جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

امانشان ندهید؛ آنها سخت ترسیده اند! – علی فیاض

واقعیت این است که حتا اگر رژیم موفق به سرکوب و فرونشاندن موج اخیر نیز بشود، تا زمان فروپاشی قطعی خود، با این خیزش ها و شورش های سیاسی – اجتماعی مواجه خواهد بود. در حال حاضر این رژیم تبدیل به دندان فاسدی شده است که هر روز از روز پیش لق...

چرا مهسا (ژینا) به سمبلی برای اعتراضات و تظاهرات خیابانی تبدیل شد؟

واقعیت این است که حتا اگر رژیم موفق به سرکوب و فرونشاندن موج اخیر نیز بشود، تا زمان فروپاشی قطعی خود، با این خیزش ها و شورش های سیاسی – اجتماعی مواجه خواهد بود. در حال حاضر این رژیم تبدیل به دندان فاسدی شده است، که هر روز از روز پیش لق تر می شود تا سرانجام و با تکان های کنونی و ادامه آن از جای کنده شود

حدود یک هفته از خیزش های گسترده اجتماعی در شهرهای ایران می گذرد. پس از دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، و پس از کاهش کرونا و قرنطینه، همان گونه که انتظار می رفت، موج دیگری از خیزش و شورش اجتماعی – سیاسی، شهرهای ایران را فرا گرفت. سه سال درگیری جهانی با کرونا و محدودیت های ناشی از آن، گردهم آیی های فرهنگی، هنری، جشن های ملی و مذهبی، مسابقات ورزشی و حتا جنبش های اعتراضی را به ناچار به حاشیه راند. کاهش کرونا، و سرانجام فروکش نسبی آن، جامعه را به تدریج به حالت عادی باز گرداند. و همانگونه که دیگر فعالیت ها به حالت طبیعی خود بازگشتند، جنبش های اجتماعی نیز بار دیگر به صحنه سیاسی و اجتماعی بازگشتند.

خیزش های دی و آبان، نشان داد که کاسه صبر مردم لبریز شده است، چرا که علاوه بر تحقیر انسان و ارزش های شناخته شده حقوق بشری، فقر و گرسنگی از یک سوی، و فساد، دزدی و غارت و اختلاس اموال ملی از سوی دیگر، جامعه را به زانو درآورده است. از سوی بسیاری از فعالان و تحلیلگران سیاسی، تداوم این اعتراضات آتش زیر خاکستری به شمار می آمد، که یکی از موانع آن، کرونا بود. همانطور که اشاره شد، این آتش پس از سخت گیری های مربوط به دوره کرونا، که نگارنده در جایی آن را “امداد غیبی” برای رژیم خواند و بارها در گفتگوهای رادیویی بر آن تاکید داشت، که رژیم آگاهانه به تداوم و گسترش آن دامن می زند تا از جنبش های سیاسی و اجتماعی در ادامه جنبش های پیشینی جلوگیری کند.

بیش از چهار دهه محدودیت، اخنتاق، دستگیری، زندان، شکنجه و اعدام، بیش از چهاردهه تبعید، آوارگی، فقر و تبعیض در همه عرصه ها از یک سوی و فساد نهادهای سیاسی، امنیتی و مذهبی رژیم از سوی دیگر، به طور منطقی و علمی نمی تواند تا ابد تداوم یابد. این را هر انسان آگاهی به خوبی می داند. اعتراضات و مقاومت های سالیان دراز احزاب، سازمان ها و مردم علیه این حاکمیت، خود هشداری به دیکتاتوری آخوندیسم بود. اما آنچه که دیکتاتورها و زورگویان نمی دانند، درست شبیه انسان نوجوانی است که شاهد بیماری فراگیری است، اما باور ندارد که دامن او را نیز خواهد گرفت! دیکتاتورها با تکیه بر قدرت زور و سرکوب گری، علیرغم اینکه شاهد فروپاشی دیکتاتورهای زورگویی چون خودشان هستند، گویا همچنان بر این باور هستند که دیگران سقوط می کنند، اما ما نه! و هنگامی این موضوع را متوجه می شوند و “صدای انقلاب” مردم را می شنوند که دیگر بسیار دیر است.

