که خود را طرفدار آتاترک می دانند ولی مثل ژنرال های عثمانی هستند. آتاترک چرا از دیگر ژانرال های عثمانی جدا شد؟ چون که همه آن ها [ژنرال ها] تلاش می کردند دولت عثمانی را نجات دهند، اما آتاترک گفت: دولت عثمانی را دیگر نمی شود نجات داد، باید دولت جدیدی را بوجود آوریم. دو: هیچکس به [قدرت] مردم ایمان نداشت اما آتاترک ایمان و اعتماد داشت. این ها تفاوت های بزرگی هستند و ما به این ها احترام می گذاریم. اما این را روشن می گویم در ترکیه پرچم کشور را مثلا در محله ای بر میدارند و خود را پشت آن پنهان می کنند و با داد و فریاد افکار خود را پیش می برند. ما چنین چیزهایی را انجام نمی دهیم و این را نیز درست نمی دانیم: کسی که [آتاترک] صد سال پیش معمار دولت در ترکیه بود و  آنرا رهبری کرده بود، دوباره بگویم که بیا و بار دیگر ما را تو از این وضع نجات بده. این درست نیست این توقع اشتباه است. ما عمل آن هایی را که پیوسته از پرچم، دین و وطن سواستفاده می کنند و پی در پی در پشت مجسمه ها و عکس های آتاترک پنهان شده و سیاستشان را پیش میبرند،  درست نمی دانیم.

جانداش: اول ماه مای روز کارگر دارد نزدیک می شود حزب کارگر ترکیه چه فراخوانی برای این روز دارد؟

ارکان: ما این را می گوییم که در اولین فرصت ترکیه باید از این دولت خلاصی یابد و باور داریم در انتخابات پیش رو از این دولت رهایی خواهیم یافت. ما چنین فراخوانی داریم: مردم تا روز انتخابات نباید صبر بکنند بلکه باید قبل از این که دولت با ابزارهای موجودِ در دستش حمله ای را انجام دهد، مردم باید خودشان را همیشه بصورت متشکل در صحنه سیاست نشان دهند. ما حزب کسانی هستیم که همه چیز را در پای صندوق ها و در وقت انتخابات حل نمی کنند. با این نداری و بدبختی، با این گرانی و غیره…، مردم تا کی باید منتظر بمانند؟ سیاست های این دولت کار را به اینجا رسانده است. روزی نیست که در این مملکت زنی به قتل نرسد. حالا زنان این کشور چه باید بکنند؟ بهشان بگوییم که یک سال دیگه هم دندان روی جگر بگذارید هرطوری شده این ها رفتنی هستند. [باید بدانیم که] تا روز انتخابات ۳۵۰ نفر از دیگر زنان نیز به قتل خواهند رسید. آیا این درست است؟ این مبارزه باید هر دقیقه و ساعت و روز ادامه داشته باشد. اول ماه مای از نظر ما خیلی مهم است. این روز نشان دهنده اراده خلق است. ما در هشت مارس [ روز جهانی زن] از همه دعوت کردیم که به تظاهرات به پیوندند و در اول مای هم که روز جهانی کارگر است همین دعوت را در همه جای ترکیه انجام می دهیم. این فقط برای حزب کارگر ترکیه نیست بلکه ما اتحاد همه زحمتکشان را می خواهیم.

جانداش: می دانید شما را بار آخر در کجا دیدم؟ 

ارکان: کجا؟

جانداش: در سالن ورزشی تیم “بشیکتاش” [یکی از سه تیم ورزشی معروف استانبول که اکثر قریب به اتفاق کارگران، زحمتکشان و روشنفکران طرفدار این تیم هستند].

هر دو بلند می خندند…

ارکان: آره این هم هست دیگر. بگذارید این را هم بگویم که وقتی از سیاستمدارها می پرسند طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟ حالا آن ها  پیش هر تیمی باشند یا دیداری با هر کدام آن ها داشته باشند، شال آن تیم را روی گردن خود می اندازند. ولی من طرفدار تیم “بشیکتاش” هستم و همین است. اینطوری بزرگ شده ام و تا اینجا با این تیم آمده ام و چنین نیز ادامه خواهد داشت. بلی من با “بشیکتاش” هستم و آن را دوست دارم.

جانداش: الان از حزب شما که در مجلس ترکیه هستید یعنی شما، “باریش”، و ” سرا ” طرفدار “بشیکتاش” هستید. و احمد؟

Ein Bild, das Person, Mann, darstellend, Personen enthält.

Automatisch generierte Beschreibung

ارکان: بلی ما سه نفر طرفدار بشیکتاش هستیم و احمد طرفدار تیم “آدانا اسپورت” است و در عین حال طرفدار افتخاری “بشیکتاش”…

…هر دو می خندند

 ما دوستانی هم داریم که طرفدار دیگر تیم ها هستند. باید اینطوری برخورد نکنیم ما از تمامی طرفداران دیگر تیم ها می خواهیم که از ما حمایت کنند و رای شان را به ما بدهند آن ها هم [می دانند] وقتی در جامعه بی عدالتی است، برای همه ی مان است و ربطی به رنگ تیم ندارد. سیاست مدارها در ترکیه یک رسمی دارند که مثلا می گویند: من فقط طرفدار تیم ملی هستم و یا من طرفدار تمامی تیم ها هستم. نه ما از هر تیمی که طرفداری می کنیم آن را به روشنی می گوییم. (مثل اینکه به پایان برنامه هم رسیدیم.) یا یک چنین نظری هم هست که بعضا می شنویم: اینقدر هم سرمایه داران را بد نشان ندهید با کارگر و سرمایه دار مساوی برخورد کنید. دیگر من چه بگویم آخر، کسی هست که دارد بهش ظلم می شود کسی هم هست که دارد ظلم می کند، من چطوری می توانم با هردو این ها مساوی برخورد کنم؟ مگر می شود چنین برخوردی کرد؟ ما در هر طرفی که باشیم فرزند کارگر هستیم و سمت مان مشخص است و طرفدار بشیکتاش هستیم. برای ما اینطوری است. هرکس که ما را می خواهد اینگونه بخواهد و این گونه دوست بدارد و هرکس هم ما را دوست نمی دارد با آن ها هم برای صحبت و گفتن نظرات مان و همفکری کردن آماده و منتظر هستیم و اصلا فکر و نظر خودمان را هم تحمیل نمی کنیم. به آنچه که باور داریم و درست می پنداریم آنرا می گوییم و خواهیم گفت.

جانداش با خنده: دبیرکل محترم از اینکه تا این جا آمدید از شما تشکر می کنم خیلی خوشحال شدیم که به سوالات مان جواب دادید. شاد و تندرست بمانید و سلام فراوان به طرفداران “بشیکتاش” داریم…

ارکان با خنده:  من از شما تشکر می کنم…

آدرس لینک بخش اول مصاحبه:

آدرس لینک بخش دوم مصاحبه:

https://akhbar-rooz.com/?p=159336 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x