واقعیت این است که حتا اگر رژیم موفق به سرکوب و فرونشاندن موج اخیر نیز بشود، تا زمان فروپاشی قطعی خود، با این خیزش ها و شورش های سیاسی – اجتماعی مواجه خواهد بود. در حال حاضر این رژیم تبدیل به دندان فاسدی شده است، که هر روز از روز پیش لق تر می شود تا سرانجام و با تکان های کنونی و ادامه آن از جای کنده شود.

مسائلی همچون گرسنگی، فقر، گرانی بنزین، کشتن مهسا و مهساهای دیگر، همه ریشه در استبدادی دارد که از تولد تا مرگ برای انسانی که در قرن بیست و یکم می زید، می خواهد با دستورالعمل های ۱۵۰۰ سال پیش، انسان عصر کنونی را اداره کند. ناهمخوانی تاریخی این حاکمیت با واقعیت تاریخی انسان امروز، چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. علاوه بر موضوعی این چنین مهم، استبداد تام و سرکوب لجام گسیخته و فسادهای سیاسی و اقتصادی را نیز باید به آن افزود. ناهمخوانی تاریخی “پدیده” جمهوری اسلامی با انسان امروزی و نسل کنونی، و تضاد ماهیتی آن با دستاوردهای حقوق بشری و دموکراتیک، آن را تبدیل به رژیمی ناکارآمد و میرا ساخته است. موارد زیادی برای تضادهای این حاکمیت با دست آوردهای انسان امروزی وجود دارد. بیگانه گی و دشمنی این رژیم با حقوق سکولار – لاییک انسان امروز، او را در محاصره انسان مدرن قرار داده است. ابزارهای اینترنتی – ماهواره ای که تبدیل به زبان آزاد انسان امروز شده است نیز، در تقابل و ضدیتی چالش طلبانه با این حاکمیت قرار دارد.

اما چرا مهسا (ژینا) به سمبلی برای اعتراضات و تظاهرات خیابانی تبدیل شد؟

مهسا (ژینا)، تا آنجا که می دانیم، چهره شناخته شده ای نبود. نه در عرصه سیاسی، نه فرهنگی و نه هنری و نه ورزشی. او یک شهروند عادی بود که برای دیدن خویشاوندانش (خاله اش) به پایتخت سفر کرده بود. البته تا آنجا که نگارنده، این روی داد را دنبال کرده است. و این دختر ایران زمین، اگر در یکی از این رشته ها استعدادی نیز داشت، چهره شناخته شده ای نبود. مهسا اما، یک انسان بود. یک شهروند بود. یک جوان با ده ها آرزو و خواست قلبی و قبلی برای آینده خود. او یک شهروند عادی بود، یک جوان، که همانند هر جوان دیگری حق زیستن – و آن هم آزاد زیستن – را داشت. آنچه را که بر او گذشت می دانیم. مهسا نه اولین و نه آخرین قربانی این حاکمیت کثیف پلشت خواهد بود. این رژیم تا کنون هزاران هزار نوجوان و جوان را به کام مرگ کشانده است. قربانیان این رژیم از چهره های شناخته شده سیاسی و فرهنگی تا چهره های ورزشی را شامل می شود. اما در سال های اخیر، زنان جوان تبدیل به سمبل مبارزات شده اند. آن هم زنان و دختران جوانی که کمتر سابقه شناخته شده ای از آنها در مبارزات سیاسی مستند شده است. از ندا آقاسلطان گرفته تا امروز مهسا امینی. به راستی چرا اینان تبدیل به نشانه ها و رمزهایی برای مبارزه علیه ستم تبدیل می شوند؟

ما، مبارزان و فعالان سیاسی شناخته شده ای داشته ایم که هم شناخته شده بودند و هم توسط همین رژیم به قتل رسیدند. از قربانیان قتل های سیاسی زنجیره ای گرفته تا شخصیت هایی چون هدی صابر، هاله سحابی و بکتاش آبتین. صرف نظر از موافقت و یا مخالفت با دیدگاه ها و جهت گیری های فکری و سیاسی آنها. اما چرا چهره های ناشناخته ای چون ندا و مهسا این چنین زمینه ساز خیزش ها و سمبل اعتراضات خیابانی می شوند؟

شاید بتوان گفت که اختلاف نظرها و دگر اندیشی ها و دگربینی های سیاسی و فکری، تا کنون مانع همگرایی ما شده باشند. و یا هم شاید بسیاری – به نادرستی – بر این فرض بوده اند که اینان سیاسی حرفه ای بوده اند، خود، آگاهانه انتخاب کرده اند و می بایست هزینه آن را هم بپردازند. هر چند که با آنها همدلی هم داشته باشند. از حقوقشان نیز حمایت کنند. با این حال چرا نحوه مرگ جوانانی چون مهسا این چنین برانگیزاننده می شوند؟

مهسا، و مهساها، سمبل و نمونه های انسان “بی گناهی” هستند که بدون هیچ دلیل و حتا انگیزه سیاسی، و بدون مرتکب هیچ جرمی – اگر با هزاران حیله بتوان فعالان سیاسی را مجرم نامید و آنها را به استکبار جهانی وصل نمود – سرکوب می شوند، حقوقشان پای مال می شود، و زن بودنشان در جامعه ای مردسالار زمینه ساز ستمی مضاعف بر آنان می شود. در جامعه ای که قرن ها زن بودن – و به جرم زن بودن – از هر سوی – چه خانواده، چه جامعه مردسالار و چه حکومت های سرکوبگر ارتجاعی – آنان محدود بوده و محدود شده اند، و آن هم در عصر برابری انسان ها، به خودی خود برانگیزاننده است. جامعه مردسالاری که با ارزش های نوین بشری و حقوق برابر شهروندی و … آشنا می شود و یک پایش در جهان مدرن است، حتا اگر مرد باشد، به این آگاهی دست یافته است که انسان دو نیمه است. و هیچ کدام از این دو نیمه ها که همدیگر را تکمیل می کنند، بر دیگری برتری ندارد. و این رمز نشانه و سمبل شدن مهسا و مهساها می باشد.

برای تحقیر نشدن نیمه دیگر انسان همه باید دست در دست هم بگذاریم و به دفاع از حقوق “انسان کامل” – زن به علاوه مرد – برخیزیم. دیکتاتورها، سرکوبگران و مستبدان در تقابل با توان جمعی ما عاجز و ناتوان هستند. امانشان ندهیم. آنها سخت ترسیده اند. برخیزیم و گامی فرا پیش نهیم.

توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد… مرگ بر ستمگر   چه شاه باشه چه رهبر! … توپ، تانک، فشفشه   آخوند باید گم بشه. اینها شعارهای مردم به جان آمده از استبداد و دیکتاتوری است. و این بار مهسای نازنین ما پرچمی و بیرقی شده است در دست جوانانی که آزادی می جویند، اما پاسخ خود را در قالب گلوله های آتشین دژخیمان دریافت می دارند.

قتل مهسا پیام دیگری نیز داشت و دارد که باید آن را نیز به گوش جان شنید: کرد و لر و آذری و فارس و عرب و بلوچ نداریم. ما یک ملت هستیم و صد البته همه انسان، و درست به همانگونه که سعدی گفت:

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار.

درود بر مردمی که بدون تکیه ی بر قومیت، زبان، گویش و … از حقوق انسان دفاع می کنند. در فضایی که رژیم با تکیه ی بر تجزیه طلبی و ترسانیدن مردم از این مقوله، سعی در ایجاد مانع در راه همبستگی ملی می کند، جوانان و مردم معترض نشان دادند، که مردم ایران، همه در کنار یکدیگر، تنوع های زبانی، قومی و گویشی مانع از همبستگی و همدلی آنان نیست. چنین باد!

https://akhbar-rooz.com/?p=169956 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
peerooz
peerooz
1 سال قبل

تصحیح,
به طویله فرستادن ابدی “گشت ارشاد” دست آورد بزرگی بود که متاسفانه انجام نگرفت و ما شیپور را از سر گشادش زدیم.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

به گمانم یکی از عوامل ناکامی ما فرصت طلبی ظاهرا ذاتی ست که میخواهیم از هر نمدی برای خود کلاهی تهیه کنیم. این مصیبت, نتیجه اقدام جنایت کارانه “گشت ارشاد” نسبت به عزیزی بود که میخواست لحظه ای طعم آزادی را بچشد. واکنش منطقی و عملی نسبت به این جنایت, بی حجاب بیرون آمدن بانوان در روز پس از جنایت بود که حتی “گشت ارشاد” هم به طویله خود باز گشته و رئیسی عذر خواسته بود. 

متاسفانه فرصت طلبان صاحب عزای این جنایت شده و خون این عزیز پایمال شد, در صورتی که میشد این روز را روز مهسا نامید. و رژیم مانند گذشته, سپاه و مزدوران خود را به میدان آورده و تا پای جان در حفظ خود خواهد کوشید. او میداند که راه دیگری ندارد. به طویله فرستادن “گشت ارشاد” دست آورد بزرگی بود که متاسفانه انجام نگرفت و ما شیپور را از سر گشادش زدیم. این دندان از روز اول هم فاسد بود و کسی نمیداند کی و چگونه خواهد افتاد.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

پیروز جان متوجه هستی که چه مینویسی!؟
کی گشت ارشاد عقب نشینی کرد؟؟
و آیا به عقب‌نشینی آن باور دارید؟
و اگر هم زمانی عقب‌نشینی کند و صادقانه! باور خواهی کرد؟
آیا مسئله گشت ارشاد است؟

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

جناب کیا,
اگر نتوان خرس را کشت, کندن یک مو از آن غنیمت است. گشت ارشاد در فردای جنایت موقتا از خیابان برچیده شد و اگر زنهای بی حجاب جای آنها را گرفته بودند, با جو جهانی موجود, امکان استمرار آن زیاد و کمر حجاب تا حدود زیادی شکسته شده بود.

البته مساله حجاب در ایران بسیار پیچیده و گذشته از “مومنین”, چادر پوشی بسیاری از زنان “از سر دینداری نیست, پرده ای بر سر صد عیب نهان میپوشند”. ولی باز به تعداد کافی بانوانی وجود دارند که که با حجاب مخالفند و آنها “در این معامله تقصیر کردند”. و بر خلاف آنچه از اعلامیه های داخلی و خارجی و مقالات و اظهار نظرهای لنگش کن بر میآید, ما نتوانستیم حتی قاچ زین را بگیریم و باز افتادیم.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

رفیق
من وتو که پیر و در امان هستیم!
حد اقل اجازه بدهیم جوانان برای آینده خود تصمیم بگیرند.
درست است که مویی از خرس کندن هم غنیمت است ولی جوانان قصد صید خرس را دارند و هزینه اش را هم دارند می‌پردازند.
غم انگیز و درد آور است ولی مگر راهی هم این حکومتگران بی انصاف باقی گزارده اند!

Azad
Azad
1 سال قبل

کاین درد مشترک هرگز جدا،جدا،درمان نمی شود را برای شما هم گفته اند.
فاصله اتان را کمتر کنید.دستتان دراز برای فشردن

علی فیاض
علی فیاض
1 سال قبل

دوست گرامی Kamy
آیا شما به راستی بر این باور هستید که این رزیم حاضر به رفع حجاب و یا منحل کردن گشت ارشادش است؟ به گفته خودتان “بیایید تنها به سرنوشت جنبش های ۸۸، ۹۶ و ۹۸ نگاه کنیم”. رژیم تا کنون به کدام مطالبات مردم اهمیت داشته است؟ مقصر دانستن “اپوزیسیون فرنگ نشین” در حمایت از مطالبات و خواست های مردم، عامل شکست این اعتراضات بوده است، یا سرکوب بی رحمانه مردم و قتل و کشتار و زندان و شکنجه از سوی رژیم؟! حمایت از اعتراضات جوانان به جان آمده و مردم گرفتار فقر و گرسنگی از وظایف بنیادین نیروهای اپوزیسیون می باشد.

kamy
kamy
1 سال قبل

بقول معروف آدم عاقل دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود.
کاری به تجربه انقلاب ندارم، که خود بهتر از من میدانید. اما بیایید تنها به سرنوشت جنبش های ۸۸، ۹۶ و ۹۸ نگاه کنیم. آیا اپوزیسیون فرنگه نشین گذاشتند مردم بر سر مطالبات ابتدایی خود بمانند؟
با شدوع اعتراضات، رسانه های وابسته به دول بیگانه شعارهایی را به مردم تحمیل میکنند که جز شکست انتظار دیگری نمی توان متصور بود.
تخلف یا تقلب در انتخابات چه ربطی‌به غزه و لبنان دارد؟ چه ربطی به جانشین شدن مجتبی خامنه ای دارد؟ اصلا فرقی دارد مجتبی خامنه ای رهبر باشد یا حسن روحانی و یا حسن خمینی و …؟
قیمت بنزین چه ربطی به روح گور به گوری رضا قلدر دارد؟ آیا تند شدن شعارها و خشونت ها حکومت را مجبور به عقب نشینی کرد؟
جنبش کنونی میتوانست دستاورد شیرینی در پی داشته باشد، رفع حجاب اجباری و یا لااقل انحلال گشت ارشاد. در آنصورت نسل جوان بعد از چشیدن طعم شیرین پیروزی، به گامهای بعدی خود میاندیشید. اما وقتی ماموران سیا از سازگارا گرفته تا فرشگردی ها و احزاب تجزیه طلب و کاسبکاران مدعی چپ و ملی مذهبی فقط در آتش خشونت میدمند، این حاکمیت است که در نهایت به میوه چینی می نشیند. جامعه مایوس و سرخورده و با کامی تلخ از شکست دوباره و پرداخت هزینه های هنگفت، بار دیگر در‌ خود فرو میرود.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  kamy

بهتر نیست مینوشتی” زنده باد ولایت!”
این مبارزه پر هزینه برای حقوق و آزادی های ابتدایی شخصی نشان از چیست؟
۱. نشان اینست که این حاکمیت اصلاح پذیر نیست و برای ارزش های ارتجایی اش تا آخرین توان می‌کشد، از یک سوراخ هم بارها گزیده شده و می‌شود!
۲. ” دست‌آورد” شیرین رفع حجاب اجباری یا بر داشتن گشت حجاب” ابتدایی ترین خواست مردم است و در اصل حکومت تغییری ایجاد نمی کند مانند انتخاب ” رهبر بعدی” که بجا به آن اشاره کرده اید.
۳. اپوزیسیون از هر نوعش را نادیده گرفتن و ماموران سیاه و مدعی چپ و کاسبکار نامیدن کاری کاسبکارانه و ندیدن واقعیت است.
۴. این ملت وظیفه ای تاریخی بر عهده دارند و آن تصحیح و امتداد انقلابشان است و پر هزینه هم میباشد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x